نویسنده: نعیم قاسم
مترجم: محمد مهدی شریعتمدار
مترجم: محمد مهدی شریعتمدار
نام حزب الله از بیان قرآن برگرفته شده است:
انما ولیکم الله و رسول له و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون * و من یتول الله و رسول له و الذین ءامنوا فان حزب الله هم الغلبون. (1)
«ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند، کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند * و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده اند، ولی خود بداند [پیروز است] که حزب خدا پیروزند.»
لا تجد قوماً یومنون بالله و الیوم الاخر یوآدّون من حادالله و رسوله و لو کانوا ءاباء هم او ابناءهم او اخونهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمن و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنت تجری من تحتها الانهار خلدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون(2)
«قومی نمی یابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند، کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند - هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند. در دل اینهاست که خدا ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است و آنان را به بهشت هایی که از زیر آن جوی هایی روان است، وارد می کند؛ همیشه در آن ماندگارند؛ خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند. آنان حزب خدایند، به راستی که حزب خدا رستگارانند.»
حتی پیش از آن که رهبری حزب این نام را برگزیند، مجاهدان از نام حزب الله استفاده می کردند. نام پیشنهادی کمیته 9 نفره «جنبش اسلامی در لبنان» بود، اما بعداً معلوم شد که گروه اسلامی دیگری در لبنان، از این نام استفاده کرده است. لذا این نام کنار گذاشته شد، بی آن که در بادی امر، به نام گذاری حزب توجه و اهتمامی بشود. در آغاز به نام «مقاومت اسلامی» بسنده شد که فعالیت جهادی خود را عملاً آغاز کرده بود، تا این که شورا کمی پیش از اعلام نامه سرگشاده تصمیم گرفت که نام «حزب الله» را برگزیند.
نام گذاری مقاومت اسلامی نیز برخاسته از تلاش برای تبیین شخصیت و هویت اسلامی بود، هویتی که به شریعت آسمانی ایمان دارد:
وجهدوا فی الله حق جهاده هو اجتبکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج مله ابیکم ابراهیم هوسمّکم المسلمین من قبل و فی هذا لیکون الرسول شهیداً علیکم و تکونوا شهداء علی الناس فاقیموا الصلوه و اتوا الزکوه و اعتصموا بالله هو مولکم فنعم المولی و نعم النصیر(1)
«و در راه خدا چنان که حق جهاد در راه اوست، جهاد کنید. او شما را برگزیده و در دین برای شما سختی قرار نداده است، آیین پدرتان ابراهیم است. او شما را هم پیش از این و هم در این [کتاب] مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. پس نماز را بر پا دارید و زکات دهید و به خدا پناه برید. او مولای شماست، چه نیکو مولا و نیکو یاوری.»
حملاتی که علیه این نام گذاری اسلامی در آغاز راه و برای سال های طولانی صورت گرفت، ناشی از یک یا چند مورد از حتمالات سه گانه زیر بود:
1- هراس از گرایش اسلامی که خود ناشی از رفتارهای نادرست و نفرت آور بعضی از مسلمین بود و تبلیغات استکباری و انحرافی نیز در مخدوش نشان دادن تعالیم و چهره اسلام نقش داشته است.
2- اعتبارات و ملاحظات فرقه ای در تشکیل هر نیروی نظامی، موجب اختلال در موازنه میان فرق و طوایف لبنان تلقی می شود و به سود یک فرقه و مذهب و به زیان سایر مذاهب است و کشور را به موضع گیری هایی از سوی برخی گروه ها می کشاند که هزینه نتیجه اقدامات آن را همگان می پردازند.
3- استفاده قبلی بعضی از احزاب ملی هم پیمان با سازمان آزادی بخش فلسطین از نام مقاومت ملی و علاقه مندی آنها به انحصار نام گذاری عملیات مقاومت به آنها. هدف از این انحصار طلبی چندان روشن نبود، اما از دید این احزاب، دارای این نتیجه بود که آنان به نام مقاومت سخن بگویند و آن را به نام خود مصادره کنند.
اگر چه مقاومت اسلامی نسبت به این احتمالات چندان ناآگاه نبود اما آنها را منصفانه و اصولی نمی دانست. احتمال نخست، اساساً با حزب الله انطباقی نداشت، چرا که جنبش های اسلامی متنوع و دارای اختلافات درونی است و هرگز دارای دیدگاهی واحد در روش های اجرایی یا شیوه های فکری نیست و این مسأله بستگی به درک و بینش این جنبش ها دارد و تنها دیدگاه و برداشت حزب الله برای این حزب الزام آور است. در این زمینه، تجربه بهترین دلیل است و حزب الله در برابر دو احتمال قرار داشت: یا به موفقیت عملی دست یابد یا با عملکرد خویش شکست بخورد و لذا مصادره پیش هنگام گرایش های حزب الله، با مقایسه هایی ناقص، کار درستی نبود.
روشن است که ادعاهای شرق و غرب که از سوی دو اردوگاه کمونیسم و سرمایه داری علیه اسلام مطرح می شد، در این زمینه بسیار گسترده بود که خود ناشی از دیدگاه های فکری آنها از یک سو و منافع مرتبط با سلطه جویی قدرت ها از سوی دیگر بود. از این رو، آن نگرانی و هراس، خود مولود ناآگاهی از حقایق و اثر پذیری از تبلیغات خصمانه بود.
احتمال دوم نیز برخاسته از محاسبات فرقه ای است که لبنان را در برگرفته است، به گونه ای که تفکیک میان آنها و سایر اعتبارات دشوار شده است. اما اگر نیروی نظامی تنها برای رویارویی با اشغال و آزاد سازی سرزمین اشغال شده، بدون هیچ تبعیض جغرافیایی به کار رود در صورتی که لبنان، در اسارت موازنه هایی بوده است که باعث می شود، هر که در اندیشه غلبه بر دیگران باشد، دچار شکست شود و همه نیروهای متخاصم را برای مواجهه با خود متحد کند و نیز در جایی که برتری جویی نظامی یک فرقه بر دیگران، به فتنه ای داخلی می انجامد که هیچ کس پیروز آن نخواهد بود؛ در این صورت مقاومت جدی مشروعیت طبیعی خود را خواهد یافت و گرنه به سرعت ماهیت آن آشکار شده، از هدف اصلی خود منحرف خواهد شد. حزب الله بارها اعلام کرده است که سلاح مقاومت تنها در راه رویارویی با اشغالگری اسرائیل به کار خواهد رفت و هر نوع استفاده از سلاح در جنگ های داخلی فتنه ای بیش نخواهد بود.
احتمال سوم را خود احزاب از بین بردند، زیرا برای آن که هر حزب بر ویژگی های خاص خود تأکید بورزد به تدریج، نام هایی اضافی بر مقاومت ملی افزوده شد. در چنین صورتی، عنوان «مقاومت ملی» هیچ فایده همه جانبه ای جز یک نام گذاری نداشته و این هدف، در کاربرد واژه مقاومت به تنهایی تحقق می یافت، واژه ای که فصل مشترک همه کسانی است که آن را عنوانی برای مواجهه با اشغالگری برگزیده بودند.
این پرسش مطرح است که چرا همه تشکل ها و گروه های مقاومت راه وحدت را برنگزیدند تا در مورد نام مقاومت و همه جزییات دیگر به توافق برسند و چرا هر کس نامی برای یک تشکل مطرح کرده، دیگران را به پیوستن به صفوف خود دعوت می کند؟ اساساً معلوم نیست که هر یک از گروه های مقاومت، چه نتایجی برای فعالیت خود ترسیم کرده است تا بتوان همه را تحت یک نام گرد هم آورد. آیا مقاومت را به عنوان بخشی از روند سیاسی مذاکرات می خواهند یا به عنوان یک فعالیت آزادی بخش؟ آیا آن را به صورت موقت می خواهند؟ آیا در مرحله ای از مبارزه، مایه جدایی و تفکیک آن از اوضاع داخلی بوده است؟
اقدام به اعلام مسئولیت بعضی از عملیات مقاومت اسلامی با نام هایی دیگر، رویدادی بود که مقاومت را شگفت زده و متحیر ساخت و باعث برخوردهایی در مورد مصداق ها شد که با عظمت هدف انتخاب شده سازگار نبود. گفتنی است که مقاومت اسلامی، به دلیل ملاحظات امنیتی و سرگردان کردن دشمن در تشخیص گروه انجام دهنده عملیات، تنها یک سال و 9 ماه پس از شروع فعالیت خود، انجام عملیات نظامی را رسماً برعهده می گرفت. برای نخستین بار، عملیات شهادت طلبانه شهید علی صفی الدین (4) در تاریخ 12/ 4/ 1984 و پس از گسترده شدن عملیات مقاومت رسماً اعلام شد و این اعلام، بخشی جدایی ناپذیر از بسیج نیروها، اثبات کارایی و رویکرد مقاومت و ضرورت های نبرد بود.
در هر حال، این نام گذاری ها تنها می تواند برای بیان گروهی که مسئولیت یک اقدام را به عهده بگیرد، به کار آید. هر گروهی برای افزایش فعالیت تشویقی و بسیج نیروها و هدایت علاقه مندان به مقاومت برای آماده شدن در این زمینه، از این نام ها بهره می برد و مسئولیت پیامدهای اقدامات خود را نیز به دوش می کشد و این حق همه طرف های مقاومت است. بنابراین ضایع کردن تلاش ها یا تحمیل نا آگاهی بر نیروهای مقاومت سودی نخواهد داشت. مقاومت شرفی است که مستحق مبارزه و رقابت همه نیروهای امت درباره آن و شایسته فداکاری ها و ایثار است و بخشی از وظیفه همگانی است، به نحوی که هر کس در عملیات مقاومت شرکت نجوید، در موضع پرسش ها و اتهام خواهد بود.
نام ها هر چه باشد، رفتارهای عملی ماهیت اهداف هر گروه مقاومت را روشن خواهد کرد. این نام ها ملی یا مردمی یا اسلامی - محتوا را تغییر نخواهد داد و چه بهتر که نام های انتخاب شده، صادقانه و به روشنی، گویای اهداف گروه، از آغاز کار باشد، چرا که مسیر حرکت سالم تر خواهد بود. حزب الله بر آن است که این نام می تواند بیانگر اهداف و رویکرد این تشکل باشد، به گونه ای که با باورها و ایمان او سازگار باشد.
تجربه عملی نشان داد که انتخاب نام مشکلی ایجاد نمی کند. همگان با این نام ارتباط برقرار کردند و برخوردی اثباتی با آن داشتند. تعدد نام ها هم هرگز بر واقعیت مقاومت اثری نداشته است، زیرا واقعیت عملیات و نتایج آن و نه نام آنها، اثر گذاری نهایی را داشته است.
انما ولیکم الله و رسول له و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون * و من یتول الله و رسول له و الذین ءامنوا فان حزب الله هم الغلبون. (1)
«ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند، کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند * و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده اند، ولی خود بداند [پیروز است] که حزب خدا پیروزند.»
لا تجد قوماً یومنون بالله و الیوم الاخر یوآدّون من حادالله و رسوله و لو کانوا ءاباء هم او ابناءهم او اخونهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمن و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنت تجری من تحتها الانهار خلدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون(2)
«قومی نمی یابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند، کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند - هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند. در دل اینهاست که خدا ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است و آنان را به بهشت هایی که از زیر آن جوی هایی روان است، وارد می کند؛ همیشه در آن ماندگارند؛ خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند. آنان حزب خدایند، به راستی که حزب خدا رستگارانند.»
حتی پیش از آن که رهبری حزب این نام را برگزیند، مجاهدان از نام حزب الله استفاده می کردند. نام پیشنهادی کمیته 9 نفره «جنبش اسلامی در لبنان» بود، اما بعداً معلوم شد که گروه اسلامی دیگری در لبنان، از این نام استفاده کرده است. لذا این نام کنار گذاشته شد، بی آن که در بادی امر، به نام گذاری حزب توجه و اهتمامی بشود. در آغاز به نام «مقاومت اسلامی» بسنده شد که فعالیت جهادی خود را عملاً آغاز کرده بود، تا این که شورا کمی پیش از اعلام نامه سرگشاده تصمیم گرفت که نام «حزب الله» را برگزیند.
نام گذاری مقاومت اسلامی نیز برخاسته از تلاش برای تبیین شخصیت و هویت اسلامی بود، هویتی که به شریعت آسمانی ایمان دارد:
وجهدوا فی الله حق جهاده هو اجتبکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج مله ابیکم ابراهیم هوسمّکم المسلمین من قبل و فی هذا لیکون الرسول شهیداً علیکم و تکونوا شهداء علی الناس فاقیموا الصلوه و اتوا الزکوه و اعتصموا بالله هو مولکم فنعم المولی و نعم النصیر(1)
«و در راه خدا چنان که حق جهاد در راه اوست، جهاد کنید. او شما را برگزیده و در دین برای شما سختی قرار نداده است، آیین پدرتان ابراهیم است. او شما را هم پیش از این و هم در این [کتاب] مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. پس نماز را بر پا دارید و زکات دهید و به خدا پناه برید. او مولای شماست، چه نیکو مولا و نیکو یاوری.»
حملاتی که علیه این نام گذاری اسلامی در آغاز راه و برای سال های طولانی صورت گرفت، ناشی از یک یا چند مورد از حتمالات سه گانه زیر بود:
1- هراس از گرایش اسلامی که خود ناشی از رفتارهای نادرست و نفرت آور بعضی از مسلمین بود و تبلیغات استکباری و انحرافی نیز در مخدوش نشان دادن تعالیم و چهره اسلام نقش داشته است.
2- اعتبارات و ملاحظات فرقه ای در تشکیل هر نیروی نظامی، موجب اختلال در موازنه میان فرق و طوایف لبنان تلقی می شود و به سود یک فرقه و مذهب و به زیان سایر مذاهب است و کشور را به موضع گیری هایی از سوی برخی گروه ها می کشاند که هزینه نتیجه اقدامات آن را همگان می پردازند.
3- استفاده قبلی بعضی از احزاب ملی هم پیمان با سازمان آزادی بخش فلسطین از نام مقاومت ملی و علاقه مندی آنها به انحصار نام گذاری عملیات مقاومت به آنها. هدف از این انحصار طلبی چندان روشن نبود، اما از دید این احزاب، دارای این نتیجه بود که آنان به نام مقاومت سخن بگویند و آن را به نام خود مصادره کنند.
اگر چه مقاومت اسلامی نسبت به این احتمالات چندان ناآگاه نبود اما آنها را منصفانه و اصولی نمی دانست. احتمال نخست، اساساً با حزب الله انطباقی نداشت، چرا که جنبش های اسلامی متنوع و دارای اختلافات درونی است و هرگز دارای دیدگاهی واحد در روش های اجرایی یا شیوه های فکری نیست و این مسأله بستگی به درک و بینش این جنبش ها دارد و تنها دیدگاه و برداشت حزب الله برای این حزب الزام آور است. در این زمینه، تجربه بهترین دلیل است و حزب الله در برابر دو احتمال قرار داشت: یا به موفقیت عملی دست یابد یا با عملکرد خویش شکست بخورد و لذا مصادره پیش هنگام گرایش های حزب الله، با مقایسه هایی ناقص، کار درستی نبود.
روشن است که ادعاهای شرق و غرب که از سوی دو اردوگاه کمونیسم و سرمایه داری علیه اسلام مطرح می شد، در این زمینه بسیار گسترده بود که خود ناشی از دیدگاه های فکری آنها از یک سو و منافع مرتبط با سلطه جویی قدرت ها از سوی دیگر بود. از این رو، آن نگرانی و هراس، خود مولود ناآگاهی از حقایق و اثر پذیری از تبلیغات خصمانه بود.
احتمال دوم نیز برخاسته از محاسبات فرقه ای است که لبنان را در برگرفته است، به گونه ای که تفکیک میان آنها و سایر اعتبارات دشوار شده است. اما اگر نیروی نظامی تنها برای رویارویی با اشغال و آزاد سازی سرزمین اشغال شده، بدون هیچ تبعیض جغرافیایی به کار رود در صورتی که لبنان، در اسارت موازنه هایی بوده است که باعث می شود، هر که در اندیشه غلبه بر دیگران باشد، دچار شکست شود و همه نیروهای متخاصم را برای مواجهه با خود متحد کند و نیز در جایی که برتری جویی نظامی یک فرقه بر دیگران، به فتنه ای داخلی می انجامد که هیچ کس پیروز آن نخواهد بود؛ در این صورت مقاومت جدی مشروعیت طبیعی خود را خواهد یافت و گرنه به سرعت ماهیت آن آشکار شده، از هدف اصلی خود منحرف خواهد شد. حزب الله بارها اعلام کرده است که سلاح مقاومت تنها در راه رویارویی با اشغالگری اسرائیل به کار خواهد رفت و هر نوع استفاده از سلاح در جنگ های داخلی فتنه ای بیش نخواهد بود.
احتمال سوم را خود احزاب از بین بردند، زیرا برای آن که هر حزب بر ویژگی های خاص خود تأکید بورزد به تدریج، نام هایی اضافی بر مقاومت ملی افزوده شد. در چنین صورتی، عنوان «مقاومت ملی» هیچ فایده همه جانبه ای جز یک نام گذاری نداشته و این هدف، در کاربرد واژه مقاومت به تنهایی تحقق می یافت، واژه ای که فصل مشترک همه کسانی است که آن را عنوانی برای مواجهه با اشغالگری برگزیده بودند.
این پرسش مطرح است که چرا همه تشکل ها و گروه های مقاومت راه وحدت را برنگزیدند تا در مورد نام مقاومت و همه جزییات دیگر به توافق برسند و چرا هر کس نامی برای یک تشکل مطرح کرده، دیگران را به پیوستن به صفوف خود دعوت می کند؟ اساساً معلوم نیست که هر یک از گروه های مقاومت، چه نتایجی برای فعالیت خود ترسیم کرده است تا بتوان همه را تحت یک نام گرد هم آورد. آیا مقاومت را به عنوان بخشی از روند سیاسی مذاکرات می خواهند یا به عنوان یک فعالیت آزادی بخش؟ آیا آن را به صورت موقت می خواهند؟ آیا در مرحله ای از مبارزه، مایه جدایی و تفکیک آن از اوضاع داخلی بوده است؟
اقدام به اعلام مسئولیت بعضی از عملیات مقاومت اسلامی با نام هایی دیگر، رویدادی بود که مقاومت را شگفت زده و متحیر ساخت و باعث برخوردهایی در مورد مصداق ها شد که با عظمت هدف انتخاب شده سازگار نبود. گفتنی است که مقاومت اسلامی، به دلیل ملاحظات امنیتی و سرگردان کردن دشمن در تشخیص گروه انجام دهنده عملیات، تنها یک سال و 9 ماه پس از شروع فعالیت خود، انجام عملیات نظامی را رسماً برعهده می گرفت. برای نخستین بار، عملیات شهادت طلبانه شهید علی صفی الدین (4) در تاریخ 12/ 4/ 1984 و پس از گسترده شدن عملیات مقاومت رسماً اعلام شد و این اعلام، بخشی جدایی ناپذیر از بسیج نیروها، اثبات کارایی و رویکرد مقاومت و ضرورت های نبرد بود.
در هر حال، این نام گذاری ها تنها می تواند برای بیان گروهی که مسئولیت یک اقدام را به عهده بگیرد، به کار آید. هر گروهی برای افزایش فعالیت تشویقی و بسیج نیروها و هدایت علاقه مندان به مقاومت برای آماده شدن در این زمینه، از این نام ها بهره می برد و مسئولیت پیامدهای اقدامات خود را نیز به دوش می کشد و این حق همه طرف های مقاومت است. بنابراین ضایع کردن تلاش ها یا تحمیل نا آگاهی بر نیروهای مقاومت سودی نخواهد داشت. مقاومت شرفی است که مستحق مبارزه و رقابت همه نیروهای امت درباره آن و شایسته فداکاری ها و ایثار است و بخشی از وظیفه همگانی است، به نحوی که هر کس در عملیات مقاومت شرکت نجوید، در موضع پرسش ها و اتهام خواهد بود.
نام ها هر چه باشد، رفتارهای عملی ماهیت اهداف هر گروه مقاومت را روشن خواهد کرد. این نام ها ملی یا مردمی یا اسلامی - محتوا را تغییر نخواهد داد و چه بهتر که نام های انتخاب شده، صادقانه و به روشنی، گویای اهداف گروه، از آغاز کار باشد، چرا که مسیر حرکت سالم تر خواهد بود. حزب الله بر آن است که این نام می تواند بیانگر اهداف و رویکرد این تشکل باشد، به گونه ای که با باورها و ایمان او سازگار باشد.
تجربه عملی نشان داد که انتخاب نام مشکلی ایجاد نمی کند. همگان با این نام ارتباط برقرار کردند و برخوردی اثباتی با آن داشتند. تعدد نام ها هم هرگز بر واقعیت مقاومت اثری نداشته است، زیرا واقعیت عملیات و نتایج آن و نه نام آنها، اثر گذاری نهایی را داشته است.
پی نوشت ها :
1- مائده، 55 و 56.
2- مجادله، 22.
3- حج، 78.
4- پیش از این عملیات شهادت طلبانه، شاهد اقدامات دیگری هم بوده ایم که از جمله آنهاست. عملیات شهادت طلبانه «احمد قصیر» علیه مقر حاکم نظامی اسرائیل در صور در 11/ 11/ 1982 و عملیات شهادت طلبانه شهیدی که خودروی حامل مواد منفجره را در جمع نیروهای اسرائیلی در مدرسه شجره واقع در صور، در 4/ 10/ 1984 منفجر کرد و نام او هرگز اعلام نشد و عملیات دیگری که اگر چه شهادت طلبانه نبود، اما در اماکن مختلف حضور اشغالگران - مانند بیروت، جاده جیه، جاده جبل، جنوب و بقاع غربی- صورت گرفت.