د.زیبا دوستی
آدمی با علم حضوری، تمایل و گرایش فطری و طبیعی خود را به زیبایی درک می کند. روان شناسان نیز زیبادوستی انسان را امری سرشتی می دانند و در متون دینی، ضمن پرداختن به زیبایی های ظاهری و معنوی، بر توجه به زیبایی های طبیعی خود و دیگران در برقراری ارتباط و معاشرت با آنها تأکید شده است. پیامبر (ص) ضمن جلب توجه افراد به جوانی و جمال طبیعی خودشان، بر افزایش آن، توصیه داشته، می فرماید:اختضبوا بالحناء، فإنه یزید فی شبابکم و جمالکم.(1)
با حنا خضاب کنید(خود را بیارایید)؛ زیرا که به جوانی و زیبایی شما افزاید.
نیز آن حضرت، به منظور ارضای نیاز طبیعی افراد به زیبایی ها، درباره همسریابی و زندگی و معاشرت می فرماید:
علیکم بالوجوه الملاح و الحدق السود.(2)
بر شما باد با زیبارویان نمکین چهره و مشکین چشم، معاشرت کنید.
تمایل به زیبایی و آراستگی، در طول زندگی هر فردی وجود دارد؛ ولی در دوره ی نوجوانی و جوانی، نمود بیشتری دارد. از طرف دیگر، توجه به جنس مخالف و جلب نظر او، باعث می شود که بیشتر به این مسئله اهمیت دهند. این امر، به ایجاد این توهم غلط در والدین می انجامد که نوجوان آنها، صرفاًً به منظور امر به معروف و نهی از منکر و گاهی برای نهی از تجمل گرایی و... از در مخالفت و ستیز با نوجوان، وارد می شوند که این امر، به درگیری بین والدین و نوجوان می انجامد.
والدین، شکایت می کنند که فرزندان آنها منحرف شده اند و در راه های نادرست افتاده اند و نوجوانان از این گله مندند که والدین، نیازهای آنها را درک نمی کنند و... در صورتی که والدین باید توجه کنند که نیاز به زیبایی و زیبا جلوه دادن، از جمله نیازهای طبیعی ای است که در همه ی سنین وجود دارد و حتی در بزرگ سالی نیز ادامه پیدا می کند و فقط در دوره نوجوانی، شدت آن بیشتر است. والدین باید بدانند که آراستگی جوانان، به منظور «اغواگری» نیست. بنابراین، باید به دنبال راه هایی باشند که این نیاز نوجوان و جوان، در قالبی صحیح ارضا شود تا هم او راضی شود وهم این نیاز برای اغواگری جنسی، مورد استفاده قرار نگیرد.
اصول مرتبط با مبنای چهارم
با توجه به مبنای زیبادوستی (مبنای چهارم)، باید در روند تربیت جنسی، به اصول زیر توجه شود:1.اصول توجه به زیبایی های خویش
از آن جهت که زیبادوستی، یک استعداد و تمایل فطری و طبیعی است که خداوند حکیم، آن را در وجود بشر سرشته است و فعل خدا هم بدون هدف نیست، باید این تمایل و استعداد، پرورش یابد و با جهت دهی آن به سوی اهداف در نظر گرفته شده ی آفرینش، رشد پیدا کند. شناسایی و توجه هر یک از دختر و پسر به زیبایی های گوناگون جسمی و روانی خود و شناخت زیبایی و هنرمندی خدا در خویشتن، شناخت نشانه ای از زیبایی های خلقت پروردگار است که هر انسانی می باید از آن بهره مند باشد.لازمه ی خردمندی انسان، این است که زیبایی ها و ظرافت های موجود در چینش و ساختار وجودی خویش را شناسایی کند و زیبایی آفرینش خدا را در خویش مشاهده نماید. وی باید باور کند که در راستای اهداف نظام هستی و موقعیت آفرینشی وی در این نظام و با توجه به جنبه های گوناگون زیبایی در هر فرد، زیبایی در هر فرد، زیبا آفریده شده است و بهترین و نیکوترین مخلوق خداوندی محسوب می گردد و به دلیل زیبایی آفرینش اوست که خداوند، خود را «احسن الخالقین»(3) خوانده و به خود تبریک گفته است.
توجه به زیبایی های خویش و آشکار ساختن و بهره مندی از آن، از اموری است که خداوند، آنها را دوست دارد. امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین (ع) نقل می کند که فرمود:
إن الله جمیل یحب الجمال و یحب أن أثر النعمة علی عبده.(4)
خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد و دوست دارد اثر نعمت های زیبایی را که عطا کرده، بر بنده اش مشاهده نماید.
امام رضا (ع) نیز فرمود:
إذا أنعم الله علی عبده بنعمة أحب أن یراها علیه لانه جمیل یحب الجمال.(5)
هنگامی که خداوند به بنده اش نعمتی می دهد، دوست دارد آن را بر بنده اش مشاهده کند؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.
بنابراین، لازم است به زیبایی های خدادادی توجه کرد و آنها را در وجود خود پذیرفت و به آن افتخار کرد و حتی با آراستگی و مشاهده زیبایی های خویش، از آثار روانی-عاطفی آن برخوردار گردید. با اجرای این اصل و شناسایی زیبایی های هر یک از دختر و پسر در خویش، فرد، نسبت به خود، نگرش مثبت پیدا می کند، اعتماد به نفسش بالا می رود، احساس ارزشمندی می نماید و در ارتباط با دیگران، احساس کمبود نمی کند از این رو، نسبت به بسیاری از انحرافات (از جمله انحراف جنسی) مصونیت می یابد، مرتکب رفتارهای نابه هنجار جنسی نمی شود و از آراستن های افراطی پرهیز می نماید.
احساس ارزشمندی و خودباوری در چنین فردی، باعث می شود که او نسبت به زندگی آینده خود خوشبین باشد و درباره ی آن، با خردمندی و صبر و حوصله تصمیم بگیرد، برخلاف کسی که به جنبه های گوناگون هستی و زیبایی خویش پی نمی برد و خود را زیبا نمی داند و نگرش مثبتی نسبت به خود ندارد، احساس حقارت و پستی می کند و در مقایسه با دیگران، آنها را از خود برتر، توانمندتر و موفق تر می داند. چنین فردی، آینده ی زندگی خویش را مبهم و تاریک می بیند، تصمیم گیری های خردمندانه ندارد، درباره زندگی مشترک خود با دیگری، به شرایط نامطلوب تن می دهد و آرامش و خوش بختی را از خود و یا دیگری سلب می کند. این گونه افراد، به دلیل پستی و نازیبایی ای که در خود احساس می کنند، از انجام دادن رفتارهای نابه هنجار، (بویژه رفتارهای نابه هنجار جنسی) مصون نمی ماند. امام صادق (ع) منشأ انحراف ها و گمراهی ها و انجام دادن رفتارهای نابه هنجار را همین احساس حقارت و پستی در افراد می داند و می فرماید:
ما من أحد یتیه الا من ذلة یجدها فی نفسه.(6)
هیچ کس به ورطه ی گمراهی و سرگردانی نمی افتد، مگر به دلیل احساس پستی ای که در خودش می یابد.
همچنین در منشأ بودن احساس حقارت برای رفتار تکبر آمیز و زورگویی به دیگران می فرماید:
ما من رجل تکبر و تجبر إلا لذلة وجدها فی نفسه.(7)
هیچ فردی، تکبر نمی ورزد و با زورگویی با کسی رفتار نمی کند، مگر آن که این رفتارها از پستی ای است که در خودش احساس می کند.
