روایات تفسیری شیعه، گونه شناسی و حُجّیت«1»

روایات تفسیری در مصادر حدیثی شیعه بیش از پانزده هزار حدیث اند. این روایات را از نظر سبک و گونه شناسی به ده گروه می توان تقسیم کرد که هر گروه، کارکرد ویژه ای دارد؛
چهارشنبه، 3 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روایات تفسیری شیعه، گونه شناسی و حُجّیت«1»
روایات تفسیری شیعه، گونه شناسی و حُجّیت«1»

نویسنده: مهدی مهریزی (1)



 

چکیده

روایات تفسیری در مصادر حدیثی شیعه بیش از پانزده هزار حدیث اند. این روایات را از نظر سبک و گونه شناسی به ده گروه می توان تقسیم کرد که هر گروه، کارکرد ویژه ای دارد؛ از قبیل: ایضاح لفظی، ایضاح مفهومی، بیان مصداق، بیان لایه های معنایی، تعلیم تفسیر، بیان اختلاف قرائات و... در بخش نخست این مقاله، این اقسام دهگانه معرفی شده اند و برای هر کدام، نمونه هایی از روایات، ذکر شده است. دومین بخش این مقاله، بیان دیدگاه های سه گانه عالمان شیعه درباره ی حُجّیت احادیث تفسیری و ادله ی آن است. این دیدگاه ها عبارت اند از: حُجّیت روایات تفسیری، عدم حُجّیت روایات تفسیری و تفصیل قایل شدن میان روایات تفسیری حاوی حکم فقهی و غیر آن.

کلید واژه ها:

روایات تفسیری، تفسیر مأثور، گونه شناسی، روایات، حُجّیت روایات.

درآمد

روایاتی که به صورت مستقیم با قرآن ارتباط دارند، به دو گروه کلی تقسیم می شوند: برخی از این روایات، به معرفی قرآن می پردازند و مباحثی از قبیل: جایگاه قرآن، قواعد فهم قرآن، علوم قرآنی، فضایل سور و... را در خود، جای داده اند که نگارنده، در این مقاله، از این گروه، با عنوان «قرآن شناسی بر پایه روایات» یاد می کند و گروه دوم، روایاتی هستند که به گونه ای به بیان مراد یک آیه می پردازند و یا زمینه های فهم آیه را فراهم می کنند. در این مقاله، از این گروه، با عنوان «روایات تفسیری» یاد می شود و موضوع بحث این مقاله نیز همین گروه از روایات است. روایات (احادیث) تفسیری، بخشی قابل توجه از میراث حدیثی مسلمانان را تشکیل می دهند. بر پایه سه موسوعه ی احادیث تفسیری- که در قرن های دهم تا دوازدهم تألیف شده اند- تعداد این احادیث را می توان بیش از پانزده هزار دانست. جلال الدین سیوطی (م 911 ق) در کتاب الإتقان درباره ی تعداد روایات الدر المنثور نوشته است: قد جمعت کتاباً مسنداً فیه تفاسیر النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و الصحابه، فیه بضعه عشر ألف حدیث ما بین مرفوع و موقوف؛ کتاب مسندی را گرد آوردم که دربرگیرنده ی تفاسیر پیامبر و صحابه است و در آن بیش از ده هزار حدیث، اعم از مرفوع و موقوف وجود دارد.
سید هاشم بحرانی (م 1107ق) در تفسیر البرهان، 12128 حدیث و عبد علی حویزی (م1112ق) نیز در تفسیر نور الثقلین، 13422 حدیث جمع کرده است.
روشن است که بسیاری از احادیث این موسوعه ها، مکرر است؛ ولی با منظور کردن موارد تکراری، باز هم تعداد احادیث، از پانزده هزار حدیث، فراتر می رود.
با توجه به حجم گسترده احادیث مورد بحث، باید درباره ی آنها، بحث های جدّی فراوانی، از قبیل حُجّیت و کارکرد، صورت پذیرفته باشد؛ امّا تنها در دهه اخیر، شاهد مباحثات و مطالعاتی اندک در این زمینه بوده ایم که هنوز در آغاز راه است.
این مقاله می کوشد تا به دو موضوع جدّی و اساسی درباره ی این روایت ها (احادیث) بپردازد: یکی مسأله حُجّیت و دیگری گونه شناسی. بر این اساس، مباحث این مقاله در دو بخش، ارائه می گردد: گونه شناسی احادیث تفسیری و حُجّیت احادیث تفسیری.
پیش از ورود به بحث، لازم است برخی مقدّمات ضروری، عرضه و تبیین شوند، که تحت عنوان «درآمد» به آنها می پردازیم.
مطالب مقدماتیِ شایسته ی طرح، عبارت اند از: مفاهیم، پیش فرض ها و سیر تطور کتب تفسیر روایی. پرداختن به این سه موضوع، به منظور اِشراف بر مباحث آینده و چگونگی تحلیل و بررسی آنها لازم به نظر می رسد.

