جامعه ‏شناسى تهدیدهاى نرم

در ادبیات سیاسى کنونى تهدیدات را به سه نوع تقسیم کرده‏اند؛ تهدیدات سخت(جنگ نظامى) تهدیدات نیمه سخت (اقدامات اطلاعاتى و امنیتى) تهدیدات نرم(اقدامات فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، رسانه اى و...).
يکشنبه، 14 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جامعه ‏شناسى تهدیدهاى نرم
جامعه‏شناسى تهدیدهاى نرم

 

نویسنده : مهسا ماه پیشانیان



 
در ادبیات سیاسى کنونى تهدیدات را به سه نوع تقسیم کرده‏اند؛ تهدیدات سخت(جنگ نظامى) تهدیدات نیمه سخت (اقدامات اطلاعاتى و امنیتى) تهدیدات نرم(اقدامات فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، رسانه اى و...). هدف از تهدیدات، تأثیرگذارى بر اراده، اعتقادات، افکار و احساسات مخاطبین به منظور انهدام یا به تسلیم کشاندن جامعه مى‏باشد.(ملیسون، 1388) نقطه اشتراک همه تهدیدات، تحمیل اراده به دشمن است. تفاوت‏هاى تهدیدات، در نوع طرح‏ریزى و به کارگیرى شیوه‏ها، امکانات، تجهیزات و موقعیت و وضعیت حاکم است. تهدید مى‏تواند سخت باشد تا با استفاده از توان فیزیکى(لشکرکشى ، اشغال خاک و زمین، نابودى و کشتن انسان‏ها و ویرانى زیر بناها و مراکز اقتصادى) اجرا شود و یا مى‏تواند با تکیه بر روش‏هاى غیرنظامى همچون اقدامات سیاسى، روانى، رسانه‏اى، اقتصادى، اجتماعى و در مفهوم کلان؛ یعنى فرهنگى با بهره گیرى قدرت نرم براى تأثیرگذارى بر دشمن انجام گیرد. تهدیدات نرم رامى‏توان به مجموعه وسیعى از نظریه‏ها، مولفه‏ها، شاخص‏هاى تبیین و تئوریزه شده دشمن، ازیک سو به عنوان زمینه‏هاى ایجاد و بسترسازى براى انواع اقدامات و فعالیت‏هاى وسیع فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و... و از سوى دیگر اقدامات وفعالیت‏هاى متعدد در صحنه‏هاى‏مختلف کشور هدف، براى تاثیرگذارى بر اراده، افکار، احساسات و اعتقادات مخاطبین عنوان نمود. عرصه‏هاى تهدیدات نرم را مى‏توان در شش دسته تقسیم نمود؛ حوزه تهدیدات سیاسى، حوزه تهدیدات اقتصادى، حوزه تهدیدات فرهنگى، حوزه تهدیدات اجتماعى، حوزه تهدیدات ارتباطات اجتماعى، حوزه تهدیدات علمى و اندیشه‏اى.
تهدیدات نرم بصورت خفته و مستور در حوزه مورد نظر پیشروى کرده و در جایگاه‏هاى نرم نظام از قبیل هویت، فرهنگ، مشروعیت، مشارکت سیاسى، کار آمدى و... به اندازه‏اى پیشرفت کرده که در موقع تجلى ونمودار شدن تهدید، به دلیل اینکه زیر ساخت‏هاى نرم افزارى مدیریت امنیت ملى را به چالش کشیده امکان مدیریت تهدید را در عرصه‏هاى نرم و سخت در حد قابل توجهى کاهش مى‏دهد. (مرادیان، 1389).
بطورکلى مى‏توان گفت تهدیدات نرم حاکمیت ملى، هویت ملى، روش زندگى، انسجام سیاسى - اجتماعى و تصویر و وجهه بین‏المللى یا در یک کلام قدرت نرم یک کشور را نشانه مى‏گیرند.
براندازى نظام اسلامى، سلطه فرهنگى بر کشور، تهاجم فرهنگى، ریشه‏کن کردن فرهنگ ملى، تزریق ویروس‏هاى فکرى، اخلاقى و رفتارى، آلوده‏سازى و منفعل نمودن جامعه مورد نظر، خاصیت‏زدایى از تفکر انقلاب اسلامى و اسلام ناب که نهایتا به تغییر رفتار حکومت و جامعه منجر شود، هدف قرار دادن ایمان و اعتقاد مردم، نفى نظام مردم‏سالارى دینى و جلوگیرى از پیشرفت سازندگى از مهمترین اهداف فرهنگى و اجتماعى است که در جنگ نرم دنبال مى‏شود.
از میان رفتن بصیرت و آگاهى افراد یک جامعه مهمترین بستر دستیابى به اهداف فوق را ایجاد مى‏نماید که بانیان این جنگ مى‏کوشند از طریق روش‏هاى ذیل به آن دست یابند:

