کثرت گرایی دینی، رویکردی ایمان گریزانه

جریان فرهنگی دیگری که در دو دهه اخیر در ایران، بدون عنوان و شناسنامه گسترش یافته، جریان ترویج ادیان وارداتی است که باید توجّه بیشتری به آن داشت؛ زیرا رگه هایی از آن در میان عموم مردم هم دیده می شود. این جریان،
سه‌شنبه، 7 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کثرت گرایی دینی، رویکردی ایمان گریزانه
 کثرت گرایی دینی، رویکردی ایمان گریزانه

 

نویسنده: عبدالحسین خسروپناه



 
جریان فرهنگی دیگری که در دو دهه اخیر در ایران، بدون عنوان و شناسنامه گسترش یافته، جریان ترویج ادیان وارداتی است که باید توجّه بیشتری به آن داشت؛ زیرا رگه هایی از آن در میان عموم مردم هم دیده می شود. این جریان، بی نام و نشان در روحیه برخی خواص روشنفکر وجود دارد. "کثرت گرایی دینی" یکی از مباحث فلسفه دین و کلام جدید است که بر حقانیت تمام ادیان الهی و بشری یا آسمانی و زمینی تأکید دارد؛ این مبنای کلامی به مرور زمان در کشور ایران از سوی برخی روشنفکران به یک جریان اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. کثرت گرایی دینی یا پلورالیسم دینی مدعی است که تمام ادیان موجود، اعم از الهی و بشری، آسمانی و زمینی، تحریف شده و تحریف نشده، همه و همه، حق هستند و از حقانیت برابری برخوردارند و همه متدینان به این ادیان، اهل سعادت بوده و بهشتی اند. این نظریه را ابتدا جان هیک، فیلسوف انگلیسی به صورت نظام مند مطرح کرد و سپس در ایران معاصر با عنوان صراط های مستقیم ارایه گردید. کتاب ها و مقالات فراوانی هم در نقد آن نوشته شد. این اندیشه، هم اکنون در کشور با تأسیس مؤسسه های ادیان، به صورت جریانی با هدف ترویج ادیان و مذاهب گوناگون درآمده است. این جریان با معرفی جهت دار ادیان تحریف شده، باعث تضعیف اعتقادات دینی مسلمانان می شود. نگارنده، قصد این را ندارد خدشه ای نسبت به معرفی علمی ادیان و مذاهب دیگر وارد سازد. مشکل این است که وقتی نویسنده مسلمان و معتقد به باورهای اسلامی، به تحقیق و تدوین اندیشه های ادیان و مذاهب مختلف می پردازد، باید در پاورقی به شبهات خوانندگان پاسخ گوید و نقدها و تحلیل های خود را نسبت به ادیان و مذاهب تحریف شده بنگارد و پرسش های فرضی خوانندگان خود را پاسخ دهد. از آن سو نظام جمهوری اسلامی که مطابق قانون اساسی، از مذهب رسمی شیعه برخوردار است، باید با نشر شبهات وهابیت بر ضد تشیع و سایر مخالفان اسلام و تشیع مقابله کند. جریان کثرت گرایی دینی یا ترویج ادیان با سه رویکرد در کشور ما دنبال می شود:

الف) ترجمه و نشرآثار ادیان مختلف

مرکز گفت و گوی تمدّن ها در دولت اصلاحات و سایر مراکز و مؤسسه های گفتگوی ادیان و مذاهب، با تدوین و ترجمه و نشر ادیان و مذاهب غیر اسلامی، به ترویج اندیشه های آن ها پرداختند. این فعالیت ها، عمدتاً در زمینه مسیحیت، یهودیت، بودیسم، زردشت و بعضی از فرقه های اسلامی مثل فرقه اسماعیلیه انجام گرفته است. این مراکز با وجود اعتبار مالی فراوان، حتی یک کتاب در باب عقاید شیعه اثنی عشری منتشر نکردند! بعضی از آثار مربوط به ادیان عبارتند از: میترا، بینش زرتشت، گزیده کتاب مقدس اُپانیشاد، سیری در تلمود، آیین کاتولیک، دین مهر، یهود، مسیحیت. این کتاب ها غیر از کتاب هایی است که در زمینه عرفان ها و آیین های شرقی مانند: بودیسم، هندوئیسم و امثال این ها منتشر شده است. وقتی این کتاب ها رواج پیدا کند، مخصوصاً هنگامی که این گونه مباحث به صورت استدلالی و منطقی دنبال نشود، کم کم این سؤال برای مخاطب پیش می آید که مگر می شود خداوند سبحان، همه متدینان به این ادیان و مذاهب را در جهنم بیندازد؟ این استبعاد، کم کم جانشین استدلال گشته و شبهه کثرت گرایی دینی را فراهم می آورد. پاسخ شبهه پیش گفته این است که مگر خدا وعده داده است که همه انسان ها را در بهشت ببرد؟ اگر انسان ها با علم و عمد به مخالفت دستورات الهی بپردازند، چرا باید به بهشت بروند؟ آیا با یک استعباد می توان، مسئله حقانیت و نجات اخروی انسان ها را حل کرد؟ اگر اینگونه است، پس بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) با چه حِکمتی انجام گرفت؟ مگر مشرکان حجاز، خالصانه بت پرستی نمی کردند؟ آن قدر خالصانه، بت هایشان را عبادت می کردند که گاهی بچه های خود را برای بت ها به قربانگاه می بردند. پیغمبر با همین ایمان ها و تجربه های دینی انحرافی مقابله کرد. مگر پیامبر اسلام(ص) در قرآن نفرمودند: «لکم دینکم ولیَ دین»؟ این عبارت یعنی پذیرش حقانیت یک دین و بطلان ادیان دیگر. پس باید با روش منطقی بحث کرد و ثابت کرد که کدام دینْ، حق و کدام دین، باطل است. در دنیای کنونی به جهت فقدان معنویت، ادیان خانوادگی ساخته می شود؛ یعنی یک خانواده، دینی درست می کنند! البته چنین اتفاقاتی باید در اروپا رخ می داد، چون طرف داران مدرنیسم قبل از جنگ جهانی اول و دوم مدعی بودند که با مدرنیسم می توانند به جامعه پیشرفته ای دست یابند، ولی عکس آن اتفاق افتاد و جنگ و کشتارهای فراوانی به بار آورد. همین باعث شد رویکرد مدرنیسم ستیزی درغرب پدید بیاید و معنویت گرایی رواج یابد. برخی از غربیان به مسیحیت معتقد نبوده و با دین اسلام هم آشنایی نداشتند و چون کمبود معنویت را احساس نمودند، دین های جدیدی جعل کردند و از این طریق، خواستند خلأ معنویت را تأمین کنند. پیشنهاد نگارنده این است که مراکز پژوهشی که از نظام اسلامی تغذیه می کنند، گام های خود را در مسیر ترویج اسلام و تشیّع بردارند و گفت و گوی ادیان و تمدّن ها را یک سویه و یک طرفه تلقی نکنند. مطلب قابل توجه این که برخی از مسیحیان پروتستان و زرتشتی ها در سال های اخیر به ترویج مسیحیت پروتستان و آیین زرتشت پرداخته اند. برخی از مسیحیان پروتستان با برخوردهای عاطفی و رسیدگی به خانه های سالمندان، بیمارستان ها، توجه به مشکلات زلزله و سیل زدگان و با تشکیل کلیساهای خانگی به جذب افراد ضعیف الایمان و دارای کمبود عاطفی به ویژه در میان بانوان می پردازند. برخی از مدعیان مسیحیت و یهود در دنیای کنونی تلاش می کنند تا مسلمانان را به انحطاط و انحراف بکشانند و ایمان آن ها را متزلزل سازند؛ در حالی که بسیاری از پژوهشگران، اشکالات متعددی بر مذهب و کتاب مقدس مسیحیت در قرن نوزدهم میلادی وارد ساختند. بولتمان (1884-1976م)، بزرگ ترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم، در اثر مهم خود، با عنوان «تاریخ سنت»، به ارزیابی کتاب مقدس پرداخته و بر این باور است که بسیاری از سخنان مکتوب عیسی (علیه السلام)، گفته های خود او نیست؛ بلکه محصول حیات جوامع مسیحی اولیه است. (1) آدولف فون هارتاک، مورخ قرن نوزدهم و بزرگ ترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدی «تاریخ اصول ایمان»، بر این باور است که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. به اعتقاد او، مذهب ساده عیسی (علیه السلام)، به واسطه تعالیم پولس، به مذهبی در مورد عیسی (علیه السلام) تغییر یافته و به اصل ایمان تجسّم خدای پدر تبدیل شده است. (2) برخی نیز به تاریخ تألیف انجیل، ایراداتی مطرح ساخته اند. (3)
کتاب «پولس» با حواریون و شخص «پطرس» که جانشین رسمی حضرت عیسی (علیه السلام) است، مخالفت ورزیده و آنان را به « نفاق» متهم ساخته و منشأ انحراف مسیحیت شده است. «اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبه رو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود...و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، به حدی که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد.»(4)
مسیحیت با این همه تحریفات، چگونه ادعای حقانیت می کنند و مسلمانان را به دین تحریف شده خود فرا می خوانند. نمونه هایی از تحریف کتاب مقدس به شرح ذیل بیان می گردد:
1. قصه ذبیح الله در سِفر «پیدایش» چنین آمده است: «بعد از این ایام که خدا ابراهیم (علیه السلام) را امتحان کرد، به او گفت: ای ابراهیم. عرض کرد: لبیک. گفت: «اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست می داری، یعنی «اسحاق» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آن جا بر یکی از کوه هایی که به تو نشان می دهم به عنوان هدیه سوختنی قربانی کن. (5)
این متن از یگانه فرزند ابراهیم (علیه السلام)، یعنی «اسحاق» سخن گفته، در حالی که به تصریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از تولد اسماعیل معرفی می کند. (6)
2. انجیل متی، عیسی (علیه السلام) را از فرزندان سلیمان بن داود (علیه السلام) معرفی می کند (7) در حالی که وی در انجیل لوقا، فرزند ناتان بن داود (8) است.
3. عیسی (علیه السلام) در انجیل متی، پس از مصلوب شدن، سه شبانه روز در زمین مدفون ماند: «زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز درشکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود.» (9) ولی در اناجیل دیگر، مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنی حداکثر یک روز و دو شب دانسته است. (10)
4. انجیل متی، بشارت کتاب اشعیا در مورد «تولد فرزندی از باکره» را بر تولد عیسی (علیه السلام) از مریم (علیها السلام) منطبق کرده است: «و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد که اینک باکره آبستن شده پسری خواهد زایید و نام اورا «عمانوئیل» خواهند خواند.»(11) و حال آن که این بشارت در داستان تولد «عمانوئیل»، به قضیه ای مربوط به شش قرن قبل از تولد عیسی(علیه السلام) دانسته شده است. (12)
5. بشارت عیسی(علیه السلام) به آمدن تسلی دهنده یا «پارقلیط»، (13) و تفسیر آن، به روح القدس، نمونه دیگری از تحریف مسیحیت است؛ زیرا این بشارت، به قرینه ادعای ظهور انسان هایی در طول تاریخ مسیحیت با عنوان تسلی دهنده و پارقلیط»، باید یک انسان متعالی و مقدس باشد. (14) انجیل یوحنا به آمدن پارقلیط به صورت متعددی بشارت داده است: «این سخنان را به شما گفتم وقتی که با شما بودم، لیکن «تسلی دهنده»، یعنی «روح القدس» که پدر او را به اسم من می فرستند، او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد-و آن چه به شما گفتم یاد شما خواهد آورد...-الان قبل از وقوع به شما گفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید. بعد از این بسیار با شما نخواهم گفت، زیرا رئیس این جهان می آید»(15) پس مطابق این عبارت «تسلی دهنده» باید یک «شخص» باشد نه یک «روح».
خداوند سبحان در قرآن کریم به تحریف کتاب های مقدس یهود و مسیحیت اشاره می کند. (16) و از حقیقت نهفته نزد اهل کتاب پرده برمی دارد: «پس وای بر آنان که با دست های خود کتاب می نویسند، سپس می گویند: این از جانب خداست، تا بدان بهای ناچیزی به دست آورند.»(17) «کسانی که به ایشان کتاب دادیم، همان گونه که پسران خود را می شناسند، او [حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)]را می شناسند، و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته می دارند و خودشان هم می دانند.»(18)«آنان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده، که نام او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می یابند، پیروی می کنند.»(19) «ای اهل کتاب! چرا حق را به باطل می آمیزید و به هم مشتبه می سازید و حقیقت را پوشیده می دارید در حالی که می دانید.»(20)
مطلب مهم تر این که دین یهود، گرفتار اعتقادات خرافی و باطلی است که تحقق آن ها به نابودی بشریت و زوال زمین می انجامد. کثرت گرایی دینی می تواند زمینه ای برای فعلیت بخشیدن به این احکام خانمان سوز باشد. این احکام عبارتند از: احکام کشتار مردم در کتب بنی اسرائیل. برای نمونه در کتاب ارمیا نبی، باب 12، آیه 3 آمده است: «ایشان را مثل گوسفندان برای ذبح بیرون کش و به جهت قتل روز تعیین نما» یا در کتاب ارمیا نبی، باب 51، آیه 20 تا 22 می گوید: «تو برای من کوپال و اسلحه جنگی هستی. پس با تو امت ها را خرد خواهم ساخت و ممالک را نابود خواهم ساخت و با تو اسب و سوارش را خورد خواهم ساخت و با تو مرد و زن را خرد خواهم ساخت و با تو پیر و طفل را خرد خواهم ساخت و با تو دوشیزه و جوان را خرد خواهم ساخت.» کتاب ارمیا نبی، باب 49، آیه 28 چنین بیان می کند: «برخیزید و بر (قیدار) هجوم آورید و بنی مشرق را تاراج نمایید.» کتاب حزقیال نبی، باب 9، آیه 6 می گوید: «پیران و جوانان و دختران و اطفال و زنان را تماماً به قتل رسانید.» کتاب اشعیا نبی، باب 13، آیه 15 و 16 می نویسد: «هر که یافت شود با نیزه زده خواهد شد و هرکه گرفته شود با شمشیر کشته خواهد شد. اطفال ایشان نیز در مقابل چشمانشان کشته خواهد شد و زنانشان بی عصمت خواهد شد و خانه هایشان غارت خواهد شد.» کتاب تثنیه، باب 32، آیه 25 می نویسد: «شمشیر از بیرون و دهشت از درون ایشان را بی اولاد خواهد ساخت. هم جوان و هم دوشیزه را، شیرخوار و پیر را هلاک خواهد ساخت.» کتاب مزامیر، باب 2، آیه 8 و 9 می گوید: «از من درخواست کن، ملت ها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را به ملک تو خواهم درآورد. ایشان را با عصای آهنی خواهی شکست». (21)
به نظر نگارنده، این گونه احکام غیرانسانی در یهود، سبب پیدایش و رشد فراماسونری در آیین یهود معاصر و عاملی برای تحقق صهیونیسم خون آشام گردید.

ج) ترویج عقاید اهل سنت

بی شک هر مسلمانی، باید به وحدت یا تقریب شیعه و سنی و برادری مسلمانان اعتقاد داشته باشد. علمای شیعه و سنی، هر ساله دوستانه در مناطق سنی نشین جلساتی برگزار می کنند. وهابیت برای ایجاد تفرقه میان این دو دسته اسلامی به نشر مطالبی در نقد تفکر شیعه و به ظاهر ترویج اهل سنت پرداخته، تفکرشان را در قالب کتاب هایی مانند: «سیمای خلیفه دوم عمر بن خطاب» منتشر نموده و احادیث موجود در منابع روایی اهل سنت همچون: صحیح بخاری و صحیح مسلم مانند: حدیث «قلم و دوات» را توجیه و تضعیف می کند. آثار وهابی ها، سایت ها، کتاب ها و مقالات متعدد در نقد تفکر شیعه، در مسئله امام زمان، مهدویت، عزاداری، صحابه، خلافت پس از پیامبر(ص) و ... ارایه شده و تضعیف غیرت دینی افراد به خصوص جوانان را هدف گرفته است. البته وظیفه اصلی متفکران اسلامی، تبیین منطقی و عالمانه اسلام و تشیع با ادبیات مناسب، به مخاطبان است. اگر اسلام شیعی به خوبی معرفی و تبیین نشود و به پرسش های مخاطبان خود پاسخ ندهد، این آثار، قطعاً تأثیرات منفی بر مخاطب می گذارد. به هر حال جای این پرسش همچنان باقی است که آیا بحث حرمت نشر کتاب های ضاله در این زمان موضوعیت ندارد؟ آیا متدینانی که این گونه کتاب ها را تدوین می کنند، وظیفه خود نمی دانند به نقد و تحلیل و بررسی آن ها بپردازند تا مخاطبان به انحراف دینی مبتلا نشوند؟

پی‌نوشت‌ها:

1. تاریخ تفکر مسیحی، ص 446.
2. همان، ص 387.
3. ر.ک: محمدرضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 185.
4. رساله پولس به غلاطیان، 2: 11-13.
5. پیدایش، 22: 1.
6. همان، 17: 25 و 18 :1.
7. انجیل متی، 1: 6.
8. انجیل لوقا، 3: 31.
9. انجیل متی، 12: 40
10. ر.ک: انجیل متی، 27: 57 و 28: انجیل مرقس، 15: 42 و 16: 1، انجیل لوقا، 23: 53 و 24 :1
11. انجیل متی، 1: 22.
12. اشعیاء، باب هفتم.
13. انجیل یوحنّا، 15: 26 و 16 :7.
14. «مانی» در قرن سوم میلادی، خود را فارقلیط و موعود مسیح معرفی کرد. برای اطلاع بیشتر ر.ک به: آرنولد توین بی، تاریخ تمدن، ص 375؛ فیلسین شاله، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ص 216؛ حنّا الفاخوری، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ص 20.
15. انجیل یوحنّا، 14: 26.
16. مانند آیات 75 سوه بقره 78 سوره آل عمران، 46 سوره نساء، و 13 و 41 سوره مائده.
17. سوره بقره، آیه 79.
18. سوره بقره، آیه 146.
19. سوره اعراف، آیه 157.
20. سوره آل عمران، آیه 71.
21. http://akharinmongy.blogfa.com
منبع: خسروپناه، عبدالحسین؛ (1390)، جریان شناسی ضد فرهنگ ها، قم: تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ پنجم/1390.




 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.