نویسنده: سید روح الله موسوی زاده
شش) کمون (شهرک عرفانی)
اشو در سال 1974م به سمت شهر پونا در جنوب بمبئی مهاجرت کرد. هدف وی بنا کردن آشرا (محل تدریس) بود تا بتواند محلی بزرگ تر و راحت تر ایجاد کند که دارای تسهیلات بیشتری برای تربیت شاگردان باشد. این محل که به «کمون اشو» معروف شد، از دو قسمت تشکیل می شد که در مجاورت هم قرار داشتند و مساحت هر کدام حدود 24000 متر مربع بود و در یکی از مناطق اعیان نشین پونا به نام پارک کوربگون قرار داشت.بسیاری از مردم، مخصوصاً از جهان غرب، به آنجا سرازیر شدند. امروزه کمون اشو از بزرگ ترین مراکز معنوی بین المللی جهان بشمار می آید. محوطه کمون پر از باغ های پر از گیاهان شاداب و سربلند، استخرها، آبشارها، قوهای سفید خوش خرام، طاووس های رنگارنگ و ساختمان ها و اهرام زیباست. چنین جو آرامش بخش و موزونی باعث تجربه و خاموشی درون به شیوه ای کاملاً لذت بخش می شود.
اشو درباره کارکرد کمون می گوید:
کمون یک مذهب (یک دنباله روی جمعی در یک ابر بزرگ راه) نیست، کمون به افرادی تعلق دارد که دست به دست هم داده اند، چون می خواهند به سفری درونی رهسپار گردند. به جایی که در خلوت خویش خواهند بود. (1)
هفت) ویژگی های شاگردان
تربیت و تعلیم شاگردان از شاخصه های اشو است. او چنان به این مهم عنایت دارد که حتی جزئیات خاص مریدان خود را می داند. دستورالعمل های جزئی و خصوصی به شاگردانش می دهد. برای آنها نام های خاص انتخاب می کند و مرتب به آنان احترام می گذارد و می گوید دلیل زنده بودنش پس از بیماری های سخت، شاگردانش هستند و او عاشق مریدان خود است. (2)اشو مریدان خود را تنها امیدهای انسانیت و آینده بشریت می داند و معتقد است: هر کس از او پیروی کند، شاخص می شود. (3) مریدان اشو که به «سانیاسن» معروف می باشند، از دیدگاه وی باید دارای چند ویژگی باشند:
- باید دین و مذهب خود را فراموش کنند و بی دین شوند؛
ساکنان من به هیچ نژادی نیستند. به هیچ کشوری تعلق ندارند و به هیچ مذهبی وابسته نیستند. فلسفه سلوک سانیاسن من در واقع همین است. (4)
لذا اشو از مریدان می خواهد ارتباط با گذشته را قطع کنند. خواه گذشته تشرف و مرشد قبلی باشد و خواه دین و فرقه قبلی؛ در غیر این صورت این شاگرد نمی تواند با اشو باشد. (5)
- شاگرد اشو با هستی به سر می برد و با لحظه پیش می رود؛ به این معنا که هر چه را نیاز لحظه است، با هشیاری پاسخ می دهد و در واقع روان بودن و در رودخانه زندگی یعنی سانیاسن؛ چرا که مرید اشو هیچ ایده ای از اینکه «امور چگونه باید باشد» ندارد. برای او «باید» وجود ندارد. (6)
- شاگرد تسلیم محض استاد است؛ اشو یکی از مراحل سلوک مریدان خود را تسلیم شدن و خود را به مرشد سپردن می داند؛ زیرا تسلیم شدن شاگرد، موجب مسئولیت استاد می شود. (7)
- شاگرد اشو اهل طغیان و عصیان است؛ وی مریدان خود را به عصیان می خواند و از امنیت و پناه بیزاری می دهد:
من شما را بیشتر و بیشتر به سمت ناامنی سوق خواهم داد. برای من، رفاه و امنیت چیز جالبی نیست. من بیشتر و بیشتر شما را به سمت طغیان و عصیان می کشانم. (8)
شرایط و ویژگی های مریدان اشو نشان می دهد که اشو از آنان اطاعت کورکورانه و تسلیم محض را می خواهد؛ اینکه هرچه اشو گفت، شاگرد اطاعت کند، بپذیرد و با اشو پیش رود. در واقع این اولین گام برای رسیدن به آموزه های اشو می باشد؛ زیرا - همان طور که اشو اظهار می دارد - هیچ ایدئولوژی و تفکر و اعتقادی ندارد و مریدانش نباید درباره آنچه می گوید بیندیشند و ژرسش های فلسفی و عقلی مطرح کنند.
مهم تر اینکه رهایی از دین و ملیت و مذهب جزء جداناشدنی اعتقادهای مریدان اشو می باشد. هر که اصول و افکار اشو را بپذیرد، نژاد، ملیت، آیین و مذهب ندارد؛ چرا که مذهب و آیین فقط آن چیزی است که اشو به آن معتقد است و هیچ آیینی قابل اعتنا و ملاحظه نیست و ملیت و نژاد باعث دل بستگی به میهن و نژاد می گردد که با تعالیم اشو (نفی ملیت و نژاد) منافات دارد.
نقد و بررسی
اگر مقوله نژاد را دقیق تر بررسی کنیم، خواهیم دید که اشو نژادی هندی را بیشتر از هر نژادی مورد نکوهش قرار می دهد؛ زیرا هند را زشت ترین و برده ترین نظام دنیا معرفی می کند. (9) او معتقد است که اعتقاد به خدا در هند به خاطر ترس است؛ نه از روی باورهای صحیح قلبی و عرفانی. (10)یکی از دلایلی که اشو از هند با کدورت و نخوت یاد می کند، مخالفت مردم هند با دیدگاه های او می باشد. برای نمونه در مبحث عشق، مؤسسه ای در بمبئی از اشو دعوت کرد چند جلسه سخنرانی کند. اشو بحث عشق را به مقوله امور جنسی و سکسی کشاند و چنان از مباحث سکسی به روشنی بحث کرد که بحث وی در همان سخنرانی اول متوقف و جلسات بعدی ممنوع شد. (11)
لازم به ذکر است که اشو از نژاد بریتانیایی به نیکی و عزت یاد می کند و معتقد است بیشتر طرف دار بریتانیا است تا هند. (12) اشو معتقد است نژاد امریکایی نیز بیشتر از هر جای دیگر در پی آرامش روحی می باشند، برخلاف هند که کسی در پی آرامش روحی نیست؛ بلکه در آنجا اول باید به فکر آرامش شکم بود!
شاید دلیل این تناقض ها در نژاد نیز به خاطر پیروی از افکار اشو باشد. آن نژادهایی که دیدگاه اشو را نمی پذیرند، باید رد و نفی شوند و نژادهایی که حامی و مشتاق مباحث او می باشند، باید بمانند و مورد علاقه باشند!
هشت) سفر به آمریکا
یکی از حوادث مهم زندگی اشو سفر به آمریکاست. مهاجرت وی در سال 1981 به لحاظ برخی مطالبی که خود او اظهار می دارد،اهمیت دارد. اشو برای معالجه راهی آمریکا شد. ولی به دلیل وجود پیروان زیاد و استقبال از او تصمیم گرفت در آنجا بماند.مریدان اشو زمینی را به مساحت 26000 کیلومتر مربع در مزرعه «بیگ مادی» در نزدیکی آنتولوپ ایالت اریگون به مبلغ 6 میلیون دلار خریدند و نام آن را به جینیش پورام (عصاره راجینیش) تغییر دادند. یک جاده متروک و کوچک به طول 20 مایل از آنتونوژ تبدیل به شهرکی پر رونق با 3000 نفر جمعیت شد. یک باند فرودگاه به طول 4500 فوت، یک مخزن آب به مساحت 18000 متر مربع و یک تالار گردهمایی به مساحت 88000 فوت مربع دایر گردید.
محبوبیت اشو در آمریکا به طور روزافزون پیدا کرد و افراد مختلف از سراسر آمریکا به سوی مزرعه که به مرکز معنوی شهرت یافته بود، سرازیر شدند. اشو تا 5 سال در آمریکا ساکن شد و در این مدت سخنرانی های زیادی برای ترویج افکار خود به زبان انگلیسی ایراد کرد، تا اینکه با حکم اخراج مقامات بالا در دادگاه فدرال حوزه پورتلند مجبور به ترک آمریکا شد. از آن پس اشو به کشورهای مختلفی رفت که هیچ کدام حاضر به پذیرفتن او نشدند، از این رو در سی ام ماه جولای 1986 پس از اخراج از 21 کشور، به دهلی نو برگشت. (13)
نظرات مختلفی درباره دلایل اخراج اشو از آمریکا بیان شده است، مانند:
1. در پرونده دادگستری اتهامات جزئی چون نقض قوانین مهاجرت و ازدواج در ایالات متحده آمریکا ذکر شده بود. (14)
2. نارضایتی مردم محلی از ایجاد مرکز اشو بین خودشان به دلیل تفاوت های دینی و فرهنگی تا حدی که برخی ساخت و سازها در این مرکز توسط این افراد به آتش کشیده شد و این نارضایتی سرانجام به مقامات رسمی کشیده شد. (15)
3. دولتمردان آمریکا از افزایش محبوبیت اشو نگران بودند؛ زیرا او همه ارزش های جامعه آمریکا را زیر سؤال می برد. (16)
4. درگیری های خونین بین مریدان ارشد به خاطر اختلافات مالی مرکز و تخلفات وسیع و فساد مالی. (17)
5. اسناد سازمان اتباع خارجه آمریکا که وزارت امور خارجه هند هم آنها را تأیید کرد، نشان می دهد اشو به دلیل فساد اخلاقی از آمریکا اخراج شد. (18)
نه) ازدواج اشو
اشو با توجه به مخالفت شدید با ازدواج و خانواده، هیچ گاه ازدواج نکرد. (19)در مدل کمون، خانواده جای ندارد. مفهوم ضمنی این نکته روشن است. در کمون از ازدواج خبری نیست. (20)
اشو از دوست دخترهای متعدد خود یاد می کند. وی در جوانی دوست دختری به نام «ویوک» داشت و می گفت «شاشی» به عنوان «ویوک» باز آمده است. (21)
اشو از ازدواج و تشکیل خانواده دوری می جوید؛ در عین حال یکی از اصول اساسی خود را اشباع تام غریزه جنسی بر می شمرد و نتیجه آن همان می شود که خودش عمل می کند؛ یعنی ارتباط سکسی میان مردم، بی بند و باری و روابط نامحدود جنسی میان دخترها و پسرها. اختیار دوست دخترهای متعدد توسط اشو نیز به خاطر همین اعتقادات است. به نظر می رسد ازدواج و مسئولیت آن چیزی است که اشو از آن فرار می کند، او لذت آزاد را بدون هیچ دغدغه و مسئولیتی می خواهد و این همان چیزی است که حیوانات در آن هم داستانند.
ده) اسامی اشو
اشو در طول حیاتش به چند نام مشهور بود. در کودکی «راجا» و سپس «راجنیش» نام گذاری شد. در سال 1960 به «آچاریا راجنیش» معروف بود و از سال 1970 به «باگون شری راجنیش» شهره بود. باگون به معنای آقا و سرور است و شری لقبی احترام آمیز به معنای مقدس، معظم و محترم می باشد و راجنیش نام پدری اشو است.واژه اشو (osho) از لغت «oceanic» و برگرفته از ویلیام جیمز فیلسوف و روان شناس آمریکایی به معنای «حل شده در اقیانوس» است. واژه «oceanic» در واقع به بیان این تجربه می پردازد (حل در اقیانوس) و اشو به معنای کسی است که این پدیده را تجربه می کند. واژه اشو در فرهنگ کهن خاورمیانه دور نیز کاربرد داشت و به معنای شخص متبرک و ملکوتی، کسی که آسمان به او باران گل می باراند، می باشد. (22)
علت حذف نام راجنیش این بود که راجنیش برگرفته از مذهب هندو است و اشو نمی خواست نمایانگر فرقه یا آیین خاصی باشد. واژه باگون هم به این دلیل حذف شد که از نظر اشو معنای مناسبی نداشت و «من نمی خواهم بار دیگر به گوان خطاب شوم، بس است! شوخی تمام شد... .» (23)
یازده) آثار اشو
اشو نویسنده نیست و تا به حال کتابی ننوشته است و همه کتاب های وی (بیش از 650 عنوان) نسخه برداری از سخنرانی های وی هستند. از او حدود 7000 سخنرانی روی نوار کاست و 1700 سخنرانی روی نوار ویدئو ضبط شده و از کتاب های مذکور حدود 100 کتاب به فارسی ترجمه شده است.کتاب های اشو پرفروش ترین کتاب ها در هند بشمار می آید و سالانه بیش از یک میلیون نسخه از آنها در هند به فروش می رسد و تقریباً تمام کتاب هایش به بیشتر زبان های دنیا ترجمه شده است.
1. تقسیم بندی آثار اشو
1-1. آثاری که شامل برنامه های روزانه برای تمام سال است و به صورت ماهانه چاپ و منتشر شده است. این سخنرانی ها بیشتر در کمون اشو به صورت صبحگاهی و شامگاهی ایراد شده است: مراقبه، شور سرمستی.1-2. آثاری که در آنها کلمات کوتاه اشو از میان دیگر آثارش استخراج شده و معمولاً به دو زبان فارسی و انگلیسی می باشد: بشنو از این خموش،آفتاب در سایه، الماس های اشو، شورشی و پیوند.
1-3. کتاب هایی که پاسخ به پرسش های مخاطبان است: مزه ای از ملکوت، یک زندگی، یک ترانه، یک رقص و کودک نوین.
1-4. کتاب هایی که به صورت خاص به تبیین برخی مکاتب و فرق می پردازد:
- تبیین تعالیم تانترا: تفسیر آواهای شاهانه و تعلیمات تانترا.
- تبیین تعالیم یوگا: مراقبه هنر وجد و سرور.
- تفسیر اوپانیشاد: ضربان قلب حقیقت مطلق.
1-5. کتاب هایی که به صورت خاص برخی دیدگاه های اشو را تبیین می کند:
- در موضوع عشق: عشق، رقص زندگی.
- در موضوع مراقبه: اولین و آخرین رهایی، مراقبه، شور سرمستی، خلاقیت.
- در موضوع زندگی نامه اشو: و آن گاه نبودم، اینک برکه ای کهن.
1-6. کتاب هایی که اصول و مبانی اشو در آنها تبیین و ارائه شده است: آه، این... ، بلوغ، آینده طلایی، شکوه آزادی، راز بزرگ، شهامت.
2. ویژگی های آثار اشو
زبان اشو بسیار ساده و برای همه قابل فهم می باشد؛ به گونه ای که گاهی اصطلاحات خاص عرفانی و ماورایی را چنان ساده تبیین می کند که هیچ سختی در آن دیده نمی شود. به همین دلیل اشو معتقد است کلامش نباید ویرایش شود؛ بلکه باید به همان حالت سخنرانی چاپ گردد.یکی از مهم ترین مؤیدهای نظرات اشو در سراسر آثارش، داستان ها و حکایات است. اشو از حکایات برای تأیید سخنانش یاری می گیرد و این خلاقیت در داستان سرایی و استفاده از حکایات در جای جای سخنرانی را از مادربزرگش در کودکی به ارمغان برده است. (24)
در بسیاری از موارد اگر داستان را از کلام اشو حذف کنیم، هیچ مطلب قابل استفاده ای باقی نمی ماند؛ زیرا بیشتر مباحث را با داستان تبیین و حتی اثبات می کند. به عنوان مثال برای نفی ذهن به دستانی تکیه می شود که در آن شخص اول به ظاهر احمق و کودن است اما چون از ذهن استفاده نمی کند و هیچ گاه سؤال نمی کند، مورد تأیید شدید اشو می باشد. (25)
در مقوله ای دیگر داستان های فراوانی برای مقابله با فلسفه و فیلسوف ذکر می کند و همین داستان ها که فیلسوف را احمق و نادان می داند، در رأس دلایل اشو برای رد فلسفه است. (26)
در پاسخ به سؤالات مخاطبان نیز داستان بهترین شیوه اشو می باشد، مثلاً در پاسخ به پرسشی راجع به مسئولیت فردی سؤال کننده، داستانی ذکر می شود که تمام حرف های اشو از این داستان استخراج می گردد. (27) جالب تر آنکه گاهی تنها یک داستان مؤید تمام ادعای اشو می شود. برای نمونه اشو برای ادعای اینکه خودآگاهی در وحشت است، داستانی ذکر می کند و از کنار آن می گذرد. (28)
نکته مهم درباره این حکایات و داستان ها این است که این داستان ها با تمام اهمیت، از کجا آمده است؟ حکایتی که تمام ادعای اشو بر آن تکیه دارد، آیا صرفاً زاییده ذهن اشو است که در این صورت قابل اعتنا نخواهد بود چرا که ادعا و دلیل هر دو بر ذهن اشو وابسته است و به اصطلاح منطق، دچار دور است یا منبع قابل توجهی دارد که در این صورت اشو آن را ذکر نمی کند. شواهد حکایت دارد که اکثر داستان ها تراوش ذهن اشو است.
علاوه بر داستان، استفاده از علم روان شناسی در تشریح حالات درونی انسان و جهان نیز در کلام او زیاد دیده می شود. برای مثال جهت تأکید بر عمل شنیدن و حرف نزدن و بازگو کردن اهمیت سکوت، به اصل شنیدن در علم روان شناسی تکیه می کند. (29) حتی وقتی بحث مهم تغییرات در فیزیولوژی انسان ها مطرح می شود انسان را - طبق اصول روان شناسی- به 9 دوره هفت ساله تقسیم می کند و ضمن تفصیل فراوان این 9 دوره، بسیاری از نتایج خویش را از این دوره ها استنتاج می کند. (30) علم زیست شناسی نیز مورد علاقه فراوان اشو می باشد و در بسیاری از موارد همچون حالات کودکی و دوره های خاص روحی و جسمی بدن، از آن زیاد یاد می کند.(31)
کلام اشو چنان نفوذ جذابی دارد که دست خواننده را از آغاز مطلب می گیرد و او را تا آخر با خود نگاه می دارد؛ بدون اینکه اندک کسالت و خستگی در او ایجاد کند. زیبایی، نحوه چیدن کلمات و جملات، استفاده از مثال ها و حکایات و داستان ها، همگی موجب جذب بسیاری از مخاطبان در سراسر جهان به سمت آثار او شده است.
نقد و بررسی
بیان این نکته بسیار ضروری است که کسی که در طول عمر خویش حدود هفت هزار ساعت سخنرانی می کند و بسیاری از مطالب را از روی تجربه و ذهن بیان می کند، تناقض ها و ناهماهنگی های فراوانی در کلام خویش برجای می نهند. اشو خود به این مطلب اشاره دارد و اذعان می دارد که چون در کلام او ضد و نقیض های فراوانی هست، نمی شود او را مورد نقد قرار داد!! (32)تناقضات در کلام او چنان نمایان است که حتی به اصول مهم و کلیدی اش نفوذ و خواننده را سخت سرگردان کرده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. نفی ذهن و تفکر که جزء اصول جدانشدنی اشو می باشد در برخی موارد با تأکید او بر تفکر و تعمق نقض می شود. برای مثال جهت زندگی مناسب بر تفکر و استفاده از ذهن پافشاری فراوان دارد؛ اما چند صفحه بعد به شدت بر ذهن و تفکر یورش می برد و آن را منکوب و مطرود می دارد!! (33)
از فلسفه و فیلسوف نیز با نهایت پستی و زبونی یاد می کند؛ لیکن در بسیاری از موارد از استدلال هایی برای اثبات نظرات خویش بهره می گیرد که جز توسط یک فیلسوف قابل ارائه نیست، مثلاً برای بحث «فنا شدن در عشق» از مباحث فلسفی استفاده می کند. (34)
در برخی موارد از بیانات خود به عنوان «فلسفه اشو» یاد می کند؛ (35) حتی در پیشگفتار یکی از کتاب هایش، مترجم از اشو به عنوان «فیلسوفی که گونه ای نو به جهان و انسان می نگرد»، یاد می کند.(36)
2. اشو در توصیه به یکی از مریدانش اظهار می دارد که ستایش کردن از خود، ساخته ذهن است و باید آن را در کنار گذاشت؛ (37) در حالی که ادعاهای اشو راجع به خود و پیامش گوش فلک را کر کرده است!!
3. اشو با اینکه به عنوان یک سخنران چیره دست مشهور و معروف است، اظهار می دارد که از هنر سخنوری و خطابه کمتر اطلاعی دارد!
4. تأکید بر حال و رد کردن گذشته و آینده در جای جای کلام اشو دیده می شود، اما در برخی موارد آینده برای اشو مهم می شود و بر ساختن آینده و توجه به آینده اصرار می ورزد. (38)
دوازده) مرگ اشو
اشو در نوزدهم ژانویه 1990، کالبد خویش را ترک گفت. پیروان اشو درباره مرگ او معتقدند کالبد اشو او را ترک گفت... .اشو هرگز نه به دنیا آمد و نه مرد. فقط از 11 دسامبر 1931 تا 19 ژانویه 1990 به زیارت سیاره زمین آمد. (39)
درباره علت مرگ اشو دو دیدگاه است: دیدگاه نخست، دیدگاه خود اشو است که معتقد است بیماری های وی در اثر سیاست های آمریکاست و مسمومیت وی در اثر سم مخصوصی است که توسط رونالد ریگان و کارکنانش در سازمان سیا به او داده شد.
دیدگاه دوم این است که وی به سبب ابتلا به بیماری ایدز مرد؛ چون وی آشکارا لذت جویی جنسی را ترویج می کرد و ارزش های اخلاقی دینی را خلاف آزادی می خواند. (40)
این است سرنوشت روشن ضمیری که می خواهد تا بی کرانه های معنویت سر سپردگان خویش را به مقصد و مقصود برساند، و چه بدفرجامی و چه زشت سرانجامی!
پینوشتها:
1- اشو، الماس های اشو، ص 403.
2- همو، مزه ای از ملکوت، ص 22.
3- همو، خلاقیت، ص 8.
4- همو، آه، این...، ص 101.
5- همان، ص 101.
6- همان، ص 147.
7- همو، مراقبه هنر وجد و سرور، ص 72.
8- همو، آه، این...، ص 84.
9- همو، گل های جاودانگی، ص 25.
10- همو، اینک برکه ای کهن، ص 17.
11- همو، از سکس تا فرا آگاهی، ص8.
12- همو، اینک برکه ای کهن، ص 351.
13-همان، ص23.
14- همان، ص 21.
15- سایت آفتاب، تاریخ 1387/8/20.
16- همان.
17- سایت فردا نیوز به نقل از روزنامه رسالت، تاریخ 1387/7/15.
18- اشو، آفتاب در سایه، ص 113.
19- همو، اینک برکه ای کهن، ص 351.
20- همو، آینده طلایی، ص97.
21- همو، اینک برکه ای کهن، ص 350.
22- سایت آفتاب، تاریخ 1387/8/20.
23- اشو، گل های جاودانگی، ص 15.
24- همو، اینک برکه ای کهن، ص 369.
25- همو، مزه ای از ملکوت، ص 149.
26- همو، یک فنجان چای، ص 167، 197 و 329.
27- همو، راز، ص 164.
28- همو، خلاقیت، ص 74.
29- همو، راز بزرگ، ص 59؛ همو، خلاقیت، ص 26.
30- همو، بلوغ، ص 88 - 53.
31- همو، شهامت، ص 156؛ همو، خلاقیت، ص 147.
32- همو، تفسیر آواهای شاهانه ساراها (تعلیمات تانترا 3 و 4)، ص 32.
33- همو، راز بزرگ، ص285-280.
34- همو، عشق، رقص زندگی، ص 152.
35- همو، مزه ای از ملکوت، ص 82.
36- همو، بشنو از این خموش، ص 5.
37- همو، یک فنجان چای، ص 88.
38- همو، راز، ص 100.
39- همو، الماس های اشو، ص 411.
40- سایت فردا نیوز به نقل از روزنامه رسالت، تاریخ 1387/7/15.
/ج