نویسنده: دکتر مهدی ستودیان
چکیده:
مخزن الاسرار از میان آثار نظامی بیش از دیگران مورد تقلید قرار گرفته است. در میان این مثنوی های تقلیدی، نقش بدیع غزالی مشهدی شاعر قرن دهم هجری، از جایگاه خاصی بهره مند است.غزالی مشهدی اگر چه شاعر گمنامی است، اما شعرش از چنان پایگاهی برخوردار است که در بسیاری جهات پهلو به مخزن الاسرار نظامی می زند. در این مقاله سعی شده است، ضمن معرفی کامل مثنوی نقش بدیع از جهت ساختار و محتوا با مخزن الاسرار نظامی نیز مقایسه شود.
واژه های کلیدی:
شعر فارسی، نظامی، غزالی مشهدی، مخزن الاسرار، نقش بدیعمثنوی نقش بدیع بر طبق نظر اکثر تذکره نویسان و محققان، ارزشمندترین اثر ادبی غزالی مشهدی است و بعضی ها آن را مهمترین اثر ادبی قرن دهم هجری دانسته اند. مثلاً دکتر صفا در مورد نقش بدیع می نویسد:
«مثنوی های غزالی همه، خاصه نقش بدیع در زمره ی بهترین اثرهایی است که از دوران صفوی داریم و نحوه ی بیانش در آنها همان ویژگی عمومی شعر وی را به همراه دارد. روان و پخته و منتخب و صریح است و مضمون یابی هایی استادانه ای که در آنها می بینیم ما را به یاد هنرنمایی های ساحرانه ی نظامی می افکند. او در این راه بیشتر به مخزن الاسرار آن استاد بزرگ نظر داشته و چنانکه خواهیم دید چند بار به جوابگویی آن برخاسته است.» (صفا، 704: 1364)
در ادامه ی گفتار دکتر صفا باید بیفزاییم که نه تنها غزالی مشهدی و آن هم نه فقط با مثنوی نقش بدیع از نظامی و مخزن الاسرار تقلید کرده است. بلکه ی مؤلف تذکره ی هفت آسمان 78 مثنوی را نام برده که به تقلید از مخزن الاسرار نظامی سروده شده است. (مولوی آغا احمد، 1965: 100 تا 104) در همین کتاب از چهار مثنوی غزالی مشهدی یعنی نقش بدیع، مشهد انوار، مرآت الصفات و قدرت آثار یاد می کند که به تقلید از مخزن الاسرار به نظم درآمده است. شعرالعجم نیز 59 مثنوی را که به تقلید از مخزن الاسرار سروده شده، معرفی کرده است. (نعمانی، 1368: 163 و 164) اما تمامی این مقلدین در تقلید خود موفق نبوده اند، مؤلف هفت آسمان چهار نفر را در این تقلید از دیگران موفق تر دانسته، که عبارتند از: امیر خسرو دهلوی با مثنوی مطلع الانوار، عبدالرحمن جامی با تحفة الاحرار ،هاشمی کرمانی با مظهر الآثار و وحشی بافقی با خلد برین. (مولوی آغا احمد، 1965: 174)
شاید مؤلف هفت آسمان به علت عدم اطلاع دقیق از اشعار مثنوی نقش بدیع نام این مثنوی گرانمایه را در ردیف چهار تقلید موفق از مخزن الاسرار نیاورده است وگرنه با دقتی که در ابیات این مثنوی از نظر لفظ و معنا صورت دادیم، به جرأت می توانیم حکم کنیم که یکی از موفق ترین تقلید های مخزن الاسرار، مثنوی نقش بدیع است. جالب این است که تمامی این مثنوی های تقلیدی در همان بحر «سریع مسدس مطوی موقوف» سروده شده و حتی مصراع اول بسیاری از آنها همان نخستین مصراع مخزن الاسرار است، به این ترتیب:
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ی قرس است به ملک قدیم
(مطلع الانوار، امیر خسرو دهلوی)
بسم الله الرحمن الرحیم هست صلای سرِ خوان کریم
(تحفة الاحرار، عبدالرحمن جامی)
بسم الله الرحمن الرحیم تاج کلامست و کلام قدیم
(گلشن ابرار، کاتبی نیشابوری)
بسم الله الرحمن الرحیم نقش بدیعست ز کلک قدیم
(نقش بدیع، غزالی مشهدی)
غزالی مشهدی علاوه بر مثنوی نقش بدیع و سه مثنوی دیگری که به تقلید مخزن الاسرار سروده است، دیوان آثارالشباب خود را نیز با این بیت آغاز کرده است:
بسم الله الرحمن الرحیم هست شهاب از پی دیو رجیم
غزالی مشهدی کار سرودن نقش بدیع را در ایران و به نام شاه تهماسب صفوی آغاز کرد و بعد از مهاجرت به هند و وارد شدن به دربار علی قلی خان شیبانی، خان زمان و حاکم جونپور، نقش بدیع را به نام او به پایان رسانید، در نسخه های خطی که مبنای تصحیح این مثنوی بوده است، ابیاتی هم در مدح شاه تهماسب و هم در ستایش خان زمان وجود دارد. استاد گلچین معانی می نویسد که از میان نسخه های نقش بدیع یکی را نیز مصدر به نام اکبر شاه ملاحظه کرده اند. (گلچین معانی، 1359: 311). به این ترتیب به نظر می رسد که غزالی پس از قتل خانِ زمان و راهیابی به دربار اکبر شاه و احراز مقام ملک الشعرایی، علاوه بر دیوان آثارالشباب نسخه ای از نقش بدیع خود را نیز به نام اکبر شاه زینت داده است. البته نسخه هایی که ما بر آنها دست یافته و تصحیح کتاب حاضر را بر آن استوار کرده ایم هیچ کدام به نام اکبر شاه نیست.
مثنوی نقش بدیع مشتمل است بر یک مقدمه به نثر، با 950 بیت در موضوع عرفان و حکمت که هر چند تعداد ابیاتش زیاد نیست، اما به ادعای خود او «آیینه ی عالم» است:
نقش بدیعست بدایع نگار آگه ازو پرده نشینان کار
ابر ضمیرم چو گهربار شد نیم دمی در سرِ این کارشد
یک دو نفس گر زدی این بحر موج موج گهر زود گذشتی ز اوج
صورت این نامه چه شد گر کم است معنی او آیــنه ی عـالم است
(ب 65-862)
در مورد نام این مثنوی باید گفت که برخی از محققان از جمله دکتر صفا احتمال داده اند که: مثنوی نقش بدیع در اصل با مثنوی مشهد انوار یکی بوده، اما بعدها با الهام از بیت اول این مثنوی:
بسم الله الرحمن الرحیم نقش بدیعست ز کلک قدیم
به نقش بدیع شعرت یافته باشد. (صفا، 1364: 706) آنچه باعث پدید آمدن این گمان برای دکتر صفا شده، این است که در بعضی از تذکره ها مثل نفائس المآثر بیاتی از مشهد انوار نقل شده که در نسخه ای خطی نقش بدیع نیز وجود دارد، تذکره ی هفت آسمان هم ابیاتی به این شرح از مشهد انوار نقل کرده در حالی که در نسخه های خطی نقش بدیع نیز یافت می شود.
خیز غزالی قلمی تیز کن بحر هنر را گهر انگیز کن
پایه ی معنی به ثریا رسان کوکبه ی شعر به شعری رسان
هست جهانگیرتر از مهر و ماه تیغ زبان تو و شمشیر شاه
(نقش بدیع ب 55-253)
بس که شدند از تو ضعیفان دلیر گشت صفت مورچه زنجیرِ شیر
(ب 325)
البته بیتی نیز نقل کرده که در متن تصحیح شده ی نقش بدیع یافت نشد:
تا سخنی سوی لب از جان رسد جان به لب مرد سخندان رسد
(مولوی آغا احمد، 1965: 101)
در همین کتاب ابیاتی به نقل از نفائس المآثر آمده و آنها را متعلق به مرآت الصفات دانسته است. (مولوی آغا احمد، 1965: 101) درحالی که این ابیات هم از نقش بدیع غزالی است:
آنکه که قضا پیشرو تیر اوست قاف قدر حلقه ی زه گیر اوست
تاج ده تارک رویین تنان سرشکن کبر قوی گردنان
شاه فلک مسند خورشید رخش ملک ستاننده ی اقلیم بخش
گر بکشد تیغ جهان سوز را قطع کند سلک شب و روز را
ور نخورد مهر می از جام او تیغ شود موی بر اندام او
سوی فلک گر فکند چشم کین آب شود چرخ و رود بر زمین
رای وی از عقل جوان پیرتر بخت وی از صبح، جهانگیرتر
(ب، 261-267)
ابر حیا کان کرم بحر جود تازه گل گلشن چرخ کبود
(ب، 314)
باد درین سفق برانگیخته تا به ابد ریخته و بیخته،
گرد فنا بیخته بر دشمنش نقد بقا ریخته در دامنش
(ب 303 و 304)
برعکس بعضی ابیات در تذکره ها به عنوان بیت هایی از نقش بدیع آمده است درحالی که این ابیات در دستنویسهای این کتاب نیست از جمله در تذکره ی هفت اقلیم (رازی، بی تا: 211) و تاریخ ادبیات در ایران (صفا، 1364: 709) این ابیات را ذکر کرده اند:
از پس این پرده ی سیماب گون آنچه ببایست بیامد برون
هر سر مویی که درین رشته است از سر یک رشته جدا گشته است
تا نشوی خوار مشو خودپرست هست به صد خوبی ما هر که هست
پای عزیزان ز سرِ ما بهست عیب کسان از هنر ما بهست
بی هنری، زان شده ای عیب گوی بی هنر البته بود عیب جوی
نام خود و نام پدر زنده کن مرده ی خود را به هنر زنده کن
از پدر مرده مگو هر زمان گر نه سگی، چون خوشی از استخوان؟
علاوه بر این مطالب در کتاب فهرست نسخ خطی فارسی (منزوی، 1351: 3282 و 3283)
ضمن معرفی دستنویس های نقش بدیع هنگام بحث از نسخه ی خطی متعلق به آقای فخرالدین نصیری آمده است که بر ابتدای این نسخه با خطی تازه تر از متن نام تحفه الاحرار ثبت شده است. عرفات العاشقین نام دیگر یا دست کم صفت مثنوی نق بدیع را «گوهر شهوار» یاد کرده است. به این بیان:
«پس وی [غزالی] به خدمت خان زمان درآمده و در ملازمت او و برادرش بهادرخان به سر کرد و کتاب نقش بدیع، بل «گوهر شهوار» و غیره اکثر در خدمت و صحبت ایشان گفته شد.» (گلچین معانی، 1369: 940)
شاعر در بیتی یادآور می شود که این مثنوی را در زمان کوتاهی سروده است:
ابر ضمیرم چو گهربار شد نیم دمی در سرِ این کار شد
(ب، 863)
در بررسی نقش بدیع به این نکته پی می بریم که غزالی در سرودن این مثنوی در موارد متعددی از مخزن الاسرار تقلید کرده و از آن بهره ها برده است.
موارد تقلید و اقتباس را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
- هر دو مثنوی در بحر سریع مسدس مطوی موقوف (مفتعلن، مفتعلن، فاعلان) سروده شده است.
- مصراع اول هر دو مثنوی «بسم الله الرحمن الرحیم» است.
- مقایسه ای بین مباحث و فضول نقش بدیع و مخزن الاسرار نشان می دهد که نحوه ی تنظیم مطالب و سرفصل مباحثِ نقش بدیع گاهی عینا تکرار مباحث مخزن الاسرار و گاه بسیار با آن شبیه است مثلاً:
در نقش بدیع همانند مخزن الاسرار به تربیب مباحثی پیرامون آغاز کتاب، توحید حضرت باری، در معرفت حق تعالی، در نعت سید المرسلین و معراج پیامبر (ص) آمده که همین مباحث در بندهای 1 و 2 و 3 و 4 و 5 مخزن الاسرار هم دیده میشود. پس از این، هر دو مثنوی در مدح ممدوح (غزالی: خان زمان و شاه تهماسب؛ نظامی: ملک فخرالدین) ابیاتی آورده اند.
- نظامی و غزالی هر دو در اهمیت و فضیلت سخن ابیاتی دارند.
- نظامی پس از آنکه از مقدمات کتاب فارغ می شود، مطالبی را با عنوان «در خلوت اول و صفت ریاحین» و «خلوت دوم در گشایش حالات»، «در صفت خلوتی دیگر» می آورد؛ غزالی هم پس از فراغ از مقدمات، مطالبی را با عنوان «فیض صبح نخستین» و «در افاضه ی صبح دوم» آورده که در بعضی نسخ با عنوان «گهر افشانی اول و ثانی و ثالث» از آنها یاد شده است.
- نظامی پس از طرح خلوتهای سه گانه، بیست مقاله در پند و حکمت می آورد و بعد از هر مقاله ای که مربوط به حالتی خاص از انسان است، حکایتی ذکر می کند. غزالی نیز مقاله ی اول را «در مرتبه ی آدم» با عنوان «امر صفت عشق یا بیان فطرت انسان» می آورد و بعد از هر بند حکایتی نیز ذکر می کند.
- اشخاصی که در حکایات هر دو مثنوی مطرح می شوند شبیه هم است مثل: مجنون، لیلی، یوسف و زلیخا.
- مخزن الاسرار با عنوان «در ختم کتاب» و نقش بدیع با عنوان «در تعریف کتاب و خاتمه ی آن» به پایان می رسد.
علاوه بر اینها آثار تقلید در نقش بدیع از جاهای دیگر هم پیداست، غزالی حتی ابیات و ترکیبات خاصی از ابیات را از مخزن الاسرار عیناً نقل کرده یا مضمون آن را با لفظی دیگر آورده است مانند ابیات ذیل:
(م) بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم (1/1)
(ن) بسم الله الرحمن الرحیم نقش بدیعست ز کلک قدیم (1)
(م) پیش و پسی بست صفت کبریا پس شعرا آمد و پیش انبیا (14/9)
(ن) پیش و پسی بست صفت کبریا پس شعرا آمد و پیش انبیا (292)
(م) صبح نخستین چو نفس برزند صبح دوم بانگ بر اختر زند (15/36)
(ن) مشعله ی صبح تو بردی به شام صادق و کاذب تو نهادیش نام (33/23)
(م) مشعله ی صبح ازل در گرفت ظلمت من راه عدم در گرفت (442)
(م) مهر کش رشته ی یکتای عقل روشنی دیده ی بینای عقل (1/9)
(ن) روشنی دیده ی ادراک عشق بدرقه ی راه خطرناک عشق (34)
(م) خام کن پخته ی تدبیرها عذر پذیرنده ی تقصیرها (1/11)
(ن) در همه دل واقف تدبیرها در همه جا شحنه ی تقصیرها (41)
(م) شحنه ی غوغای هراسندگان چشمه ی تدبیر شناسندگان (1/12)
(ن) معرفت آموز شناسندگان معصیت آموز هراسندگان (40)
(م) لعل طراز کمر آفتاب حله گر خاک و حلی بند آب (1/7)
(ن) مشعله گردان مه و آفتاب جرعه ده آب و روان بخش خاک (39)
(م) ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده (2/3)
(ن) ای شده در پرده ی جان پردگی حسن تو پیرایه ی دل بردگی (70)
(م) آنچه تغیر نپذیرد تویی وانکه نمردست و نمیرد تویی (2/4)
(ن) بزم بقا را می و ساقی تویی هر دو جهان فانی و باقی تویی (82)
(م) پرده برانداز و برون آی فرد گر منم آن پرده به هم درنورد (2/14)
از تتق غیب برون آی فرد ظلمتیان را ز جهان درنورد (100)
(م) عجز فلک را به فلک وانمای عقد جهان را ز جهان واگشای (2/15)
(ن) دایره ی چرخ به رامش در آر کوه و زمین را به خرامش در آر (101)
(م) تا به تو اقرار خدایی دهند بر عدم خویش گواهی دهند (2/29)
(ن) تا همه از حسن تو آگه شوند وز خودی خویش منزه شوند (106)
(م) بنده نظامی که یکی گوی تست در دو جهان خاک سر کوی تُست (2/37)
(ن) بنده غزالی که سگ این درست بر درت از خاک بسی کمتر است (108)
(م) شمسه ی نه مسند هفت اختران ختم رسل خاتم پیغمبران (6/1)
(ن) شمع ندانی که بود اندران ختم رسل خاتم پیغمبران (512)
(م) خاک تو آن روز که می بیختند از پی معجون دل آویختند (35/19)
(ن) خاک دل آن روز که می بیختند شبنمی از عشق برو ریختند (554)
(م) ستر کواکب قدمش می درید سفت ملایک علمش می کشید (5/26)
(ن) شاه کواکب علمم برکشید سیر ملایک قدمم بر درید (859)
(م) احمد مرسل که خرد خاک اوست هر دو جهان بسته ی فتراک اوست (6/2)
(ن) احمد مرسل شه دنیا و دین گنج ازل مهبط روح الامین (116)
غزالی در مواردی هم مباحث مثنوی خود را به تقلید از مخزن الاسرار نظامی تدوین کرده است.
(م) تخته ی اول که الف نقش بست بر در محجوبه ی احمد نشست
حلقه ی «وحی» را کالف اقلیم داد طوق ز«دال» و کمر از «میم» داد
لاجرم او یافت از آن «میم و دال» دایره ی دولت و خط کمال (1-4/3)
(ن) عقل چه داند که کلام خدا چون نشد اول به الف ابتدا
«بی» که کلید آمده بر گنج بسم بر که گشودست در این طلسم؟
بر رخ آن کو «الف» از «بی» شناخت قاعده ی صورت و معنی شناخت
حرف نخستین که قلم طرح کرد نقطه ی «با» معنی آن شرح کرد (2 تا 5)
(سگ بودن در مقابل معبود به عنوان سمبل خواری و پستی)
(م) کاخر لاف سگیت می زنم دبدبه ی بندگیت می زنم (12/20)
(ن) بنده غزالی که سگ این درست بر درت از خاک بسی کمتر است (108)
(ذکر ابیاتی در ارتباط با زندگانی پیامبران بزرگ که آن ابیات به نحوی با حضرت رسول (ص) ارتباط یافته است)
(م) نوح که لب تشنه به این خوان رسید چشمه طلب کرد و به طوفان رسید (9/13)
(ن) نوح نبود ارچه به دوران او بود ولی غرقه ی طوفانِ او (119)
(م) مهد ابراهیم چو رای او فتاد نیمه ره آمد دو سه جای اوفتاد (9/14)
(ن) نار ابراهیم که گلزار شد از اثر آن گل رخسار شد (122)
(م) یوسف ازین آب عیانی ندید جز رسن و دلو نشانی ندید
خضر عنان زین سفر خشک تافت دامن خود تر شده ی چشمه یافت (17و 9/18)
(ن) گر چه نبودست چو یوسف کسی بوده ز یوسف نمکی تر بسی
بحر ازل در دل دانای اوست آب خضر خاک کف پای اوست (121 و 128)
غزالی در مواردی با صراحت از نظامی و شعرش یاد کرده است ،مثلا در بیت زیر وی را پیر خود معرفی می کند:
می دهم آرایش تقریر خویش ازگهر مرسله ی پیر خویش
«پیش و پسی بست صف کبریا پس شعرا آمد و پیش انبیا» (291 و 292)
یا در بیتی دیگر غزالی و نظامی را تحت یک حکم که همانا بی مقداری در برابر عظمت باری تعالی است درآورده است.
با علم عزت آن احتشام کیست غزالی و نظامی کدام
در کنار این همه موارد تقلید در مواردی هم غزالی به ابتکار خود مطالبی را آورده است که در مخرن الاسرار رد پایی از آنها یافت نمی شود از جمله:
1- داشتن مقدمه ای به نثر که مخزن الاسرار فاقد آن می باشد.
2- غزالی بعد از بیان معراج پیامبر مبحثی تحت عنوانِ «اعتراض بر جمعی از منکران معراج» مطرح می سازد که ابتکاری است.
3- برخلاف نظامی که بعد از «گفتار اندر فضیلت سخن گفتن» به «مرتبت سخن پروری» می پردازد، غزالی گفتاری تحت عنوان «در حقیقت معنی» مطرح ساخته، رابطه ی لفظ و معنی را مورد بررسی قرار می دهد.
4- غزالی برخلاف نظامی که در ابتدای کتاب بابی تحت عنوان «در سبب نظم کتاب» می آورد و در پایان کتاب بابی با عنوان «در ختم کتاب»، غزالی «در تعریف کتاب و خاتمه ی آن را» با هم می آورد.
5- برخلاف نظامی که آشکارا به مدح ممدوح پرداخته است، غزالی مدح ممدوح خود را در قالب «تعریف و صفت سخن» آورده، از آوردن عناوینی مثل در مدح ممدوح یا خطاب زمین بوس سرباز می زند.
منابع:
1- اوحدی، تقی الدین، عرفات العاشقین، نسخه ی عکسی بانکی پور.
2- رازی، امین احمد، هفت اقلیم، 3 ج، تصحیح جواد فاضل، انتشارات علمی، تهران، بی تا.
3- صفا، ذبیح ا...، تاریخ ادبیات در ایران، پنج جلد، انتشارات فردوسی، ج 5/2، تهران 1364.
4- علی احمد، مولوی آغا احمد، تذکره ی هفت آسمان، کتابفروشی اسدی، تهران 1965 م.
5- غزالی مشهدی، نقش بدیع، تصحیح و تعلیق مهدی ستودیان، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، 1372.
6- گلچین معانی، احمد، تذکره ی پیمانه، انتشارات دانشگاه فردوسی، مشهد 1359.
7- __، __، کاروان هند، مؤسسه ی چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ج 2، مشهد 1369.
8- منزوی، احمد، فهرست نسخ فارسی، چهار جلد، انتشارات مؤسسه ی فرهنگی منطقه ای، ج 4، تهران 1351.
9- نظامی گنجوی، الیاس بن یوسف، مخزن الاسرار، تصحیح بهروز ثروتیان، انتشارات توس، تهران 1363.
10-نعمانی، شبلی، شعرالعجم، ترجمه ی سید محمد تقی فخر داعی گیلانی، پنج جلد، انتشارات دنیای کتاب، ج 5، تهران 1368.
منبع: نشریه پایگاه نور شماره 21