ابرقهرمان: اسطوره ی دنیای مدرن

کامیک بوک ها را شاید بتوان از معدود محصولات فرهنگ غرب دانست که با وجود تمام پیشرفت های تکنولوژیکی که منجر به یکسان سازی فرهنگی و شکل گیری «دهکده ی جهانی» به معنای فرهنگی اش شد، هیچ گاه نتوانست عیناً همان
يکشنبه، 3 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابرقهرمان: اسطوره ی دنیای مدرن
ابرقهرمان: اسطوره ی دنیای مدرن

 

نویسنده: سپهر عالمی




 

کامیک بوک در گذر زمان

کامیک بوک ها را شاید بتوان از معدود محصولات فرهنگ غرب دانست که با وجود تمام پیشرفت های تکنولوژیکی که منجر به یکسان سازی فرهنگی و شکل گیری «دهکده ی جهانی» به معنای فرهنگی اش شد، هیچ گاه نتوانست عیناً همان جایگاه را در فرهنگ دیگر کشورها پیدا کند؛ استقبال از این نوع داستان ها در آمریکا و نوع تأثیرگذاری عمیق آنها بر کودکان و نوجوانان با هیچ کشور دیگری قابل قیاس نیست. با این همه، از همان زمانی که این آثار (به خصوص کامیک بوک های ابرقهرمانی) سر از مدیوم های سینما و تلویزیون درآوردند، در کنار مخاطبان انبوه آمریکایی موفق به جذب مخاطبان جهانی شدند. حالا سال 2012 دارد به پایان خود نزدیک می شود و پرفروش ترین فیلم آن تا این لحظه، اثری ابرقهرمانی است که نه تنها توانسته نظر مساعد اغلب منتقدان را جلب کند، بلکه موفق شده به فروش جهانی حیرت انگیز یک میلیارد و 500 میلیون دلاری دست پیدا کند و در جدول پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینما، پس از آواتار و تایتانیک. در رتبه ی سوم قرار گیرد: اونجرز. محصول کمپانی والت دیزنی که بر اساس کامیک بوکی محصول کمپانی مارول ساخته شده است. به این بهانه سراغ موضوع کامیک بوک ها رفته ایم و سعی کرده ایم در مجالی کوتاه، به اختصار این پدیده را توصیف کنیم.
آغاز: این نکته که ایده ی تعریف داستان از طریق تصویر و دیالوگ با شکل گیری و پیشرفت سینما به وجود نیامده، واقعیتی است که کمتر کسی از آن خبر دارد؛ ایده ی نقاشی هایی که جای دیالوگ در آن با یک بالن یا حباب سفید مشخص شده است هم به قرن بیستم باز می گردد. بله، اینها مشخصات «کامیک استریپ» ها هستند؛ مدلی از داستان گویی که بیش از هزار سال سابقه دارد. البته در قرون وسطا، هیچ چیز «کامیک» یا «طنازانه» ای در این نقاشی وجود نداشته است؛ بلکه آنها صرفاً تصاویری بودند از داستان های کتاب مقدس که دیالوگ های کاراکترها در آن نه یک بالن سفید رنگ، که روی طوماری نوشته می شد که از دهان کاراکترها بیرون می آمد. در اواسط قرن هجدهم، زمانی که روزنامه نگاری تبدیل به امری رایج شده بود، کامیک استریپ ها کم کم به شکل امروزی آن نزدیک شدند و چاپشان در روزنامه های اروپا و آمریکا آغاز شد (چاپ برخی از این آثار از قرن نوزدهم تاکنون ادامه پیدا کرده است). در نتیجه وقتی در سال 1933 اولین کامیک بوک (به شکلی که ما امروز می شناسیم) با نام بامزه های مشهور در آمریکا منتشر شد، مخاطبان آن با یک پدیده ی کاملاً جدید مواجه نبودند.
ابرقهرمان: اسطوره ی دنیای مدرن
دوران طلایی: در سال 1934، کمپانی انتشاراتی «نشنال آلاید» (که بعدها نامش به «آدوِنچر کامیکز»، سپس به «دیتِکتیو کامیکز» و در نهایت به حروف اختصاری «دی.سی کامیکز» تغییر کرد) آغاز به کار کرد؛ دی.سی کامیکز بخش مربوط به انتشارات کمپانی «دی. سی اینترتینمنت» است که خود متعلق به کمپانی فیلمسازی برادران وارنر است. هم زمان با پایان دوران رکود بزرگ اقتصادی در آمریکا و شروع جنگ جهانی دوم، دی. سی اولین کامیک بوک ابرقهرمانی خود را با نام سوپرمن (نوشته ی جری سیگل و جوشاستر) منتشر کرد که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد و آغازگر دورانی بود که امروز به آن «عصرطلایی کامیک بوک ها» می گویند. هم زمان با آغاز جریان ابرقهرمان ها از طرف کمپانی دی.سی، کمپانی مارول (که آن زمان «تایملی پابلیکیشنز» نامیده می شد) شروع به کار کرد و در اولین اقدام، کاراکتر ابرقهرمانی هیومن تورچ» را معرفی کرد. استقبال از کامیک بوک های ابرقهرمانی به حدی بود که در کمتر از دو سال، تمامی انتشاراتی هایی که در انتشار کامیک بوک بودند، سراغ داستان ها و کاراکترهای ابرقهرمانی رفتند. در دوران جنگ جهانی دوم، کامیک بوک ها سرگرمی های ارزان، قابل حمل و راحت خوانی بودند که داستان پیروزی خیر بر شر را تعریف می کردند و به خصوص مورد توجه سربازان قرار می گرفتند؛ حتی روی جلدهایی از کتک خوردن آدولف هیتلر به دست ابرقهرمان ها یا جنگ با کاریکاتوری از سربازان ژاپنی منتشر شدند. در این دوران ابرقهرمان هایی نظیر بتمن، رابین، واندروومن، آکوامن، هاوک من، گرین لنترن و گرین آرو، و ضد قهرمان هایی نظیر ژوکر، کت وومن، پنگوئن و توفیس در آثار دی.سی معرفی شدند و ساب مرینر، هیومن تورچ و کاپیتان آمریکا هم در کامیک بوک های مارول.
با پایان جنگ جهانی دوم، محبوبیت ابرقهرمان ها به شکل چشم گیری کاهش پیدا کرد و باعث شد کمپانی های انتشاراتی کامیک بوک ها سراغ موضوعات جنگی، وسترن، علمی-خیالی، جنایی و ترسناک بروند؛ تعدادی از ابرقهرمان ها هم در این دوران برای همیشه حذف شدند. از اواخر دهه ی 40، کم کم پای خشونت و مواد مخدر و مسائل بزرگ سالانه به دنیای کامیک بوک ها باز و باعث نگرانی والدین و مدارس شد. این نگرانی در اوایل دهه ی 50 شدیدتر شد و برخی بابت تأثیر کامیک بوک ها روی نوجوانان نگران شدند و جرم هایی را که آنها مرتکب می شدند تحت تأثیر این آثار دانستند. در سال 1954 کتاب 400 صفحه ای تأثیرگذاری در واکنش شدید به تأثیر کامیک بوک ها با نام اغوای معصومیت منتشر شد و در همان سال، مجلس سنای آمریکا قوانین ممیزی شدیدی را در مورد این دسته کتاب ها تصویب کرد. شدت اعمال نظر و سانسور کامیک بوک ها به حدی بود که تا مرز نابود کردن آنها پیش رفت. تصویب این قوانین در سال 1954 را پایان دهنده ی دوران طلایی کامیک بوک ها می شناسند.
ابرقهرمان: اسطوره ی دنیای مدرن
دوران نقره ای: علی رغم اعمال این محدودیت های شدید، در سال 1954، حدود یک و نیم میلیارد نسخه کامیک بوک به فروش می رسید که رکودهای پیش از خود را شکست. در پی اجبار کمپانی ها به حذف خشونت و مسائل بزرگ سالانه از کامیک بوک هایشان، فرصتی برای بازگشت ابرقهرمان فراهم شد. این تولد دوباره، دوران نقره ای کامیک ها شناخته می شود. اولین ابرقهرمانی که به میدان بازگشت، «فلش» بود که با استقبال زیادی مواجه شد و کمپانی دی.سی را به این تصمیم رساند که یکی دیگر از ابرقهرمان ها را، این بار گرین لنترن، به دنیای کامیک بوک ها بازگرداند. ناشر کمپانی مارول (مارتین گودمن) که موفقیت این دو ابرقهرمان را دید، به دو نفر از کارمندانش (استن لی و جک کربی) دستور داد که تیمی متشکل از چند ابرقهرمان به وجود آورند؛ در سال 1961، مارول کامیک بوک چهار خارق العاده (The Fantastic Four) را منتشر کرد که به موفقیتی غریب دست یافت و باعث شد مارول به کمپانی مطرح دوران «نقره ای» تبدیل شود. در سال 1962 استن لی با گودمن ایده ی ابرقهرمانی را مطرح کرد که توانایی ها و حساسیت های یک عنکبوت را دارد و به این شکل، اسپایدرمن به وجود آمد. در طول دهه ی 60، کمپانی مارول بر ژانر ابرقهرمان ها حکمرانی می کرد و کمپانی دی.سی کماکان تعداد زیادی از ابرقهرمان هایش را به بازی برنگردانده بود. به این ترتیب اواخر دهه ی 60 و اوایل دهه ی 70 عصر نقره ای به پایان رسید.
دهه ی 70 تاکنون: از آغاز دهه ی 70، تعداد زیادی از نقاشان و نویسندگان دوره های قبل کار خود را رها کردند و در سال 1971، قوانین ممیزی مربوط به کامیک بوک ها بازبینی شدند و حضور موجوداتی نظیر خون آشام ها، گرگینه ها و غول ها بلامانع تشخیص داده شد و کم کم دوباره پای خشونت و مواد مخدر و مسائل بزرگ سالانه به دنیای کامیک بوک ها باز شد، البته این بار به عنوان ابزاری برای نشان دادن صدمات و بدی های مثلاً مواد مخدر. با کم شدن محدودیت ها، دوباره ژانرهای علمی-خیالی و ترسناک وارد بازار کامیک بوک ها شدند. از اواسط دهه ی 80 تم های تیره تر و حال و هوای گرفته تری وارد دنیای کامیک بوک ها و پیچیدگی های روان شناختی به داستان ها اضافه شدند. قهرمان ها و ضدقهرمان ها نقش مهم تری به دست آوردند و تقابلشان با ابرقهرمان ها جدی تر شد. همچنین حضور کاراکترهای زن (چه در نقش قهرمان و چه در نقش ضد قهرمان) خیلی پررنگ تر شد. رفته رفته نویسندگان و ناشران کامیک بوک ها شناخته تر شدند و هویتی جدا از آثارشان به دست آوردند. از اواخر دهه ی 80، ترجمه ی کامیک استریپ های ژاپنی (مانگا) در آمریکا آغاز شد. در سال 2009، کمپانی دریم ورکز حقوق کمپانی مارول اینترتیمنت را خرید و به این ترتیب، رقابت دیرینه ی میان دی.سی و مارول، با رقابت دیرینه ی میان کمپانی های برادران وارنر و دریم ورکز ترکیب شد. اگر چه از دهه ی 30 و آغاز انتشار کامیک بوک ها حدود 80 سال می گذرد، محبوبیت این پدیده بین امریکایی ها و نسل به نسل ادامه پیدا کرده است.
منبع:نشریه ی سینمایی 24 شماره هفتم آبان ماه 1391



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط