یازدهم ذی حجه
افشای سر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط عایشه و حفصهدر یازدهم ذی حجه ی سال دهم هـ .ق در حجه الوداع پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به حفصه سرّی را بیان فرمود و به او متذکر شدند: «اگر این سر را با کسی بازگو کنی، لعنت خدا و ملایکه و تمامی مردم بر تو باد!» حفصه بلافاصله آن سر را برای عایشه بازگو کرد و عایشه هم آن را برای ابوبکر عمر را هم در جریان قرار داد. جبرئیل امین، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را از توطئه افشای سر خبر داد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خفصه را طلاق داد ولی بعداً با اصرار بعضی افراد رجوع فرمود. (1)
آیات ابتدایی سوره تحریم به شدت در مذمت عایشه و حفصه نازل شد:
«اگر شما (همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید (به نفع شماست زیرا) دل هایتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضد او دست به دست هم دهید (کاری از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور اوست و هم چنین جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند. امی است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برایش قرار دهد؛ همسرانی مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه کار، عابد، هجرت کننده؛ زنانی غیر باکره و باکره». (2)
از عمر بن خطاب سؤال کردند که مراد از این دو زن در سوره ی تحریم که پیامبر را اذیت کردند چه کسانی هستند:
عمر گفت: «مراد عایشه و حفصه است!» (3)
سیزدهم ذی حجه
1- وقوع معجزه ی شق القمر توسط پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)2- انعقاد دومین پیمان اهل یثرب با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) (عقبه ی دوم)
1- وقوع معجزه ی شق القمر توسط پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
در شب سیزدهم ذی حجه واقعه ی شق القمر به اعجاز رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه رخ داد چنین نقل شده است که قریش از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) معجزه طلب کردند پس حضرت با انگشت مبارک به ماه اشاره کردند و به قدرت الهی، ماه دو نیم شد و سپس آن دو نیم به هم پیوست؛ آن گاه آیه ی شریفه «اقترب الساعه و انشق القمر (4)» نازل گردید. (5)
ابوجهل گفت: «این سحر است! افرادی به شهرهای دیگر بفرستید تا بپرسند که آیا آن ها هم دو نیم شدن ماه را دیده اند. چون که از اهالی شهرهای دیگر هم پرسیدند، آن ها نیز خبر دادند که نیمی از ماه پشت خانه ی کعبه و نیمی بر کوه ابوقبیس افتاد». (6)
2- انعقاد دومین پیمان اهل یثرب با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) (عقبه ی دوم)
در سیزدهم ذی حجه ی سال سیزدهم بعثت میان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل یثرب که به حج آمده بودند پیمان عقبه ی دوم منعقد شد. (7) یثربیان از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست کردند که آن حضرت به مدینه مهاجرت کند، در این پیمان، آن ها مسئولیت دفاع از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر عهده گرفتند. این پیمان مهم و سرنوشت ساز چندی پس از پیمان عقبه ی اول منعقد گردید. مسلمان شدن شماری از مردم یثرب موجب شد تا آیین حیات بخش اسلام در بین بسیاری از اهالی این شهر رواج پیدا کند. در واقع پیمان عقبه ی دوم، مقدمات هجرت بزرگ رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از مکه به مدینه را فراهم نمود.
چهاردهم ذی حجه
بخشیدن فدک به حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)
در چهاردهم ذی حجه ی سال هفتم هـ .ق رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به فرمان الهی، فدک را به دختر گرامی اش حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بخشید. (8)فتح فدک
پس از فتح خیبر در سال هفتم هـ .ق حدود چهار سال قبل از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جبرئیل نازل شد و دستور فتح فدک توسط پیامبر و امیرمؤمنان (علیه السلام) را آورد. آن دو بزرگوار در تاریکی شب با اسلحه ی لازم به سرزمین فدک آمدند و حسب دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرمؤمنان (علیه السلام) بر کتف ایشان قرار گرفت و آن حضرت برخاست و امیرمؤمنان (علیه السلام) را با خود بلند کرد. به معجزه ی الهی مولی الموحدین (علیه السلام) در حالی که شمشیر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) همراهش بود، از دیوار قلعه ی فدک بالا رفت و بالای دیوار صدای مبارکش را به اذان بلند کرد.
یهودیان فدک گمان کردند که مسلمانان حمله کرده اند و روی دیوارها هستند. خواستند از در قلعه فرار کنند که بیرون قلعه مقابل درب آن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در برابر خود دیدند و از طرفی امیرمؤمنان (علیه السلام) پایین آمد و با آنان درگیر شد و 18 نفر از بزرگان آنان را کشت و بقیه تسلیم شدند. سپس زنان و فرزندان آنان را اسیر کردند و غنایم را همراه خود آوردند. امر بر این قرار گرفت که هر کس از اهل فدک مسلمان شود، خمس اموال، و هر کس بر دین خود باقی ماند، همه اموالش را بگیرند. این گونه بود که بدون لشکرکشی و کوچک ترین دخالت مسلمانان قلعه ی فدک فتح شد. طبق آیه ی مبارکه ی سوره ی حشر (9) سرزمین هایی که بدون لشکرکشی مسلمانان فتح شود، حتی اگر اهل آن جا خودشان به عنوان تسلیم نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیایند، این مناطق و غنایم و اسیران آن، ملک خاص حضرت است و مانند اموال شخصی خود می تواند هر تصمیمی درباره ی آن ها بخواهد بگیرد و مسلمانان هیچ حقی در آن ها ندارند.
- اعطای فدک به حضرت فاطمه (علیهاالسلام)
بعد از این ماجرا جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «و آت ذی القربی حقه؛ حق خویشان را به آنان بده». (10) پیامبر پرسید: «منظور چه کسانی هستند و این حق کدام است؟» جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت، «فدک را به فاطمه (علیهاالسلام) عطا کن». پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا (علیهاالسلام) فرمود: «خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد و چون لشکر اسلام آن را فتح نکرده، مخصوص من است. خداوند دستور داده آن را به تو بدهم. از سوی دیگر مهریه ی مادرت حضرت خدیجه (علیهاالسلام) بر عهده ی پدرت مانده و پدرت در قبال آن و به دستور خدا، فدک را به تو عطا می کند. آن را برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش».
حضرت زهرا (علیهاالسلام) عرض کرد: «تا شما زنده اید بر من و مال من صاحب اختیار هستید». پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ترس آن دارم که نااهلان تصرف نکردن تو را در زمان حیاتم، بهانه ای قرار دهند و بعد از من آن را از تو منع کنند». حضرت فاطمه (علیهاالسلام) عرض کرد: «آن گونه که صلاح می دانید عمل کنید». پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرمؤمنان (علیه السلام) را فراخواند و فرمود: «سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن». علی (علیه السلام) آن را نوشت و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ام ایمن شهادت دادند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ام ایمن زنی از اهل بهشت است». پس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را در منزل حضرت زهرا (علیهاالسلام) جمع نمود و به آنان خبر داد که فدک از آن فاطمه (علیهاالسلام) است و از درآمد آن به عنوان اعطایی فاطمه (علیهاالسلام) بین مردم تقسیم کرد.
درآمد فدک را سالیانه هفتاد تا صد و بیست هزار سکه ی طلا نوشته اند. هر سال چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر سر رسیدن درآمد فدک بود.
- غصب فدک
بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مأموران ابوبکر به دستور او، نماینده ی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را از فدک اخراج و ملک آن را غصب نمودند و درآمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت غاصبانه ی خود صرف کردند. حضرت زهرا (علیهاالسلام) همان نوشته و سند فدک را که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند و آن حضرت ثبت کرد، عیناً نزد او آورد، ولی ابوبکر نه سند را قبول کرد و نه شاهدان را.
بعد از پانزده روز که از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشته بود، حضرت فاطمه (علیهاالسلام) همراه با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد تشریف بردند و خطبه ای ایراد فرمودند که دریایی از معرفت، حقایق بلاغت و فصاحت و شرایع اسلامی در آن است؛ در نتیجه، ابوبکر نامه ای دال بر بازگرداندن فدک به حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نوشت، ولی هنگامی که فاطمه زهرا (علیهاالسلام) آن سند را در دست داشت و به منزل باز می گشت با عمر روبه رو شد و او نوشته ی ابوبکر را با جسارت به ساحت ملکوتی آن حضرت از او گرفت و پاره کرد! (11)
پانزدهم ذی حجه
ولادت با سعادت امام هادی (علیه السلام)
روز پانزدهم ذی حجه ی سال 212 هـ .ق ولادت با سعادت امام هادی (علیه السلام) در روستای «صریا» در نزدیکی مدینه به وقوع پیوست. (12) نام مبارک آن حضرت علی و کنیه ی شریفش ابوالحسن ثالث بود. القاب ایشان: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب، عسکری و ابن الرضا بود. (13) پدر بزرگوار آن حضرت امام جواد (علیه السلام) و مادر گرامی شان سمانه معروف به سیده بود.در مورد چهره ی ظاهری امام هادی (علیه السلام) نوشته اند که او قامتی معتدل، چهره ای سفید متمایل به سرخی، چشم های درشت، ابروهای گشاده، سمیایی شاداب و دلی آرام و قامتی پرشکوه و وقار و هیبتی چشم گیر داشت؛ به گونه ای که خود به خود حاضران و بینندگان را به خضوع و تعظیم در برابرش فرا می خواند، لذا در وصفش چنین گفته شده است:
«او پاکیزه ترین و خوش بوترین انسان ها از نظر روح و روان و راست گوترین زبان را داشت. از نزدیک با نمک ترین و از دو کامل ترین انسان ها بود. هرگاه سکومت می کرد هیبت و شکوهش آشکار و هرگاه سخن می گفت، مقامش چشم گیر می گردید. نشانه ی خاندان رسالت از سیمایش می درخشید؛ چرا که او میوه ی درخت رسالت و شاخه ای از باغستان نبوت و گزیده ای از دودمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود». (14)
دوران زندگی امام هادی (علیه السلام) مقارن با خلافت شش تن از بدترین خلفای عباسی بود: معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز.
امام هادی (علیه السلام) پس از شهادت پدر بزرگوارشان در هشت سالگی به امامت رسیدند. آن حضرت در همان دوران خردسالی آن چنان از علم و هوشیاری و کمالات فوق العاده برخوردار بود که اطرافیان را حیران می کرد. امام دهم هم چنین در راستای انتشار مکتب تشیع به تربیت شاگردان متعددی پرداخت که حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)، ابن سکیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، جعفر بن سهیل و اسماعیل بن مهران از آن جمله اند.
آن حضرت در تحکیم و استواری فقه اهل بیت (علیهم السلام)، عقاید و فرهنگ گران سنگ تشیع، همت جدی و وسیع نمود و در این راستا، با فرقه های مختلفی همچون: صوفیه، واقفیه، غلات، جبریه و... که در آن زمان به ترویج عقاید انحرافی خویش می پرداختند، مبارزات جدی کرد. (15)
پینوشتها:
1. وقایع الشهور: ص 229 - تفسیر طبری: ج 5، ص 172.
2. سوره ی تحریم، آیات 3-4.
3. صحیح بخاری: ج 6، ص 195 - بحارالانوار: ج 22، ص 232.
4. سوره ی قمر: آیه ی 1.
5. ریاحین الشریعه: ج 2، ص 257.
6. حق الیقین: ص 28 - بحارالانوار: ج 17، ص 350.
7. روز شمار قمری: ص 343.
8. مستدرک سفینه البحار: ج 2، ص 216.
9. سوره ی حشر، آیات 6-7.
10. سوره ی اسراء، آیه ی 26.
11. الاختصاص: ص 183.
12. اعلام الوری: ج 2، ص 109 - فیض العلام: ص 121 - بحارالانوار: ج 50، ص 116.
13. مناقب آل ابی طالب (علیه السلام): ج 4، ص 342.
14. اعیان الشیعه: ج 2، ص 37.
15. ر.ک: سیره ی چهارده معصوم (علیهم السلام): محمد محمدی اشتهاردی، ص 844.
/ج