اولین شهید انتقاد از غرب و غرب گرایی در ایران (1)

بررسی و پژوهش تحولات و جریان های تاریخی از عصر میرزای شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو، تا نقش قائد اعظم حضرت امام خمینی(ره) در بنیانگذاری جمهوری اسلامی در ایران نشان می دهد که در میان علمای اسلام در این
پنجشنبه، 3 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اولین شهید انتقاد از غرب و غرب گرایی در ایران (1)
 اولین شهید انتقاد از غرب و غرب گرایی در ایران(1)

نویسنده: منصور پورمؤذن (1)



 
سیری در اندیشه های شیخ فضل الله نوری و تأثیر آن در انقلاب اسلامی ایران

چکیده

بررسی و پژوهش تحولات و جریان های تاریخی از عصر میرزای شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو، تا نقش قائد اعظم حضرت امام خمینی(ره) در بنیانگذاری جمهوری اسلامی در ایران نشان می دهد که در میان علمای اسلام در این دوره، ابرمردانی ظهور کرده و قله هایی سر برافراشته اند که صلابت اسلام راستین را به دنیا نشان دادند و زبونی و حقارت استبدادگران و ستمکاران را در برابر استقامت و عظمت مردمی با رهبری مراجع دینی خود آشکار ساختند. در سیمای رهبران این حماسه ها، سیمای پیامبران و در کلام آنان نور ایمان و حقیقت نمایانگر می باشد. به گواه تاریخ، در کشورهای اسلامی پیشاپیش هر نهضت ضد استعماری نقش مرجعیت شیعه انکارناپذیر است. نقشی که همواره به عنوان تکیه گاه مطمئنی
برای توده مردم مطرح بوده است که استعمار همیشه در صدد از بین بردن و یا کمرنگ کردن تأثیر این نقش بوده است.
بی شک یکی از بزرگان و مراجعی که در طول حیات پربار خویش به عنوان فقیهی متبحر، شجاع و زمان شناس در یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی ایران که دشمنان اسلام و استقلال کشور، بیش از سایر دوران ها در صدد ضربه زدن به فرهنگ ملی و استقلال سیاسی ایران بودند، به پا خاست و در راه دفاع از کیان تشیع و تمامیت ارضی ایران اسلامی جان خویش را گذاشت، شهید حاج شیخ فضل الله نوری بود.
شیخ فضل الله نوری را باید اولین شهید انتقاد از غرب و غرب گرایی یا انتقاد از مدرنیته و مدرنیسم در ایران دانست. او که فتوای جریان های غرب گرایی در حال رشد در ایران را مبنی بر تعطیلی عقل و پذیرش بی چون و چرای مرجعیت فرنگی در ساماندهی نظام سیاسی و تحولات اجتماعی ایران نپذیرفت و همسازی این دگرگونی ها را با باورها و اعتقادات و فرهنگ ملی و دینی جامعه مورد تردید و انتقاد قرار داد، تاوان انتقاد از غرب و غرب گرایان را پس داد و توسط سرسپردگان مدرنیته و مدرنیسم در ایران، بالای دار رفت و به تعبیر مرحوم جلال آل احمد بر دار رفتن او نشان سیطره مطلق غربزدگی در ایران بود. در این مقاله سعی شده است عقاید و آرای شیخ شهید و تأثیر آن در تکوین انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، بررسی شود. امید است در این پژوهش گامی هر چند کوتاه در جهت معرفی نقش سازنده و اساسی مرجعیت بزرگوار شیعه در جریان های تاریخ معاصر و بی صبری و انتقاد ناپذیری تجددطلبان غرب گرا در مقابل انتقاد و نقد غرب برداشته شود.
واژگان کلیدی: مرجعیت شیعه، جنبش های سیاسی، ایران، قاجاریه، شیخ فضل الله نوری، انقلاب اسلامی، غرب گرایی.

شرح حال شیخ

شیخ فضل الله کجوری مازندرانی مشهور به نوری، به تاریخ دوم ذی الحجه سال 1259 در لاشک کجور از توابع نوشهر دیده به دنیا گشود. پدرش ملا عباس نوری طبرسی بود که از افاضل علمای دین و پیشوایان مورد اطمینان و اعتماد و وثوق مردم نور مازندران شمرده می شد. وی از شاگردان علامه میرزا محمدتقی نوری و نیز داماد وی به شمار می رفت. جد
شیخ به نام میرزا تقی نوری یکی از دانشمندان بزرگ خطه مازندران، از شاگردان ملا علی نوری و سید محمد مجاهد بود که آثار فراوانی در صحنه تألیف و ترویج دین و قضاوت بین مردم و تربیت طلاب از خود به یادگار نهاد.(2)

تحصیلات

شیخ شهید تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خویش و نیز احتمالاً در تهران به پایان رسانید، سپس در همان عنفوان جوانی به سنت معمول عالمان دین در آن روزگار بار سفر بست و به عزم تکمیل مراتب علمی راهی عتبات عالیات گردید و در نجف اشرف اقامت گزید و در جلسات درس اساتید بزرگوار و فقیهان والامقامی همچون آیات عظام «شیخ راضی»، «میرزا حبیب الله رشتی»، و «میرزای شیرازی» حاضر شد. در این زمان، میرزای شیرازی هنوز در نجف اشرف اقامت داشت. چندی بعد که میرزا به سامرا عزیمت نمود، شیخ شهید که تعلق تام به آن بزرگ مرجع دین و سیاست داشت به همراه «محدث نوری» و نیز استاد مسلم اخلاق «ملا فتحعلی سلطان آبادی» از نجف عازم سامرا شد. در سال 1292ق به حضور میرزا رسید و در آنجا اقامت گزید. شیخ به برکت هوش و استعداد سرشار و همراه با تلاش جدی و پشتکار کم نظیر خویش که از فضل الهی داشت از شاگردان صاحب نام حوزه درس میرزا گردید و تقریرات درس آن مرجع بزرگ را به رشته تحریر درآورد و بعدها در تهران به طبع رسانید.(3)
شیخ پس از فرا گرفتن علوم حوزه های علمیه و پس از نیل به مرتبه اجتهاد و تألیف چند رساله فقهی و اصولی، و اخذ اجازه روایت، به اشاره میرزای شیرازی برای ارشاد و هدایت مردم در حدود سال 1300ق به تهران آمد و رفته رفته از روحانیون تراز اول و زمامدار
روحانیت ایران شد.(4)

نقش شیخ در تحولات سیاسی و اجتماعی بعد از ورود به تهران به عنوان نماینده میرزای شیرازی

در این دوران، جریان قیام مصلح بزرگ سید جمال الدین اسدآبادی و شهادت وی و جریان تحریم تنباکو با فتوای مرجع عالیمقام میرزای شیرازی هر چند موجب بیداری بیشتر مسلمانان در برابر استعمارگران شده بود، ولی به موازات این بیداری ها، دولت های استعمارگر بر شگردها و دسایس خود در مقابل مسلمانان می افزودند و دام های بیشتری بر سر راه آزادی های آنها می گستردند و نقشه هایی برای تضعیف اسلام و روحانیت می کشیدند.(5)
در چنین موقعیت خطیری میرزای شیرازی به منظور جلوگیری از نفوذ بیگانگان و شیوع تفکر غربی در ایران و نیز کسب اطلاعات دقیق از اوضاع نابسامان کشور، شیخ شهید را به تهران فرستاد. شیخ پس از ورود به تهران بر مسند تدریس نشست و به حل و فصل مشکلات و دعاوی مردم پرداخت. فضل و کمال و حسن خلق او سبب گردید که به زودی از علمای برجسته تهران گردد و مجلس درسش با استقبال طلاب مواجه شود. محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در 1306ق
شرح حال او را چنین می نویسد:
افضل و اکمل تلامذه سرکار حجت الاسلام میرزا محمدحسن شیرازی مدظله العالی اوست و در فقه و اصول و حدیث و رجال و انواع فضائل دیگر امتیازی بین دارد. اهالی دارالخلافه را به این بزرگوار اعتقادی است راسخ، مجلس درس و افادت و افاضتش نیز امروز بسی عامر و به وجود کافه مستعدین مدارس تهران دائر می باشد.(6)
طبق مدارک موجود، میرزای شیرازی مراجعه کنندگان از ایران را به او ارجاع می داد و گفته بود «مگر حاج شیخ فضل الله در تهران نیست که به من مراجعه می کنید» و «میان من و شیخ فضل الله ضدیتی نیست ایشان خود من و نفس من است.» ملاعلی محمد از شاگردان میرزای شیرازی و حامل نامه میرزا به حاج میرزا حسن مجتهد آشتیانی در تهران، همواره اظهار می کرد که شیخ فضل الله در درس اصول در تهران اول است بلکه در نجف هم کمتر نظیر دارند. لذا در حوزه های درس وی حاضر می شد و مورد علاقه شیخ بود.(7)

نقش شیخ در جنبش تنباکو

در سال 1268 ناصر الدین شاه امتیازهای دیگری داد که شناخته ترین آنها امتیاز توتون و تبناکو بود... فروش همگی توتون و تنباکوی کشور به یک تن انگلیسی سپرده می شد در برابر آنکه سالانه پانزده هزار لیره به دولت پردازد و از سود ویژه چهار یک دولت را باشد. در حالی که در عثمانی که توتون و تنباکویش کمتر از ایران باشد تنها فروش در درون کشور به یک کمپانی واگذار شده بود در برابر آنکه سالانه هفتصد هزار لیره به دولت عثمانی پردازد و از سود نیز پنج یک دولت را باشد. ببینید جدایی تا به کجاست؟ مردم این حساب را نمی دانستند، ولی از آنکه بیگانگان پا به درون کشور می گذاشتند بیمناک می بودند. سپس هم برایشان سنگین می افتاد که توتون و تنباکویی
را که می کارند به یک بیگانه با بهای کمی بفروشند و سپس با بهای بسیاری بازخرند. پیش از همه تبریز به کار برخاست و مردم آگهی های کمپانی را که به دیوارها چسبانیده بود پاره کردند و به جای آن نوشته های شورآمیزی چسبانیدند. امیر نظام گروسی پیشکار مظفرالدین میرزا و والی شهر بود ولیعهد از او خواست که با مردم سخت گیرد و به شورندگان کیفر دهد، امیر نظام نپذیرفته و از کار کناره جویی نمود. پس از تبریز اسپهان به تکان آمد و پس از آن در تهران شور و جنبش پیدا گردید در همه جا علما پیشگام بودند.(8)
در تاریخ جنبش تنباکو و نقش تعیین کننده هسته تشکل روحانیت تهران در پیشبرد نهضت مزبور، نام شیخ فضل الله نوری به عنوان یکی از چهره های پیشتاز مجتهدان پایتخت که نفوذ اجتماعی و بصیرت سیاسی-مذهبی خویش را در پیشبرد هر چه بیشتر جنبش به کار گرفته بود نامی بس آشناست. وی در این جنبش ضد انگلیسی و استقلال طلبانه فعالانه شرکت کرد و همواره در کنار میرزا حسن آشتیانی، مجتهد بزرگ تهران و برخی دیگر از علمای تهران در محور این حرکت قرار داشت. هر چند در جنبش مذکور میرزا حسن آشتیانی مجتهد بزرگ تهران محور اصلی مخالفت بود اما شیخ فضل الله با ارتباط نزدیکی که با میرزای شیرازی داشت حکم تحریم تنباکو را از سامرا گرفت و یکباره قرارداد رژی و عوامل آن را شکست داد.(9)

پی نوشت ها :

1- کارشناسی ارشد تاریخ.
2- مهدی انصاری، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت (تهران: امیر کبیر، 1376)، ص 29.
3- علی ابوالحسنی (منذر)، پایداری تا پای دار (تهران: نور، 1368)، ص 160.
4- انصاری، همان، ص 34.
5- آیت اله حسین نوری همدانی، اسلام مجسم، ج 1، (قم: مهدی موعود (عج)، 1384)، ص 176.
6- محمد حسین رجبی، علمای مجاهد (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، ص 528.
7- حسن اعظام قدسی، خاطرات من یا تاریخ صد ساله ایزران (تهران: کارنگ، 1384)، ص 22.
8- احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران (تهران: امیر کبیر، 1363)، ص 16.
9- انصاری، همان، ص 46.

منبع: نشریه 15 خرداد، شماره 16.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط