جنگ کریمه (1856-1853) (2)

در 25 اکتبر، ارتش رزمی منشیکف سعی کرد تا بین خطوط محاصره و پایگاه بریتانیایی ها در بالاکلاوا رخنه کند. این رخنه صورت گرفت و تعدادی از توپ های ترک های تصرف شد. سواره نظام روسیه در حالی که سعی می کرد از این
شنبه، 9 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ کریمه (1856-1853) (2)
 جنگ کریمه (1856-1853) (2)

نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی


 

نبردهای بالاکلاوا و اینکرمن

در 25 اکتبر، ارتش رزمی منشیکف سعی کرد تا بین خطوط محاصره و پایگاه بریتانیایی ها در بالاکلاوا رخنه کند. این رخنه صورت گرفت و تعدادی از توپ های ترک های تصرف شد. سواره نظام روسیه در حالی که سعی می کرد از این رخنه بهره برداری کند، توسط تیپ سواره نظام سنگین بریتانیا و موضع هایلندرهای نود و سوم (خط قرمز باریک)، عقب زده شد. تیپ سواره نظام سبک، از طریق شرایطی که هرگز به گونه ای رضایت بخش توضیح داده نشد، برای تصرّف آتش بارهای صحرایی روس ها، به جبهه ی آنها حمله برد و با عبور از یک درّه ی باریک به طول 1/6 کیلومتر (1 مایل) در یک زمان، در معرض آتش توپ های به غنیمت گرفته شده ترک ها در جناح راست و دیگر توپ های روسی در جناح چپ قرار گرفت. آنها به توپ ها رسیدند، از میان آنها گذشتند، سواره نظام روس ها را پشت سر گذاشتند و سپس آنها که جان به در برده بودند در میان آتش متقاطع در "درّه مرگ" بازگشتند، شعری که تنیسون (1) در این مورد سروده، این واقعه را معروف ساخته است.
این حمله سربازان دلاور به عنوان یادگار در یادها جاویدان باقی خواهد ماند که بر اثر حماقت محض ژنرال جیمز توماس برادنل، لرد کردیگان (2) فرمانده تیپ و ژنرال بینگهام، لرد لاکان‌ (3)، فرمانده لشکر سواره نظام، به کام مرگ فرستاده شدند. بازگشت بازماندگان نبرد به کمک حمله ی دلاورانه ی یگان چهارم تیراندازان آفریقایی فرانسه میسّر شد که بخشی از توپخانه روسیه را که به جناح ها حمله می کرد، از کار انداختند. از 673 افسر و نفرات سواره ای که در حمله ی 20 دقیقه ای تیپ سبک شرکت داشتند، 247 نفر از نظامیان و 497 رأس اسب، از بین رفتند. بهترین توصیف، به ژنرال فرانسوی پیر بوسکه (4) تعلّق دارد که خود شاهد حمله بوده است: "بسیار باشکوه است، اما اسم جنگ نمی توان بر روی آن گذاشت". روس ها بلندی های ورونتسف (5) را که مشرف به جاده بالاکلاوا- سواستوپول بود، حفظ کردند. نیروهای متحدین بالاکلاوا در تصرف خود نگه داشتند.
در پنجم نوامبر، منشیکف بار دیگر در اینکرمان (6) سعی کرد تا بین نیروهای محاصره کننده و پشتیبانی رزمی آنها رخنه ایجاد کند. بار عملیات به دوش بریتانیایی ها افتاد و یک منازعه یک روزه درگرفت که در آن هر دو طرف، کنترل هماهنگ خود را از دست دادند. سرانجام ورود لشکر فرانسوی ها به فرماندهی بوسکه، موازنه را بر هم زد و منشیکف با دادن 12 هزار نفر تلفات، عقب نشینی کرد. تلفات متحدین 3300 نفر بود که عمدتاً بریتانیایی بودند.

ادامه محاصره

متحدین، به لحاظ نظری با توجه به عدم محدودیت ارتباطات دریایی، باید با مشکل اندکی در عملیات محاصره روبه رو می شدند. در حالی که خط ارتباطی شمالی روس ها باز بود، اما در زمینه ی تدارکات از راه زمینی با مشکلات دیرپا و جدّی روبه رو بودند. متحدین برای انجام عملیات در فصل زمستان آمادگی نداشتند و این در حالی بود که طوفانی سهمگین (چهاردهم نوامبر) که حدود 30 کشتی حمل و نقل را در بالاکلاوا درهم کوبید، قسمت اعظم ذخایر موجود جیره مواد غذایی، علوفه و پوشاک را نابود کرد. ارتش رزمی روسیه نیز از بخت بد در دو طرف جاده همواری که از بالاکلاوا به خطوط محاصره منتهی می شد، زمین گیر شده بود. حرکت واگن ها در دشت های پر گل و لای تقریباً غیرممکن بود.
نیروهای بریتانیایی نیز بدون سرپناه و پوشش زمستانی مناسب تقریباً در حالت نیمه گرسنه به سر می بردند و سر و صدا می کردند. افراد در وضعیتی که امکانات پزشکی به گونه ای تکان دهنده ناکافی بود، همچون مگس از بین می رفتند. تا ماه فوریه، نیروهای آماده نبرد بریتانیا به 12 هزار نفر تقلیل یافته بود. کانروبر که مدیریتش بسیار بهتر بود، 78 هزار نیروی آماده در اختیار داشت و اداره قسمتی از بخش مربوط به بریتانیایی ها را به عهده گرفت. اما ارتباطات سیمی و تلگراف، این داستان تلخ را آنگونه که ویلیام هوارد راسل (7)، خبرنگار روزنامه تایمز لندن شاهد آن بود، منتشر کردند. مردم خشمگین بریتانیا دولت جرج گوردون، لرد آبردین (8) را وادار به سقوط کردند. نتایجی فوری در زمینه ی اصلاح این وضعیت حاصل شد که یکی از مهم ترین آنها، تأسیس و ایجاد تسهیلات مناسب پزشکی و بیمارستانی زیر نظر فلورانس نایتینگل بود. در این هنگام، علی رغم وارد آمدن تلفات جدی به کارگران در گلوله باران های متحدین، فعالیت بی وقفه و نبوغ مهندسی تادلبن با خسارات وارد آمده توسط توپ های متحدین مقابله کرد و استحکامات دفاعی توان بیشتری یافتند.
در 26 ژانویه 1855، نیرویی از ساردنی برای تقویت متحدین رسید. این نیروی 10 هزار نفری، تحت فرماندهی ژنرال آلفونسو فررو دی لا مارمورا (9) قرار داشت.
یک جاده جدید و خط آهن در دشت پر گل ولای پایگاه بالا کلاوا را به یگان محاصره متصل می کرد. در هفدهم فوریه، ارتش رزمی روسیه که تحت فرماندهی پرنس مایکل گورچاکف (10) (جانشین منشیکف) قرار داشت، تلاشی نه چندان جدی در اوپاتوریا (11)، برای نفوذ در خط محاصره انجام داد. این حمله به وسیله ترک ها دفع شد و خطوط محاصره تنگ تر گردید.
از هشتم تا سیزدهم آوریل، در گلوله باران به اصطلاح عید پاک، بخش عمده ای از استحکامات دفاعی روسیه، به وسیله توپخانه ی متحدین تخریب شد. نیروهای روسی که برای مقابله با تهاجمی که مورد انتظار، صفوف خود را فشرده ساخته بودند، در این میان بش از 6 هزار نفر از نیروهایشان را از دست دادند، اما حمله هرگز رخ نداد. فرماندهان رزمی متحدین و دولت های مطبوع آنها از طریق تلگراف بر سر هدایت عملیات با یکدیگر کشمکش داشتند. کانروبر که بر اثر مداخلات خشمگین شده بود، از فرماندهی استعفا داد. جانشین او، ژنرال امابل ژان ژاک پلیسیه (12) که مانند سلف خود سابقه ی شرکت در جنگ های الجزایر را داشت، نیروی جدیدی در رگ های عملیات متحدین تزریق کرد.
در 24 مه، یک نیروی اعزامی مشترک که به خوبی هدایت می شد، دریای آزوف (آخووسکو مور(13)) را پاکسازی کرد، کرچ (14) را تصرّف نمود و ارتباطات روس ها را با داخل قطع کرد.

نزدیک شدن نیروها به سواستوپول

در هفتم ژوئن، متحدین به دژ حمله کردند و بخشی از استحکامات دفاعی خارجی روس ها را تصرّف نمودند؛ روس ها 8500 نفر و متحدین حدود 6900 نفر تلفات دادند. در هفدهم و هجدهم ژوئن، متحدین حمله خود را تجدید کردند. اهداف عبارت بود از دو نقطه استحکام یافته روس ها یعنی مالاکف (15) و ردان (16) حمله فرانسویان به مالاکف به یک زد و خورد و آتش بازی ناچیز تقلیل یافت، در حالی که تهاجم بریتانیایی ها به ردان، گرفتار آتش متقاطع 100 توپ سنگین شد و با وارد شدن تلفات سنگین عقب زده شد. متحدین در این تلاش، 4 هزار نفر و روس ها 5400 نفر را از دست دادند. راگلان که قلبش شکسته شده بود، ده روز بعد مرد؛ و ژنرال سر جیمز سیمپسون (17) جانشین او شد.
تلفات روس ها به وسیله گلوله باران ها، از توان دفاعی سواستوپول می کاست، هر روزه طی ماه ژوئیه، حدود 350 نفر به هلاکت می رسیدند. ارتش رزمی روسیه تصمیم گرفت برای نفوذ در پرده متحدین بین بالاکلاوا و دژ، دست به یک تلاش نهایی بزند. این امر، در شانزدهم اوت، منجر به نبرد تراکتیر ریج (18) شد. دو سپاه از ارتش گورچاکف، به 37 هزار نیروی فرانسوی و ساردینایی در بلندی های مشرف به رودخانه چرنایا (19) حمله کردند. جنگی پنج ساعته درگرفت که به شکست روس ها منتهی شد و آخرین امید نجات سواستوپول، نافرجام ماند و این در حالی بود که پیاده نظام روسیه عزم خود را برای پیروزی، جزم کرده بود.
یک عملیات جنگی به طور کامل و ایده آل برنامه ریزی شده، در هشتم سپتامبر صورت گرفت. پس از گلوله باران شدید (8-5 سپتامبر) که منجر به تضعیف استحکامات دفاعی شد، کلیه سپاهیان تحت فرماندهی بوسکه به یک تهاجم جمعی علیه قلعه مالاکف دست زدند، تهاجمی که از مدت ها پیش برای آن برنامه ریزی شده بود. توجه دقیق به جزییات، شامل بازبینی در آخرین لحظه به وسیله افسران ستاد انجام می شد تا اطمینان حاصل شود که هر یک از سه ستون مهاجم به آسانی از سنگرها خارج می شوند، سنگرهایی که فقط 27 متر (30 یارد) از نقطه استحکام یافته روس ها فاصله داشت. برای حفظ رازداری، هیچ گونه علامتی برای تهاجم داده نشد. همزمان سازی ساعت ها - شاید برای نخستین بار در تاریخ نظامی - بر این اقدام حاکم بود. هنگام ظهر، سپاه به سمت جلو خیز برداشت و هر یک از ستون ها تحت رهبری فرمانده مربوط خود قرار داشت و این در حالی بود که بوسکه، پست فرماندهی خود را در جان پناه بیرونی ترین سنگر فرانسوی ها ایجاد کرده بود.
بر اثر این تهاجم، دیوار بیرونی تصرّف شد و به استحکامات دفاعی داخلی تر رخنه صورت گرفت و در اینجا بود که روس ها بر سر هر خاکریز و پناهگاه توپ، وارد رزم تن به تن می شدند. تا غروب آفتاب، مالاکف به تصرّف فرانسوی ها درآمد.
حمله همزمان بریتانیایی ها به ردان با شکست مواجه شد، اما فرانسوی ها از مالاکف آتش خود را متوجه روس ها در ردان کردند و آنها را با تحمل تلفات سنگین بیرون راندند. آن شب پس از منفجر کردن باقی مانده استحکامات، گورچاکف، سواستوپول را تخلیه کرد، روز بعد متحدین شهر را اشغال کردند. در کل در این تهاجم نهایی، متحدین بیش از 10 هزار نفر و روس ها 13 هزار نفر تلفات دادند.
گلوله باران کینبرن (20) در دهانه رودخانه باگ، نومیدکننده بود، اما در شانزدهم اکتبر، سه آتش بار مستقر بر کشتی بخار تاریخ ساز شدند، چون کشتی های جنگی زره پوش برای نخستین بار در نبرد ظاهر شدند. آنها استحکامات سنگین را تخریب کردند و این در حالی بود که گلوله های توپ و فشنگ های روسی بدون رساندن آسیبی به صفحات آهنی با برد 900 متری (1000 یاردی) یا کمتر مصرف می شدند.

جبهه قفقاز (1855-1854)

طی سال های 1854 و 1855 در قفقاز و ماورای قفقاز، زد و خوردهای جدی اما غیرقاطعی بین ترک ها و روس ها درگرفت. عملیات اصلی، محاصره کارس (21) به وسیله ژنرال روسی میخاییل موراویف (22) بود. در 29 سپتامبر 1855، ترک ها به فرماندهی سر ویلیام فنویچ ویلیامز (23) (ویلیامز پاشا) کمیسیونر بریتانیا و یک ژنرال ارتش ترکیه، حمله وحشیانه روس ها را به پادگان خود دفع کردند. عمر پاشا، پس از سقوط سواستوپول، نیرویی 15 هزار نفری را برای نجات کارس ترتیب داد، اما این دژ بر اثر قطحی و بیماری، پیش از رسیدن او سقوط کرده بود. ویلیامز، در 26 نوامبر 1855 تسلیم شد.

عملیات دریایی در بالتیک

در هفتم اوت 1854 یک اسکادران فرانسوی، 10 هزار نفر را تحت فرماندهی ژنرال آشیل باراگوئه دی هیلرز (24) در بومارسوند (25) واقع در جزیره آلاند (26) فرود آورد. پس از یک محاصره ی هشت روزه که در جریان آن، آتش توپ دریایی از جانب ناوگان متحدین تحت فرماندهی سر چارلز نپیر (27) شرکت داشت، پادگان متشکل از 2400 نفر نیرو تسلیم شد و دژ آن نابود گردید.
یک سال بعد، از هفتم تا یازدهم اوت 1855، یک ناوگان فرانسوی - بریتانیایی پس از ظاهر شدن در جلی دژ کرونشتاد (28)، اسویبورگ (29) را گلوله باران کرد (دژی در بندر هلسینکی) بدون آن که توفیقی کسب کند.

صلح

در اول فوریه 1856، بر سر شرایط مقدماتی صلح در وین توافق شد. تصویب نهایی پیمان صلح در کنگره پاریس (28 فوریه-30 مارس) اتفاق افتاد.

تفسیر

جنبه برجسته جنگ، سوء مدیریت طرفین بود که مشخصه ی آن بی تفاوتی دولت ها و کهنسال بودن و عدم لیاقت فرماندهان رزمی بود.
روسیه که با انگستان، فرانسه، ترکیه و ساردنی جنگ می کرد، حدود 256 هزار نفر را - به هر دلیلی - از دست داد. تلفات متحدین، حدود 252600 نفر بود. میزان مرگ و میر واقعی روس ها در نبرد چنین برآورد می شد که حدود 128700 نفر باشد و این میزان، برای متحدین 70 هزار نفر بود. بیماری - عمدتاً وبا- باعث هلاکت بقیه گردید. رزمندگان تحت شرایط دشوار، شهامت ناشیانه ای از خود بروز می دادند. در جبهه ی داخلی، بیداری علاقه ملّی نسبت به رفاه نیروها بی سابقه بود، به ویژه در بریتانیا که گزارشات خبرنگاران جنگی، خبر وضعیت تکان دهنده در جبهه های جنگ را منتشر می ساخت.

پی نوشت ها :

1- Tennysnon
2- Jams Thomas Brudenell, Lord cardigan
3- G.C Bingham, Lord lucan
4- pierre Bosquet
5- Vorontsov
6- Inkerman
7- william Howard Russell
8- George Gordon, Lord Aberdeen
9- Alfonso Ferrero dila Marmora
10- Michael gorchakov
11- Eupatoria
12- Aimable Jean Jacques pelissier
13- Axovskoe More
14- kerch
15- Malakoff
16- Redan
17- sir Jemes simpson
18- Battle of the Traktir Ridge
19- chernaya River
20- kinburn
21- kars
22- Michael Muraview
23- willam Fenwich williams
24- Achille Baraguay d Hilliers
25- Bomarsund
26- Aland Islands
27- Charles Napier
28- kronstadt
29- sveborg

منبع: ترور نویت، دوپویی؛ (1381) تاریخ جنگ ها، پیروز ایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد معاونت پژوهش، 1381.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط