سمینار سالزبورگ در زمینه بررسی های آمریکا: «رایحه ملایم امپریالیسم فرهنگی»(1)
سمینار سالزبورگ در زمینه بررسی های آمریکا عملاً نمونه مشابه خارجی سمینار هاروارد بود: (2) این سمینار، مردان و زنان اروپایی را که در جایگاه های رهبری جامعه خودشان در حوزه های حقوق، سیاست، تجارت، دانش بودند هدف گرفته بود و براساس مبادله بی پرده، انتقاد و همکاری فکری اداره می شد. سمینار مورد بحث نماینده نوعی دیپلماسی عمومی - برخلاف تبلیغات خشک بود که امروزه با بالا گرفتن موج آمریکاستیزی در گرداگرد جهان برخی امیدوارند آن را احیا کنند. (3) سمینار سالزبورگ از 1947 به صورت اقدامی همکارانه میان سرویس دانشجویان بین المللی ژنو و شورای دانشجویان دانشگاه هاروارد با هدف بهبود بخشیدن به شناخت اروپاییان از جامعه آمریکا آغاز شد. در اواخر دهه 1960 تعداد 6500 نفر به دوره هایی که در مقرّ سمینار واقع در شلوس لئوپلدسکرون برگزار شد شرکت داشتند.(4)سمینار هدف ساده ای داشت؛ بهتر کردن شناخت اروپا از ایالات متحده (چرا که حتی اروپاییان بسیار تحصیل کرده هم برداشتی «مخدوش و منفی) از ایالات متحده داشتند (5) از طریق گفت و شنود میان افراد مهم و آنان که قرار بود افراد مهی شوند. به گفته رئیس دانشگاه کلمبیا، سمینار به گونه ای تمهید شده بود تا «بیشترین تأثیر را بر کسانی بگذارد ... که در کشور خودشان باید توسط گروه های شکل دهنده به افکار عمومی به حساب آیند». (6) از این گذشته، سمینار به دلیل تلاش هایی که برای ارائه «واقعیت های بزک نشده درباره ایالات متحده» و بررسی «صمیمانه و ژرف» مسائل آن سوی اقیانوس اطلس به عمل آورد مورد توجه بود. اگر قرار بر ترسیم تصویری «راستینن» بود «این تصویر همیشه پرجلوه و دلنشین نیست». روی همکاری انتقادی شرکت کنندگان سمینار و هیئت علمی آمریکایی آن تأکید زیادی می شد و این از اصطلاحات کلیدی مکرری پیدا بود که در تمامی گزارش های مربوط به سمینار به کار می رفت؛ «تلاش بسیار» هیئت علمی سمینار و شرکت کنندگان آن برای حل مشکلات، «صمیمیت آمیخته با تساهل»، «تقلای مشترک»، «باهم یافتن»، پرهیز از تبلیغات (7) از دید گریسون کیرک از حامیان پروپاقرص سمینار، در ارزشمندی منابعی که آمریکا صرف «تبلیغات» می کرد جای تردید بود. (8) محرّک سازمان دهندگان سمینار، مفهوم «جاده دوطرفه یادگیری» بود که امید می رفت ثمر دهد. (9) شاهد این امر، نظر یکی از شرکت کنندگان چک تبار سمینار در 1967 بود: «تبلیغات شما بهترین نوع تبلیغات است زیرا اصلاً تبلیغات نیست». (10) بر اساس همین تبلیغات «غیرتبلیغاتی» قرار بود نخبگان اروپا شناختی را که به دست می آوردند از طریق سازمان ها، روزنامه ها، کتابها و سخنرانی های خودشان به گسترده ترین شکلی منتشر سازند. (11) همان گونه که مقامات سالزبورگ در 1960 گفتند «در مقایسه با آمریکا، در اروپا شمار نسبتاً اندک تری از افراد به افکار عمومی شکل می بخشند. آنان از طریق روزنامه ها و نشریات ادواری شان، مدارس و دانشگاه ها، اتحادیه های کارگری ... اندیشه های تغییریافته شان درباره زندگی آمریکایی [با توجه به آموخته های شان در سالزبورگ] را منتشر می سازند...». (12)
تحلیل شرکت کنندگان سمینار بر اساس حرفه (9-1951) موفقیت آن را در زمینه دعوت از نخبگان بالقوه از جهت هدف سمینار که همانا «آموزش» رهبران افکار عمومی اروپا بود نشان می دهد: از 2878 شرکت کننده سمینار 718 نفر دانشجوی تحصیلات تکمیلی، 564 نفر آموزگار / استاد دانشگاه، 376 نفر خبرنگار، سردبیر و نویسنده، 343 نفر مقام حکومتی و کارمند کشوری، 260 نفر وکیل و 60 نفر از رهبران اتحادیه های کارگری بودند. شرکت کنندگان از طیفی از کشورها انتخاب شده بودند؛ آلمان با 585 نفر بیشترین شرکت کننده را داشت و پس از آن ایتالیا با 478 شرکت کننده و فرانسه با 411 شرکت کننده قرار داشتند که همگی از کشورهای محوری قاره اروپا به شمار می رفتند. (13)
مقام های سالزبورگ هنگام پذیرش درخواست نامه های شرکت در سمینار، پیوسته میان اندیشه، روش ها و نگرش (آمریکایی) خودشان و شرکت کنندگان اروپایی سمینار فرق می گذاشتند. اروپاییان ایستاری نخبه گرایانه داشتند حال آنکه آمریکاییان برابری طلب تر بودند. اروپاییان پیوسته تحت تأثیر گشادگی و گشاده رویی آمریکاییان قرار داشتند که نقطه مقابل کم حرفی و توادری خودشان به شمار می رفت. برای نمونه، بنابه گزارش ها حتی دسترسی آزاد به تسهیلات و منابع کتابخانه ای در سالزبورگ (10000 جلد کتاب، 100 نشریه ادواری، مجموعه وسیعی از روزنامه ها و غیره...) هم «مایه شگفتی اروپاییانی بود که به این گونه رویّه های «باز و آزاد» عادت نداشتند و به نوبه خود برای آنان تجربه یکی از ویژگی های اساسی آمریکا به شمار می رفت». (14)
بنیاد فورد حمایت مالی خود را از این سمینار از 1955 آغاز کرد و 20 درصد هزینه های مالی آن را برای 20 سال بعد که کلاً به نزدیک 1 میلیون دلار سر می زد به عهده گرفت. وزارت خارجه ایالات متحده و برنامه فولبرایت نیز بخش اعظم بقیه بودجه لازم را تأمین می کردند. برنامه فولبرایت از 1946 برای افزایش تفاهم بین المللی از طریق تبادل پژوهشگران در سراسر جهان به راه افتاده بود. بنیاد فورد این سمینار را «یکی از مؤثرترین برنامه ها در میان تمامی برنامه های مطالعاتی آمریکا» می دانست که به گواهی مقام های وزارت خارجه، فرصت هایی را برای تماس بیشتر رهبران شرق و غرب فراهم می ساخت. (15) هیئت مدیره سمینار شامل مک جورج باندی از اعضای هیئت امنای دانشگاه هاروارد (که بعدها به مقام مشاور امنیت ملی دولت های کندی و جانسون و ریاست بنیاد فورد رسید)، امیلیو کولادو از شرکت استاندارد اویل، و والت روستو از مؤسسه فناوری ماساچوست (ام آی تی) بود. (16).
در عمل جدول زمانی برگزاری سمینار فشرده بود. این سمینار که (سه بار در سال) به مدت چهار هفته برگزار می شد شامل سخنرانی های صبحگاهی، گروه های کار کوچک عصرگاهی، و بحث ها و مطالعات خصوصی در کتابخانه پرمنبع و مجهز سمینار بود. جنبه هایی از سمینار که ترتیب دهندگانش آنها را جنبه های «ظاهراً غیررسمی» برنامه می خواندند اهمیت اساسی داشت؛ «بحث مستمر خارج از برنامه میان شرکت کنندگان، هیئت علمی سمینار و کارکنان که همگی در سراسر دوره سمینار زیر یک سقف به سر می بردند؛ فعالیت های تفریحی که همه در آن شرکت داشتند؛ و در واقع خود روش عملی آموزش فرصت همیشه موجود برای طرح پرسش در جریان سخنرانی ها و همراهی نزدیک با هیئت علمی سمینار که تفاوتی بسیار ریشه ای با روش اروپاییان داشت همگی در شناساندن آمریکا به عنوان یک مردم سالاری کارآمد نقش داشتند و به اندازه موضوعاتی که عملاً آموزش داده می شد مهم بودند.». (17)
سنجش نتایج مشخص سمینار دشوار است. در یک گزارش داخلی بنیاد فورد نویسندگان گزارش از تأثیری که سمینار سالزبورگ طی دو دهه به جا گذاشته است ابراز شگفتی کرده اند. دانیل بل جامعه شناس معروف از سمینار به خاطر آموزش دادن و متحد ساختن روشنفکران اروپا و اینکه نقطه شروع زندگی حرفه ای چندین تن از پژوهندگان جوان مانند رالف دارندورف (که از همه بیشتر به دلیل نوشتن کتاب طبقه و ستیز طبقاتی در جامعه صنعتی در 1959 و مدیریت مدرسه اقتصاد لندن در سال های 84-1974 شهرت دارد) و مایکل کروزیر (نویسنده کتاب پدیده دیوان سالاری در 1964) بوده ستایش کرده است. از این گذشته وی نشان داد که دست پروردگان سمینار، مشغول تدریس در دانشگاه های کلمبیا و استانفورد هستند. از دید بل، دست پروردگان سمینار سالزبورگ را می شد بلافاصله در سمینارهای کنگره آزادی فرهنگی که خود وی در فاصله سال های 7-1956 مدیریت کرده بود تشخیص داد. (18) دکستر پرکینز رئیس سمینار به شکل گیری باشگاه های دست پروردگان سمینار «حلقه های سالزبورگ» که هر از چند گاه برای «بحث درباره جامعه آمریکا» گرد هم می آمدند اشاره می کرد. از این گذشته به گفته وی این دست پروردگان «برداشت همدلانه تر یا دست کم عینی تری از ایالات متحده داشتند. وانگهی سمینار سالزبورگ الهام بخش شکل گیری انجم اروپایی بررسی های آمریکا پس از کنفرانس سال 1954 دانشوران تمدن آمریکا شد. هدف انجمن یادشده «پیگیری کاری [بود] که این کنفرانس تحت حمایت مالی سمینار آغاز کرده بود.». (19)
نتیجه گیری
در مجموع، برنامه های فورد در زمینه بررسی آمریکا از ابزارهای نیرومندی بود که کمک می کرد تا از طریق ابتکاراتی که مستقیماً هزاران و احتمالاً ده ها هزار زن و مرد در آنها شرکت می جستند پیشداوری های و نگرانی های «ضدآمریکایی» نخبگان جهان زدوده شد. در شکل غیرمستقیم هم به ویژه از طریق کنگره آزادی فرهنگی، مبارزه دیپلماسی عمومی بنیاد فورد با «آمریکاستیزی» میلیون ها دانشجو، استاد، خبرنگار و خوانندگان روزنامه ها و مجلات را تحت تأثیر قرار داد. (20) سمینار کیسینجر و سمینار سالزبورگ یکپارچه، منسجم، متمرکز، به خوبی سازمان یافته و عمیقاً مشارکت برانگیز بودند. این سمینارها شرکت کنندگان را در گفت و شنود، بحث و جدل، و مباحثه تمام عیار درگیر می کردند. آنها ظاهراً برنامه های آموزشی درستی با هدف تبادل و یادگیری دوجانبه بودند و از همین رو تبلیغات متکبرانه یا حتی اصلاً تبلیغات قلمداد نمی شدند یا «بهترین» نوع تبلیغات به شمار می آمدند. برنامه های اجراشده در هاروارد و سالزبورگ هسته های ماندگاری از پژوهندگان و سایر شکل دهندگان به افکار عمومی پدید آورند که با مؤسسات و هیئت های علمی آمریکا و با یکدیگر شبکه هایی تشکیل دادند که تا مدت ها پس از پایان یافتن این سمینارهای کوتاه مدت فعالیت مؤثری داشتند. پیامی که این سمینارها منتقل می ساختند تنها در قالب واژه های بر زبان رانده شده یا مکتوب نبود بلکه خود بافت کل این تجربه دربردارنده پیام بود؛ شرکت کنندگان در این سمینارها ضمن انتقاد و بحث و جدل درباره روابط نژادی یا سیاست خارجی، آمریکامآبی را زنده تجربه می کردند. هم کیسینجر در سمینار هاروارد وهم رهبران سمینار سالزبورگ می دانستند که جنبه های اجتماعی تعاملاتی که سمینار امکان پذیر می سازد به اندازه برنامه رسمی اهمیت حیاتی دارد. همان گونه که هرتسوگ خاطرنشان ساخته است «ماندگارترین تأثیر سمینار سالزبورگ اغلب تأثیری فرعی است». (21)سمینارهای هاروارد و سالزبورگ به یک دلیل دیگر هم موفق بودند؛ آنها نخبگانی را هدف گرفته بودند که سمت گیری های ملی و جهانی شان از اساس با اهداف قدرت آمریکا در تعارض نبود. هرچه باشد بیشتر اروپاییان زاده فرهنگی استعماری بودند که طی سده ها ساخته و پرداخته شده بود. جهان نگرش آنان در مقام قدرت هایی پسااستعماری به «توسعه باوری» نواستعماری تبدیل شد و مناسبات شان با جهان سوم از نو تعریف گردید. مشکلات آنان با ایالات متحده عمدتاً ناشی از دل آزردگی شان از بابت سقوط کشورشان از موقعیت دلخواه همزمان با برتری یافتن آمریکا و نیز ترس از عواقب قدرت آمریکا در دوران هسته ای بود. به عبارت دیگر، به طور کلی به رغم بدبینی هایی که داشتند دیپلماسی نخبه نگر باریک بینانه ای که در دانشگاه پراعتبار هاروارد یا در محوطه قلعه ای متعلق به سده هیجدهم برای رنگ و بوی قدمت بخشیدن به ایالات متحده و وزن قابل ملاحظه دادن به بررسی ها به جریان می افتاد می توانست آنها را قانع کند. نخبگان اروپا دقیقاً از آن رو مستعد تأثیر پذیرفتن از اعمال «قدرت نرم» بودند که نفع مسلّمی در مدیریت همان نظام جهانی داشتند که پس از جنگ جهانی دوم تا حد زیادی آن را به دست آمریکایی ها سپرده بودند.
برنامه های هاروارد و سالزبورگ در سطح پایین تر از دولت و رهبری نخبگان خصوصی، مکمل و پشتیبان همان چیزی بود که دولت ها در این دوره سعی در حصولش داشتند: تشکیل ائتلاف به عنوان راهی برای رخنه بیشتر غرب به درون جهان سوم در دوره بالا گرفتن ملت گرایی ضداستعماری و رقابت جهانی با کمونیسم. در واقع، این برنامه ها در دل اهداف وزارت امور خارجه ایالات متحده که با هاروارد و سالزبورگ همکاری «صمیمانه ولی غیررسمی» ای داشت ادغام شده بودند. (22) اعتبارات اعطایی بنیاد فورد به ایجاد زیرساختی بسترهای نهادی، سازمان ها، انجمن های حرفه ای، کنفرانس ها و سمینارها، شبکه های دست پروردگان، نشریات کمک کرد که در دوره سربرآوردن رهبری جهانی آمریکا تشکیل و حفظ شبکه های نخبگان را که بر جوّ فکری روشنفکران و افکار عمومی تأثیر داشتند امکان پذیر ساخت. (23) بنیاد فورد که پیوندی ناگسستنی با سیاست گذاران خارجی رسمی ایالات متحده، شرکت های بزرگ آمریکایی و دانشگاه های نامدار داشت مدعی بود که فارغ از سیاست و ایدئولوژی و مستقل از دولت عمل می کند. اما دیدگاه آن که از سوابق بایگانی شده این بنیاد پیداست نشان می دهد که بنیاد فورد با برداشتی نسبتاً صوری درباره «استقلال» از دولت فعالیت می کرد که در ورای آن، فلسفه ای آکنده از مفهوم روحیه دولت گرامشی نهفته بود. در عمل، بنیاد فورد جزئی راهبردی از شبکه نخبگان دولتی خصوصی، یعنی نخبگان قدرتی بود که عناصر اصلی ائتلاف جنگ سرد یک اردوگاه یا اتحاد تاریخی را پشت سر یک پروژه چیرگی جویانه امپریالیستی متحد می ساخت.
پی نوشت ها :
1. Inter - office memorandum, Richard C. Sheldon to W. McNeil Lowry, 'American Studies,' 5 March 1968, p. 2; AA69-134, reel 2248
2. در واقع، کیسینجر و الیوت دقیقاً همین برداشت را در مورد تلاش های خودشان داشتند.
Letter, Elliott to Don K. Price (Ford Foundation), 13 Februray 1954; PA55-59, reel 0942
3. Gedmin and Kennedy.
4. David E. Bell and McNeill Lowry, Grant Allocation to Salzburg Seminar in Americar Studies, Inc., 20 January 1970; p. 3; PA55-216; reel 2081; FFA
5. Dexter Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies', March - 1960; PA55-216, reel 2081; FFA
شرکت کنندگان در سمینار را مردانی «مسئولیت شناس» و مقام های سرویس اطلاعات ایالات متحده انتخاب می کردند؛ بسیاری از دست پروردگان سمینار بعدها از صندوق کشورهای مشترک المنافع بورس مطالعاتی در آمریکا گرفتند و با مجموعه کاملاً سازمان یافته ای از سازمان های صاحبان قدرت در ساحل شرقی ایالات متحده ارتباط شبکه مانند برقرار ساختند.
6. Letter, Grayson Krik to Dexter Perkins (President, Salzburg Seminar), 8 March 1960, PA55-216, reel 2081
7. همه نقل قول ها از:
.Paul M. Herzog (President, Salzburg Seminar), ' Application to the Ford Foundation for a Grant for the Period 1970-75', October 1969; PA55-216, reel 2081; FFA
8. Letter, Grayson Krik to Dexter Perkins (President, Salzburg Seminar), 8 March 1960, PA55-216, reel 2081
9. Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies', March - 1960: PASS-216, reel 2081; FFA
10. به نقل از:
.Herzog, 'Application to the Ford...' ;PA55-216, reel 2081
11.Bell and Lowry, Grant Allocation to Salzburg Seminar, 20 January 1970; PA55-216, reel 2081
12. Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies', March - 1960; PA55-216, reel 2081; FFA
13. Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies', Exhibit IV; March 1960; PA55-216, reel 2081; FFA
14. Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies', March - 1960; PA55-216, reel 2081; FFA
15. Bell and Lowry
16. Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies...', Exhibit XIV; March 1960; PA55-216, reel 2081; FFA
17. Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies', March 1960; PA55-216, reel 2081; FFA
18. Letter, Daniel Bell to Dexter Perkins, 1 March 1960, PA55-216, reel 2081
19. Perkins, 'A Proposal to Strenghen the Salzburg Seminar in American Studies...', March 1960; PA55-216, reel 2081; FFA
20. Ford Foundation, American Studies Abroad, April 1969; report 004642; FFA
21. Paul M. Herzog, 'Application to the Ford Foundation ..., October 1969; PA55-216, reel 2081
22. Letter, Elliott to Price,13 Februray 1954; PA55-59, reel 0942
بن ویتاکر با قاطعیت می گوید که بنیادهای آمریکایی حداکثر در موارد نادری بدون آنکه نخست با وزارت خارجه ایالات متحده مشورت کنند یک خط مشی را مدنظر قرار داده اند و این گواه دیگری است که مفهوم شبکه دولت - بخش خصوصی را تأیید می کند.
.(The Foundations: An Anatomy of Philanthropy and Society (London: Eyre Methuen, 1974
23. (Inderjeet Parmar, 'Institutes of International Affairs: Their Roles in Foreign Policy makihg, Opinion Mobilization and Unofficial Diplomacy', in D. Stone and A. Denham, eds., Think Tank Traditions (Manchester: Manchester University Press, 2004) pp. 19-34; Parmar, 'American Foundations and the Development of International Knowledge Networks', Global Networks 2(1) 2002, pp. 13-30. See also, Lewis Coser Men of Ideas (New York: The Free Press, 1965