1. مفاهیم

سه مفهوم را باید مورد دقت نظر قرار داد و معنای روشن و دقیقی را برای آنها منظور کرد: یکی روایت تفسیری، دیگری تفسیر روایی و سوم، تفسیر اثری. درباره ی این سه مفهوم (اصطلاح) و تفاوت آنها و مرزهای میان آنها، مطلب روشنی در دست نیست؛ ولی می توان با بر ملاحظه کتاب های تفسیر روایی و نیز تلقی عمومی، تعریفی از آنها به دست داد که این فرآیند، در عرضه تعاریف زیر، طی شده است.

روایت تفسیری

برخی بر این عقیده اند که هر روایتی که به گونه ای به تبیین مفاد آیات قرآن بینجامد، روایت تفسیری است، حتّی اگر در آن، هیچ اشاره ای به آیه نشده باشد. حدیث تفسیری عبارت است از قول یا فعل یا تقریر معصوم یا گزاره ای از امور و شؤون مربوط به معصوم که در پرتو آن جهتی از جهات معنایی قرآن مفهوم گردد ، این تعریف شامل دستجات حدیثی مصطلح و غیر مصطلح می گردد. حدیث تفسیری مصطلح ، شامل احادیثی می شود که نظر به آیه یا آیاتی خاصّ داشته باشند ، و یا ناظر به قاعده ای کلّی از قواعد فهم قرآن باشند. بنابراین ، احادیث تفسیری مصطلح ، شامل دستجات ذیل می شود.
الف. روایات مشتمل بر تمام یا بخشی از لفظ آیه ،
ب. روایات مشتمل بر تلمیح و اشاره ای به آیه ،
ج. روایات مبین موضوعی خاصّ از موضوعات آیه یا حکمی از احکام آنها ،
د. روایات مشتمل بر شؤون مربوط به نزول ، مانند احادیث روشنگرِ سبب ، مورد ، فضا ، زمان و مکان نزول ،
ه. روایات مربوط به فضایل یا خواصّ نزول آیه یا سوره ، که از این روزنه بسا چشم انداز معنایی آیه مفهوم گردد.
با تعریف یاد شده از حدیث تفسیری و حدیث تفسیری مصطلح ، حدیث تفسیری غیر مصطلح نیز روشن می شود و آن عبارت است از حدیثی که در پرتو آن ، جهتی از جهات معنایی آیه مفهوم گردد؛ بی آن که حدیث ، به طور خاصّ ، ناظر به آیه یا آیاتی خاصّ ، یا ناظر به قاعده ای کلّی از قواعد فهم قرآن باشد. این تعریف شامل دستجات روایی ذیل می گردد :
الف. روایات مشتمل بر تبیین موضوعی عامّ از موضوعات آیه یا آیات ، یا بیان گر حکمی از احکام آنها ، بی آن که ناظر به آیه یا آیات مزبور باشد؛
ب. حدیثی که واژه ای خاصّ از واژگان موجود در آیه را به کار می برد ، بی آن که ناظر به خود آیه باشد؛ لکن به لحاظ آمیختگی تمام شؤون اهل بیت (علیهم السّلام) به حقایق قرآنی ، چشم اندازهای آنان درباره ی آن واژه خاصّ روشن می گردد؛
ج. روایات ناظر به قواعد کلّی استنباط از مدالیل محاورات و متون؛
د. هر حدیثی که از آن ، جهتی از جهات معنایی آیه ای مفهوم گردد، بی آن که نظر به آیه داشته باشد ، که از جمله این روایات می توان روایات مشتمل بر مبانی فکری تفسیری اهل بیت (علیهم السّلام) را برشمرد. (2)
همچنین یکی دیگر از محققان مقاله ای با عنوان «تفسیر روایی به روایتی دیگر» نوشته و همین تعریف را با ذکر چند نمونه به کرسی نشانده است. (3)
