دین در مدیریت کلان جامعه

در بحث کارآمدی دین در عرصه مدیریت، ابتدا باید کارآمدی را معنا کنیم. به طور کلی در پرداختن به هر مقوله ای، بحث واژه سازی و حساس بودن بر روی معانی کلمات، بسیار مهم و ضروری به نظر می رسد. این ضرورت را می توان در
جمعه، 30 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دین در مدیریت کلان جامعه
 دین در مدیریت کلان جامعه

نویسنده: حجت الاسلام حسن غفاری فر




 
در بحث کارآمدی دین در عرصه مدیریت، ابتدا باید کارآمدی را معنا کنیم. به طور کلی در پرداختن به هر مقوله ای، بحث واژه سازی و حساس بودن بر روی معانی کلمات، بسیار مهم و ضروری به نظر می رسد. این ضرورت را می توان در سخنان مقام معظم رهبری در استان خراسان شمالی مشاهده کرد. ایشان بین پیشرفت اسلامی و پیشرفت غربی، تفکیک قائل شدند. (1) علت این امر را باید در بار معنایی واژگان جست؛ چه اینکه گاهی دو کلمه همسان می نمایند، اما با دقت در آنها، با دو معنای متفاوت مواجه می شویم. از این رو به حق و شایسته است، در مقابل واژه توسعه پیشرفت را به کار ببریم. در بحث کارآمدی مدیریت نیز، پیش از هر سخنی، باید مقصود خود را از کارآمدی مشخص کنیم.
علاوه بر تعریف کارآمدی، تعیین شاخص آن نیز اهمیت دارد. بسیاری از نقدهایی که بر نظام اسلامی وارد می شود، ناشی از آرمان گرایی افراد است؛ یعنی دیدن وضع مطلوب و مقایسه آن با وضع موجود. البته آرمان خواهی و آرمان گرایی امری پسندیده محسوب می شود که اسلام هم آن را تأیید کرده است؛ اما باید نکته ای را در نظر گرفت و آن توجه به خصوصیات اخلاقی و فطری انسان است؛ ویژگی هایی همچون حب ذات، چه الهی باشد و چه غیرالهی، حب دنیا، حب شهوت، حب ریاست، تنوع طلبی، فزون خواهی و کمال طلبی. انسان دارای حب ذات، البته از نوع الهی آن، هیچ گاه از لحاظ معنوی به آنچه که خود و جامعه دارد، قانع نمی شود. چنین فردی همواره در پی ترقی خویش و جامعه است؛ از این رو همیشه به وضع موجود اعتراض دارد. این کمال خواهی، پسندیده و مطلوب است. در سوی دیگر، انسان دنیاطلب نیز هیچ گاه از وضعیت موجود راضی نخواهد بود که روایات فراوان مؤید این مطلب است. با در نظر گرفتن این موضوع، همواره مردم جامعه معترضند: انسان های دین دار به لحاظ کمبودهای معنوی ای که مشاهده می کنند و افراد دنیاطلب از این جهت که با تراز دنیاخواهی وضع موجود را مقایسه می کنند. حال اگر کسی بدون توجه به این مقوله، مبنای بررسی خود را فقط به نارضایتی و اعتراض مردم محدود کند، طبیعتاً ناکارآمدی نظام اسلامی را نتیجه می گیرد. برای بررسی میزان کارآمدی حکومت، باید شاخص های یک حکومت ایدئال را در نظر گرفت، سپس با توجه به امکانات و فرصت هایی که در اختیار نظام اسلامی قرار داشته، دست به مقایسه زد و بررسی کرد که نظام اسلامی از این امکانات چقدر و چگونه استفاده کرده است و دیگر کشورها با استفاده از همین امکانات، چه دستاوردی را کسب کرده اند. باید در ارزیابی های اجتماعی مان، منشأ انتقادات مردم، چه به لحاظ دینی و چه به لحاظ دنیاخواهی را مدنظر قرار دهیم و توجه داشته باشیم که این انتقادات ناظر به نفی حکومت نیست. شایان ذکر است که از آرمان گرایی نباید هراسید؛ چرا که موجب بالندگی کشور و مردم می شود.
پس نارضایتی مردم، البته نه در همه ی موارد، نشانگر ناکارآمدی حکومت دینی نیست. برای پی بردن به کارآمدی حکومت اسلامی، باید مؤلفه های یک حکومت کارآمد از نظر اسلام را در نظر گرفت؛ نه ملاک های غربی و غیراسلامی را. مثلاً هنگامی که دین اسلام شرط مسلم بودن را اهتمام به امور مسلمانان می داند، اگر حکومت اسلامی از حقوق شهروندان خود به نحو مطلوب حمایت کرد، آنگاه به کارآمدی مطلوب رسیده است. اگر جمهوری اسلامی در راه احقاق حقوق مستضعفان گام برداشت، طبق شاخص دینی پیشرفت کرده و حکومتی کارآمد محسوب می شود. ضمن آنکه باید در نظر داشت که هر حرکتی، هزینه ای دارد؛ مثلاً ساخت سد هزینه سلبی و ایجابی مستقیم و درازمدت به دنبال دارد. برای این کار باید منطقه ای را بایر کرد. تا قبل از آن مردم در آنجا کشت می کردند؛ اما پس از این، زراعت ممنوع می شود. هزینه ایجابی آن نیز سرمایه گذاری کلان است؛ اما اینها هزینه هایی است که در وهله ی نخست به نظر می رسد. علاوه بر آن هزینه سلبی و ایجابی درازمدت هم دارد. تا دیروز منطقه ای که در آن سد ساخته می شود، خشک بود؛ اما با ساختن سد تبدیل به منطقه ای مرطوب می شود که رطوبت آن باعث تغییر محیط زیست آن ناحیه می شود. اینها همه هزینه های ساخت سد است؛ اما اگر به این نتیجه برسیم که این هزینه ها به مراتب کمتر از هزینه نداشتن سد است، عقل حکم به انجام آن می کند. حرکت رو به جلو و پیشرفت نیز هزینه های بسیاری دارد که برخی ندانسته تحمیل این هزینه ها بر جامعه را ناشی از سوء مدیریت می دانند. البته از آنجا که هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست، به طبع هیچ جامعه ای نیز از سوءمدیریت در امان نیست و وجود سوءمدیریت را در جامعه ی اسلامی انکار نمی کنیم. اما برای روشن شدن میزان کارآمدی یا ناکارآمدی حکومت اسلامی، به ناچار باید ملاک های سوءمدیریت را تعریف و مشخص کرد. آیا ملاک ما برای سوءمدیریت، امیال نفسانی است یا مصلحت جامعه؟ اگر بنا باشد که کشور استقلال داشته باشد، باید هزینه های این استقلال را به پای سوءمدیریت نوشت یا هزینه های سلبی فوری و درازمدت؟ کشورهایی که دستشان از منابع طبیعی و انسانی ایران کوتاه شده، آمریکا، روسیه، انگلستان، رژیم صهیونیستی و فرانسه، هزینه های سلبی فوری برای ما ایجاد کردند. استقلال هزینه دارد؛ اما اگر استقلال به دست نمی آوردیم، باید هزینه های بیشتری می پرداختیم. پس نمی توان نظام اسلامی را متهم به ناکارآمدی کرد؛ به خصوص که هرچه جلوتر می رویم، دشمنان بیشتر متوجه خطرهایی می شوند که نظام اسلامی برای آنها می تراشد؛ لذا هرچه می گذرد، هزینه های بیشتری را بر جمهوری اسلامی تحمیل می کنند. متأسفانه عده ای، به هر دلیلی، حاضر نیستند این موارد را در نظر بگیرند و با توجه به آنها داوری کنند. اگر این افراد پیشرفت های علمی حال حاضر را با دوران قبل مقایسه کنند، مطمئناً قضاوت خود را درباره ی نظام اسلامی تغییر خواهند داد. در آن زمان معلمان دگراندیش و خودباخته دانش آموزان را تحقیر و به آنها القا می کردند که ما نمی توانیم حتی یک سوزن هم بسازیم.
آیا ادامه ی آن وضع به صلاح بود یا تغییر و تحول برای دست یافتن به استقلال علمی؟
شاخص ما برای کارآمدی، رسیدن به استقلال سیاسی، فرهنگی، علمی و امنیتی و حمایت از مستضفان است که این شاخص ها برآمده از متن اسلام است. انقلاب براساس این شاخص ها استوار شد که معنای دقیق نه شرقی نه غربی است؛ یعنی برای ترقی و دستیابی به جامعه ای پیشرفته، براساس اسلام حرکت کنیم نه شیوه های توصیه شده ی شرقی یا غربی. بنابراین شیوه ی ما برای ارزیابی کارآمدی جمهوری اسلامی، در نظر گرفتن این ملاک ها است. پیش از انقلاب، استقلال سیاسی در ایران معنایی نداشت، رابطه با رژیم صهیونیستی امری عادی تلقی می شد و آمریکا، ایران را حیات خلوت خود می دانست. با وجود صادرات روزانه شش میلیون بشکه نفت و داشتن جمعیت سی میلیون نفری،‌ واردکننده گندم و انواع محصولات کشاورزی بودیم. اما امروزه با تولید روزانه چهار میلیون بشکه و با توجه به دو برابر شدن جمعیت، در بعضی از سال ها نه تنها واردات نداریم، بلکه در ردیف کشورهای صادرکننده قرار می گیریم. در دیگر اقلام کشاوری نیز این وضعیت حاکم است. امروزه تعدادی مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بین المللی و تعداد اختراعات ثبت شده در جهان، قابل قیاس با پیش از انقلاب نیست. با توجه به مطالب فوق، اگر کسی کارآمدی حکومت اسلامی را انکار کند، می توان گفت که با دین مشکل دارد نه با حکومت اسلامی؛ چرا که نمی توان معتقد به اسلام بود، ولی حکومت اسلامی را قبول نداشت. اسلام احکام اجتماعی فراوان دارد که جز با تشکیل حکومت، محقق نخواهند شد. پس نفی حکومت اسلامی، به معنای انکار احکام اجتماعی آن است که این امر نیز به نفی اسلام منتهی می شود.
تا بدین جا پاسخ ایجابی به این پرسش دادیم که آیا نظام اسلامی کارآمد است یا نه؛ اما می توان جوابی سلبی نیز به آن داد. یکی از اشتباهات افراد در این زمینه، مقایسه وضعیت ایران با دیگر کشورها است. برای مقایسه میان دو کشور، باید شرایطی یکسان بر هر دو کشور حاکم باشد و تمام ابعاد در نظر گرفته شود. مثلاً اگر درآمد سرانه ایران را با آمریکا مقایسه کنیم، ‌یقیناً آمریکا برتری بسیار بر ایران دارد. اما اگر این را در نظر بگیریم که حدود پنجاه میلیون نفر در آمریکا زیر خط فقر هستند، وضعیت به گونه ای دیگر می شود. درباره ی کشورهای عربی نیز گفتنی است که هیچ کدام از آنها با ما قابل مقایسه نیستند. برخلاف آنچه تبلیغ می شود، این گونه نیست که شهروندان این کشورها در رفاه مطلق به سر برند. کسانی که به حج می روند، فقط مجازند در مکه و مدینه اقامت کنند و به آنها اجازه ی سفر به دیگر شهرها را نمی دهند؛ چرا که در این صورت از نزدیک با واقعیت های جامعه ی آنجا آشا می شوند و درمی یابند که در میان آنها نیز انسان های فقیر و مستمند فراوانی وجود دارد. علاوه بر این، کشورهای عربی فاقد هرگونه تولید یا تکنولوژی بومی هستند. بحران مالی دبی، تأیید کننده ی این ادعا است. بنابراین در نظر گرفتن درآمد سرانه بدون توجه به مؤلفه های دیگر، باعث دستیابی به نتایج غلطی خواهد شد.
پس اگر می خواهیم کارآمدی نظام را بررسی کنیم،‌ ابتدا باید شاخص کارآمدی را تعریف کنیم. یک کشور برای رسیدن به اهداف خود در عرصه ی بین المللی هیچ کدام از قواعد انسانی را رعایت نمی کند و کشوری دیگری خود را پایبند اخلاق و دین می داند. مسلّماً نمی توان این دو را با هم مقایسه کرد؛‌ البته نمی خواهیم بگوییم که تمام تفاوت ها ناشی از این مسئله است؛ اما باید آنها را نیز در نظر گرفت و دانست که پیشرفت غرب در بسیاری از زمینه ها نه به علت تلاش و کوشش بی وفقه ی آنها، بلکه نتیجه ی غارت دیگر کشورها است. در واقع دیدگاه انسان دین دار با انسان بی دین تفاوت مبنایی دارد. از دید یک انسان غربی مردم دیگر کشورها شهروندان درجه دو محسوب می شوند؛ لذا چپاول منابعشان و حتی کشتار آنها عملی ناپسند تلقی نمی شود.
در یک جمع بندی کلی می توان رئوس بحث را این گونه بیان کرد:
1. باید بین آرمان گرایی و انتقادات تمایز قائل شویم. انسان به دلیل دارا بودن خصلت کمال گرایی، حب ذات و حب دنیا، همواره از وضع موجود ناراضی است.
2. وضعیت و جایگاه امروز جمهوری اسلامی را با دوران ستم شاهی مقایسه کنیم، سپس درباره ی کارآمدی نظام بحث نماییم.
3. برای تعیین میزان کارآمدی حکومت اسلامی، شاخص های اسلامی تعریف کنیم و با توجه به آنها کارآمدی را بررسی نماییم.
4. از دیدگاه دیگر می توان به این موضوع نگاه کرد و آن اینکه بحث کارآمدی فقط به حکومت اسلامی منحصر نمی شود. اگر در حکومت های غیراسلامی متمرکز شویم، در می یابیم که حکومت هایی ناکارآمد هستند و در تأمین حداقل نیازهای دنیایی نیز موفق نبوده اند؛ چرا که افراد بسیاری در غرب زیر خط فقر زندگی می کنند. ضمن اینکه افراد ثروتمند با مصرف اموال دیگران زندگی مرفهی دارند، نه با تلاش خودشان. امروزه جنبش وال استریت در آمریکا به شدت فعال شده است. برخی ادعا می کنند که تبلیغات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ابعاد این جنبش را بیشتر از آنچه است نشان می دهد؛ حال آنکه در حدود بیست سال پیش، یکی از متفکران آمریکایی، جاناتان اجترنر، در کتاب خود این مطلب را مطرح کرد که 99 درصد سرمایه ما در اختیار یک درصد از آمریکایی ها است. جنبش وال استریت نشان دهنده ی ناکارآمدی حکومت های غیردینی است.

پی نوشت ها :

1- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی

منبع: خردنامه ی همشهری، شماره ی 104

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.