نویسنده: مریم فدایی
مقدمه
خوشنویسی ستون فرهنگ و هنر اسلامی است که طی 14 قرن از ابتدای نزول آیات قرآن به دست هنرمندان کشورهای مختلف اسلامی به اشکال متفاوتی نگارش شده و ملت های بی شماری در باور کردن آن سهم داشته اند. شکوفایی دست نوشته های اسلامی از حوزه ی امپراتوری شهر بغداد با اقلام شش گانه ابن مقله بیضاوی شروع شد و در طی زمان درخشش هنرمندانی مانند ابن بواب و یاقوت مستعصمی باعث تثبیت اقلام متعدد نوشتارهای اسلامی تا دیگر سرزمین های مسلمان گردید. این انتقال با مهاجرت های مدام تاریخی به اقصی نقاط انجام گرفت و حامیان و علاقه مندان این هنر را به خود جلب نمود که در این میان دوره امپراتوری عثمانی از قرن 7ه.ق تا زمان دوره جمهوری از آن مستثنی نیست. مقاله حاضر با هدف شناسایی و معرفی کاتبان و خوشنویسان دوره عثمانی بر آن است تا سیر تاریخی هنر خوشنویسی این منطقه را از زمان ورود اقلام شش گانه ابن مقله که توسط یاقوت نشر یافته بود، را اجمالاً مورد بررسی قرار دهد تا در این مسیر هنرمندانی که در تحول و نشر آن با سبک خاص دنیای عثمانی ظهور یافتند به صورت مدون معرفی نماید. اطلاعات تحقیق این مقاله به علت پراکندگی متون مربوط به هنر عثمانی از منابع کتابخانه ای، سایت های هنری و ترجمه ی بخش هایی از مقالات کارشناسان هنر خوشنویسی عثمانی تهیه شده است.چکیده
واژگان کلیدی: خوشنویسی عثمانی، حمداله آماسی، احمد قره حصاری، حافظ عثمان، مصطفی راقم.ورود سبک نوشتاری یاقوت مستعصمی به منطقه اولیه عثمانی ها که در ابتدا آناتولی نامیده می شد همزمان با مرگ این استاد در بغداد اتفاق افتاد رویدادی مبارک برای دنیای هنر این منطقه که با مهاجرت شاگردان و پیروان سبک یاقوت با حمله مغولان صورت پذیرفت. این موضوع باعث شد تا از قرن 7ه.ق بسیاری از خوشنویسان منطقه آناتولی که تا آن زمان با خط نسخ دوره سلاجقه روم می نوشتند در نوع نوشتار و سبک خود تجدید نظر کرده و با تغییر تحول در اصول یاقوت خط نسخ جدیدی را پایه گذاری کنند. از جمله این هنرمندان که بعدها با قدرت گرفتن عثمانی ها در غرب آناتولی توانست خوشنویسی اقلام شش گانه را متحول کند شیخ حمداله اماسی است که همزمان با فتح استانبول توسط سلطان محمد فاتح صاحب سبکی شد که تا قرن 13ه.ق همچنان به قوت خود باقی ماند. در واقع خط نسخ حمدالله نماد کتابت قران دنیای عثمانی شد که توانسته بود بر اصول اولیه سبک یاقوت غلبه کند. این تغییر و تحول اقلام تا قرن 10 ادامه یافت و بعدها توسط احمد قره حصاری با ساخت کتیبه و نسخه های خطی بی نظیر تکامل یافت. حضور قدرتمند کاتبان با ذوق عثمانی به ساخت نمونه های تزینی خطوط سبب شد تا به دلیل قابلیت های نوشتاری و تزیینی اقلام سته خطوط خاصی مانند دیوانی، مسلسل، طغرانویسی و ... در طی قرون متمادی توسط کاتبان عثمانی اختراع شود که خاص روحیه هنری ترک ها است. یکی از این هنرمندان احمد قره حصاری است که بسم ا... او در زمره مشهورترین آثار وی به شمار می رود. حافظ عثمان نیز توانست سبک شیخ حمدالله را توسعه داده و در زیبایی شناسی آن تحول ایجاد کند. سبک او سرمشق خطاطان نسل های بعدی عثمانی شد از قرون 10 و 11 سبک های هنری و زیبایی شناسی این سه استاد برجسته تاریخ هنر عثمانی مورد تقلید کاتبان بعدی قرار گرفت. سبک حافظ عثمان در نگارش اولیه نمونه نسخه چاپی در اواخر قرن 13 ه.ق دستورالعمل مناسبی برای تهیه نسخه های چاپ شده در اختیار قرار داد تا اینکه مصطفی راقم خطاط مشهور قرون 11 و 12 نوع قلم ثلث جلی حافظ عثمان را تغییر داد و ثلث کامل را ابداع کرد. این روش او الگوی خوشنویسان دولت عثمانی تا دوره جمهوری است. بیشتر قطعات و آثار خطی دوره عثمانی توسط این استادان و شاگردانشان در قالب حلیه نویسی، اجازه نامه، طغرانویسی، قطعه، سیاه مشق، زر بر برگ خشک، کتیبه و الواح نوشته شده است که زینت بخش مجموعه های هنری است.
هنر خوشنویسی اسلامی دوره عثمانی
شهر بغداد مرکز اولین حکومت عباسی بود که در دوره ایلخانی هنرمندان بسیاری را در خود پرورش داد و از طریق این شهر بود که نخستین بار هنر خوشنویسی با سبک یاقوت مستعصمی به قلمرو عثمانی راه یافت. تاریخ تحول هنر خوشنویسی اسلامی نشان می دهد که نمونه خطوط تثبیت شده دوره عباسی به قلم توانای ابن مقله بیضاوی شیرازی به وجود آمد شامل اقلام ثلث، نسخ، توقیع و رقاع، محقق و ریحان. این اقلام طی قرون متمادی توسط استادان بنامی مانند ابن بواب و یاقوت طی سه دوره متوالی تکمیل شدند. دوره اول مصادف با زمان ابوعلی محمد بن مقله بیضاوی شیرازی وزیر دربار عباسی (328 ه.ق) و برادرش بود که در زمان او بی سرو سامانی اقلام پایان یافت و 12 قاعده خوشنویسی ایجاد و از خط کوفی ابتدایی 6 خط متفاوت مشهور به اقلام سته یا شش گانه ابداع شد. در دوره دوم به دست ابوالحسن علی بن هلال مشهور به ابن بواب (قرن 5 ه.ق) تعداد اقلام انتخابی ابن مقله بر اساس قواعد هندسی تکمیل گردید و در دوره سوم خطوط تعدیل یافت و اقلام ابن بواب و ابن مقله تثبیت شد. این کار توسط یاقوت مستعصمی در قرن 7ه.ق صورت پذیرفت و بعدها به فاصله 3قرن، 3 نوع خط جدید به نام های تعلیق، نستعلیق و شکسته نویسی از قرن 7 تا 11 ه.ق در سرزمین ایران ابداع شد.در بررسی هنر خوشنویسی دوره عثمانی آنچه درک می شود این است که همزمان با وفات یاقوت در قرن 7 ه.ق منطقه عثمانی فقط بخش کوچکی بود که بعدها سبک تاریخی هنر کتابت یاقوت را در سطوح گستره ای وسعت داد. در واقع آنچه از اقلام خوشنویسی تا قرن 12 ه.ق بسیار مورد توجه عثمانی ها قرار گرفت خطوط سته بودند که قوانین آنها توسط یاقوت تغییر یافته بود و در قلمرو عثمانی هم چنان تحت تسلط شیوه او به کار می رفت. این شش نوع قلم به نام های ثلث-نسخ و رقاع و محقق و ریحان و توقیع به اشکال متفاوتی توسط عثمانی ها مورد توجه قرار گرفت و سبک یاقوت را تا پایان قرن 7 ه.ق مورد استفاده کاتبان خوشنویس عثمانی قرار داد.
پس از نبرد ملازگرد دروازه های آناتولی بر اسلام گشوده شد و مسلمانان در آن منطقه اسکان یافتند و تا قرن 7 ه.ق که حکومت سلاجقه روم در آنجا مستقر شد، هنر خوشنویسی با سبک یاقوت توانست جایگاه خوبی در بین کاتبان سلمان کسب کند. حملات مغولان از ایران به عراق باعث شد در دهه های نخستین قرن 7ه.ق امواج فراریان از ایران و عراق به سمت آناتولی سرازیر شود. با اینکه سلاجقه روم در این منطقه تا ابتدای قرن 8 ه.ق در صحنه سیاسی باقی مانده بودند اما نابسامانی های داخلی باعث ایجاد امارت نشین های مستقلی در حوزه آناتولی گردیده بود. آناتولی در مقام یکی از استان های تازه مفتوح اسلامی بود که شمار بسیاری از غیرمسلمان و مسلمان را در برمی گرفت و نتیجه آن تأثیرات فرهنگی است که نمونه آن استقبال از سبک نوشته های خوشنویسی عباسی با اقلام یاقوت و بعدها اقلام دیگر خوشنویسانی مانند کاتبان ایرانی بوده است. امکان پیگیری سنتی متمایز خوشنویسی در آناتولی از سده هفتم وجود دارد زیرا «... مرکز اولیّه کتابت نُسَخ قونیه (پایتخت سلجوقیان روم) بوده است. این نسخه ها علاوه بر قران، حاوی موضوعات گوناگون و متناسب با گرایش های مختلف بودند. زبان اصلی دربار سلجوقیان روم، فارسی بود و نسخه های خطی بسیاری نیز به فارسی کتابت می شدند که شمار اندکی از آنها به نثر و بقیه به نظم بودند. تمام این نسخه ها به خط نسخ نوشته شده و همانند ایران، کاربرد اصلی این خط کتابت متون ادبی بود...(1)» از خوشنویسان قرن 7 قونیه «... محمد بن عبدالله قونوی ولیدی بود که به اقلام سته شیوه یاقوت می نوشت با این تفاوت که خط قونوی فشرده تر و خط یاقوت بلندتر و درشت تر است. محمد قونوی نسخی نامنظم و منقطع را برای نسخه های منظوم به کاربرده و یاقوت، ریحان را با پهنای یکنواخت کار می کرد...(2)» در طول سده بعدی، خطاطان ویژگی های نسخ محمد قونوی را با اغراق بیشتری دنبال کردند تا آنجا که در نستعلیق، به پختگی کامل رسیدند. درمقابل، خط متوازن تر یاقوت به خط محقّقی نجر شد که در نوشتن مصحف های سفارش دربار به کار می رفت «... علاوه بر قونیه، در سده های هفتم و هشتم سنّت مصحف نویسی را می توان تا شرق آناتولی و شمال غربی ایران دنبال کرد. نسخه های قونیه با خطی غیرمعمولی و تاحدی ناشیانه نوشته شده و بین سطور آنها ترجمه چغتایی یا فارسی آمده است. بیشتر قرآن های این منطقه ترجمه ای تک زبانه به خط نسخ ریز دارد که به صورت زیگزاگی زیر آیات نوشته شده است. در نسخه هایی از قرآن مربوط به قرن ششم یا اوایل هفتم با ترجمه ترکی قره خانیان، نوآوری های خطاط به گونه ای است که می توان آن را به زمانی بعدتر نیز نسبت داد. خطاطان در آناتولی اقلام ستّه معمول در ایران را پذیرفته و به کار می بردند و مانند خطاطان ایرانی، خطوط گوناگون را با اندازه های مختلف در کنار هم می نشاندند...(3)»
حملات مغولان به بغداد و فتح آن سبب گردید تا بسیاری از خوشنویسان ساکن در آن شهر که جان سالم به در برده بودند از قلمرو آنان دور شده و به مناطق مختلف عثمانی هجرت کنند و در اشاعه سبک یاقوت و آموزش آن به هنرمندان منطقه آناتولی دست داشته باشند. یکی از خوشنویسان علاقمند به سبک وارداتی مذکور، چلبی محمد بود که توانست روش یاقوت را از آناتولی تا روملیا بسط دهد. در واقع استفاده از سبک نوشتاری خوشنویسان مهاجر به این منطقه از قرن 7 ه.ق ادامه یافت تا جایی که در مرکز شهرهایی مانند بورسا-ازمیر هم تا نیمه دوم قرن 8 ه.ق از سبک یاقوت استقبال کردند. این مناطق مرکزی بودند که در آن هنرمندان کاتب جایگاه خاصی کسب کردند و طبق اصل آموزشی این هنر را به علاقمندان آموزش دادند. در این زمان بود که نسخه های مصور در زمان سلاجقه روم حمایت آنها در سده 7 ه.ق تولید شد که تا قرن 8 ه.ق در آناتولی ادامه یافت. این آثار بیشتر به خط محقق جلی و ثلث است. خط و تذهیب آنها شبیه آثار دهه 8 ه.ق دوره ایلخانی ایران و توسط هنرمندان آناتولی تقلید شده است.
همزمان با شکست سلجوقیان روم در سال 641 ه.ق از ایلخانان، منطقه شرق آناتولی به مغولان واگذار شد، در حالی که شرق آن پس از سقوط ایلخانان هم چنان وابسته به ایران شد و دو اتحادیه ترکمان یعنی قراقویونلوها و آق قویونلوها حاکمیت آن را در دست گرفتند. در غرب آناتولی هم امارت نشین های مستقلی به نام بیلک مستقر شده بودند و به جای حکومت سلاجقه قدرت را در دست داشتند. برخی از آنها همچون اشرف اوغلی در مرکز آناتولی دوره باشکوهی را گذراندند و برخی مانند سایر بیلک ها تا مدت ها قدرت را در دست داشتند.در نهایت از همه موفق تر عثمانی ها یا سلسله عثمانی ها بودند که در شمال و غرب آناتولی تا مرز بیزانس قدرت را در دست گرفتند و قلمرو خود را در بیشتر مناطق آناتولی و سراسر ترکیه گستراندند. این اتفاق تا نیمه قرن 9 ه.ق همزمان با فتح مراکز امپراتوری بیزانس یعنی شهر استانبول ادامه یافت.
در سال 1453 میلادی عثمانی ها با ورود به شهر قسطنطنیه پایتخت امپراتوری بیزانس را اشغال کردند و به نام استانبول پایتخت یکی از مراکز مهم اسلامی همان قرن اعلام نمودند. در این زمان دوره ای به لحاظ هنری آغاز گردید که بیشتر طبع آزمایش هنری نام دارد چرا که شیوه های عثمانی در هنرهای بصری به کار گرفته شد و در حوزه خوشنویسی قرآن های نفیسی با خطوط سته و به نام سلطان محمد فاتح نسخه برداری گردید. ناگفته نماند که نمونه آثار کتابتی همزمان با دوره سلطان محمد فاتح نشان می دهد که این نوع آثار به دلیل حضور هنرمندان ایرانی و سبک عباسی دارای سبک دوگانه ای است که در تزئینات آن نفوذ سبک تیموری و ترکمانان هم دیده می شود. زیرا سلطان محمد فاتح هم پس از پیروزی بر ترکمانان در سال 1474م. پیشه وران و هنرمندان تبریز را به اجبار به استانبول کوچاند و هنرمندان ایرانی شمار بسیاری از تزئینات ایرانی را که بخشی از سنت کتاب آرایی تیموری بود، هنر کتاب آرایی عثمانی وارد کردند. سلطان محمود دوم از توسعه هنرهای سنتی اسلامی مانند کتاب آرایی حمایت می کرد و تهیه 75 نسخه نفیس خطی در دوره ی وی محصول حمایت های مالی ومعنوی اوست. این آثار مرحله جدیدی در تولید کتب خطی دوره عثمانی به شمار می رود زیرا استانبول به عنوان یکی از کانون های عمده کتاب آرایی درآمده بود و انواع سبک های تزئینی آثار خوشنویسی در آن الگوبرداری می شد مانند نمونه خطوط دوره متقدم عثمانی ها که از کارهای ممالیک نسخه برداری شده و بعدها سلیقه ایرانی را در تزئینات خود پذیرا گردید.
اهمیت شهر استانبول، به عنوان مرکز جهان اسلام، توسعه هنر خوشنویسی را در میان کاتبان عثمانی تضمین نمود و در کوتاه ترین مدت موقعیتی عالی و امن برای گسترش هنر خوشنویسی دولت عثمانی به وجود آورد. توجه سلطان به هنرهای زیبا سبب شد که نمونه آن توسط نابغه هنر خوشنویسی عثمانی یعنی شیخ حمدالله خلق گردید. شیخ حمدالله نماد بارز تاریخ هنر خوشنویسی عثمانی است که همزمان با دولت سلطان محمد فاتح و پسرش بایزید دوم فعالیت می کرد. شیخ حمدالله آماسی از کاتبان برجسته ثلث نویس و کتیبه نگار قرن 9 و 10 ه.ق و سرسلسله خوشنویسان عثمانی محسوب می شود. وی شاگرد خیرالله مرعشی (متوفی 876ه.ق) بود و در انتقال و بسط این هنر نقش بسیاری داشت. تاریخ گواهی می دهد که خیرالله مرعشی در اصل شاگرد مولانا عبداله صیرفی فرزند محمود تبریزی از خوشنویسان نامدار قرن 8ه.ق بوده که تا سال 747ه.ق می زیست. برخی محل دفن او را در چرنداب تبریز دانسته اند. او در خطوط سته شاگردیاقوت و از استادان این اقلام به حساب می آمد. شیوه صیرفی را شاگردش مرعشی در قرون 8 و 9 ه.ق به قلمرو عثمانی وارد کرد و شاگرد برجسته ای به نام حمداله آماسی را پرورش داد. عبداله صیرفی به واسطه استادش یاقوت به مکتب بغداد متصل است و در انتقال مرکز ثقل هنر خوشنویسی اسلامی در ایران و ارسال آن به منطقه عثمانی از حلقه های کلیدی محسوب می شود. شیخ حمداله از خطاطان با نفوذ امپراتوری عثمانی بود که در اقلام سته یاقوت مستعصمی تجدید نظر کرد و کتیبه های مساجد سلطان را در استانبول و آماسیا طراحی نمود. 50 نسخه قرآن و صدها قطعه متون مذهبی حاصل کار اوست. حمدالله همه خطوط کلاسیک را به عالی می نوشت اما شهرت او به خاطر مهارت در نگارش خطوط نسخ و ثلث است و تأثیرپذیری او از یاقوت مستعصمی در نگارش این دو قلم کاملاً مشهود است. دست خط نسخ او به صورت نماد کتابت قرآن در دوره آخر عثمانی محسوب می شود. تغییراتی که شیخ حمداله در سبک اولیه خطوط سته یاقوت ایجاد کرد سبب شد تا آثار ارزشمندی به صورت مجموعه های نفیسی در دوره سلطان محمد فاتح و پسرش بایزید تهیه و جمع آوری شود. که برخی هم توسط دو استاد به نام یحیی صوفی و علی صوفی کتابت شده اند. اهمیتی که سلاطین عثمانی به هنر نگارش دادند سبب شد تا برخی از شاهزادگان به یادگیری آن رغبت داشته باشند مانند سلطان بایزید دوم که قبلاً توسط شیخ حمدالله در آماسیا آموزش دیده بود. سلطان بایزید دوم در خوشنویسی-موسیقی و شعر مهارت داشت و در زمان حاکمیت خود در آماسیا هنر خطاطی را نزد شیخ حمداله فرا گرفت و پس از به تخت نشستن استاد خود را به استانبول کوچاند. در این زمان بود که بسیاری از نسخ خطی با سبک یاقوت توسط او نگارش شد و از این طریق روش و اسلوب یاقوت در قلمرو عثمانی گسترش یافت. بایگانی موزه استانبول حاوی کهن ترین قرآن هایی است که به نخستین سال های پایتختی استانبول در دوره عثمانی ها باز می گردد. یکی از کاتبان آن زمان که ادامه دهنده روش یاقوت توسط شیح حمدالله در استانبول بود، حیدرالدین ماراسی است زیرا با تشویق وی بود که سلطان بایزید دوم از شیخ حمداله درخواست کرد تا سبک اصلی و جدیدی در هنر کتابت عثمانی ایجاد کند. بعدهاشیخ حمداله در اثر تحولات روحی و معنوی از فعالیت کناره گیری کرد و مدت ها در انزوای عرفانی قرار گرفت. در واقع تغییر در اسلوب یاقوت توسط شیخ حمداله به تأسیس سبک هنر خوشنویسی دولت عثمانی انجامید و نوشتار جدید او باعث شد تا بر اصول اولیه خطوط سته دوره عباسی غلبه کند تا جایی که تکمیل سبک او که بر پایه روش یاقوت بود این ذهنیت را مدت ها برای کاتبان عثمانی فراهم کرد که یاقوت اصلیت ترک داشته یا آماسی بوده است. شیخ حمداله کار شگرفی انجام داد و اقلام ششگانه او به شکل غالبی در هنر خوشنویسی عثمانی مورد تأیید قرار گرفت تا جایی که به مرور زمان روش اصلی سبک یاقوت به فراموشی سپرده شد. این موضوع به منزله ترک سبک یاقوت توسط شیخ حمداله نبود زیرا وی وفاداری خود را به حفظ اصول اولیه نگارش اقلام سته یاقوت در بسیاری از نامه ها-طومارها و متون خود حفظ کرده بود که به منزله جانبداری او از روش کار یاقوت است. اهمیت او این بود که در عناصر زیبایی شناسی خط یاقوت کاوش بسیاری نمود و با تکرار آن توانست نمونه های بی بدیل و زیبایی را به وجود آورد که خاص دنیای عثمانی است «... نسخ حمدالله آماسی موجز و فشرده و خوش ترکیب است. حروف اندکی به چپ تمایل دارند و با حرکت نرم و ملایم قلم و با دنباله های بلند قاشقی «ن» و حروف دیگر همراه اند. اغلب گودی های حروف امتداد یافته و کلمه یا حتی عبارت بعدی را در بر می گیرند. برخی حروف به ویژه «م» دم های کوتاه دارند. بر روانی خط با اتصالات غیرمعمول، مثلا در الف و لام، تأکید شده است...(4)» نسخ آماسی ازهم دوره هایش بهتر بوده و می توان آن را هم در نسخه های بزرگ دید و هم در نسخه های کوچکتر قرآن که وی به غبار با نسخ ریز کتابت کرده است. این نسخه های کوچک به سبب قرار گرفتن در جعبه های متصل به عَلَم های جنگی (سَنجَک) به سنجک معروف بودند. این جعبه ها اغلب هشت ضلعی و حاوی متن کامل قرآن با چند صد برگ و هر صفحه شامل پانزده تا بیست سطر بود. به دلیل استفاده از آنها به عنوان تعویذ، بیشتر آنها آسیب دیده اند. در تعداد کمی از آنها، تاریخ کتابت و امضای کاتب دیده می شود و تنها با مقایسه آنها با دیگر نسخه های امضا شده می توان محل کتابتشان را شناسایی کرد.
اهمیتی که کاتبان سنت گرای عثمانی برای نگارش اقلام سته یاقوت داشتند سبب شد تا یک نسل بعد از رواج شیوه ابداعی شیخ حمداله، مجدداً سبک یاقوت توسط خوشنویس مشهور یعنی احمد قره حصاری در همان قرون 9 و 10 ه.ق احیا شود. او یکی از فعال ترین خوشنویسانی بود که توانست در مدت زمان کمتری روش یاقوت را احیا و در قلمرو عثمانی بسط دهد. یکی از دلایل شهرت و فعالیت این استاد به این موضوع برمی گردد که در طول قرن 10 ه.ق امپراتوری عثمانی در اوج بود و ثبات سیاسی آن سبب می گردد تا آثار باشکوهی به سفارش سلطان و درباریان نوشته شود. کیفیت این آثار در حد اعلا و توسعه آن هم عمیقاً از سنت ایرانی تأثیر می گرفت که بیشتر نتیجه مهاجرت هنرمندان به استانبول بوده ست. این مهاجرت ها ریشه در تصرف تبریز توسط عثمانی ها در سال 920 ه.ق داشت زمانی که شرایطی مهیا شد که تا کاتبان هم چون گذشته متأثر از مراکز فرهنگی اسلامی قدیمی نباشند از این رو هنرمندی مانند احمد قره حصاری توانست در قرن 10 ه.ق با مهارت در ساخت کتیبه ها و نسخ خطی هنر خود را تکامل بخشد. بیشتر آثار او به شکل مرقعات و دست نوشته ها محفوظ در کتابخانه سلطنتی عثمانی است.
احمد قره حصاری متولد 837 ه.ق ملقب به ملاشمسی بیقره حصاری از خوشنویسان مشهور قرون 9 و 10 عثمانی است. او در سال 963 ه.ق وفات یافت و از مکتب اسداله کرمانی خطوط سته را آموخت. اسداله کرمانی یا کرمانشاهی نستعلیق نویسی بود که در خط سته مهارت داشت و مدتی را در دولت عثمانی گذرانده بود. بنا به تصدیق کتاب تحفه الخطاطین مستقیم زاده، او اهل قره حصار بود و در خط ثلث و نسخ از یحیی صوفی تقلید می کرد. وی نکات ظریف خوشنویسی را از اسداله کرمانی فرا گرفت وشهرت او بیشتر در کتیبه نویسی و چلیپا نویسی خط نستعلیق بود. به گفته مستقیم زاده خط نستعلیق که عثمانی ها به آن تعلیق می گفتند، توسط اسداله کرمانی فراگرفته شد اما گروهی هم عبدالرحیم خوارزمی را معلم او در این خط می دانند. دوران شکوفایی عبدالرحیم قرن 9 ه.ق بود و او از کاتبان شهیر روزگار و دوست نزدیک سلطان یعقوب از حکام آق قویونلوها بود که در شیراز، بغداد و تبریز فعالیت می کرد «... از مشهورترین آثار قره حصاری، قرآنی مورخ 954 ه.ق است که توسط قره ممی معتبرترین مذهب دربار تذهیب شده است...(5)» در واقع «... استعداد شگرف قره حصاری بیشتر در کتابت (بسم ا...) است که به نوعی ترکیب بندی زیبا در نگارش خط با تعادل ذاتی بین کلمات را ایجاد می کرد. او با شیوه مسلسل این کلمه را می ساخت و دو نمونه از (بسم ا...) او در زمره مشهورترین آثار خطی اسلامی در تمام دوره هاست. احتمالاً قره حصاری اولین کاتب عثمانی است که این روش را ابداع کرد. البته نمونه های قبلی آن توسط خوشنویسان تبریز دوره آق قویونلوها و در قاهره دوره ممالیک قرن 9 هم دیده شده است...(6)» نسخ خط رایج کتابت متون و ثلث، به عنوان مادر خطوط، برجسته ترین خط تزیینی بود و ثلث در شکل جلی برای کتیبه ها و قطعات به کار می رفت. در سده دهم، به ویژه در آثار خطاط بزرگ عثمانی، احمد قره حصاری، این خط به شکوفایی رسید. قره حصاری، قرآن، احادیث و ادعیه، مفردات و سیاه مشق های بسیاری کتاب کرده و مانند حمدالله آماسی اغلب ثلث جلی را با نسخ خفی در کنار هم قرار داده است. او از فضای وسیع در صفحه های دولَته نسخه های بزرگ بهره گرفت تا ثلث جلی را در کنار نسخه خفی بنشاند «... شاهکار این نمونه ها متنی دینی است که قره حصاری برای سلطان سلیمان در حدود 957 نوشته است و دو خط ظاهراً متضاد را در کنار هم نشانده است: خط بنّایی یا مِعقَلی که در آن، متن در مربعی بدون برجا گذاردن هر نوع فضای اضافی قرار می گیرد، و خط مسلسل که در آن، بدون برداشتن دست از روی کاغذ تمام عبارت را به خط ثلث در چرخش قلمی خمیده می نویسد.در صفحه چپ، قره حصاری عبارت «الحَمد لِولیِّ الحَمد» را به ثلث در چارچوبی به شکل تخت و افقی نوشته است تکرار حرف ها در این قطعه خط آیینه لی را به یاد می آورد. قره حصاری رنگ را وارد ترکیب بندی خود کرد و با قلم مشکی و طلایی متن را نوشت. به نظر می رسد او در گزینش خطاها از آثار مملوکی تأثیر پذیرفته باشد...(7)» کتیبه ها به قلم ثلث جلی برای تزیین بسیاری از مجموعه های معماری آن دوره مناسب بودند و آثار قره حصاری و پسرخوانده و جانشین وی، حسن چلبی، اوج کمال این سنّت محسوب می شدند. این خطاطان کتیبه های مساجد معروف سلیمانیه در استانبول و سلیمیه در ادرنه را طراحی کردند. استقرار شیوه اصلی خوشنویسی شیخ حمداله با مرگ قره حصاری مجدداً کاربرد یافت که این کار بیشتر توسط شاگردان و پیروان شیخ انجام گرفت. آنها برای کتابت قرآن های خطی قرن 10 ه.ق از خط نسخ استفاده کردند و دست نوشته های آنها به خط ثلث و نسخ از زیباترین آثار قرن 10ه.ق دولت عثمانی محسوب می شد که با سبک شیخ حمداله نوشته شده است.
قرن 10 ه.ق برای مناطق شرقی مدیترانه مصادف با گسترش حوزه مسلمین بود زیرا در این قرن عثمانی ها توانستند بزرگترین رقبای سیاسی خودیعنی ممالیک مصر و سوریه را از میان برداشته و موقعیت خود را در جنوب شرقی اروپا محکم کنند تا جایی که فتوحات بعدی آنها باعث شد تا کرت هم به حوزه عثمانی ملحق شود.یکی شدن این سرزمین ها هدف اصلی دولت عثمانی بود که بازتاب آن در کتابت قرآن های اواخر قرن 10 تا قرن 11 ه.ق دیده می شود. به نظر می رسد در قرن 11 ه.ق نوعی قالب یکپارچه در کتابت قرآن های پایتخت عثمانی مورد توجه قرار گرفت که تا قرن 12 ه.ق ادامه داشت و توانست سنت غالب هنری استانبول را برای تمام منطقه حاکم کند، در نتیجه بسیاری از کاتبان از استانبول به ایالات دیگر هجرت کردند و به این وسیله خط ثلث و نسخ شیوه شیخ حمداله به این مناطق منتقل گردید. در واقع ابتدای قرن 11 ه.ق مصادف با سال 1009ه.ق دوره رکود هنری عثمانی نامیده شده که تا زمان جنگ جهانی اول ادامه داشت.دوره امپراتوری عثمانی از طولانی ترین حکومت های اسلامی است که توانسته طی 600 سال خود را با تحولات بنیادی جهان تطبیق دهد. اما اوضاع متغیر دنیا سبب گردید تا از سال 1009 ه.ق به بعد تفاوت های زیادی در آفرینش هنری به خصوص قرآن ها مشاهده شود و سنت کتابت در اوایل قرن 11 ه.ق مجدداً احیا گردد. دوره افول هنر خوشنویسی عثمانی اولین بار توسط خود عثمانی ها (مصطفی علی) در سال 1009ه.ق مطرح گردید زیرا وی معتقد بود که دولت وقتی از معیارهای خوشنویسی که در اوایل قرن پایه گذاری شده بود منحرف شده است. به همین دلیل پیروان این نظریه خواهان اصلاح و اداره اوضاع بودند و برای مقابله قرآن هایی در پایتخت به شیوه سنت گذشته نگارش کردند تا وفاداری خود را نسبت به اصول نشان دهند. در اواخر قرن 10 ه.ق نظام حکومتی عثمانی دستخوش تغییر گردید و علت آن هم گسترش امپراتوری عثمانی درنیمه اول قرن 10 بوده است که فتوحات آن باعث افزایش ثروت عثمانی گردید و آثار متعددی به سفارش بزرگان خلق شد. اما در اوایل قرن 11 و اواخر قرن 10 ه.ق بحران اقتصادی عثمانی و شورش در آناتولی سبب گردید تا پایه های حکومت متزلزل و هنر به شکل دیگری دچار رکود شود، با این حال سنت حمایت سلطان از هنرمندان هنوز در سطح وسیعی در قرن 11 ه.ق خطوط محقق و ریحان به تدریج به شکل جدیدی وارد هنر نگارش عثمانی شد که تحولات در این نوع اقلام را در نمونه نسخ خطی و قطعات نوشتاری عثمانی می توان مشاهده کرد که به آنها خطوط دیوانی و جلی دیوانی می گفتند. این نوع سبک نوشتاری در مکاتبات عثمانی به کار می رفت «... خط دیوانی از جمله خطوط خوشنویسی اسلامی است که امروزه در کشورهای عربی رواج نسبی دارد. ابداع کننده این سبک حسام رومی بود. خط دیوانی در ترکیه عثمانی رواج زیادی داشت و کاربرد آن در زمان امپراتور عثمانی، سلیمان یکم، به اوج خود رسید. خط دیوانی اگر بدون حرکات و تزیینات باشد آن را خفی و اگر دارای تزیینات نقطه و حرکات باشد آن را جلی گویند. نوشتن این نوع خط مستلزم صرف وقت زیاد می باشد...(8)» خط رقاع از خطوط محبوب عثمانی بود که ابتدا توسط شیح حمداله اصلاح شد و در این زمان ساده تر گردید و به صورت رقعه نویسی هم درآمد. این خط به تدریج برای نگارش گواهینامه های خوشنویسی عثمانی موسوم به اجازه کاربرد یافت. در واقع کاتبان عثمانی از همان قرون ابتدایی شروع کار خود را برای هر نوع قلم با سبک یاقوت و شیخ حمدالله یک نوع کاربرد را اختصاص دادند مثلاً نسخ و ثلث برای کتابت قرآن کریم، خط جلی و دیوانی برای کتیبه نویسی، رقاع برای تصدیق گواهینامه خوشنویسی، طغرانویسی برای فرامین و منشورهای سلطنتی و بعدها تعلیق برای نوشتن نامه های رمزگونه درباری مناسب تشخیص داده شد این کار پیش تر توسط شاگردان اولیه شیخ حمداله در قرن 9ه.ق صورت گرفته بود. در واقع آنها سبک او را در دو مرتبه احیا کردند یکی پس از مرگ احمد قره حصاری و دیگری در اواخر قرن 10 ه.ق.
آنچه جالب توجه است «... توازن و تقارن در طغرانویسی عثمانیان و ویژگی های خط طغرا در تمایز و خوانایی آن است. شکل ساده طغرا با مرکب سیاه و طلا برای رسمی ترین مکاتبات و فرمان ها و نوع تفننی تر آن به رنگ آبی در زمینه طلایی برای اسناد دیوانی به کار می رفت در سده های یازدهم و دوازدهم، تذهیب و تزیین طغرای عثمانی چنان زیاد شد که ساختار اصلی را گاه مبهم می کرد. این روند به اصلاحات اساسی مصطفی راقم در طغرانویسی در آغاز سده سیزدهم منجر شد و او که مسئول ترسیم طرح هایی برای سکه های عثمانی با نقش طغرا بود، چارچوب اولیه را حفظ کرد اما تناسبات، چرخش ها و انحناهای بیشتری به کار برد. طغراهای مصطفی راقم که در مقیاس بزرگتری گاه به صورت قاب نوشته می شد، تا آخر دوره عثمانی در 1301ش/1922 معیار بود. بیشتر طغراهای عثمانی به دو بخش پیش و پس از اصلاح او تقسیم می شوند. هنر خطاطی در اسناد دیوانی عثمانی به ثلث جلی و ممهور به طغرای سلطان در اواخر سده سیزدهم به اوج رسید، چنان که در فرمانی از سلطان عبدالحمید دوم در اول ربیع الاول 1300 سطور به شکل کشتی و حروف از سطر بیرون زده مانند پاروهای کشتی اند. این خط به سفینه مشهور است. خطاط این فرمان احتمالاً ناصح (متوفی 1302) بوده است که در دیوان سلطنتی کار می کرد...(9)» از شاگردان فعال شیخ حمداله در این زمان درویش علی بود که توانست در نیمه دوم قرن 10ه.ق شاگرد برجسته ای به نام حافظ عثمان را تربیت کند. زاید حافظ عثمان و به دنبال وی مصطفی ایوب توانستند اقلام سته را در نوع نوشتاری ظریف و با سبک شیخ حمداله توسعه داده و درزیبایی شناسی آن تحولاتی ایجاد کنند در نتیجه این 6 نوع قلم که در نیمه دوم قرن 11 ه.ق در حال متروک شدن بود به عنوان سبک حافظ عثمان به آهستگی جایگزین سبک شیخ حمداله شد. حافظ عثمان خوشنویس چیره دست که نسخه های بسیار زیبایی را خلق کرد در خطاطی از سبک ساده ای طبق اصول یاقوت و شیوه شیخ حمداله پیروی می کرد. حافظ عثمان خط را به مصطفی دوم و فرزندش احمد آموزش داد و سبک وی سرمشق بایسته ای برای خطاطان نسل های بعدی گردید. آموزش خط توسط حافظ عثمان به احمد فرزند مصطفی دوم سبب گردید تا او از کاتبان برجسته شده و در زمان او کتابخانه سلطنتی بار دیگر احیا و معروفترین نسخه های خطی برای این کتابخانه تولید و مهم ترین کتب مصور بعدی عثمانی به وجود آید.
افول هنری در ابتدای قرن 11 ه.ق باعث نقصان در رواج کتابت آثار نفیس شده بود در حالی که قرآن های قرن 10 ه.ق از تنوع بسیاری برخوردار بود و این تنوع را می توان در خوشنویسی اقلام، تذهیب و تجلید مشاهده کرد. اینها خصوصیاتی بودند که در ابتدای قرن 11 ه.ق محدود شد و اکثر آثار با طرح قالبی کلی ساخته شده و الگوی متنوع نداشتند. در بیشتر قرآن های قرن 11 ه.ق خط نسخ استفاده شده به شیوه سنتی عثمانی به کار می رفت زیرا در قرن 11 ه.ق و بعدها 12 ه.ق خوشنویسان مکتب شیخ حمداله بیشتر به خط ثلث و نسخ و به روش سنت گرایانه او می نوشتند و به علت بحران حکومت عثمانی در این تاریخ از میزان توجه به خطوط سته هم به شدت کاسته شده بود. طبق گفته مستقیم زاده تنها یک نفر به نام حسن اسکوداری مسئول انتقال قطعی نسخ عثمانی در سال های بعدی بوده است که تا زمان مرگش در سال 1023 ه.ق نقش محوری در ترویج خط نسخ داشته و باعث پیروزی نهایی مکتب شیخ حمداله در نگارش خط نسخ می شود. در احیا خط نسخ قرن 11 ه.ق خالدار ارزرومی و امام محمد افندی دست داشتند و آموزش مجدد آن را به کاتبان استانبول برعهده گرفتند. نقطه اوج احیای خط نسخ را اواسط قرن 11 ه.ق از دوره نسل قبل یعنی حافظ عثمان کاتب مشهور عثمانی دانسته اند که تا آخر عمر معلم شاهزادگان مصطفی و احمد و پسران محمد چهارم بود و پس از آن معلمی سلطان مصطفی دوم در سال 1107 ه.ق را هم عهده دار شد. سبک آماسی در نَسخ، در اواخر سده دهم و اوایل سده یازدهم، همانند اقلام سّته جای خود را به نستعلیق داد، اما در اواخر سده یازدهم به دست استاد بزرگ خطاطی عثمانی، حافظ عثمان، احیا شد.
حافظ عثمان با نسخه برداری از آثار آماسی کار خود را آغاز کرد «... چنان که رقم او در آثارش گاه این بود:«نُقِلَ عن خط حمداله شیخ رحمها الله»، که برای نمونه در جزء آخر قرانی از 1099 دیده می شود.او سپس با بهتر کردن شکل حروف، نرمی چرخش قلم، کاهش تعداد دم های فرود آمده، شیرینکاری هایی در بین سطور، بازکردن فضاهای بین حروف و کلمات به طوری که چارچوب متن منظم تر و جمع و جورتر شود، نسخ ویژه خود را آفرید. او اغلب به قلم خفی که مناسب آثاری در قطع کوچک یا متوسط بود، قرآن یا قسمت هایی از آن را می نوشت...»(10) دیگر آثار او قطعاتی است که در آنها چند سطر نسخ خفی در کنار تک سطری به خط جلی محقّق یا ثلث قرار گرفته، اما اصیل ترین ترکیب بندی خطاطی حافظ عثمان در حِلیه نویسی است. سبک حافظ عثمان، که تا آخر دوره عثمانی سرمشق بود و خطاطان بعدی از آثار او نسخه برداری می کردند، برای نسخه های خطی و اولین نسخه های چاپی مسلمانان نیز الگو بود «... در پایان دوره عثمانی، نوعی قرآن کوچک (عموماً در قطع کمتر از 12×20 سانتیمتر) باب شد که «آیت برکنار» نامیده می شود. این نسخه های سیصد صفحه ای دارای سی جزء، هر جزء ده برگ و هر برگ پانزده سطر داشت که به نسخ با مرکب مشکی در چارچوبی کوچک با حواشی پهن در اطراف نوشته می شد. حرکت گذاری به رنگ قرمز بود. خطاط باید متن را در سطور کوچک جا می داد و آن را به گونه ای به پایان می برد. که آخرین کلمه آیه، آخرین کلمه سطر پایانی می شد(11)».
احیای هنر خوشنویسی قرن 11 ه.ق عثمانی همزمان با دوره ای است که «... اعضای خانواده کوپرولو به وزارت رسیدند و استانبول جایگاه اصلی خوشنویسی این قرن گردید. سلطان مصطفی دوم و احمد سوم در تاریخ تحول آن نقش به سزایی داشتند. زیرا حمایت بی دریغ سلطان احمد سوم باعث رواج هنر خوشنویسی گردید و آثاری با ترکیب سبک سنتی عثمانی همراه با الگوهایی اروپایی به وجود آمد...(12)» زایش دوباره هنر کتابت دوره عثمانی حاصل تلاش سلطان احمد سوم بود و بیشتر آثار زمان او با الگوبرداری مستقیم از سبک شیخ حمدالله خلق گردید زیرا حافظ عثمان در این زمان در تلاش زیادی بود تا از شیخ پیروی کند و به این سبب او را احیاکننده و توسعه دهنده سبک شیخ می دانند. در اوایل قرن 11 ه.ق خط نسخ افول یافت و درویش علی و حافظ عثمان سعی داشتند تا این خط را به جایگاه اصلی خود بازگردانندپس دو هدف عمده را دنبال کردند که ابتدا دستیابی به دست خط منحصر به فرد و شکیل شیخ حمداله و دیگری رهایی از کاستی هایی بود که در دستخط های خودشان داشتند. سبک حافظ عثمان تا سال 1110 ه.ق زمان فوت او هم چنان در اشکال ثلث جلی تداوم داشت تا اینکه مصطفی راقم خوشنویس مشهور قرن 11 و 12 ه.ق به پا خواستند و توانست نوع قلم ثلث جلی حافظ عثمان را دستخوش تغییر کند که تا پایان قرن 13 ه.ق نیز ادامه یافت. مصطفی راغم خط ثلث حافظ عثمان را مجدداً مورد بررسی قرار داد و با تغییر در ساختار کلی آن جزئیات را در فرم جلی ثلث نویسی او حذف کرد و در شکل جلی نویس خط ثلث کامل قدم برداشت. این اقدام او در نوشتن خط ثلث جلی باعث شد تا شاگردان او نمایندگان الگوی خوشنویسی دولت عثمانی تا دوره جمهوری ترکیه باشند. این نمایندگان شامل هاشم شاگرد مصطفی راقم، سامی افندی و راسم افندی هستند که ثلث جلی را به او رساندند و کاتبانی مانند عارف بیگ، عبداللطیف، نظیف بی و عمر واصفی به صورت متخصصان اصلی هنر خوشنویسی درآمدند که ترکیبات خطی آنها در ساخت ثلث جلی کتیبه ها تا دوره جمهوری نظیر نداشت. استاد محمد نظیف فرزند مصطفی نظیف که از خوشنویسان طراز اول ترکیه و جهان اسلام است در سال 1846 میلادی در شهر روسجق بلغارستان فعلی به دنیا آمد. وی برای فراگیری خط به استانبول رفت و در خطوط نستعلیق و ثلث شاگرد استاد محمد شفیق شد. سپس به محضر استاد عبدالاحد وحدتی رفت و برای خطوط تعلیق دیوانی و طغری و هم چنین اکمال ثلث از تعلیمات استاد سامی افندی بهره برد (خطوط سنگ مزار سامی نیز به خط محمد نظیف می باشد) اکنون خطوط وی را باید یکی از معدود مراجع مستحکم آموزش ثلث و نسخ دانست. برای درک بیشتر جایگاه خوشنویسی محمد نظیف باید گفت که مشاهیر معاصر خوشنویسی در جهان اسلام مثل موسی عزمی (حامد عامدی) و محمد فهمی از شاگردان او بوده اند. محمد نظیف در سن 67 سالگی در سال 1913 وفات یافت. از رقبای مصطفی راقم در قرن 13 ه.ق می توان به محمود جلال الدین اشاره کرد که در خط ثلث جلی کار می کرد کسی که همراه همسر و شاگردش ایسما ایبرت نوع نوشتاری زیبایی از خط ثلث و نسخ را ساخته و ادامه دهنده سبک حافظ عثمان است.
همزمان با ورود به قرن 13 ه.ق دو خوشنویس بی نظیر مانند عسکر مصطفی عزت افندی و محمد سوکی افندی به عنوان مهم ترین نمایندگان مکتب خوشنویسی این قرن ظاهر شدند و توانستند دو سبک خوشنویسی را در دوره عثمانی به وجود آورند. این دو سبک یکی ادامه دهنده کار حافظ عثمان و دیگری سبک مصطفی راقم بود که نمونه های بسیاری با خط ثلث جلی، نسخ و رقاع توسط آنها خلق شد. سبک مصطفی عزت افندی توسط شاگردانش مانند سویک بی حسن رضا، محسن زاده، عبدالله بی، عبداله زهدی افندی، حافظ عثمان افندی تا اواخر همان قرن ادامه داشت که از بین آنها سویک بی، حسن رضا، محسن زاده عبداله بی، عبدی علی افندی جزء شاگردان برجسته سبک استاد خود بودند. این 3 شاگرد در قرون 13 و 14 ه.ق توانستند مدرسه خوشنویسی ای بین سال های 1933 تا 1923 م را تأسیس کنند که به نام مدرسه خطاطی شهرت داشت. از شاگردان فعال این مدرسه می توان به عارف افندی و عزیز افندی اشاره کرد. خطاطان اواخر دوره عثمانی ترکیب های سنتّی از نسخ را با قاب بندی های جدید و بزرگتر می نوشتند که اغلب به دیوار مساجد، مدارس و خانه ها نصب می شد. به نظر می رسد، قاضی عسکر مصطفی عزت نخستین کسی بوده که به نوشتن این قطعات بزرگ پرداخته است. این کار تا اوایل سده چهارم به دست استادانی نظیر حسن رضا ادامه یافت که از خوشنویسان بزرگ دوره عثمانی است. وی در سال 1849 در منطقه اسکودار استانبول به دنیا آمد. ابتدا شاگرد استاد یحیی حلمی از نسخ نویسان بزرگ ترکیه بوده سپس تحت تعلیم استاد محمد شفیق قرار گرفته و اجازه خود را نیز از وی دریافت کرده است. او از سید مصطفی عزت نیز بهره زیادی برده و خط نستعلیق (البته به شیوه ترکی و عثمانی) را نزد استاد محمد سامی فراگرفته است. حسن رضا پس از افتتاح مدرسه خطاطین در استانبول به عنوان یکی از استاتید آنجا تعیین شد. وی در سن 69 سالگی در سال 1920 م وفات یافت.
یکی از اقلام رسمی دولت عثمانی که بسیار مورد توجه بود خط رقاع است که سابقه آن به ایران باز می گردد. این خط به دلیل شکل معلق خود در قلمرو عثمانی بعدها به نام خط تعلیق هم شهرت یافت که بیشتر در مکاتبات رسمی عثمانی به کار می رفت، این قلم بعد از جنگ سلطان محمد دوم با آق قویونلوها در سال 1473 م به استانبول وارد شد و ورود آن باعث رواج تغییرات جالب در نوع نوشتاری اقلامی شد که در دولت عثمانی به کار می رفت مثل تغییراتی که در خط دیوانی مشاهده می شود. این قلم از قرن 9 ه.ق به بعد به شکل مارپیچی موزون بیشتر برای مکاتبات رسمی کاربرد یافته و استفاده از آن فقط به دربار سلطنتی محدود شده و خارج از آن کاملاً ممنوع بود. خط دیوانی-جلی دیوانی با قلم رقاع فقط در دیوان همایونی حکومت امپراتوری عثمانی از قرن 9 ه.ق به بعد رواج یافت ودر قرن 13 ه.ق تمرینات زیاد از این نوع نوشتار را به بالاترین حد زیبایی شناسی و استواری رساند. خواندن این نوع اقلام بسیار دشوار بود و نگارش آن به سمت بالا گرایش داشت و هر سطر حالت صعودی به متن می داد. در مقایسه با نوع نوشتاری اقلام دیگر این نوع قلم را به صورت کاملاً هدفمند انتخاب کرده بودند تا مکاتبات رسمی دربار عثمانی کاملاً محفوظ مانده و ضریب امنیت آن افزایش یابد. تغییرات در شکل نوشتاری اقلام خوشنویسی به خصوص ابداعاتی که این کاتبان بنا به نیاز خود در آن اعمال می کردند مانند خط رقاع برای نوشتن رقعه نویسی و دیوانی سبب شد تا فرم خوشنویسی جدیدی به نام طغرانویسی در دربار عثمانی باب شود. این نوع نوشتار از قرن 7 و 8 ه.ق توسط اورهان قاضی در قرن 8ه.ق به وجود آمد که تا قرن 9 و 10 ادامه یافت. طغرانویسی حاوی اسامی بود که حاکم و سلطان با متون خاصی برای صدور دستورات و نوشتار رسمی خود در قالب برات، فرمان، منشور می نوشتند و حکم صادر می کردند و «... بزرگترین نمونه طغرا به زمان سلطنت اورهان قاضی می رسد. اهمیت ادامه به نگارش طغرا سبب شد تا مصطفی راقم شکل اولیه ابداعی آن را اصلاح کند و در زمان عبدالحمید دوم تا قرن 13 ه.ق سامی افندی با ایجاد ترکیبات ریاضی گونه زیبایی شناسی طغراها را تکمیل و هویت قطعی آن را اثبات کند. طُغرا (یا طُغری) نوعی از خوشنویسی پیچیده است که به وسیله آن لقب ها و نام سلطان یا امیری را بر سر فرمان او می نوشتند مانند السلطان الاعظم الاعدل جلال الدین اکبر پادشاه غازی...(13)». این خط خاص به عنوان امضا برای سلطان ها در خاورمیانه و به ویژه برای سلاطین عثمانی به کار می رفته و در بضعی مناطق آسیا مهره های مشابه نیز دیده شده است. این شیوه از خوشنویسی و ترکیب خط مرکب از چند خط عمودی منتهی به قوس گونه ای تودرتو متوازی است که به شکل کمانی و به مانند طره بر سر فرمان ها، منشورها و احکام حاکمان در گذشته اغلب به آب طلا یا شنگرف می کشیده اند. کار نگاشتن طغرا بیشتر منصب و شغلی خاص بوده بیرون از منصب و شغل کاتب، و گماشته بدین کار را طغرانویس و گاه طغرائی می نامیدند و طغرا به منزله امضا شاه یا امیر و حاکم بوده است. قدیمی ترین خطی که شبیه به طغرا برای امضا سلاطین موجود است متعلق به اورهان قاضی اول قرن 7 و 8ه.ق دومین سلطان عثمانی است.
خط بعدی دنیای عثمانی خط تعلیق یا همان نستعلیق عثمانی بود که ریشه اش به ایران می رسد. این قلم که در دوره عثمانی بیشتر در فرم نوشتاری خطوط دیوانی به کار می رفت با نسخ نستعلیق تبدیل شد و در نگارش کتب قلمرو عثمانی هم بسیار محبوب بود «.. از اواخر سده نهم، منشیان عثمانی از تعلیق برای اسناد نوشته شده به فارسی استفاده می کردند. برای مدتی کوتاه، تعلیق را سید محمد، منشی محمد دوم، در کتابت نسخه های ادبی به کار برد. بر اساس رقم وی، سید محمد از خاندانی سرشناس در شیراز بود. او در مقام نشانجی، برای اوزون حسن (حاکم آق قوینلو) کار می کرد و در میان اسرای جنگ به عثمانی برده شد. نسخه ای از رساله حکمه الاشراق شیخ شهاب الدین سهروردی به تاریخ 882 نشان می دهد که چگونه سید محمد منشی، تعلیق را از دربار آق قوینلوها به دربار عثمانی آورد و آن را به خط متون ادبی تبدیل کرد. او در این کار از قواعد عبدالحی بن حافظ شیخ محمد البخاری، خوشنویس آق قوینلوها، استفاده کرده است...(14)» اندکی بعد، تعلیق در عثمانی به خط متمایزی برای اسناد ترکی تبدیل شد و به سبب کاربرد دیوانی آن به خط دیوانی شهرت یافت. خط تعلیق ریز که در عثمانی خرده یا خفی نام داشت، مخصوص کتابت آثار ادبی و خط رسمی قُضات و مفتیان بود و در کنار نَسخ، برای وقف نامه ها هم به کار می رفت و معمولاً نقطه گذاری نمی شد. خطاطان دربار عثمانی در اواخر سده نهم بیشتر نستعلیق می نوشتند. از خط نستعلیق ایران در عثمانی نیز استقبال می شد زیرا بسیاری از خطاطان ایرانی در اواخر سده نهم و اوایل سده دهم به استانبول رفتند و فارسی، زبان ادبی دربار عثمانی بود. برای نمونه، محمد شریف اهل تبریز چند نسخه نفیس از مجموعه اشعار سلطان سلیمان (با تخلص محبی) را کتابت کرد. نفیس ترین نسخه در آخر شعبان 973 در دو ستون به خط نستعلیق نوشته شده است در دربار عثمانی، آثار خطاطان به نام ایرانی به نستعلیق و اقلام دیگر گردآوری شده و در خزانه دربار نگاهداری می شد. در واقع شیوه تکمیلی میرعماد الحسنی در قرن 10 ه.ق در ایران سبک استثنایی را به وجود آورده بود که توسط شاگردش درویش عبدی در همان زمان به استانبول وارد شد در نتیجه هنرمندان عثمانی بلافاصله شیوه میرعماد را تصدیق کردند و به جای خط تعلیق تا قرن 12 ه.ق مورد استفاده قرار دادند. درویش عبدی در اصفهان، به خدمت میرعماد رسید و از وی تعلیم خط گرفت. به مسافرت و سیاحت پرداخت و در دولت سلطان مرادخان چهارم، به خاک عثمانی رفت و در استانبول به خدمت وی رسید و مدتها گرامی می زیست. وی به خواهش محمد پاشا صدر اعظم، شاهنمامه ای نوشت و در سفر عثمانی به گروه مشایخ طریقه مولویه درآمد. درویش عبدی اولین خوشنویسی است که خط نستعلیق ایرانی را در دولت عثمانی آورد. وی معاصر عبدالجبار اصفهانی بود و در استانبول درگذشت. کاتبانی که بعدها از شیوه میرعماد برای نگارش خط نستعلیق در دولت عثمانی پیشرو شدند (دورموش زاده احمد، کاتب زاده محمد رافی و شیخ الاسلام ولی الدین افندی) هستند ادامه سبک میرعماد باعث علاقمندی و مجذوبیت برخی استادان خوشنویسی عثمانی گردید تا جایی که برخی از آنها خود را عماد ثانی-عماد آناتولی نامیدند «... مانند محمد اسعد بزرگترین استاد در سده داوزدهم. محمد اسعد معروف به یساری است که با دست چپ نیز می نوشت. او که به ویژه برای مرقعات خود شهرت داشت، از میرعماد سرمشق می گرفت و گاه وی را «عماد روم» نامیده اند...(15)» گفته شده است که پسر او، «... مصطفی عزت معروف به یساری زاده، قواعد پدر را در نستعلیق تکمیل و خط تعلیق (نستعلیق ترکی) را ابداع کرد. محمد افندی و شاگردش یساری زاده، مصطفی عزت افندی، در ارائه اسلوب زیبایی شناسی خط میرعماد شتافتند و سبک او را به استادان بعدی هم انتقال دادند...(16)» مانند نستعلیق های زیبای عثمانی که بعدها توسط سامی افندی و شاگردانش مانند نظیف بی، هالوسی یازگان، عمر واصفی، نجم الدین اوکایا،م محمود اهل توفین(قرن 11 ه.ق) ساخته شدند. یساری زاده مصطفی عزت افندی در ادامه کار پدرش نمونه های بی نظیری در خط نستعلیق جلی و شیوه میرعماد خلق کرد که این کار تا دوره جمهوری ادامه داشت.
اهمیت دولت عثمانی به هنر نگارش سبب شد تا از همان دوران موسسات آموزشی مانند مکتب و مدرسه با عنوان مراکز همایونی-دیوان خانه همایونی در کاخ سلطنتی به صورت موسسات رسمی ایجاد شود که در آن استادان طراز اول به کار آموزش می پرداختند. یکی از این مراکز همایونی (گالاتا سارایی) بود و در آن آموزش توسط استادانی انجام می گرفت که کار را برای برکاتش انجام می دادند. از مهم ترین این مکتب ها در شهر شُمِن در بلغارستان، موطن حدود سی خطاط، پدید آمد. در حمایت از خطاطان در بنیادی دینی که شریف خلیل پاشا در 1175 تأسیس کرد، هنرمندان بسیاری طی یک قرن و نیم بعد نسخه های نفیسی پدید آوردند تا اینکه در اوایل قرن 20 وزارت خانه عثمانی تصمیم گرفت تا مرکز یا آکادمی هنری برای آموزش مجدد و تداوم این هنر در دوره معاصر تأسیس کند. سپس وزرای وقت یعنی اوکاف نظیری و هاری افندی مرکزی در ناحیه (ساگالوگلو) استانبول به نام مدرسه خطاطین در سال 1914م تأسیس کردند و خوشنویسان برجسته ای مانند کامل نوری، هولوسی یازگان، توگ راکسی اسلامی و مصطفی فردی در آن آموزش می دادند. شمار بسیاری از هنرمندان فارغ التحصیل این مدرسه تا سال 1925 م که جواز کار مدرسه لغو شد به فعالیت خود ادامه می دادند تا اینکه فعالیت مکتب خطاطی مذکور به دلیل جایگزینی الفبای جدید ترکیه دوره معاصر در دسامبر سال 1928م متوقف گردید. روش کار و اسلوب اولیه خوشنویسان این مدرسه تاکنون ادامه پیدا کرده است و دستورالعمل های اصولی آن هم چنان به روش استاد و شاگردی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و هنرمندان صاحب نام معاصر ترکیه مانند مصطفی حلیم را به جهان خوشنویسی اسلامی معرفی کرده است.
در هنر نگارش خطوط متداول دوره عثمانی که تاکنون نیز ادامه دارد خطوط دیوانی با تزئینات مسلسل، آینه ای، طغرانویسی است نمونه هایی مانند آنچه از دوران صفوی تا قاجار در ایران رایج بوده است توسط هنرمندان خوشنویس عثمانی مورد تقلید قرار گرفته و نمونه های ارزشمندی ساخته شده که برخی از آنها خاص دنیای عثمانی است مانند اجازه نامه های خوشنویسی و طغرانویسی سلاطین و خوشنویسی زربر برگ های خشک درختان. هم چنین نسخه هایی از نستعلیق نویسی، سیاه مشق، مفردات نویسی به صورت قطعه یا مرقع خطوط توسط استادان مطرح دوره عثمانی ساخته شده که نمونه های زیبایی از آن در مجموعه های هنری نگهداری می شوند.
مفردات نویسی خط دیگری در مرقعات و تمرین الفبایی یا همان مفرده در هنر عثمانی است که پس از بسم الله و دعاهای کوتاه، تک حروف ها را به تنهایی یا در اتصال با دیگر حروف می نوشتند. این کار اغلب با متن هایی در ستایش پروردگار یا اشعاری از شاعر عثمانی، از پیامبر(ص) پایان می یافت. متن در تمرین مفردات، اغلب به خط ثلث بود که با سطور کوتاه تری از نسخ خفی یکی در میان می آمد و معمولاً در یک صفحه از یک مرقع عمودی، مفردات در پنج یا هفت خط نوشته می شدند. در مرقعی ناتمام از درویش محمد، مکتوب در سال 984، می توان کتابت حرف «ط» را در اتصال با حروف دیگر با خط جلی و حرف «ع» را در پیوند با حروف دیگر به خط خفی دید «... درویش محمد شاگرد احمد قره حصاری و اهل توفین از توابع استانبول بود که او را با نام درویش قره حصاری می شناختند. سبک او روش احمد قره حصاری است. از ویژگی های کار درویش محمد استفاده از طلا در قلم گیری حروف می باشد که در مفردات نویسی چندان متداول نیست...(17)».
چهار اجازه یا سند گواهی خوشنویسی استادان عصر عثمانی از ارزشمندترین آثار هنری عثمانی است. از قرن 10 ه.ق کاتبان در هر درجه از اعتبار خود در رقم خود نام استاد را درج می کردند و ذکر نام استاد در رقم نشان می داد که خطاط از کدام استاد اجازه خوشنویسی کسب کرده است «... نخستین بار در قرن 9 ه.ق یکی از حکام به خوشنویس مملوک خود (ابن سائق)این پیشنهاد را داد که شاگرد آیات قرآن، حدیث، حلیه یا گونه هایی کوتاه را به استاد عرضه کند و در انتظار کسب اجازه بماند که اگر مورد قبول واقع شد استاد در فضای خالی زیر صفحه این موضوع را گواهی کند. بیشترین و مهم ترین جملات اجازه آنها جمله (اجازته بودالکتبه) است که به معنی اجازه می دهم او از واژه کتبه استفاده کند می باشد. در کنار رقم خوشنویس کلماتی مانند (سود، نمق، رقم و حرره) هم نوشته می شد که شاگرد تا زمانی که اجازه نداشت نمی توانسته از واژه کتبه استفاده کند. دریافت این گونه اجازه ها با شکوه خاص و با حضور افراد محترم و سرشناس حوزه هنری و حکومتی برگزار می شد و غالباً در مساجد بود...(18)» سند اسنادی خوشنویسان عثمانی(اجازه) نوعی ترکیب بندی به خط نَسخ بود که در اواخر دوره عثمانی، به شکل گواهینامه ای خطاطی یا اجازه نامه ها ساخته می شد و برای به دست آوردن گواهینامه معمولاً خطاط کار خود را امضا نمی کرد، بلکه نامش در انتهای متن اجازه می آمد. این اجازه نامه ها که از استاد به شاگرد می رسیدند، شاهکارهای هنر خطاطی عثمانی هستند.
«... از قدیمی ترین مرقعات شناخته شده عثمانی (مرقعات فاتح) است. که در کتابخانه توپکاپی استانبول محفوظ است. این مرقع که در دوران آق قویونلوها و قره قویونلوها در تبریز نگاشته شده بود در دوران سلطان سلیم اول به استانبول منتقل شد. واژه مرقع در عثمانی برای مجموعه هایی به کار می رفت که خصوصیاتی خاص داشت. این آثار در قالب افقی تهیه می شد و عطف آن در عرض بود و حاوی احادیث-شعر و ادعیه بودند. در مرقعات عثمانی آثاری از استادان دیده می شد و گاهی آثار مختلف یک استاد که به آنها (توپ لمه مرقع) می گفتند یعنی مرقع یکپارچه یا به صورت مرقع ترتیبی به کار می رفت شامل متون یکدست و هماهنگی که از منابع مختلف گردآوری نمی شد مانند مرقع حافظ عثمان...(19)» مرقعات خطاطان برای تهیه مرقع، از خط ثلث گاه به شکل ورقه تمرین (به فارسی: سیاه مشق به ترکی: قرهلَمَه) استفاده می کردند. یکی از نخستین نمونه های برجامانده سیاه مشق، به قلم شیخ حمداله در 895 است. در این سایه مشق ها، شکل ها عمدتاً بر محتوا غلبه دارد و برخی از عبارات تقریباً بی معنی اند.
خوشنویسان عثمانی در قطعه نویسی، اشعار فارسی یا ترکی را مورب می نوشتند. تلفظ ترکی (قطعه) یعنی (کتیه) به آثاری اطلاق شده که در آن یک سطر با خط جلی افقی در بالا و چند سطر خفی در زیر نوشته شده باشد یعنی در این قالب دو فضای مثلثی شکل خالی در گوشه ها دو کتیبه در دو طرف متن ایجاد می شود. در قطعات عثمانی کاتبان آزادی عمل بسیار داشتند و در قطعه نویسی آنها دومین سطر جلی در زیر صفحه نوشته می شد و سطور خفی گاه به صورت مورب نوشته می شد و رقم در هر قسمتی از صفحه نگارش می گردید. این نوع قالب نوشتاری در قرن 10 ه.ق متداول بود. قطعه نویسی رایج ترین اثر در اندازه کوچک در مرقعات است. قطعات شعر فارسی در صفحاتی با قطع عمودی و در سطور ضربدری به خط نستعلیق نوشته می شدند، اما قطعه های منظوم و منثور دوره عثمانی به صورت افقی به خط ثلث در قاببندی دورنما قرار می گرفتند.
روش قالب سازی که در قرن 13 ه.ق در امپراتوری عثمانی استفاده می شد تأثیر زیادی بر هنر خوشنویسی آنان می گذاشت. ترک ها «... در این شیوه از کلمه (کلیپ) استفاده می کردند که همان قالب است. قالب زدن در واقع شبیه سازی یک اثر خوشنویسی است که با مرکب مخصوص زرد ساخته شده است از آرسنیک به نام مرکب زرنیخ بر کاغذ قهوه ای رنگ یا سیاه رنگ انجام می شد. در این روش متن اصلی با استفاده از جوهر سیاه قلم گیری می گردید و بعد این اثر را بر بر یک یا دو صفحه کاغذ می نشاندند و اطراف آن را نقطه گذاری می کردند و توسط سوزن نقاط را سوراخ می کردند این کار عملی برای تکثیر بود. ارائه الواح غالباً توسط قالب یکی از اساسی ترین ابداعات ترکان در سنت خوشنویسی بود...(20) قاب و لوح ها از اواخر سده دوازدهم، ترکیب بندی هایی در مقیاس بزرگ و به خط ثلث روی کاغذ یا پارچه نوشته و پس از قاب گرفتن بر دیوار آویخته می شدند که به ترکی لِوحَهلَر نامیده می شدند و ظاهراً اقتباسی از آویختن پرده های نقاشی کرباسی در اروپا بودند. این نوشته های بزرگ نخست روی چوب و سپس مقوا و در پی انقلاب صنعتی، روی کاغذهای بزرگ معمولاً نیم و گاهی بیش از یک متری نوشته می شدند. سطح این کارها اغلب با رنگندانه های سیاه، قهوه ای، آبی، سبز یا قرمز پوشیده می شد و نفیس ترین نمونه ها زراندود می شدند. برای ساختن لوحه، خطاطان روش رونوشت برداری و گرده افشانی را که بیشتر برای انتقال خطوط بر سطوح مختلف نظیر کاشی و گچ انجام می شد، بهبود بخشیدند. پس از سوراخ کردن خطوط و گرده افشانی سطح کار، خطاط با یک قلم باریک طرح کلی حروف را می کشید و سپس داخلشان را به روش گلزار پر می کرد. خوشنویس پس از این مرحله می توانست با قلم نی نوک پهن و با استفاده از نقطه ها، به منزله راهنما، حروف را دوباره بنویسد. یکی از نخستین استادان این تابلوها مصطفی راقم بود «... لوحه ها برجسته ترین دستاورد عثمانیان در هنر خطاطی اند و مشهورترین آنها هشت تابلوی مدور است که در قرن 13 ه.ق قاضی عسکر مصطفی عزت نوشت و در زیر گنبد مسجد ایاصوفیه استانبول آویخته شد. بر این لوحه ها به خط ثلث جلی و به زر بر زمینه آبی سیر، الله و نام های حضرت محمد(ص) و خلفای راشدین کتابت شده است...(21)».
خوشنویسی با برگ های خشک و طلا نامتعارف ترین ترکیب بندی خطاطی در اواخر دوره عثمانی بر برگ خشک درخت نوشته شده است در این روش، خطاط از برگ توت، انجیر، بلوط، عشقه یا گل رز استفاده می کرد. اما پرکاربردترین آنها برگ تنباکوی مقاوم بود از مرکب یا ماده رنگی مخلوط با صمغ عربی برای استحکام بافت برگ استفاده می شد. در واقع «...این هنر در قرن 13 ه.ق در عثمانی متداول شد که آخرین حلقه اتصال به فنون سنتی است. خاستگاه این هنر شهر بورسا بوده و نمونه هایی از آن توسط محمد نوری افندی در ابتدای قرن 14 به دست آمده است...(22)» خوشنویسی به صورت افقی یا عمودی پشت برگ اجرا می شد. برگ نویسی ظاهراً در اواخر سده 13 م گسترش یافت و نزد صوفیان محبوبیت داشت. شاید آنان شکنندگی برگ را نماد گذرا بودن زندگی می دانستند. نمونه های بسیاری از آنها در موزه مقبره مولوی نگهداری می شود «... گاه نوشته های روی این برگ ها از وابستگی خطاط به طریقت های صوفیانه حکایت دارد. برخی حاوی نام مولوی، وصف عمامه یا نام عبدالقادر و طریقت وی یعنی قادریه است. بیشتر این نوشته ها کوتاه و به خط ثلث، به طور قرینه در اطراف خط وسط برگ قرار می گیرند. برخی نوشته ها به خط آیینه لی و برخی در چارچوبی صدفی شکل و ترکیب ها ظاهراً قسمت هایی از کتیبه های بزرگانند...(23)».
خطوط تزئینی بر خلاف ایران، توسط خطاطان دربار عثمانی که خوشنویسی در تناسب را با تصاویر کمتر تجربه کردند به ندرت دیده می شود زیرا تنها نوشته ای مصور عثمانی خطوط تفننی شبیه حیوان بود «... در مرقع شاه محمود نیشابوری، که در حدود سال 976 در دربار عثمانی تألیف شد، نمونه باشکوهی از شیری است که میرعلی هروی به زر کشیده است. شیر تصویر مورد علاقه و نماد گروه های خاصی از شیعیان، به ویژه پیروان طریقت بکتاشیه بود...(24)» از جمله نمادهای پرکاربرد، پنجه شیر نماد پنج تن، و زبان سرخ شیر نشانه آن بود که علی(ع) سخنگوی حضرت محمد(ص) است. حروف در این قطعات خوشنویسی حالت طلسم داشتند «... بکتاشیان این صورت های تخیلی را بر دیوارها تکیه ها، مزارها، جماعتخانه ها و حتی خانه های شخصی می آویختند اما به رغم استفاده گسترده از آنها، نمونه های اندکی باقی مانده است؛ شاید پس از استقرار جمهوری ترکیه به عمد نابود شده باشد. این تصاویر را خطاطان معروف دربار عثمانی نیز به شکل موجودات زنده و اشیا (مثلا کشتی) تهیه می کردند. نمونه هایی از آن، کار اسماعیل دردی در 1102 به نام اصحاب کهف است و تصویر آشنای دیگر، هدهد است...(25)».
سیاه مشق نویسی عثمانی (قره لمه) که از واژه قره به معنی سیاه ریشه گرفته و به آن سیاه مشق می گویند یکی دیگر از سبک های نوشتاری خوشنویسی است. در قرن 12 ه.ق امپراتوری عثمانی سیاه کردن کاغذ را با نوشتن در همه جای آن قره لمه می گفتند. این هنر و درک هنری و فهم آن در چرخه تاریخ هنر خوشنویسی عثمانی نسبتاً جدید است. از نمونه سیاه مشق های قرن 10 ه.ق به خط ثلث و نسخ کار پسر شیخ حمداله است که با رقم مصطفی دده نگارش شده و در مجموعه ناصر خلیلی نگهداری می شود.
تصاویر کلامی پیامبر اسلام(ص) (حلیه) نویسی جملاتی بودند که در توصیف پیامبراسلام(ص )نوشته می شد و خصوصیات ظاهری و منش و سلوک نبی را توصیف می کرد «... این توصیفات از زبان امام علی(ع) از اصلی ترین و معتبرترین حلیه است که نمونه اساسی و بنیادی اکثر حلیه ها به شمار می آید. البته نگارش حلیه به شکل سنتی نخستین بار توسط خوشنویس عثمانی حافظ عمثان انجام گرفت. او متن قاعده مندی را برای حلیه نویسی ارائه کرده بود که آغازگر فصل جدیدی در سیر تکامل حلیه نویسی شده بود. در نسخه های قدیمی متن حلیه همیشه داخل هلال قرار می گرفت و بخش دیگر در کتیبه زیر هلال می آمد و هلال هم در میان مربع بزرگتری قرار داشت. در 4 زاویه این مربع اسامی خلفای چهارگانه آورده می شد و در این 4 گوشه اسامی و القاب پیامبر اسلام قرار می گرفت. در بخش بالای اثر که ترکان آن را (باش مقام) می نامند عبارت (بسم ا...) به خط ثلث یا محقق نگارش می شد و عبارت (بسم ا...) با اولین قسمت از آیه 30 سوره نمل همراه بود. متن حلیه که زیر هلال می آمد با آیه 107 سوره انبیاء آغاز می شد و گاهی هم آیه 4 سوره القلم قرار می گرفت و متن با نوزدهمین جمله حلیه به پایان می رسید و بعد هم کاتب رقم خود را می آورد در آغاز قرن 13 ه.ق حلیه ساده حافظ عثمان موجب پیدایش حلیه های مصور شد که حلیه های نوشته شده بر پایه گفتار علی(ع) که اساس این قالب حلیه ها بود از کامل ترین و رساترین نمونه هاست...(26)» حافظ عثمان نوعی شکل نوشتاری ترکیب بندی شده به نام حلیه نویسی ابداع کرد که تزئینات آن همراه با توصیف اوصاف ظاهری پیامبراسلام(ص) است که این کار تا قرن 13 ه.ق ادامه یافت. نوع حلیه نویسی حافظ عثمان از بدو شروع سراسر حوزه امپراتوری عثمانی مورد تأیید قرار گرفت و بسیاری از خوشنویسان عثمانی به عنوان تخصص اصلی خود حلیه نویسی را در دستور کار خود داشتند.
غبارنویسی نمونه ای از سبک نوشتاری خوشنویسی است که در دوران عثمانی مورد توجه قرار گرفت. در کتاب هنر قلم نوشته ناصر خلیلی صفحه 182 آمده که غبارنویسی دوره عثمانی از اواخر قرن 13 ه. ق با آثار محمد نوری سیواسی شروع شد و یک نمونه از خطوط غبار او سنه 1341ه.ق با خط ثلث و نسخ با شکل هلال و ستاره نماد جمهوری ترکیه کنونی در مجموعه خلیلی محفوظ می باشد.
قطاعی نویسی از قرن 10 ه.ق در عثمانی به کار رفت و مشهورترین استاد آن (فخری ابن ولی) بود. این روش از قرن 10 تا 13 ه. ق ادامه یافت. از قرن 12 ه.ق قطاعی نویسی با هنر قالب سازی همراه گردید. از نمونه قطاعی به خط تعلیق و رقم نفسی خرید زاده قرن 12 ه.ق در مجموعه خلیلی وجود دارد که متن آن عریضه خطاب به سلطان است که رخصت ورود به کاخ را می خواهد.
نتیجه
کاتبان مسلمان منطقه آناتولی از قرن 7 ه.ق در نسخه برداری از متون خود تا فتح استانبول توسط سلطان محمد فاتح قرن 9 ه.ق همواره از سبک های نوشتاری خطوط ایرانی استفاده کرده اند، در حالی که بیشترین بهره برداری آنها از نمونه اقلام سبک یاقوت مستعصمی است که از زمان فتح مغولان و مهاجرت هنرمندان به مناطق مختلف آسیای صغیر اتفاق افتاده و مورد تقلید قرار گرفته است. حضور قدرتمند کاتبان ایرانی مسلمان در این مناطق تا زمانی که استانبول فتح شد همراه بود تا اینکه اهمیتی که سلاطین عثمانی از زمان سلطان محمد فاتح به بعد به این هنر دادند و متعاقباً اهمیت شهر استانبول به عنوان مرکز هنری جهان اسلام در منطقه غرب آسیا، این شرایط را فراهم کرد تا کاتبان عثمانی بتواند بنا به اوضاع و شرایط اقتصادی و اجتماعی دوره های مختلف در جمع آوری دست نوشته های سبک های خوشنویسی و اصلاح و تغییر آن قدم برداشته و در نهایت اقلام ششگانه ابن بواب با سبک یاقوت مستعصمی را در این منطقه متحول کنند. گفته اینکه قرآن در مکه نازل شد و در مصر قرائت و در استانبول نوشته شد سبب گردید تا حضور این خوشنویسان به عنوان استادان اولیه دنیای هنر امپراتوری عثمانی با گذشت 6 قرن این هنر ارزشمند را با اشکال مختلف تزئینی و با سبک های خاص روحیه هنرمندان دولت عثمانی رشد دهد و نمونه هایی ساخته شود که فقط در همان منطقه مورد توجه باشند. این نوع اقلام و سبک های مختلف هنری با نام شیخ حمداله آماسی و در نهایت حافظ عثمان گره خورد و تا دوره معاصر جمهوری ترکیه ادامه یافت. شاید دولت عثمانی یکی از دولتهایی باشد که بیشترین توجه را به نسخه برداری آثار قرآنی و هم چنین متون مذهبی در قالب حلیه نویسی و کتیبه نویسی اسلامی از خود نشان داده است. تأسیس مراکز خاص خوشنوسی در این زمان حاصل توجهات معنوی و دینی عثمانیان به موضوع هنر خوشنویسی اسلامی است که تا قرن 14 ه.ق به صورت ثابت وجود داشته است. هم چنان با تربیت استادان مطرح خوشنویسی اقلام سته توانسته اند به عنوان استادان این خطوط در جهان هنر اسلامی شناخته شوند زیرا همان طور که خط نستعلیق را با هنر ایران می شناسند هنر نوشتاری اقلام شش گانه را با ترکیه و دولت عثمانی شناخته اند.پی نوشت ها :
1. بلر، ص 400.
2. لوئیس، 307.
3. بلر، 372 تا 370.
4. بلر، 481.
5. خلیلی، 228.
6. بلر، 495.
7. بلر، 495.
8. ویکی پدیا
9. درمان، 183: 1998 تا 182.
10. استنلی، 86: 1999 و 87.
11. استنلی، 86 تا 90.
12. خلیلی، جلد 4: ص 75.
13. سایت ویکی پدیا.
14. بلر، 274.
15. شیمل، 53.
16. درمان، 202.
17. خلیلی، هنر قلم، جلد5، ص 17.
18. خلیلی، هنر قلم، جلد 5، ص 40.
19. خلیلی، جلد 5، ص 70 تا 72.
20. خلیلی، جلد 5، ص 142.
21. درمان، 98.
22. خلیلی، هنر قلم، ص 204.
23. کریم زاده تبریزی، ج3: ص 1513.
24. بلر، 450.
25. بلر، 507.
26. خلیلی، هنر قلم، جلد 5: ص 48 تا 50.
1- اوگور درمان، مصطفی، فنالخط بعد یاقوت المستعصمی، ترجمه صالح سعداوی، استانبول، سال 1990.
2- بلر، شیلار، بلوم، جاناتان، هنر و معماری اسلامی(جلد2)، ترجمه یقعوب آژند، تهران، فرهنگستان هنر، سال 1381.
3- کریم زاده تبریزی، محمدعلی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران و برخی از مشاهیر نگارگر هند و عثمانی، لندن، سال 1370 ه.ق.
4- خلیلی، ناصر، قرآن نویسی تا قرن 10 ه.ق(پس از تیمور)، جلد 3، نشر کارنگ، تهران، سال 81
5- خلیلی، ناصر، کمال آراستگی، جلد 4، نشر کارنگ، تهران، سال 81.
6- خلیلی، ناصر، هنر قلم، جلد 5، تهران، نشر کارنگ، سال 81
7- سایت ویکی پدیا
8- سایت موزه متروپولیتن-سایت لاکما
9-مجموع تحقیق موزه میرعماد
10- the art of calligraphy in the ottoman emire تألیف پروفسور اوگور درمان/ سایت: www.fstc.co.uk
11- Franklin D.Lewis Rumi: past and present, East and west,the life,teaching and poetry of Jalal al din rumi,oxford 2001
12- Islamic Art,china,Qur'ans of the Ming period in the Nasser D.khalili collection of Tim stanley centuries,ed vol,4,pt.1:The Decorated word:Qur'ans of the 17th to 19th
13- shelia S.Blair,Islamic calligraphy,Edinburgh 2007,Sheila S Blair and Jonathan M.Bloom,The art and architecture of Islam:1250-1800,Middlesex,Engl 1995.
14- sheila s.Blair,Islamic calligraphy,Edinburgh 2007,sheila s.blair and joanthan m.Bloom,The art and architecture of Islam:1250-1500,Middlesex,Engl 1995
منبع :نشریه کتاب ماه هنر شماره 172، دی 1391