نویسنده: محمدرضا شمس اردکانی
امیرکبیر با توجه به اوضاع فرهنگی و بهداشتی حاکم بر جامعه، شیوع بیماری های مختلف و اپیدمی های شدن بیماری هایی چون طاعون، وبا، جذام، و غیره دریافت که داروهای گیاهی به تنهایی ثمربخش نیست و نمی توان به کمک آن ها به مبارزه با امراضی که هر روزه جان هزاران نفر را می گرفت رفت. تنها روش استفاده از پیشرفت های نوین پزشکی بود. به همین منظور صدراعظم علاوه بر تأسیس دارالفنون دستور استخدام معلم داروسازی را هم صادر کرد. در نتیجه، داروسازی به نام فوکتی(1) اهل ایتالیا برای تعلیم همراه با دیگر معلمان خارجی دارالفنون به ایران آمد(یغمایی، 1376: 49).
فوکتی دروس نظری فیزیک، شیمی، و داروسازی را به کمک مترجمش، میرزا رضا کاشی، از روی نقشه و تصویر به شاگردانش می آموخت. نیاز به داشتن آزمایشگاهی در مدرسه برای آموزش عملی دروس داروسازی موجب شد که فوکتی، در 1275هـ، همراه با فرخ خان امین الملک برای تهیه لوازم آزمایشگاه به اروپا سفر کند، او در این سفر توانست ادوات مورد نیاز را با خود آورده و به این ترتیب با ساخت آزمایشگاهی طبی و داروسازی در عقب کلاس(همان: 80) موفق به تدریس عملی دروس نیز شد.
به دنبال تأسیس نخستین لابراتوار شیمی بسیاری از مواد دارویی و شیمیایی برای اولین بار در ایران تجزیه شده و ترکیب آن ها معلوم شد( سرمدی( 1378: ج2/ بخش اول، 141). در این آزمایشگاه همچنین دواها و ترکیباتی از نوع سلفات دوزنگ، سلفات دوفر، اسید دوپرتاس، و ستراددوفر، نتراد دارجان و کربنادوپناس می ساختند(محبوبی اردکانی، 1356: 269).
این معلم داروسازی همکار خوبی نیز برای دکتر پولاک معلم پزشکی دارالفنون بود، به همین دلیل برای اولین بار توانست در یکی از عمل های جراحی پولاک بیمار را با اتر و کلورفورم بی هوش کند(هاشمیان، 1379: 204). در واقع، می توان او را از بانیان دانش بی هوشی به سبک جدید در ایران دانست.
عاقبت فوکتی، در 1279هـ، به ایتالیا بازگشت و به جای او شاگردش میرزا کاظم محلاتی معروف به محمود خان شیمی به جای وی مشغول تدریس علم دواسازی شد(هاشمیان، 1379: 204)؛ بعد از فوت میرزاکاظم، در 1313هـ، دکتر رکبرون با سفارش دکتر تولوزان استخدام شد، و تا سال 1316هـ، عهده دار تدریس طبیعیات و داروسازی رشته طب دارالفنون شد(سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 141). از دیگر معلمان این رشته، که به استخدام دولت ایران درآمدند، می توان از شورین آلمانی و مسیو مولیون نام برد که هر دو موفق به تأسیس داروخانه ای در تهران نیز شدند. مولیون همچنین بر تهیه و ساخت داروخانه مدرسه دارالفنون نیز نظارت داشت(هاشمیان، 1379: 223).
در این زمان ظاهراً با مساعد بودن فضا برای فعالیت های دارویی عده ای از داروسازان تحصیل کرده خارجی از جمله دکتر پاپاریان نیز به ایران آمدند و به این فن اشتغال ورزیدند.(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 567).
در 1320هـ/ 1282ش، یک سرگرد ارتش فرانسه، که داروساز نیز بود، در مقام رئیس آزمایشگاه و داروساز شاه به خدمت دولت ایران درآمد. این داروساز، گوستاولوکونت، توانست آزمایشگاه شیمی در تکیه دولت دایر کند(تاج بخش، 1375: 338). از دیگر اقدامات وی تحقیق در خصوص آب های معدنی ایران بود. در آزمایشگاه او داروسازان متعدد ایرانی گرد می آمدند و دکتر عباسعلی قریب دروس او را ترجمه می کرد. البته پس از چندی این آزمایشگاه تعطیل شد(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 567). او علاوه بر تدریس در این مدرسه، در 1323هـ/1905م، بر آن شد تا با همکاری دکتر اشنایدر، دکتر کوپن، و دکتر مورل تشکیلات یک مؤسسه واکسن سازی را در تهران به راه اندازد، اما از این کار نیز نتیجه مناسبی مانند دیگر کارها به دست نیامد(هاشمیان، 1379: 212).
در محرم 1337هـ/ آبان 1297ش، رشته طب از دارالفنون جدا شد و رشته و مدرسه ای مستقل شد( همان: 137) و دکتر لقمان الدوله به دستور احمدشاه به ریاست قسمت طب دارالفنون منصوب شد و برای اولین بار کلاس طب به نام مدرسه طب خوانده شد و محل جداگانه ای در حیاط دارالفنون به آن اختصاص یافت. در ادامه همین روند همان سال اولین نظام نامه دوافروشی به تصویب وزارت معارف رسید(سند شماره 38). به موجب این نظام نامه صاحبان دواخانه باید برای افتتاح داروخانه خود از وزارت معارف اجازه رسمی داشته باشد و سن کمتر از بیست و یک سال هم برای اجازه نامه پذیرفته نبوده. از دیگر موارد این نظام نامه این بود که دواسازها مکلف بودند تا در صورت فروش داروی خوراکی ورقه سفیدی را به نسخه الصاق نمایند و در صورت فروش دارویی که استعمال خارجی داشت از ورقه قرمز با علامت استعمال خارجی استفاده کنند. در همین زمان مسئله تفکیک اطباء و داروسازان نیز مطرح شد که به موجب آن هیچ دواسازی حق دخالت در امور طبی را نداشته و در صورت تخلف مجازات خواهد شد در مقابل نیز از فروش دوا به وسیله طبیبان نیز ممانعت به عمل می آمد.
نتیجه این تلاش ها گشایش نخستین مدرسه داروسازی به همت دکتر محمودخان شیمی( همان: ج2: 317) در 1301ش/ 1341هـ، بود که البته این مدرسه جزء مدرسه عالی طب بود. معلمان این مدرسه، که دوره تحصیل آن نیز سه سال در نظر گرفته شده بود، عبارت بودند از: دکتر علیم الملک معلم فیزیک و دواسازی، مسیو پاپاریان معلم فارماکولوژی، دکتر حکیم السلطنه معلم داروسازی، و دکتر محمودخان شیمی معلم شیمی که با حفظ مقام معلمی طبیب صحی بلدی علاوه بر تلاش برای تأسیس مدرسه داروسازی(یغمایی، 1376: 142) به معلمی این مدرسه نیز توفیق یافت. در همین زمان بود که به پیشنهاد دکتر پاپاریان(سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 567) برای ورود دارو به ایران موافقت اداره کل صحیه و سندیکای داروسازان اجباری شد( همان: 568).
از برنامه های مدرسه دواسازی که به تصویب رسید و لازم الاجرا بود می توان به این موارد اشاره کرد:
« ماده 1: دوره مدرسه دواسازی سه ساله خواهد بود؛
ماده 2: داوطلبان ورود به مدرسه باید دارای شرایط ذیل باشند:
1- لااقل هیجده سال سن،
2-تصدیق نامه متوسطه دولتی،
3-تصدیق دو سال عملیات دواسازی در یکی از دواخانه های مجاز،
4- دانستن زبان فرانسه به حدی که در پروگرام دوره متوسطه منظور شده،
چنانچه داوطلبان دارای تصدیق قسمت(2) و (4)نباشند باید در آن حدود امتحانات لازمه را داده در صورتی که قبول شوند اجازه ورود به مدرسه به آن ها داده می شود.
ماده 3: در تمام مدت تحصیل متعلمین باید در دواخانه مشغول عملیات و تجربیات باشند؛
ماده 4: محصلینی که از عهده امتحانات سه ساله برآیند دیپلم دواسازی اخذ خواهند کرد؛
ماده 5: در موقع اخذ دیپلم هریک از فارغ التحصیل ها باید مراسم تحلیف در حضور رئیس مدرسه و هیئت معلمین و نماینده وزارت معارف مطابق فرمولی که علیحده ترتیب داده خواهد شد به عمل آورد».
در این دوره دانش آموزان:
«سال اول موظف به گذراندن دروس: فیزیک و شیمی و مقدمات گیاه شناسی بودند؛
سال دوم: فیزیک شیمی آلی و گیاه شناسی و ادویه شناسی؛
سال سوم: شیمی و حیوان شناسی و ادویه شناسی تحصیل می کردند.
در این دوره بود کم کم درس سم شناسی( زهرشناسی) هم به دروس دانش جویان اضافه شد».
در 1303ش، شعبه مدرسه طب و داروسازی به محل آموزش و پرورش نزدیک بهاستان منتقل شد و، در 1305ش، داشتن مدرک سه ساله متوسطه شرط ورود به مدرسه شد( سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 568). چهار سال بعد، یعنی در 1309ش(همان)، دوره مدرسه از سه سال به 5 سال افزایش یافت و اولین رئیس مدرسه دکتر مهدی نامدار سپس دکتر صادق مقدم به این سمت رسید(روستایی، 1382: ج1/ یک صد و هفتاد و شش).
به دنبال تأسیس مدرسه دواسازی به دستور کمیسیون معارف مجلس شورای ملی، در 1306ش، از امتحان داروسازی و دندانسازی و قابلگی ممانعت کرده و داوطلبان ناگزیر بودند که برای رسیدن به این مشاغل در مدارس مذکور تحصیل کنند(روستایی، 1382: ج1/ یک صد و نود و پنج)، اما در 1310ش، به دواسازان و دندانسازانی که 5 سال متوالی به دواسازی یا دندانسازی اشتغال داشتند اجازه داده شد تا 1311 ثبت نام کرده و در جلسه امتحانی که فقط در تهران تشکیل می شد حاضر شده و امتحان دهند (همان).
از دیگر اقداماتی که برای بهبود هرچه بیشتر رشته داروسازی انجام گرفت استخدام دکتر هانری اشترانک، در 1307ش، بود. او ریاست مدرسه صنعتی شیمی دواسازی و شیمی بیولوژی مدرسه دواسازی را عهده دار شد و به دستور او دانشجویان کارآموزی داروسازی را در مدرسه صنعتی انجام می دادند(همان).
با تأسیس دانشگاه تهران، در 1313ش، و تبدیل مدرسه دواسازی به دانشکده داروسازی شرط ورود به رشته های داروسازی داشتن دیپلم کامل متوسطه و دوره دکترای داروسازی سه سال پس از دیپلم شد( سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 568).
تا این زمان مردم ایران نسبت به داروهای اروپایی آشنایی نداشتند و حتی می توان گفت اولین داروی خارجی که به ایران آمد گنه گنه بود، که یک پزشک انگلیسی به نام کورمیک برای عباس میرزا وارد کرد، که معالجه کننده تب نوبه بود( همان). تا اینکه رشته طب همچنین داروسازی در مدرسه دارالفنون آغاز به کار کرد. معلمان، دانشجویان، و افراد مرتبط با مدرسه با داروهای جدید اندکی آشنا شدند، اما بیشتر مردم هنوز نسبت به این پدیده اروپایی آشنایی نداشتند. اولین قدم برای تأسیس داروخانه زمانی برداشته شد که ناصرالدین شاه از سفر فرنگ برگشت و تصمیم گرفت تا بیمارستانی به سبک اروپایی در تهران دایر کند. این بیمارستان، که تا مدت ها معروف به مریضخانه دولتی بود، یک دواخانه( یا داروخانه) نیز داشت که دو نفر به نام های میرزا فرهاد و میرزا عنایت اله آن را اداره می کردند(همان، بخش اول، 568). اما نکته قابل توجه این بود که در این داروخانه نیز به جای داروهای اروپایی، بیشتر داروهای گیاهی استفاده می شد به همین دلیل هم به عطارخانه معروف شده بود(همان).
نخستین داروخانه ای که به سبک جدید در ایران تأسیس شد داروخانه دکتر داروساز مدرسه طب به نام شورین بود. او توانست در سال های پایانی سلطنت ناصرالدین شاه این مرکز را افتتاح کند. البته، درباره محل این داروخانه روایات مختلفی هست. چنان که هاشمیان، محل آن را در چهارراه ولیعصر( چهارراه پهلوی سابق)( هاشمیان، 1379: 186) دانسته و نجمی در کتاب طهران عهد ناصری محل آن را در خیابان ناصریه دانسته است(نجمی، 1370: 420) و سرمدی محل آن را در همسایگی خانه شاه بیان کرده است(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 570). بروگش این داروخانه را بسیار مجهز وصف کرده و بیان می کند« علیرغم گرد وخاک زیاد تهران همیشه از پاکیزگی برق می زند دانستن این نکته جالب است که این داروخانه در نمایشگاه جهانی بهداشت برلین جایزه مقام نخست را احراز کرد»(بروگش، 1374: 94). البته قبل از داروخانه شورین باید به داروفروشی ویلیام، پسر کارمیک، نیز اشاره کرد. ویلیام علاوه بر عهده دار شدن مراقبت های پزشکی از خانواده محروم عباس میرزا توانسته بود داروفروشی عمده ای نیز دایر کند(لمبتون، 1375: 265).
در هر حال، در آغاز فقط اروپاییان مقیم تهران و اعضای سفارتخانه ها به این داروخانه مراجعه می کردند(نجمی، 1370: 420)و تهرانی ها کمتر. مسیو ایگن بوناطی کنسول افتخاری نروژ نیز در داروخانه شورین مشغول به کار شده بود(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 568). کشمکش بین دو دیدگاه، که از آغاز ورود طب اروپایی در جامعه بروز کرده بود، به داروهای اروپایی نیز کشیده شد. مردم نه تنها حاضر به استفاده از این داروها نبودند که بارها شورین را اذیت، آزار، و تمسخر می کردند. با این اوصاف، مطمئناً داروخانه ابتدا رونق نداشته، اما اوضاع به این صورت نماند و عاقبت با پشتکار شورین کار داروخانه رونق گرفت تا حدی که از مشهورترین مؤسسات شد(نجمی، 1370: 420).
داروخانه بعدی را دکتر مولیون(هاشمیان، 1379: 223) از مدرسان مدرسه طب در زمان مظفرالدین شاه( سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 568) در لاله زار و به نام خود تأسیس کرد. با رونق کسب و کار در امر داروسازی داروسازان دیگری نیز راهی تهران شدند تا بتوانند داروخانه ای برپا کنند. از جمله؛ دکتر پاپاریان از ترکیه، گارنیک از ترکیه و پطروسیان از کشور سوئیس داروخانه هایی در ایران تأسیس کردند(نجمی، 1370: 420).
پس از شکل گیری و شروع به فعالیت داروخانه از سوی خارجیان داروسازان ایرانی نیز موفق به تأسیس داروخانه های متعدد شدند از جمله داروخانه هایی که قبل از سال 1300ش در تهران تأسیس شدند:
داروخانه پاستور را میرزا موسی خان طوب در خیابان چراغ برق افتتاح کرد و خمیردندان و قرص ترک تریاک می ساخت( سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 570)، شرق، خیریه، خورشید، جاوید، سیروس، و داروخانه نظامی واقع در چراغ برق(همان: 569).
از اقدامات مفیدی که در همان آغاز تشکل یافت علاوه بر تأسیس داروخانه شبانه در ضلع شرقی میدان سپه، که جزو مؤسسات بلدی بود، تنظیم نظام نامه کشیک شبانه برای داروخانه ها بود که، در 1304ش، به تصویب رسید. متن نظام نامه:
2.در شهرهای کوچک، که کمتر از بیست هزار نفر جمعیت دارند، صاحب هر دواخانه مکلف است متناوباً به تناسب تعداد دواخانه ها یک شب کشیک بدهد به طوری که هر شب یک دواخانه مفتوح باشد.
3. در شهرهای متوسط به تشخیص حکومت و بلدیه محل در هر شب از دو الی سه دواخانه باید کشیک بدهند.
4. در شهرهای بزرگ، که جمعیت آن ها از شصت هزار نفر متجاوز است، در هر شب چهار الی پنج دواخانه باید کشیک بدهند.
5. ساعات کشیک از هشت شب الی هشت صبح است.
6. متصدی کشیک باید دواساز و مجاز باشد.
7. محل دواخانه کشیک و تقسیم نوبه کشیک را اداره نظمیه با موافقت بلدیه محل تعیین می نماید.
8. در موقع کشیک دواسازان حق ندارند بر قیمت معموله ادویه چیزی علاوه بنماید.
9. متخلفین از مواد این نظام نامه جلب محاکم صالحه و در حدود قانون مجازات خواهند شد.
10. وزارت داخله مأمور اجرای این نظام نامه است.
جا دارد به این مطلب نیز پرداخته شود که دو سال قبل از تصویب نظام نامه کشیک شبانه توسط وزارت داخله در اصفهان کشیک شبانه انجام می گرفت و برای داروسازهایی که موظف به این امر بودند نیز اجرت جداگانه در نظر گرفته و اگر داروخانه ای از این امر سرپیچی می کرد، محکوم به پرداخت یک تومان جریمه می شد.
افزون بر رشد روزافزون داروخانه در تهران ما شاهد تأسیس داروخانه های متعددی در شهرهای بزرگ و کوچک هستیم که نشان دهنده نیاز مردم به داروهای جدید بود. برای مثال می توان به 12 داروخانه در کرمانشاه، در 1300ش، و 9داروخانه در استرآباد به سال 1302ش اشاره کرد. در کنار این درخواست داخلی، بعضی از کشورهای غربی نیز خواهان کسب مجوز برای تأسیس داروخانه جهت اتباع خود بودند از جمله آلمان عثمانی و سوئیس را می توان نام برد. البته در بازار فروش آلمانی ها در کار تجارت دارویی موفقیت بیشتری کسب کرده بودند(ویشارد، 1363: 150).
با قانونمند شدن داروخانه ها و لزوم کسب مجوز در تهران و شهرستان ها رئیس معارف و اوقاف اجرای این نظام نامه را شدیداً پی گیری کرد در نتیجه، داروسازان برای بسته نشدن داروخانه خود مجبور به امتحان دادن شدند. چنان که دواسازی به نام رحیم سلیمان صاحب دواخانه برلن در نامه ای یادآور شده است که در امتحانی با حضور اساتیدی چون مسیو پاپاریان، کپرنیک، دکتر محمود، و آقای دکتر لقمان شرکت کرده است. این احتمال هم بود که دواخانه دواسازان در صورت نداشتن تصدیق رسمی تبدیل به عطاری شود.
جالب است بیان شود که از 9 داروخانه استرآباد هیچ کدام مجوز داروسازی نداشته و در بین 12 داروفروش کرمانشاه تنها یک نفر مجوز و تصدیق نامه داشت.
از دیگر موارد شایان ذکر تصویب نظام نامه تفکیک اطباء از داروفروشان بود. از آنجایی که در گذشته بین پزشک و داروساز هیچ تفکیکی نبود و داروساز به طبابت پرداخته و یا طبیب اقلام دارویی می فروخت. براساس این نظام نامه:
«به موجب احکام واصله از مقام منیع وزارت جلیله معارف راجع به تفکیک اطباء از حضرات دوافروشان و جلوگیری از ادویه غیرمجاز قبلاً با اطباء و دوافروشان مذاکراتی به عمل آمده و بعضی در موقع سوء استفاده کرده که اداره معارف برای حسن جریان احکام صادره و اجرای مفاد نظام نامه به دعوت نمایندگان دوائر دولتی مبادرت کرد. لذا، در تاریخ یوم دوشنبه 6 برج جوزا آقایان نمایندگان به شرح ذیل حضور به هم رسانیده پس از مذاکرات زیاد در اطراف مقررات نظام نامه وزارت جلیله معارف مقرر شد.
1. اطباء از فروش ادویه خودداری کرده و هر یک به شغل خود اشتغال داشته باشند.
2. چون ادویه سمی از نقطه نظر اینکه تشخیص آن ها از حدود اطلاعات دوافروشان ساده خارج بود مقرر شد ادویه سمی را به اطلاع اداره معارف و دوافروشان در یک نقطه معینی به مصرف فروش برسانند.
3. چون چند قلم ادویه از دکان عطاری آقا میرزا علی طبیب توسط مفتش اداره معارف ضبط شده بود مقرر شد عین آن ها در صورتی که فاسد نشده باشد برای فروش ادویه سمی تحویل گردد.
مزیداً توضیح: چون در ادوار سابقه کراراً به تفکیک دوافروشی از طبابت محل بحث واقع شده و به موقع اجرا نشده لذا به اکثریت مقرر داشتند که حتماً مقررات فوق حتمی الاجری شود».
این نظام نامه می توانست محدودیت های زیادی را برای اطباء و داروسازان به وجود آورد. بنابراین، به این نظام نامه اعتراضاتی شد. از جمله؛ اعتراض طبیبی که تنگی معاش را بهانه ای برای فروش اقلام دارویی دانسته و از مسئولان خواسته بود تا در این زمینه مشکلاتی برای وی به وجود نیاورند. تفکیک کار بین اطباء و داروسازان مشکلات زیادی برای عطارها نیز به دنبال داشت، چرا که، بعضی از عطارها از فروش داروهای شیمیایی ابایی نداشتند. در 1303ش، از نماینده معارف شهر در خواست شده بود تا از عطارهای نائین بخواهند که در کار مربوط به دوافروشی و طبابت دخالتی نداشته باشند.
جا دارد به این نکته نیز اشاره شود که داروسازها در کنار رونق روزافزون، گاهی اوقات هم دچار ضرر و زیان هایی می شدند که می توان به معامله داروخانه پاستور با شرکت دارویی مرک آلمان اشاره کرد، که به جای آب اکسیژنه اقدام به فروش آب خالص کرده بود. گاهی هم اتفاق می افتاد که با ورود داروهای غیردولتی (قاچاق) و فاسد شده خسارات جبران ناپذیری وارد شود.
یکی دیگر از اقداماتی که برای نظام مند کردن داروسازی صورت گرفت منع فروش داروهای مخصوص بدون نسخه پزشک بود. به موجب این دستور« دوافروشان مکلف اند در آخر اعلانات منتشره در جراید برای فروش اسپسیالیته ها قید نمایند بدون نسخه طبیب فروخته نخواهند شد و این تصمیم باید به وسیله نظمیه و بلدیه به موقع اجرا گذارده شود قدغن فرمایید به کلیه دواسازان و دوافروش ها اخطار کنند که حق فروش اسپسیالیته ها را بدون نسخه امضای طبیب ندارند و اگر اعلانی راجع به دوای مخصوص اسپسیالیته در جراید منتشر نمایند باید حتماً در آخر آن اعلان نمایند، که استعمال دوای مذکور منوط به اجازه طبیب است و بدون نسخه فروخته نخواهند شد».
با تکوین این تحولات داروسازی به شیوه جدید همگام با پزشکی نوین و دیگر علوم پیش رفت و توانست با نظام مند کردن این رشته خواسته امیرکبیر، که رسیدن به قافله تمدن بود، را جامه عمل بپوشاند، اما مطلبی که جا دارد به آن پرداخته شود این است که تا این دوره دانشجویان داروسازی در مدارس فقط ساخت دارو را تجربه می کردند و بسیاری از داروها مستقیماً از اروپا وارد می شد. پس تا ساخت دارو راه درازی در پیش بود. برای آنکه بتوان به صنعت داروسازی نیز دست یافت نیاز تحولی دیگر بود، که البته بعد از تأسیس دانشکده داروسازی دانشگاه تهران شاید تا حدی این تحول نیز تجلی یافت.
فوکتی دروس نظری فیزیک، شیمی، و داروسازی را به کمک مترجمش، میرزا رضا کاشی، از روی نقشه و تصویر به شاگردانش می آموخت. نیاز به داشتن آزمایشگاهی در مدرسه برای آموزش عملی دروس داروسازی موجب شد که فوکتی، در 1275هـ، همراه با فرخ خان امین الملک برای تهیه لوازم آزمایشگاه به اروپا سفر کند، او در این سفر توانست ادوات مورد نیاز را با خود آورده و به این ترتیب با ساخت آزمایشگاهی طبی و داروسازی در عقب کلاس(همان: 80) موفق به تدریس عملی دروس نیز شد.
به دنبال تأسیس نخستین لابراتوار شیمی بسیاری از مواد دارویی و شیمیایی برای اولین بار در ایران تجزیه شده و ترکیب آن ها معلوم شد( سرمدی( 1378: ج2/ بخش اول، 141). در این آزمایشگاه همچنین دواها و ترکیباتی از نوع سلفات دوزنگ، سلفات دوفر، اسید دوپرتاس، و ستراددوفر، نتراد دارجان و کربنادوپناس می ساختند(محبوبی اردکانی، 1356: 269).
این معلم داروسازی همکار خوبی نیز برای دکتر پولاک معلم پزشکی دارالفنون بود، به همین دلیل برای اولین بار توانست در یکی از عمل های جراحی پولاک بیمار را با اتر و کلورفورم بی هوش کند(هاشمیان، 1379: 204). در واقع، می توان او را از بانیان دانش بی هوشی به سبک جدید در ایران دانست.
عاقبت فوکتی، در 1279هـ، به ایتالیا بازگشت و به جای او شاگردش میرزا کاظم محلاتی معروف به محمود خان شیمی به جای وی مشغول تدریس علم دواسازی شد(هاشمیان، 1379: 204)؛ بعد از فوت میرزاکاظم، در 1313هـ، دکتر رکبرون با سفارش دکتر تولوزان استخدام شد، و تا سال 1316هـ، عهده دار تدریس طبیعیات و داروسازی رشته طب دارالفنون شد(سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 141). از دیگر معلمان این رشته، که به استخدام دولت ایران درآمدند، می توان از شورین آلمانی و مسیو مولیون نام برد که هر دو موفق به تأسیس داروخانه ای در تهران نیز شدند. مولیون همچنین بر تهیه و ساخت داروخانه مدرسه دارالفنون نیز نظارت داشت(هاشمیان، 1379: 223).
در این زمان ظاهراً با مساعد بودن فضا برای فعالیت های دارویی عده ای از داروسازان تحصیل کرده خارجی از جمله دکتر پاپاریان نیز به ایران آمدند و به این فن اشتغال ورزیدند.(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 567).
در 1320هـ/ 1282ش، یک سرگرد ارتش فرانسه، که داروساز نیز بود، در مقام رئیس آزمایشگاه و داروساز شاه به خدمت دولت ایران درآمد. این داروساز، گوستاولوکونت، توانست آزمایشگاه شیمی در تکیه دولت دایر کند(تاج بخش، 1375: 338). از دیگر اقدامات وی تحقیق در خصوص آب های معدنی ایران بود. در آزمایشگاه او داروسازان متعدد ایرانی گرد می آمدند و دکتر عباسعلی قریب دروس او را ترجمه می کرد. البته پس از چندی این آزمایشگاه تعطیل شد(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 567). او علاوه بر تدریس در این مدرسه، در 1323هـ/1905م، بر آن شد تا با همکاری دکتر اشنایدر، دکتر کوپن، و دکتر مورل تشکیلات یک مؤسسه واکسن سازی را در تهران به راه اندازد، اما از این کار نیز نتیجه مناسبی مانند دیگر کارها به دست نیامد(هاشمیان، 1379: 212).
در محرم 1337هـ/ آبان 1297ش، رشته طب از دارالفنون جدا شد و رشته و مدرسه ای مستقل شد( همان: 137) و دکتر لقمان الدوله به دستور احمدشاه به ریاست قسمت طب دارالفنون منصوب شد و برای اولین بار کلاس طب به نام مدرسه طب خوانده شد و محل جداگانه ای در حیاط دارالفنون به آن اختصاص یافت. در ادامه همین روند همان سال اولین نظام نامه دوافروشی به تصویب وزارت معارف رسید(سند شماره 38). به موجب این نظام نامه صاحبان دواخانه باید برای افتتاح داروخانه خود از وزارت معارف اجازه رسمی داشته باشد و سن کمتر از بیست و یک سال هم برای اجازه نامه پذیرفته نبوده. از دیگر موارد این نظام نامه این بود که دواسازها مکلف بودند تا در صورت فروش داروی خوراکی ورقه سفیدی را به نسخه الصاق نمایند و در صورت فروش دارویی که استعمال خارجی داشت از ورقه قرمز با علامت استعمال خارجی استفاده کنند. در همین زمان مسئله تفکیک اطباء و داروسازان نیز مطرح شد که به موجب آن هیچ دواسازی حق دخالت در امور طبی را نداشته و در صورت تخلف مجازات خواهد شد در مقابل نیز از فروش دوا به وسیله طبیبان نیز ممانعت به عمل می آمد.
نتیجه این تلاش ها گشایش نخستین مدرسه داروسازی به همت دکتر محمودخان شیمی( همان: ج2: 317) در 1301ش/ 1341هـ، بود که البته این مدرسه جزء مدرسه عالی طب بود. معلمان این مدرسه، که دوره تحصیل آن نیز سه سال در نظر گرفته شده بود، عبارت بودند از: دکتر علیم الملک معلم فیزیک و دواسازی، مسیو پاپاریان معلم فارماکولوژی، دکتر حکیم السلطنه معلم داروسازی، و دکتر محمودخان شیمی معلم شیمی که با حفظ مقام معلمی طبیب صحی بلدی علاوه بر تلاش برای تأسیس مدرسه داروسازی(یغمایی، 1376: 142) به معلمی این مدرسه نیز توفیق یافت. در همین زمان بود که به پیشنهاد دکتر پاپاریان(سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 567) برای ورود دارو به ایران موافقت اداره کل صحیه و سندیکای داروسازان اجباری شد( همان: 568).
از برنامه های مدرسه دواسازی که به تصویب رسید و لازم الاجرا بود می توان به این موارد اشاره کرد:
« ماده 1: دوره مدرسه دواسازی سه ساله خواهد بود؛
ماده 2: داوطلبان ورود به مدرسه باید دارای شرایط ذیل باشند:
1- لااقل هیجده سال سن،
2-تصدیق نامه متوسطه دولتی،
3-تصدیق دو سال عملیات دواسازی در یکی از دواخانه های مجاز،
4- دانستن زبان فرانسه به حدی که در پروگرام دوره متوسطه منظور شده،
چنانچه داوطلبان دارای تصدیق قسمت(2) و (4)نباشند باید در آن حدود امتحانات لازمه را داده در صورتی که قبول شوند اجازه ورود به مدرسه به آن ها داده می شود.
ماده 3: در تمام مدت تحصیل متعلمین باید در دواخانه مشغول عملیات و تجربیات باشند؛
ماده 4: محصلینی که از عهده امتحانات سه ساله برآیند دیپلم دواسازی اخذ خواهند کرد؛
ماده 5: در موقع اخذ دیپلم هریک از فارغ التحصیل ها باید مراسم تحلیف در حضور رئیس مدرسه و هیئت معلمین و نماینده وزارت معارف مطابق فرمولی که علیحده ترتیب داده خواهد شد به عمل آورد».
در این دوره دانش آموزان:
«سال اول موظف به گذراندن دروس: فیزیک و شیمی و مقدمات گیاه شناسی بودند؛
سال دوم: فیزیک شیمی آلی و گیاه شناسی و ادویه شناسی؛
سال سوم: شیمی و حیوان شناسی و ادویه شناسی تحصیل می کردند.
در این دوره بود کم کم درس سم شناسی( زهرشناسی) هم به دروس دانش جویان اضافه شد».
در 1303ش، شعبه مدرسه طب و داروسازی به محل آموزش و پرورش نزدیک بهاستان منتقل شد و، در 1305ش، داشتن مدرک سه ساله متوسطه شرط ورود به مدرسه شد( سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 568). چهار سال بعد، یعنی در 1309ش(همان)، دوره مدرسه از سه سال به 5 سال افزایش یافت و اولین رئیس مدرسه دکتر مهدی نامدار سپس دکتر صادق مقدم به این سمت رسید(روستایی، 1382: ج1/ یک صد و هفتاد و شش).
به دنبال تأسیس مدرسه دواسازی به دستور کمیسیون معارف مجلس شورای ملی، در 1306ش، از امتحان داروسازی و دندانسازی و قابلگی ممانعت کرده و داوطلبان ناگزیر بودند که برای رسیدن به این مشاغل در مدارس مذکور تحصیل کنند(روستایی، 1382: ج1/ یک صد و نود و پنج)، اما در 1310ش، به دواسازان و دندانسازانی که 5 سال متوالی به دواسازی یا دندانسازی اشتغال داشتند اجازه داده شد تا 1311 ثبت نام کرده و در جلسه امتحانی که فقط در تهران تشکیل می شد حاضر شده و امتحان دهند (همان).
از دیگر اقداماتی که برای بهبود هرچه بیشتر رشته داروسازی انجام گرفت استخدام دکتر هانری اشترانک، در 1307ش، بود. او ریاست مدرسه صنعتی شیمی دواسازی و شیمی بیولوژی مدرسه دواسازی را عهده دار شد و به دستور او دانشجویان کارآموزی داروسازی را در مدرسه صنعتی انجام می دادند(همان).
با تأسیس دانشگاه تهران، در 1313ش، و تبدیل مدرسه دواسازی به دانشکده داروسازی شرط ورود به رشته های داروسازی داشتن دیپلم کامل متوسطه و دوره دکترای داروسازی سه سال پس از دیپلم شد( سرمدی، 1378: ج2/ بخش اول، 568).
تاریخچه داروخانه
در روزگاران گذشته، داروخانه به مفهوم امروزی وجود نداشت. حکیم باشی ها با آگاهی از خواص مختلف گیاه از آن در درمان بیمار استفاده می کردند این داروها را عطاری ها، که نقش داروساز داشتند، به بیمار می دادند( همان، بخش دوم، 564)؛ از آنجایی که هیچ قانون و نظام نامه ای برای این صنف نبود بیشتر اوقات عطارها نیز شخصاً اقدام به معالجه بیمار می کردند. مرکز عمده و اصلی عطاری ها در سبزه میدان، سرچشمه، بازار پاقاپوق، و چند محل دیگر بود(نجمی، 1370: 418). به جز عطاری های عمده فروش خرده فروش ها نیز در تهران فعالیت می کردند، که صاحب مغازه نبوده و بساط خود را کنار پیاده روها پهن می کردند(همان).تا این زمان مردم ایران نسبت به داروهای اروپایی آشنایی نداشتند و حتی می توان گفت اولین داروی خارجی که به ایران آمد گنه گنه بود، که یک پزشک انگلیسی به نام کورمیک برای عباس میرزا وارد کرد، که معالجه کننده تب نوبه بود( همان). تا اینکه رشته طب همچنین داروسازی در مدرسه دارالفنون آغاز به کار کرد. معلمان، دانشجویان، و افراد مرتبط با مدرسه با داروهای جدید اندکی آشنا شدند، اما بیشتر مردم هنوز نسبت به این پدیده اروپایی آشنایی نداشتند. اولین قدم برای تأسیس داروخانه زمانی برداشته شد که ناصرالدین شاه از سفر فرنگ برگشت و تصمیم گرفت تا بیمارستانی به سبک اروپایی در تهران دایر کند. این بیمارستان، که تا مدت ها معروف به مریضخانه دولتی بود، یک دواخانه( یا داروخانه) نیز داشت که دو نفر به نام های میرزا فرهاد و میرزا عنایت اله آن را اداره می کردند(همان، بخش اول، 568). اما نکته قابل توجه این بود که در این داروخانه نیز به جای داروهای اروپایی، بیشتر داروهای گیاهی استفاده می شد به همین دلیل هم به عطارخانه معروف شده بود(همان).
نخستین داروخانه ای که به سبک جدید در ایران تأسیس شد داروخانه دکتر داروساز مدرسه طب به نام شورین بود. او توانست در سال های پایانی سلطنت ناصرالدین شاه این مرکز را افتتاح کند. البته، درباره محل این داروخانه روایات مختلفی هست. چنان که هاشمیان، محل آن را در چهارراه ولیعصر( چهارراه پهلوی سابق)( هاشمیان، 1379: 186) دانسته و نجمی در کتاب طهران عهد ناصری محل آن را در خیابان ناصریه دانسته است(نجمی، 1370: 420) و سرمدی محل آن را در همسایگی خانه شاه بیان کرده است(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 570). بروگش این داروخانه را بسیار مجهز وصف کرده و بیان می کند« علیرغم گرد وخاک زیاد تهران همیشه از پاکیزگی برق می زند دانستن این نکته جالب است که این داروخانه در نمایشگاه جهانی بهداشت برلین جایزه مقام نخست را احراز کرد»(بروگش، 1374: 94). البته قبل از داروخانه شورین باید به داروفروشی ویلیام، پسر کارمیک، نیز اشاره کرد. ویلیام علاوه بر عهده دار شدن مراقبت های پزشکی از خانواده محروم عباس میرزا توانسته بود داروفروشی عمده ای نیز دایر کند(لمبتون، 1375: 265).
در هر حال، در آغاز فقط اروپاییان مقیم تهران و اعضای سفارتخانه ها به این داروخانه مراجعه می کردند(نجمی، 1370: 420)و تهرانی ها کمتر. مسیو ایگن بوناطی کنسول افتخاری نروژ نیز در داروخانه شورین مشغول به کار شده بود(سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 568). کشمکش بین دو دیدگاه، که از آغاز ورود طب اروپایی در جامعه بروز کرده بود، به داروهای اروپایی نیز کشیده شد. مردم نه تنها حاضر به استفاده از این داروها نبودند که بارها شورین را اذیت، آزار، و تمسخر می کردند. با این اوصاف، مطمئناً داروخانه ابتدا رونق نداشته، اما اوضاع به این صورت نماند و عاقبت با پشتکار شورین کار داروخانه رونق گرفت تا حدی که از مشهورترین مؤسسات شد(نجمی، 1370: 420).
داروخانه بعدی را دکتر مولیون(هاشمیان، 1379: 223) از مدرسان مدرسه طب در زمان مظفرالدین شاه( سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 568) در لاله زار و به نام خود تأسیس کرد. با رونق کسب و کار در امر داروسازی داروسازان دیگری نیز راهی تهران شدند تا بتوانند داروخانه ای برپا کنند. از جمله؛ دکتر پاپاریان از ترکیه، گارنیک از ترکیه و پطروسیان از کشور سوئیس داروخانه هایی در ایران تأسیس کردند(نجمی، 1370: 420).
پس از شکل گیری و شروع به فعالیت داروخانه از سوی خارجیان داروسازان ایرانی نیز موفق به تأسیس داروخانه های متعدد شدند از جمله داروخانه هایی که قبل از سال 1300ش در تهران تأسیس شدند:
داروخانه پاستور را میرزا موسی خان طوب در خیابان چراغ برق افتتاح کرد و خمیردندان و قرص ترک تریاک می ساخت( سرمدی، 1378: ج2/ بخش دوم، 570)، شرق، خیریه، خورشید، جاوید، سیروس، و داروخانه نظامی واقع در چراغ برق(همان: 569).
از اقدامات مفیدی که در همان آغاز تشکل یافت علاوه بر تأسیس داروخانه شبانه در ضلع شرقی میدان سپه، که جزو مؤسسات بلدی بود، تنظیم نظام نامه کشیک شبانه برای داروخانه ها بود که، در 1304ش، به تصویب رسید. متن نظام نامه:
وزارت جلیله داخله
برای رعایت حفظ الصحه عمومی و جلوگیری از اتلاف نفوس مرضائی که ممکن است به واسطه عدم دسترسی به دوا در نتیجه بسته بودن دواخانه ها در شب حاصل شود. لهذا، هیئت وزراء برحسب پیشنهاد نمره(6995)وزارت داخله در جلسه(8) دی ماه 1304 نظام نامه ذیل را برای کشیک دواخانه ها در شب تصویب کردند.نظام نامه کشیک شبانه دواخانه ها
1. هرکس در شهری خواسته باشد دواخانه باز کند باید پس از تحصیل اجازه نامه از اداره معارف و بلدیه محل قبل از مبادرت به افتتاح دواخانه در نظمیه همان شهر حاضر شده اجرای این نظام نامه را کتباً تعهد کند و الا نظمیه حق دارد دواخانه را به بندد.2.در شهرهای کوچک، که کمتر از بیست هزار نفر جمعیت دارند، صاحب هر دواخانه مکلف است متناوباً به تناسب تعداد دواخانه ها یک شب کشیک بدهد به طوری که هر شب یک دواخانه مفتوح باشد.
3. در شهرهای متوسط به تشخیص حکومت و بلدیه محل در هر شب از دو الی سه دواخانه باید کشیک بدهند.
4. در شهرهای بزرگ، که جمعیت آن ها از شصت هزار نفر متجاوز است، در هر شب چهار الی پنج دواخانه باید کشیک بدهند.
5. ساعات کشیک از هشت شب الی هشت صبح است.
6. متصدی کشیک باید دواساز و مجاز باشد.
7. محل دواخانه کشیک و تقسیم نوبه کشیک را اداره نظمیه با موافقت بلدیه محل تعیین می نماید.
8. در موقع کشیک دواسازان حق ندارند بر قیمت معموله ادویه چیزی علاوه بنماید.
9. متخلفین از مواد این نظام نامه جلب محاکم صالحه و در حدود قانون مجازات خواهند شد.
10. وزارت داخله مأمور اجرای این نظام نامه است.
جا دارد به این مطلب نیز پرداخته شود که دو سال قبل از تصویب نظام نامه کشیک شبانه توسط وزارت داخله در اصفهان کشیک شبانه انجام می گرفت و برای داروسازهایی که موظف به این امر بودند نیز اجرت جداگانه در نظر گرفته و اگر داروخانه ای از این امر سرپیچی می کرد، محکوم به پرداخت یک تومان جریمه می شد.
افزون بر رشد روزافزون داروخانه در تهران ما شاهد تأسیس داروخانه های متعددی در شهرهای بزرگ و کوچک هستیم که نشان دهنده نیاز مردم به داروهای جدید بود. برای مثال می توان به 12 داروخانه در کرمانشاه، در 1300ش، و 9داروخانه در استرآباد به سال 1302ش اشاره کرد. در کنار این درخواست داخلی، بعضی از کشورهای غربی نیز خواهان کسب مجوز برای تأسیس داروخانه جهت اتباع خود بودند از جمله آلمان عثمانی و سوئیس را می توان نام برد. البته در بازار فروش آلمانی ها در کار تجارت دارویی موفقیت بیشتری کسب کرده بودند(ویشارد، 1363: 150).
با قانونمند شدن داروخانه ها و لزوم کسب مجوز در تهران و شهرستان ها رئیس معارف و اوقاف اجرای این نظام نامه را شدیداً پی گیری کرد در نتیجه، داروسازان برای بسته نشدن داروخانه خود مجبور به امتحان دادن شدند. چنان که دواسازی به نام رحیم سلیمان صاحب دواخانه برلن در نامه ای یادآور شده است که در امتحانی با حضور اساتیدی چون مسیو پاپاریان، کپرنیک، دکتر محمود، و آقای دکتر لقمان شرکت کرده است. این احتمال هم بود که دواخانه دواسازان در صورت نداشتن تصدیق رسمی تبدیل به عطاری شود.
جالب است بیان شود که از 9 داروخانه استرآباد هیچ کدام مجوز داروسازی نداشته و در بین 12 داروفروش کرمانشاه تنها یک نفر مجوز و تصدیق نامه داشت.
از دیگر موارد شایان ذکر تصویب نظام نامه تفکیک اطباء از داروفروشان بود. از آنجایی که در گذشته بین پزشک و داروساز هیچ تفکیکی نبود و داروساز به طبابت پرداخته و یا طبیب اقلام دارویی می فروخت. براساس این نظام نامه:
«به موجب احکام واصله از مقام منیع وزارت جلیله معارف راجع به تفکیک اطباء از حضرات دوافروشان و جلوگیری از ادویه غیرمجاز قبلاً با اطباء و دوافروشان مذاکراتی به عمل آمده و بعضی در موقع سوء استفاده کرده که اداره معارف برای حسن جریان احکام صادره و اجرای مفاد نظام نامه به دعوت نمایندگان دوائر دولتی مبادرت کرد. لذا، در تاریخ یوم دوشنبه 6 برج جوزا آقایان نمایندگان به شرح ذیل حضور به هم رسانیده پس از مذاکرات زیاد در اطراف مقررات نظام نامه وزارت جلیله معارف مقرر شد.
1. اطباء از فروش ادویه خودداری کرده و هر یک به شغل خود اشتغال داشته باشند.
2. چون ادویه سمی از نقطه نظر اینکه تشخیص آن ها از حدود اطلاعات دوافروشان ساده خارج بود مقرر شد ادویه سمی را به اطلاع اداره معارف و دوافروشان در یک نقطه معینی به مصرف فروش برسانند.
3. چون چند قلم ادویه از دکان عطاری آقا میرزا علی طبیب توسط مفتش اداره معارف ضبط شده بود مقرر شد عین آن ها در صورتی که فاسد نشده باشد برای فروش ادویه سمی تحویل گردد.
مزیداً توضیح: چون در ادوار سابقه کراراً به تفکیک دوافروشی از طبابت محل بحث واقع شده و به موقع اجرا نشده لذا به اکثریت مقرر داشتند که حتماً مقررات فوق حتمی الاجری شود».
این نظام نامه می توانست محدودیت های زیادی را برای اطباء و داروسازان به وجود آورد. بنابراین، به این نظام نامه اعتراضاتی شد. از جمله؛ اعتراض طبیبی که تنگی معاش را بهانه ای برای فروش اقلام دارویی دانسته و از مسئولان خواسته بود تا در این زمینه مشکلاتی برای وی به وجود نیاورند. تفکیک کار بین اطباء و داروسازان مشکلات زیادی برای عطارها نیز به دنبال داشت، چرا که، بعضی از عطارها از فروش داروهای شیمیایی ابایی نداشتند. در 1303ش، از نماینده معارف شهر در خواست شده بود تا از عطارهای نائین بخواهند که در کار مربوط به دوافروشی و طبابت دخالتی نداشته باشند.
جا دارد به این نکته نیز اشاره شود که داروسازها در کنار رونق روزافزون، گاهی اوقات هم دچار ضرر و زیان هایی می شدند که می توان به معامله داروخانه پاستور با شرکت دارویی مرک آلمان اشاره کرد، که به جای آب اکسیژنه اقدام به فروش آب خالص کرده بود. گاهی هم اتفاق می افتاد که با ورود داروهای غیردولتی (قاچاق) و فاسد شده خسارات جبران ناپذیری وارد شود.
یکی دیگر از اقداماتی که برای نظام مند کردن داروسازی صورت گرفت منع فروش داروهای مخصوص بدون نسخه پزشک بود. به موجب این دستور« دوافروشان مکلف اند در آخر اعلانات منتشره در جراید برای فروش اسپسیالیته ها قید نمایند بدون نسخه طبیب فروخته نخواهند شد و این تصمیم باید به وسیله نظمیه و بلدیه به موقع اجرا گذارده شود قدغن فرمایید به کلیه دواسازان و دوافروش ها اخطار کنند که حق فروش اسپسیالیته ها را بدون نسخه امضای طبیب ندارند و اگر اعلانی راجع به دوای مخصوص اسپسیالیته در جراید منتشر نمایند باید حتماً در آخر آن اعلان نمایند، که استعمال دوای مذکور منوط به اجازه طبیب است و بدون نسخه فروخته نخواهند شد».
با تکوین این تحولات داروسازی به شیوه جدید همگام با پزشکی نوین و دیگر علوم پیش رفت و توانست با نظام مند کردن این رشته خواسته امیرکبیر، که رسیدن به قافله تمدن بود، را جامه عمل بپوشاند، اما مطلبی که جا دارد به آن پرداخته شود این است که تا این دوره دانشجویان داروسازی در مدارس فقط ساخت دارو را تجربه می کردند و بسیاری از داروها مستقیماً از اروپا وارد می شد. پس تا ساخت دارو راه درازی در پیش بود. برای آنکه بتوان به صنعت داروسازی نیز دست یافت نیاز تحولی دیگر بود، که البته بعد از تأسیس دانشکده داروسازی دانشگاه تهران شاید تا حدی این تحول نیز تجلی یافت.
پی نوشت ها :
1. در مراجع ایرانی نام او کوکاتی، فکتی، فتکی و فکاته، هم نوشته شده است(محبوبی اردکانی، 1356: 262).
منبع: شمس اردکانی، محمدرضا؛ عظیمی، رقیه سادات؛ قاسملو، فرید؛(1389)، روند تحول پزشکی نوین ایران، از دارالفنون تا تأسیس دانشگاه تهران، تهران: چوگان با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، اول/1390.