در جهان دولت ها

ما در جهان دولتها زندگی می کنیم: به استثنای بخشهایی از قطب جنوب، هیچ نقطه ای از جهان نیست که مورد ادعای یک دولت دارای حاکمیت، بخشی از قلمرو آن یا زیر سلطه آن نباشد. در سال 1991 تعداد 159 دولت عضو سازمان
چهارشنبه، 8 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در جهان دولت ها
 در جهان دولت ها

نویسنده: مایکل راش
مترجم: منوچهر صبوری


 
ما در جهان دولتها زندگی می کنیم: به استثنای بخشهایی از قطب جنوب، هیچ نقطه ای از جهان نیست که مورد ادعای یک دولت دارای حاکمیت، بخشی از قلمرو آن یا زیر سلطه آن نباشد. در سال 1991 تعداد 159 دولت عضو سازمان ملل متحد بودند که همه آنها مدعی حق انحصاری کنترل یا حاکمیت بر قلمروهای ارضی معیّن و عموماً و در موارد مقتضی، بر پهنه دریاها و قعر اقیانوسها بودند. برخی از دولتها به بعضی از سازمانهای بزرگ بین المللی تعلق دارند که به طور ضمنی یا آشکارا مقداری از قدرت حاکمیت خود را به آن سازمانها تسلیم کرده اند و بنابراین اقتدار عالیتری را در بعضی از مسائل می پذیرند. در واقع، خود سازمان ملل می یابد و می خواهد به طور قابل ملاحظه ای در زمینه کوشش برای حفظ صلح یا حل تعارضهای بین دولتهای عضو و همچنین از طریق مؤسسات مختلف وابسته به خود، مانند سازمان بهداشت جهانی، سازمان خواربار و کشاورزی، سازمان فرهنگی و علمی و بانک جهانی، سازمانی فراملی از این گونه باشد. اتحادیه های نظامی نیز حاکمیت را محدود و تعهداتی را بر اعضای خود تحمیل می کنند؛ ناتو و پیمان سابق ورشو مثالهای آشکاری از این اتحادیه ها هستند، اما جامعه اروپا (EC) یکی از مهمترین مثالهای سازمان فراملی است که سیاستگذاریهای مفصلی در مورد بسیاری از مسائل انجام داده است و از دولتهای عضو انتظار می رود با آن سیاستگذاریها همنوائی کنند و معمولاً چنین می کنند. سازمانهایی مانند جامعه اروپا مسائلی را در رابطه با تعریف سنتی دولت مطرح می سازند که مشهورترین آنها تعریف وبر (1948، ص 78) است: «یک اجتماع انسانی که حق انحصاری استفاده مشروع از زور را در قلمرو ارضی معیّنی دارد».
در جهان مدرن، دولت بخش اصلی و اساسی ساختارهای سیاسی جامعه است. تعداد اندکی از جوامع که انسان شناسان آنها را در گذشته جوامع «بی دولت» توصیف می کردند هنوز در نقاط دوردست جهان، مانند گینه نو و جنگلهای بارانی آمازون وجود دارند، اما آنها دست کم اسماً در محدوده یک دولت مدرن هستند. همچنین بعضی از گروههای مذهبی وجود دارند که اصالتاً می توانند جامعه توصیف شوند، زیرا به اندازه کافی از جامعه بزرگتری که آنها را احاطه کرده است دورند و کمتر با دولت در تماسند. اما بیشتر جوامع مدرن ارتباط نزدیکی با یک دولت معیّن دارند و بنابراین شناخت سیاست در بیشتر جوامع به معنای بررسی و مطالعه نقش دولت است.
وبر با این استدلال که زور و کاربرد مشروع آن ویژگیهای اساسی دولت را تشکیل می دهند و ضرورت در نظر گرفتن سه مفهوم به هم وابسته دیگر یعنی قدرت، اقتدار و مشروعیت اشاره می کند. فعلاً می توان قدرت را توانایی تحمیل اراده خود تعریف کرد. برای بسیاری از دانشمندان اجتماعی اعمال قدرت ویژگی برجسته فعالیت سیاسی است و قدرت مفهوم اساسی در مطالعه سیاست در نظر گرفته می شود. در واقع وبر (1948، ص 78) سیاست را «کوشش برای سهیم شدن در قدرت یا کوشش برای نفوذ کردن در توزیع قدرت، خواه میان دولتها یا میان گروههای درون یک دولت» تعریف کرد.
همان گونه که وبر خاطرنشان می سازد، قدرت ممکن است بین دولتها یا در درون دولتها اعمال گردد. جامعه شناسی سیاسی اساساً با اعمال و توزیع قدرت در زمینه دولت سرو کار دارد، اگرچه توانایی یک دولت برای اعمال قدرت یا نفوذ بر دیگری ممکن است متغیر مهمی در اعمال قدرت در درون یک دولت معیّن باشد.
سرانجام قدرت باید در رابطه با ادعاهای افراد یا گروهها نسبت به حقِ اعمال قدرت یا ادعای اقتدار، حقی که باید اطاعت شود مورد بحث قرار گیرد. اینکه آیا چنین اقتداری پذیرفته می شود و بر پایه چه دلایلی پذیرفته می شود هنوز سؤالات مهم دیگری است که باید بررسی گردد. اقتدار ممکن است به رسمیت شناخته شود، به این معنا که از کسانی که مدعی آن هستند اطاعت گردد، اما چنین اقتداری ممکن است مشروع شناخته شود یا نشود، یعنی اینکه ادعای اطاعت از قدرت به منزله ادعایی بحق توسط کسانی که قدرت نسبت به آنها اعمال می گردد پذیرفته شود یا نشود. بنابراین مهم است که دلایل دیگر و اینکه چرا افراد از کسانی که در موقعیت اقتدار هستند اطاعت می کنند بررسی، و تبیینهایی برای اطاعت سیاسی و اجتماعی در جامعه جستجو شود.
اینکه چه کسی در جامعه اعمال قدرت می کند موضوعی است که شاید بیش از هر موضوع دیگری در علم سیاست، هم از جهت تجربی و هم از نظر هنجاری مورد توجه قرار گرفته است. از جهت تجربی استدلالها معمولاً پیرامون این مسأله متمرکز می گردند که آیا قدرت در دست یک گروه کوچک یا یک گروه نخبه متمرکز گردیده است یا آن گونه که نظریه کثرت گرایی استدلال می کند در میان گروه های متعدد پراکنده است. از نظر هنجاری استدلال درباره توزیع اقتدارگرایانه، توتالیتر و دموکراتیک قدرت بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است. در هر حال، توزیع قدرت موضوع ساده ای نیست، هرچند که موارد بسیاری وجود دارند که اعمال قدرت به گونه ای خشن، حتی بیرحمانه صورت می گیرد. دولت مدرن معمولاً عامل قدرتمندی در این معادله است، اما نه عاملی بی طرف است و نه عاملی با قدرت مطلق. به گفته هلد (1984، ص 354)، دولت مدرن «عمیقاً در روابط اجتماعی - اقتصادی احاطه شده است» و تابع محدودیتهای قابل ملاحظه ای است که بعضی درونی (ساختار ادارای، عوامل اقتصادی و منافع رقابت کننده) و برخی بیرونی (هم سیاسی و هم اقتصادی) هستند.
منبع: راش؛میکل، 1377، جامعه و سیاست : مقدمه ای بر جامعه شناسی سیاسی، صبوری؛ منوچهر، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) مرکز تحقیق و توسعه ی علوم انسانی، دهم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.