2.اصل پرهیز از تبرج
زیبایی ها موجب جاذبه میان انسان ها می شوند و روند ارتباط را تسهیل می کنند و می توانند شهوت جنسی را بر انگیزند و موجب ارتباط جنسی نیز می شوند. از این رو، در مواردی که روابط جنسی منع شده اند، باید از خودآرایی و نمایان ساختن و زیبایی های خود پرهیز نمود.این امر، به عفت و خویشتنداری جنسی جوانان، کمک شایانی می نماید و از تحریکات نابه جای جنسی آنها جلوگیری می کند. بسیاری از آموزه های دین در قلمرو تربیت جنسی، بر همین اصل استوار است که به جهت کثرت، تنها به سرفصل های آنها اشاره می گردد. بحث حجاب و پوشش-که آیات و روایات فراوانی درباره آن وارد شده-، بر همین منطق استوار است. پوشش مناسب، زیبایی های تحریک کننده را از دید نامحرم پنهان می سازد و بدین سان، زمینه ی انحراف جنسی را از میان می برد.
نهی از آراستن خود برای فرد نامحرم نیز در همین راستا قابل تحلیل است؛ همچنین نهی استفاده از عطر در برخورد با نامحرم. تمایل فطری انسان به بوی خوش، می تواند زمینه ی ارتباط با نامحرم را فراهم آورد. از این رو، استفاده نکردن از عطر در برخورد با نامحرم، این احتمال را از میان می برد..
از سوی دیگر، پرهیز از سخن گفتن همراه با ناز و عشوه نیز به خاطر جلوگیری از تحریک جنسی است. انسان، طبیعتاً به سمت صدای خوش و سپس صاحب صدا جذب می شود. از این رو، اگر در روابط با نامحرم، این واقعیت، مورد توجه قرار نگیرد، زمینه ارتباط ناسالم جنسی را فراهم خواهد ساخت.
گذشته از اینها، نوع برخوردها و رفتارها نیز تعیین کننده اند. برخی رفتارهای به ظاهر زیبا و یا حرکات موزون، می تواند طبع زیبا، پسند انسان را تحریک کند و زمینه ی ارتباط ناسالم جنسی را فراهم آورد. از این رو، در آموزه های دینی، بر رفتار با وقار و همراه با حیا و پرهیز از انجام دادن حرکات موزون در برابر نامحرم تأکید شده است.
در برابر محرم غیر شوهر نیر تبرج (خودنمایی)، از آن جهت که ممکن است به روابط ناسالم جنسی بینجامد، مورد توجه است. البته برای شوهر، بر استفاده از همه ی زیبایی ها تأکید شده است و خودنمایی ای، که زمینه ی روابط جنسی باید در قالب ازدواج هدایت شوند و از انحراف آن پیشگیری گردد تا به زیبایی بالاتر و ارزشمندتر دیگری به نام «عفت» ضربه وارد نشود. از همین رو باید از شکل گیری زیبایی های تحریک کننده ی جنسی جلوگیری کرد و از دیدن زیبایی هایی که می تواند زمینه ی تحریک جنسی و سپس انحراف جنسی را فراهم آورد، خودداری نمود.
در چنین مواردی، کنترل نگاه، عامل بسیار مؤثری برای جلوگیری از تحریکات جنسی است. آیات و روایات فراوانی که بر کنترل نگاه تأکید کرده و به بیان زیان های نگاه نادرست و فواید فرو بستن چشم از نامحرم پرداخته اند، همگی بر همین مبنا استوارند.
3.اصل توجه زوجین به زیبایی های یکدیگر
از جمله اصول تربیت جنسی-که زیبادوستی فطری، مبنای آن است-، توجه زوجین به مجموعه ی زیبایی های جسمی و روانی یکدیگر است. توجه همسران به زیبایی های یکدیگر، علاوه بر این که موجب کشف نشانه هایی از هنرمندی،زیبا آفرینی و حکمت خداوند متعال است و رابطه ی آن دو را با خداوند، قوی تر می سازد و زمینه نزدیکی بیشتر به پروردگار و کمال معنوی را در آنها فراهم می سازد، در لذت بردن از یکدیگر، افزایش محبت بین آنها، احساس انس و الفت با هم، رضایت از همدیگر و آرامش و خوش بختی آنها مؤثر است.
تمایل به زیبایی ها، کشش فطری در افراد انسانی است و در روند تعلیم و ترتیب، آن را به گونه ای باید پرورش داد که زیبادوستی در اخلاق و رفتار فرد، نمایان گردد.
امام علی(ع)در مورد افراد ترتیب شده دینی می فرماید:
التجمل من أخلاق المؤمنین.(8)
زیباگرایی(وتوجه به زیبایی ها)،جزو خلق و خوی مؤمنان است.
ایشان در توصیه اش به مردمی که در صدد رشد تعالی خود هستند، می فرماید:
عود نفسک الجمیل.(9)
خود را به امور زیبا عادت بده.
منظور، این است که به زیبایی های معنوی، آنچنان خو بگیر که در رفتارت جز زیبایی، چیز دیگری بروز نکند. از این رو، مصداق های زیادی از صفات اخلاقی و معنوی، در احادیث، زیبا شمرده اند، مانند اینکه امام علی(ع)فرمود:
جمال الرجل حلمه.(10)
زیبایی مرد، به حلم و بردباری است.
نیز فرمود:
جمال الرجل الو قار.(11)
زیبایی مرد، به وقار در رفتار است.
این تمایل فطری، چه بسا بر اثر بعضی از عوامل، از شکوفایی و رشدش جلوگیری شود و یا مورد غفلت قرار گیرد؛ از این رو؛ محرک هایی جهت توجه بیشتر به آن تمایل فطری و بهره مند شدن از آن، لازم است. از جمله محرک هایی که در احادیث در این زمینه، تأکید شده و این کارها وظیفه هر دو سوی ازدواج (زن و مرد) دانسته شده است، آراستگی، زینت کردن و پاکیزگی مرد و زن است که باعث جذب به یکدیگر و توجه به زیبایی های همدیگر می شود. رسول خدا (ص) فرمود:
یجب علی الرجل لامراته ما یجب له علیها، أن یتزین لها کما تتزین فی غیر مأثم.(12)
آنچه که بر زن واجب است نسبت به شوهرش انجام دهد، بر شوهر هم نسبت به همسرش واجب است که خود را برای او از غیر حرام، تزیین کند.
پیامبر (ص) در این حدیث، از لفظ «یجب» استفاده کرده است، یعنی بر مرد، «واجب» است که خود را برای همسر خود تزیین کند. این وجوب اگر وجوب شرعی نباشد-که تخلف از آن، حرام محسوب شود، سفارش مؤکد است که رعایت آن، لازم و ضروری است و تخلف از آن، عوارض روانی، عاطفی و رفتاری فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
نکته دیگر این است که تعبیر پیامبر (ص) به این که وظیفه مرد در تزیین خویش برای همسرش، مانند وظیفه زن در زینت دادن خود برای شوهرش است، نشان دهنده ی این امر است که زن و مرد، دارای وظایف یکسانی در برابر هم هستند و برعکس، تصور عموم که زن باید در برابر شوهرش با ظاهری زیبا و آراسته باشد، اما مهم نیست که شوهرش با چه ظاهری باشد، توهمی باطل است. باید توجه داشت مردانی که برای بیرون رفتن از خانه، ظاهری نامرتب دارند، وظیفه خود را در برابر همسرشان، به خوبی انجام نداده اند. این مسئله، در روابط زن و مرد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در روایات فراوانی به آن، سفارش شده است؛ اما متأسفانه تاکنون، به اهمیت تزیین کردن مرد در برابر زن و این که این مسئله، یک وظیفه شرعی در برابر همسر
است، به شکل جدی، توجه نشده است. در ادامه، برخی از این احادیث را بیان می کنیم:
فردی از امام کاظم (ع) پرسید که آیا ایشان خضاب می کند؟ و امام در پاسخ فرمود:
نعم بالحنا و الکتم، أما علمت أن فی ذلک لأجراً إنها تحب أن تری منک مثل الذی تحب أن تری منها و لقد خرجن نساء من العفاف... .(13)
بله! با حنا و وسمه چرا که آراستگی مرد، عفت زنان را زیاد می کند و چه بسیار زنانی که به خاطر بی توجهی شوهرانشان به آراستگی و زیبایی خود، عفت خود را از دست داده اند.
این حدیث اولاًً، سیره ی عملی امام (ع) در معاشرت خانوادگی را نشان می دهد که ایشان با توجه به مقام بالای دینی خود (که از هر عارفی، عارف تر و از هر زاهدی، زاهد تر بودند)، نسبت به وظایف خانوادگی و نیازهای همسرشان غفلت نمی کردند؛ بلکه در جایگاه یک عابد، عابد کامل بودند و در جایگاه همسر، یک وظیفه شناس. باید دانست که وظیفه، صرفاًً تأمین معاش و نفقه نیست؛ بلکه یک همسر واقعی، همان طور که انتظار دارد همسرش نیازهای او را بر آورد، او نیز باید به تأمین نیازهای مختلف همسرش بپردازد.
ثانیاًً، این حقیقت باید تأکید شود که زیبایی شوهر و آراستگی او، برای زن، مهم است و مرد باید به آن، توجه کند تا میل به زیبایی بینی زن، اشباع شود. این امر، نشان دهنده ی این است که بی توجهی مرد به این مسئله، در روحیه و علاقه ی زن نسبت به شوهرش، تأثیر منفی دارد و حتی ممکن است که او را از شوهر خویش متنفر سازد و وی را به سمت مردان دیگر بکشاند.
امام باقر (ع) نیز این میل زن را (با توجه به روان شناسی زن) چنین بیان می فرماید:
النساء یحببن أن یرین الرجل فی مثل ما یحب الرجل أن یری فیه النساء من الزینة.(14)
زنان، دوست دارند که همسر خود را در زینت ببینند، همان طور که مرد دوست دارد که زن خود را در زینت ببیند.
سپس امام فرمود: «آیا دوست داری او را مثل خودت که نامرتب هستی ببینی؟» در ادامه، امام (ع) می فرماید: پاکیزگی، استعمال بوی خوش، کوتاه کردن مو و نزدیکی کردن با همسر، از اخلاق پیامبران است.
امام باقر (ع) با این بیان، اولاًً، به مردان، این پیام را می دهد که نباید فقط از روی خودخواهی، به ارضای نیازهای خود بپردازد و انتظار داشته باشند که همسر آنها همواره تمیز و آراسته و مرتب باشد و طوری برخورد کنند که گویی وظیفه زن است که خود را زیبا سازد و مردها فقط باید لذت ببرند و وظیفه متقابلی ندارند؛ بلکه به این مسئله توجه کنند که همان طور که آنها دوست ندارند همسر خود را نامرتب ببینند. همسر آنها نیز همین حس متقابل را دارد.
ثانیاً، امام تأکید می کند که آراستگی، تمیزی، خوشبویی و آمیزش، نه تنها با مؤمن بودن و زاهد بودن، منافاتی ندارد، بلکه پیامبران-که الگوی مؤمنان هستند-نیز به این امور توجه می کنند.
از آن جا که آراستگی و پاکیزگی، زیبایی های فرد را در برابر دیگری نمودار می سازد، پیامبر (ص) خطاب به مردان می فرماید:
إغسلوا ثبابکم،و خذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا و تنظفوا، فإن بنی إسرائیل لم یکونوا یفعلون ذلک فزنت نساؤهم.(15)
لباس های تمیز بپوشید، موهای خود را کوتاه کنید، مسواک بزنید و خود را تمیز و زیبا کنید؛ چرا که مردان بنی اسرائیل از اینها خودداری کردند، پس زنان آنها دچار روابط نامشروع شدند.
در حدیث دیگری پیامبر (ص) فرمود:
لیتهیا أحدکم لزوجته کما یحب أن تتهیا زوجته له، قال أبوجعفر(ع): یعنی التنظف.(16)
بر شما باد که برای همسر خود آماده شوید، همان طور که همسرانتان برای شما آماده می شوند. امام صادق فرمود: یعنی با پاکیزگی آماده شود.
در لغت، «هیأ» هم به معنای آماده کردن است و هم به معنای زینت دادن. بنابراین، معنای «یتهیأ» در روایت، هم می تواند آمادگی باشد و هم زینت کردن و مراد از آمادگی هم فراهم کردن مقدمات تحریک جنسی برای انجام دادن عمل آمیزش است. به هر حال در این حدیث، پاکیزگی، عاملی برای زیبایی یا آمادگی روحی (تمایل روحی زن به شوهر)، معرفی شده است.
از مجموع این احادیث، چنین برداشت می شود که:1.زینت کردن و پاکیزگی زن و مرد برای یکدیگر، از جمله محرک های آنان به شکوفایی تمایل فطری آنها به زیبایی است؛ 2.زن، به پاکیزگی، زینت، بوی خوب و آراسته بودن موهای مرد نیاز دارد؛ 3.آراستگی، تمیز بودن و مرتب بودن مرد، زن را به او متمایل می سازد و او را از نظر جنسی، آماده می کند؛ 4.بی توجهی شوهر به آراستگی و پاکیزگی خود، همسرش را از او متنفر می سازد و دل زن، جذب مردان دیگر می شود تا حدی که ممکن است از راه عفت، به در رود؛ 5.عفت در زنان، با ارضای نیازهای طبیعی (از جمله زیبا خواهی) آنان تأمین می شود؛ 6.پاکیزگی مرد و آراسته بودن و خوشبو بودن او علاوه بر این که میل زن به آراستگی و پاکیزگی را ارضا می کند، نشانه ی توجه مرد به زن است و از این رو، نیاز زن به «مورد توجه بودن» را نیز ارضا می کند.
پینوشتها:
1.مکارم الأخلاق، ص82؛ کنز العمال، ج6، ص666.
2.الأمالی، طوسی، ص312؛ مستدرک البحار، ج2، ص248.
3.ر.ک: سوره مؤمنون، آیه14.
4.الکافی، ج6، ص438، ح1؛.وسائل الشیعة، ج5، ص5.
5.الکافی، ج6، ص438؛ وسائل الشیعة، ج5، ص5.
6.الکافی، ج2، ص312؛ بحارالأنوار، ج73، ص225، ح17.
7.الکافی، ج2، ص312؛ بحارالأنوار، ج73، ص225، ح17.
8.غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص307، ص1175؛ میزان الحکمة، ج2، ص778.
9.غررالحکم و دررالکلم، ترجمه خوانساری، ج4، ص328، ح6229؛ میزان الحکمة، ج8، ص3682.
10.غررالحکم و دررالکلم، ج3، ص356؛ح4718، میزان الحکمة، ج2، ص776.
11.غررالحکم و دررالکلم، ج3، ص362، ح4744؛ میزان الحکمة، ج2، ص776.
12.تذکرة الموضوعات، ص126.
13.مکارم الأخلاق، ص81؛ بحارالأنوار، ج76، ص102.
14.مکارم الأخلاق، ص80؛ بحارالأنوار، ج76، ص101.
15.جامع الصغیر، ج1، ص184؛ کنز العمال، ج6، ص640.
16.دعائم الإسلام، ج2، ص210؛ مستدرک الوسائل، ج14، ص296.
/ج