مبانی و اصول تربیت جنسی(7)

تمایل آدمی به محبت کردن و مورد محبت دیگران قرار گرفتن، گرایشی است که هر فردی، آن را در خود، می یابد و تا فرد از فطرت و طبیعت خود بیگانه نگردد، این ویژگی، در وجودش با
جمعه، 5 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبانی و اصول تربیت جنسی(7)
مبانی و اصول تربیت جنسی(7)

 

نویسنده: علی نقی فقیهی



 

هـ.نیاز به محبت

تمایل آدمی به محبت کردن و مورد محبت دیگران قرار گرفتن، گرایشی است که هر فردی، آن را در خود، می یابد و تا فرد از فطرت و طبیعت خود بیگانه نگردد، این ویژگی، در وجودش با علم حضوری، احساس می شود.
در متون حدیثی، با توجه به این تمایل فطری و طبیعی، به اهمیت و لزوم پرورش و رشد این تمایل پرداخته شده، نقش آن در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و
حیات معنوی، تببین شده و گستره ی آن به همه ی مردم، مورد توصیه قرار گرفته است.
امام رضا (ع) با اشاره به اثر معنوی و مادی محبت انسان ها نسبت به یکدیگر می فرماید:
إن أهل الأرض لمرحومون ما تحابوا و أدوا الأمانة و عملوا الحق.(1)
به درستی که اهل زمین، به صورت مستمر در رحمت (مادی و معنوی) خداوند خواهند بود، مادامی که یکدیگر را دوست داشته باشند و امانتدار و عامل به حق باشند.
امام علی (ع) می فرماید:
أبلغ ما تستدر به الرجمة أن تضمر لجمیع الناس الرحمة.(2)
رساترین چیری که می توانی با آن، رحمت الهی را به خود جلب کنی، این است که در باطن، با همه مردم، مهربان باشی.
پیامبر اکرم (ص) محبت عملی و رفتاری را-که منشأ آن، محبت درونی و گرایش طبیعی به دوست داشتن است-سرآمد رفتارهای عاقلانه می داند و می فرماید:
رأس العقل بعد الایمان بالله، التودد إلی الناس و اصطناع الخیر إلی کل بروفاجر.(3)
سرآمد تمام اعمال عاقلانه، بعد از تدین به دین الهی، بشر دوستی و نیکی به همه مردم است، خواه خوب ودرستکار باشند یا فاسق و گناهکار.
امام باقر (ع) تدین به دین الهی را جزو محبت نمی داند و می فرماید:
هل الدین إلا الحب؟(4)
آیا دین، غیر از حب و دوستی است؟
بنابراین، نیاز به محبت، یک نیاز نخستین است که به خودی خود، استقلال دارد، نه نیاز ثانویه که از نیازهای دیگر مشتق شده باشد، گرچه فروید، آن را یک نیاز ثانویه می داند که منتج از نیاز به تغذیه است؛ اما جان بالبی (روان شناس)، با آزمایش و برهان علمی، ثابت کرد که نیاز به محبت، یک نیاز نخستین است و از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است؛ نیازهای اساسی که برای تحول شخصیت، لازم است.(5)
مزلو، نیاز به محبت و عشق را در سلسله ی نیازها، پس از نیازهای فیزیولوژیک (جسمی) و نیاز به امنیت، مطرح کرده و معتقد است که در امر تربیت باید به آن پرداخت وگرنه، عدم ارضای آن، دو نتیجه در پی خواهد داشت: 1.فرد، همواره در جستجوی راهی برای تأمین این نیاز خواهد بود؛ 2.قادر به دوست داشتن و ابراز دوستی به دیگران نخواهد بود.(6)
این دو نتیجه در امر تربیت، بسیار اهمیت پیدا می کنند. نتیجه اول، این هشدار را به والدین می دهد که: اگر نیاز به محبت کودکشان را به نحو مطلوبی ارضا نکنند، او به کوچک ترین ابراز محبتی، پاسخ مثبت می دهد و چه بسا دچار روابط نامشروع و انحرافات جنسی شود!
نتیجه ی دوم نیز این پیام را می دهد که: افرادی که نیازهای آنها به محبت ارضا نشود، در بزرگ سالی در زندگی زناشویی، توان ابراز محبت به همسر و فرزندان خود را نخواهند داشت؛ زیرا مهرورزی و محبت، اگر چه غریزی است، اما رفتار مرتبط با آن، اکتسابی و آموختنی است.(7)

اصول مرتبط با مبنای پنجم

از آن جا که از مهم ترین نشانه ها برای تمایل فطری آدمی به محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن (مبنای پنجم)، رفتارهای محبتی جنسی است و معمولاً به صورت طبیعی با محبت، انس و الفت به جنس مخالف و به صورت غیر طبیعی با جنس موافق، همراه است، باید در روند تربیت جنسی، به اصول زیر توجه کرد:

1.پیشگیری از محبت جنسی زود هنگام

برای پاسخ دادن به نیاز طبیعی محبت و پیشگیری از روابط جنسی محبتی قبل از ازدواج، باید با مهرورزی به کودکان و نوجوانان و زمینه سازی برای محبت کردن آنان به دیگران، در جهت رشد مطلوب این خواسته طبیعی اقدام کنند و زمینه احساس کمبود محبت را از بین ببرند تا مبادا فرزندانشان برای جبران آن، به روابط جنسی زود هنگام و یا انحرافی روی آورند.
امام صادق (ع) ضمن توصیه به شدت محبت نسبت به فرزند و اثر روانی آن بر پیشگیری از انحراف فرزند می فرماید:
إن الله(عزوجل) لیرحم الرجل لشدة حبه لولده.(8)
خداوند متعال، به دلیل شدت حب انسان نسبت به فرزندش به او رحم کی کند.
رحمت خداوند، شامل رحمت های دنیوی و اخروی (هر دو) است. از جمله رحمت های خدا به بنده اش، صالح و شایسته شدن فرزند و عدم انحراف اعتقادی عاطفی و رفتاری اوست که مایه ی آبرو، اعتبار و افتخار والدین در زندگی اجتماعی است و به دلیل محبت به فرزند و تأثیرات روانی-عاطفی آن بر فرزند و شایسته
پرورش یافتن او، محبت کننده و مسبب این شایستگی ها، از ثواب اخروی خداوند نیز برخوردار می گردد.

2.اصل لزوم تبلور در روابط زوجین

اقتضای نیاز طبیعی و فطری آدمی به دوست داشتن و دوست داشته شدن، این است که در همه ی مراحل رشد و زندگی، به آن توجه شود و به مقتضای موقعیت رشدی در دوره های مختلف، به گونه ای آن نیاز، ارضا گردد. چنین نیست که ارضای نیاز به محبت در دوره ی کودکی از سوی والدین، نیاز محبتی کودک و نوجوان ارضا شده از سوی دوستان والدین، نیازی به محبت دیگران نداشته باشد. درست است که ارضای سلسله ی نیازها در دوره ی کودکی، باعث می شود که کودک، شخصیت به هنجاری پیدا کند و نسبت به محرومیت این نیاز در بزرگسالی، تحمل بیشتری از خود نشان دهد، اما باید توجه داشت که نیاز به محبت، اختصاص به دوره ی کودکی ندارد؛ بلکه در همه ی مقاطع رشدی، این نیاز وجود دارد و باید به تناسب دوره، سن، ضوابط اجتماعی و تمایلات فردی، ارضا گردد.
از جمله موارد ارضای نیاز به محبت، در ارتباط با «روابط جنسی زوجین» است که باید این نیاز، به شکل کامل، ارضا شود و گرنه، زندگی زناشویی، دوام پیدا نمی کند. لازم به توجه است که نیاز به محبت زوجین، همان نیاز جنسی نیست و بین ارضای نیاز به محبت و ارضای نیاز جنسی، فرق است؛ بلکه میل جنسی، از میل به محبت، متمایز است و هر دو باید ارضا شوند.
روان شناسان پس از فروید، به خوبی، این تمایز را آشکار می سازند و می نویسند: عشق، به معنای میل جنسی نیست. میل جنسی را می توان صرفاًً به عنوان یک نیاز فیزیولوژیک، مطالعه کرد، ولی محبت و عشق، یک نیاز فیزیولوژیک نیست؛ بلکه در رفتار جنسی، معمولاً عوامل تعیین کننده ی بسیاری دخیل است که عمده ی آنها نیاز به
عشق و محبت است؛ یعنی در رفتار جنسی، چه بسا هر دو نیاز، ارضا می شود. این حقیقت را نیز نادیده گرفت که نیاز به محبت، شامل دوست داشتن و دوست داشته شدن می شود.(9)
آلفرد آدلر نیز عشق را یکی از تمایلات عالی انسان می داند و آن را از غریزه ی جنسی-که از یک کشاننده ی غریزی است- جدا می داند.(10)
دکتر رنه آلندی نیز عقیده دارد که: عشق، ابداً به کشش تناسلی محدود نمی شود؛ بلکه یکی از نیروهای به هم پیوستگی است که در همه ی مراتب طبیعت، برای گردآوری عناصر، به صورت ترکیب هایی که فردیت یافته اند، بر وفق فرآیند نوعی و نمونه وار زندگی، در کار است.(11)
البته مسئولیت مردان در این زمینه، سنگین تر است؛ زیرا از طرفی، نیاز زنان به دریافت محبت و مشاهده رفتار عملی دال بر آن، بیش از مردان است و از طرف دیگر، مردان، کمتر از زنان، به این رفتارها آگاهی دارند و آنها را ابراز می کنند؛ در صورتی که زنان، به علت طبیعت عاطفی ای که دارند، بیشتر، این رفتارها را ابراز می کنند، اما متأسفانه، آنها را کمتر دریافت می کنند. لذا در روایات، مکرراً به مردان سفارش شده که به زنان محبت کنند و عشق و علاقه ی خود را ابراز دارند. امام صادق (ع) می فرماید:
کل من اشتد لنا حباً اشتد للنساء حباً.(12)
هر کس علاقه اش به ما شدیدتر می شود، علاقه ی او به زنان نیز شدیدتر می گردد.
احتمالاً این تأکیدی که معصومان (ع) بر محبت به زن و علاقه به او داشته اند و مکرراً آن را نشانه ی ایمان و از اخلاق پیامبران معرفی کرده اند، به دو دلیل است: اول،
این که نگرش منفی نسبت به زن را تغییر دهند و او را از جسمی برای تخلیه ی هیجان جنسی، به موجودی محترم و شایسته محبت معرفی کنند، دوم، با احادیث «دوست داشتن زنان» اهمیت علاقه و محبت به زن و نقش آن در استحکام زندگی خانوادگی و دلبستگی زن به شوهر و خانواده اش را نشان دهند.

پی‌نوشت‌ها:

1.مشکاة الأنوار، ص108؛ بحارالأنوار، ج75، ص117.
2.غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص876، ح3353؛ میزان الحکمة، ج4، ص2004.
3.عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص38؛ وسائل الشیعة، ج16، ص295.
4.الخصال، ص21؛ بحارالأنوار، ج69، ص237؛ جامع أحادیث الشیعة، ج16، ص210.
5.روان شناسی ژنتیک، ج1، ص151.
6.ر.ک: انگیزش و شخصیت، ص79.
7.این مسئله، در آزمایشی که بر میمون ها انجام شد، قابل اثبات است. میمون هایی که از کودکی، از مادر خود جدا شدند و با مادران عروسکی، بزرگ شدند، بعدها به ندرت، روابط متقابل سالمی با دیگر میمون ها برقرار کردند و واکنش های جنسی نامناسبی از خود نشان دادند. وقتی که میمون های مادینه ای که از تماس های اجتماعی اولیه، محروم مانده بودند، موفق به جفت گیری شدند، مادرهای بی کفایتی از آب در آمدند که یا به بچه های خود توجه نداشتند و یا با آنها بدرفتاری می کردند (ر.ک:زمینه روان شناسی، ج1، ص139). اگرچه تعمیم دادن نتایج آزمایش های میمون ها به انسان باید با احتیاط انجام شود، اما شواهد نشان می دهد که دلبستگی طفل به مادرش، نقش مهم و مشابهی دارد.
8.الکافی، ج6، ص50؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص482؛ وسائل الشیعة، ج21، ص360؛ مکارم الأخلاق، ص219.
9.روان شناسی شخصیت، ص81.
10.ر.ک: سیکولوجیتک فی الحیاة کیف تحیاها، ص162.
11.عشق، ص9.
12.وسائل الشیعة، ج20، ص24؛ ح12؛ بحارالأنوار، ج66، ص287.

منبع:فقیهی، علی نقی؛ (1387)، تربیت جنسی: مبانی اصول و روش ها از منظر قرآن و حدیث، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ دوم 1387.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.