مقدمه
«خانواد» به گروه نهادی شده ی زیستی - اجتماعی شامل چند فرد بالغ ( که دست کم دو نفر آنها بدون داشتن پیوند خونی و از دو جنس مخالف، با هم ازدواج کرده باشند) و فرزندانی گفته می شود که زاده ی ازدواج آن افراد بالغ اند.(1)خانواده، گروهی از افراد را در بر می گیرد که از پیوند سببی یا نسبی برخوردارند و با یکدیگر زندگی می کنند؛ مانند زن و شوهری همراه فرزندان یا بدون آنها.(2)
گیدنز در تعریف خود قید دیگری اضافه می کند و می نویسد: « خانواده گروهی از افراد است که با ارتباطات خویشاوندی پیوند یافته اند و در آن اعضای بزرگ سال مسئولیت مراقبت از کودکان را به عهده دارند. (3) در مقابل خانواده، خانوار قرار دارد. افراد غیر خویشاوندی که با یکدیگر زندگی و به هم کمک می کنند، به طور معمول، با نام خانوار شناخته می شوند.»(4)
خانواده، چهار نوع اصلی دارد: خانواده ی گسترده، خانواده ی هسته ای، خانواده ی تک والدی و خانواده ی تجدیدبنا شده.(5)
خانواده ی طبیعی و سالم، شامل زن و مردی ازدواج کرده است که با فرزندان خود زندگی می کنند.(6)
آنچه در این پژوهش، خانواده نامیده می شود عبارت است از زن و شوهری که بنابر پیوند ازدواج با یکدیگر زندگی می کنند و می توانند فرزندانی داشته باشند.
در نظام اسلامی، سعادت انسان که غایت آفرینش اوست، در بندگی و قرب خداوند تجلی می یابد؛ از این رو، بندگی خدا هدف غایی در نظام مطلوب اسلام است. این هدف در خرده نظام های مطلوب اسلام (خانواده، اقتصاد، سیاست و...) نیز نمایان می شود. در نظام مطلوب خانواده در اسلام، با مجموعه ای از اهدف ثانوی روبه رو می شویم که در مسیر نیل انسان ها به بندگی خداوند مقرر شده است و مهم ترین آنها به این شرح است: آرامش درونی همسران از راه آشنایی با آگاهی از تفاوت های طبیعی زن و مرد، تأمین نیازهای جنسی و عاطفی و اقتصادی، تولید مثل، مراقبت از فرزندان و تربیت صحیح آنها، و جلوگیری از انحرافات اجتماعی. همه این اهداف، برای تشکیل زندگی سالم و دستیابی به موفقیت در زندگی زناشویی است.(7)
موفق و ناموفق، از عناوینی است که تنها با معنویت و آخرت سنجیده نمی شود، بلکه توفیق و بی توفیقی درباره ی دنیا نیز مطرح است، همانگونه که خوشبختی و بدبختی نیز در هر دو زمینه مطرح می شود و معنایی گسترده دارد. اولین تصویری که از کلمه ی «بدبخت» به ذهن متدینان می آید، بی ایمانی و گناه است و بار معنوی و آخرتی دارد، اما بدبختی در این تصویر خلاصه نمی شود. بی شک گناه یکی از بسترهای بدبختی است، اما بسیاری از کارها با اینکه گناه و معصیت نیست، برای انسان بدبختی و ناکامی در پی دارد. در روایاتی از معصومان(ع) به این نکته اشاره شده است. رسول اکرم (ص) می فرمایند: اربع من السعاده: المراه الصالحه والمسکن الواسع والجار الصالح والمرکب الهنیء، واربع من الشقاوه: الجار السوء والمراه السوء والمسکن الضیق والمرکب السوء(8) «چهار چیز از سعادت و خوشبختی، و چهار چیز از شقاوت و بدبختی است: زن خوب، خانه ی وسیع، همسایه ی صالح و مرکب خوب، از خوشبختی است؛ و همسایه ی بد، زن بد، خانه ی تنگ و مرکب بد، از بدبختی است ». در این روایت، حضرت رسول (ص) خانه ی تنگ و مرکب نامناسب را نمونه هایی از بدبختی به شمار آورده اند. که هیچ یک نمونه از گناه نیست، اما مانع رسیدن انسان به موفقیت است.
با این ملاک می توان گفت: نابینایی، ناشنوایی و... نیز نمونه هایی از بدبختی است. در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) فرمودند: الشوم فی ثلاثه: فی الدابه والمراه والدار. ففی المراه غلاء مهرها و عسر ولادتها، و فی الدابه کثره علفها و سوء خلقها و فی الدار ضیقها و خبث جیرانها ؛ (9) «بدبختی در سه چیز، یعنی مرکب، زن و خانه است. در زن، بالا بودن مهریه و دشوار زاییدن؛ در چهار پا، زیادی علف و ناآرامی؛ و در خانه، کوچکی و همسایه ی بد از بدبختی است». این روایات نشان می دهد وقتی درباره ی بسترهای خوشبختی و بدبختی، موفقیت و نبود آن سخن به میان می آید، نباید ضرورتاً به گناهان فکر کرد و در پی یافتن مقصر بود، بلکه هر نوع نداشتن نعمت و هر گونه تنگنا در زندگی، نمونه ای از بی توفیقی است. دشوار زاییدن زن، زیادی علف حیوان و کوچکی خانه، از تنگناهای زندگی است. بنابراین، توصیه های مرتبط با بسترهای خوشبختی و بسترسوزی بدبختی، همیشه برای دوری از گناه و از میان بردن تقصیر نیست. موفقیت و خوشبختی، و نبود آنها دایره ای گسترده دارد.
نکته های ضروری
خانواده ی موفق، با رعایت نکته هایی می تواند بسترهای خوشبختی را افزایش، و بسترهای بدبختی را کاهش دهد. رعایت شرایط لازم در انتخاب همسر، محل زندگی، زمان بارداری، تعداد فرزندان، شیوه ی اداره ی زندگی و... بسترهای مناسب خوشبختی و موفقیت به شمار می آید. اما وجود موانع و فقدان شرایط، بسترساز بدبختی و بی توفیقی است. برای مثال، اگر پدر مجنون یا مادر احمق باشد، بستر دیوانگی یا کمبود بهره ی هوشی فرزند فراهم می آید. فرزند گناهی ندارد، اما می توان گفت: این فرزند در رحم مادر خویش بدبخت است. پس اگر در روایت آمده است: الشقیّ شقیّ فی بطن امه والسعید سعید فی بطن امه؛ (10) «انسان موفق و خوشبخت، در شکم مادر خود خوشبخت است و انسان بی سعادت و بدبخت نیز در شکم مادر خود چنین است»، شاید به همین نکته اشاره می کند که این فرزند از برکات و نعمت هایی در همین دنیا محروم است، گر چه نقصی در معنویت و آخرت او نتوان پیدا کرد.بخشی از موفقیت درخشان مردان بزرگ جهان، مرهون چگونگی ولادت آنها بوده است، چنان که بخشی از بی توفیقی و بدبختی ناپاکان، به انحرافات والدین در دوران جنینی آنها مربوط است. قرآن کریم از دو مرد بزرگ الهی، یحیی بن زکریا و عیسی بن مریم (ع) با سلامت و پاکی روز ولادت یاد کرده است. درباره ی حضرت یحیی می فرماید: وَسَلامٌ عَلَیهِ یَومَ وُلِدَ؛(11) «سلام بر او روزی که متولد شد»؛ و درباره ی حضرت عیسی به نقل از او می فرماید: وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَومَ وُلِدتُ؛(12) «و سلام بر من روزی که متولد شدم». «سلام» به معنای عموم عافیت است، یعنی پاکی کامل جسم و جان؛ و این حقیقتی یک سان درباره ی تمام مردان الهی است و همه ی آن ها به سلامت متولد شده اند. این سلامت، زمانی تحقق می یابد که جنین، تمام منازل رحم را به خوبی گذرانده باشد.(13)
بنابراین، اگر روایات، سعادت و شقاوت فرزند را به رحم مادر مربوط دانسته و از پدر سخنی به میان نیاورده است، از آن روست که سرچشمه ی خوشبختی و بدبختی فرزند عمدتاً در مراحل گوناگون حضور جنین در رحم رقم می خورد.
برخی کودکان ویژگی هایی مادرزادی مانند عقل، هوش، حافظه، شهامت و مناعت طبع فراوان دارند که با افراد عادی متفاوت است. ابوزکریای تبریزی، شاگرد ابوالعلاء معری بود و سال های دراز از محضر درس آن استاد بهره برد. ابوالعلاء به دلیل نابینایی نمی توانست کتاب بخواند. روزی شاگردش، ابوزکریا، در مسجدی با ایشان بود و یکی از کتاب های استاد را برایش می خواند. ابوزکریا در حال خواندن کتاب بود که یکی از اهالی تبریز که همشهری او بود، وارد مسجد شد. ابوزکریا از دیدن او خوشحال شد و چند لحظه از خواندن کتاب باز ایستاد. استاد علت را پرسید و او توضیح داد: یکی از همشهری هایم را در مسجد ملاقات کردم، ولی نخواستم خواندن کتاب را رها کنم. استاد به او اجازه داد چند دقیقه ای، نزد همشهری خود باشد و با هم سخنی بگویند. ابوزکریا در چند قدمی استاد، نزد همشهری خود نشست و با زبان محلی با او حرف زد؛ سؤالاتی کرد و پاسخ هایی شنید وقتی صحبتشان تمام شد، با هم نزد استاد آمدند. ابوالعلاء از ابوزکریا پرسید: زبان محلی شما چیست، او جواب داد: آذربایجانی. استاد گفت: من که نفهمیدم شما چه گفتید، ولی آنچه را گفتید حفظ کردم. سپس همه ی الفاظ سخنان آنها را تکرار کرد. ابوزکریا و همشهری اش از حافظه ی استاد بسیار تعجب کردند که او چگونه، به این سرعت، توانسته بود الفاظی را که معنایش را هم نمی دانست حفظ کند. (14) این امتیاز ناشی از رهاوردهایی است که ابوالعلاء از عالم رحم با خود آورده بود.
ضرورت ایمان و اخلاق به مثابه ی بستر توفیق و سعادت
بی شک دو رکن اساسی موفقیت، ایمان و اخلاق است. در زمینه ی ایمان، خداوند منان، در سوره ی مبارکه ی عصر، قسم یاد می کند که همه ی مردم، در هر زمان، گرفتار بدبختی اند، مگر آنان که دارای امتیازاتی باشند که یکی از آنها ایمان است:وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ*
إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا؛ (15)
«سوگند به عصر (غلبه ی حق بر باطل) به درستی که انسان در زیان است مگر آنان که به خدا گرویده باشند». در زمینه ی ضرورت پاکی از رذایل اخلاقی برای رسیدن به موفقیت، خداوند منان، در سوره ی مبارکه ی شمس، پس از سوگندهای متعدد می فرماید: « قَد اَفلَحَ مَن زَکّاها* وَ قَد خابَ مَن دَسَّاها؛(16) «رستگاری و موفقیت از آن کسی است که جان خود را از پلیدی پاک کند و هر کس آن را آلوده سازد قطعاً خاسر است».
همچنین علی (ع) سرلوحه ی سعادت و موفقیت را دوری از رذیلت اخلاقی می دانند و می فرمایند: عنوان صحیفه ی المؤمن حسن الخلق؛ (17) «سرلوحه ی سعادت مؤمن، سجایای اخلاقی اوست». حسن خلق باعث توفیق و پدید آمدن مقدمات رسیدن به مقصود طبیعی و عادی می شود. امام خمینی (رحمه الله) در کتاب چهل حدیث، ضمن تعریف خُلق، به بیان تأثیر حسن خلق در انجام آسان رفتار نیکو می پردازند و می گویند:
بدان که خُلق عبارت از حالتی است در نفس که انسان را دعوت به عمل می کند، بدون رویه و فکر؛ مثلاً کسی که دارای خلق سخاوت است، آن خلق او را وادار به جود و انفاق می کند، بدون آنکه مقدماتی تشکیل دهد و مرجحاتی را در نظر بگیرد، گویی یکی از افعال طبیعیه مثل دیدن و شنیدن است و همین طور است نفس عفیف که این صفت خُلق آن شده است، به طوری حفظ نفس می کند که گویی یکی از افعال طبیعیه ی اوست.(18) با داشتن حسن خلق، موفقیت با کمترین هزینه و به طور طبیعی حاصل می شود و سراسر زندگی انسان را فرا می گیرد. بنابراین، خلق و خویی که در شرع مقدس، مدح شده است و با غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی هماهنگ است، یا دست کم، با آنها تضادی ندارد، « حسن خلق» است که در موفقیت انسان سهم بسزا دارد.
در منابع اسلامی، حسن خلق عاملی بسیار مؤثر در موفقیت زندگی و تحکیم بنیاد خانواده معرفی شده است. این نکته در رابطه ی میان والدین و فرزندان تأثیر فراوانی دارد؛ زیرا رابطه ی سالم، مفید و موفق والدین و فرزندان با استحکام خانواده ارتباط مستقیم دارد.
شخصی به نام حسین بن بشار واسطی می گوید: «نامه ای به امام رضا (ع) نوشتم و در آن نامه به حضرت عرضه داشتم: " یکی از بستگانم برای خواستگاری نزد من آمده است، ولی بداخلاق است، چه کنم؟" حضرت در پاسخ فرمودند: "اگر بد اخلاق است، به او زن ندهید"».(19)
این روایت نشان می دهد انس و الفت، که از شرایط ضروری برای موفقیت در زندگی است، مرهوم خوش اخلاقی است.
پیامبر اکرم(ص) پس از آنکه محبوب ترین مردم در پیشگاه خداوند متعال را خوش اخلاق ترین آنان معرفی می کنند، به بیان ویژگی آنان می پردازند و می فرمایند: «کسانی از شما نزد خدا محبوب ترند که بهترین اخلاق را دارند، متواضع اند، با دیگران الفت می گیرند و مردم نیز با آنها الفت می گیرند».(20) امام رضا (ع) نیز در جواب مردی که از ایشان درباره ی محدوده ی حسن خلق پرسیده بود، فرمودند: «حسن خلق این است که به مردم بدهی آنچه را دوست داری آنان به تو دهند».(21)
از آنجا که اخلاق حسنه گاه به صورت طبیعی و فطری، گاه با عادت دادن خود به کارهای زیبا و در مواردی با مشاهده و مصاحبت با افرادی که رفتارهای زیبا دارند به دست می آید،(22) تغییر دادن آن گرچه محال نیست، دشوار به نظر می رسد. بنابراین، فردی که در پی موفقیت در زندگی است، مایل است زندگی گوارا، آسیب ناپذیر، سرشار از لطف و محبت و... داشته باشد، در مرحله ی اول و در آغاز تشکیل خانواده، باید در جست و جوی همسری باشد که اخلاق خوش و خوی پسندیده داشته باشد. این ویژگی در موفقیت خانواده و داشتن فرزندان سالم اهمیت بسیاری دارد.
با توجه به این اصل، اسلام از میان همه ی ویژگی های همسر در مرحله ی انتخاب او، درباره ی موضوع صفات اخلاقی وی سفارش اکید دارد. در روایتی، رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند: « هر گاه کسی به خواستگاری نزد شما آمد که اخلاق و دین او را پسندیدید، شرایط ازدواج او را فراهم آورید». راوی می پرسد: «ای رسول خدا، هر چند از نظر نسب پست باشد»، حضرت می فرمایند: « هنگامی که کسی نزد شما آمد و اخلاق و دین او را پسندیدید، برای ازدواج زمینه سازی کنید که اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین رخ خواهد داد.» (23) روایات متعددی با این مضمون وجود دارد که نشان می دهد خوش اخلاقی، بسیاری از کاستی های فرد را جبران می کند و موفقیت را در پی دارد و پرهیز از ازدواج با چنین فردی، آسیب های اجتماعی فراوانی را به وجود می آورد. از سوی دیگر، فرد بداخلاق هر چند امتیازات دیگری داشته باشد، صلاحیت لازم برای ازدواج را ندارد و معصومان (ع) اصحاب خود را از ازدواج و وصلت با چنین افرادی برحذر داشته اند.
بنابراین، یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در رابطه ی والدین با یکدیگر و با فرزندان، بُعد اخلاقی آنهاست. دختر و پسری می توانند پدر و مادر موفقی در آینده باشند که هنگام ازدواج، خوش اخلاقی را یکی از اصلی ترین ملاک های گزینش همسر خود در نظر بگیرند و با فرد خوش اخلاق ازدواج کنند تا هم روابط زن و شوهر بسامان باشد و هم در تربیت فرزندان خود موفق باشند و با معضلی روبه رو نشوند.
از مهمترین نتایج خوش خلقی برای خانواده ی موفق، ایجاد محبت میان افراد خانواده و تثبیت و تقویت آن است. امیرالمومنین (ع) در روایتی کسب محبت را پیامد حسن خلق برشمرده اند.(24) آن حضرت در روایت دیگری حسن خلق را باعث محبت و تأکید کننده ی مودت دانسته و فرموده اند: « خوش اخلاقی محبت بار می آورد و مودت را تقویت می کند.» (25) بی شک خانواده ای که همه ی اعضای آن محبت را میان خود حس می کنند، خود را موفق می دانند.
در بیان تفاوت میان «محبت» و «مودت »، لغویّین تا حدودی، اختلاف نظر دارند، به گونه ای که صاحب کتاب معجم مقاییس اللّغه «ودّ» را کلمه ای می داند که بر محبت دلالت می کند. بنابراین، مودت همان اظهار محبت است، ولی در الفروق اللغویه «محبت» را ناشی از میل طبیعی و حکمت، اما «مودت» را ناشی از میل طبیعی دانسته است.(26) در صورت اول، تأثیر حسن خلق آن چنان است که افزون بر ایجاد دوستی میان اعضای خانواده، زمینه ی اظهار این محبت را نیز فراهم می سازد و از آنجا که دوستی وقتی ابراز شود تأثیر شگرفی در تداوم نهاد خانواده دارد،(27) احساس موفقیتِ بیشتر اعضای آن را فراهم می کند. اگر مودت متضمن معنای دوم باشد، روایت پیشین نشان دهنده ی آن است که حسن خلق زمینه ساز میل طبیعی افراد خانواده به یکدیگر می شود و بدیهی است که این میل و گرایش طبیعی، در استقرار فضای صلح و احساس آرامش و موفقیت، بسیار موثر خواهد بود.
بسیاری از مشکلاتی که در خانواده بروز می کند، ناشی از مشکلات و تنگناهای اقتصادی است. آن گاه که نیازهای ضروری خانواده در بُعد مالی بی پاسخ بماند، به ویژه آنجا که افراد خانواده از بینش توحیدی کم بهره یا بی بهره باشند، به مرور زمینه ی ابراز نارضایتی از وضع موجود و به تبع آن احساس شکست فراهم می شود. در منابع اسلامی، افزون بر کار و فعالیت، حسن خلق نیز عاملی تأثیرگذار در رشد اقتصادی معرفی شده است. امیرالمومنین (ع) جایگاه گنج های روزی را در اخلاق نیکو دانسته اند، (28) همچنان که امام صادق (ع) حسن خلق را عامل افزایش رزق برشمرده اند.(29) با افزایش روزی، احساس آرامش و موفقیت، بیشتر احساس می شود.
روشن است که اقبال عمومی به افراد متواضعی که با مردم انس و الفت دارند و خوش اخلاق محسوب می شوند، بسیار بیش از اقبال به دیگران است. مردم ترجیح می دهند افراد خوش خلق را به کار گیرند، به استخدام آنان در آیند و با آنان معامله کنند. شاید، این خود یکی از عوامل جلب روزی به شمار رود. به همین دلیل، امیرالمومنین(ع) حسن خلق را موجب ارتقای سطح زندگی دانسته اند.(30) ارتقای سطح زندگی، موفقیتی است که نتیجه ی حسن خلق در معاشرت های اجتماعی است. خوش اخلاقی نه تنها در معاشرت های اجتماعی، بلکه در مواجهه با اعضای خانواده نیز چنین تأثیری دارد. امام صادق (ع) می فرمایند: « هر که با خانواده ی خود به نیکی عمل کند، روزی اش زیاد شود.» (31) امام علی (ع) خوش خویی را موجب پاکیزگی زندگی دانسته اند. (32) و امام صادق (ع) نیز فرموده اند: « هیچ شیوه ی زندگانی، گواراتر از زندگانی آمیخته با حسن خلق نیست.»(33) به طور قطع، زندگانی همراه مسرت، شادابی و طهارت برای همه ی انسان ها موفقیت بزرگی تلقی می شود و این نتیجه ی خوش خلقی است. در مقابل، بداخلاقی فرد همه ی اعمال نیک او را بر باد می دهد و موجب می شود تا دیگران چشم خود را بر تمام خوبی هایش ببندند و نگاه خود را تنها به بدخلقی او معطوف سازند. اگر وجود انسان بداخلاق به مثابه ی عسل باشد، باید بداند که بدخلقی آن گونه وجود او را به فساد می کشاند که سرکه عسل را فاسد می کند.(34)
در متون دینی، آثار دیگری همچون آسانی راه، (35) عمران و آبادی(36) و سعادتمندی (37) برای خوش خلقی ذکر شده است. تأثیر این آثار بر استحکام بنیاد خانواده بسیار روشن است. رسول خدا (ص) می فرمایند: « اگر انسان به پیامدهای خوش اخلاقی آگاه باشد، به خلق خوش احساس نیاز می کند.» (38)
خانواده ای که نیازمندی هایش تأمین نشود، خانواده ی ناموفقی است.
پینوشتها:
1. جولیوس گولد و ویلیام ل. کولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه ی باقر پرهام و همکاران، ص 381.
2. Stephen Moor. Sociology Alive, p. 93.
3. Anthony Giddens, Sociology , p. 195.
4. Stephen Moor , Sociology Alive,p.93.
5. بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه و اقتباس غلام عباس توسلی و رضا فاضل، ص 173.
6. ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، ترجمه ی معصومه محمدی، ص 79.
7. حسین بستان ( نجفی)، اسلام و جامعه شناسی خانواده، ص 276.
8. علی بن حسام الدین المتقی الهندی، کنزالمعال، ج 11، ص 92.
9. جعفر کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج 1، ص 216.
10. عبدعلی العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 18.
11. مریم(19)، 15.
12. مریم (19)، 33.
13. محمد تقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ص 98.
14. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ص 636.
15. عصر (102)، 1- 3.
16. شمس (91)، 9- 10.
17. شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ص 410.
18. روح الله خمینی، چهل حدیث، ص 434.
19. عن الحسین بن بشار قال: کتبت الی ابی الحسن الرضا(ع) ان لی قرابه قد خطب الی و فی خلقه سوء قال: لا تزوجه ان کان سییء الخلق (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 81).
20. قال رسول الله (ص) : احبکم الی الله احسنکم اخلاقا، الموطئون اکنافا، الذین یألفون و یؤلفون (ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 333).
21. قال الرضا(ع) : ان تعطی الناس من نفسک ما تعجب ان یعطوک مثله (حسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج 1، ص 135).
22. ملا محمد محسن فیض، المحجه البیضاء، ج 5، ص 108.
23. اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه قلت: یا رسول الله و ان کان دنیا فی نسبه؟ قال: اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه والا تفعلوه تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر ( محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 78).
24. علیک بحسن الخلق فانه یکسبک المحبه ( عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ص 254).
25.قال علی (ع) حسن الخلق یورث المحبه و یؤکد الموده (همان).
26. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ص 63، 64.
27. رسول خدا (ص) فرمودند: «گفتن این جمله از طرف مرد به همسرش که "دوست دارم" هرگز از قلبش نمی رود» (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 23)
28. فی سعه الاخلاق کنوز الارزاق (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ماده ی «رزق»).
29. حسن الخلق یزید فی الرزق (همان).
30. کم من وضیع رفعه حسن خلقه (عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 254).
31. من حسن بره اهل بیته زید فی رزقه (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ماده ی «رزق»).
32. بحسن الاخلاق یطیب العیش (عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ص 254).
33. لا عیش اهنا من حسن الخلق (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 8، ص 244).
34. قال رسول الله (ع) الخلق السیّی لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص 152).
35. من حسن خلقه سهلت له طریقه (عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 254).
36. عن ابی عبدالله (ع) قال: البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 100).
37. عن ابی عبدالله (ع) قال: من سعاده الرجل حسن الخلق (حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 4).
38. لویعلم العبد ما فی حسن الخلق لعلم انه محتاج ان یکون له خلق حسن (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 10، ص 369).
/ج