کارآمدی دین در مدیریت جامعه

کارآمدی در لغت و تلقی های رایج به معنای مفید بودن، مؤثر بودن در تأمین نیازها و مطالبات، ایفای کارکردهای خاص و مورد انتظار به کار می رود. مفهوم کارآمدی، مفهومی ارزشی و معرّف نوع و درجاتی از مطلوبیت است. کارآمدی دین،
جمعه، 30 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کارآمدی دین در مدیریت جامعه
 کارآمدی دین در مدیریت جامعه

نویسنده: دکتر سیدحسین شرف الدین




 
کارآمدی در لغت و تلقی های رایج به معنای مفید بودن، مؤثر بودن در تأمین نیازها و مطالبات، ایفای کارکردهای خاص و مورد انتظار به کار می رود. مفهوم کارآمدی، مفهومی ارزشی و معرّف نوع و درجاتی از مطلوبیت است. کارآمدی دین، ویژگی خاصی است که قطعاً به افزایش اعتبار و وجاهت دین در سطوح فردی و اجتماعی کمک شایان می کند.
در پاسخ به این پرسش که آیا دین در عرصه ی جامعه کارآمد است یا خیر، باید دانست که این سنخ سؤالات، عمدتاً از موضع پدیدارشناختی (تلقی دین به عنوان یک واقعیت و یک نهاد اجتماعی) و ناظر به جنبه های کارکردی دین، البته از نوع کارکردهای جامعه شناختی (در مقابل کارکردهای معرفت شناختی، روان شناختی، روان کاوانه، تربیتی و...) است. در این تلقی، سؤالات ناظر به چیستی جوهر دین، فلسفه وجودی و منشأ دین، ظرفیت های آموزه ای و معارفی دین، حقانیت دین، ارزیابی و اعتبارسنجی دعاوی دین و سؤالاتی از این دست، جایی ندارد. به بیان دیگر، در این تلقی، سؤال این است که دین چه می کند و به دنبال چیست؟
در این دیدگاه، ارزش و اعتبار دین، صرفاً تابع نقش ها و کارکردهایی است که عمدتاً به صورت مستقیم در سطوح فردی و اجتماعی انعکاس می یابد. طبق منطق کارکردی، اصل شکل گیری و استمرار تاریخی دین (که در تلقی غالب جامعه شناسان به منزله ی یک نهاد اجتماعی مطرح است) ربط مستقیمی با ایفای مجموعه ای از کارکردهای ضروری دارد و قاعدتاً هنگامی که دین به هر دلیل از ایفای کارکردهای مورد انتظار ناتوان باشد یا آن را به سایر نهادها واگذار کند، یا تأمین آنها مستلزم هزینه های توجیه ناپذیری باشد، رسالت تاریخی و اجتماعی آن، پایان یافته تلقی می شود. امروزه این دیدگاه به دلیل غلبه نگرش پوزیتیویستی و سکولاریستی، به کارکردهای بی بدیل ادیان الهی در تأمین برخی غایات دنیوی و سعادت اخروی بی توجه است.
تردیدی نیست که دین اهداف، مقاصد، کارکردها و فواید فردی اجتماعی متعدد و غالباً جایگزین ناپذیری دارد و محبوبیت و مقبولیت بلامنازع دین نیز همواره به دلیل ایفای نقش های کارکردی و فایده مندی آن در زندگی فردی و اجتماعی بوده است. اما محدود ساختن رسالت دین و پیامبران الهی (ع) به ایفای چند کارکرد خاص، آن هم کارکردهای متغیر و بعضاً جایگزین پذیر، بدون بیان وجه تمایز دین از غیر دین در ایفای آنها، به گونه ای تخفیف و تضعیف دین است. به همین دلیل غالباً شریعت مداران، این سنخ تلقی های جامعه شناختی از دین را کم مایه، ضعیف و منافی با رسالت و آرمان فرهنگی، تربیتی، اجتماعی و تاریخی دین می دانند. طبق این تلقی، جاودانگی مورد ادعای ادیان الهی همچون اسلام، همواره منوط به ایفای سنخی از کارکرد خاص اجتماعی خواهد بود.
برای پاسخ به سؤالاتی که درباره ی کارکرد دین مطرح می شوند، هم پاسخ درون دینی وجود دارد و هم پاسخ برونی دینی؛ یعنی هم می توان از طریق بررسی و کاوش ظرفیت های آموزه ای و الهیاتی دین در خصوص کارکردهای محتمل و تقدیری دین داوری کرد و هم با ارجاع به تجربیات تاریخی و اجتماعی و کارکردهای محقق آن. الهیون معمولاً با تأملات درون متنی به تحلیل کارکردی دین در کنار سایر تحلیل ها می پردازند و جامعه شناسان و مردم شناسان به شیوه دوم و با بررسی عملکرد تاریخی - اجتماعی دین و نهادها و سازمان های دینی یا هر آنچه مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر دین و فرهنگ دینی محقق شده است، در این خصوص داوری می کنند.
قبل از بررسی کارآمدی دین در مدیریت جامعه، باید منظور خود از دین را روشن کنیم. در اینجا مراد ما از دین، مکتب تشیع است. ادیان دیگر برخی ساخته و پرداخته بشر است. آنهایی که الهی هستند، مانند مسیحیت، دستخوش تحریف شده اند. دین اسلام نیز دارای فرق گوناگونی است که در این بحث، ما مکتب تشیع را برگزیدیم؛ چرا که دارای مؤلفه هایی است که دیگر مذاهب اسلامی فاقد آن هستند. این مؤلفه ها عبارتند از: اعتقاد به حاکمیت مطلق ولایی و ضرورت بلامنازع تشکیل حکومت اسلامی در صورت وجود شرایط؛ اعتقاد به موقعیت فرانهادی دین در جامعه، نه نهادی در عرض سایر نهادها؛ تلاش در جهت جامعه سازی به عنوان بستری اجتناب ناپذیر برای آماده سازی هرچه یشتر افراد جهت نیل به تقرب و تعالی؛ پذیرش اجتها به مثابه ی موتور محرک و تأمین کننده جاودانگی اسلام، همسویی و همراهی مستمر با اقتضائات زمان و مکان؛ اعتباربخشی به عقل و عقلانیت و بنائات عقلایی و ویژگی هایی از این سنخ.
از دین تعاریف نظری مختلفی نیز متناسب با نگرش های متعدد مطرح شده که بالطبع دیدگاه آنان درباره ی کارآمدی دین، متفاوت خواهد بود. تلقی های فردگرایانه و سکولار از دین، قاعدتاً از پاسخ به این سؤال، معاف خواهند بود. دین در تلقی غالب متفکران مسلمان، مجموعه ای از عقاید، اخلاقیات و احکام است که از طرف خداوند و به واسطه پیامبران الهی (ع)، برای هدایت انسان ها و شکوفایی ظرفیت های فطری آنان نازل شده و به نیازهای ثابت و متغیر آنها در ساحت های مختلف زندگی پاسخ می گوید.
تلقی های غیرسکولار نیز بین حداکثری و حداقلی بودن دین در نوسان هستند. برخی تلقی ها، فقط دخالت در برخی مسائل و موضوعات خاص اجتماعی را شأن دین می دانند. روشن است که این تلقی ها نیز در سطوحی سکولار بوده و در عرصه هایی میدان را به نفع عقل و علم و به زیان دین، خالی می کنند. نگرش حداکثری به عنوان گفتمان غالب و پذیرفته شده در جمهوری اسلامی، مهم ترین دیدگاهی است که زمینه گسترده ای را برای جولان رویکردهای کارکردی از نوع جامعه شناختی آن، فراهم ساخته است.
دین در برخی دیدگاه ها، به نظام هنجاری آن، یعنی فقه و در رتبه بعد، اخلاق یا برخی کارکردهای روان شناختی و تجربی تقلیل یافته است. در مقابل، دیدگاه هایی وجود دارد که علاوه بر فقه به معارف بنیادین خداشناسی، جهان شناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی، ظرفیت های اعتقادی، ابعاد معنوی و شهودی، تجربیات تاریخی، نقش مستقیم و باواسطه دین در طراحی و تمهید سبک زندگی و هدایت سلوک مؤمنان در ساحت های مختلف آفاقی و انفسی، و به ویژه نقش ایدئولوژیک دین در سامان دهی ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، توجه دارند. بدیهی است که دیدگاه های غیرتقلیلی، استعداد و ظرفیت بیشتری برای رویکردهای کارکرد گرایانه فراهم می سازند.
نکته ی بسیار مهمی در این بین وجود دارد که توجه به آن بسیار ضروری است. در همه ی این تلقی ها، توجه به نظام تفسیری معقول دین و معارف پیرامونی آن متناسب با اقتضائات زمان و مکان و ضرورت های هر عصر، اصلی محوری و استراتژیک محسوب می شود. ظرفیت های آموزه ای و ارزشی و هنجاری دین اگر به درستی شناسایی و تفسیر نشوند، در مقام مدیریت جامعه و تدبیر امور اجتماعی، نه فقط هدایت گر و سامان بخش نیستند که در مواردی ممکن است سد و مانع توسعه و مدیریت نیز بشوند. برخی قرائت های موجود از اسلام، به هیچ وجه قادر به تأمین ملزومات زندگی اجتماعی متناسب با عصر و زمان حاضر نیست. از این رو، یکی از محورهای مهم در بحث کارآمدی دین، تلقی های رایج و غالب و به اصطلاح، گفتمان ها و خوانش های ترجیحی از محتویات و مضامین یک دین در ذهن مروّجان و مبلّغان و عموم مؤمنان به آن است.
علاوه بر تفسیر درست و معقول و عصری آموزه ها و ظرفیت های درون دینی، تلاش در جهت نظام سازی و تمهید سازوکارهای اجرائی مناسب برای عملیاتی کردن این ظرفیت ها در گستره نظام اجتماعی نیز ضرورت اجتناب ناپذیر دیگری است که وجود آن برای جریان یابی دین در ساحت های مختلف زندگی اجتماعی، امری محرز و مسلّم است. عوامل انسانی دین شناس، متقی، مهذّب، کارآمد و مدیر و مدبر، تنها یکی از این ملزومات است.
در کل، دین با ساختن افراد کارا و کارآمد که دو عنصر تعهد و تخصص را با هم دارا هستند، رسالت اجتماعی خویش را به بهترین شکل ممکن به انجام می رساند. جهت پرورش دادن چنین اشخاصی، دین ویژگی های ذیل را در افراد ایجاد و تقویت می کند:
اعطای جهان بینی و باورهای بنیادین، معنادار ساختن زندگی و تأمین نیازهای معنوی، انگیزه زایی برای تحرک در مسیر تعالی و تقرب روحی و معنوی، تربیت و تزکیه نفوس، ترغیب به فضیلت جویی و اجتناب از تلبس و آلودگی به رذائل اخلاقی و گناهان، هدایت اراده ها و انرژی ها در مسیر توسعه و سازندگی و ایجاد دگرگونی و تحول مثبت در فرد و جامعه، نشان دادن سمت و سوی تحول فرد و جامعه، تقویت روح تعهد و مسئولیت جمعی، تقویت حس خودباوری و... .
اما می توان بخش دیگری از رسالت اجتماعی دین را چنین برشمرد: نهادسازی و طراحی خرده نظام های سیاسی، اقتصادی،‌ اجتماعی و حقوقی، تأمین ملزومات هنجاری و ارزشی نهادها، مشروعیت بخشی یا سلب مشروعیت از نهاد حاکمیت و سایر نهادها، تشریح هنجارها و بایدها و نبایدهای اخلاقی و حقوقی متناسب با مصالح و مفاسد جمعی،‌ قاعده مند ساختن بینش ها، احساسات و رفتارها و ایجاد انگیزه برای التزام عملی به رعایت آنها، مشارکت در تشریح و تثبیت ارزش های متعالی نظیر عدالت اجتماعی، نوع دوستی، خیرخواهی، حقوق بشر، آزادی، استقلال، خردگرایی، ایجاد نظم و انضباط اجتماعی، کنترل و مهار گرایش های خودخواهانه و ضداجتماعی، ترغیب به تشکیل و استقرار حکومت دینی، تقویت روح وحدت و همبستگی در میان مؤمنان و در سطح بین المللی با امت اسلامی، تقویت همزیستی اجتماعی در درون جامعه، حفظ و تقویت ارتباط با سنت ها و میراث فرهنگی تاریخی، تقویت نظارت عمومی بر مردم و مسئولان از طریق فریضه امر به معروف و نهی از منکر و تأسیس نهاد حسبه، مبارزه قاطع و همه جانبه با آسیب ها و انحرافات، پاسخگویی به نیازهای زمان در پرتو اجتهاد پویا.
گفتنی است که سنجش کارآمدی دین در بخش کارکردهای معنوی و اخلاقی به دلیل ماهیت کیفی آن، به راحتی ممکن نیست. به بیان دیگر، بیشترین، برجسته ترین و اصیل ترین کارکردهایی که مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر دین به وجود می آید، با معیارهای موردنظر علم جامعه شناسی، قابل محاسبه نیست و نمی توان آنها را به صورت ملموس و مشخص بین کرد.
منبع: خردنامه ی همشهری، شماره ی 104

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط