نویسنده: شهید حاج احمد کاظمی
سخنرانی حاج احمد کاظمی قبل از عملیات قادر
اشاره:
این سخنرانی قبل از عملیات قادر، بعد از شهادت یار دیرین حاج احمد(شهید مهدی باکری)صورت گرفته است. رزمندگان لشکر 8 با شعار «همسنگر باکری، همرزم لشکرت کو»؟ به استقبال سخنان فرمانده شان رفتند. شایان ذکر است در طول سخنرانی، رزمندگان اسلام به شدت گریه می کنند تا جایی که خود حاجی هم نمی تواند اشکهایش را از دید نیروهایش پنهان کند.با همه این اوصاف سخنرانی را می خوانیم:
برادران عزیز، رزمندگان، ای عزیزان، سربازان آقا امام زمان، یاران امام حسین، یاران پیامبر اسلام!اگر با چشم دل بنگریم، اگر خوب تماشا کنیم، اگر خاطرات اردوگاههای پیامبر اسلام، اگر خاطرات اردوگاههای امام علی(ع)، اگر خاطرات یاران امام حسین(ع)را به خاطر بیاوریم، این صحنه ها، همان صحنه اردوگاههای امام حسین(ع)است.
تکرار مجدد تاریخ در دومین حکومت اسلامی بعد از حکومت حضرت علی(ع)، با چشم دل به اردوگاه بنگرید، چگونه سربازان امام زمان(عج)دور هم جمع شده اند، چگونه خودشان را مهیا کرده اند.
خدایا!چگونه ما تو را ستایش کنیم، خدایا!چه عظمتی در پیش داریم. اگر با چشم دل بنگریم نمی توانیم رد بشویم، اگر تامل کنیم و فکر کنیم، اگر با دقت تماشا کنیم، حتما یاران امام حسین(ع)را به یاد می آوردیم، حتما اردوگاه پیامبر اسلام در جنگ تبوک، در جنگهای متعدد را می توانیم زنده کنیم.
برادران!خیلی باید خدا را سپاسگزاری کنیم، واقعا از آن بالا که نگاه می کردم و می آمدم این صحنه ی اردوگاه را می دیدم،بدنم می لرزید. ما شاید در گرمای حرکت باشیم، شاید در توان درک و تصور ما نباشد. امشب شاید شبی باشد که قبل از شروع عملیات این تجمع را داریم، شاید فردا شب دیگر هر کدام به یک نقطه ای جهت انجام ماموریت حرکت کرده باشیم، معلوم نیست فردا شب کجا باشیم.
الان همه جمع هستیم، الان همه دور هم هستیم، الان جمعیت با عظمت در اردوی امام حسین(ع)همه حلقه زده اند دور هم، همه الان آماده هستند، همه تجهیزات شان را گرفته اند، همه دارند عهد و پیمان خود را تجدید می کنند، همه دارند شهدا را یاد می أورند، همه دارند درعظمت اسلام سپاسگزاری می کنند، همه دارند در جایگاه علی(ع)خدا را سجده می کنند، همه در عظمت جماعتی قرار گرفتند.
خدایا!فردا شب چگونه است، خدایا!فردا شب حرکت می کنیم به طرف دشمنان تو، خدایا!ما حرکت می کنیم که اطاعت از دستورات تو کرده باشیم، خدایا!ما بندگان رو سیاه تو هستیم، خدایا!ما می تازیم به پلیدان تاریخ، خدایا!ما انتقام خون امام حسین(ع)را می خواهیم بگیریم، خدایا!ما با دشمنی که آگاهانه با ما می جنگد مبارزه می کنیم، خدایا!اگر به ما کمک نکنی، ما چه کار باید بکنیم؟ خدایا!ما با عزمی استوار، با قدمهایی استوار، با توجه به تو، با یاری خواستن از امام زمان(عج)داریم حرکت می کنیم. خدایا!ما آن چیزی که در توان مان بوده انجام دادیم، دیگر خودمان را داریم به تو می سپاریم که همه کارها را تو ان شاءاله آن شکلی که رضایت خودت هست پیش ببری. خدایا!ما در این دوره، در این عملیات وحدتمان تمام عیار بود، خدایا!ما در این دوره صفایمان تمام عیار بود، خدایا!ما در این دوره گذشت ازهمه چیز کردیم، و الان این حکایت و دلیل عملی آن است که ما این رقم دور هم حلقه زدیم، خدایا!اگر تو به ما کمک نکنی، ما از چه کسی کمک بخواهیم، خدایا!ما را توان بده، ما را لیاقت بده که شهدا بین ما حاضر بشوند. خدایا!به ما لیاقت بده که فرشتگان تو بین ما حاضر شوند. خدایا!به ما قدرتی بده که ما بتوانیم سپاسگذاری این همه عظمت را بکنیم.
برادران!در این جمع، در این ناله ها، در این جماعت عظمتی نهفته است که ما این عظمت را هرگز نمی فهمیم. خدا آگاه است که این عظمت گویای چه مطلبی است، گویای چه آینده ای است. پناه می بریم به خدا، خودمان را به خدا می سپاریم و ان شاءالله حرکت می کنیم.
خدایا!ما را از آن یارانی که با علی(ع)حرکت کردند، در این حرکت قرار بده، خدایا!قدمهای ما را استوار بدار که بتوانیم در این عصر و زمان، محکم باشیم(ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین).
خدایا!ما فقط از تو می خواهیم و به تو توسل جسته ایم و بر تو توکل کرده ایم.
من چند تا مطلب هست که ان شاءالله از باب مسئولیت بعنوان یک برادر کوچکتر، خدمت برادران عرض می کنم.
در شروع باید از همه برادران طلب رضایت بکنم که ان شاءالله همگی همدیگر را حلال بکنند، همه همدیگر را ببخشیم و از خدا بخواهیم که ان شاءالله مورد مغفرتش قرار بگیریم.
آن برادرانی که از بین ما به خداوند متعال می پیوندند، آنهایی که به درجه رفع شهادت می رسند، آنهایی که به کاروان آقا امام حسین(ع)می پیوندند، آنهایی که از بین ما جدا می شوند، سلام ما را به شهدا برسانند.
هر کس رفت، جزء یاران امام حسین(ع)شد. هر کس که به لقاء الله پیوست، سلام بقیه را به شهدا برساند. به شهدایی که مظلومانه جان خودشان را در طبق اخلاص، در گرما گرم جبهه اسلام گذاشتند و مظلومانه شهید شدند. جسدشان در بیابانهای سوزان جنوب، در کوهستانهای غرب، زیر دید نامردان تاریخ قرار گرفت. سرداران رشید اسلام، سردارانی چون برادر مهدی، برادرهمت، برادر مهدی زین الدین و برادران دیگری که یکی پس از دیگری به شهدای تاریخ، شهدایی که در صف یاران امام حسین(ع)به شهادت رسیدند، پیوستند، برادران معلوم نیست که فردا شب کجا باشیم، در چه نقطه ای و چگونه در حال مبارزه باشیم. الان در این صحنه هستیم. الانی که در حال گذشتن است، الانی که فرشتگان ناظرند.
خداوند یار است. خدایا!ما بر تو توکل کردیم، خدایا!ما از قید همه چیز دور شده ایم و فقط بر تو توکل کرده ایم. خدایا!ما بر نفسمان غلبه و بر تو توکل کرده ایم. خدایا!ما آگاهانه با دشمنان تو می جنگیم و بر این مطلب بارها افتخار می کنیم. ان شاءالله خداوند ما را مورد نصرت خودش قرار دهد.
ما امکاناتی که به اندازه امکانات دشمن باشد، نداریم. ما افرادی هستیم که برای خدا حرکت کردیم و این گونه می خواهیم به دشمن بنازیم، برادران!عزممان را باید جزم کنیم، قدمهای مان را باید استوار کنیم و در لحظاتی که نفسهای مان سخت می شود، قدمهای مان خسته می شود، جسم مان کوفته می شود، در آن لحظات که سختی کار بر ما فشار می آورد باید سختی روز کربلا را بیاد بیاوریم. لحظات حرکت ما لحظاتی است که در دوران اسلام گذشته، ما در حرکت جدیدی هستیم ولی مشابه حرکت های ما در زمان انبیا و اولیای خداوند اتفاق افتاد. برادران جایگاه ما عظیم است. اگر ما هواپیمای متعدد داشتیم، اگر ما توپخانه های زیادی داشتیم، اگر ما رزم قوی نمی دانستیم، نمی توانستیم این عظمتها را داشته باشیم. این صفا را، یک روزی همه حسرتش را می خوریم. این لحظه را یک وقتی همه حسرتش را می خوریم. این صحنه ها تکرار نمی شود. این صحنه ها لحظه هایی دارد که این لحظات مخصوص خداست.
این لحظات را فقط خدا بوجود می آورد. این لحظات را ما کم شاهدش بوده ایم، این لحظه خیلی عظیمی است.
چند تا سفارش دارم خدمت برادران و ان شاءالله از خدمت برادران مرخص می شویم و امیدواریم که در میدان نصرت خداوند، همدیگر را ملاقات کنیم.
امیدواریم که در صحنه ای که چشم شهدایمان، جای شهدایمان، هدف شهدایمان را زنده کرده باشیم، همدیگر را ان شاءالله ببینیم.
جایی که انتقام خون آقا امام حسین(ع)را گرفته باشیم و دل فاطمه زهرا(س)را شاد کرده باشیم، همدیگر را ملاقات کنیم.
برادران!راه سخت است و مشکلات زیاد و ان شاءالله باید خودمان را مهیا کنیم برای سختی ها. در سختی هایی که در راه خداست، پافشاری در امر جهاد، تایید بر بنده بودن به درگاه خداوند است.
ان شاءالله برادران خودشان را برای سختیهای عملیات آماده بکنند. حرکت مکانی، برادران زیاد دارند. راهپیمایی دارند تا خودشان را نزدیک کنند به دشمن، سختیهایی در مسیر هست. باید ان شاءالله تحملش را در جسم ها بوجود بیاورند و در ارتفاعاتی که نوک ارتفاع می روند، سختی ارتفاع را طی می کنند، الحمدالله را بگویند. در سراشیبیها، سبحان الله بگویند و در جاهایی که ملایم و صاف است به قول معروف «تکبیر»بگویند که همیشه در ذکر خدا باشیم، همیشه با ناله در دلمان اذان بگویم، همیشه یاد امام حسین(ع)را بکنیم، یاد فاطمه زهرا(س)را بکنیم و یاری بخواهیم از فرمانده مان، یاری بخواهیم از آقا امام زمان(عج)، در سختی ها برادران باید متوسل بشویم به آقا امام زمان(عج)، بگوییم یا امام زمان!ما آمدیم، هستی تو، باید بیایی و به ما کمک بکنی. بخواهیم از آقا امام زمان(عج)که به ما کمک بکند.
چنانچه خودمان را حفظ نکنیم، وقتی که به دشمن می تازیم، پیروزی بدست می آوریم، اگر یک لحظه بگوییم ما بودیم که اینها را گرفتیم، دیگر همه چیز نقش بر آب می شود. باید در امر بنده بودن خدا ان شاءالله در همه ابعاد عمل کنیم.
از خدا بخواهیم که در جهاد اکبر که جهاد اصلی است و دستور پیامبر عزیز اسلام است سعی و تلاش کامل را خودمان بکنیم. دیگر عرضی ندارم و از همه برادرها التماس دعا دارم. دیگه همه برادرها را به خدا می سپارم و ازهمه برادرها التماس دعای خیر دارم. امام عزیز را دعا کنید. از امام زمان(عج)کمک بخواهیم که به کمکمان بیاید، ان شاءالله تعالی، خداوند به همه ما کمک کند که بنده خوبی برای او باشیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
منبع: احمدی، جانمراد؛ (1385)، ما اهل اینجا نیستیم؛ مجموعه ای از خاطرات و سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی، شهرستان نجف آباد (اصفهان)، مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و لشکر 8 زرهی نجف اشرف و گنگره سرداران و 2500 شهید شهرستان نجف آباد، چاپ دوم.
منبع: احمدی، جانمراد؛ (1385)، ما اهل اینجا نیستیم؛ مجموعه ای از خاطرات و سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی، شهرستان نجف آباد (اصفهان)، مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و لشکر 8 زرهی نجف اشرف و گنگره سرداران و 2500 شهید شهرستان نجف آباد، چاپ دوم.