موشک غیرنظامی ماهواره بر و سازمان اروپایی توسعه ماهواره برها
بر سیاستی هم که آمریکا در دهه 1960 در خصوص توسعه یک موشک غیرنظامی ماهواره بر در اروپا در پیش گرفته بود وضعیت موجود در فرانسه سایه افکنده بود. در این زمینه بحران در بهار 1966 یعنی هنگامی بروز کرد که حکومت انگلستان قصد خود را برای کنار کشیدن از سازمان توسعه ماهواره بر اروپا (1) اعلام کرد. برای ساده تر شدن بحث اجازه دهید توضیح کوتاهی درباره ریشه های این بحران و واکنش ایالات متحده به آن به ویژه این مسئله ارائه کنیم که چگونه وزارت خارجه ایالات متحده و ناسا امید داشتند با بهره برداری از پیشتازی آمریکا در عرصه فناوری، بحران را برطرف سازند.سازمان توسعه ماهواره بر اروپا در اوایل دهه 1960 از دل نیازی زاده شد که حکومت انگلستان برای یافتن نقش تازه ای برای موشک بلواستریک احساس می کرد. (2) این موشک که سوخت مایع مصرف می کرد به دلیل زمان طولانی آماده سازی برای پرتاب و نیز هزینه سنگین آن که با منظور کردن هزینه احداث سیلوهای بتُنی تقویت شده سر به فلک می زد از رده تولید خارج شده بود. از همین رو انگلستان به فکر از سرگیری تولید نوعی از موشک بلواستریک به اتفاق شرکای اروپایی خود افتاد که ویژگی های نظامی آن حذف شده باشد و به عنوان موشک مرحله اول از یک ماهواره بر چندمرحله ای به کار رود. پیش از جان گرفتن دوباره موشک بلواستریک مذاکراتی طولانی صورت گرفت. قرار شد فرانسه موشک مرحله دوم و آلمان موشک مرحله سوم و ایتالیا نیز یک ماهواره آزمایشی تولید کند. این ماهواره بر از وُومرا در جنوب استرالیا پرتاب می شد.
سازمان توسعه ماهواره بر اروپا زاده مقتضیات سیاسی بود؛ این سازمان از همان آغاز به علت نبود سازوکاری رسمی که یکپارچه سازی مراحل مختلف ماهواره بر و مدیریت کل طرح را تضمین کند آماج انتقاد قرار گرفت. در واقع، سه شریک اصلی این طرح برای روشن ساختن فصل مشترک مراحل جداگانه آن زحمت بسیاری کشیدند. آنها می خواستند انتقال فناوری میان شرکت های کشورهای مختلف را محدود سازند و از مزیت رقابتی و امنیت ملی خود در عرصه فناوری پرتابه و موشک حفاظت کنند. در 1966 همان گونه که بسیاری پیش بینی کرده بودند سازمان توسعه ماهواره بر اروپا با نخستین بحران از بحران های فراوانی روبه رو شد که در نهایت در 1972 به مرگ آن انجامید. هزینه های توسعه ماهواره بر از برآورد اولیه که 200 میلیون دلار آمریکا بود به بیش از 400 میلیون دلار افزایش یافته بود و برای این روند صعودی پایانی به چشم نمی خورد. تولید موشک بلواستریک با موفقیت کلید خورده بود حال آنکه مراحل فرانسوی و آلمانی ماهواره بر هنوز در دست توسعه بود. وانگهی در ژانویه 1962 دوگل رئیس جمهور فرانسه درخواست انگلستان برای پیوستن به بازار مشترک را وتو کرده بود. از دید انگلستان که نزدیک به 30 درصد بودجه سازمان توسعه ماهواره بر اروپا را می پرداخت منطق فنی، صنعتی و سیاسی اولیه راه اندازی چنین سازمانی به باد رفته بود. در فوریه 1966 وزیر انگلستان برای همتایان خودش در دولت های عضو سازمان یاد شده یادداشتی فرستاد و خروج کشورش را از این برنامه اعلام کرد.
حرکت انگلستان تمامی شرکای اروپایی آن کشور را تکان داد. ایالات متحده هم عمیقاً ناراحت شد. سِر سالی زوکرمن مشاور علمی اصلی در ماه مه به واشنگتن دعوت و از او خواسته شد تا در موضع گیری انگلستان تجدیدنظر کند. به او گفته شد ایالات متحده به سه دلیل اصلی خواهان زنده نگه داشتن سازمان توسعه ماهواره بر اروپاست.
نخست دولت جانسو ن از این می ترسید که از هم پاشیدن سازمان توسعه ماهواره بر اروپا ضربه سنگینی به حرکت تدریجی اروپا به سمت یکپارچگی زند. در برهه ای که این قاره در وضعیت بسیار شکننده ای قرار داشت فرانسویان که همگرایی برای شان معنای «فرودستی» پیدا کرده بود هم در جامعه اقتصادی اروپا وهم در ناتو بحران آفریدند. برعکس، به نقل از جورج بال معاون وزیر خارجه ایالات متحده، برای این کشور «همگرایی واقع بینانه ترین راه رسیدن به وحدت سیاسی اروپا با همه پیامدهایی بود که این امر برای مناسبات مان با اروپای غربی و اتحاد شوروی داشت ... [همگرایی] پیش شرط ایجاد اروپایی است که قادر به ایفای سهم شایسته خود از مسئولیتی باشد که در قبال دفاع مشترک مان برعهده همه ماست». (3) سازمان توسعه ماهواره بر اروپا نقشی محوری برای همگرایی اروپا نداشت ولی از هم پاشیدن آن باعث دلگرمی بیشتر کسانی می شد که هرچه بیشتر با طرح های فوق ملی در اروپا دشمن بودند.
نجات دادن طرح ساخت ماهواره بر اروپایی از این نظر نیز اقدامی موجّه بود که برطرف ساختن «شکاف فناوری» (4) که بین دوسوی اقیانوس اطلس پدید آمده بود کمک می کرد. از تابستان 1965 در فرانسه و تا حدودی نیز در آلمان گلایه های هرچه شدیدتری درباره یورش شرکت های آمریکایی به اروپا و بخش های اصلی صنعت این قاره مطرح بود. (5) این شکاف به گفته یکی از مقام های بلندپایه ناسا می توانست «تنها به تنش های سیاسی و اقتصادی و ضعف منجر شود». (6) نیروی ویژه ای که در کاخ سفید برای بررسی این مسئله تشکیل شده بود به این نتیجه رسید که گرچه «شکاف فناوری عمدتاً مشکلی سیاسی و روان شناختی» است «در نابرابری های عملی هم پایه هایی دارد». این نابرابری ها شامل «برتری بارز آمریکا در عرصه قطعات پیچیده الکترونیکی، فناوری نظامی و سیستم های فضایی» می شد. (7) در حالی که انگلستان در فکر کنار کشیدن از همکاری فضایی اروپا بود ایالات متحده به عنوان راهی برای برطرف ساختن شکاف فناوری جویای گسترش همکاری با قاره اروپا در عرصه فناوری فضایی بود.
پشتیبانی از توسعه یک ماهواره بر در چارچوب سازمان توسعه ماهواره بر اروپا یک دلیل دیگر هم داشت که حتی اساسی تر بود. قرار بود توسعه ماهواره بر اروپا منابع بسیار محدود اروپا را از برنامه های نظامی ملی دور نگه دارد و آنها را متوجه برنامه های غیرنظامی فوق ملی سازد. به گفته جیمز وب مدیر ناسا، همکاری بین المللی در عرصه فضا «می تواند راهی برای مشارکت دادن فزون تر کشورهای دیگر در فناوری فضایی و دور نگه داشتن شان از فناوری به هدف زنی جنگ افزارهای هسته ای باشد». (8) همان گونه که در یکی از اسناد اصلی بین سازمانی که در بهار 1966 تهیه شده بود آمده بود برنامه های چندجانبه را باید تشویق کرد زیرا
در چنین چارچوبی معمولاً برنامه های تولید پرتابه ها شفاف ترند، مصارف صلح آمیز دارند، تحت کنترل بین المللی قرار دارند و منابع انسانی و مالی ای را جذب می کنند که در غیر این صورت صرف برنامه های ملی محض می شد. برنامه های تولید پرتابه های ملی معمولاً حول سیستم های مصرف کننده سوخت جامد و سوخت های مایع قابل ذخیره سازی که اهمیت نظامی دارند متمرکزند و کمتر شفاف و پاسخگوی کنترل های بین المللی هستند. هرگونه از هم پاشیدن سازمان توسعه ماهواره بر اروپا می تواند منجر به تقویت برنامه های ملی شود که به سمت کاربردهای نظامی گرایش دارند. (9)
بر سر سازمان توسعه ماهواره بر اروپا نیز همان آمد که بر اوراتوم گذشته بود. در هر دو مورد واشنگتن قویاً پشتیبان این هر دو سازمان همکاری بود و آنها را ابزار تحکیم همگرایی اروپا و مهار سوداهای نظامی کشورها می دانست. در هر دوی این موارد برای تشویق شرکای اروپایی به پای بند ماندن به چارچوب فوق ملی، مجموعه ای از مشوّق های فناورانه تعریف شده بود. در مورد سازمان توسعه ماهواره بر اروپا این مجموعه مشوّق ها شامل کمک به توسعه سومین مرحله سرمازا و پیچیده موشک ماهواره بر اروپا بود. سوخت های موشکی سرمازا (که نوعاً آمیزه ای از اکسیژن مایع و یکی از مشتقات نفت سفید هستند) پحجم بودند و ذخیره سازی شان آسان نبود و از همین رو برای برنامه های نظامی اصلاً مناسب نبودند. ایالات متحده امیدوار بود با دور نگه داشتن منابع بسیار محدود اروپا از تولید سوخت های جامد یا سوخت های مایع قابل ذخیره سازی و متوجه ساختن آنها به سوخت های سرمازایی که تنها مصرف غیرنظامی داشتند مانعی بر سر راه تولید موشک های نظامی ایجاد کند.
بر سازمان توسعه ماهواره بر اروپا نیز همان گذشت که بر اوراتوم گذشته بود. بیشترین نگرانی ایالات متحده از بلندپروازی های فرانسه بود. فرانسه در 26 نوامبر 1965 با به فضا رساندن ماهواره خودش از الجزایر به وسیله موشک ماهواره بری به نام دیامان (10) که خود ساخته بود به سومین قدرت فضایی تبدیل شده بود. دیامان برگرفته از برنامه موشکی فرانسه بود و در مراحل مختلف خود از سوخت جامد و سوخت مایع قابل ذخیره سازی استفاده می کرد. بدین ترتیب توانایی هسته ای فرانسه به شکل اساسی تقویت شد؛ این کشور که نخستین بمب اتمی خود را در 1960 با موفقیت آزمایش کرده بود اکنون در مسیر توسعه سیستم مرگباری برای به هدف زدن آن قرار داشت. واشنگتن در ماه مه 1966 بی پرده به سِر سالی زوکرمن گفت که به چه دلیل انگلستان نباید از سازمان توسعه ماهواره بر اروپا کنار بکشد. «ایالات متحده نگران است که در صورت منحل شدن سازمان توسعه ماهواره بر اروپا فرانسه می تواند میزان بیشتری از منابع خود را به برنامه ملی خودش که کاربردهای نظامی دارد اختصاص دهد یا برای ساخت یک وسیله ماهواره بر روابط دوجانبه نامطلوبی [احتمالاً با اتحاد شوروی] برقرار کند». (11) زوکرمن و انگلستان کوتاه آمدند ولی فرانسه نه. در فاصله سال های 1967 و 1971 ناوگانی از بمب افکن های میراژ حامل بمب اتمی قابلیت عملیاتی یافت. دو زیردریایی موشک انداز تکمیل شد، و موشک های راهبردی بالستیک سطح به سطح در منطقه آلپ فرانسه کار گذاشته شد. (12) از همه بدتر، پاریس در 1973 پیشتاز تجهیز اروپا با ماهواره بر غیرنظامی موفق خودش آریان (13) شد و بدین ترتیب انحصاری را که آمریکا در جهان آزاد از حیث دسترسی به فضا داشت شکست.
از بررسی کوتاه این دو نمونه چه می آموزیم؟ وجود اروپایی یکپارچه که از نظر علمی و فناوری هم قوی باشد برای برنامه هایی که آمریکا در جهت ثبات بخشیدن به وضعیت پس از جنگ جهانی دوم تحت رهبری واشنگتن داشت بسیار مهم بود. چنین اروپایی برای مقابله با تهدید شوروی، مهار بلندپروازی های ملی و نظامی آلمان، و تضمین بازاری برای فناوری پیشرفته آمریکا ضروری بود. رهبری علمی و فناوری آمریکا و دانش و مهارت های مدیریتی تبلور یافته در آن، از ابزارهای اصلی در زمینه قدرت نرم بودند که برای تحکیم بخشیدن به این رژیم نظم به صحنه آورده شدند. این ابزارها با هدف تقویت اروپا بدون تضعیف رهبری آمریکا به شکل گزینشی به کار گرفته می شدند. بالاتر از همه، از این ابزارها برای ترویج سازمان های غیرنظامی فوق ملی مانند اوراتوم و سازمان توسعه ماهواره بر اروپا استفاده می شد تا منابع را از برنامه های نظامی ملی دور نگه دارند. این طرح بزرگ را فرانسه بارها با موفقیت به چالش کشید و دولت هایی را که از پی هم در آمریکا روی کار می آمدند ناکام و خشمگین ساخت. همان گونه که کو دو موروی نخست وزیر فرانسه در 1962 گفت فرانسه «کورکورانه از سیاست آمریکا پیروی نخواهد کرد. کل مسئله همین است». این مسئله دشواری است که سیاست های مداخله جویانه اعم از سخت یا نرم همواره قطعاً با آن روبه رو خواهند شد.
نتیجه گیری
بسیاری قبول دارند که وجه مشخصه دو یا سه دهه نخست پس از جنگ جهانی دوم، عدم تقارنی بود که از نظر قدرت اقتصادی و نظامی بین دو سوی اقیانوس اطلس وجود داشت. اما از این گذشته، بین آمریکا و اروپا از نظر توانایی علمی و فناوری هم عدم تقارن ساختاری مهمی وجود داشت. به یُمن این عدم تقارن، ایالات متحده نه تنها می توانست به تغییر نظام های تولید، الگوهای مصرف، دستور کار ایدئولوژیک و قالب های فرهنگی اروپا امیدوار باشد بلکه از آن گذشته می توانست بکوشد از رهبری علمی و فناوری خود همچون نوعی ابزار قدرت نرم برای ایجاد وفاق نظر حول دستور کار دگرگونی آفرین خود بهره گیرد. تلاش ملی آمریکا را برای دستیابی به موفقیت علمی و فناوری که کارشاسان تاریخ علم و فناوری آمریکا آن را چنان که باید و شاید بررسی کرده اند نمی توان فهمید مگر اینکه آن را (چنان که بسیاری در آن زمان معتقد بودند) جدای از تلاش آمریکا برای دستیابی به رهبری جهان نبینیم؛ عملکرد درخشان در داخل و رهبری خارج دو روی یک سکه بودند. برتری علمی، فناوری و مدیریتی آمریکا که بر اساس توانایی تسلط یافتن بر مرزهای پژوهش سنجیده می شد برای تولید محصولات با فناوری پیشرفته تر و سازمان دادن سیستم های پیچیده فنی علمی، به آمریکا ابزارهای دانش پایه ای برای تغییر شکل اروپا می داد، اروپایی که نخبگانش مانند نخبگان خود آمریکا متقاعد شده بودند که بنیه قوی علمی و فناوری برای بهداشت، امنیت و در نهایت استقلال عمل دولت نو اهمیت اساسی دارد.در مقاله حاضر، اعمال قدرت نرم از طریق نهادسازی حول یک هسته فناوری را در دو حوزه راهبردی بررسی کردیم. ولی کار ما در این فصل به همین ختم نمی شود. ما از حد نظرات نای فراتر رفتیم و محدودیت هایی را نشان دادیم که همرنگ سازی به عنوان راهبردی برای تضمین بنای رژیم نظم جهانی تحت رهبری آمریکا دارد. این محدودیت ها نتیجه سرشت لزوماً آسیب دیده هر پیکربندی اجتماعی است که یک دولت مسلط سعی در تعیین مسیر حرکت آن داشته باشد. این محدودیت ها بیانگر وجود تعاریف چند گانه و ضدونقیضی از آینده و از مبارزات داخلی بر سر قدرت است که نخبگان کشورها که دوشادوش همتایان آمریکایی شان فعالیت می کنند هنگام به اجرا گذاشتن دستور کار واشنگتن چاره ای جز دست و پنجه نرم کردن با آنها ندارند.
نای با تأکیدی که بر قدرت نرم به مثابه شیوه ای برای مشروع جلوه دادن اِعمال رهبری آمریکا در خارج به عمل آورده در عین حال به استدلال های آن دسته از سیاست گذارن آمریکایی مشروعیت بخشیده است که نگران نتایج فاجعه باری هستند که اعمال قدرت سخت فرماندهی به تازگی برای جایگاه آمریکا در جهان و متعاقباً در جهت از دست رفتن نفوذ آن در صحنه جهانی داشته است. هدف نای تکیه دوباره روی شرایط بحثی بوده است که در واشنگتن بر سر بهترین شیوه انجام رسالت تاریخی آمریکا در مقام ترویج کننده و مدافع مردم سالاری جریان دارد. برعکس، هدف ما در این نوشته آشکار ساختن سازوکارها و محدودیت های اعمال قدرت نرم بوده است. ما به تأکید بر اهمیت قدرت نرم و تجهیز آن در کشمکشی ملی که بر سر تعریف زیر و بم های سیاست خارجی آمریکا برپا شده است اکتفا نکرده ایم. در عوض، کوشیده ایم رویّه های عملی آن را به تحلیل گذاریم و بدین ترتیب هم بازگوکننده نظر کسانی باشیم که جویای اعمال قدرت نرم بوده اند و هم کسانی که با اعمال آن همراه شده و نیز کسانی که در برابر اعمال آن مقاومت کرده اند. امید نویسنده در این راستا این است که به قول کوپر «با اندیشیدن درباره شیوه های گوناگون اعمال قدرت، محدودسازی قدرت، و مبارزه جویی با قدرت [این فصل] کمک کند تا قوه تخیّل سیاسی ما شکوفا شود و ذهنمان را روی داوها و پیامدهای اقدام سیاسی متمرکز سازیم» هم قوه تخیّل کسانی چون نای که در پی «کم هزینه تر» ساختن «رهبری» آمریکا و مشروع تر جلوه دادن آن هستند و هم قوه تخیّل آن «دیگرانی» که چه خوش داشته باشند یا نه به عضویت رژیم نظم جهانی تحت رهبری آمریکا درآمده اند. (14)
پی نوشت ها :
1. (European Launcher Development Organization (ELDO
2. برای آگاهی از داستان کامل این ماجرا، نک.
.John Krige,'The Launch of ELDO,' in JOhn Krige and Arturo Russo, A History of the European Space Agency, 1958-1987.Vol.1. The Story of ELDO and ESRO. 1958--1973 (Noordwijk, Netherlands: ESA SP-1235, 2000), Chapter 3
برای آگاهی از جزئیات بیشتر رویدادهای مشخصی که در اینجا مورد بحث قرار گرفته است، نک.
John krige ,' Technology, Foreign Policy, and International Cooperation in Space', in Steven
.J. Dick and Roger D. Launius (eds.), Critical Issues in the History of Spaceflight (Washington, DC: NASA- SP 2006 -4702, 2006), pp. 239-60.
درباره ریشه های نظامی موشک بلواستریک، نک.
.(Stephen R. Twigge, The Early Development of Guided Weapons in the United Kingdom (Chur: Harwood Academic Publisher, 1993
3. Department of State to Amembassy Bonn, 1209, outgoing telegram, 18 November, 1965, signed{George}Ball, LBJ Library, Natoinal Security File, Country File, Europe and USSR, Germany, Folder Germany Erhard Visit [12/65], 12/19-21/65, Box 192
4. technological gap
5. اثر ذیل نمونه اعلای این استدلال است:
.(Jean Jaques Servan - Scheiber, The American Challenge (New York: Atheneum Press, 1968) (translated from the French: Le defi american
6. Arnold Frutkin, quoted in Space Business Daily, 25: 35 (18 April 1966), p. 286
7. National Security Advisory Memorandum (NSAM) 357, 'The Technological Gap,' November 1967, available online at
.(http:// www.1 bjlib. utexas.ed/johnson/archives. hom/NSAMs/nsam357.gif (accessed on 9 March 2005
8. James Webb to Robert McNamara, 28 April, 1966, NASA Historical Reference Collection, Record No. 14459, International Cooperation, International Cooperation and Foreign Countries, Folder Miscelaneous Correspondence from CODE I- International Relations, 1958-67
9. T.H.E. Nesbitt, ''Meeting No. 1, Committee on Expanded International Cooperation in Space Activities. Subject: Cooperation Involving Launchers and Launching Technology, 17 May 1966, LBJ Library, National Security Files , Johnson File, Folder Cooperation in Space- Working Group on Expanded International Cooperation in Space, ELDO # 1{2 of 2}, Box 14
10. Diamant
11. Position Paper, 'US Cooperation with ELDO', 21 July, 1966, National Security Files, Charles Johnosn File, Ibid
12. Pierre Messmer, 'De Gaulle's Defens Policy and the United State from 1958-69', in Robert O. Paxton and Nicholas Wahl (eds.), De Gaulle and the United States. A Centennial Reappaisal (OXford: Berg, 1994), pp. 351-7
13. Ariane
14. Frederick Cooper, 'Empire Multiplied: A Review Essay', Comparative Studies in Society and History, 46(2) (April 2004), pp. 247-72, at p. 272