دانشمندی که از زنان می ترسید!

هنری کوندیش از ثروتمندترین مردان عصر خود در انگلستان به شمار می رفت. وقتی او مرد، املاکی از خود باقی گذاشت که متجاوز از یک میلیون لیره ارزش داشت ولی در زمان حیات خود او بسیار ژنده پوش بود آدمی غیر طبیعی به شمار
جمعه، 8 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دانشمندی که از زنان می ترسید!
 دانشمندی که از زنان می ترسید!

نویسنده: فیلیپ کان
مترجمین: سیّد مهدی امین و عبّاس علی رضایی



 

 


هنری کَوِندیش

هنری کوندیش از ثروتمندترین مردان عصر خود در انگلستان به شمار می رفت. وقتی او مرد، املاکی از خود باقی گذاشت که متجاوز از یک میلیون لیره ارزش داشت ولی در زمان حیات خود او بسیار ژنده پوش بود آدمی غیر طبیعی به شمار می رفت در حالی که در جهان علم از غول های بزرگ محسوب می شد.
کوندیش در اکتبر سال 1731 در شهر نیس فرانسه پا به دنیا گذاشت. او اولین فرزند لرد چالز و لیدی آن کوندیش و اهل انگلستان بود. اجداد او در قرن چهاردهم جزو نجبای انگلستان درآمدند ولی او ابداً به این موضوع اهمیت نمی داد.
یکی از اجداد او رئیس دیوان عالی کشور و دیگری، تامس کوندیش، دومین دریانوردی بود که دور دنیا را گشت. لرد چارلز، پدر هنری، نیز از دانشمندان برجسته به شمار می رفت و به علت اختراع «گرماسنج حداقل و حداکثر» از طرف انجمن سلطنتی انگلستان به دریافت نشان مشهور کوپلی مفتخر شده بود.
متأسفانه مادر او هنگام تولد برادر دیگرش سر زا رفت ولی تربیت و تحصیلات او چنان که لازمه یک نجیب زاده انگلیسی است کامل بود. در یازده سالگی او را به یک مدرسه شبانه روزی در شهر هکنی انگلستان فرستادند و در هجده سالگی وارد کمبریج شد و در آن جا به مدت چهار سال به ادامه تحصیل پرداخت ولی چون علاقه ای به تحصیل علوم مذهبی نداشت و در آن زمان نیز جهت فارغ التحصیل شدن مطالعه این رشته نیز اجباری بود لذا کوندیش بدون دریافت درجه ترک تحصیل گفت.
بعداً او با برادرش، فردریک، به لندن و از آن جا به پاریش رفت تا تحصیلات خود را در ریاضیات و فیزیک تکمیل کند. وقتی تحصیل می کرد مستمری نسبتاً کمی از پدرش دریافت می کرد ولی در چهل سالگی وارث یک ثروت هنگفت گشت. او در تمام دوره زندگی خود علاقه ای به مال و ثروت نشان نمی داد.
با این که کوندیش مردی ثروتمند و تحصیل کرده بود ولی در زندگی خصوصی رفتاری غیرعادی داشت و مجرد زندگی کرد. او از مصاحبت مردان، ناراحت و از دیدن قیافه زن، مضطرب و وحشت زده می شد، حتی به زنی که وظایف خانه او را انجام می داد دستور داده بود که به چشم او دیده نشود و فقط از طریق یادداشت و نوشته با آن ها حرف می زد. اگر خدمتکار زن اشتباهی در اتاقی که او بود وارد می شد او را از خانه بیرون می کرد.
او با وجود ثروت کلانش در هیچ محفل و مجلسی به غیر از مجالس علمی حضور پیدا نمی کرد، حتی از مذاکره با بانکداران و مباشران خود درباره بهره برداری از ثروت خویش امتناع می کرد. وقتی از او خواستند که با ثروت بی کران خود در رشته ای سرمایه گذاری کند وی از آن ها خواست که مزاحمش نشوند و هرجا که مناسب دیدند سرمایه گذاری کنند. کوندیش نمی خواست کلمات را هدر کند و یا بهتر بگوییم آن ها را به کار نمی بست.
می توان گفت تنها محل تلاقی او با دنیا انجمن سلطنتی لندن بود که در سال 1760 در بیست و نه سالگی به عضویت آن انتخاب شد و غذای خود را نیز به طور مرتب در باشگاه آن جا صرف می کرد.
مهم ترین موضوع علمی آن روز «آتش» بود. می خواستند بدانند آتش چیست و چگونه به وجود می آید. جوهان بچر و شاگرد او جرج ارنست استال، دانشمندان و مخترعان آلمانی، نظریه ای درباره آتش بیان داشته بودند که به رغم نقایص آن مورد قبول جامعه علمی آن روز قرار گرفته بود. حتی پریستلی، کاشف اکسیژن، نظریه غلط بچر را قبول کرده بود که احتراق را با وجود «فلوجستون» قابل تعریف می دانست و خلاصه نظریه او این بود که می گفت هر ماده ای که می سوزد محتوای خاکستر (کالکس) است و ماده قابل احتراق همان فلوجستون می باشد. وقتی جسم می سوزد، فلوجستون آزاد می شود، وقتی آتش تمام می شود که فلوجستون تمام شده است.
کسی تا آن زمان فلوجستون را تجزیه نکرده بود و کوندیش سعی کرد این کار را انجام دهد. او مدتی به مطالعه کتاب ها پرداخت و دریافت که دو نفر به نام های تئوفراستوس پارسلوس و یان وان هلمونت قبلاً چیزی به نام «هوای قابل اشتعال» را کشف کرده اند.
آن ها قطعه آهنی را به داخل اسید سولفوریک گذاشته و حباب های هوا را دیده اند که از آن آزاد می شود و فکر کرده اند که هوا می سوزد ولی دنباله این کشف بزرگ خود را نگرفتند. کوندیش فکر کرد که شاید این «هوا» فلوجستون باشد که علم در جست و جوی آن است.
کوندیش در آزمایشگاه مجهزی که در خانه خود ساخته بود به تکمیل این کشف پرداخت. او قطعاتی از آهن، روی و قلع را در اسیدسولفوریک و اسید هیدروکلریک گذاشته و هوا را به دست آورد. او قطعه آهن را به داخل اسید سولفوریک انداخت و حباب های روی آهن را که به سطح آب می آمدند در یک بادکنک حیوانی جمع می کرد. بدین ترتیب شش بادکنک را از هوا پر کرد و هر کدام را جداگانه نگه داشت.
یکی از بادکنک ها از هوایی پر بود که به وسیله آهن و اسید سولفوریک به دست آمده بود و دومی از روی و اسید سولفوریک، سومی از قلع و اسید سولفوریک، چهارمی و پنجمی و ششمی از هوایی پر بود که به وسیله آهن و روی و قلع در اسید هیدروکلریک تهیه شده بود.
آیا این ماده ی به دست آمده همان فلوجستون بود؟ کوندیش اندکی از هر کدام از این هواهای به دست آمده را آتش زد و دید همه آن ها با شعله آبی رنگ زیبایی می سوزند. برای اطمینان بیشتر کوندیش آن ها را وزن کرد و دید که وزن همه آن ها مساوی بودند. آزمایش دیگر نشان داد که مقدار هوای قابل اشتعال به دست آمده با مقدار فلز مصرف شده بستگی دارد ولی از این آزمایش نتیجه غلطی گرفت و گفت که هوا از اسید نمی آید بلکه از فلز ناشی می شود. او تصور کرد که فلوجستون را تجزیه کرده است لذا این فرضیه را در انجمن سلطنتی در سال 1766 انتشار داد.
