نویسنده: ویلیام دوراندوس
مترجم: کامبیز گوتن
مترجم: کامبیز گوتن
اشاره:
ویلیام دور اندوس (حدود 96- 1220 ) کشیش معروفی در روزگار خودش بود، معلم و نویسنده ای درباره قوانین شرعی، صاحب مقامی در زمان دو پاپ، اسقف مند Mende به سال 1286 . اثر او Rationale Divinorum Officiorum در اواخر عمرش تدوین شد که در آن تفکر سمبولیک قرون وسطایی به نحو بارزی نشان داده شده است.همه چیز، شمارشان هر قدر هم که باشد تا جایی که به مناصب و امور کلیسایی ارتباط می یابند، پر از معانی و اسرار الهی هستند و از شیرینی آسمانی برخودار...
حال، در کتب مقدس معانی مختلفی باشد: به صورت تاریخی، تمثیلی، استعاری و مجازی...
«تاریخ» آن چزهایی است که با کلمات تفهیم می شود: مثلاً وقتی یک ارتباط روشن برقرار می شود که چگونه برخی حوادث به وقوع پیوسته اند: مثلاً وقتی که فرزندان اسراییل، بعد از نجاتشان از مصر، خیمه ای را که عبادتگاه بود بهر خدا به پا کردند...
تمثیل یا قصه ی رمزی وقتی است که چیزی گفته می شود ولی مفهومی دیگر باید از آن گرفت: « مثلاً وقتی با عملی مراد چیزی دیگر است: آن چیز دیگر اگر مرئی باشد کلاً تمثیل است، اگر نامرئی و آسمانی باشد تعبیرش معنوی یا عرفانی. اگر امور با مطالبی دیگر توصیف شود باز تمثیل است: مثل وقتی که صبر مسیح، و فرایض و احکام کلیسا با کلمات و اعمال عرفانی تبیین می گردد. در این مقام وقتی گفته می شود: ترکه ای از سِتاک یَسَی برون خواهد آمد، و شاخه ای از ریشه هایش رشد خواهد نمود، به زبان ساده منظور این است که از خانواده داود، مریم باکره تولد خواهد یافت، داود که پسر یَسَی بود...
استعاره اشارتی به اخلاق است: با منظوری اخلاقی، یا مفهومی سمبولیک یا بدیهی برای نشان دادن رفتارمان و تربیت آن. سمبولیک؛ وقتی او گفته است، بگذار جامه ات همیشه سفید باشد و بگذار روغن سرت هرگز کمبودی نیابد. معنی آن این است که بکوش همه کارهایت پاک باشند و نیکی هرگز از سرت دور نگردد. و باز هم بجاست که داود، جُلیات (1) را در درون ما هلاک سازد، تا تواضع کبرمان را مهار کند. و این گفته مصداق دارد که «نانت را به گرسنگان بخش»...
آناگوژ anagoge (مجازی) از ترکیب آنا anaیعنی به طرف بالا و گوژ goge یعنی هدایت کننده درست شده که اجمالاً معنی هدایت کننده به طرف بالا را می دهد. بنابراین آناگوژیک یا مجازی به آن مفهومی اطلاق می گردد که از مرئی به نامرئی هدایت شود: چنانچه روشنایی، نخستین روز را ساخت، اشارت به چیزی غیر مرئی و نامرئی هدایت شود: چنانچه روشنایی، نخستین روز را ساخت، اشارت به چیزی غیر مرئی دارد، یعنی آن طبیعت ملکوتی که در ابتدا ساخته شد. بنابراین مجاز یا آناگوژ بدان معنی است که فکر معطوف عالم بالا یا امور معنوی گردد: یعنی معطوف تثلیث و ترتیب فرشتگان شده و به پاداش های اخروی اشارت نموده و زندگی آخرت را که در بهشت است: و اصطلاحات بدیهی و عرفانی را توأمان به کار برد، مثلاً در این گفته، خجسته اند پاکدلان: چه آنان توفیق دیدن خدا را خواند یافت: عرفانی مثل، خجسته اند آنانی که جامه خود را سفید نموده اند: تا آنان حق برخورداری از درخت حیات را یابند و از دروازه به درون مدینه وارد گردند. معنی اینها این است که، خجسته اند کسانی که افکار خود را پاک می نمایند، تا باشد که حق دیدن خدا را پیدا کنند، که راه است و حقیقت است و زندگی: و با پیروی از سرمشق اولیا به عالم ملکوت راه می یابند.
ترتیب یک کلیسای مادی به بدن انسان شبیه است: صدر کلیسا، یا جایی که محراب قرار دارد سر را می رساند: جناح های کلیسا، دست ها و پاها را، و بقیه، - به طرف غربی، - مابقی بدن را. قربانی بر سکوی محراب مفهوم دلسپردگی را دارد. به علاوه ، به گفته ی ریکارد دو سانکتو ویکتوره Richard de Sancto Victore ترتیب بنای یک کلیسا نشانگر مراحل سه گانه در کلیساست: آنِ باکره گان، آنِ اسماک گران، آنِ متأهلان. حرم کلیسا کوچکتر از صدر کلیسا است و این یکی کوچکتر از صحن وسیع کلیسا: زیرا باکره گان از نظر تعداد کمتر از امساک گرانند و این عده کمتر از متأهلان. و حرم مقدس تر از صدر کلیساست، و صدر کلیسا مقدس تر از صحن اصلی کلیسا: زیرا مقام باکره گان بالاتر از امساک گران است و مقام امساک گران با ارزشتر از متأهلان.
به علاوه، بنای کلیسا چهار دیوار دارد، یعنی بر شالوده نظریه انجیل های چهارگانه بنا شده؛ و دارای طول، عرض و ارتفاع است: ارتفاع نمایانگر شجاعت است؛ طول صبر، چنانچه با بردباری تحملش کرد به خانه آسمانی راه خواهد یافت؛ عرض احسان است، که، با رنج طولانی، به دوستانش در خداوند مهر می ورزد و دشمناش برای خدا؛ و باز، بلندی آن امید به تلافی اخروی است که به پاداش یا مکافات می انجامد، امید به دیدن نیکی پروردگار در سرزمین زندگان.
باز، در معبد خداوند، شالوده ایمان، که با امور نامرئی مرتبط است: سقف نشانگر احسان است که گناهان بی شماری را می پوشاند. در، اطاعت را که خداوند درباره اش گفته، گر بخواهی به زندگی داخل شوی، احکام را بجای آور. سنگفرشی که بر آن گام می گذارند تواضع را می رساند که در باره اش داود گفته ، روح من سنگفرش را می چسبد.
تصاویر و تزئینات در کلیساها درس ها و رهنمودهایی بهر عوام است. از همین رو گرگوری» گفته: ستایش تصویر یک چیز است و یاد گرفتن از تصویر برای پرستیدن چیزی دیگر. زیرا نوشته برای کسی که خواندن می داند همان کاری را می کند که تصویر برای کسی که سواد ندارد و فقط می تواند نگاه کند زیرا آنهایی که سواد ندارند، بدین سان می بینند که از چه باید پیروی کنند: چیزها خوانده می شوند، هر چند حروف ناشناخته باشند...
گهواره ای که هنرمند کشیده یاد آور تولد عیسی است: در آغوش مادرش، طفولیت او: ترسیم یا نقش صلیب او نشانگر رنج و محنت اوست: (برخی مواقع خورشید و ماه در حال کسوف در خود صلیب نشان داده شده) وقتی این روی نرده پله ها نشان داده می شود مبین عروج اوست: وقتی برجایی رفیع یا تختی با شکوه، باید متوجه قدرت کنونی او شویم: چنانکه او گفته است، همه چیز در بهشت و در زمین به من داده شده است: به موجب آن گفته، خداوند را دیدم که بر تخت نشسته است: یعنی این که بر فرشتگان پادشاهی می کند: آن طور که در متن آمده، که بر گرده فرشتگان بالدار ....
بعضی از مواقع بیست و چهار سال دیده یا پیر که گرد منجی حلقه زده اند، آن طور که یوحنا در عالم مکاشفه دیده، تصویر شده است، با جامه های سفید، و آنها بر سر خود تاجی از طلا دارند. با آن خردمندان عهد عتیق و جدید نشان داده شده است، که به موجب مذهب تثلیث در چهار گوشه دنیا دوازده نفر هستند: یا بیست و چهار نفر به موجب آثار خوب، و به روایت انجیل ها.
شما باید بدانید که ناقوس ها که صدایشان مردم را دعوت به جمع شدن در کلیسا و شنیدن گفتار وعاظ می کند، صبحگاهان از بخشایش خداوند و شامگاهان از قدرت او، مبین شیپورهای نقره ای هستند که تحت قانون دینی کهن مردم را دعوت به جمع شدن و تقدیم قربانی می کرده است....
همچنین در مواقع حرکت دسته جمعی ناقوس ها به صدا در می آمده تا ارواح شریز آن را شنیده و فرار کنند، چنانچه در این زمینه بیشتر گفته خواهد شد. زیرا ارواح خبیثه وقتی صدای شیپورهای مبارزان کلیسا را بشنوند، یعنی ناقوس ها را بشنوند، همچو جباری که در سرزمین خود صدای شیپورهای پادشاه مقتدری که دشمن او است بشنود به ترس و واهمه می افتند.
بدون بقایای متبرکه ی قدیسان، یا، جایی که نتوان آنها را داشت، بدون پیکر مسیح، محراب ثابتی نمی توان بر پا کرد: بلکه می توان محراب قابل حمل و مسافرتی با خود داشت. بقایای متبرکه در واقع به موجب تورات و انجیل، نشانه ی رنج شهیدان و هستی مومنان است؛ چیزهایی که برای ما به عنوان یادبود آنها مانده. اینها را ما در جعبه ای دربسته نگه می داریم، زیرا آنها را ابقا می کنیم تا تأسی از آنها جوییم، در دلمان...
ولی حمل محترمانه ی بقایای متبرکه تقلید از آن گفته ای است که در بخش بیست و پنجم سفر خروج آمده است؛ در تابوتی که شرحش در تورات آمده است دو حلقه ی طلایی هست که از تمامی ضخامت چوب می گذرد و از میان آنها عصاهایی از چوب شلیم پوشیده از لایه ای از زر عبور داده شده تا تابوت را بتوان بلند کرد. و قبل از این که اسقف داخل کلیسا شود به دور آن با بقایای متبرکه می گردد تا کلیسا را از بلایا دور نگهدارند و محافظتش کنند.
پی نوشت ها :
* William Durandus: The Symbolism of Churches and Church Ornaments, trans J.M. Neale and B. Bebb (Leeds: T.W.Green: 1843, pp.3, 8-10 ,24-5 ,53 , 58-60, 87-8-96-149
1- جُلیات جنگ آور فلسطینی «نامختونی» بود که داود او را با پرتاب کردن سنگ بر پیشانیش کشت. (تورات، کتاب اول سموئیل، باب 17). (مترجم).