در مقابل برخی دیگر، روایت تفسیری را چنین معنا کرده است: المراد من الأحادیث التفسیریه هو کلّ ما یتعلّق بشأن من شؤون الآی القرآن الکریم؛ سواء کان متعلّقاً بنزولها، أم بقراءتها أو بیان معانیها، فی ظاهرها أو باطنها، تنزیلها أو تأویلها. توضیح ذلک أنّ الحدیث التفسیری بصفه کونه حدیثاً یشمل کلّ ما یحکی عن شیء من شؤون المعصومین (علیهم السّلام) وأحوالهم، من قولٍ أو فعل أو تقریر، أو نحو ذلک، وبقید تعلّقه بالتفسیر یشمل کلّ حدیث یمکن أن یقع فی طریق إیضاح معانی القرآن الکریم. فیدخل فیه:
- الحدیث المفسّر؛ أی ما یکشف عن وجه من وجوه معانی الآیات.
- ما یتعلّق بشیء من شؤون نزولها، کسبب النزول، و مورده، و ترتیبه، و زمانه و مکانه، و کیفیاته.
- ما یتعلّق بفضلها و خواصّها؛ فإنّ أحادیث الفضائل و الخواصّ و إن لم تکن بما هی مفسّره، إلاّ أنّها من منافذ النظر و التأمّل فی الآیات و السور للوصول إلی معانیهما، و بما أنّها من مظانّ ذلک، و أنّ بعض المفسِّرین قد یستنبط من بعض هذه الأحادیث ما یخفی علی غیره، فینبغی أن تُعامل هذه الطائفه من الأحادیث معامله الأحادیث التفسیریه أیضاً؛ (4)
مقصود از احادیث تفسیری، احادیثی است که به شأنی از شؤون آیات قرآن کریم مربوط باشد؛ خواه به نزول آن مربوط باشد و یا به قرائت آن. و یا به بیان معانی ظاهری آیه بپردازد و یا به معانی باطنی آن. به تنزیل آیات برگردد و یا به تأویل. توضیح سخن این که حدیث تفسیری با وصف حدیث بودنش، شامل هر آن چیزی است که از گونه ای از خصوصیات و حالات معصومان (گفتارشان یا کردارشان و یا امضایشان حکایت کند و با قید تفسیری شامل احادیثی می گردد که ممکن است به تبیین معانی قرآن کریم مدد رساند.
از این رو، گونه های زیر از انواع احادیث تفسیری به شمار می رود:
- حدیث مفسر؛ یعنی حدیثی که از وجهی از وجوه آیات قرآن پرده بر می دارد.
- احادیثی که با شؤون نزول قرآن در ارتباط است؛ همچون سبب نزول، ترتیب نزول، زمان، مکان و کیفیت نزول.
- احادیثی که بازگوکننده ی فضایل و خواص آیات و سوره های قرآن کریم است؛ زیرا احادیث فضایل و خواص اگر چه به خودی خود تفسیر کننده آیات قرآن کریم نیستند، امّا نظرگاه هایی هستند که از آنها می توان به آیات و سوره ها نگریست و در آنها تأمل کرد تا به معانی شان پی برد. به خاطر همین نظرگاه بودن و آن که برخی از مفسران از این احادیث مطالبی را استنباط کرده اند که از دید دیگران مخفی مانده است، سزاوار است با این دسته از احادیث همچون احادیث تفسیری رفتار شود.
تعریف دوم، مناسب تر به نظر می رسد، جز آن که روایات فضایل سور و آیات را نمی توان روایات تفسیری شمرد، و دیگر آن که نسبت روایت با آیه در این تعریف، مشخص نشده است. از این رو، باید تعریف را با قیودی کامل کرد و چنین گفت:
«روایت تفسیری، روایتی است که بخشی از آیه، در آن، مذکور باشد و یا روایت، ناظر به آیه ای باشد که خود آیه، در حدیث، مذکور نیست، اما حدیث، به بیان مراد خداوند در آن آیه پرداخته و یا زمینه فهم آن را فراهم ساخته است».
به نظر می رسد تعریف نانوشته و ارتکازی صاحبان کتب تفسیر مأثور نیز همین مطلب را تأیید می کند و اگر تفسیر العیاشی، تفسیر علی بن إبراهیم القمی، تفسیر فرات الکوفی، تفسیر البرهان و تفسیر نور الثقلین نیز تحلیل گردند، از آن تحلیل، چنین تعریفی استخراج خواهد شد.

تفسیر روایی

تفسیر روایی، به کتاب هایی گفته می شود که مؤلفان آنها، روایات را به ترتیب سور و آیات قرآن، گرد آورده اند و غالباً، مانند کتاب هایی که روایات فقهی در آنها گردآوری شده است، اظهار نظر و جمع بندی ای بر آنها نیفزوده اند؛ از قبیل: تفسیر علی بن إبراهیم القمی، تفسیر العیاشی، تفسیر البرهان و....

تفسیر اثری

تفسیر اثری، به کتاب هایی گفته می شود که مؤلفان آنها، آیات قرآنی را بر پایه روایت (اثر)، توضیح داده و تفسیر کرده اند؛ از قبیل: تفسیر الصافی، تفسیر لاهیجی، و....
متأسفانه در بیشتر نوشته ها، دو عنوان تفسیر اثری و تفسیر روایی، به یک معنا به کار می روند و در ذیل عنوان تفسیر اثری، از هر دو نمونه کتاب، یاد می شود، در حالی که در حقیقت، این دو، تفاوت جوهری دارند؛ چرا که یکی (تفسیر روایی)، تنها گردآوری حدیث است و مؤلف به جمع بندی، اظهار نظر، و به تعبیر واضح تر: به بیان مراد خداوند از آیه نپرداخته است، بر خلاف دیگری (تفسیر اثری). در واقع، باید اذعان داشت که تفسیر اثری، عنوان درستی برای آن دسته از کتاب هاست که مفسّر، در آنها، بر پایه نقل و روایت (اثر)، به کشف مراد خداوند می پردازد.
این خلط و آمیختگی، در کتاب ها و آثاری که به بیان روش های تفسیری پرداخته اند یا فقط به بررسی تفاسیر اثری نظر دارند، دیده می شود.

2. پیش فرض ها

در موضوع روایات تفسیری، پیش فرض هایی مطرح است که همگان به آنها اعتقاد دارند و بر پایه آنها وارد گفتگو و مباحثه می شوند. این موارد را می توان چنین فهرست کرد:
1. اعتقاد به فصاحت و بلاغت تمامی آیات قرآن؛
2. اعتقاد به این که قرآن به «لسان عربی مبین» (5) نازل شده است و خود را «بیان» (6) و «تبیان» (7) معرفی می کند؛
3. اعتقاد به این که قرآن، پیامبر را «مبیّن» (8) خود، معرفی کرده است؛
4. اعتقاد به این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السّلام)، قرآن را معیار سنجش سخنان منسوب به خود، قرار داده اند (اخبار عرض). گرچه اصل این موضوعات، مسلّم اند، ولی تفسیر آنها و برداشت از آنها یکسان نیست؛ بلکه برخی از آنها (چون مبین بودن پیامبر)، مورد تفسیرهای کاملاً متفاوت و گاهی متضاد، قرار گرفته است.

3. سیر کتب تفسیر روایی در شیعه شیعیان، در زمینه ی روایات تفسیری آثاری پدید آورده اند که می توان آنها را بر اساس چهار دوره زمانی، دسته بندی کرد: (9)

یک. تفاسیر دوره حضور

مکتوبات این دوره عمدتاً منسوب به ائمه اند و غالب آنها به دست ما نرسیده اند.
1. تفسیر منسوب به امام علی (علیه السلام)؛
2. مصحف علی بن ابی طالب (علیه السلام)؛
3. تفسیر منسوب به امام باقر(ع) (57-114 ق) که ابوالجارود، آن را حکایت کرده است؛
4. تفسیر منسوب به امام صادق (علیه السلام) (83-148 ق) که برخی از روایاتش در کتاب حقائق التفسیر القرآنی آمده است؛
5. تفسیر منسوب به امام عسکری (علیه السلام) (232-260 ق). از این آثار پنجگانه، تنها عنوان پنجم، امروزه به عنوان تفسیر منسوب، در دسترس است.

دو. تفاسیر دوره ی غیبت صغرا

1. تفسیر سعد بن عبد الله اشعری (299- 300 یا 301ق)؛ (10)
2. تفسیر علی بن ابراهیم قمی (م 307 ق)؛
3. تفسیر فرات کوفی (م 307 ق)؛
4. تفسیر عیاشی (م 320 ق)؛
5. تفسیر نعمانی (م 324 ق). (11)

سه. دوره ی تدوین جوامع تفسیری

1. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم حسینی بحرانی (م 1107 ق)؛
2. نور الثقلین، عبد علی حویزی (م 1112 ق).

چهار. دوره معاصر

1. الکوثر فی التفسیر بالإثر، حمزه مهدی زاده و فرج الله میرعرب؛ (12)
از این عنوان، تا کنون، یک جلد منتشر شده که حاوی تفسیر سوره فاتحه و سوره بقره تا آیه 39 است. این مجلّد، 1130 را در خود دارد.
2. التفسیر الإثری الجامع، آیه الله محمدهادی معرفت (1309- 1385ش). (13)
از این عنوان، تا کنون، شش جلد منتشر شده که حاوی تفسیر سوره های فاتحه و بقره است و در آن، تا این جا، 8292 حدیث، گرد آمده است.
گفتنی است در این کتاب، تحلیل هایی درباره ی روایات، جمع میان روایات و مباحث دیگر نیز فراوان به چشم می خورد.

نکته

یادآور می شود که بجز کتاب هایی که روایت ها را به ترتیب سور و آیات گردآورده اند، کتب دیگری نیز در تمامی ادوار پیش گفته تألیف شده اند که روایات تفسیری را در یک موضوع، گرد آورده اند. برخی از این کتب، عبارت اند از:
- ما نزل من القرآن فی علی، ابو بکر احمد بن موسی اصفهانی مشهور به ابن مردویه (م410ق)، (چاپ شده به همراه المناقب ابن مردویه)، تدوین و جمع آوری: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، قم: دار الحدیث، 1380.
- تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، شرف الدین علی حسینی استر آبادی (م 940ق)، تصحیح حسین استادوَلی، قم: مؤسسه النشر الإسلامی، 1406ق.
- تأویل الآیات الباهره فی فضائل العتره الطاهره، محمد تقی بن محمد باقر مشهور به آقا نجفی اصفهانی (م 1332ق)، قم: مکتبه المرتضوی، 1401ق (افست از چاپ سنگی 1297ق).

پی نوشت ها :

1) استادیار دانشگاه آزاد اسلامی- واحد علوم و تحقیقات.
2) «طرحی نو در تبیین غنای تفسیری در احادیث اهل بیت» ص270.
3) «تفسیر روایی به روایتی دیگر»، ص247- 257.
4) أسباب اختلاف الحدیث، ص 465- 466.
5) سوره نحل، آیه 103؛ سوره شعراء، آیه 195.
6) سوره آل عمران، آیه 138.
7) سوره نحل، آیه 89.
8) سوره نحل، آیه 44 و 64.
9) تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد، دست کم، سه پایان نامه، دو کتاب و یک مقاله درباره ی تفاسیر اثری در شیعه نوشته شده است:
- تفاسیر روایی قرن یازدهم هجری، محمد فاکر میبدی، فصل نامه علوم حدیث، شماره 3 (بهار 1376).
- پیدایش و تطور تفسیر اثری، ملیحه پورستاری مهادی، استاد راهنما: دکتر سیدمحمدباقر حجتی، 1378، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات.
- تفسیر مأثور و بررسی تطور آن با تکیه بر تفاسیر اثری شیعه، سعید چراغلو، استاد راهنما: دکتر کامران ایزدی مبارکه، زمستان 1379، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق.
- سیر تدوین تفسیر اثری در شیعه، مرتضی همتی پور، استاد راهنما: دکتر مجید معارف، 1381، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد تهران مرکز.
- نشأه التفسیر بالمأثور، دراسه مقارنه، هدی جاسم محمد ابو طبره، قم: المؤتمر العالمی السابع للوحده الإسلامیه، 1415ق.
- المنهج الأثری فی تفسیر القرآن الکریم، هدی جاسم محمد ابو طبره، قم: مکتب الإعلام الإسلامی، 1414ق.
10) این تفسیر تاکنون به چاپ نرسیده است لکن نسخه های خطی از آن با این مشخصه ها موجود است:
1. نسخه کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی به شماره 12366، زمان کتابت 1302ق.
2. نسخه علامه روضاتی، کتابت شده در تاریخ 1104ق.
3. این کتاب در سال تحصیلی 1386- 1387 در دانشکده اصول دین به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد تصحیح شده است.
11) می توان گفت دو کتاب سعد و تفسیر نعمانی را نباید تفسیر نامید، چرا که این دو کتاب حاوی روایت هایی در علوم قرآنی اند.
12) مؤسسه دار النشر المشهود، قم، 1381.
13) مؤسسه التمهید، قم، 1378/ 1429ق/ 2008م.

منبع: فصلنامه علمی-پژوهشی علوم حدیث 55

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.