ما امروز تعجب می کنیم که چگونه دانشمندان بزرگ آن روز این ماده را به عنوان فلوجستون و یا خود موضوع فلوجستون را قبول کردند. هنری کوندیش چنان در کارهای آزمایشگاهی مهارت داشت که حتی قادر بود سبک وزن ترین هوای قابل اشتعال را وزن کند او می دانست که وقتی جسمی می سوزد وزن خاکستر باقی مانده بیش از خود جسم است ولی با وجود این، اصرار داشت بگوید وقتی جسمی می سوزد فلوجستون از آن آزاد شده و دور می شود. او تنها نبود بلکه تمام دانشمندان بزرگ آن عصر مایل بودند این هوای قابل اشتعال را همان فلوجستون بدانند.
بعدها لاووازیه اشتباه بودن نظریه فلوجستون را ثابت کرد و ماهیت هوای قابل اشتعال کشف شده به وسیله کوندیش را روشن ساخت و آن را هیدروژن نامید.
هیدروژن یا فلوجستون، هر چه بنامیم، کشف آن هیجان بی سابقه ای به وجود آورد. دانشمندان و افراد عامی به تهیه آن پرداختند و بسیاری نیز هنگام تهیه آن به علت آمیخته بودن با مقداری اکسیژن و انفجار شدید آن جان خود را از دست دادند. گویند یک فرانسوی ریه های خود را از هیدروژن پر کرد و هنگام بیرون آوردن از دهان آن را آتش زد.
اولین بالن هیدروژن را در سال 1781 پر کردند. هیدروژن سبک وزن ترین عنصر است و در سال 1781 یک ایتالیایی مقیم انگلستان نشان داد که حباب صابون محتوی هیدروژن به طرف بالا حرکت می کند. قبل از این تاریخ بالن هایی از کیسه های پارچه ای نازک می ساختند و آن را با هوای گرم پر کرده و به فضا می فرستادند. ژاک شارل، فیزیک دان مشهور فرانسوی، بار اول بالن هیدروژن را ساخت. این بالن بدون مسافر پرواز موفقیت آمیزی داشت ولی هنگام فرود آمدن، در اطراف پاریس، کشاورزان وحشت زده آن را پاره کردند.
در سال 1785 یک بالن هیدروژن منفجر شد و کسانی را که آن را گرفته بودند به قتل رسانید. حدود یک صد و پنجاه سال بعد در سال 1937 بالن عظیم «هیندنبورگ» در لیکهورست نیوجرسی منفجر گشت و سی و شش نفر را به قتل رسانید. این بالن محتوی 196000 متر مکعب هیدروژن بود و بارها اقیانوس اطلس را پیموده بود.
پا به پای انفجار بالن های هیدروژن در خارج، در آزمایشگاه ها نیز سعی می کردند انفجار کنترل شده آن را به دست آورند. گزارش هایی که به انجمن سلطنتی لندن می رسید نشان می داد که در انفجارهای هیدروژن، رطوبت حاصل می شود یکی از آزمایشگران انگلیسی، هیدروژن را با جرقه الکتریکی در داخل یک محفظه منفجر ساخته و رطوبت حاصل را مشاهده کرده بود. یک آزمایشگر فرانسوی روی شعله هیدروژن بشقاب چینی گرفته و مشاهده کرده بود که در بشقاب قطرات آب جمع می شود. پریستلی انفجار هیدروژن را در یک محفظه شیشه ای شرح داده ولی از آن جایی که چندان اهمیت بدین امر نداده اظهار داشته بود که هیدروژن نمی تواند جای باروت را بگیرد. (1)
انفجار داخل محفظه شیشه ای و گزارش هایی که به انجمن سلطنتی می رسید فکری را در مخیله کوندیش بیدار کرد. او به آزمایشگاه خود برگشت و لوله های امتحانی را با هوا و هیدروژن پر کرد. آزمایش های متعددی با اکسیژن و هیدروژن به عمل آورد و جرقه الکتریکی را به داخل این ترکیب وارد کرد. مطمئناً مه غلیظی را در داخل لوله مشاهده کرد. آزمایش پشت آزمایش انجام داد. ده سال تمام وقت خود را صرف اندازه گیری گازهایی کرد که به داخل لوله می ریخت و گاز و آب بیرون می آمد. اکسیژن خالص، هوای معمولی و هیدروژن، اندازه گیری و منفجر می گشت و نتایج حاصل به دقت ثبت می شد.
در سال 1784 کوندیش نتیجه آزمایش های خود را با عنوان «آزمایش هایی درباره هوا» در انجمن سلطنتی لندن علنی ساخت. نتایج کار او فوق العاده بود. کوندیش کشف کرده بود که آب از ترکیب دو عامل فلوجستون و هوای عاری از فلوجستون تشکیل یافته که او آن ها را هیدروژن و اکسیژن می نامید. و ثابت کرده بود که دو قسمت از هیدروژن با یک قسمت از اکسیژن ترکیب می شود و آب معمولی را تشکیل می دهد. او مقدار قابل توجهی گاز اکسیژن و هیدروژن تهیه کرده و با هم ترکیب کرده بود تا آبی را که به عمل می آمد اندازه گیری کند و ثابت نماید که وزن آب حاصل برابر مجموع وزن هر دو گاز است. کوندیش ثابت کرده بود که آب، یک جسم بسیط نیست بلکه از دو گاز بی رنگ تشکیل یافته است.
در نتیجه آزمایش های مکرر، کوندیش پی برد که بیست درصد از هوایی که ما تنفس می کنیم از اکسیژن تشکیل شده است. وقتی هوا با هیدروژن به وسیله جرقه الکتریکی منفجر شد کوندیش به وجود مقدار کمی اسید نیز پی برد. او این اسید را به ازت موجود در هوا نسبت داد و پی برد که در اثر جرقه الکتریکی، اکسیژن با ازت ترکیب می شود. این عمل اساس تقویت زمین در طبیعت به وسیله ازت است. وقتی برق می زند اکسیژن با ازت ترکیب می شود واین ترکیب به وسیله باران به زمین منتقل می گردد و زمین را بارور می سازد. کوندیش تا آخرین نقطه اطلاعات لازم در مورد هوا را از نظر دور نداشت. او به تخلیه بار الکتریکی با اضافه کردن اکسیژن آن قدر ادامه داد که هیچ ازتی باقی نماند و فقط یک حباب کوچک هوا باقی ماند که آن نیز «آرگن» بود که گازی است بسیار نادر و فقط یک صدم از هوا را تشکیل می دهد.
کوندیش آن چنان که تنها و بی کس زندگی کرده بود، همان سان غریبانه مرد. هنگام مرگ در سال 1810 به هفتاد و نه سالگی رسیده بود. او را در شهر دربی در انگلستان به خاک سپردند و با این که در تمام عمرش اعتنایی به کلیسا نکرده بود به یادبودش از طرف کلیسا مقبره ای ساختند.
هنری کوندیش تنها به مطالعه شیمی قناعت نکرد. او کشفیات متعددی در الکتریسیته نیز کرد و با استفاده از قانون جاذبه نیوتن عدد دقیق 48/ 5 را برای توجیه وزن مخصوص زمین به دست آورد و وزن زمین را به طور نظری تعیین کرد.
قسمت اعظم ثروت او بعد از مرگش صرف تأسیس آزمایشگاه هایی به نام او در سراسر انگلستان شد که در آن آزمایشگاه ها، دانشمندی چون سِرجوزف جان تامسن، الکترون را در سال 1897 کشف کرد و از این آزمایشگاه ها حداقل شش نفر از برندگان جوایز نوبل در فیزیک و شیمی ظهور کرده اند.
کوندیش به خاطر کشف هیدروژن و ازت و تعیین ترکیب هوا و آب و نیز به خاطر آزمایش ها و تجزیه های مهمی که انجام داده از غول های دانش به شمار می رود.

پی نوشت ها :

1. شاید هم پریستلی به سوء استفاده از این قدرت عظیم اندیشیده و از پی گیری و ساختن سلاح موحشی از هیدروژن صرف نظر کرده و این افتخار را به علمای خلف واگذار کرده بود.- م

منبع: کان، فیلیپ؛ (1389) دانشمندان بزرگ، ترجمه سید مهدی امین و عباسعلی رضایی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.