نویسنده: گیکیو ایتؤ
ترجمه: یوکو فوجیموتو
ترجمه: یوکو فوجیموتو
نقش و نگار پنهان در پرده تاشوی« هیتسوجی کی مون» با طرح و نمای ایرانی در «شؤسوئین»
اشاره:
شادروان دکتر گیکیو ایتؤ Gikyo Ito( 1909-1996میلادی) از پیشروان زرتشت شناسان ژاپن بود. «پژوهش دین زرتشتی»، «ایران باستان: کتیبه ها و ادبیات» و «تأملی در راهیابی فرهنگ ایران(به ژاپن)»از کتابهای با ارزش آن شادروان است. آنچه در زیر می آید، ترجمه فارسی بخشی از کتاب اخیر است.در سال 856 میلادی، وقتی که ذخایر«شؤسوئین(Shosoin)»، گنجینه امپراطوری، را بازبینی کردند، پرده های تاشوی شش قاب متعددی موجود بود. اما آنها رفته رفته شکسته و از هم گسیخته شد و امروز فقط چند قاب تکی باقی مانده است. محققان معتقدند که بعضی از آنها را از ایران آورده اند، اما تا حالا کسی این نظر را با استفاده از کتب ایرانی تحلیل و تأیید نکرده است.
پرده «هیتسوجی کی مون(Hitsujiki-mon)»از جمله آنهاست. جنس این پرده پارچه ابریشمی زبری است و با استفاده از موم رنگ شده است. اندازه اش 163/5 در 56/5 سانتی متر است و در وسطش قوچ بزرگی کشیده شده است. بالای این قوچ درخت انبوهی است که پایه اش دو شاخه شده و به پای عقب قورباغه می ماند. قد قوچ 61/2 سانتی متر است و زیر آن، یعنی قسمت پائین نقش، تالاب، باغچه سنگی و گیاهها دیده می شود و در حقیقت معماآمیز به نظر می رسد.
اکنون برای حل معمای این نقش، باید از بندهش، متن زبان پارسی میانه، معلومات مورد احتیاج را بیابیم و تفسیر کنیم.
به نوشته بندهش، دنیای نیکی که اورمزد آفرید، ظهر نوروز شش هزار سال بعد، در نتیجه حمله اهریمن همراه رزمندگان شیطانی اش، میدان آمیزش و کشمکش خوبی و بدی شد. در برابر این تهاجم، آفریدگان اورمزد بشدت مقاومت کردند. مثلاً ستاره تیشتر(Av.Tistrya)، فرشته باران، با بارانی که قطره هایش به اندازه طشت بزرگ بود زمین را پر از آب کرد و تمام خرفستران(Av.xrafstra)، جانوران موذی، در زمین بدان باران کشته شدند. اما زهر و گند خرفستران مرده زمین را آلود. آنوقت تیشتر به پیکر اسب سفید دراز دمی در دریا فرود آمد تا آن زهر را از زمین بزداید. اپوش(Av.Apaosa)، دیو خشکی، به پیکر اسب سیاه کوتاه دمی به مقابله اش برآمد، اما از تیشتر شکست خورد.
بعد از آنکه آن آب انبوه دور و بر زمین را فراگرفت و دریای فراخکرد (Av.Vouru.kasa)شد، تیشتر باز آبش را به وسیله ابر برگرفت و چندان شگفت تر بارانید. از جمله دیوانی که در مقاومت ایستادند، اسپنجروش(v.Spenjayrya)، دیو کوچک، را آتش وازشت(Av.Vazista)شکست داد.
سپس برای پاکسازی فرتوتی و پیری که اهریمن به وجود آورد، اورمزد در این دریا درخت گوکرن(Av.Gaokerena)را رویاند. این درخت همان هوم سفید است که برای فرشگرد سازی لازم است، زیرا از آن جاودانگی را آرایند. گنامینو(1)، برای دشمنی با او در آن ژرف آب وزغی آفریده است که آن هوم را از میان بِبَرَد، و اورمزد برای بازداشتن آن وزغ ده ماهی کر آنجا آفریده است که همواره پیرامون آن هوم می گردند( به نحوی) که همیشه سر یکی از آن ماهیها به سوی( آن) وزغ است. چنین گویند که بزرگترین آفریدگان اورمزد آن ماهی، و بزرگترین آن( آفریدگان) گنامینو آن وزغ است به تن و زور. (آنچه) از هر دو آفریده میان آنها بود به دو تکه کنند بجز آن یک ماهی که واس پنجاسدوران است. این را نیز گوید که آن ماهی آن گونه حساس است که(اگر) در آن آب ژرف( به اندازه)نوک سوزنی(بر)، آب بیفزایند یا بکاهند، دریابد(2).
پایه دو شاخه شده درخت بالای قوچ در پرده تاشو، که شبیه پاهای قورباغه است، به همان وزغ اشاره دارد که در حال حمله به درخت هوم سپید است. در قسمت پائین پای چپش، دو ماهی کر(Av.kara)دیده می شود؛ یکی رو به طرف راست پرک پشت را راست کرده و به نگهبانی ایستاده، و دیگر ماهی رو به طرف چپ پرکش را تا کرده و در حال آسودن است. به قرینه وجود این عناصر، این درخت باید درخت هوم سپید باشد. پای چپ وزغ، در عین حال، ماری در حال سقوط است که چشمش را می توانیم درست بالای چشم ماهی کر نگهبان بیابیم. پای راست وزغ نیز مار دیگری است. تشخیص دادن این دو مار آسان نیست، اما فعلاً می توانیم مار چپ را اپوش و مار راست را اسپنجروس بدانیم، چون دیوها را گاهی به شکل مار نشان می دادند. مار شاخ داری هم در گوشه پائین راست دیده می شود که دارد بالا را می پاید. این مار شاید دیو بزرگ در حال حمله بر اورمزد باشد.
ایرانیان باستان در مورد مردم و ایزدان عقیده ویژه ای داشتند. در باورداشت آنها نه تنها انسان بلکه سگ و شب پره و خرس و میمون نیز در مقوله مردم می آمد و از میان اینها درجه میمون را از همه پائین تر می دانستند.
وجود یک جفت میمون که روی تنه درخت هوم دیده می شود، نشانه به اتمام رسیدن آفرینش مردم است. چند صورت سگ که در گوشه زیر چپ، در باغچه سنگی و گیاهها پیداست، به روابط صمیمی انسان و سگ در عقاید باستانی اشاره دارد.
اکنون می رسیم به دنیای ایزدی. مشخص ترین ایزدی که در نقش پیدا می نماید، بهرام(Av.Vereorayna)، ایزد جنگ، است که در ارمنستان نیز به اسم واهاگن(Vahagn)مورد ستایش بود. در کتاب بهرام یشت می خوانیم که بهرام وقتی که به سوی زرتشت می آید، در کالبدهای:
1) وات(Vata)، فرشته باد
2) گاو نر با شاخهای زرین
3)اسب سفید با گوشهای زرد و لگام زرین
4) شتر سرمست دارای قوت بزرگ
5) گرازی که با دندانهای تیز حمله می کند
6) مرد پانزده ساله نورانی
7) مرغ شاهین
8) میش گشن دشتی با شاخهای پیچ در پیچ
9)گشن بُز دشتی با شاخهای سرتیز
10) مرد رایومند
درمی آید(3).
قوچ بزرگی که در وسط پرده کشیده شده، همان میش گشن دشتی(8)است، اما دیگر کالبدها در نقش پنهان است.
بدن اپوش( و در عین حال پای چپ وزغ) را گردن بلند شتر(4) نیز می شود پنداشت، که نیم رخ راستش پیداست. پای راست وزغ، یا اسپنجروش، در ضمن دم مرغ شاهین(7)را هم می سازد که سرازیر شده در حال حمله به شکارش است. از راه تنه شاهین به جای صورتش که می رسیم، متوجه می شویم که روی سرش تاج مانندی دارد با منقار بلند. بین دو میمون، سر اسب(3) (سوراخ بینی اش طرف بالای چپ میمون پائینی) دیده می شود. اگر این پرده را 90 درجه به طرف راست بچرخانیم، می بینیم که چشم راست این اسب خودش چشم راست حیوان دیگری هم شده است. با گردنی ستبر و نفس تندی که به صورت شاخه درخت از دهانش بیرون می دهد، این حیوان شاید گراز(5)باشد. در قسمت دم میمون بالائی، سر گاوی(2) پیداست که دهانش را به دم میمون نزدیک کرده است.
وقتی که پرده را به زاویه اصلی اش برگردانیم، سر گاو به صورت سرگشن بز(9) پیدا می شود؛ و اگر نقطه سیاه چشم راست بز تناور( چشم چپ گاو)را چشم چپ، و شاخ گاو را آرواره بدانیم، صورت آدمی پیدا می شود که از دهانش نفس هراس آوری بیرون می دهد. این آدم بینی بلندی زینت سر هم دارد و احتمالاً باید وات، فرشته باد، باشد.
در وسط قسمت پائین نقش، یک ستون سنگی(؟) دیده می شود. از این ستون به طرف چپ، کمی که بالا برویم، صورت آدمی پیدا می نماید که نیم رخ چپ و پاره ای از نیم رخ راستش دیده می شود. زینت سرش تاج مانند است و ابروان کمانی دارد و آدم نسبتاً مسنی به نظر می رسد؛ و دلیل فرورفتگی گونه راستش این است که بینی شخص دیگری که نیم رخ راستش پیداست به آن فشرده شده است. چشم این شخص بی اندازه بزرگ است و از آدم اول خیلی جوانتر است. بنابراین مشخصات، مرد اول باید رایومند باشد و دومی جوان پانزده ساله.
اکنون که تمام ده کالبد بهرام را پیدا کردیم، باید توضیح بدهیم که چرا میش گشن را خیلی بزرگ در وسط کشیده اند. باز به سراغ کتاب بندهش می رویم و می یابیم که حمله اهریمن از نیم روز ماه فروردین، روز اورمزد( یعنی نوروز) شروع شد و:« در آغاز جنگ، هنگامی که از نخستین خرده بره فراز رفت، روز و شب برابر بود»(4). یعنی نقطه اعتدال بهاری در برج بره بود. اشکال هندسی متعدد که روی بدن میش گشن دیده می شود نمودار روزنه های کوه البرز است که در سوی شرق و غرب این کوهستان برای طلوع و غروب خورشید در هر سو صد و هشتاد تا وجود دارد.
بنا به مشخصات یاد شده می توانیم به این نتیجه برسیم که نقش و نگار این پرده در حقیقت اسطوره پیدا آمدن دین زرتشت را به صورت معما ترسیم کرده است.
چون در گوشه پائین این پرده تاریخ« ماه 10 سال 3 تنپیوشؤ هؤ(Tenpyoshoho)(سال 751 خورشیدی)»نوشته شده است، کسانی بر این نظرند که این پرده در ژاپن ساخته شده است. اما به نظر نگارنده مشخصات زرتشتی در نقش و نگار این پرده چندان قوی و غالب است که برای مردم ناآشنا با عقاید زرتشتی حتی تقلید کردنش هم بسیار مشکل است. شاید هم طبیعی تر باشد که چنین بپنداریم که این نقاشی را ایرانیانی که در قرن هشتم به ژاپن آمدند با خودشان آوردند و تاریخ زیر پرده فقط تاریخ در خزانه نهاده شدنش را نشان می دهد.
پی نوشت ها :
1.همانند اهریمن.
2.رقیه بهزادی( تصحیح و ترجمه). بندهش هندی: متنی به زبان پارسی میانه. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1368، صص 99-98. البته استاد ایتؤ در کتاب خود این متن را از کتاب بندهش مستقیماً به ژاپنی ترجمه کرده است، اما اینجا ناچاریم از ترجمه فارسی امروز نقل کنیم.
3.پورداود، یشت ها، جلد ودوم. تهران: طهوری: 1347، صص 121-125.
4. بهزادی، ص 82.