مبانی و اصول تربیت جنسی(3)

با توجه به وجود غریزه ی جنسی و طبیعی بودن تمایل و علاقه ی جنسی، باید ارضای این نیاز را لازم بدانیم و نه تنها از ظهور آن در سطح هوشیاری، جلوگیری نکنیم. بلکه در صدد فراهم سازی
جمعه، 5 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبانی و اصول تربیت جنسی(3)
مبانی و اصول تربیت جنسی(3)

 

نویسنده: علی نقی فقیهی



 

2.لازم دانستن ارضای نیاز جنسی

با توجه به وجود غریزه ی جنسی و طبیعی بودن تمایل و علاقه ی جنسی، باید ارضای این نیاز را لازم بدانیم و نه تنها از ظهور آن در سطح هوشیاری، جلوگیری نکنیم. بلکه در صدد فراهم سازی شرایط ارضای آن نیز برآییم؛ زیرا سرکوب کردن غریزه ی جنسی، بیماری های روانی و انحرافات جنسی را به دنبال دارد. فروید در این زمینه می نویسد:
نباید آنچه را که در سرنوشت ما حیوانی است، فراموش کنیم. این، آرمانی نیست که ما ارضای جنسی فرد را رها سازیم و به فراموشی بسپاریم. ما نباید از این که تمایلات جنسی خود را بدین دلیل که توانسته ایم غرایز حیوانیمان را تخفیف دهیم و یا به کلی محو سازیم، شادمان باشیم!
بی تردید، همیشه و به گونه ای گسترده، تمدن، خواهان دگرگونی عوامل جنسی، با روند والایشی بوده و این والایشی بوده، و این، به خاطر رفاه بیش از پیش جامعه است، ولی همان گونه که در یک ماشین، نمی توان تمام گرمای مصرف شده را به کار مکانیکی مفید تبدیل نمود، به همان گونه هم نمی توان انتظار داشت که همه انرژی با سرچشمه ی غریزه ی جنسی را دگرگون ساخت. این، امکانپذیر نیست و با محروم کردن غریزه ی جنسی از خوراک طبیعی اش، ما باعث برآمدهای ناخوشایند و ناهنجاری می شویم.(1)
همان طور که ملاحظه می کنید، تأکید فروید، بر این است که این نیاز، به اندازه ی طبیعی ارضا شود و عدم ارضای آن، باعث بروز بیماری ها و ناهنجاری ها می گردد؛ ولی تأکید می شود که این، به معنای لزوم شهوت رانی بی حد و حصر نیست:
ما می توانیم همه ی غرایز را در مسیر اصلی خودش رهبری کنیم، بخصوص غریزه ی جنسی را که اگر همه انرژی این غریزه، به امور جنسی روی گردانده شود، آن گاه این انسان، به صورت یک غول شهوت ران ظاهر خواهد شد؛ اما در برابر، محدود کرده همه رفتارهای جنسی و کنار گذاشتن آنها سبب عوارضی می شود که هر آن، خطرناک تر از برآورده شدن همه کوشش های جنسی است.(2)
آشکار است که تأکید فروید بر نقش بیشتر سرکوب غرایز در ایجاد بیماری نیست. ارضای بیش از اندازه آن، به این دلیل است که وی متخصص علم اخلاق نبوده؛ بلکه متخصص بیماری های روان بوده است. وی با مطالعه بیماران خود، به این نکته پی می برد که همه آنها از عدم ارضای صحیح و سرکوب این غریزه، رنج برده اند؛ لذا به اهمیت بیشتر این امر، تأکید می کند. شاید یک متخصص علم اخلاق، نظری
مخالف داشته باشد؛ اما باید دانست که تا حدودی، هر دو نظر، درست اند. در هر حال، نه سرکوب غریزه ی جنسی و عدم ارضای آن، به نفع انسان است و نه آزاد گذاشتن آن به اندازه ای که به قول فروید، به شکل یک غول شهوت ران در بیاید. فروید در پایان سخن خود، مثالی جالب بیان می کند که از اهمیت ارضای نیاز جنسی
در حدی طبیعی، حکایت دارد:
داستان اسب شیلدا را باید به یاد آوریم. شهروندان این شهر کوچک، اسبی داشتند که برآمد پیروزی نمادین آنها بود، به همین دلیل، به وجود این اسب، بسیار می بالیدند و توان او را می ستودند؛ ولی نگهداری از این اسب، نیازمند پرداخت هزینه گزافی بود، بنابراین، تصمیم گرفتند تا از جیره غذایی اسب، هر روز، یک دانه کم داشتند و بدین گونه رفتار نمودند؛ ولی هنگامی که آخرین دانه را کاشتند، اسب، پیش از آن مرده بود. شهروندان شیلدا هرگز نفهمیدند که چرا اسب مرد؛ ولی من به گونه ای استوار چنین می اندیشم که او از گرسنگی مرد. هیچ جانداری نمی تواند زندگی کند، مگر این که جیره غذایی اش را به او بدهند.(3)
از دیدگاه اسلامی، هر انسانی، جیره ی خاصی از نیازهای طبیعی دارد که بدون ارضای کمترین آن، یا می میرد یا اختلال می شود. و از این روست که اسلام، انسان ها را از ریاضت کشیدن و دوری از ارضای نیازها نهی می کند؛ چرا که خلاف طبیعت بشری است. اسلام، تمام دستورها و احکامش هماهنگ با فطرت و طبیعت آدمی است و برای ارضای نیازها (از جمله نیاز جنسی)، افراد را به حد اعتدال
و پرهیز پروردگار، نه تنها تشویق به عبادت افراطی نمی کند، بلکه نهی می کند و به ارضای نیازهای جنسی تشویق می کند.(4)
یکی از اصحاب پیامبر (ص) به نام عثمان بن مظعون، کار عبادت را به جایی رسانید که همه ی روزها روزه می گرفت و همه شب ها را تا صبح به نمار می پرداخت. همسر وی، جریان را به اطلاع پیامبر(ص) رسانید. رسول اکرم، در حالی که آثار خشم از چهره اش هویدا بود، از جا حرکت کرد و پیش عثمان بن مظعون رفت و به او فرمود:
یا عثمان لم یرسانی الله تعالی بالرهبانیة ولکن بعثنی بالحنیفیة السهلة والسمحة، أصوم و أصلی و ألمس أهلی، فمن أحب فطرتی فلیستن بسنتی و من سنتی النکاح.(5)
ای عثمان! بدان که خدا مرا برای رهبانیت نفرستاده است؛ شریعت من، شریعت فطری آسانی است. من شخصاً نماز می خوانم و روزه می گیرم و با همسر خودم نیز آمیزش می کنم. هر کس می خواهد از دین من پیروی کند، باید سنت مرا بپذیرد. ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر، از سنت های من است.
از این رو، اسلام، تأکید فراوانی بر توجه زن و شوهر، به ارضای نیازهای یکدیگر دارد تا به سمت انحرافات یا بیماری کشیده نشوند. امام صادق (ع) می فرماید:
جاءت امراة إلی رسول الله (ص) فقالت: یا رسول الله! ما حق الزوج علی المرأة؟ قال:...
تعرض نفسها علیه غدوة و عشیة.(6)
زنی به خدمت پیامبر (ص) آمد و پرسید: یا رسول الله! حق شوهر بر همسر چیست؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: «... این که صبح و شام، خود را بر شوهرش عرضه کند.
در جای دیگری نیز می فرماید:
ولا تبیت لیلة و هو علیها ساخط... .(7)
حق شوهر بر همسرش این است که بستر او را ترک نکند و تنها نخوابد.
در مورد اهمیت ارضای نیازهای زن نیز احادیث فراوانی وجود دارد، از جمله، روایتی از پیامبر (ص) که می فرماید:
إذا خالط الرجل أهله فلا ینزو نزو والدیک و لیثبت علی بطنها تصیب منه مثل الذین أصاب منها.(8)
هنگامی مرد با همسرش آمیزش می کند، نباید مثل خروس عمل کند (خیلی سریع عمل کند)؛ بلکه باید این کار را ادامه دهد تا وقتی زن هم مانند مرد، ارضا شود.
در حدیث دیگری نیز پیامبر (ص) می فرماید:
یجب علی الرجل لامرأته ما یجب له علیها أن یتزین لها کما تتزین فی غیرمأثم.(9)
آنچه بر زن واجب است، از زینت دادن خود برای شوهرش، بر مرد نیز واجب است که خود را برای همسرش تا حدی که حرام نیست، زینت دهد.
بنابراین، نتیجه می گیریم که از نظر فقهی، اگر وظیفه ی زن، این است که نیازهای جنسی همسرش را ارضا کند و هر وقت او تمایل پیدا کرد، خود را مهیا سازد، به نیازهای جنسی زن هم توجه شده. بر ارضای آنها به عنوان «وظیفه مرد»، تأکید شده است. پیامبر (ص) می فرماید:
ثلاث من العجز فی الرجل... و الثالث أن یقارب الرجل جاریته فیصیبها قبل أن یحادثها و یوانسها و یضاجعها فیقضی حاجته منها قبل أن تقضی حاجتها منه.(10)
سه چیز، نشانه ناتوانی مرد است... و سوم این که مرد، با همسرش نزدیکی کند قبل از این که با حرف بزند و او را نوازش و ملاطفت کند و قبل از این که همسرش ارضا شود، خودش ارضا شود.
بنابراین، مردان همان طور که به ارضای نیازهای خود توجه می کنند، باید به نیازهای جنسی همسران خود توجه کنند. لازم است که زوجین، به تفاوت های رفتار جنسی یکدیگر، آگاهی پیدا کنند و در آن راستا عمل کنند، مثلاً مرد باید بداند که زن، بدون مقدمات، برانگیخته نمی شود. از آن جا که زنان، دیرتر از مردان تحریک می شوند و شرایط خاصی برای تحریک غریزه ی جنسی در آنها لازم است و علاوه بر آن، حیا و شرم زن، ممکن است مانع از ابراز غریزه جنسی شود، لذا هنگامی که میل به برقراری رابطه جنسی دارند، لازم است که از مرد، اطاعت کنند. این مسئله، از نظر فقهی، جزو حقوق مرد بر زن به حساب می آید.

3.روابط جنسی، در قالب ازدواج

هر چند دو اصل گذشته و طبیعی تلقی کردن غریزه ی جنسی، بر لزوم ارضای آن تأکید داشتند، اما، مهم این است که این غریزه نباید به هر شیوه ای ارضا شود؛ زیرا با توجه به ساختار و جنبه های مرتبط با غریزه ی جنسی و آثار روانی و بقای نسل-که بر آن مترتب است-، ارضای این غریزه، فقط از طریق ازدواج زن و مرد باید باشد و صورت های دیگر ارضا، مثل خودارضایی، همجنس بازی، روابط جنسی آزاد و... طبیعی نیستند. این امر، در تربیت جنسی باید مورد توجه مربیان قرار گیرد. در نظام تربیت جنسی، همه، «انحراف جنسی» تلقی شده اند و تأکید شده که پرورش افراد باید به گونه ای باشد که راه طبیعی ارضا را برگزینند تا به بیماری های روانی و انحرافات جنسی دچار نشوند و از آثار مطلوب روانی، اخلاقی و اجتماعی آن برخوردار گردند.
از دیدگاه فروید هم-که معتقد بود عدم ارضای غریزه ی جنسی، به ایجاد بیماری های روانی یا انحرافات می انجامد-، راه های دیگر ارضای این نیاز، غیر از ازدواج زن و مرد، همه، انحراف از طبیعت است؛ گرچه ممکن است راه هایی غیر طبیعی، جایگزین راه طبیعی و اصلی شود و نمایه ی جنسی خود را بر راه جنسی طبیعی، چیره سازد.(11)
بنابراین، تنها راه ارضای، غریزه یجنسی پیوند زن و مرد است که خداوند، آن را در طبیعت و خلقت قرار داده است. این راه ارضا هم باید تحت ضابطه ازدواج باشد؛ زیرا یکی از هدف های وجود غریزه ی جنسی، تداوم نسل انسان است و با وجود ارتباط جنسی آزاد، بدین گونه که زن یا مرد، با هر فردی از جنس مخالف خود، که سر راه آنها قرار گیرد، آمیزش کنند، مسلماً نسل بشر، تداوم پیدا نخواهد کرد. علاوه بر این که معمولاً زن و مردی که این گونه با هم رابطه دارند، علاقه ای به بچه دار شدن نیز ندارند؛ زیرا عمر آن رابطه، کوتاه است و مجالی برای بچه داری نیست. از طرفی، به فرض که بچه ای متولد شود و نسل، تداوم پیدا کند، بعید است که این نسل انسان، به خوبی تربیت شود؛ زیرا بچه ای که این گونه متولد می شود، ممکن است که در کنار خیابان ها و یا در جوی ها، رها شود و هرگز محبت والدینش را نبیند. چنین انسانی، به گونه ای تربیت شده که شاید حتی به درد جامعه هم نخورد.
پس باید گفت که ازدواج، تنها راه صحیح و مورد قبول برای ارضای نیاز جنسی است به این دلیل که: علاوه بر نیاز جنسی، برخی دیگر از نیازهای انسان را که غالباً در ارتباط های بدون ازدواج، برطرف نمی شوند، ارضا می کند، مانند نیاز انسان به خوش بختی، انس و الفت، احترام و معاشرت نیکو، اعتماد به یکدیگر و... . در توضیح، لازم است توجه شود که همه انسان ها به طور طبیعی و فطری، خواهان خوش بختی هستند و دوست دارند که در تمام مراحل زندگی، خوش باشند. در متون دینی، فراوان به این امر، پرداخته شده است.
گرچه سعادت در نظام آخرت، برای مؤمنان دانسته شده، ولی سعادت در زندگی دنیوی نیز مورد توجه قرار گرفته است. و اصولاًً زندگی دنیوی، مقدمه ای برای زندگی اخروی دانسته شده و از آن، جدا تلقی نگردیده است. در مباحث مربوط به زن و مرد و روابط همسران، خوش بختی در زندگی دنیا، مورد تأکید قرار گرفته است. منظور از سعادت دنیوی، احساس لذت و رضایت از زندگی است. باید بدانیم که خوش بختی، پیش از آن که یک اتفاق یا تحقق یک امر باشد، یک احساس مطلوب از زندگی با شرایط است. ممکن است که عده ای، همه عوامل ظاهری خوش بختی را داشته باشند، اما در حقیقت، خوش بخت نباشند؛ زیرا احساس «رضایت از زندگی» نمی کنند و از آن، لذت نمی برند. عده ای هم ممکن است که فقط یکی از عوامل ظاهری خوش بختی را داشته باشند؛ اما احساس کنند خوش بخت ترین آدم های روی زمین هستند.
یکی از این عوامل خوش بختی در زندگی، ازدواج است، آن هم با شرط های خاص خودش!اگر ازدواج، با شرایط لازم برای رسیدن به خوشبختی شکل بگیرد،
بالاترین لذت در زندگی به دست می آید. طبق احادیث فراوانی که وارد شده، در ازدواج زن و مرد، شرایطی از قبیل: همفکری، دینداری، شایستگی عملی و اخلاقی، توانمندی، جلب اعتماد به یکدیگر و... هستند که نیازهای فوق را برآورده می سازند و خوش بختی زن و مرد را موجب می گردند.

4.پرهیز از افراط و تفریط در ارضای غریزه ی جنسی

در کنار ارضای طبیعی غریزه ی جنسی و پرهیز از سرکوب آن، ارضای افراطی این غریزه نیز باید دوری کرد. همان طور که انسان نباید به این دلیل که خواب، یک نیاز طبیعی و مشروع است. بیشتر وقت خود را بخوابد؛ در مورد غریزه ی جنسی هم، امر، به همین نحو است. مقتضای طبیعت آدمی، اعتدال و میانه روی در همه ی امور و از جمله، در ارضای غریزه ی جنسی است. از این رو، در احادیث و سخنان معصومان (ع) همان طور که بر ارضای غریزه ی جنسی تأکید، و بی توجهی نسبت به آن، نکوهش شده، در مورد افراط در آن نهی شده است.
با توجه به این که طبیعت، حد متوسط را می طلبد و افراط و تفریط، هر دو زیان آورند، پیامبر (ص) فرمود:
من أراد البقاء... و لیقل مجامعة النساء.(12)
کسی که خواستار عمر طولانی است، چند مسئله را باید رعایت کند که یکی از آنها، کم آمیزش کردن با زنان است.
این روایت، از امام علی (ع) نیز نقل شده است.(13) هنگامی که از امام علی (ع) در مورد آمیزش و جماع می پرسند، ایشان پاسخ می دهند:
حیاء یرتفع و عورات تجتمع أشبه شیء بالجنون، الإصرار علیه هرم... .(14)
آمیزش، رفع شرم و حیا و پیوند زن و مرد است که شبیه ترین امر به دیوانگی است. زیاده روی در آن، باعث فرسودگی و پیری است.
در حدیث دیگری از امام علی (ع) نقل شده که ایشان فرمود:
إیاک و کثرة الوله بالنساء و الإغراء بلذات الدنیا، فإن الوله بالنساء ممتحن و الغری باللذات ممتهن.(15)
از شیفتگی زیاد به زنان و غرق شدن در لذات دنیا، خود داری کن؛ زیرا شیفتگی به زنان، باعث محنت است و غرق شدن در لذات، انسان را خوار می کند.
لازم به توجه است که در برابر این احادیث، احادیث دیگری در منابع حدیثی ما وجود دارند که چه بسا ممکن است تصور شود که از نظر محتوا، با احادیث فوق در تضادند؛ زیرا در این احادیث، کثرت نزدیکی با همسر، از اخلاق انبیا شمرده شده و به آن، توصیه هم شده است. این احادیث، عبارت اند از:
أربع من أخلاق الأنبیاء: التطیب و التنظیف بالموسی و حلق الجسد بالنوره و کثرة الطروقة.(16)
نیز آن حضرت فرمود:
من أخلاق الانبیاء التنظف و التطیب و حلق الشعر و کثرة الطروقة.(17)
هم او می فرماید:
فی الدیک الابیض خمس خصال من خصال الأنبیاء: معرفه بأوقات الصلاة و الغیرة والسخاء و الشجاعة و کثرة الطروقة.(18)
همچنین پیامبر (ص) فرمود:
تعلموا من الدیک خمس خصال: محافظته علی أوقات الصلاة و الغیرة و السخاء و الشجاعة و کثرة الطروقة.(19)
به نظر می رسد که مفهوم «کثرة الطروقة» به معنای نزدیکی کردن نیست؛ بلکه منظور، زیاد زن داشتن و سرپرستی زنان متعددی را به عهده داشتن است؛ زیرا در بیان علامه مجلسی، آمده است که: کثرة الطروقه بفتح الطروقه الطاء من قولهم: طروقة الفحل أی انثاه، فالمراد کثرة الأزواج، مؤید این معنای حدیثی از امام صادق (ع) است که: إن ملکا کان علی عهد یحیی بن زکریا (ع) لم یکفه ماکان علیه من الطروقة حتی تناول امرأة بغیاً... .(20) در این حدیث، تصریح شده که آن پادشاه، به طروقه ها و زنانی که داشت، بسنده نمی کرد و به دنبال این بود که با زنان دیگری هم ازدواج کند.
بنابراین، کثرة الطروقة، اصلا به مفهوم زیاد نزدیکی کردن نیست تا به افراط نکردن در این زمینه، توصیه شده باشد و اگر در حدیثی از امام رضا (ع) نقل شده که: «ثلاث من سنن المرسلین: العطر و احفاء الشعر و کثرة الطروقة»(21) یعنی «الجماع». در این خصوص باید گفت که اولاً، این روایت، تکرار روایات گذشته است و عبارت «یعنی الجماع» در آنها نیست؛ و ثانیاً، این معنا، از خود راوی است و این، در صورتی بدین شکل معنا می شود که کثرة الطروقة، به ضم طاء خوانده شود، همان طور که مرحوم علامه مجلسی فرموده است؛ ثالثاًً، راوی، کثرةالطروقة را «جماع» معنا کرده است و نه زیاد جماع کردن و شاید مرادش طولانی کردن زمان جماع باشد، همان طور که برای لذت بردن زن در احادیث، به آن اشاره شده است.
در نهایت، لازم است به این نکته توجه شود که اولیای دین، چون قطعاً توصیه هایشان حکیمانه و هماهنگ با طبیعت و فطرت آدمی است، هرگز به افراط در آمیزش، توصیه نمی کنند، همان طور که به تفریط هم توصیه نمی نمایند. بنابراین، در تربیت جنسی از دیدگاه اسلامی باید به پرهیز از افراط و تفریط در ارضای غریزه ی جنسی، به عنوان یک اصل مهم توجه شود.

پی‌نوشت‌ها:

1.پنج گفتار در روان شناسی، ص 128.
2.همان، ص 129.
3.همان، ص130
4.اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، ص13-14.
5.الکافی، ج5، ص494؛ وسائل الشیعة، ج20، ص106.
6.الکافی، ج5، ص508، وسائل الشیعة، ج20، ص158.
7.الکافی، ج5، ص508؛ الخصال، ص407.
8.فیض القدیر، ج1، ص419؛ الفردوس، ج1، ص294، ح1161.
9.تذکرة الموضوعات، ص126.
10.المحجة البیضاء، ج3، ص110.
11.پنج گفتار در بیان روانکاوی، ص110.
12.کتاب من لا یحضرة الفقیه، ج3، ص555؛ وسائل الشیعة، ج18، ص316.
13.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص555، ح4902.
14.غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، ص386؛ جامع أحادیث الشیعة، ج20، ص210.
15.غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، ص156؛ جامع أحادیث الشیعة، ج20، ص28؛ مستدرک الوسائل، ج14، ص159.
16.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج1، ص131، ح341؛ وسائل الشیعة، ج2، ص107.
17.الکافی، ج5، ص567؛ وسائل الشیعة، ج20، ص243؛ بحارالانوار، ج11، ص66، ح13.
18.الکافی، ج6، ص550؛ الخصال، ص298؛ وسائل الشیعة، ج20، ص242.
19.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج1، ص482؛ وسائل الشیعة، ج4، ص110.
20.بحارالانوار، ج14، ص180، ح20.
21.تهذیب الأحکام، ج7، ص403؛ وسائل الشیعة، ج14، ص179؛ تحف العقول، ص442.

منبع:فقیهی، علی نقی؛ (1387)، تربیت جنسی: مبانی اصول و روش ها از منظر قرآن و حدیث، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ دوم 1387.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط