نویسنده: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون
منبع: راسخون
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که جنگهای آینده در خاور میانه بر سر آب خواهد بود. با گسترش روزافزون بیابان در این منطقه و کم شدن نزولات آسمانی، کشورهای این منطقه اگر فکری اساسی به حال خود نکنند به سمت وابستگی به قدرتهای جهانی جهت مواد غذاییشان کشیده میشوند. این البته صحیح نیست که این وضعیت تماماً به گردن تغییرات اقلیمی و جوی نهاده شود. تمدنهای قدیمی بین النهرین و نواحی مدیترانهای و نیز تمدن باشکوه مایا همگی عمدتاً به دلیل تخریب زمین و جنگل و اجازه دادن به فرسایش زمین و گسترش زمینهای شور بیابانی با از بین بردن پوششهای گیاهی و جنگلی بدون جایگزینی آنها از بین رفتند. وجود منابع عظیم نفتی برای کشورهای منطقه سرپوشی شده است که مردمِ آنها کمبود مواد کشاورزی داخلی را احساس نکنند زیرا این مواد خیلی بیش از کمبود واقعی با پول نفت وارد میشود و به راحتی مورد اسراف نیز قرار میگیرد. مردم منطقه اگر تنها نه به حالِ نه چندان طولانیشان که با پول نفت میتوانند از خارج غذا بخورند که به بقای تمدن و فرهنگ خود اهمیت میدهند باید پول نفت را از اقتصاد معیشتی خود منها کنند و فکری برای رونق کشاورزی اصولی در کشورهای خود بنمایند. امروزه با پیشرفت دانش بشری باید راههای مناسب شناخته شدهی احیای طبیعت، همزمان با کشاورزیِ حامیِ استقلال کشور، درپیش گرفته شود. در کشورهای پیشرفتهی صنعتی، با این که عموماً از نظر نزولات آسمانی و پوشش سبز زمین دارای وضعیتی بسیار بهتر از کشورهای خاورمیانه هستند، شاهد فعالیت بسیار پررنگ تشکلها و احزاب سیاسی سبز هستیم که اهداف اعلام شدهاشان دفاع از آبادی زمین و مقابله با تخریب طبیعتِ زمین به عنوان تنها خانهی انسان است، در حالی که متأسفانه تنبلیای که ارزش افزودهی صادرات نفتی برای کشورهای منطقهی ما به وجود آورده است مانع از احساس ضرورتِ ایجاد قوی چنین تشکلهای سیاسی در این کشورها شده است در حالی که تمدن آنها با این وضعیت در خطر اضمحلال است. مردم باید درک کنند که برای خورد و خوراک خود نباید به دیگران نیازمند باشند و گرنه حیات مستقل آنها دیر یا زود در معرض تهدید قرار خواهد گرفت.
بررسیهای دیرینشناسانه نشان میدهد که انسانهای اولیه تا قبل از پیدایش کشاورزی در حدود دو میلیون سال در دستههای کوچک زندگی میکردند و به صورت فصلی برای یافتن منابع غذایی از جایی به جای دیگر میرفتند. این دوره، طولانیترین دورهی حیات بشر بر روی کرهی زمین است و بیشترین سازگاری را با محیط زیست داشته و کمترین آسیب را به آن وارد میآورده است. اساسیترین دگرگونی در زندگی بشر که باعث ایجاد تغییرات محسوس در محیط زیست او نیز شد درحدود ده هزار سال پیش با ابداع کشاورزی به وجود آمد. در این زمان، رونق کشاورزی در مناطق آسیای جنوب غربی، بین النهرین و چین باعث به وجود آمدن نخستین جامعههای استقرار یافته گردید. مازاد کشاورزی باعث تولید ثروت برای جوامع استقرار یافته شد و همین امر، آنها را به گسترش کشاورزی ترغیب نمود. اما کشاورزیِ غیر اصولیِ پیش گرفته شده توسط آنها باعث ایجاد اختلالهای فراوانی در اکوسیستمهای طبیعی میگشت. زمینهای سرسبز زیادی به منظور کشت محصول و چرا دادن حیوانات اهلی تسطیح شدند. این امر وقتی تشدید شد که از محصولات جانبی کشاورزی در خانهسازی و ایجاد گرما و نیز برای صنایع مختلف استفاده میشد. این امور باعث رشد بیشتر جمعیتِ متمرکز جوامع انسانی و احساس نیاز بیشتر به مواد کشاورزی و بالطبع تخریب بیشتر طبیعت گردید. روال کشاورزی و آبیاریِ غیر اصولی باعث گسترش زمینهای نمکی شده و غیر قابل کشاورزی میشد و لذا جوامع انسانی برای به دست آوردن زمینهای مساعد بیشتر به نزاع با یکدیگر کشیده شدند. درواقع، آبیاری زیادِ زمینهای کشاورزی، به ویژه اگر در کشت غیردیمی از آبهای زیر زمینیِ پر از املاح برای این کار استفاده شود، باعث بالا آمدن سطح آبهای نمکین اشباع کنندهی خاک میشود که درصورتی که بر اثر گرمای هوا آب های این خاکِ اشباع شده از آب، تبخیر شود به زودی لایههای نمک در نزدیکی سطح خاک به صورت رسوبی باقی میمانند که در این حال دیگر چنین زمینی برای رشد گیاه مناسب نخواهد بود.
طبق دانش جدیدِ کشاورزی، تنها راه برای اجتناب از وخامت این مسئله این است که زمین را در آیش، به مدتی طولانی، بدون آب بگذارند تا سطح آب اُفت کند. اما متأسفانه حتی اگر علم و تجربهی این کار برای عدم تخریب زمین کشاورزی موجود بود حرص و ولع نزدیکبینانه برای برداشت هرچه بیشتر و سریعتر از زمینهای کشاورزی برای کسب درآمدها و ثروت بیشتر نه تنها باعث از بین رفتن کشاورزی میگردید که گسترش زمینهای شور و متعاقب آن گسترش بیابان و از بین رفتن مناطق آباد را درپی داشت.
ردپای انحطاط دراز مدت محیط زیست را میتوان در همه جای نواحی مدیترانه و خاور نزدیک یافت. به طور کلی در حال حاضر برآورد میشود که تنها کمتر از ده درصد از جنگلهای اصلی که روزگاری، لااقل تا قبل از سال دوهزار قبل از میلاد، از مراکش تا افغانستان امتداد داشت باقی مانده است. یکی از اولین مناطقی که دستخوش جنگلبُری شد تپههای لبنان و سوریه بود. در همین کشور خودمان چنان که در متون تاریخی ثبت است روزگاری مسیر بین اصفهان تا شیراز که اکنون حالتی بیابانی دارد پوشیده از جنگل بود. میان سالان ما میتوانند انبوهی جنگلهای شمال کشور که اکنون بسیار تُنُک شدهاند را به خاطر آورند. نابودی طبیعت سبز وقتی برای انسانی که نمیاندیشد راحت میشود که اهمیت بقای آن را با واردات بیرویهی مواد غذایی به وسیلهی پول نفت احساس نکند. ای کاش ملتهای منطقه به خود آیند و درک کنند که با طبیعت سبز خود و تمدنهای غنیاشان (به وسیلهی نفت سیاه) چه میکنند.
بررسیهای دیرینشناسانه نشان میدهد که انسانهای اولیه تا قبل از پیدایش کشاورزی در حدود دو میلیون سال در دستههای کوچک زندگی میکردند و به صورت فصلی برای یافتن منابع غذایی از جایی به جای دیگر میرفتند. این دوره، طولانیترین دورهی حیات بشر بر روی کرهی زمین است و بیشترین سازگاری را با محیط زیست داشته و کمترین آسیب را به آن وارد میآورده است. اساسیترین دگرگونی در زندگی بشر که باعث ایجاد تغییرات محسوس در محیط زیست او نیز شد درحدود ده هزار سال پیش با ابداع کشاورزی به وجود آمد. در این زمان، رونق کشاورزی در مناطق آسیای جنوب غربی، بین النهرین و چین باعث به وجود آمدن نخستین جامعههای استقرار یافته گردید. مازاد کشاورزی باعث تولید ثروت برای جوامع استقرار یافته شد و همین امر، آنها را به گسترش کشاورزی ترغیب نمود. اما کشاورزیِ غیر اصولیِ پیش گرفته شده توسط آنها باعث ایجاد اختلالهای فراوانی در اکوسیستمهای طبیعی میگشت. زمینهای سرسبز زیادی به منظور کشت محصول و چرا دادن حیوانات اهلی تسطیح شدند. این امر وقتی تشدید شد که از محصولات جانبی کشاورزی در خانهسازی و ایجاد گرما و نیز برای صنایع مختلف استفاده میشد. این امور باعث رشد بیشتر جمعیتِ متمرکز جوامع انسانی و احساس نیاز بیشتر به مواد کشاورزی و بالطبع تخریب بیشتر طبیعت گردید. روال کشاورزی و آبیاریِ غیر اصولی باعث گسترش زمینهای نمکی شده و غیر قابل کشاورزی میشد و لذا جوامع انسانی برای به دست آوردن زمینهای مساعد بیشتر به نزاع با یکدیگر کشیده شدند. درواقع، آبیاری زیادِ زمینهای کشاورزی، به ویژه اگر در کشت غیردیمی از آبهای زیر زمینیِ پر از املاح برای این کار استفاده شود، باعث بالا آمدن سطح آبهای نمکین اشباع کنندهی خاک میشود که درصورتی که بر اثر گرمای هوا آب های این خاکِ اشباع شده از آب، تبخیر شود به زودی لایههای نمک در نزدیکی سطح خاک به صورت رسوبی باقی میمانند که در این حال دیگر چنین زمینی برای رشد گیاه مناسب نخواهد بود.
طبق دانش جدیدِ کشاورزی، تنها راه برای اجتناب از وخامت این مسئله این است که زمین را در آیش، به مدتی طولانی، بدون آب بگذارند تا سطح آب اُفت کند. اما متأسفانه حتی اگر علم و تجربهی این کار برای عدم تخریب زمین کشاورزی موجود بود حرص و ولع نزدیکبینانه برای برداشت هرچه بیشتر و سریعتر از زمینهای کشاورزی برای کسب درآمدها و ثروت بیشتر نه تنها باعث از بین رفتن کشاورزی میگردید که گسترش زمینهای شور و متعاقب آن گسترش بیابان و از بین رفتن مناطق آباد را درپی داشت.
ردپای انحطاط دراز مدت محیط زیست را میتوان در همه جای نواحی مدیترانه و خاور نزدیک یافت. به طور کلی در حال حاضر برآورد میشود که تنها کمتر از ده درصد از جنگلهای اصلی که روزگاری، لااقل تا قبل از سال دوهزار قبل از میلاد، از مراکش تا افغانستان امتداد داشت باقی مانده است. یکی از اولین مناطقی که دستخوش جنگلبُری شد تپههای لبنان و سوریه بود. در همین کشور خودمان چنان که در متون تاریخی ثبت است روزگاری مسیر بین اصفهان تا شیراز که اکنون حالتی بیابانی دارد پوشیده از جنگل بود. میان سالان ما میتوانند انبوهی جنگلهای شمال کشور که اکنون بسیار تُنُک شدهاند را به خاطر آورند. نابودی طبیعت سبز وقتی برای انسانی که نمیاندیشد راحت میشود که اهمیت بقای آن را با واردات بیرویهی مواد غذایی به وسیلهی پول نفت احساس نکند. ای کاش ملتهای منطقه به خود آیند و درک کنند که با طبیعت سبز خود و تمدنهای غنیاشان (به وسیلهی نفت سیاه) چه میکنند.
/ج