1. مهندسى اختلال ‏آمیز هنجارهاى اجتماعى

هنجار، مانند هر مفهوم دیگرى در علوم اجتماعى ویژگى نظام اجتماعى است. نه ویژگى کنشگر درون آن. هنجار یک نوع شیوه رفتار اجتماعى در فعالیت‏هاى مشترک و کنش‏هاى متقابل و همچنین زندگى فردى‏است. هنجار اجتماعى چند مشخصه دارد: قاعده و استاندارد رفتار اجتماعى، تنظیم روابط اجتماعى، فعالیت مشترک و کنش اجتماعى، رعایت کردن اکثریت و مجازات در صورت رعایت نکردن.(رفیع‏پور، 1387: 182)
هنجارها داراى نیرویى فوق‏العاده و غیرقابل تصور هستند که به قول دورکهایم برفرد و اراده او تحمیل مى‏شود(گیدنز،2) و انسان‏ها اگر بتوانند در مقابل هر نیرویى مقاومت کنند، مقاومتشان در مقابل این نیروى‏هنجارى کم است. تنظیم روابط اجتماعى و ایجاد نظم اجتماعى مهمترین کارکرد هنجارهاى اجتماعى است. اهمیت و کارکرد بسیار چشمگیر هنجارهاى اجتماعى در جامعه سبب گردیده است که طراحان جنگ نرم ایجاد اختلال در آن را به عنوان یکى از اهداف بسیار مهم خود قرار دهند . مهم‏ترین تهدید امنیتى در موضوع هنجارها در جنگ نرم »اختلال هنجارى«(1) است. این اختلال را در قالب پنج نوع »قطبى شدن هنجارى«، »تضاد هنجارى«، »ناپایدارى یا تناقض منطقى هنجارى«، »ضعف هنجارى« و »بى‏هنجارى یا فقدان قواعد هنجارى« مى‏توان توضیح داد.(چلبى،1375)
قطبى شدن هنجارى به‏معناى آن است که نیمى از جمعیت جامعه‏اى معین و به‏خصوص، بیش‏ازحد متوسط تحت فشار هنجار موردنظر هستند و نیم دیگر کمتر از حد متوسط. قطبى شدن هنجارى دربرابر وضعیت نرمال هنجارى قرار دارد. در وضعیت نرمال، بیشتر جمعیت جامعه، متوسط فشار هنجار موردنظر را احساس مى‏کنند. در چنین وضعیتى میزان تعهد و علاقه نسبت به هنجار در بخش اعظمى از جمعیت، امرى داخلى یا درونى‏شده محسوب مى‏گردد.
تضاد هنجارى دومین نوع از اختلالات هنجارى است. قطبى شدن هنجارى مى‏تواند زمینه‏ساز تضاد هنجارى باشد. در وضعیت تضاد هنجارى، دو هنجار یا دو مجموعه هنجار متضاد وجود دارند، اعضاى جامعه به‏صورت دیجیتالى به دو گروه تقسیم مى‏شوند و هر گروه در دو فضاى هنجارى متفاوت سیر مى‏کنند. به‏بیان هندسه تحلیلى، این دو فضا یا دو صفحه عمود بر یکدیگرند. نیروى هنجارى که در این دو صفحه متعامد به‏وجود مى‏آید، به دلیل‏اینکه بردار نیروها معکوس یکدیگرند، همدیگر را کمابیش خنثى مى‏سازند. تضاد هنجارى یکى از مهلک‏ترین اختلالات هنجارى است که منجربه کاهش تراکم روابط بین گروهى و درنهایت، کاهش انسجام اجتماعى مى‏گردد. درواقع، تضاد هنجارى جامعه را تبدیل به یک جامعه قطعه‏قطعه‏شده و جزیره‏اى مى‏کند؛ به‏علاوه، خاص‏گرایى را در جامعه ترویج مى‏دهد و خود از آن تأثیر مى‏پذیرد؛ به‏همین‏علت، دایره دوستى‏ها محدود و دایره دشمنى‏ها گسترده خواهد شد و نتیجه چنین وضعیتى ازلحاظ سیاسى ایجاد بسترى مناسب براى ظهور و رشد جریان‏ها و گروه‏هاى سیاسى ضدنظام خواهد بود.
ناپایدارى هنجارى سومین نوع از اختلالات هنجارى است که به‏معناى تناقض منطقى میان دو یا چند هنجار در یک نظام هنجارى است. این اختلال هنجارى عموماً ازطریق اشاعه هنجارهاى ناهماهنگ ازسوى‏نظام سیاسى ، نیروهاى سیاسى و جامعه مدنى پدید مى‏آید.
ضعف هنجارى به‏عنوان چهارمین نوع اختلالات هنجارى به وضعیت نقصان علقه اجتماعى و تعهد نسبت به هنجار در میان بیشتر افراد یک جامعه گفته مى‏شود؛ به‏عبارت‏دیگر، هنجار موردنظر براى اکثر جمعیت داراى فشار کم است
مجموعه عواملى که توضیح داده شد مى‏تواند انسجام، آگاهى، بصیرت و بینش اجتماعى را زیر سؤال ببرد و جامعه‏اى را دچار مرگ هنجارهاى مفید و آماده پذیرش هنجارها، ارزش‏ها و در نتیجه فرهنگ نامناسب و مضر نماید. ایجاد آمادگى جامعه هدف براى پذیرش آهنگ غربى از طریق مهندسى اختلال‏آمیز هنجارى از مهمترین بسترهاى اجتماعى جنگ نرم محسوب مى‏گردد.

2- تهى نمودن فرد از خود واقعى

طراحان جنگ نرم مى‏کوشند نوعى از خودبیگانگى را براى افراد جامعه هدف بوجود آورند. از خودبیگانگى زمانى رخ مى‏دهد که انسان خود را مانند کارگزارى نمى‏بیند که بر پایه درک خودش از جهان عمل مى‏کند، بلکه جهان، طبیعت، دیگران و حتى خود واقعى‏اش برایش بیگانه‏اند. طراحان جنگ نرم به طرق گوناگونى مى‏کوشند این از خود بیگانگى را براى افراد جامعه هدف شکل دهند. ایجاد احساس ناتوانى‏در افراد جامعه به این صورت که آنها حق و ابزار تصمیم‏گیرى در زمینه‏هاى گوناگون سیاسى و اجتماعى را در دست ندارند، ایجاد بى‏معنایى و کاهش توان عمل آگاهانه و با بینش فرد به گونه‏اى که شخص نمى‏داند به چه چیز باید اعتقاد داشته باشد- یعنى زمانى که حداقل معیارهاى فردى براى تصمیم‏گیرى مشخص نیست از مهمترین راهکارهاى سردمداران جنگ نرم براى تهى نمودن فرد از خود واقعى‏اش مى‏باشد. در چنین حالتى فرد نمى‏تواند هوشمندانه یا با بصیرت و بینش عمل نماید. طراحان جنگ نرم بیشتر با این رویکرد زنان جامعه هدف را مد نظر دارند. آنها مى‏کوشند براى زنان جامعه هدف این تصور را بوجود آورند که قوانین نابرابر جامعه در زمینه‏هاى مختلف از جمله پوشش، کار، تحصیلات و... سبب ناتوانى اجتماعى آنها شده است. نگاهى به برنامه‏هاى مطبوعاتى غربى نشان مى‏دهد که چگونه با القاى‏این مسائل مى کوشند زنان را به پرخاشگرى سیاسى، خانوادگى و اجتماعى بکشانند.
یکى دیگر از روش‏هاى ایجاد از خودبیگانگى در جنگ نرم در هم شکستن آن هنجارهاى اجتماعى است که سلوک فردى را نظم مى‏بخشند و به عنوان قاعده رفتارى مى‏باشند. در چنین حالتى فرد دچار حالت بى‏معنایى شده و کنترل درونى و بیرونى خود را از دست مى‏دهد. در چنین حالتى نه تنها رفتار فردى از پیش‏بینى‏پذیرى خارج بلکه اعتقاد به بخت و اقبال نیز زیاد مى‏شود. بنابراین مطلوبیت اخلاقى، هماهنگى‏هدف‏ها و ساختار اجتماعى زیر سؤال مى‏رود. چون یکى از کلى‏ترین کارکردهاى ساختار اجتماعى فراهم کردن مبنایى براى نظم‏دهى و پیش‏بینى‏پذیرى رفتار اجتماعى است با جدا شدن این دو عنصر زمینه شورش و تمایل مردم به عرفان‏هاى کاذب و فرقه‏هاى ساختگى بوجود مى‏آید. زیرا از یک سو نیازهاى ناآگاهانه و فزون‏طلبانه اى براى آنها بوسیله طراحان جنگ نرم شکل گرفته و اینگونه القا مى‏شود که منشا دست نیافتن آنها به نیازهایشان ساختار اجتماعى است. در چنین حالتى فرد یا با ساختار اجتماعى بیگانه مى‏شود و به شورش تمایل مى‏یابد. افراد دیگر هم که معمولا اکثر جامعه را تشکیل مى‏دهند تحت القائات بازیگران جنگ نرم چون ناتوان از حل مشکلاتشان تصور مى‏شوند به منابع مرموز ماورایى روى آورده و زمینه گرایش آنها به عرفان‏ها، ادیان کاذب و بخت و اقبال فراهم مى‏شود.(مرتن، 1949). طراحان جنگ نرم با استفاده از فنون مختلف تبلیغى این راهکار را بیشتر براى جوانان جامعه هدف بکار مى‏برند. (راهکارها در قسمت جمع‏بندى توضیح داده شده است)
نوعى دیگر از خودبیگانگى که طراحان جنگ نرم تلاش دارند آن را براى جامعه هدف بوجود آورند انزواست. این راهکار معمولا بیشتر براى روشنفکران جامعه هدف بکار مى‏رود. به‏گونه‏اى که هدف در این راهکار جدا نمودن روشنفکران از معیارهاى فرهنگ مردم است به‏گونه‏اى که روشنفکر از خود، فرهنگ و جامعه‏اش بیگانه شود. روشنفکر منزوى از جامعه براى هدف‏ها یا باورهایى که در جامعه نوعا بسیار معتبر است، ارزش پاداشى کم قائل مى‏شود. براى مثال مى‏توان به روشنفکران دینى یا به تعبیرى دیگر تاریک‏اندیشان دینى اشاره نمود که تحت تاثیر القائات غرب براى کوچک‏سازى دین و تضعیف فقه به سلاح مدرنیته غربى متوسل شده و به ایدئولوژى‏ستیزى، فقه‏ستیزى و دشمنى با دین روى آورده‏اند.
در نهایت باید به مکانیزم ایجاد غربت از خویش اشاره نمود که تمام اقشار جامعه رإ؛ نشانه مى‏گیرد. در چنین حالتى فرد با شرایط آرمانى یک جامعه سالم بیگانه شده و معناى درونى خود را از دست مى‏دهد. مدگرایى، مصرف‏گرایى، ستیزه‏جویى و شورش‏طلبى، لاقیدى و لاابالیگرى اخلاقى و سیاسى، تمایل به بخت و اقبال و ادیان و عرفان‏هاى ساختگى و بى‏مسئولیتى از پیامدهاى اصلى این مساله است.

3- ارزش‏ آفرینى منفى و تغییر ارزش‏هاى مثبت

ارزش‏هاى اجتماعى از اساسى‏ترین عناصر یک نظام اجتماعى هستند که از طریق کنترل و هدایت آنها مى‏توان جامعه را به زوال و یا به تعالى کشاند. در تعریف ارزش مى توان گفت ارزش یک نوع درجه‏بندى، طبقه‏بندى و امتیازبندى پدیده‏ها است از خوب تا بد، یا از مثبت تا منفى. بنابراین وقتى صحبت از ارزش و ارزش‏هاى اجتماعى مى‏کنیم، بیشتر منظورمان آن است که یک پدیده در جامعه امتیاز مثبت به دست آورده است و مردم براى آن پدیده ارزش مثبت قائلند.
طراحان جنگ نرم مى‏کوشند با ایجاد ارزش‏هاى کاذب براى افراد جامعه (ارزش کاذب ارزشى است که ریشه در نیازهاى فطرى و واقعى انسان ندارد)، پایه و ارکان اصلى هنجارهاى اجتماعى را سست نمایند. همچنین مى‏کوشند پدیده‏هاى مضر را به هنجار و ارزش تبدیل نمایند. در حادترین مرحله نیز به تغییر ارزش‏هاى جامعه هدف مى‏پردازند. بدین صورت که یک ارزش اجتماعى را از حالت اجتماعى و جمعى‏یعنى از حالت هنجارى بیرون آورند و به جاى آن یک ارزش دیگر را به هنجار تبدیل نمایند. تلاش براى تغییر ارزش‏هاى مثبتى همانند عفاف و عفت اجتماعى، حجاب، وفادارى به کانون خانواده و تغییر آنها به بى‏بندبارى اخلاقى مهمترین مثال در این روش جنگ نرم مى‏باشد.

4- نفوذ در بسترهاى فرهنگى و تخریب چهره ارزشى آن

بدون تردید فرهنگ یکى از مهمترین و در عین حال پیچیده‏ترین مفاهیم هر جامعه‏اى خصوصا ایران مى‏باشد. افزایش سطح انتظارهاى فرهنگى جامعه، شرایط جهانیِ تبادل یا تهاجم فرهنگی، تغییرات سنى و جنسى جامعه ایرانى و بحران هاى ناشى از برنامه هاى توسعه اقتصادى، زمینه هاى پدید آمدن روندى نو در فرهنگ پذیرى اجتماعى ایران را شکل داده‏اند. برهمین اساس بسترهاى فرهنگى یکى از مهمترین عرصه‏هاى جنگ نرم محسوب مى‏گردد.
در تعریف فرهنگ دیدگاه‏هاى بسیار متفاوتى وجود دارد. منظور ما در این متن از فرهنگ شیوه ویژه‏اى از زندگى است که ارزش‏ها، سنت‏ها، باورها، اهداف مادى و سرزمینى، آن را شکل مى‏دهند و نظام بوم شناختى پیچیده و پویایى از مردم، اشیاء، جهان‏بینى‏ها، کنش‏ها و شرایطى به شمار مى‏آید که در ارتباطات روزمره و اندر کنش اجتماعى دگرگونى مى‏یابد.(لال، 1379، 214)
سردمداران جنگ نرم دریافته‏اند که شرط هر نوع پیشرفت اقتصادى، نظامى و سلطه بر کشورهاى دیگر، گسترش فرهنگ خود در کشورهاى دیگر و حتى تخریب فرهنگ موجود است. آنها با ملاک قرار دادن این گفته هانتینگتون که در قرن بیست و یکم جنگ بین فرهنگ‏ها روى خواهد داد و فرهنگ متخاصم، فرهنگ اسلامى خواهد بود تلاش مى‏نمایند براى مقابله با اسلام در جوامع اسلامى عناصر مضر و مبتذل را به هنجار و ارزش و در نهایت به فرهنگ تبدیل نمایند. یعنى طراحان جنگ نرم مى‏کوشند فرهنگ جامعه هدف را تغییر داده و هنجارها و ارزش‏هاى مبتذل و مضر را جایگزین ارزش‏هاى مثبت نمایند. از آنجایى‏که نیازهاى اجتماعى یک جامعه تابع ارزش‏هاى آن است با شکل گرفتن ارزش‏هاى مضر و مبتذل براى اعضاى یک جامعه نیازهاى اجتماعى نیز به ابتذال کشیده مى‏شود.
همچنین بانیان جنگ نرم مى‏کوشند تنها ظاهرى از فرهنگ خود را به جامعه هدف انتقال دهند. زیرا با شناخت کم عمق است که افراد آماده اطاعت کورکورانه شده و به مصرف‏کنندگان معتاد ارزش‏هاى مبتذل تبدیل مى‏شوند. بنابراین باید به این نکته مهم توجه داشت که اگر مردم یک جامعه غیر غربى و مسلمان عمق محتواى فرهنگ غربى را بشناسند مى‏توانند در مورد کارکرد بخش‏هاى مختلف آن و ضررها و زیان‏هاى آن اندیشیده، آنچه که کارکردى و مفید است حفظ کنند و آنچه را که مضر است، تغییر دهند و خود براى آن، فرهنگ مناسب خودى بیافرینند. در این صورت افراد به مرحله تفکر و تولید فکر خواهند رسید، هویت فرهنگى خود را حفظ مى‏کنند.
همانطور که گفتیم در عرصه فرهنگى جنگ نرم مهمترین هدف گسترش ارزش‏هاى مبتذل و منحرف به جامعه هدف است. البته عدم آگاهى، عملى و علمى فکر نکردن و عدم خلاقیت سه زمینه‏اى است که مى‏تواند موفقیت طراحان جنگ نرم را در این عرصه ممکن سازد. علاوه‏براین سیستم آموزشى ناآگاه و انواع برنامه‏هاى تلویزیونى که تنها به انتقال محتواى فکرى فرهنگ غربى و رواج فرهنگ مصرفى‏مى پردازند مى‏توانند موفقیت بانیان جنگ نرم در یک جامعه را تسهیل نماید. در چنین حالتى افراد یک جامعه از تفکر فعالانه خارج و تنها به مصرف‏کنندگان فکرى و ارزشى منفعل محصولات غربى‏تبدیل شده و مستعد هرگونه ناهنجارى و آسیب‏پذیرى اجتماعى مى‏شوند. شکل گرفتن فرهنگ‏هاى مصرفى، اسراف، التهاب، تخریب و عصاینگرى، گسترش رفتارهاى هجوآمیز، شهوترانى، عیش و نوش و عریانگرى از مهمترین اهداف طراحان جنگ نرم در عرصه فرهنگى با رویکرد مذکور محسوب مى‏گردد. از این طریق نظام فرهنگى یک جامعه تغییر و از تولیدى-کارکردى به مصرفى-تخریبى تبدیل مى‏شود. در پى این تغییر فرهنگى، شخصیت‏هاى مردم جامعه هدف نیز تغییر مى‏نماید. در نگاه دولت‏هاى غربى تغییر فرهنگ یک جامعه به فرهنگ مصرفى- تخریبى بهترین روش موفقیت در جنگ نرم محسوب مى‏گردد. زیرا در این حالت است که عقب‏افتادگى نسل‏هاى متوالى یک جامعه تضمین مى‏شود. زیرا فرهنگ داراى دینامیزم انتقال است و از نسلى به نسل دیگر منتقل مى‏شود.

5-کاهش منابع سرمایه اجتماعى

امروزه سرمایه اجتماعى، نقشى بسیار مهمترى از سرمایه فیزیکى و انسانى در جوامع خصوصا در زمینه امور حکومتى، تقویت مشروعیت سیاسى و افزایش قدرت نرم ایفا مى‏کند. در تعریف سرمایه اجتماعى‏مى توان گفت سرمایه اجتماعى آن نوع شبکه‏اى از روابط و پیوندهاى مبتنى بر اعتماد اجتماعى بین فردى و تعاملات افراد با نهادها، سازمان‏ها و گروه‏هاى اجتماعى و همچنین آگاهى و مشارکت غیر رسمى است که قرین همبستگى و انسجام اجتماعى و برخوردارى افراد و گروه‏ها از حمایت وانرژى لازم براى تسهیل کنش ها در جهت تحقق اهداف فردى و جمعى مى‏باشد(عبدالهى و موسوى،1386: 212 ). متغیر سرمایه اجتماعى در دو بعد ذهنى و عینى تعریف مى‏شود. در بعد ذهنى، چهار مولفه اعتماد عمومى، اعتماد به دولت، آگاهى و انسجام اجتماعى و دربعد عینى سه مولفه مشارکت غیررسمى همیارانه، مشارکت غیر رسمى خیریه‏اى و مشارکت غیر رسمى مذهبى قرار مى‏گیرند. در غیاب سرمایه اجتماعى، سایر سرمایه‏ها اثربخشى خود را از دست مى‏دهند و بدون سرمایه اجتماعى، پیمودن راههاى توسعه و تکامل فرهنگى و اقتصادى ناهموار و دشوار مى‏شوند. برهمین اساس طراحان جنگ نرم مى‏کوشند با شکل دادن به فرهنگ سیاسى تنش‏آمیز، خدشه وارد نمودن بر اعتماد سیاسى، زیر سؤال بردن مشروعیت دولتى و ایجاد شکاف میان ایدئولوژى دولت با هویت‏هاى اجتماعى، ایجاد بیگانگى سیاسى و کاهش حساسیت سیاسى جامعه هدف را از منابع اصلى سرمایه اجتماعى تهى نمایند.

جمع‏ بندى و نتیجه‏ گیرى

با نگاهى به مفهوم، روش ها ، اهداف و بسترهاى اجتماعى و فرهنگى جنگ نرم مى‏توان عنوان نمود تهى نمودن افراد یک جامعه از بینش صحیح و دستکارى اختلال‏آمیز در بصیرت و آگاهى افراد هدف اصلى‏جنگ نرم محسوب مى گردد. دولت‏هاى غربى مى‏کوشند با دستکارى در بصیرت و بینش افراد، ارزش‏ها، باورها، هنجارها و آگاهى‏هاى مردم جامعه هدف را تغییر داده و زمینه نفوذ و تسلط نرم خود را بر آنها فراهم نمایند. همچنین آنها مى‏کوشند با کنترل شبکه‏هاى ارتباطى و اطلاعاتى و مخدوش نمودن اطلاعات هسته مرکزى رفتار انسانى یا به عبارت دیگر، رفتار و اندیشه را به کنترل و تسخیر خود درآورند. در چنین وضعیتى بانیان جنگ نرم، خواهند توانست با ایجاد یک انفعال ذهنى در افراد، اهداف و سیاست‏هاى خود را توجیه کند. در این مفهوم جنگ نرم در واقع نشان دهنده نوعى نفوذ اجتماعى است، که از طریق آن، تصورات، ارزش‏ها، معلومات و هنجارهاى رفتارى و نیز روش‏هاى زندگى غربى به جامعه هدف تحمیل مى‏کند. علاوه‏براین از آنجایى که رابطه اجتماعى رکن اصلى اجتماع است و بدون رابطه اجتماعى وجود اجتماع و بالتبع جامعه و سرمایه اجتماعى غیرقابل تصور است برهمین اساس بانیان جنگ نرم مى‏کوشند با روش‏هایى که قبلا به آن پرداختیم در روابط سیاسى، اجتماعى و فرهنگى یک جامعه اختلال و چگالى این روابط را کاهش دهند. زیرا نبود روابط اجتماعى مستحکم در یک جامعه سبب کاهش انسجام اجتماعى مى‏گردد. برهمین مبنا بانیان جنگ نرم مى‏کوشند با زیرسؤال بردن کارآمدى‏حکومت، تحریک قومیت‏ها و اقلیت‏هاى دینى و زنان، منزوى نمودن روشنفکران از جامعه و مهندسى بحران‏هاى اجتماعى و شایعه و بحران‏سازى اجتماعى به منظور فروپاشى ارکان حاکمیت در روابط دولت و مردم اختلال ایجاد نمایند تا انسجام جامعه هدف به راحتى دچار گسست شود. کاهش شفافیت سیاسى، پایین آمدن قدرت مجاب سازى، افزایش خشونت سیاسى، کاهش مشارکت مدنى و مودت اجتماعى، افزایش انفعال و یاس اجتماعى، افزایش خودسرى سیاسى و کژ رفتارى دولتى، کاهش توانمندى دولت براى حل مسالمت‏آمیز اختلافات از دیگر پیامدهاى مهم ایجاد اختلال در روابط دولت و مردم است.
بنابراین با توجه به مطالبى که در مقاله حاضر در مورد بسترهاى اجتماعى و فرهنگى جنگ نرم ارائه شد مى‏توان مهمترین تدابیرى که ظرفیت یک نظام براى مدیریت تهدیدات فرهنگى، اجتماعى و امنیتى را ارتقا مى‏دهد شامل موارد ذیل دانست:
* افزایش بصیرت و آگاهى مردم و نخبگان براى شناخت دشمن، حفظ وحدت، پایدارى و مقاومت، تحکیم ساخت داخلى نظام؛
* تحکیم پایه‏هاى مذهبى و اعتقادى مردم؛
* برنامه‏ریزى و مدیریت توسعه فرهنگى؛
* تلاش براى بالا بردن سواد رسانه‏اى مردم؛
* تلاش براى بالا بردن اعتماد مردم به رسانه‏هاى داخلى؛
* افزایش کارآمدى دولتى به منظور کاهش گسست بین خواسته‏هاى به حق مردم و خدمات دولتى؛
* تدوین طرح‏هاى جامع براى صیانت از سرمایه‏هاى اجتماعى؛
* کاهش فساد و رفع تعارضات ساختارى؛
* پیشبرد طرح‏هاى توسعه‏اى در مناطق محروم و مرزى در ابعاد مختلف جهت از بین بردن ظرفیت‏هاى واگرایى و زمینه‏هاى اعتراض اجتماعى مانند فقر، ناامنى، تورم، بیکارى؛
* تقویت زیرساختهاى فرهنگى آموزشى جهت تقویت حس میهن‏دوستى؛
* آگاهى بخشى، امید بخشى، جلوگیرى از تنش از طریق نهادینه‏سازى نظام مردم‏سالارى دینى، بسترسازى براى مشارکت حداکثرى و هوشمند جامعه، توسعه زیرساخت‏هاى صیانت از حقوق شهروندى و توسعه حقوق اجتماعى.
منابع
