معروف کرخی از منظر تاریخ تحلیلی

آنچه می باید مورد توجه قرار گیرد روند تکاملی سلیقه ای مصلحتی، همان موضوعاتی است که صوفیه با اسلامِ معروف بن فیروزان کرخی آغاز نموده اند، با دربانی و اجازه ی ارشاد و هدایت در خاتمه شهادت او بر آستان خانه علی بن
يکشنبه، 27 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معروف کرخی از منظر تاریخ تحلیلی
معروف کرخی از منظر تاریخ تحلیلی

 

نویسنده: مهدی عمادی




 
آنچه می باید مورد توجه قرار گیرد روند تکاملی سلیقه ای مصلحتی، همان موضوعاتی است که صوفیه با اسلامِ معروف بن فیروزان کرخی آغاز نموده اند، با دربانی و اجازه ی ارشاد و هدایت در خاتمه شهادت او بر آستان خانه علی بن موسی الرضا- علیه السلام- به پایان رسانده اند.
برای پی گیری و فهم این روند تکاملی سلیقه ای که بنابر مصلحت های صوفیانه نسبت به موقعیت سازی معروف کرخی رئیس روساء تصوف فرقه ای انجام گرفته باید بسیار دقیق بلکه با ظرافتی همه فهم مطرح کرد، زیرا آنهائی که گزارش مربوط به زندگی معروف کرخی را دستکاری کرده اند، چنان ماهرانه و ظریف عمل نموده اند که کمتر به آن توجه می شود. به لحاظ چنین عملکرد صوفیانه، باید بسیار دقیق گزارشهای مربوط به کرخی صوفی را مورد دقت نظر قرار داد که ما تا حدّ توان مراعات کرده نتیجه را به صورتی که از نظر می گذرانید به قید تحریر درآورده، باشد به کار افتد:
الف: در اینکه خانواده ی او ایرانی ترسائی، مجوسی یا صائبی بوده اند تردیدی نکرده، لکن برای اینکه چنین زُشتی را در خُلق و خوی او بی تأثیر کرده باشند گفته اند: «اگر چه پدر و مادرش ترسا بودند امّا اصل نطفه ی او از لقمه ی نان داود طائی شد» (1) که باید بدانیم نامبرده با تشیع مسأله داشته، زیرا «ناصبی» (2) و شاگرد ابوحنیفه (3) بوده است.
ب: با آنچه در مکتب ترسازادگان برایش ساخته اند که مقدمه ای برای مسلمانی او گردید، قصه ها ساختند و پرداختند، عده ای با تکرار همان قصه ها که حقیقت آنها چندان مهمّ نیست، اشاره کرده اند: معروفِ ترسازاده، توحید ترسائی بر اساس تثلیث را نپذیرفته و در مقابل کتک معلّم بر آن اصرار ورزیده، عاقبت برای اینکه زیر بار ننگِ تثلیث نرود و کتک هم نخورد پا به فرار گذاشته است.
ج: معتقدند این ترسازاده ی پنج یا هفت یا ده ساله (4) در پی کتک خوردن از معلم ترسایان مکتب را ترک نموده، حتی از شدت ترس و وحشت به منزل مراجعت نکرده است. مهمّ تر هیچ یک از آشنایان،
خویشان و نزدیکان از او اطلاعی نداشتند. در صورتی که این بی خبری با محیط کوچک کرخ آن روز سازش ندارد.
د: مدعی هستند معروف در ایام مفقود بودن، به دین اسلام در آمده است که این را سخنی نیست، ولی معتقدند او به دست علی بن موسی الرضا، امام وقت مسلمین که در مدینه ساکن بوده است مشرف به اسلام گردیده، که چنین ادعائی جوینده ی حقیقت را با دو مشکل و ایراد مواجه می سازد:
اول: طولِ مسافت کرخ بغداد تا مدینه و اینکه کودکی پنج یا هفت یا ده ساله چگونه این مسافت را طی کرده است، مسأله ای قابل توجه و دقت می باشد. علاوه در هیچکدام از مسانید معتبر به ورود معروف به مدینه اشاره ای نشده، حتی شرح احوال نگاران که جهت تأمین مقاصد فرقه ای اینگونه مسائل زندگی او را دستکاری کرده اند نسبت به مدینه رفتن او در چنین مقطعی از عمرش اشاره ای ندارند.
دوم: از گزارشی که خواندمیر مورخ مشهور نسبت به این زمان از زندگی او می دهد و می نویسد: «چون این سخن [که والدین معروف گفته اند او به هر دینی خواهد بازگردد ما نیز به آن آئین می گرویم] شیند به جانب خانه و والدین شتافت حلقه بر در زد» (5) فهم می شود معروف بعد از فرار، برای مسلمان شدن زادگاه و محل سکونتش را ترک نکرده است، که با شنیدن نظریه والدینش به جانب منزل می رود.
این دو علت مانع است که صحت ادعای اسلام آوردن او را به دست علی بن موسی الرضا- علیه السلام- بپذیریم، خصوصاً اینکه با تحلیل های محققانه ی تازه نفسان تصرف شناس نیز مواجه ایم، برای نمونه نمی توان از کنار نظر دکتر عبدالناصر حمید مصری در کتاب خود موسوم به «موسوعة الفرق الصوفیه» که خرافه، جعل، کرامت زدائی از رجال صوفیه را هم نموده است، بی اعتناء گذشت، او نسبت به معروف می نویسد: «آنچه مسلم تاریخ است این ترسازاده ایرانی به دوران حیات علی بن موسی الرضا به دین اسلام درآمده و شکی نیست که چنین اقدامی در همان کرخِ بغداد صورت گرفته است. ولی ادعای اینکه به دست امام هشتم شیعیان مسلمان شده است، اضافه ای می باشد که توسط شیعیان صوفی جهت تأمین اغراض مختلف بر این واقعه از زندگی معروف فرزند فیروزان افزوده اند و کمترین آن رسمیت دادن به رافضی بودن اوست. اگر بخواهیم شواهد یا دلائلی برای این استنباط ارائه دهیم، می گوئیم یکنواخت نبودن این نوع اضافات دلیل بر جعل بودن، در حقیقت دست بردن به تاریخ است.» (6)
بدیع الزمان فروزانفر که از مشاهیر اهل تحقیق است و به دقت نظر او تمامی معاصرانش اتفاق دارند در این زمینه معتقد بوده است: «همانطور که در اسلام آوردن او شک و تردیدی نیست، برای مسلمان شدن او به امر یا دست حضرت امام رضا (ع) وصی یا دربان بودن او هیچ دلیل و سندی در دست نمی باشد. این گونه است ساخته های بی پایه و اساس از جمله کارهای زشت بعضی از صوفیه است» (7)
و: پذیرفتن اینکه معروف کرخی در کودکی (8) و مشخص کردن اینکه در سنین پنج تا ده سالگی (9) مسلمان شده است، تا چند سده قصه ای بود پسندیده که شنونده یا خواننده از کنار آن می گذشتند، ولی بعدها که عنوان دربانی و اذن ارشاد و هدایت را بر ادعای مسلمانی او به دست حضرت امام رضا- علیه السلام- اضافه کردند با تحلیل های محققانه عالمان اسلامی مواجه شدند که مقام دربانی و اذن اخذ بیعت و تربیت مستعدان به روش اهل بیت در آن سن برای همچو اوئی که اصلاً امام را زیارت نکرده و اگر بر فرض محال دیداری بوده بیش از یک روز ثبت نشده است غیرممکن می باشد، دست اندر کاران فِرَقِ صوفیه به این بیت استناد کردند:
او ز موسی جواز احسان یافت
کفر بگذاشت، نقد ایمان یافت
مدعی شدند که معروف ترسازاده نزد حضرت امام کاظم مسلمان شده است (10) ولی این دستکاری نیز با آنچه خواجه عبدالله انصاری متذکر می شود که پدر معروف کرخی نزد علی بن موسی الرضا مسلمان شده است سازش ندارد (11) و آن ادعا را باطل و بی اعتبار می سازد.
به لحاظ اصلاح این رسوائی، مسلمانی معروف را به اسلام قلبی و اسلام ظاهری تقسیم نموده، مدعی شدند اسلام ظاهری به دست غیر امام رضا صورت گرفته، و اسلام حقیقی باطنی که با درک حضور امام- علیه السلام- توأم نیست. به دست حضرتش تحقق یافته است!! گویا همین فرد فراموش کرده که مدعی شده است اسلام باطنی او به دست امام کاظم- علیه السلام- بوده است، البته در این ادعا به هر صورت بیان شده باشد ایراد و اشکالاتی به چشم می خورد که مانع صحت ادعای اسلام معروف کرخی به دست حضرت امام کاظم و امام رضا- سلام الله علیهما- است، زیرا او که در سن کودکی، امام رضا را درک کرده چطور نزد امام کاظم مسلمان شده است؟!؟ ثانیاً اگر پدرش نزد امام رضا مسلمان شده باشد چطور می توان قبول کرد که معروف نزد امام کاظم مسلمان شده است. علاوه آنچه بیش از این ایرادِ مهمّ جلب توجه می کند موضوعِ مکان و زمان شرفیابی معروف کرخی صوفی حضور امام کاظم یا امام رضا- سلام الله علیهما- می باشد که به مسلمانی او انجامیده است.
و ای کاش! آن عده که به اسلامِ معروف کرخی نزد امام رضا اشاره کرده اند (12) به موضوع مهمّ مکان و زمان نیز اشاره ای می نمودند، که مسلماً این سهل انگاری نیست، بل تکرار ساخته و جعلی است که از مدارک صوفیه استفاده شده است و مؤلفانی که در پاورقی به تألیفاتشان اشاره گردیده به نقل قول چنین ادعائی اکتفا کرده اند.
ز: آنچه در نقلِ گزارش مربوط به معروف کرخی باید مورد توجه قرار گیرد اضافاتی می باشد که جهت مشروعیت دینی، طنطنه ی تاریخی و طمطراقِ اصالت دادن به شجره های فرقه ای در مرور زمان به نقل قول های اولیه توسط فرقه داران نعمة اللهی کوثریه و گنابادیه و ذهبیه اغتشاشیه، در پی ادعای مسلمانی معروف کرخی به دست علی بن موسی الرضا- علیه السلام- به آن افزوده اند. که به طور دسته بندی شده به قسمتی از آنها اشاره می کنیم:
1- بعد از ادعای مسلمانی معروف به دست حضرت رضا (ع) که تردیدی در ساختگی بودن آن نیست عده ای با اضافاتی حساب شده آن را شرح پذیر نموده، سعی کرده اند به هر وسیله ی ممکن ثابت کنند که معروف به دست امام رضا مشرف به اسلام شده است. به لحاظ تأمین این منظورِ بدون پشتوانه تاریخی به گزارش های رسیده اضافه کردند: «بدون واسطه در خدمت حضرت قطب الاولیا علی بن موسی اسلام آورد». (13) و مدعی شدند «مدتی در خدمت او بماند». (14) یا از قول او نقل کردند: «از همه شغل ها دست باز داشتم مگر از خدمت علی بن موسی الرضا» (15) اینها مقدمه شد برای اینکه بدون پروای دینی اضافه کنند: معروف کرخی «دست پرورده و مربای امام هشتم بود». (16)
در اینجا دو تذکر ضروری است، اگر به راستی کلامِ «از همه شغل ها دست باز داشتم مگر از خدمت علی بن موسی الرضا» که به معروف کرخی نسبت داده اند از آن خود او باشد! به لحاظ اینکه برخلاف مسلمات تاریخ ارتباط او با امام- علیه السلام- است می توان گفت: مردی فرصت جو و جاه طلب بوده است و مقام شیخی را نشاید.
حیفم آمد از جواب سؤالی را که دفتر حضرت آیة الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی مدظله برحسب دستور معظم له در این زمینه داده اند بگذرم.
آقای مرتضی زندی سؤال می کنند: «عده ای می گویند معروف کرخی نه تنها از مقربان و مربای وجود حضرت رضا- علیه السلام- هستند بلکه دربان و از یاران سرّ بوده اند و اجازه ی ارشاد و هدایت داشته اند.» در جواب مرقوم داشته اند: «همانگونه که قبلاً هم اشاره شد از معروف کرخی اسمی در اسناد روایات معتبر نیست، خواص اصحاب حضرت رضا- علیه السلام- همه در بین علماء رجال و تراجم مشهور و معروفند و از آن حضرت اخذ علم و روایت نموده اند مثلاً مثل «محمد بن اسماعیل بن بزیع» که از اجله اصحاب آن حضرت است بیش از دویست روایت از آن حضرت نقل نموده است که همه اکنون باقی و مورد استفاده و منبع استخراج علوم و معارف اسلامی است. یا مثل «احمد بن ابی نصر» یکی دیگر از اصحاب و از خواص و اجلاء نزدیکان به آن حضرت بیش از هزار حدیث از ایشان روایت نموده و در اسناد این همه احادیث نام ایشان مذکور و شناخته شده است، دیگران و دیگران.
این معروف کرخی کیست که به تعبیر شما از مقربان و مربای وجود حضرت رضا- علیه السلام- و بلکه دربان بوده و یک روایتی از او نقل نشده است. حیف است که شخصی با وجود این همه هدایت های روشن و راه مستقیم اهل بیت- علیهم السلام- که به وسیله مقربان و اصحاب آن حضرت دنیا را پر کرده است به این گفته ها اعتنا نماید و در دین خود به این اشخاص مجهول الهویه اعتماد کند». (17)
دیگر اینکه او را مربای امام هشتم معرفی کرده اند، باید بدانیم مربای امامت، امام است و لاغیر، زیرا دیگران به فرموده ی علامه ی مفسر عارف کامل حضرت آیة الله جوادی آملی، آنهائی که زمان امام و حضورش را درک کرده اند «چند صباحی همسایه تن» امام بوده اند. (18)
2- چطور این کودک هفت ساله را که یک سال قبل از شهادت حضرت امام رضا- اگر جنابش را از مسیر بغداد به مرو انتقال داده باشند (19)- یک روز افتخار حضور داشته است، را در زمره ی اصحاب امام قلمداد کرده اند. (20)
3- به چنین ادعای بی پایه و اساس اکتفا نکرده، معروف را که در سن هفت سالگی- بنابر گفته ی صوفیه- نزد امام رضا مشرف به اسلام شده از اصحاب امام صادق و امام کاظم (21) دانسته اند، بر فرض اینکه معروف در سنین بالاتری به دست حضرت رضا مشرف به اسلام شده باشد باز نمی تواند در ایام نصرانی بودن در زمره ی اصحابِ امام صادق و امام کاظم بوده باشد. در صورتی که میرزا محمد باقر سلطانی گنابادی در مقام نواده، فرزند و برادر رؤسای فرقه گنابادیه، برخلاف ادعای سلطان حسین تابنده معروف کرخی را در زمره ی اصحاب امام کاظم نام نمی برد. (22) مهمّ تر رجال نویسان نیز معروف را در زمره ی اصحاب امام کاظم- علیه السلام- نام نبرده اند. (23)
4- برخلاف گزارش های رسیده تاریخی که به مسلمانی معروف کرخی به دست حضرت امام رضا- علیه السلام، آن هم به تقلید مسانید ماقبل تکرار گردیده- مسأله دربانی امام را برای او ساخته اند. و البته در بین کسانی که مدعی دربانی معروف شده اند فرقه داران گنابادی بیش از شعبات دیگر در پُررنگ جلوه دادن آن سهم بسزائی داشته اند. ملاعلی گنابادی می نویسد: «از جانب امام ثامن ضامن علی بن موسی الرضا دربان بود» (24) در همین دوران است که فرزند رحمت علیشاه شیرازی رئیس نعمة اللهیه دوران محمد علی شاه قاجار در تدوین طرایق الحقایق به لحاظ بنده نوازی اقطاب گنابادی می نویسد: «فضل و بزرگی معروف در اندک زمانی به پایه ای کشید که به شرف خدمت دربانی آن حضرت فائز گردید و به استناد علوم ظاهر و باطن از صورت و معنی فایض، تا آنکه باب مدینه علوم گردید» (25) حال اگر از این قطب زاده- که بنابر عقیده ی صوفیه خط پدرش را جهت قطبیت عموی پدرش جعل می کند- سؤال کنیم آن همه مطالب دروغ برای ملاقات غیرممکن یا بر فرض، دیدار یک روزه ی معروف کرخی با امام هشتم- علیه السلام- چرا؟ زندیق و صوفی کش می شویم. به عربده های امثال مصطفی آزمایش تحت حمایت استعمار خارجی مبتلا می گردیم.
دکتر احسان الله استخری ذهبی اغتشاشی می نویسد: «چون شیخ بردست امام علی بن موسی الرضا در دوران طفولیت اسلام آورد، لذا مذهب او را پذیرفت؛ چنانکه به دربانی نیز سرکرد» (26) ولی جواد نوربخش که از روساء نعمة اللهیه می باشد به قول ابن قتیبه استناد کرده می گوید: «معروفی که دربان امام بود معروف بن خربوذ نام داشت که از رجال شیعه است». (27)
به هر حال در روند این دستکاری ها، اضافه سازی علی تابنده، که معروف کرخی را دربان ظاهری و باطنی حضرت امام رضا- علیه السلام- معرفی می کند، باید پذیرفت. عنوان «ظاهری» و «باطنی» که برای اولین بار به وسیله ی این رئیس گنابادی برای معروف صوفی فراهم آمده، به لحاظِ تعریفاتی است که از مسأله دربانی شده و به آن اشاره می نمائیم.
در مسأله ادعای دربانی برای معروف کرخی باید به سه موضوع مهمّ توجه داشته باشیم:
الف: ماجرای دربانی را برای اولین بار عبدالرحمن سُلمی برای معروف ساخته (28) زیرا تا قبل از او در مسانید موجود به چنین مرتبتی جهت معروف صوفی اشاره ای نشده است. پس از سُلمی- که بسیاری از مطالب طبقات الصوفیه اش دلالت بر بدنامی او دارد، مؤلف تذکرة الاولیاء- که مسلماً شیخ فرید الدین عطار نیشابوری نیست- همان ساخته های سُلمی را به عمد یا به سهو تکرار کرده است. چنانکه دیگران نسبت به تمامی مسائل مربوط به معروف کرخی این عقیده را دارند. (29)
ب: صوفیه فرقه ای نسبت به مسأله دربانی معروف کرخی اتفاق نظر نداشته و ندارند، که همین صحت خبر را تضعیف نموده غیرقابل اعتماد می سازد.
ج: بعضی از رجال شناسان مشهور تصوف نظیر عبدالرحمن جامی (30) پدر معروف کرخی را دربان حضرت علی بن موسی الرضا- علیه السلام- دانسته اند.
5- اضافه بعدی که توسط شیخ محمد حسن گنابادی صورت گرفته، مکان و زمان دربانی معروف را مشخص می سازد، زیرا آنجا که به علت مرگ معروف کرخی اشاره دارد می گوید: «به واسطه ی فشار و ازدحام مردم در بغداد که [جهت زیارت امام] هجوم می آورند به او آسیبی می رسد مریض می شود حضرت به او می فرمایند: «تو بمان، خوب که شدی بیا، خودت را به ما برسان، ولی مرضش رفع نشد و در بغداد از دنیا رفت.» (31) در صورتی که میرزا محمد باقر سلطانی عموی شیخ محمد حسن گنابادی شرح احوال فرقه گنابادیه- می نویسد: «عده ای از شیعیان خراسان به قصد زیارت و تشرف حضور حضرت رضا بر در خانه ی آن حضرت جمع بودند» معروف در آن حال «پیرمرد و ضعیف و بر باب خانه بود» ضربه دید و به همان از دنیا رفت و «مدفن او بغداد است.» (32)
دیگری که گویا از تأثیرپذیران نعمة اللهی گنابادی است نیز اشاره دارد: «معروف کرخی پس از اینکه حضرت رضا به بغداد آمده خدمت ایشان رسیده، چنانکه نقل است در زیر دست و پای مراجعین آن حضرت مجروح شد.» (33) البته دکتر کامل مصطفی شیبی این را هم بی اعتبار می سازد زیرا می نویسد: «تماس معروف کرخی با امام رضا مورد تردید است و حتی همین تنها سند [تاریخ یعقوبی] اقامت کوتاه مدت امام در بغداد نیز دلالتِ بر ملاقات معروف کرخی با آن حضرت ندارد». (34)
این بافته های خیالی حساب شده ی عاری از حقیقت، اساس آنچه را دیگران با زحمت نسبت به معروف کرخی ساخته اند به هم می ریزد. زیرا کسی مدعی نشده است معروف در مدینه امام رضا- علیه السلام- را درک کرده و دربان بوده است. مگر اینکه برخلاف دلایل و مسانید تاریخی قوی قبول کنیم که مأموران مأمون عباسی حضرت را از مسیر بغداد حرکت داده اند، بر فرض محال که این ادعا را قبول کردیم، معروف کرخی یک روز امام را درک کرده بعد هم همانجا مُرده است. (35)
با این دقت نظر متوجه می شویم که یک ماجرای خیالی واهی را چطور با آب و تاب نقل کرده اند تا به صورت سندی تاریخی و مدرکی حقیقی بتوان به آن استناد کرد، برای نمونه به ادعای حافظ حسین کربلائی پیرو فرقه ی ذهبیه اغتشاشیه توجه کنید، او می نویسد: «دربان علی بن موسی الرضا بود و به نزدیک وی [امام] بسیار عزیز و محترم و ستوده بود.» (36) متأسفانه همین جملات در تعریف شخصیت معروف کرخی در عصر ما بدون اینکه به صحت آن اعتماد شود مورد استفاده افرادی قرار می گیرد که دوست دارند آنچه را از تصوف فرقه ای شنیده اند، با مطالعات عادی سطحی توأم کرده کتابی بسازند.
یعنی بپذیریم تمام این خصوصیت ها از قبیل اسلام، دربانی، مربای امام شدن یا عزیز و ستوده گردیدن در همان یک روز اقامت امام در بغداد فراهم آمده است؟! در صورتی که متذکر شده اند امام از مسیر بغداد به ایران نزول اجلال نکرده اند. البته اینگونه موقعیت سازی ها برای او که می خواهد از کاه کوهی بسازد، تعجب آور نیست، ولی نباید فراموش کرد چنین گزارش های سودجویانه ای که این روزها بدون قبح و زشتی مطرح و رائج است، برای کسی که می خواهد شخصی را در تاریخ شناسائی کند بسیار سرنوشت ساز است، حتی گاهی می تواند منافق را از ننگ نفاق پاک کند. یا به شخصی که به لحاظ بی هویتی نمی تواند محل استفاده قرار گیرد با چنین هویت سازی ها در کنار مقامات عالی الهی قرار داده شود و با همان ادعاهائی که صوفیه فرقه ای درباره ی امثالِ معروف کرخی و جنید بغدادی یا دیگران دارند در کنارِ اولیای حقیقی الهی به عنوان «اولیاءالله» مطرح شوند. که متأسفانه شده اند! هر چند اینگونه امور در تصوف روزگار ما رائج است، ولی مهمّ این است اکثر افرادی که به نوعی تصوف توجه شان را جلب کرده نمی دانند «هر که کلاه کج نهاد و تند نشست» آئین سروری نمی داند و این ندانستن، بازار ادعایِ مدعیِ خرقه داری در فرقه سازی را رونق بخشیده، دام و دانه ای برای فریب هر ناواردی است که بدون توجه به «در دم نهفته به ز طبیبان مدعی» (37) در پی شعار فریبنده ی «ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم» (38) به دامِ «صوفی نهاد دام و سر حلقه بازکرد» (37) می افتد.
6- این دستکاری ها توانست یک موضوع ساختگی بی پایه و اساس را توسط دو گروه در ردیف واقعیات تاریخی مطرح نگاه دارد:
الف: اتباع فرقه هائی که شجره خود را به معروف بن فیروزان کرخی می رسانند که هر گونه خللی در طومار اسامی این افراد می تواند آن را باطل و بی اعتبار سازد.
ب: نویسندگانی که در خواندن و نوشتن به نوشته های صوفیان تشکیلاتی اعتماد نموده، در حالی که تحقیق و پژوهش را نمی دانند دوست دارند بنویسند و این امرِ مهمّ را بدون تحقیق و بررسی، با رونویسی کردن از نوشته های دیگران به سامان رسانند، به خیال و تصور خویش کاری کرده اند که به واسطه ی آن خوشحال و مسرورند. در حالی که همان اباطیل و جعلیات ساختگی صوفیان را تکرار نموده، در حقیقت جز تحریف حقایق تاریخ، عملی انجام نداده اند.
آنچه در چنین شرایطی کارگر می افتد استفاده صوفیان فرقه ای است که نه تنها بر باطل های گذشته اصرار می ورزند، بل این نوع نوشته های بی اعتبار قصه ای را دلیل بر اصالت تفکر باطل خویش می سازند و به آن استناد می کنند. و عجیب است حتی شخصیت های علمی که با روش تحقیق سنتی و نوع مدرن آن آشنائی کامل دارند با پژوهش های محققانه موضوعاتی را که قرنها جز مسلمات تاریخ شناخته شده بود، نظیر شهادت مجدالدین بغدادی را که به تحریک فخرالدین رازی صورت گرفته، دریافتی ناشیانه از گزارش های تاریخ می دانند. تحت تأثیر نوشته های خانقاهی قرار گرفته، معروف بن فیروزان کرخی را شاگرد و مرید علی بن موسی الرضا می دانند.
به هر حال جعل اسلام آوردن معروف کرخی به دست علی بن موسی الرضا، تقرب به حضرت علی بن موسی الرضا، مربای وجود علی بن موسی الرضا شدن، دربانی خانه علی بن موسی الرضا را نصیب بردن، شهادت در مقابل خانه علی بن موسی الرضا به هنگام هجوم شیعیان، که همه و همه ساختگی است مقدمه ای نموده اند تا بگویند و بنویسند معروف کرخی از اصحاب علی بن موسی الرضا بوده «اذن و اجازه ی ارشاد و دستگیری داشت» (39) و نهایتاً مدعی شوند فرقه ای که شجره اش طبق اصولی که در تصوف فرقه ای اصل است، نادرست می باشد و باطل، (40) «جزو جزو، جزو کامل است». (41) «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل» و بدان منظور از :
جزو اول: قطب هر دوره است.
جزو دوم: معرف کرخی می باشد که بنابر ادعای صوفیه واسطه بین شجره و امامت است.
جزو کل: امام علیه السلام می باشد.
حال نمی دانم چه تفاوتی بین این ادعای رئیس صوفی با گمراهانی نظیر علی محمد شیرازی، یحیی صبح ازل و حسینعلی نوری مشهور به بهاء است.
قولی دیگر درباره ی معروف کرخی
با توجه به این شگرد صوفیه که می کوشند در صورت امکان از هر گزارشی برای تصوف و نوع فرقه ای آن سندآوری کنند نباید از کنار این مهمِّ قابل اعتناء گذشت که در بعض مسانید اسلامی معروف کرخی از اصحاب امام جواد- علیه السلام- دانسته شده است (42) لکن توجه به سه تذکر نه تنها پیشینه سازان تصوف را از تکرار چنین گزارشی خوشحال نمی کند، بلکه دچار مشکل و معضلی دیگر می سازد.
1- فضلای محقق ادعای صحابه بودن معروف کرخی را نپذیرفته اند. (43)
2- اگر بپذیرند معروف کرخی از اصحاب امام جواد بوده است اعتباری برای تصوف فرقه ای معروفیه باقی نمی ماند، زیرا ناگزیریم تاریخ مرگ معروف را که سال 200 یا 201 هجری گزارش کرده اند را نادیده بگیریم و تاریخ 261 که نقل شده است را بپذیریم. در این صورت هم ادعای نص مسلسل که صوفیه دارند را بی اعتبار کرده ایم، زیرا ثابت نموده ایم سری سقطی جانشین معروف کرخی که تنها حلقه ی اتصال دهنده ی بین انشعابات معروفیه به معروف کرخی می باشد در سال 257 قبل از او مُرده است و این ادعای اتصال بین مشایخ شجره را بی اعتبار می سازد. و مهمّ تر اینکه مسأله اجازه ی معروف کرخی صوفی از ناحیه حضرت امام رضا- علیه السلام- منتفی می شود.

پی‌نوشت‌ها:

1- جواهر الاسرار و زواهرالانوار: 89/1.
2- التفتیش: 73.
3- تذکرة الاولیاء: قسمت شرح احوال همو.
4- قبلاً به مسانید آن اشاره شده است.
5- تاریخ حبیب السیر: 255/2.
6- موسوعة الفرق الصوفیه: 198.
7- پدیده ی تصوف در اسلام: 101.
8- رجال ممقانی: 228/3، معجم رجال الحدیث: 232/18.
9- مسانید آن در طول رساله اشاره شده است.
10- شاه نعمت الله کرمانی، هانری کربن: 55.
11- طبقات الصوفیه: 38.
12- مرآة الجنان: 461/1، صفة الصفوه: 318/2، شذرات الذهب: 360/1، سیر اعلام النبلاء: 399/9، کواکب الدریه: 368/1.
13- ذهبیه تصوف علمی- آثار ادبی: 171.
14- جواهر الاسرار و زواهر الانوار: 89/1.
15- همان مأخذ: 90/1.
16- اصول تصوف: 70.
17- به سند شماره 40 رجوع شود.
18- روزنامه کیهان: 1386/2/9 صفحه 6 مقاله کریمه اهل بیت شمس آسمان و اجتهاد.
19- جمله «انتقال داده باشند» به این جهت به کار گرفته شد تا گویای این حقیقت باشد که امام با جبر مأموران مأمون از مدینه خارج شدند.
20- رهبران طریقت و عرفان از سلطانی گنابادی: 111، داستان عشق پیران (تذکره شرح احوال مشایخ نعمة اللهی کوثریه): 159، البته جواد نوربخش چنین ادعائی را ندارد. (پیران طریقت: 20- 22).
21- نابغه ی علم و عرفان از سلطان حسین تابنده چاپ انتشارات حقیقت: 84.
22- رهبران طریقت و عرفان: 99.
23- احسن التراجم: دیده شود.
24- صالحیه: 349.
25- طرایق الحقایق: 299/2.
26- اصول تصوف: 69 + ذهبیه تصوف علمی- آثار ادبی: 171.
27- چهار پیر طریقت: 84.
28- مقدمه آقای نورالدین شربیه در طبقات الصوفیه عبدالرحمن سلمی: 85.
29- اصول تصوف: 69.
30- نفحات الانس: 38.
31- یادنامه صالح: 241.
32- رهبران طریقت و عرفان: 130.
33- حُسن و عشق تألیف حشمت الله ریاضی: 71/1.
34- به دلائل تاریخی آن اشاره کردیم.
35- تشیع و تصوف: 34 پاورقی شماره 50.
36- روضات الجنان و جنات الجنان: 396/1.
37- از حافظ.
38- دیوان شاه نعمت الله: 387.
39- ولایت نامه ملاسلطان چاپ سوم: 243.
40- به کتاب غوغاسالاری صوفیه مراجعه شود جهات بطلان فرقه های موجود را مطرح کرده اند.
41- صالحیه: 212، حقیقت: 262.
42- القطرة تألیف علامه سید احمد مستنبط: 401، 634/1 ترجمه.
43- ترجمه القطره: 634/1 پاورقی شماره 1.

منبع:عمادی، مهدی، (1387)، معروف کرخی ناموس تصوف، تهران، نشر راه نیکان، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
جمع‌آوری ۴ میلیارد تومان توسط کاربران «اپلیکشن بله» در پویش ایران همدل طی ۲۵ روز
جمع‌آوری ۴ میلیارد تومان توسط کاربران «اپلیکشن بله» در پویش ایران همدل طی ۲۵ روز
پاسخ موشکی حزب‌الله به حملات صهیونیست‌ها قبل آغاز آتش‌بس
play_arrow
پاسخ موشکی حزب‌الله به حملات صهیونیست‌ها قبل آغاز آتش‌بس
گزارش حسینی‌بای از لحظات آغاز آتش‌بس در لبنان
play_arrow
گزارش حسینی‌بای از لحظات آغاز آتش‌بس در لبنان
تشریح آتش‌بس در لبنان
play_arrow
تشریح آتش‌بس در لبنان
انفجار در نزدیکی محل بازی فوتبال خداداد و شمسایی در لبنان
play_arrow
انفجار در نزدیکی محل بازی فوتبال خداداد و شمسایی در لبنان
رئیس دادگستری تهران: حکم پروندۀ چای دبش تا پایان ماه صادر می‌شود
play_arrow
رئیس دادگستری تهران: حکم پروندۀ چای دبش تا پایان ماه صادر می‌شود
مهاجرانی: قرار نیست مردم را غافلگیر کنیم
play_arrow
مهاجرانی: قرار نیست مردم را غافلگیر کنیم
شیادی که با هک صفحۀ دختران از آن‌ها اخاذی می‌کرد دستگیر شد
play_arrow
شیادی که با هک صفحۀ دختران از آن‌ها اخاذی می‌کرد دستگیر شد
حقوق سال آیندۀ کارمندان و بازنشستگان چگونه محاسبه می‌شود؟
play_arrow
حقوق سال آیندۀ کارمندان و بازنشستگان چگونه محاسبه می‌شود؟
وزیر نیرو: خاموشی در هیچ نقطه‌ای از کشور اعمال نمی‌شود
play_arrow
وزیر نیرو: خاموشی در هیچ نقطه‌ای از کشور اعمال نمی‌شود
سقط جنین از مافیا گذشته و به صنعت تبدیل شده
play_arrow
سقط جنین از مافیا گذشته و به صنعت تبدیل شده
مجری سابق فاکس‌نیوز: شیطان کاخ سفید را اداره می‌کند
play_arrow
مجری سابق فاکس‌نیوز: شیطان کاخ سفید را اداره می‌کند
محمد گلریز در دیدار با رهبر معظم انقلاب: امیدوارم سرود پیروزی را در مسجد الاقصی بخوانم
play_arrow
محمد گلریز در دیدار با رهبر معظم انقلاب: امیدوارم سرود پیروزی را در مسجد الاقصی بخوانم
تصاویر متفاوت از لحظه ورود رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان
play_arrow
تصاویر متفاوت از لحظه ورود رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی