نویسنده : عطیه کشتکاران
زیبایی و زیبادوستی ویژگیهایی است که کمتر کسی به دنبال اثبات وجود آنها در فطرت بشر است. وقتی کسی میگوید چیزی زیباست و از علت آن جویا میشویم، در پاسخ به توصیف آن زیبایی میپردازد. شاید هم فقط بگوید: زیباست؛ چون قشنگ است! هیچکس در اصل زیبادوستی و زیباخواهی شک ندارد. زیباییهای زیادی در طبیعت و دنیای اطراف ما هست. این روزها بسیاری میکوشند با ساختن گل و گیاه مصنوعی، رنگهای موجود در طبیعت و ایجاد فضاهای مشابه مثل آکواریوم، زیبایی طبیعت را به خانههایشان بیاورند. مردم دوست دارند خودشان و محیط زندگیشان را زیبا و آراسته نشان دهند. دین اسلام هم سفارشهای زیادی در مورد آراستگی دارد. حدیث معروف «اِنَّ اللهَ جَمیلٌ وَ یحِبَّ الجَمالِ» را همه شنیدهاند، ولی گاهی به بهانه زیبایی و زیبادوستی خدا، انسانها مناظری برای خود میسازند که هیچکس نمیتواند آن را زیبا بداند. اسم این مناظر، «تجملات» است. تا وقتی تعریف روشنی از آراستگی و تجملگرایی نداشته باشیم و تفاوتهای آنها را ندانیم، هیچ تضمینی نیست که خودمان هم به این زیباپنداری دچار نشویم.
واژه «تجمل» در لغتنامه دهخدا به معانی زیر است: خود را زینت دادن و آراسته شدن، جمال و نیکویی روی را بر خود بستن، خود را زیبا نمایاندن به آراستن و تکلف در آرایش. «تجملات» هم به معنای وسایل خودآرایی و خودنمایی معرفی شده است.1 در فرهنگ عمید، تجمل، یعنی آراسته شدن و خودآرایی2 و در واژهنامه نوین، معنای زیور بستن، خودآراستن و خودآرایی میدهد.3
«آراسته»، در لغتنامه دهخدا، یعنی مزین و محلّی؛4 در فرهنگ عمید یعنی خوشنما گردانیدن، نظم و ترتیب دادن، چیدن و گستردن و راست کردن5 و در واژهنامه نوین، مقصود از آراستگی، زینت دادن با افزایش، نظم دادن، مهیا ساختن و شاد کردن است.6
تعریف واژههای تجملگرایی و آراستگی
در لغتنامهها تجمل و آراستگی تقریباً هممعنا در نظر گرفته شدهاند و تنها تفاوتهای کوچکی دارند که امروزه همین تفاوتها پررنگ شده است و مفاهیم آنها را متمایز میکند.واژه «تجمل» در لغتنامه دهخدا به معانی زیر است: خود را زینت دادن و آراسته شدن، جمال و نیکویی روی را بر خود بستن، خود را زیبا نمایاندن به آراستن و تکلف در آرایش. «تجملات» هم به معنای وسایل خودآرایی و خودنمایی معرفی شده است.1 در فرهنگ عمید، تجمل، یعنی آراسته شدن و خودآرایی2 و در واژهنامه نوین، معنای زیور بستن، خودآراستن و خودآرایی میدهد.3
«آراسته»، در لغتنامه دهخدا، یعنی مزین و محلّی؛4 در فرهنگ عمید یعنی خوشنما گردانیدن، نظم و ترتیب دادن، چیدن و گستردن و راست کردن5 و در واژهنامه نوین، مقصود از آراستگی، زینت دادن با افزایش، نظم دادن، مهیا ساختن و شاد کردن است.6
پی نوشت ها :
علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج 1، ص 339.
2. حسن عمید، فرهنگ عمید، ص 415.
3. محمد قریب، واژهنامه نوین، ص243.
4. لغتنامه دهخدا، ج 1، ص 63.
5. فرهنگ عمید، ص 63.
6. واژهنامه نوین، ص 17.