چگونه فیلمنامه کوتاه بنویسیم

کنش درونی پدر این است که مادر را وادار کند تا جریان جدایی شان را بدون حضور او به دختر بگوید، در حالی که مادر می خواهد از این مطمئن باشد که جریان را هر دو با هم
شنبه، 20 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه فیلمنامه کوتاه بنویسیم
چگونه فیلمنامه کوتاه بنویسیم؟

نویسندگان: پت کوپر و کن دنسیگر
مترجم: مریم باقری


 

منطق پشت تغییرات

کنش درونی پدر این است که مادر را وادار کند تا جریان جدایی شان را بدون حضور او به دختر بگوید، در حالی که مادر می خواهد از این مطمئن باشد که جریان را هر دو با هم به دخترشان خواهند گفت. خطی که دیوید در آن گفته است «واقعاً فکر می کنم بهتره که تو جریان رو بهش بگی.» بسیار ملتسمانه درخواست شده، چرا که در ادامه وقتی می گوید که «من تمام هفته سرم شلوغ است و قرار دارم» دلیل این خواهش ملتسمانه او را مشخص می کند و اما جواب کریسیتین در نسخه بازنویسی زمانی که می گوید «کنسل شون کن» بسیار قوی تر از اتهامی عمل می کند که در نسخه پیش نویس کریستین به دیوید مبنی بر این که دخترشان هیچ اهمیتی برای او ندارد، می زند. در اینجا این مفهوم را به ما می رساند که اگر دیوید برای دخترش اهمیتی قائل باشد، هر کاری می کند تا همراه کریستین بتواند موضوع جدایی را به دختر بگویند. خطوط بعدی به همین دلیل حذف شده اند. به این دلیل که به تنش و کشمکش میان دیوید و کریستین دامن بزند و نشان دهنده دلایل جدایی این دو نفر و مشکلاتشان با همدیگر باشد.
هدف نویسنده در بازنویسی، تأکید بیشتر بر کشمکش میان دیوید و کریستین به وسیله فشرده کردن زبان است. نویسنده همچنین قصد دارد نشان دهد که این کشمکش میان آنها کاملاً عادی است. (تمامی اینها موقعیتی را برای پرواز آنی فراهم می کند.)
به این نکته توجه کنید که مکث هایی که قبل از پاسخ شخصیت آمده اند معمولاً نشان دهنده نوعی کشمکش در شخصی است که می خواهد جواب دهد و مکثی که در بین صحبت ها می آید، نشان دهنده نوعی مبارزه در شخصی است که در حال صحبت است.

تکلیف دوازدهم: تجدید نظر در دیالوگ هایی که نوشته اید

پاسخ هایی را که به هفت سؤال تمرین شماره دو، درباره ی صحنه و سری دیالوگ ها داده بودید، بخوانید. سعی کنید کنش درونی یا نمایشی هر شخصیت و آن چه را که بین شخصیت ها می گذرد پیدا کنید. در صورتی که نتوانستید این کار را انجام دهید، تصمیم بگیرید که کدام یک کنش صحنه را به شکلی در می آورد که شما می پسندید. اگر می خواهید صحنه را گسترش دهید، این کار را بکنید.
در مورد هر تغییر دیگری که می خواهید اعمال کنید، فکر کنید و صحنه را در فرمت فیلمنامه ببرید و بازنویسی کنید.

به عقب برگردید تا به جلو حرکت کنید

تکالیف و تمرین هایی که در بخش اول این کتاب آورده شده اند، با این هدف تنظیم گشته اند تا بتوانند آن چه را که در ناخودآگاه شما به صورت خاص وجود دارد و می توان از آن برای متریال داستانی استفاده کرد، پرورش دهند تا بتوانید از آنها به صورت خاص استفاده کنید، نه این که تنها برای گذران زندگی چیزهای بی معنی و بی هدف بنویسید. برای نوشتن یک فیلمنامه ی کوتاه اورژینال، باید تمامی مهارت هایی را که تا اینجا آموخته اید به کار برید؛ برای همین خوب است که همین جا برای نیم ساعت وقت بگذارید و به تمام تمرین هایی که انجام داده اید نگاهی بیندازید. از متریال هایی که استفاده کرده اید و حالات و تنی که غالباً به کار برده اید یادداشت بردارید. آیا تمایل داشته اید که نوشته خود را به سمت درام پیش ببرید؟ ملودراما؟ طنز؟
اینها اطلاعاتی هستند که از طریق آن می توانید به جهان بینی و سبک نویسندگی خود پی ببرید. اطلاعاتی که به شما در شناخت و یافتن مسیرتان در نوشتن فیلمنامه کوتاه کمک شایانی می کند.

تمرین یازدهم: نامه بنویسید

اول، ذهن خود را آزاد کنید. سعی کنید دو یا سه حادثه ی دردناک را در زندگی تان به خاطر آورید. حوادثی که قهرمان آنها در حقیقت خود بوده اید. روی هر کدام چند دقیقه ای تامل کنید. هر خاطره ای را که به نظر می رسد همچنان بر زندگی تان تأثیر دارد و شما با یادآوری آن احساس ناراحتی و رنج می کنید، حذف کنید. سپس یکی از این خاطرات را انتخاب کنید و درباره ی آن بنویسید.
دوم، تصور کنید که می خواهید این حادثه را در نامه ای با تمامی جزئیات آن بنویسید. (با تمامی جزئیاتی که به خاطر می آورید. عمل نوشتن درباره آن چه در گذشته اتفاق افتاده است روشی است بدون سانسور که خاطرات را تا جایی بر می انگیزد که باعث شگفتی شما می شود.) شخصی را از میان دوستان یا آشنایان که به او اطمینان کامل دارید که حرف های شما را بدون هیچ قضاوتی می شنود و با شما همدردی می کند، انتخاب کنید.
سوم، 15 دقیقه زمان برای خود تنظیم کنید. اگر نامه تان را قبل از این مدت به پایان رساندید، دوباره برگردید و بار دیگر نامه را بخوانید تا چیزی را از قلم نینداخته باشید. اگر هم تا پایان 15 دقیقه نتوانستید نامه را تمام کنید، همچنان به نوشتن ادامه دهید تا جایی که آن را به پایان برسانید. سپس نامه را تا کنید و آن را در جایی مطمئن برای چند روز بگذارید. از آنجایی که این نامه یک متریال خاص به حساب می آید، نباید در دسترس کسی قرار گیرد.

تکلیف سیزدهم: شروع کنید (دوباره)

در این تکلیف، شما همان روند قبلی گفته شده درباره روند طرح و اقتباس از داستان های عامه و اسطوره و تبدیل آن به ساختار نمایشی طرح فیلمنامه را دنبال خواهید کرد. به این ترتیب که ابتدا چندین کپی از نامه هایی را که نوشتید تهیه کنید، سپس با رنگ های مختلف روی موارد زیر علامت گذاری کنید: 1) حوادث، تصاویر، شخصیت ها و مکان هایی که مهم و ضروری به نظر می رسند، شامل شرح و توصیف افکار و احساسات شخصیت اصلی که مهم باشد. 2) هر ماتریالی که دوست دارید استفاده کنید. و در نهایت 3) هر چیز مسئله ساز و در عین حال جذاب. بار دیگر به آن چه نوشته اید نگاهی بیندازید و در صورت نیاز آن را در کپی دوم اصلاح و بازنویسی کنید.
اسکار وایلد، نمایشنامه نویس مشهور، یک بار گفته است که زندگی حقیقی یک نفر اغلب زندگی ای است که هدایت نشده است. در صورتی که این گفته در مورد خیال باف ها درست باشد، بدون شک در مورد هنرمندان که دنیای درونی شان تنها در کارهایشان قابل مشاهده است هم درست خواهد بود. برای مثال، ژان کوکتو، نویسنده و کارگردان فرانسوی از بیماری پوستی که پوست او را به صورتی بدشکل و البته بسیار دردناک در آورده بود، رنج می برد. به این دلیل او توانست با شخصیت «دیو» در بازسازی خود از داستان دیو و دلبر که در سال 1945 ساخته شد، عمیقاً همذات پنداری کند و این مسئله در شکل گیری و اجرای نقش «دیو» بسیار تأثیر گذار بود، به طوری که همچنان پس از گذشت 60 سال تماشای آن دردناک و متأثرکننده است.
به خاطر داشته باشید که این یک قطعه شرح حال است که در حال تبدیل شدن به داستان است، پس می توانید شخصیت ها و حوادث را تا جایی که به درستی و اعتبار داستانتان لطمه وارد نکنند، تغییر دهید. جنسیت شخصیت اصلی داستان، یا مکانی را که در آن حوادث به وقوع می پیوندند، تغییر دهید و یا حتی زمانی که این حوادث اتفاق افتاده اند، به این دلیل که قرار گرفته در فاصله کافی از حوادث به تحلیل آنها و در نتیجه پیشبرد داستان کمک بیشتری خواهد کرد. حال سؤالاتی را که ما در قسمت اسطوره ددالوس و ایکاروس پریسدیم و دو سری از جواب های کاملا متفاوت جمع آوری کردیم - یکی که در آن ایکاروس قهرمان اصلی بود و زمان داستان در همان دوره اسطوره ای می گذشت و دیگری که ددالوس قهرمان داستان بود و در زمان جنگ های داخلی می گذشت - از خود بپرسید. قهرمان شما کیست؟ (اسمی داستانی پیدا کنید) ضد قهرمان شما کی یا چیست؟ قهرمان داستان در ابتدای فیلمنامه در چه موقعیتی قرار دارد؟ کدام موقعیت و یا حادثه به عنوان کاتالیزور عمل خواهد کرد؟ کنش نمایشی قهرمان داستان چیست؟ آیا نظر و ایده ای درباره نقطه اوج داستان دارید؟ برای پایان چطور؟
در این مرحله، ایده خوبی است اگر قسمتی یا تمامی تمرین هایی را که در قسمت اول کتاب آورده شده بود، به کار گیرید. آن چه که شما خواهید نوشت، داستانی است بر اساس شرح حال خودتان: آدم هایی که در نامه تان حضور دارند، شخصیت های داستان و مناظر و اتاق هایی که در نامه آمده اند، لوکیشن و مکان فیلمنامه شما فرض خواهند شد.
در صورتی که پس از انجام چند تمرین بعدی به این نتیجه رسیدید که انجام این تمرین کار سختی است باید این حقیقت را بپذیرید که متربال های شما هنوز به طور کامل توسط ناخودآگاهتان پردازش نشده اند و هنوز برای به کار رفتن در فیلمنامه مناسب نیست. تجربه به ما می گوید که تلاش برای درست کردن و قوت بخشیدن به متریال های پیشین جواب نمی دهد و بهتر آن است که آن را رها کنید و یک اتفاق دیگر را انتخاب و روی آن کار کنید. تنها چیزی که اهمیت دارد: این است که در انتها زمانی که کار را تمام کردید، از آن رضایت داشته باشید و خشنود شوید.

تمرین های دوازدهم و سیزدهم: استفاده از تصاویر بصری (دوباره)

تمرین دوازدهم 10 دقیقه وقت می گیرد. یک سرگرمی یا بازی را که بتوانید در داخل خانه انجام دهید تصور کنید که شخصیت اصلی تان خود را در آن موفق می داند. چشمانتان را ببندید و مکان را تصور کنید. سپس چیزهایی را که در پایین آمده است بنویسید: به جای X نام شخصیت خود را جایگزین کنید: شب، باد تندی در خارج از خانه می وزد. X در پشت میز (صندلی، نیمکت و یا هر چیز دیگر) نشسته (یا ایستاده) است، روی چیزی کار می کند و کاملاً جذب چیزی شده است که روی آن در حال کار کردن است. به فاصله چند دقیقه، Y بدون زدن در و اجازه درِ اتاق را باز می کند.
10 دقیقه فرصت دارید تا برای دوربین شرح دهید که X چه کار می کند، چطور آن کار را انجام می دهد، و زمانی که Y وارد اتاق می شود، چه اتفاقی می افتد. اگر شخصیت ها وارد مکالمه شوند، مشکلی نیست، اما حواستان باشد که تمرکز اصلی باید روی عناصر تصویری باشد.
در صورتی که پس از 10 دقیقه همچنان در حال نوشتن هستید و به خصوص اگر توصیفاتتان در حال تبدیل شدن به صحنه کامل هستند، به نوشتن ادامه دهید تا این قسمت را تمام کنید.
حال برای تمرین شماره ی سیزده، به سرعت به سؤالات اشنادرباره شخصیتتان پاسخ دهید: شما چه کسی هستید؟ چه چیز پوشیده اید؟ چرا اینجا هستید؟ در این لحظه چه خواسته ای دارید؟ ساعت چند است؟ چه فصلی؟ چه سالی؟ هوا چطور است؟ به خود استراحتی بدهید و سپس به سراغ دو تمرین دیگر بروید.

تمرین های چهاردهم و پانزدهم

برای تمرین شماره چهارده، به یک لوکیشن مناسب برای قرار دادن شخصیت اصلی در آن فکر کنید، کسی که ما او را X خطاب کردیم و شما او را با هر نامی که دوست دارید خطاب می کنید. یک پاراگراف کوتاه در مورد مشخصات این مکان بنویسید. وقتی نوشته تان را تمام کردید، اجازه دهید X به هر طریقی، چه با راه رفتن، چه دویدن و چه پریدن، وارد فریم شود و ببنید چه اتفاقی می افتد. در هر حالتی بعد از آن اجازه دهید در صورت ممکن (هیچ اجباری نیست) شخصیت دیگر، Y، نیز وارد شود و ببینید دوباره چه اتفاقی می افتد. وقتی 10 دقیقه به پایان رسید، شما نیز دست نگه دارید، مگر این که در حال نوشتن صحنه ای باشید که بعداً می تواند در فیلمنامه تان به کار آید؛ در این صورت به نوشتن ادامه دهید.
برای تمرین شماره پانزده، به فهرستی از صداهایی که دوست دارید در پس زمینه به کار برید نگاهی بیندازید و یک یا دو تا از آن ها را که فکر می کنید به فضاسازی صحنه داخلی یا خارجی داستانتان کمک خواهد کرد انتخاب کنید.

تکلیف چهاردهم: برای فیلمنامه تان طرح داستانی بنویسید

در ابتدا پیشنهادهایی را که در فصل پیشین درباره چگونگی نوشتن طرح داستانی آمده بود بار دیگر بخوانید سپس با استفاده از چند تمرین قبلی و کپی های گرفته شده از نامه های اورژینالی که نوشته بودید، یک طرح برای فیلمنامه تان بنویسید که بیش از یک صفحه نیز نباشد. به مدت یک یا دو روز این طرح را کنار بگذارید و روی افکار خود متمرکز شوید و به این فکر کنید که چه لحنی را می خواهید در فیلمنامه تان به کار برید. زمانی که آماده شدید، نگاهی به طرح خود بیندازید تا شاید بتوانید یک گام برای معرفی شخصیت در موقعیتی که قرار دارد از جمله پیدا کردن کاتالیزور، یا پیشنهاد برای چگونگی به پایان رساندن داستان به جلو بردارید (شاید بتوانید این کار را در انجام یکی از تمرینات بیابید)، حتی اگر ندانید که راهی را که انتخاب کردید درست است یا نه. در صورت لزوم ترتیبی را که صحنه ها به دنبال یکدیگر آمده اند به هم بزنید. در قدم بعدی، طرح داستانی با جزئیات بیشتر بنویسید، به خاطر داشته باشید که برای نوشتن فیلمنامه از فعل زمان حال استفاده کنید و مهم تر از آن از طریق کنش ها و واکنش های شخصیت این امکان را به ما بدهید که بتوانیم به افکار و احساسات شخصیت نزدیک شویم. در این نقطه، خواندن طرح داستان در کلاس و بحث کردن درباره آن با دوستانی که آگاهی لازم را برای کمک به شما دارند، قبل از این که به سراغ نوشتن فیلمنامه اصلی بروید، ارزش بسیاری خواهد داشت. از هر ایده و نقدی که به نظرتان مفید می آید، یادداشت بردارید. لازم نیست به تمام نظرات توجه کنید. پیشنهاد ما به شما این است که تا زمانی که واقعا لازم ندیدید، طرح داستانی را بازنویسی نکنید و به جای آن به سراغ اولین پیش نویس از فیلمنامه تان بروید.

تکلیف پانزدهم: اولین پیش نویس را بنویسید

طرح داستانی و تمریناتی را که تا قبل از این انجام داده اید، کنار دست خود بگذارید و شروع به نوشتن کنید. به خاطر داشته باشید که اولین پیش نویس از هر فیلمنامه ای نوعی اکتشاف به حساب می آید. هدف اصلی این است که داستان را روی صفحه کاغذ بیاورید، به این ترتیب کم کم چیزهایی به خاطر خواهید آورد. اگر کار کردن در خانه برایتان مشکل است، به یک کافه بروید. اگر تایپ کردن برایتان خسته کننده بود، از مداد یا خودکار استفاده کنید. اگر هر کدام از مراحل نوشتن برایتان اضطراب ایجاد کرد، روند نوشتن خود را به قسمت های 10 دقیقه ای تقسیم کنید.
آن چه را که به عنوان اولین پیش نویس نوشته اید به مدت یک هفته و در صورت امکان قبل از رفتن به فصل بعدی که در مورد بازنویسی است کنار بگذارید. به شما پیشنهاد می کنیم که اولین نسخه پیش نویس خود را برای هیچ کس به منظور گرفتن نظر و یا نقد نخوانید.
منبع: مجله فیلم نگار شماره 104

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.