دولت عثمانی از هزاران پناهنده و رانده شده یهودی که از ظلم و جور مذهبی مسیحیان در اسپانیا و کشورهای نصرانی دیگر فرار کرده بودند، پذیرایی کرد و به آنان پناه داد، همان طور که پیش از دولت عثمانی، کشورهای عربی و اسلامی به همین نحو عمل کردند، تا آن جا که قوانینی را به تصویب رسانده بودند تا از این قوم و کیان آنها-مطابق شریعت اسلام در ارتباط با اهل ذمّه-حمایت و دفاع کنند و با آنها رفتار محترمانه ای شود.(1)
در زمان سلطان عثمانی؛ «بایزید دوم» دو تن از خاخامهای یهود در اروپا نزد او آمدند و اجازه خواستند تا یهودیان اروپا به دولت عثمانی مهاجرت کنند و سلطان «بایزید» به طلب و درخواست آنان-بدون قید و شرط-پاسخ مثبت داد.
این واقعه نیز شایان توجه است که مجاهدت بزرگ، «خیرالدین بارباروس» عثمانی با ناوگان نیرومند خود، توانست این منطقه دریایی (دریای مدیترانه) را مقتدرانه زیر حاکمیت و سیطره خود درآورد، لذا ایشان یهودیان را به صورت «قاچاق» از محاکم تفتیش عقاید (انگیزیسیون) اسپانیا نجات داد، و آنان را از قتل عامها و ظلم و ستمهایی که متحمل می شدند، خلاص کرد و به ترکیه آورد و در شهرهای ساحلی دولت عثمانی اسکان داد. و پس از اقامت و استقرار آنان در آن جا، احکام شریعت اسلام در مورد آنان اجرا شد، که در سایه آن به مقدار زیادی از استقلال، خودمختاری و احترام رسیدند. از این رو یهودیان، با موافقت سلطان عثمانی، «خاخام باشی» را در آستانه (2) به عنوان نماینده همه یهودیان مقیم در حکومت عثمانی داشتند، لذا او مسئول تعیین مالیاتی بود که یهودیان باید به دولت می پرداختند، و او بود که نمایندگان محلّی طایفه یهود را در مناطق مختلف انتخاب می کرد. دولت عثمانی هم نوعی خودمختاری به «ملّت یهود» داد تا در زمینه های: دینی اداری(از جهت املاک، تعلیم و تربیت و کنیسه ها) و نیز در جنبه های تشریعی (همچون ازدواج، طلاق، نفقه، حقوق مدنی و وصایا) آزادی عمل داشته باشند.(3)
لازم است ذکر شود که یهودیان در مناطق مختلف عثمانی، به خصوص در بخش شرقی ترکیه حضور داشتند و معروف است که تعداد نه چندان کمی از یهودیان در شهرهای بزرگ بلاد اسلامی، مانند: بغداد، حلب، دمشق، قاهره، یمن، و دیگر شهرها و کشورها زندگی می کردند که دولت عثمانی، این شهرها و کشورها را به امپراطوری خود ملحق کرده بود، از این رو یهودیان در درون جسم و کیان دولت عثمانی تحت عنوان «اهل ذمه» وارد شده بودند. لازم به توضیح است که تعداد یهودیان مقیم در کشورهای عربی تحت قیمومیت امپراتوری عثمانی، خیلی بیش تر از یهودیان رانده شده از اسپانیا و پرتغال بودند، البته دلیل این مهاجرتها همان اوضاع آرام و مطمئنی بود که جهان عرب آن زمان در آن به سر می برد.(4)
«یوری ایوانف» در کتاب خود، (5) این مطلب را مورد تأکید قرار می دهد که موضع دولت عثمانی نسبت به یهودیان مهاجر و رانده شده، سرشار از رأفت و رحمت بود، او می گوید: «... امپراطوری عثمانی که در آن زمان قوی و نیرومند شده بود، کلیه یهودیانی را که به دلیل اعتقادات دینی مورد ظلم و ستم و شکنجه اروپاییان قرار گرفته بودند، در آغوش خود جای داد و از آنها حمایت کرد.» در همین رابطه به عنوان مثال، عبارت پژوهشگر آمریکایی یهودی تبار، «بن هالبیرین» را نقل می کنیم که گفته بود: «یهودیان جزء رعایای سلطان، در امپراطوری عثمانی به شمار می آمدند، لذا از آزادی کامل-چه در ورود به فلسطین یا خروج از آن-برخوردار بودند، و آنان در تمامی مناطق و سرزمینهای تحت نفوذ امپراطوری عثمانی که از آفریقای شمالی تا بالکان ادامه داشت، رفت و آمد می کردند، به خصوص این که دولتمردان عثمانی پذیرش و استقبال بیش تری از یهودیان آواره و رانده شده از اروپای مسیحی داشتند.»(6)
یهودیان در تمامی زمینه های تجاری و صنعتی ترکیه نفوذ پیدا کرده بودند و در شهرهای «إزمیر»، «سلانیک» و «استامبول» تجارتخانه های بزرگی داشتند. از این گذشته، فرصت برای آنان فراهم شد تا به مرکز دارالاماره سلطان راه پیدا کنند. لذا به خاطر عملی شدن نقشه های شوم خود، برخی از افراد برجسته در ترکیه، تظاهر به پذیرش اسلام و مسلمان شدن کردند، از این رو اسامی اسلامی را برای خود برگزیدند، که به این افراد یهودی مسلمان شده، «یهودیان دونمه»(7) می گفتند. با این پوشش جدید، آنان به تلاشهای موذیانه خود برای تحقق اهدافشان، در خفا ادامه دادند و از فرصتهایی که دولت عثمانی، در زمینه آزادی دینی و برگزاری مراسم و آداب و مناسک مذهبی خاص خود، به آنها داده بود، سوء استفاده کردند، تا آن جا که یهودیان امپراطوری عثمانی موفق شدند وضعیت اجتماعی مهمی را در جامعه اسلامی آن زمان ترکیه به دست آورند، (8) و در عین حال آنان برای سیاست عثمانی، منشأ شورش، اغتشاش و فتنه شدند. البته این رفتار زشت و خیانتکارانه و سلوک و عملکرد منحرفانه و پست، در طول تاریخ ریشه در اعماق طبع ناهنجار و روان پریشان دارد، تا آن جا که قرآن کریم در بسیاری از آیات، اینها را به دقت توصیف کرده است.
یهودیان «دونمه» در ترکیه، به همه شئون اجتماعی نفوذ کردند، تا آن جا که به عضویت برخی از احزاب مهم سیاسی ترکیه درآمدند، و مهم ترین روزنامه ها و مطبوعات ترکیه را زیر نظر مستقیم خود داشتند. افزون بر این، یهودیان این کشور در اقدامات سیاسی و سیاست خارجه ترکیه، به صورت واضح و بارز نقش ایفا کردند، و در اواخر دهه چهل قرن گذشته میلادی که بین اعراب و اسرائیل جنگ درگرفت و به خصوص پس از تشکیل و پیدایش رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین، این گروه از یهودیان ترکیه (دونمه) به جنب و جوش و فعالیت بیش تری پرداختند.(9)
در سال 1913م. یهودیان صهیونیست آن قدر در دولت عثمانی و رگ و ریشه های آن نفوذ کردند که به تأسیس و تشکیل حزب «ترکیه جوان» و پس از آن، حزب «اتحاد و پیشرفت» اقدام کردند، و با همین پوشش و نقاب سیاسی «وطن پرستانه» یهودیان «دونمه» توانستند چهار وزیر، به علاوه فردی به نام «جاوید» را به عنوان ناظر امور مالی و معاون وزیر دارایی ترکیه، وارد کابینه دولت ترکیه شدند.(10)
همین یهودیان «دونمه»، نقش به سزایی در ضربه زدن به اسلام و مسلمین ایفا کرد و تا آن جا که می توانستند و فرصت و امکان آن را داشتند که ارزشهای اسلامی را در جامعه آن روز تخریب و به رفتار و سلوک مسلمانان آسیب برسانند؛ چرا که آنها اولین کسانی بودند که با حجاب زن مسلمان به جنگ برخاستند و دعوت به پاره پاره کردن و آزاد شدن از آن و در پیش گرفتن بی حجابی و اختلاط زن و مرد در جامعه، کردند.
درضمن فعالیت یهودیان «دونمه» پس از کودتای 1909 م. ترکیه که به رهبری حزب «اتحاد و پیشرفت» صورت گرفت، بیش تر شد، تا این که بالاخره ترکیه هم وارد جنگ جهانی اوّل شد. آن گاه اینان (یهودیان دونمه) در تأسیس و بنیانگذاری دولت لائیک ترکیه سهیم شدند و در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و مطبوعاتی-همان طور که قبلاً نیز به آن اشاره شد-از خود چیره دستی و مهارت نشان دادند، تا آن جا که یهودیان ترکیه تا حال حاضر کنترل مطبوعات ترکیه را در دست دارند.(11)
پینوشتها:
1- به کتاب «التاریخ المصوّر للشعب الفلسطینی»، ولید الخالدی، مؤسسه الدراسات الفلسطینیه، بیروت، 1978م، ص 31 مراجعه کنید.
2- همان استامبول امروز است که از سال 1453م. تا پایان جنگ جهانی اوّل(حدود 4 قرن و نیم) مرکز سلاطین دولت عثمانی بود.
3- به کتاب «أثر الاقلیه الیهودیه فی الدوله العثمانیه تجاه فلسطین»، دکتر احمد نوری النعیمی، مرکز الدراسات الفلسطینیه، بغداد، 1982م، ص 16-18 مراجعه کنید.
4- به کتاب «یهودالبلاد العربیه»، مرکز الابحات منظمه التحریر الفلسطینیه، بیروت، 1971م، ص 20 مراجعه کنید.
5- به کتاب «دراسه حول ایدلوجیه و تنظیم و ممارسه الصهیونیه»، یوری ایفانوف، منشورات وکاله أنباء نوفوستی، 1969م.مراجعه کنید.
6- همان، ص 22.
7- کلمه «دونمه» ترکی است و معنای آن در زبان عربی معادل «افراد مرتد» است. البته یهودیان «دونمه» خود به سه بخش تقسیم می شوند: یعقوبیان، قراقاشیان و قاپانچیان.در ضمن اینان (یهود دونمه) به دو زبان تکلّم می کنند که یکی زبان ترکی و دیگری زبان اسپانیولی است، و هر یک از این دو گروه از «یهودیان دونمه»، دو نام داشتند، که یکی نام یهودی حقیقی و مخفی، و دیگری نام اسلامی ظاهری و رسمی بود.
در ضمن یهودیان «دونمه» در ترکیه، مدارس و گورستانهای مختص خودشان دارند. به کتاب «الرجل الصنم؛ کمال آتاتورک»، عبدالله عبدالرحمن، بیروت، ص 421 نگاه کنید.
8- به کتاب «أثرالاقلیه الیهودیه...» دکتر احمد نوری النعیمی (مأخذ سابق)، ص 23 مراجعه کنید.
9- به همان مأخذ سابق (اثرالاقلیه الیهودیه...) ص 28 مراجعه کنید.
10- به کتاب «بروتوکولات حکماء صهیون»، عجاج نویهض، منشورات فلسطین المسلمه، ج1، ص 94.
11- به کتاب «یهودالدونمه» من سلسله (نحو وعی اسلامی)، مصطفی لوران، ترجمه کمال خوجه، دار ابوسلامه للنشر و الطباعه و التوزیع، 1983م، مراجعه کنید.
/ج