نویسنده: دکتر محمود افشار یزدی
مترجم: ضیاء الدین دهشیری
مترجم: ضیاء الدین دهشیری
تهدید مداوم توپخانه و لشکرهای سواره نظام قزاق قفقاز که همیشه مانند اجل برفراز سر دربار تهران معلق بود، نه مانع از گردش اسکناسهای انگلیسی به عنوان پول رایج مبادله می شد و نه مال التجاره های انگلیسی را از انتشار در بازارهای داخلی باز می داشت و نه صدور محصولات ایران را از طریق خلیج فارس با کشتی های بریتانیا متوقف می کرد. علاوه بر این وجود این «لولو خورخوره» مانع انجام بزرگترین کارهای عمومی و اقدامات عظیم صنعتی نمی شد که با سرمایه های انگلیسی صورت می گرفت. در روسیه مردم از خود می پرسیدند که آیا طریقه ای که برای استیلا یافتن بر یک کشور و ارعاب آن و گرفتن اراضی آن و تصرف شهرهای آن و تحریک یا تضعیف مقاومت ناچیز آن به کار می رود بهترین شیوه ای است که باید دنبال کرد... (1)
و از این سئوال نتیجه منفی می گرفتند. روسیها به شیوه انگلیسها خواستند درهای کشور را به روی خود بگشایند، نه از طریق اعمال جبر و قوای مسلح بلکه از راه های تجاری و عملیات مالی و اقدامات صنعتی و بهره برداری از معادن و انواع مختلف امتیازات. کوتاه سخن، در عین اینکه زبان تلقین کننده دیپلماسی خود را جانشین صدای توپها می کردند به جانب فتح کشور ایران می شتافتند.
ما بعضی از این اقدامات را با نظری سریع بررسی خواهیم کرد.
بانک استقراضی ایران
در سال 1891 یک بانک روسی با نام فرانسوی «بانک استقراضی» (2) در تهران افتتاح گردید. بعداً نام آن را تغییر دادند و آن را بانک «استقراضی ایران» نام نهادند. در سال 1899 حکومت روسیه جمیع سهام آن بانک را به انحصار خود درآورد و بانک مزبور از آن پس شعبه بانک دولتی روسیه شد. این بانک به منظور دادن مساعده هائی از چپ و راست به شاه ایران و وام دادن بدو و اشخاص عادی تأسیس شده و هدف دیگرش رقابت با بانک انگلیسی موسوم به «بانک شاهنشاهی ایران» بود. (3) و هر چند همیشه اقدامات پر سود مالی انجام نداد ولی مع الوصف هدف سیاسی خود را که به خاطر آن تأسیس شده بود به صورت عمل درآورد.روسیان در سیاست مالی خود در ایران گشاده دست بودند و خست انگلیسیها را نداشتند. علاوه بر این برای چه خست داشته باشند؟... آنان مبالغی کلان از فرانسه قرض می گرفتند بدون اینکه در بند آن باشند که روزی آنها را مسترد دارند. به همین جهت برای چه قسمتی از این پول را در خدمت سیاست شرقی خود که همیشه برایشان گرامی بود نگذارند؟
نخستین اقدام بزرگ سیاسی و مالی در سال 1900 آغاز شد.
مظفرالدین شاه به پول نیاز داشت... و از جمله می خواست سفر تفریحی مختصری به اروپا بکند. پس در جستجوی وام دهنده خوبی برآمد. انگلیسیان از خود خست نشان دادند. شرایط پیشنهادی آنان چنان بود که علی رغم چیزهای بسیار زیبائی که در اروپا شاه را وسوسه می کرد ناچار از وام انگلیسیها چشم پوشید. بانک روسی بیست و دو میلیون و نیم روبل (55 میلیون فرانک) به نرخ صدی پنج به شاه تقدیم کرد. این وام فقط در مدت 75 سال قابل استهلاک بود، ولی نه در مدت ده ساله اول. این وام به تمام معنی مناسب حال و مزاج شاه لاابالی و بی قید بود که قطعاً امید نداشت که ده سال دیگر زنده باشد. شرایط پیشنهادی روسیها بیشتر جنبه سیاسی داشت: شاه متعهد می شد که از محل آن جمیع وامهای موضوع قراردادهای ایران با خارجیان را مسترد کند، (بیشتر منظور انگلیسیها بودند) و تا زمانی که ایران هنوز قسمتی از این وام را مستهلک نکرده است فقط از روسها وام بگیرد و بالاخره یک شرط مالی این بود که: عواید گمرکات ایران به استثنای گمرکات خلیج فارس برای تأدیه وامها در موعد مقرر مصرف شود.
بدین نحو کوشش به عمل آوردند تا بانک انگلیس را از فعالیت های تجاری ایران دور کنند. ولی علاوه بر امتیاز سیاسی، این عملیات دارای جنبه تجملی بود و منفعت هم داشت: پولی که روسیه بدین ترتیب در ایران سرمایه گذاری کرد به نرخ 5 درصد و 85 فرانک بود و آن را به نرخ 3 درصد و 95 فرانک از پاریس قرض گرفت.
برای قروض بعد شرایط جدیدی مقرر گردید و تضمین های تازه ای خواسته شد، نظیر عواید ماهیگیری، تلگراف و غیره، به نحوی که ایران، از قرضی به قرض دیگر ناگزیر یکسره اسیر چنگال وام دهندگان روسی شد.
روسیه نه فقط در برابر شاه عیاش و وزیران رشوه خوار و فاسد او خوش خدمتی نشان داد، «بلکه خواست حسن نیت همه را به خود معطوف دارد، و به بانک استقراضی دستور داد همان حسن نظر و بذل و بخششی را که در حق شاه دارد به عموم نیز نشان دهد تا بدین ترتیب جانشین بانک شاهنشاهی در معاملات با افراد گردد» (4). بانک استقراضی به هر کس تقاضای وام می کرد با سخاوتمندی و افراط وام داد: به وزیران، درباریان، روحانیان، بازرگانان ورشکسته و غیره.
«بانک استقراضی در مورد تنزیل و ربح بروات تجارتی و وامها امروزه از بعضی جهات کمتر از بانک شاهنشاهی سختگیر است، چنانکه روسها در جمیع بازارها به خوش خدمتی و بی غرضی شهرت یافته اند.» (5)
پس از قریب بیست سال از سرمایه اولیه سی میلیون روبل، فقط سه میلیون روبل در صندوق بانک باقی مانده بود. و بانک «تنها در تهران از افراد مختلف شانزده میلیون روبل طلب کار بود.» (6)
بانک استقراضی علاوه بر این به معاملات تجاری، دادن اعتبارات ملکی و امور رهنی نیز می پرداخت و سرمایه بعضی مؤسسات بزرگ را تأمین می کرد...
همچنین باید در باب عملیات رهنی آن چند کلمه ای بگویم. در ایران افراد خارجی حق ندارند املاکی داشته باشند. مگر در موارد استثنائی. بانک روس از برکت وامهائی که می داد و در مقابل وثیقه ئی به گرو می گرفت مالک بسیاری از مستغلات گردید. «قریب 45 میلیون روبل به ایرانیان قرض داد و در مقابل گروهائی ملکی گرفت. (7)»
بدین اطلاعات باید بیفزایم که رئیس بانک که از طرف وزیر دارائی روسیه منصوب می شد، علاوه بر این، سمت مشاور مالی سفارت روس در تهران را نیز داشت.
راههای ارتباطی
راههای عمده وصول به شمال ایران به شرح ذیل می باشد: 1- راه طرابوزان (دریای سیاه) به تبریز و تهران. 2- جاده باطوم (دریای سیاه) تفلیس، ایروان، جلفا، تبریز، تهران. 3- جاده باکو (دریای خزر) - انزلی، رشت، قزوین - تهران. 4- جاده کراسنوودسک (دریای خزر)، عشق آباد، قوچان، مشهد.روسها برای پیشرفت تجارت خود چند راه ارتباطی داخله ایران، از جمله جاده شوسه انزلی، رشت و تهران، راه آهن جلفا، تبریز و دریاچه اورمیه را مرمت کردند. جاده انزلی - تهران به توسط یک بانکدار مسکوی ساخته شد و بطور امانی (8) مورد بهره برداری قرار گرفت. «این جاده مجهز به نشانه های کیلومتر شمار و تابلوهائی به زبان روسی، میله های کنترل و اخذ عوارض راهداری به زبان روسی، ارابه ها و بازرسان روسی بود و در خاک ایران دنباله راهی به شمار می رفت که هشترخان را به باکو می پیوندد و از کنار بحر خزر می گذرد. حکومت روسیه در این جاده کالاهای خود را با همان مخارج ممتازه دریائی، همان مقررات مساعد و همان انواع جوائز همراه می کند که از اروپا در خلال دشتها و دریاها تا بدانجا داشته اند، علاوه بر این انحصار این جاده ها را برای آنان تأمین می کند و کالاهای سایر کشورهای اروپا حق عبور از آن ندارند.» (9)
روسها همچنین امتیاز ساختن جاده بین تبریز - قزوین و تهران را برای خود تحصیل کردند. ساختن قطعه دیگری از این جاده بین عشق آباد - مشهد باید در سال 1901 آغاز شده باشد...
علاوه بر این جاده ها که قبلاً می بایست از شمال ایران یعنی منطقه نفوذ آینده روسها بر طبق عهدنامه سال 1907، بگذرد و یا می گذشت ساختن راه آهن بزرگی نیز از همان موقع طرح افکنده شده بود. این راه، راه آهن سراسری می شد که از مرزهای قفقاز آغاز شده از کنار بحر خزر می گذشت و سپس از رشت، تهران، اصفهان و شیراز عبور کرده به بندرعباس در کنار خلیج فارس می پیوست. پروفسور دکتر برونوفر (10) استاد دانشگاه سنت پطرزبورگ چنین احتمالی را پیش بینی و در سال 1895 توصیه کرد که این بندر واقع در مدخل دریای عمان و اقیانوس «هند و انگلیس» اشغال شود... این برنامه عظیم و غول آسا که می بایست تماماً تا سال 1903 بر طبق امتیازات به مرحله اجرا درآید به علت فقدان اعتبارات لازم در گور تاریخ به خاک سپرده شد.
روسیه همانطور که می خواست انحصار عملیات مالی ایران را برای بانک استقراضی خود تحصیل کند، مایل بود انحصار راه آهن های ایران را نیز داشته باشد. معاهده ای محرمانه که در سال 1894 به امضا رسیده و در سال 1900 تجدید شد، درواقع به روسها اطمینان خاطر داد که مدت ده سال شاه هیچگونه امتیازی به کسی نخواهد داد و خود نیز برای ساختن خط آهن اقدام نخواهد کرد. (11)
روسها هنوز انحصار کشتی رانی در دریای خزر و دریاچه اورمیه را داشتند. ناوگان آنان همچنین به بنادر خلیج فارس دسترس داشت.
***
روسها علاوه بر این، امتیازات معدنی، جنگلی، خطوط تلگراف، صید ماهی و غیره را تحصیل کردند.
امتیاز اخیر به ویژه از نظر اقتصادی اهمیت عظیم داشت. این امتیاز در سال 1888 اعطاء شده بود. در آن عصر لیانوزوف، یکی از بازرگانان اهل هشترخان، برای مدت دو سال امتیاز تمام امور ماهیگیری سواحل ایران، دریای خزر و مصب های رود آستارا و اترک و نیز کلیه رودخانه های ایرانی را که بدین دریا می ریزد به دست آورد. این امتیاز با اصرار و ابرام تجدید شد. در ازاء پرداخت سالیانه چند صد هزار فرانک دارنده ی روسی امتیاز مذکور منافعی هنگفت به جیب زد. بهره برداری از خاویار به ویژه واجد اهمیت بود، زیرا آن نوع ماهی که بهترین خاویار از آن به عمل می آید در سواحل ایرانی بحر خزر صید می شود.
یکی از قنسولان قدیم آلمان در ایران بدین مناسبت چنین می نگارد:
«پس از پایان جنگ بین المللی که در طی آن ما عادت کرده ایم با مبالغ میلیاردی سر و کار داشته باشیم، شگفت انگیز و شرم آور است که بر سر مبالغ ناچیزی چانه زده شود. ایران در ازاء چه مبالغ ناچیزی مجبور می شد غالباً حقوق عمده حاکمیت خود را از دست بدهد و برای ما تقریباً بعید به نظر می رسید که مبلغ سالیانه 460/000 فرانک باعث نجات حکومت کشوری از افلاس شود. (12)
پی نوشت ها :
1. از Dr. Rouire «رقابت انگلیس و روس در سده نوزدهم در آسیا» صفحات 75 و بعد.
2. Banque de Prets
3. Imperial Bank of Persia
4. «گزارشهای سیاسی و قنسولی» دوره سالیانه شماره 2685 (به زبان انگلیسی)
5. ویکتور برای «عصیان آسیا» ص 45، به زبان فرانسوی.
6. جمال زاده «گنج شایگان» یا اوضاع اقتصادی ایران ص 104.
7. Wilhelm Litten کتاب «نفوذ مسالمت آمیز»، ص 118، به زبان آلمانی.
8. Régie
9. ویکتور برار کتاب «عصیان آسیا» ص 236
10. Brunnofer
11. بولتن کونسولگری بلژیک جلد 101.
12. Wilhelm Litten، کتاب «از نفوذ مسالمت آمیز تا تحت الحمایگی» به زبان آلمانی، ص 170.