نویسنده: علی محمد حیدری نراقی
یکی دیگر از راههای به دست آوردن ثروت و ازدیاد سرمایه «احتکار» است که در شرع مقدس مورد نکوهش شدید قرار گرفته تا آنجا که در برخی از روایات، محتکر، ملعون و مطرود از رحمت حق تعالی شمرده شده است.
بلکه پیشوایان دینی، مردم را از هرگونه زیاده طلبی و گرانفروشی بی رویه هرچند به وسیله احتکار نباشد، برحذر داشته اند.
«احتکار» آن است که کالایی شدیداً مورد نیاز مردم است به انگیزه گرانتر شدن از دسترس خرید آنان دور نگه داشته شود، به شکلی که مردم از این ناحیه در مضیقه و سختی قرار گیرند، خواه قصد ضرر زدن به آنان در بین باشد یا نه. احتکار در روایات زیادی مورد مذمت شدید قرار گرفته است. مطابق بعضی از روایات، محتکر از پناه خداوند متعال خارج شده و از نعمتهای الهی محروم می شود.
ظاهراً حرام بودن احتکار در زمان ما منحصر به گندم، جو، خرما، کشمش و روغن و زیتون نیست، بلکه شامل هر نوع کالایی می شود که شدیداً مورد نیاز مردم باشد و از نبود آن در مضیقه قرار گیرند. و امور ذکر شده در روایات از آن جهت است که در گذشته بیشتر آنها شدیداً مورد نیاز مردم بوده است وگرنه منحصر در آنها نمی شود.
قالَ رَسُولَ اللهِ(ص):«اَلواشِمَهُ وَ المُتَوَشِّمَهُ وَ النّاجِشُ وَ المَنجُوشُ مَلعُونونَ عَلی لِسانِ مُحَمَّدٍ» (1)
پیامبر خدا(ص)فرمود:«کسی که(برای دیگری)خالکوبی کند و(یا)خالکوبی می شود و کسی که با تبانی صاحب مال، قیمت مال را بالا می برد و کسی که تن به این عمل می دهد، همگی در زبان حضرت محمد(ص)لعنت شده اند».
قالَ النَّبیُّ(ص):«لا تَناجَشُوا وَ لا تَدابَرُوا». (2)
پیامبرخدا(ص)فرمود:«(با تبانی صاحب مال)قیمت جنس را بالا نبرید و با یکدیگر دشمنی نکنید».
چون مال التجاره را فروختند و به مدینه بازگشتند، مصادف خدمت امام(ع)رسید و دو کیسه پول را نزد حضرت گذاشت که هر کدام حاوی هزار دینار بود و گفت: فدایت شوم این اصل پول و این هم سود آن، امام فرمود: چه سود زیادی است؟ مگر شما چه کردید؟ مصادف ماجرا را برای امام بیان نمود. امام(ع)فرمود: سبحان الله، شما بر علیه مردم مسلمان با یکدیگر هم قسم شدید که کالا را به دو برابر قیمت آن بفروشید. پس یکی از کیسه ها را برداشت و فرمود: این اصل پول، ولی آن دیگری، مرا بدان پول نیازی نیست و بعد فرمود: ای مصادف! رو در روی شمشیر برهنه ایستادن از طلب روزی حلال آسان تر است(3)
حال ای پیروان امام صادق از پیشوای خود درس بگیرید و بازار سیاه برای جامعه اسلامی فراهم نیاورید. در زمان تحریم اقتصادی و جنگ بعضی نقل می کردند افرادی که به جنس خاصی نیاز پیدا می کردند، بعضی از کسبه با اینکه جنس موجود را داشتند می گفتند در بازار پیدا نمی شود، لیکن ببینم می توانم از جایی برای شما تهیه نمایم، بعد از ساعتی به طرف اطلاع می داد من با مشکل و سختی پیدا کرده ام، اما قیمت آن بالا است به چند برابر قیمت روز، طرف چون نیاز داشت و مجبور بود، می خرید و فرد فروشنده از این طرف سرمایه ای کسب می کرد و حال آنکه امام صادق(ع)به سرمایه این گونه ای راضی و خشنود نمی شود. پس همیشه در کسب و کار خود خدا را در نظر بگیریم و از مسیر حق و عدل و احسان خارج نگردیم خداوند هم یار و مددکار ما خواهد بود.
امام صادق(ع)از متعب وکیل خرج خانه خود پرسید:«ما امسال در خانه گندم داریم؟» عرض کرد: بلی، یا بن رسول الله! به قدری که چندین ماه را کفایت کند، گندم ذخیره داریم. حضرت فرمود:«آنها را به بازار ببر و د راختیار مردم بگذار و بفروش». متعب عرض کرد: یابن رسول الله! گندم در مدینه نایاب است، اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد. حضرت فرمود:«همین است که گفتم، همه را در اختیار مردم بگذار و بفروش» متعب دستور امام را اطاعت کرد، گندمها را فروخت و نتیجه را گزارش داد. امام به او دستور داد:«بعد از این نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر. نان خانه من، نباید با نانی که در حال حاضر توده مردم مصرف می کنند، تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعد از این نیمی گندم باشد و نیمی جو. من بحمدالله توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم، ولی این کار را نمی کنم تا در پیشگاه الهی مسئله اندازه گیری معیشت را رعایت کرده باشم.(4)
و در جای دیگری می فرماید:«اِنَّ اللهَ یَامُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ»(6)، «به راستی که بندگان را به عدل و احسان فرمان داده است».
همچنین می فرماید:«اِنَّ رَحمَة اللهِ قَریبٌ مِنَ المُحسِنینَ»(7)
«به راستی که رحمت پروردگار به نیکوکاران و محسنین نزدیک است». و مقصود از احسان در معامله، اموری است که به نفع مشتری بوده و مراعات آن بر فروشنده، واجب نیست، بلکه عنایتی است نسبت به مشتری؛ اموری که در داد و ستد رعایتش واجب است، در باب عدل و ترک ظلم داخل بوده و ما آن را در گذشته بیان داشتیم،اینک به بیان احسان در معامله می پردازیم که تحقق آن به مراعات یکی از این شش امر است:
اول: در رابطه با سود بر کالاست که فروشنده برای خود در نظر می گیرد که می باید بیش از حد متعارف نباشد، اما اصل فروش کالا به قیمتی بیش از قیمت خرید، امر مشروع است، زیرا معامله برای دست یابی به سود انجام می گیرد و این امکان ندارد، مگر در صورتی که گران تر از نرخ خرید، کالا فروخته شود، لیکن باید مراعات عرف و انصاف را نمود، بر فرض که مشتری به خاطر احتیاج به کالا و یا علاقه اش به آن، حاضر شود بیش از حد معمول به فروشنده سود دهد، فروشنده باید از دریافت چنین سودی خودداری کند که این خود از باب احسان در معامله می باشد، بنابراین، در داد و ستد سودی برای خود در نظر گرفتن اشکالی ندارد، اما به شرط اینکه فریب و نیرنگی در کار نباشد، گرچه بعضی از فقها سود بیش از یک سوم اصل قیمت کالا را موجب ثبوت خیار برای مشتری دانسته اند، ولی ما این قول را قبول نداریم، ولی شرط احسان در معاملات ایجاب می کند که تا حد امکان به سود کمتری قناعت شود.
بلکه پیشوایان دینی، مردم را از هرگونه زیاده طلبی و گرانفروشی بی رویه هرچند به وسیله احتکار نباشد، برحذر داشته اند.
«احتکار» آن است که کالایی شدیداً مورد نیاز مردم است به انگیزه گرانتر شدن از دسترس خرید آنان دور نگه داشته شود، به شکلی که مردم از این ناحیه در مضیقه و سختی قرار گیرند، خواه قصد ضرر زدن به آنان در بین باشد یا نه. احتکار در روایات زیادی مورد مذمت شدید قرار گرفته است. مطابق بعضی از روایات، محتکر از پناه خداوند متعال خارج شده و از نعمتهای الهی محروم می شود.
ظاهراً حرام بودن احتکار در زمان ما منحصر به گندم، جو، خرما، کشمش و روغن و زیتون نیست، بلکه شامل هر نوع کالایی می شود که شدیداً مورد نیاز مردم باشد و از نبود آن در مضیقه قرار گیرند. و امور ذکر شده در روایات از آن جهت است که در گذشته بیشتر آنها شدیداً مورد نیاز مردم بوده است وگرنه منحصر در آنها نمی شود.
قالَ رَسُولَ اللهِ(ص):«اَلواشِمَهُ وَ المُتَوَشِّمَهُ وَ النّاجِشُ وَ المَنجُوشُ مَلعُونونَ عَلی لِسانِ مُحَمَّدٍ» (1)
پیامبر خدا(ص)فرمود:«کسی که(برای دیگری)خالکوبی کند و(یا)خالکوبی می شود و کسی که با تبانی صاحب مال، قیمت مال را بالا می برد و کسی که تن به این عمل می دهد، همگی در زبان حضرت محمد(ص)لعنت شده اند».
قالَ النَّبیُّ(ص):«لا تَناجَشُوا وَ لا تَدابَرُوا». (2)
پیامبرخدا(ص)فرمود:«(با تبانی صاحب مال)قیمت جنس را بالا نبرید و با یکدیگر دشمنی نکنید».
گرانفروشی در موقع خاص
در کافی نقل شده که امام صادق(ع)برای تجارت، هزاردینار به غلامش «مصادف» داد و به وی فرمود: که اهل و عیالم زیاد شده اند می باید برای تجارت سفری به مصر نمایی. او آماده سفر شد و کالایی را خرید و با قافله ای که عازم مصر بود به راه افتاد، چون نزدیک شهر رسیدند قافله ای را دیدند که در حال بازگشت بود. اهل قافله از آنها از کم و کیف کالایی که همراه داشتند جویا شدند و کالا هم از مایحتاج عمومی بود، آنها گفتند این کالا در شهر کمیاب است، اهل قافله با یکدیگر هم قسم شدند که کالایشان را به سودی کمتر از معادل خرید کالا نفروشند .چون مال التجاره را فروختند و به مدینه بازگشتند، مصادف خدمت امام(ع)رسید و دو کیسه پول را نزد حضرت گذاشت که هر کدام حاوی هزار دینار بود و گفت: فدایت شوم این اصل پول و این هم سود آن، امام فرمود: چه سود زیادی است؟ مگر شما چه کردید؟ مصادف ماجرا را برای امام بیان نمود. امام(ع)فرمود: سبحان الله، شما بر علیه مردم مسلمان با یکدیگر هم قسم شدید که کالا را به دو برابر قیمت آن بفروشید. پس یکی از کیسه ها را برداشت و فرمود: این اصل پول، ولی آن دیگری، مرا بدان پول نیازی نیست و بعد فرمود: ای مصادف! رو در روی شمشیر برهنه ایستادن از طلب روزی حلال آسان تر است(3)
حال ای پیروان امام صادق از پیشوای خود درس بگیرید و بازار سیاه برای جامعه اسلامی فراهم نیاورید. در زمان تحریم اقتصادی و جنگ بعضی نقل می کردند افرادی که به جنس خاصی نیاز پیدا می کردند، بعضی از کسبه با اینکه جنس موجود را داشتند می گفتند در بازار پیدا نمی شود، لیکن ببینم می توانم از جایی برای شما تهیه نمایم، بعد از ساعتی به طرف اطلاع می داد من با مشکل و سختی پیدا کرده ام، اما قیمت آن بالا است به چند برابر قیمت روز، طرف چون نیاز داشت و مجبور بود، می خرید و فرد فروشنده از این طرف سرمایه ای کسب می کرد و حال آنکه امام صادق(ع)به سرمایه این گونه ای راضی و خشنود نمی شود. پس همیشه در کسب و کار خود خدا را در نظر بگیریم و از مسیر حق و عدل و احسان خارج نگردیم خداوند هم یار و مددکار ما خواهد بود.
گرانی ارزاق
نرخ گندم و نان، روز به روز در مدینه بالا می رفت، نگرانی و وحشت بر همه مردم مستولی شده بود، آن کس که آذوقه سال را تهیه نکره بود، در تلاش بود که تهیه کند و آن کس که تهیه کرده بود، مواظب بود آن را حفظ کند. در این میان مردمی هم بودند که به واسطه تنگدستی مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از بازار بخرند.امام صادق(ع)از متعب وکیل خرج خانه خود پرسید:«ما امسال در خانه گندم داریم؟» عرض کرد: بلی، یا بن رسول الله! به قدری که چندین ماه را کفایت کند، گندم ذخیره داریم. حضرت فرمود:«آنها را به بازار ببر و د راختیار مردم بگذار و بفروش». متعب عرض کرد: یابن رسول الله! گندم در مدینه نایاب است، اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد. حضرت فرمود:«همین است که گفتم، همه را در اختیار مردم بگذار و بفروش» متعب دستور امام را اطاعت کرد، گندمها را فروخت و نتیجه را گزارش داد. امام به او دستور داد:«بعد از این نان خانه مرا روز به روز از بازار بخر. نان خانه من، نباید با نانی که در حال حاضر توده مردم مصرف می کنند، تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعد از این نیمی گندم باشد و نیمی جو. من بحمدالله توانایی دارم که تا آخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره کنم، ولی این کار را نمی کنم تا در پیشگاه الهی مسئله اندازه گیری معیشت را رعایت کرده باشم.(4)
احسان در معامله
خدای تبارک و تعالی بندگان را به عدل و احسان فرمان داده است، عدل تنها سبب نجات بوده و به منزل سرمایه در تجارت است و احسان سبب فوز و دست یابی به سعادت و به منزله سود در تجارت می باشد، و همان گونه که عقلا در معاملات دنیایی به اینکه تنها سرمایه را حفظ کنند قانع نبوده، بلکه در پی دستیابی به سود هستند، در معاملات اخروی هم شایسته است که انسان تنها به مراعات عدل و پرهیز از ظلم اکتفا ننموده و ابواب احسان را بر روی خویش نبدد. ذات اقدس حق می فرماید:«وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیکَ»(5)، «و نیکی نما، چنان که خدا به تو احسان و نیکی نموده است».و در جای دیگری می فرماید:«اِنَّ اللهَ یَامُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ»(6)، «به راستی که بندگان را به عدل و احسان فرمان داده است».
همچنین می فرماید:«اِنَّ رَحمَة اللهِ قَریبٌ مِنَ المُحسِنینَ»(7)
«به راستی که رحمت پروردگار به نیکوکاران و محسنین نزدیک است». و مقصود از احسان در معامله، اموری است که به نفع مشتری بوده و مراعات آن بر فروشنده، واجب نیست، بلکه عنایتی است نسبت به مشتری؛ اموری که در داد و ستد رعایتش واجب است، در باب عدل و ترک ظلم داخل بوده و ما آن را در گذشته بیان داشتیم،اینک به بیان احسان در معامله می پردازیم که تحقق آن به مراعات یکی از این شش امر است:
اول: در رابطه با سود بر کالاست که فروشنده برای خود در نظر می گیرد که می باید بیش از حد متعارف نباشد، اما اصل فروش کالا به قیمتی بیش از قیمت خرید، امر مشروع است، زیرا معامله برای دست یابی به سود انجام می گیرد و این امکان ندارد، مگر در صورتی که گران تر از نرخ خرید، کالا فروخته شود، لیکن باید مراعات عرف و انصاف را نمود، بر فرض که مشتری به خاطر احتیاج به کالا و یا علاقه اش به آن، حاضر شود بیش از حد معمول به فروشنده سود دهد، فروشنده باید از دریافت چنین سودی خودداری کند که این خود از باب احسان در معامله می باشد، بنابراین، در داد و ستد سودی برای خود در نظر گرفتن اشکالی ندارد، اما به شرط اینکه فریب و نیرنگی در کار نباشد، گرچه بعضی از فقها سود بیش از یک سوم اصل قیمت کالا را موجب ثبوت خیار برای مشتری دانسته اند، ولی ما این قول را قبول نداریم، ولی شرط احسان در معاملات ایجاب می کند که تا حد امکان به سود کمتری قناعت شود.
پینوشتها:
1. وسائل، ج12، ص 337؛ فروع، ج1، ص 418.
2. وسائل، ج12، ص 338؛ معانی الاخبار، ص 82.
3. آداب کسب و معاش فیض، ص 75.
4. بحار، ج11، چاپ کمپانی، ص 121.(به نقل از: داستان راستان، مطهری)
5. قصص، آیه 77.
6. نحل، آیه 90.
7. اعراف، آیه 56.
/ج