نویسنده: حجت الاسلام دکتر محمدحسین پوریانی
برای ورود به این بحث، پیش از هر کاری ضروری است که منظور خود را از دین روشن کنیم. تعاریف متعددی از دین با توجه به رویکردهای فلسفی، کلامی، جامعه شناختی و روان شناختی شده است که هر کدام تمایزاتی دارند که برای روشن شدن بحث باید به آنها اشاره ای داشت. ابعاد و سطوح، قلمرو، اهداف و کارکردهای اجتماعی دین، یکی از مقوله هایی است که در این بحث به آن خواهیم پرداخت. ذکر این نکته ضروری است که رویکرد ما در بحث حاضر، رویکرد جامعه شناختی است. دین در لغت دارای معانی ای همچون تعبد، پاداش، حساب و جزا، قانون، عُرف و عادت و مواردی از این قبیل است. در رویکردهای کلامی و فلسفی، بیشتر به تعریف دین بما هو دین پرداخته می شود. تعاریف روان شناختی بیشتر به تحلیل چیستی دین در بُعد درونی و روانی انسان از حیث احساسی و عاطفی معطوف است. در واقع به کارکردهای فردی دین توجه دارد؛ کارکردهایی همچون معنابخشی به زندگی، آرام بخشی، اعتمادسازی، جدیت بخشی و امیدوارسازی با رویکرد روان شناختی. تعریف جامعه شناختی دین، بیشتر از منظر اجتماعی و با توجه به کارکرد و نقش آن در جامعه صورت می گیرد و بیشتر رویکرد بیرونی به دین دارد. تعریفی که از نظر مبانی انسان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی مد نظر ما است، تعریفی است که علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان به آن اشاره کرده اند. ایشان می فرمایند که دین عبارت است از قانون و برنامه ای که بشر برای طی مسیر عالی و متعالی خود نیازمند است که هدف نهایی در این سیر، رسیدن به سعادت است. ایشان بر این باور است که دین در واقع روش ویژه ای برای زندگی دنیوی انسان است که سعادت دنیایی و اخروی او را تأمین می کند. از این رو شریعت باید دربرگیرنده احکام دنیوی هم باشد. آیت الله جوادی آملی هم معتقد هستند که دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای پرورش انسان در نظر گرفته شده است. به طور کلی می توان تعریف دیگری با توجه به دیگر تعاریف در نظر گرفت و آن اینکه دین مجموعه قوانین و مقررات نظری و عملی هماهنگ با فطرت است که حیات فردی و اجتماعی را سرپرستی می کند. به عبارت دیگر می توان گفت که دین ابزار و قوانین سرپرستی رشد و تکامل فرد در جامعه در سه ساحت روح و روان و عین است.
تلقی های مختلف دیگری وجود دارد که ناظر به تعریف های جوهری و کارکردی دین است. تعریف جوهری دین بیشتر در تلاش است تا دین را براساس اصلی ترین عنصر خود تعریف کند. از ویژگی های این تعاریف، معروف تر بودن آن است که ذات و محتوای دین را بهتر نمایان می کند. نقص این نوع از تعاریف این است که از یک سو تحت تأثیر بستر دینی و فرهنگی شخصی تعریف می شود و از سوی دیگر، در این نوع از تعاریف، معیارهای تعریف شفاف نیست. اما تعاریف کاربردی برخلاف تعاریف جوهری، دین را بر اساس آثار و پیامدها و ارتباط آن با نهادها و ساختارهای بشر تعریف می کنند. رعایت بی طرفی در این گونه تعاریف بیشتر است؛ ولی عدم پیش داوری یکی از اشکالاتی است که متوجه این گونه از تعاریف است.
بنابراین وقتی می گوییم دین، منظور مجموعه باورها و عقاید و ارزش ها و قوانین و مقرراتی است که از طریق وحی به ما رسیده که معطوف به حس، عقل، شهود و وحی است.
دین اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن هم آهنگ اجتماعی دارد و از آن در جهت اصلاح و تقویت روابط اجتماعی بهره گرفته می شود. اسلام میان عبادات فردی و اجتماعی پیوند ایجاد کرده است که به این ترتیب کارآمدی دین در عرصه ی اجتماع محقق می شود. برنامه های اسلام فقط متوجه فرد دین دار نیست؛ بلکه هدف آن اصلاح همه ی ابعاد جامعه است. در جامعه ای که بر اساس احکام دین سازمان و سامان پیدا کرده، سعادت فرد و جامعه به یکدیگر گره خورده است و چنین جامعه ای روی رستگاری و سعادت را خواهد دید.
منویات دین اگر به طور طبیعی بتواند در رفتار انسان تأثیرگذار باشد، بهره وری کافی را خواهد داشت و جلوی بسیاری از آسیب ها را خواهد گرفت.
یکی دیگر از بحث هایی که دارای اهمیت است، بحث قلمرو دین است. علوم مختلفی را که پیرامون دین شکل گرفته، می توان به شکل زیر تقسیم بندی نمود:
الف) علومی که از درون به مطالعه دین می پردازند.
ب) علومی که از بیرون به مطالعه دین می پردازند.
جامعه شناسی از جمله رشته هایی است که از بیرون به مطالعه دین می پردازد و رهیافت های عمده دین پژوهی، رهیافت های کارکردگرایانه است؛ ولی نگاه کامل به دین، نگاهی است که هر دو بعد درونی و بیرونی را مدنظر داشته باشد.
یکی از بحث هایی که درباره ی کارکرد اجتماعی دین مطرح می شود، اهداف دین است. دین، نظامی را می پذیرد که بتواند عدل را در جامعه اجرا کند. از دیدگاه دین جامعه ای رستگار است که در حوزه ی عمل و نظر، عدالت را سرلوحه برنامه های خود قرار هد. بنابراین اگر دین را به یک مثلث تشبیه کنیم، یک ضلع آن را نظام دینی و متدین تشکیل می دهد. بخش دیگر آن را جامعه و بخش دیگر را فرد دین دار. اگر این سه ضلع تکمیل شده و جهت دار باشد، در این صورت دین به طور طبیعی می تواند تأثیرگذار باشد و در عرصه مدیریت جامعه بسیاری از آسیب ها را برطرف نماید.
برای دستیابی به گوهر و حقیقت دین اسلام، باید تمام ابعاد آن را در نظر بگیریم. گوهر اسلام علاوه بر توجه به بعد فردی، بعد اجتماعی انسان را نیز به رسمیت می شمارد. علاوه بر تجلی درونی و باطنی، دارای جلوه های ظاهری و بیرونی است. گوهر اسلام در عین توجه به رسالت انسانی، از رسالت اجتماعی غفلت نورزیده است. اسلام علاوه بر توجه به امور ماورایی، متوجه وضعیت اجتماع نیز هست. هنگامی که دایره دین را گسترده در نظر می گیریم، چشم اندازی جامع و عالمانه ای شکل می گیرد. طبق این دیدگاه، اجتماعی بودن دین اسلام امری بدیهی است.
برداشتی که دین را به امور شخصی محدود می کند، برداشت ناصوابی است که بیشتر در ادبیات سکولار غرب مطرح است. این نگاه با اهداف مطرح شده در دین اسلام سازگار نیست؛ چرا که احکام اجتماعی اسلام آن را نفی می کند؛ احکامی مانند احکام جماعات، معاملات، خمس و زکات. لذا مدیری که در جامعه اسلامی زندگی می کند، اگر عامل به دین و آموزه های دینی باشد، می تواند تأثیر گذار باشد. اسلام همچون منشوری است که ساحت های مختلفی دارد و اگر نگاه جامع و شاملی بر آن داشته باشیم، می توانیم کارآمدی بسیار زیادی را در جامعه شاهد باشیم. اسلام به هر دو ساحت مادی و روحی انسان نگاهی جامع داشته و در جامعه نقش مجتمع و منسجم کننده را دارد.
برای دین کارکردهای مختلفی مطرح است. برخی بر این باور هستند که دین منتظم بخش، حیات بخش و خوشبختی بخش است. دین علاوه بر حمایت از انسان، یک الگوی اجتماعی را برای او ترسیم می کند. بنابراین یکی از مهم ترین کارکردهای دین، ایجاد یک سیستم کنترل درونی قوی است که انسان را از ارتکاب خلاف باز دارد. بررسی ها، این ادعا را تأیید می کند؛ چه اینکه افراد دین دار کمتر مرتکب خلاف و جرم می شوند. دین حس مسئولیت پذیری را در انسان تقویت می کند؛ حسی که مدیران به شدت به آن محتاج هستند. به طور کلی مدیری که دارای صفت شجاعت، نظم و دانش و تعهد باشد، بهتر می تواند جامعه را در پیشبرد اهداف خود کمک کند؛ ویژگی هایی که دین موجب تقویت آنها می شود.
عدل و قسط نیز یکی از شاخصه های مدیر دین دار است. تقدم مسائل معنوی بر مسائل مادی نیز یکی دیگر از مواردی است که یک مدیر لایق باید به آن توجه داشته باشد. اگر بخواهیم یک نظام اسلامی را طراحی و ترسیم کنیم، باید ایمان محوری و کمال محوری انسان را از ارکان آن بدانیم.
تعالیم دین را می توان در سه بخش زیر خلاصه کرد:
الف) حوزه عقاید؛ ب) حوزه اخلاق؛ ج) حوزه احکام.
به تعبیر شهید مطهری، دین اسلام زندگی گرا است، نه زندگی گریز. اسلام دین آخرت گرا است؛ اما مسیر آخرت را از دنیا می داند و وابستگی به دنیا را مذموم می داند، نه خود دنیا را. دین سنگ بنای سازمان اجتماعی است و هنجارها و قواعد رفتار انسان را شکل می دهد و به این ترتیب موجب ثبات و پایداری می شود. دین منبعی برای ارزش های اجتماعی است؛ یعنی ارزش های اجتماعی زمانی اعتبار پیدا می کنند که در خدمت دین باشند. دین عقلانیت را تأیید می کند و آن را ترویج می دهد و به زندگی انسان معنا می بخشد. اگر مدیر یک جامعه براساس دین عمل کند، سعادت آن جامعه رقم می خورد؛ مانند امام خمینی (ره) که تمام توجهش به دین بود و در سایه پایبندی به آن توانست جامعه ای بر اساس دین اسلام شکل دهد.
منبع: خردنامه ی همشهری، شماره ی 104
تلقی های مختلف دیگری وجود دارد که ناظر به تعریف های جوهری و کارکردی دین است. تعریف جوهری دین بیشتر در تلاش است تا دین را براساس اصلی ترین عنصر خود تعریف کند. از ویژگی های این تعاریف، معروف تر بودن آن است که ذات و محتوای دین را بهتر نمایان می کند. نقص این نوع از تعاریف این است که از یک سو تحت تأثیر بستر دینی و فرهنگی شخصی تعریف می شود و از سوی دیگر، در این نوع از تعاریف، معیارهای تعریف شفاف نیست. اما تعاریف کاربردی برخلاف تعاریف جوهری، دین را بر اساس آثار و پیامدها و ارتباط آن با نهادها و ساختارهای بشر تعریف می کنند. رعایت بی طرفی در این گونه تعاریف بیشتر است؛ ولی عدم پیش داوری یکی از اشکالاتی است که متوجه این گونه از تعاریف است.
بنابراین وقتی می گوییم دین، منظور مجموعه باورها و عقاید و ارزش ها و قوانین و مقرراتی است که از طریق وحی به ما رسیده که معطوف به حس، عقل، شهود و وحی است.
دین اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن هم آهنگ اجتماعی دارد و از آن در جهت اصلاح و تقویت روابط اجتماعی بهره گرفته می شود. اسلام میان عبادات فردی و اجتماعی پیوند ایجاد کرده است که به این ترتیب کارآمدی دین در عرصه ی اجتماع محقق می شود. برنامه های اسلام فقط متوجه فرد دین دار نیست؛ بلکه هدف آن اصلاح همه ی ابعاد جامعه است. در جامعه ای که بر اساس احکام دین سازمان و سامان پیدا کرده، سعادت فرد و جامعه به یکدیگر گره خورده است و چنین جامعه ای روی رستگاری و سعادت را خواهد دید.
ابعاد دین
دین پدیده ای ذوابعاد است. گاهی منظور از دین، نفس الامری است؛ یعنی آنچه در علم الهی و مشیت ربانی است که در لوح محفوظ ثبت است. بخش دیگر دین، دین ارسال شده است که از طریق انبیا برای بشر آورده شده است. بخش دیگر دین، دین مکشوف است؛ یعنی آنچه را که افراد با مراجعه به عقل کشف می کنند. بُعد چهارم دین، دین نهادینه شده است. علامه جعفری تعبیر لطیفی در این باره داشتند. ایشان می فرمودند که ما به دنبال خدا در آسمان ها هستیم و حال آنکه باید حضور خدا را در زندگی اجتماعی خود حس کنیم.منویات دین اگر به طور طبیعی بتواند در رفتار انسان تأثیرگذار باشد، بهره وری کافی را خواهد داشت و جلوی بسیاری از آسیب ها را خواهد گرفت.
یکی دیگر از بحث هایی که دارای اهمیت است، بحث قلمرو دین است. علوم مختلفی را که پیرامون دین شکل گرفته، می توان به شکل زیر تقسیم بندی نمود:
الف) علومی که از درون به مطالعه دین می پردازند.
ب) علومی که از بیرون به مطالعه دین می پردازند.
جامعه شناسی از جمله رشته هایی است که از بیرون به مطالعه دین می پردازد و رهیافت های عمده دین پژوهی، رهیافت های کارکردگرایانه است؛ ولی نگاه کامل به دین، نگاهی است که هر دو بعد درونی و بیرونی را مدنظر داشته باشد.
یکی از بحث هایی که درباره ی کارکرد اجتماعی دین مطرح می شود، اهداف دین است. دین، نظامی را می پذیرد که بتواند عدل را در جامعه اجرا کند. از دیدگاه دین جامعه ای رستگار است که در حوزه ی عمل و نظر، عدالت را سرلوحه برنامه های خود قرار هد. بنابراین اگر دین را به یک مثلث تشبیه کنیم، یک ضلع آن را نظام دینی و متدین تشکیل می دهد. بخش دیگر آن را جامعه و بخش دیگر را فرد دین دار. اگر این سه ضلع تکمیل شده و جهت دار باشد، در این صورت دین به طور طبیعی می تواند تأثیرگذار باشد و در عرصه مدیریت جامعه بسیاری از آسیب ها را برطرف نماید.
برای دستیابی به گوهر و حقیقت دین اسلام، باید تمام ابعاد آن را در نظر بگیریم. گوهر اسلام علاوه بر توجه به بعد فردی، بعد اجتماعی انسان را نیز به رسمیت می شمارد. علاوه بر تجلی درونی و باطنی، دارای جلوه های ظاهری و بیرونی است. گوهر اسلام در عین توجه به رسالت انسانی، از رسالت اجتماعی غفلت نورزیده است. اسلام علاوه بر توجه به امور ماورایی، متوجه وضعیت اجتماع نیز هست. هنگامی که دایره دین را گسترده در نظر می گیریم، چشم اندازی جامع و عالمانه ای شکل می گیرد. طبق این دیدگاه، اجتماعی بودن دین اسلام امری بدیهی است.
برداشتی که دین را به امور شخصی محدود می کند، برداشت ناصوابی است که بیشتر در ادبیات سکولار غرب مطرح است. این نگاه با اهداف مطرح شده در دین اسلام سازگار نیست؛ چرا که احکام اجتماعی اسلام آن را نفی می کند؛ احکامی مانند احکام جماعات، معاملات، خمس و زکات. لذا مدیری که در جامعه اسلامی زندگی می کند، اگر عامل به دین و آموزه های دینی باشد، می تواند تأثیر گذار باشد. اسلام همچون منشوری است که ساحت های مختلفی دارد و اگر نگاه جامع و شاملی بر آن داشته باشیم، می توانیم کارآمدی بسیار زیادی را در جامعه شاهد باشیم. اسلام به هر دو ساحت مادی و روحی انسان نگاهی جامع داشته و در جامعه نقش مجتمع و منسجم کننده را دارد.
برای دین کارکردهای مختلفی مطرح است. برخی بر این باور هستند که دین منتظم بخش، حیات بخش و خوشبختی بخش است. دین علاوه بر حمایت از انسان، یک الگوی اجتماعی را برای او ترسیم می کند. بنابراین یکی از مهم ترین کارکردهای دین، ایجاد یک سیستم کنترل درونی قوی است که انسان را از ارتکاب خلاف باز دارد. بررسی ها، این ادعا را تأیید می کند؛ چه اینکه افراد دین دار کمتر مرتکب خلاف و جرم می شوند. دین حس مسئولیت پذیری را در انسان تقویت می کند؛ حسی که مدیران به شدت به آن محتاج هستند. به طور کلی مدیری که دارای صفت شجاعت، نظم و دانش و تعهد باشد، بهتر می تواند جامعه را در پیشبرد اهداف خود کمک کند؛ ویژگی هایی که دین موجب تقویت آنها می شود.
عدل و قسط نیز یکی از شاخصه های مدیر دین دار است. تقدم مسائل معنوی بر مسائل مادی نیز یکی دیگر از مواردی است که یک مدیر لایق باید به آن توجه داشته باشد. اگر بخواهیم یک نظام اسلامی را طراحی و ترسیم کنیم، باید ایمان محوری و کمال محوری انسان را از ارکان آن بدانیم.
تعالیم دین را می توان در سه بخش زیر خلاصه کرد:
الف) حوزه عقاید؛ ب) حوزه اخلاق؛ ج) حوزه احکام.
به تعبیر شهید مطهری، دین اسلام زندگی گرا است، نه زندگی گریز. اسلام دین آخرت گرا است؛ اما مسیر آخرت را از دنیا می داند و وابستگی به دنیا را مذموم می داند، نه خود دنیا را. دین سنگ بنای سازمان اجتماعی است و هنجارها و قواعد رفتار انسان را شکل می دهد و به این ترتیب موجب ثبات و پایداری می شود. دین منبعی برای ارزش های اجتماعی است؛ یعنی ارزش های اجتماعی زمانی اعتبار پیدا می کنند که در خدمت دین باشند. دین عقلانیت را تأیید می کند و آن را ترویج می دهد و به زندگی انسان معنا می بخشد. اگر مدیر یک جامعه براساس دین عمل کند، سعادت آن جامعه رقم می خورد؛ مانند امام خمینی (ره) که تمام توجهش به دین بود و در سایه پایبندی به آن توانست جامعه ای بر اساس دین اسلام شکل دهد.
دین فراتر از یک نهاد
کارکرد اجتماعی دین فراتر از یک نهاد است. برخی بر این باور هستند که دین فرانهاد است نه نهاد که پشتوانه آن خصایص فردی و اجتماعی است و نظم و انضباط را در جامعه شکل می دهد. اگر افراد وفاق داشته باشند، دین نمود اجتماعی پیدا می کند که مصادیق آن در طول تاریخ فراوان است. کسانی که نگاه کاملی به دین نداشته اند، آسیب هایی را به وجود آوردند که جبران آن بسیار دشوار یا در برخی موارد ناممکن است. ما اگر اهداف دین را به معنای واقعی کلمه زنده کنیم، به بهترین شکل ممکن کارآمدی دین را نشان داده ایم. برای مشاهده ی نقش و کارآمدی دین در حوزه فردی و اجتماعی، می توان میزان طلاق را در افراد دین دار و بی دین مقایسه کرد. نتایج این مقایسه، به خوبی نشان دهنده ی این است که رابطه ی عمیقی بین عقیده و عمل وجود دارد. در سطح مدیریت نیز این گونه است. افراد متدین و متخصص، در صورت پایبندی کامل به اعتقادات خود، کارآیی بهتری نسبت به افراد دیگر دارند.منبع: خردنامه ی همشهری، شماره ی 104