مترجم: محمد مهدی شریعتمدار
سبحن الذی اسری بعبده لیلا مّن المسجد الحرام الی المسجد الاقصا الذی برکنا حوله لنریه من ء ایتنا انه هو السمیع البصیر (1)
«منزه است آن [خدایی] که بنده اش را شبانگاه از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی - که پیرامون آن را برکت داده ایم - سیر داد، تا از نشانه های خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست.»
از دید اسلامی، تفریط و سهل انگاری در سرزمین یا مقداست مسلمانان جایز نیست و دفاع از آنها برای آزاد سازی زمین بر همگان واجب است. ولی امر مسلمین امام خمینی (قدس سره) اعلام کرده است: «قبلاً هم تذکر داده ایم که دولت غاصب اسرائیل با هدف هایی که دارد، برای اسلام و ممالک اسلامی خطر عظیم دارد و خوف آن است که اگر مسلمین به آنها مهلت دهند، فرصت از دست برود و جلوگیری از آنها امکان پذیر نشود و چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است، لازم است بر دول اسلامی بخصوص و بر سایر مسلمین عموماً که دفع این ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند...». (2) خطر اسرائیل با آثار ویرانگرش، علاوه بر نتایج و پیامدهای دردناک کنونی، همواره و به طور مستمر کل منطقه را تهدید خواهد کرد.
در عین حال، به ما وعده پیروزی داده شده است. خداوند می فرماید:
و قضینا الی بنی اسرائیل فی الکتب لتفسدنّ فی الارض مرتین و لتعلن علوا کبیرا * فاذا جاء وعده او لهما بعثنا علیکم عباداً لنا اولی باس شدید فجا سوا خلل الدیار و کان وعداً مّفعولا * ثم رددنالکم الکره علیهم و امددنکم بأموال و بنین و جعلنکم اکثر نفیراً * ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها فاذا جاء وعد الاخره لیسوا وجوهکم ولید خلوا المسجد کما دخلوه اول مره و لیتبّروا ما علوا تتبیرا * عسی ربکم ان یرحمکم و ان عدتّم عدنا و جعلنا جهنم للکفرین حصیراً (3)
«و در کتاب آسمانی [شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که: «قطعاً دوباره در زمین فساد خواهید کرد، و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی بر خواهید خاست.» * پس آنگاه که [زمان تحقق] نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند، بر شما می گماریم تا میان خانه ها [یتان در تعقیب شما] به جست وجو در آیند و این امر تحقق یافتنی است.* پس [از چندی] دوباره شما را بر آنان چیره می کنیم و شما را با اعوان و پسران یاری می دهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر می کنیم.* اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید، به خود بدی کرده اید. و چون تهدید آخر فرا رسد، [آنان می آیند] تا شما را اندوهگین کنند و در معبد [تان] چنان که بار اول داخل شدند [به زور] در آیند و بر هر چه دست یافتند، یکسره [آن را] نابود کنند. * امید است که پروردگارتان شما را رحمت کند و [لی] اگر [به گناه] برگردید [ما نیز به کیفر شما] برمی گردیم و دوزخ را زندانی برای کافران قرار دادیم.»
روایات نیز به نقش جماعتی که در بیت المقدس و پیرامون آن صبر و مقاومت می کند و به جهاد برمی خیزد، اشاره کرده است. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود:
«لاتزال طائفه من امتی علی الدین ظاهرین، لعدوهم قاهرین، لایضرهم من یجابههم، الا ما اصابهم من لأواء، حتی یأتیهم امرالله وهم کذلک. قالوا: یا رسول الله! و این هم؟ قال: ببیت المقدس و اکناف بیت المقدس.» (4)
یعنی «گروهی از امتم به یاری دین می شتابند، دشمن خود را در هم می شکنند، جز اندکی سختی، از سوی جبهه مقابل آسیبی نمی بینند تا آن که در این حال، فرمان خداوند [درباره مرگ] آنان را در رسد. گفتند: ای رسول خدا! آنان کجایند؟ فرمود: در بیت المقدس و اطراف آن».
از رسول خدا (ص) نیز روایت شده است که وضع یهودیان در پایان راه چنین خواهد بود:
«یهودیان با شما خواهند جنگید، پس بر آنان چیره خواهید شد...» (5)
هم چنین درباره ظهور امام مهدی (عج) دوازدهمین امام اهل بیت (ع) روایت شده است که در آن هنگام، او به پاک سازی بیت المقدس می پردازد. «ابوسعید خدری» از رسول خدا (ص) روایت کرده است که فرمود:
«یخرج رجل من امتی یعمل بسنتی، ینزل الله له البرکه من السماء تخرج له الارض برکتها، یملا الارض عدلاً کما ملئت جوراً، یعمل سبع سنین علی هذه الامه و ینزل بیت المقدس». (6)
یعنی «مردی از امت من ظهور می کند که به سنت من عمل می کند، خدا برکت را از آسمان برایش فرو می فرستد و زمین نیز برکت خود را برای او آشکار می سازد، زمین را پر از عدل می کند، پس از آن که آکنده از ستم شده است، در میان این امت، هفت سال تلاش می کند و در بیت المقدس فرود می آید.»
بنابراین میان واجب دینی در آزاد سازی فلسطین و وعده الهی پیروزی جدایی نیست و این امر، انگیزه ای کافی برای مقاومت و جهاد و عدم پذیرش واقعیت های کنونی یا تسلیم در برابر دشواری ها و خطرهایش ایجاد می کند.
اگر به جنبه های سیاسی برگردیم و سازوکار ایجاد رژیم غاصب را از بیش از یک قرن پیش از این پیگیری کنیم و سطح برنامه های این رژیم و بلند پروازی های توسعه طلبانه اش را بررسی کنیم، خویش را در حالتی از عدم موجودیت یا استعمار شدگی خواهیم یافت، گویی که ما وابستگان صهیونیست ها هستیم و ریزه خوار خوان آنانیم تا هر گونه بخواهند، با سرنوشت ما بازی کنند. این زندگی ذلت باری است که مفهومی ندارد، اگر چه روند واقعیت ها، با توجه به فراز و نشیب های وقایع سیاسی آن را رقم زده باشد. تسلیم در برابر اقدامات اشغالگران، با هر عنوان و بهانه ای که صورت پذیرد، به سقوط و تسلیم شدن کامل امت ما خواهد انجامید.
انتفاضه و مقاومت تنها راه حل است. انتفاضه بیانگر عدم پذیرش پروژه اسرائیل و نشانگر حالت جهاد و ممانعت مشروع است. رفتارها در مسیر مقاومت از شیوه معین یا آهنگ خاصی از نظر حجم و زمان بندی عملیات پیروی نمی کند. آنچه مهم است، تداوم راه بر اساس ارزیابی دست اندر کاران مقاومت از سازگاری شرایط و توان طرفین و میزان کارایی در تحمیل بیشترین تعداد تلفات در میان افراد دشمن و کمترین قربانی در صفوف مجاهدان است. این عملیات هم چنین صبغه فرسایشی خواهد داشت، به گونه ای که منجر به نتایج مستقیم نمی شود، اما انباشت آثار و پیامدهای آن، تغییری ایجاد می کند که با کندی صورت می گیرد و در بعضی از حالت ها، ممکن است شتابان و غافلگیر کننده باشد.
این نیازمند آن است که مقاومت را نخستین اولویت خود قرار دهیم که بر آماده سازی، بسیج نیروها و تربیت نسل ها اثر می گذارد و آن را در صدر اهتمامات ملی و اسلامی قرار می دهد. بدین ترتیب، مقاومت فرایندی خواهد بود که هر که از آن روی گرداند، سقوط می کند و جامعه ای مقاوم بنا می نهد که به نتایج آن افتخار کرده، در راه آن فداکاری هایی را تحمل می کند و همواره توان جدیدی به آن می دهد، به گونه ای که همگان برخوردی فعال با آن داشته باشند.
مقاومت تنها راه و گزینه ای است که فرا روی ما باقی مانده است، راهی که ظرفیت پیروزی و تحقق هدف ها را در خود دارد. انتفاضه، جامعه فلسطین را در برابر یک گزینه مثبت احتمالی قرار می دهد، در حالی که روند سازش، آن را با یک گزینه منفی حتمی مواجه می سازد.
پیامدهای نبرد مسلحانه برای فلسطینیان
در نبود مقاومت مسلحانه، حفاظت از هویت ملی فلسطین امکان پذیر نبود. آنچه ادامه موجودیت مسأله فلسطین را تاکنون و به رغم گذشت 53 سال از اشغال تضمین کرده است، مقاومت مسلحانه است و گرنه همه تلاش های اسرائیل در جهت ادغام فلسطینیان سرزمین های اشغال شده 1948 در جامعه اسرائیل و اعطای هویت اسرائیلی به آنان، به منظور زمینه سازی برای تدابیر دیگری که منجر به چشم پوشیدن از مطالبه فلسطین شود، به کار گرفته شد و کارگر نیفتاد.در حالی که مقاومت مسلحانه توانست بحران رویارویی و عنوان «آزاد سازی فلسطین» را همچنان زنده نگه دارد. این همان عاملی است که مسأله فلسطین را از یک سو در دل همه فلسطینیان در همه اراضی اشغالی زنده نگه داشته است و از سوی دیگر، بر وجدان اعراب اثر گذاشته، آن را در سطوح بین المللی نیز مطرح ساخته است.
در اینجا نمی توان شیوه های عمل مبارزاتی گاندی یا ماندلا را در دستور کار قرار داد، چرا که شرایط در فلسطین کاملاً متفاوت است و چنین شیوه ای از مبارزه با اسرائیل هرگز مؤثر نمی افتد، بلکه این رژیم حتی آمادگی دارد که گروهی از اسرائیلیان را تشویق کند تا همگام با فلسطینیان به تظاهرات بپردازند و با عنوان «صلح» اقدامات رژیم را محکوم کنند، اما واقعیت اشغالگری هیچ تغییری نیابد.
سنگ پرانی، تظاهرات و تحریم اقتصادی کالاهای اسرائیلی، اعمالی است که به طور محدود دارای منافعی است و اقداماتی مناسب و مفید تلقی می شود، اما چنانچه به همین اقدامات بسنده شود، ثمره واقعی خود را نخواهد داد، چرا که این ها تاکتیک هایی با کارایی محدود به شمار می رود. انتفاضه زمانی تبلور بیشتری یافت که به مرحله مقاومت مسلحانه تحول پیدا کرد و شهروند اسرائیلی، خطر، نیرومندی و کارایی آن را لمس کرد، در حالی که پیش از آن، به رغم کشتار همه روزه ده ها فلسطینی، هرگز کوچکترین وقعی به حوادث پیرامون خویش نمی نهاد. اسرائیل برای هر عنصر یا فردی که از دست می دهد، حساب باز می کند و امنیت افراد اسرائیلی را نقطه مرکزی و محوری تلقی می کند و مواجهه با امنیت آنان، جز با مقاومت مسلحانه امکان نمی یابد. اما سایر شیوه ها اگر چه شیوه هایی جزئی و کمکی است اما نمی تواند جایگزین مقاومت مسلحانه باشد.
تجربه ثابت کرده است که گزینه جهاد به ایجاد یک حالت بسیج در میان امت می انجامد و خون های شهیدان در بر انگیختن حس مسئولیت پذیری در نسل های جوان اثر می گذارد، به گونه ای که از ایثارگری هر شهیدی، آمادگی ها و توان های جدیدی در گروهی دیگر از مجاهدان تازه نفس با شیوه ای تصاعدی ایجاد می شود. این خون ها به امانتی تبدیل می شود که بار سنگین خود را بر دوش دیگران می گذارد تا زمانی که آن را انجام دهند و صد البته وعده الهی پاداش نیز همراه آن است.
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و امولهم بان لهم الجنه یقتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه و الانجیل و القرأان و من او فی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.(7)
«همانا خداوند از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای] این که بهشت برای آنان باشد، خریده است؛ همان کسانی که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند. [این] وعده حقی است، در تورات و انجیل و قرآن بر عهده او... و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله ای که با او کرده اید شادمان باشید، و این همان کامیابی بزرگ است.»
باید افزود که نمی توان، در حد واکنش های تجاوز کارانه اسرائیل متوقف شد، چرا که این واکنش ها نیز بخشی از رفتار توسعه طلبانه این رژیم است. در هر حال، فلسطینیان در برابر دو احتمال قرار دارند:
نخست آن که مواجهه و مقاومت ثمره دهد و اسرائیلیان را وادارد که به بررسی تدابیر خود بپردازند و اقدام های گسترده خود را از بیم بهانه دادن برای افزایش اقدام های تلافی جویانه کاهش دهند.
دوم آن که اسرائیل دست به اعمال تجاوز کارانه ای بزند که نبردها را افزایش داده، موجب تحریک احساسات مخالف شود و در نتیجه، حتی نیروهای بی طرف، مرعوب، عافیت جو و تأییدگر سازش را بسیج کند که در پی آن، همه نیروها به سیل مقاومت خواهند پیوست و توان اضافی و نیروهای جدیدی به مقاومت خواهد بخشید که در صورت عدم انجام تحریک های تجازوکارانه دشمن، هرگز در عرصه جهاد و نبرد حضور و شرکت نمی یافتند.
اختلافاتی که هر از چند گاهی درباره نتیجه بخش بودن مقاومت و اثرگذاری آن بر روند تحقق هدف ها صورت می گیرد، اختلافی موقت است و باید فرصت را برای گذر از آن غنیمت شمرد، چرا که خوش باوران به روند سازش، از مطالبات خسته کننده و غیر قابل پذیرش اسرائیل صدمه خواهند خورد و خود را در برابر گزینه مقاومت، به عنوان تنها عامل قدرت، ناچار به تسلیم خواهند یافت. آنچه مهم است، این که همه نگاه ها به سوی مقاومت عملی تنظیم شود و نه صرفاً مباحثات نظری پیرامون آن. این بدان معنا نیست که هیچ جماعتی وجود ندارد که همه اشکال مقاومت را با هر نتیجه ای که بر آن مترتب شود، مردود شمرد. وجود چنین گروه هایی نیازمند ایجاد فضاهای بسیج کننده مناسب برای اقناع یا اعمال فشار است تا این گروه ها از نفوذ در میان توده های مردم، به بهانه های رفاهی و معیشتی، به هر شکل ممکن باز بمانند و جریان مقاومت همچنان دارای تأثیر وسیع تر و کارایی بیشتری در برافروخته نگه داشتن شعله مقاومت، باقی بماند. اهمیت مقاومت در تداوم آن در همه شرایط و مراحل فشارهای داخلی، منطقه ای، بین المللی و نیز تجاوزات اسرائیل است.
فلسطینیان نیازمند نیرویی هستند که برای دفاع از خود، کشور و آینده شان به کارشان آید. آنان به دلیل وجود مانعی به نام اسرائیل نمی توانند به نیروی نظامی دست یابند و به دلیل مانع آمریکا نمی توانند که دارای قدرت فشار سیاسی شوند، در حالی که نخواهند توانست، توفان تجاوز گرانه اسرائیل را برای تحقق اهداف بیشتر، حتی در حداقل ممکن متوقف کنند، مگر آن که دارای این قدرت باشند. این نیرویی است که نمی توان آن را به محاصره در آورد یا با آن مقاومت کرد یا مانع از اثر گذاری آن شد. این نیروی شهادت طلبی است. اسرائیل، هر که را از مرگ می هراسد، تهدید به مرگ می کند، اما نمی تواند با استقبال کنندگان از مرگ رویارویی کند. اگر مقاومت نبود، مسأله فلسطین بدین شکل زنده نمی ماند و اسرائیل نیز دچار این نگرانی و رسوایی فضاحت بار نمی شد.
امنیت، رکن موجودیت اسرائیل
امنیت و امضای سند نهایی دو عنوان اصلی مورد نیاز رژیم صهیونیستی است که بدون آنها نمی توان پرونده نزاع را بست و پایه های رژیم را تثبیت کرد.امنیت با تجاوزها، زندان و سوء استفاده از وضع معیشتی و ویران کردن خانه ها تحقق نمی یابد. این اقدام ها، ابزارهای اعمال فشار برای بازداشتن فلسطینیان از تداوم انتفاضه و انجام عملیات مقاومت است. هر چه قدرت سرکوب و اشغالگری اسرائیلیان افزایش یابد، باز هم نیازمند بسیج امکانات و قدرت و توان خود با تجمع بیشتر نفرات و هزینه های سرسام آور خواهند بود، بی آن که بتوانند امنیت کامل صهیونیست ها را تأمین کنند. از این رو تمرکز بر این درد بی درمان اسرائیل، از راه سلب امنیت و وارد آوردن ضربه ای متوالی بر آن، یکی از پایه های ساختمان آن رژیم را فرو می پاشد و دشواری زندگی و آرامش را به اشغالگران نشان می دهد، اقتصاد را بیمار و پروژه های دولت را دچار تزلزل می کند، محاسبات را در هم می ریزد و برنامه ها را به تعطیل می کشاند و به یک جدال داخلی درباره آینده این رژیم منجر می شود که نتیجه آن، نه تنها کاهش جاذبه مهاجرت به فلسطین، بلکه تشویق بعضی از یهودیان به مهاجرت معکوس است.
انتفاضه برای ایجاد تزلزل در امنیت اسرائیل نیاز به امکانات زیادی ندارد. ایمان به خدا و اراده شهادت طلبی بسیاری از مقدمات لازم را جبران می کند و در نتیجه، امکانات نظامی اندک، به نیرویی کار آمد و اثر گذار مبدل می شود. در فعالیت های مقاومت، نیازی به ساختار تشکیلاتی متمرکز و سازمان یافته وجود ندارد - هر چند که برخورداری از آن بهتر است - چرا که حتی گروه های روستایی یا شهری هم می توانند، به صورت محلی و در اقدامی غیر متمرکز، بی نیاز به طرح موضوع با همدیگر، عملیاتی انجام دهند که به اشغالگران ضرباتی وارد کند.
تنها نیاز حتمی، تأکید بر پنهان کاری در آموزش، جمع آوری اطلاعات و اجرای عملیات است. پنهان کاری تنها با دور ماندن از چشم های مستقیم دشمن یا حتی چشم های غیر مستقیم یعنی مزدوران تحقق نمی یابد، بلکه عملیات باید از عموم افراد خانواده و دوستان که به مقتضای صفای دل خود، از شرکت در چنین گفت و گوهایی لذت می برند و در نتیجه منجر به انتقال خبرها ولو رفتن نیروهای مقاومت می شود، پنهان بماند. چه خوب و مفید است که یک فرد مقاوم در زندگی عادی و رفت و آمد به مدرسه و دانشگاه و محل کار، خود را نشان دهد تا پوششی باشد که به پنهان نگه داشتن جهاد و مبارزه اش کمک کند و دشمن و مزدورانش دچار شوک شوند. باید افزود که احساسات مردمی و مشارکت جوانان در سنگ پرانی آشکار در برابر دشمنان، با عملیات مقاومت که نیازمند آمادگی سری و بررسی شده در دایره ای بسیار محدود و دور از چشم هاست، تفاوت دارد. همچنین باید میان بسیج عمومی افراد جامعه در راه جهاد و سخن گفتن از گام های عملی تفکیک قایل شد. اقدام نخست مطلوب و عملکرد دوم زیان آور است. اصول پنهان کاری نیازمند انضباط و صبر فراوان تا هنگام پیروزی یا شهادت است. به گونه ای که علنی ساختن اقدامات در زمانی صورت پذیرد که در آن، تدابیر دشمن مفید و مؤثر نباشد.
امروزه انتفاضه عملاً به مرحله مقاومت مسلحانه منتقل شده است و با «انتفاضه سنگ» که در آغاز پدید آمد، تفاوت دارد. انتفاضه، با صبغه مقاومت آمیزش، دارای اثر گذاری و کارایی بیشتری است، چرا که امنیت اسرائیل را درهم می کوبد و خسارت های فراوانی به آن وارد می کند.
با توجه به دشواری های اسرائیلیان در تأمین امنیت، آنان نیازمند کسانی از فلسطینیان هستند که به یاری آنان بشتابند و لذا تمام تلاش و مطالبات خود را برای ایجاد یک دستگاه فلسطینی متمرکز کرده اند که دارای یک ساختار نظامی آموزش دیده و مجهز باشد و در جهت جلوگیری از فعالیت های مقاومت علیه اسرائیل عمل کند. توانایی چنین دستگاهی در شناخت درون جامعه فلسطین به دلیل آزادی تحرک و هم نواختی اجتماعی بیشتر است. علاوه بر این، درگیری فلسطینی- فلسطینی مقاومت را ناتوان و اسرائیل را آسوده خاطر می سازد. از این رو، الزام چنین دستگاهی به پذیرش مسئولیت امنیت، گامی مهم و ضروری برای برقراری امنیت اسرائیل تلقی می شود؛ امنیتی که به تنهایی تاب ایستادگی در برابر اراده مقاومت ندارد.
به همین دلیل است که ملاحظه می شود، مطالبات اسرائیل حول محور تضمین ها و ترتیبات امنیتی متمرکز شده است. سخن از صلح در قطعنامه ها و کنفرانس های بین المللی، سخن از امنیت اسرائیل است و اسرائیل پیش از هر گام و اقدامی، انبوهی از مطالبات امنیتی را مطرح می کند. قرار داد اسلو نیز بر حفاظت از امنیت اسرائیل استوار است و دو گزارش «میچل» و «تنت» نیز آشکارا نشان می دهد که چه چیزی امنیت رژیم اسرائیل را تأمین می کند و به تحقق آن می انجامد.
دستگاه خودگردان، چنانچه در فعالیت های مقاومت شرکت نجوید، باید دست کم چشم های خود را بر بندد، چرا که نمی تواند و نباید، در حالی که صهیونیست ها آینده فلسطین را به غارت می برند، نقش نیروی مدافع از امنیت اسرائیل را ایفا کند. نیروهای مقاومت نیز چنانچه با آزمون و ابتلای ممانعت یا اعمال فشار برای عدم مقاومت روبرو شوند، نیازمند دقتی بیشتر برای تعامل با این واقعیت و عدم ایجاد درگیری از یکسو و همکاری با کسانی که دارای ظرفیت و قابلیت جهادی هستند، از سوی دیگر خواهند بود. به طور کلی، قاعده اصلی و حاکم بر هر چیز باید تداوم بر افروخته نگه داشتن شعله مقاومت در همه شرایط و قرار دادن امنیت اسرائیل در کانون هدف گیری مقاومت باشد.
هیچ جای نگرانی و هراس از چنین دورنمایی وجود ندارد، بلکه مقاومت باید موضع افتخار و عزت باشد. مقاومت، تلاشی ارزشمند، شرافتمندانه و مشروع از دید رسالت های آسمانی و قوانین وضعی است. مقاومت، اقدامی دفاعی بر ضد تجاوز و نه یک تهاجم ابتدایی است، بلکه واکنشی در برابر جنایت های تهاجم و اشغال و قتل عام ها و آواره ساختن افراد است. مقاومت، جلوه ای از گفتمان انسانی حق و آزادی انتخاب و علاقه مندی به استقلال و الگویی از مواجهه با ستم برای طرد آن و گشودن دریچه های زندگی به روی مستضعفان است. مقاومت، از آنجا که امنیت متجاوز را مورد هدف قرار می دهد، نتایج آن نیز منحصراً در این جهت خواهد بود.
حمله به غیر نظامیان اسرائیلی
جای طرح این موضوع وجود دارد که حمله به امنیت اسرائیل، به غیر نظامیان هم آسیب می رساند و این مشکلی فرا راه شفافیت و پاکیزگی فعالیت های مقاومت مشروع ایجاد می کند! بر افکار عمومی جهانی و بین المللی اثر می گذارد و در نتیجه، مسأله فلسطین بخشی از مدافعان خود را از دست می دهد! چنین استنتاجی، چنانچه به بخشی از صورت مسأله نگاه شود، درست است، اما یک نگرش کامل و همه جانبه، حتماً برداشت ها را نیز تغییر خواهد داد. نظامیان اسرائیلی مقاومت کنندگان و غیر نظامیان را در اماکن سکونت و کار خود، با استفاده از نیروی هوایی، بمب های متنوع، حمله ناگهانی به خانه ها و تیراندازی با استفاده از دوربین، به قتل می رساند و برآنند که این اقدامات در جلوگیری از فعالیت های مقاومت مؤثر خواهد بود. شهرک نشینان مسلحند و با سلاح های خود به گشت و گذار می پردازند. و عملیات کشتار غیر نظامیان فلسطینی را به عنوان پیشگیری یا واکنش، بدون هیچ حساب و کتاب و نظارتی انجام می دهند. اسرائیلیان بر پایه نژاد پرستی و کینه توزی نسبت به هر آنچه رنگ فلسطینی دارد، تربیت می شوند.با این اوصاف، شهروند فلسطینی چگونه باید در دفاع از خود رفتار کند؟! هیچ راهی جز اقدامات کنونی، در چارچوب مقاومت وجود ندارد.
مقاومت در درجه اول، نظامیان را مورد هدف قرار می دهد، اما وقتی که نظامیان خود را از میدان نبرد دور می کنند و در شهرها و روستاها موضع می گیرند و شهرک نشینان، به قتل و تجاوز می پردازند و جامعه اسرائیلی مانند یک جامعه نظامی رفتار می کند، همه هدف گیری ها به سوی چنین جامعه ی نظامی شده ای خواهد بود. وانگهی، مقاومت نمی تواند، هدف هایی را در صفوف کسانی که مرتکب تجاوز مستقیم می شوند، معین کند و مورد اصابت قرار دهد، مگر آن که افراد پیرامون آنان هم در معرض این رویارویی قرار گیرند و نمی توان نظامیان اسرائیل را از لجاجت و سرسختی با غیر نظامیان بازداشت، مگر آن که عملاً زیان های احتمالی حملات را که متوجه منازل و نزدیکان آنهاست و واکنشی در برابر مورد هدف قرار دادن غیر نظامیان است، احساس و لمس کنند. در جایی که ارتش اسرائیل با همه توش و توانی که دارد، تنها به رویارویی با مقاومت کنندگان نمی پردازد، بازداشتن مقاومت از مقابله به مثل، قدرت فشار را از آن خواهد گرفت و با ایجاد موازنه وحشت کارایی آن را در رویارویی با اشغالگری، سلب خواهد کرد.
مشروعیت چنین اقداماتی آسیبی نمی بیند، چرا که در دایره ضرورت و اضطرار قرار می گیرد. از سوی دیگر، افکار عمومی جهانی و بین المللی اساساً بر پایه حقانیت بیشتر مسأله فلسطین بنیان گذارده نشده است تا به مشروعیت آن ایمان داشته باشد و آنگاه، این مشروعیت، در اثر پاره ای رفتارها و منش ها مخدوش شود، بلکه بر این پایه استوار شده است که اسرائیل مورد ستم واقع شده و حق دارد که هر چه بخواهد، انجام دهد و از فلسطینیان خواسته می شود که همه چیز را تحمل کنند و در صورت دفاع مؤاخذه می شوند. شعار جلوگیری از کشتار غیر نظامیان، به صورت یک جانبه و تنها علیه فلسطنیان سر داده می شود و این همه بخشی از جانبداری بین المللی و تلاشی برای محاصره هر فعالیت فلسطینی در برابر اسرائیل است. این شعار هرگز در مورد اسرائیل مطرح نمی شود تا این رژیم بتواند همچنان با اختیار کامل، همه گام ها را بردارد - هر چند که جنایتکارانه و وحشیانه باشد - تا فرصتی برای تحقق اهداف خود بیابد. از همه این ها که بگذریم، آیا فلسطینیان حق ندارند که در راه دفاع از خود و ایجاد موازنه ای تلاش کنند که به دفع خطر از غیر نظامیان آنان کمک می کند؟
صهیونیسم دارای پرونده ای قطور از نقض ساده ترین حقوق بشر است. هنگامی که از میهن ملی یهود یاد می شود، همه آن مفاهیم تاریک در تاریخ بشریت که در طول قرن بیستم میلادی به منصه ظهور رسید، به ذهن متبادر می شود و سیل خبرهای قتل عام ها، اشغال، آواره کردن مردم و تجاوزات مختلف که گوش فلک را کر کرد و رسانه ها و کتاب های تاریخ نوین آن را به ثبت رسانده است، یکباره به ذهن هر فردی هجوم می کند.
تنها عناوین فجایع قتل عام ها می تواند شاهدی بر حوادث خونین تاریخی باشد که در جای جای فلسطین رخ داده است. به گونه ای که امروزه مقاطع مهم تاریخی، به نام قتل های عام های (8) قدس، حیفا، سمیرامیس، سرایا، رمله، سعسع، قطار حیفا، دیریاسین، کفر قاسم و خان یونس شناخته می شود که در هر یک از آنها، غیر نظامیان فلسطینی- از زن و مرد و کودک - مورد هدف قرار گرفته اند. همه اینها بخشی از پروژه اشغال پیش از سال 1948 بوده است که با هدف سلطه بر اراضی فلسطینی صورت گرفت و باندهای یهودی با حمایت بریتانیا مرتکب آن شدند.
پس از آن نیز ارتش اسرائیل با نقشه هایی سازمان یافته، همین اعمال را علیه غیر نظامیان انجام داد یا با پوشش شهرک نشینان و حمایت از اقدامات آنان این روند را ادامه داد.
اینها نشانگر ناتوانی پروژه صهیونیستی - به رغم همه توانی که دارد - از تحقق اهداف مورد نظر است، اهدافی که جز با خلق فجایع و قتل عام ها تحقق نمی یابد. دولت های متوالی در اسرائیل نیز همین گرایش را در پیش گرفته اند و جامعه بین المللی هیچ اقدام نظری یا عملی در محکومیت و بازدارندگی از خود نشان نداده است.
تأکید و تمرکز بر ضربه زدن به امنیت اسرائیل، نقطه حساس دشمنان را مورد هدف قرار می دهد و اگر چه روشی نیست که با قتل عام هایی که صهیونیست ها مرتکب شده اند، برابری کند ولی به هر حال، در چارچوب دفاع و واکنش قرار می گیرد. سروصداهای موجود در محکومیت یک جانبه فلسطینیان تنها کوشش هایی مشکوک در حمایت از تجاوزات صهیونیستی و تأمین پوشش سیاسی لازم برای پیشبرد توسعه طلبی و اشغالگری آن است.
بدیهی است که تحقق سریع نتایج این هدف گیری ها مطمح نظر نیست. این ها همچون قطرات آبی است که چنانچه پیاپی بر سنگی بریزد، آن را فرو می خورد. صهیونیست ها خود نسبت به جنایاتی که مرتکب شده اند، آگاهند و با ویژگی های شخصیتی و زبونی خاص خود، می کوشند تا ناتوانی انگیزه های درونی و واقعیت های روحی خود را با عامل و نیروی خارجی جبران کنند. خدای متعال می فرماید:
لا یقتلونکم جمیعاً الّا فی قری محصنه او من وراء جدر باسهم بینهم شدید تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی ذلک بانهم قوم لایعقلون.(9)
«[آنان] به طور گروهی، جز در قریه هایی که دارای استحکامات است یا از پشت دیوارها، با شما نخواهند جنگید، جنگشان میان خودشان سخت است. آنان را متحد می پنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است، زیرا آنان مردمانی هستند که نمی اندیشند.»
ایجاد نگرانی مستمر برای امنیت رژیم، آن را ضعیف می کند و نیروهای آن را پراکنده می سازد. و دشواری ادامه حیات آن را با روش موجود، به کشورهای بزرگ نشان می دهد. واکنش های بین المللی و به ویژه آمریکایی نسبت به عملیات شهادت طلبانه نشانگر احساس تلخ آنان از پیامدهای این عملیات است که خود دلیلی بر کارایی و ثمربخش بودن آنهاست. اگراین کار کرد مقاومت تداوم یابد، جهان را در برابر حقیقت نوینی قرار خواهد داد که آن را وا می دارد تا به بازنگری هر چند دیر هنگام در مصوبات بین المللی جانبدارانه بپردازد یا دست کم، فشارهای روز افزون را که با هدف تأمین پوشش مناسب برای اهداف اسرائیل است، متوقف سازد. به رغم جانبداری یکصد ساله کشورهای استکباری از اسرائیل، تحولات بین المللی احتمالی آینده باید مورد توجه قرار گیرد. چه بسیار امپراتوری هایی که در طول تاریخ، حکومت و سلطه یافته اند و بعداً سقوط کرده اند. فروپاشی اتحاد شوروی تنها یک نشانه معاصر از این سنت هستی در برپایی و نیرومندی دولت ها و ضعف و سقوط بعدی آنهاست.
پی نوشت ها :
1- اسراء، 1.
2- صحیفه نور، ج 1، صص 144 و 145، تاریخ 6/ 6/ 1347.
3- اسراء، 4 تا 8.
4- مجمع الزوائد هیثمی، ج 7، ص 288.
5- صحیح بخاری، 51/4 و صحیح مسلم، 2238/4. شیخ علی کورانی نیز این حدیث را از بسیاری از کتاب های مورد اعتماد در معجم خود، ج 1، ص 312 نقل کرده است.
6- معجم احادیث الامام المهدی (عج)، شیخ علی کورانی، ج 1، ص 134، به نقل از ابی ماجه، ترمذی، طبرانی و مجمع الزوائد.
7- توبه، 111.
8- نشریه «المقاومه» که از سوی کمیته عربی حمایت از مقاومت اسلامی لبنان، در قاهره منتشر می شود، در شماره هفتم خود به تاریخ 15/ 5/ 2002، 62 قتل عام را پیش از فاجعه 1948 بر می شمرد که در آنها، بیش از سه هزار فلسطینی به قتل رسیده اند و حدود ده هزار نفر دیگر زخمی شده اند. برخی از آنها فجایع معروفی است، مانند:
1- قتل عام حیفا در 9/ 7/ 1938 که طی آن در اثر انفجار دو خودروی بمب گذاری شده، 21 فلسطینی شهید و 52 نفر مجروح شدند.
2- قتل عام قدس در 13/ 7/ 1938 در بازار میوه و تره بار که منجر به شهادت 10 نفر و زخمی شدن 31 نفر شد.
3- قتل عام بلدالشیخ در 31/ 12/ 1947 که 60 شهید و صدها مجروح در پی داشت.
4- قتل عام هتل سمیرامیس به دست باند هاگانا که 19 شهید و 20 مجروح به جای گذاشت.
5- قتل عام سرایا یا گردان های عربی، در مقابل ساعت یافا با یک خودروی بمب گذاری شده که در آن 70 نفر شهید و صدها تن دیگر زخمی شدند.
6- قتل عام سعسع در 14/ 2/ 1948 با 60 شهید و ده ها مجروح که غالباً از کودکان بودند.
7- قتل عام رمله در 15/ 1/ 1948 به فرماندهی رابین و بن گوریون از باند آرگون که ده ها کشته به جای گذاشت.
8- قتل عام قطار حیفا - یافا در 31/ 3 / 1948 به دست باند اشترن با 40 شهید و 60 مجروح
9- قتل عام دیریاسین در 9/ 4/ 1948 که 254 شهید حاصل آن بود که در میان آنان 25 زن باردار و 52 کودک زیر ده سال بودند و صدها تن نیز مجروح شدند.
این فجایع پس از سال 1948 نیز بارها تکرار شد که از جمله می توان به قتل عام کفر قاسم در 29/ 10/ 1956 با 49 شهید و ده ها مجروح و قتل عام خان یونس در 3/ 11/ 1956 با 500 شهید و صدها مجروح اشاره کرد.
9- حشر، 14.