- کاستلز، عصر اطلاعات؛ قدرت و هویت، ترجمه حسن چاوشیان، جلد دوم، تهران: انتشارات طرح نو، 1380.
- اداره سیاسى سپاه ، "جریان برانداز و استراتژى براندازى خاموش"، چاپ اول، تهران: انتشارات معاونت آموزش نیروى مقاومت بسیج سپاه، 1381.
- اینگلهارت، رونالد، تحول فرهنگى در جوامع پیشرفته صنعتى، مترجم مریم وتر، تهران، انتشارات کویر، 1373.
- ایو فایرابند و دیگران، "خشونت سیاسى و تغییر اجتماعى"، ترجمه اصغر افتخارى در خشونت و جامعه، به اهتمام اصغر افتخارى، تهران: سفیر، 1379
- ج. شارپ، ر. هلوى، ، جامعه ى مدنى مبارزه ى مدنى، تهران: روشنگران و مطالعات زنان، 1386
- ج. کالبرایت، آناتومى قدرت، ترجمه مجبوبه مهاجر، تهران: نشر سروش، 1371.
- ج. کلمن،بنیادهاى نظریه اجتماعى، ترجمه منوچهرصبورى، نشرنى، تهران، 1377
- ج. ناى، قدرت نرم ، ترجمه محمود عسگرى، تهران: نشریه راهبرد دفاعى، 1383.
- ح. پورعلى -، "ماهیت براندازى نرم"، تهران: مؤسسه مطالعات کاربردى بنیاد فرهنگى پژوهشى غرب شناسى، 1386.
- ح. فرخ نژاد؛ اسطوره‏هاى صهیونیست سینما - مرکز پژوهش‏هاى اسلامى صداوسیما1388.
- ح. فروغى نیا، جهانى شدن، بحران مشروعیت و تاثیر آن بر مدیریت امنیت ملى در کشورهاى در حال توسعه، اطلاعات سیاسى اقتصادى، شماره 27.
- ح. مرادى،کارکرد فنون تبلیغات در جنگ نرم، فصلنامه علمى- تخصصى عملیات روانى، سال ششم، شماره بیست و سوم، پاییز 1388.
ملیسون، دیپلماسى عمومى نوین، کاربرد (قدرت نرم در روابط بین الملل)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، 1388
- ع. عبداله خانى، على. رویکردها و طرح‏هاى آمریکایى درباره ایران، تهران: موسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین‏المللى ابرار معاصر تهران، 1385.
- ف. فوکویاما، فرانسیس،پایان نظم-سرمایه اجتماعى و حفظ آن، ترجمه غلامعباس توسلى، انتشارات جامعه ایرانیان، تهران، 1379
- ف.رفیع‏پور، آناتومى جامعه: مقدمه اى بر جامعه شناسى کاربردى، تهران، شرکت سهامى انتشار، 1387.
گیدنز ،آنتونى ، جامعه شناسى، ترجمه منوچهر صبورى کاشانى، تهران: نشر نى، 1387
لال، رسانه ‏ها، ارتباطات، فرهنگ: رهیافتى جهانى، ترجمه مجید نیکودست، تهران : مؤسسه انتشارات روزنامه ایران، 1379.
- م. الوانى، م. سید نقوى ، سرمایه اجتماعى ، مفاهیم و نظریه ها ، فصلنامه مدیریت، شماره 34- 33 . بهار و تابستان 1381.
- م. الیاسى، افکار عمومى آمریکا و عملیات روانى دستگاه حکومتى و تبلیغاتى آن کشور براى مجاب سازى؛ فصلنامه عملیات روانى، سال اول، شماره 2 تهران: 1382
- م. دلاور پور اقدم،.آسیب شناسى فرقه وهابیت، دوهفته‏نامه پگاه حوزه، شماره 273، بهمن 1388
- م. سلطانى فر، و ش. هاشمى، پوشش خبرى، انتشارات سیماى شرق، تهران:1382
- م. شیرازى، جنگ روانى وتبلیغات مفاهیم و کارکردها، انتشارات نمایندگى ولى فقیه درسپاه، تهران: 1376.
- م. مرادیان، "درآمدى بر ابعاد و مظاهر تهدیدات"، تهران: مرکز آموزشى و پژوهشى شهید سپهبد صیاد شیرازى، 1385.
- م،چلبى، جامعه شناسى نظم: تشریح و تحلیل نظرى نظم اجتماعى، تهران: نشر نى، 1375.
- وفاق اجتماعى، نامه علوم اجتماعى، جلد دوم، شماره 3، دانشگاه تهران، بهار 1372.
مظاهرى سیف، معنویت مدرن، پگاه حوزه، ش242، 1388 ص41.
- وبر، ماکس ، مفاهیم اساسى جامعه شناسى، ترجمه احمد صدراتى، تهران: نشر مرکز، 1385.
- کلمن، جیمز، بنیادهاى نظریه اجتماعى، ترجمه منوچهرصبورى، نشرنى، تهران، 1377
ماهنامه پگاه حوزه شماره 289



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط