مایه ها و جلوه های فرهنگ و تمدن ایران

فرهنگ ایران کهن در دوره پادشاهی خاندان ساسانی درخششی چشمگیر یافت. خاندان ساسانی از حدود سال 200 تا حدود سال 650م که هجوم اعراب امپراتوری ایران از میان برداشت، پادشاهی داشت(1). در این چهار قرن فرهنگ
شنبه، 7 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مایه ها و جلوه های فرهنگ و تمدن ایران
مایه ها و جلوه های فرهنگ و تمدن ایران

نویسنده: آکی ئو کازاما
مترجم: هاشم رجب زاده



 

فرهنگ عصر ساسانی

فرهنگ ایران کهن در دوره پادشاهی خاندان ساسانی درخششی چشمگیر یافت. خاندان ساسانی از حدود سال 200 تا حدود سال 650م که هجوم اعراب امپراتوری ایران از میان برداشت، پادشاهی داشت(1). در این چهار قرن فرهنگ بزرگ و شکوهمند ایران بالنده شد، و همچون ستاره ای دنباله دار فروغی خیره کننده داشت. نام شاهان این خاندان، مانند شاپور بزرگ، نوشیروان و دیگران در داستانها، شعرها و نمایشنامه ها نه فقط در ایران که در اروپا هم بسیار آمده است.

مناسبات ایران و چین

در روزگار پادشاهی ساسانیان، ایران را در چین برای نخستین بار«پو-سه» خواندند. در روزگار باستان، امپراتور سلسله کان چین به نام بوته ی که می خواست بر فرمانروایان کیودوء غلبه کند، سفیری را به نام چوءکن به دوردست، به کشور دای گه شی( ایران) فرستاد، زیرا که گمان می کرد که قلمرو کیودوء در میان خاک کان و سرزمین دای گه شی است. چوءگن در سال 136 پیش از میلاد از آن سرزمین که آنجا را سرزمین باختر(آسیا) می گفتند، بازگشت. با تحقیق های تازه روشن شده که دای گه شی همان قوم ایرانی بوده است.
پس از آن پارتها در ایران پادشاهی داشتند.« پارت» در تلفظ چینی آن به معنی شاه است. خاندان اشکانی امپراتوری پارت را بنیاد کرد، و تاریخدانان آنها را اشک یا اشکانیان خوانده اند(2). در فاصله برافتادن، خاندان شین(317-265م) از حکومت تا برنشستن خاندان سونگ( 479-420م) در میانه سده پنجم میلادی، به مدت حدود 200 سال مناسبات میان ایران و چین معلق ماند، زیرا که حکومت چین در دوره پادشاهی خاندان تونگ شین(سالهای 317 تا 420 میلادی)، درگیر جنگ خاندانهای حاکم شمال و جنوب، فرصت پرداختن به مناسبات با غرب( آسیا) را نداشت.
در مقاله ای نوشته شده است که سفیری از سرزمین ایران یک قلاده فیل برای پیشکش به امپراتور چین همراه می برد، و مردم ختن راه را بر او بستند. اما او سرانجام به چین رسید. در همان مأخذ می خوانیم که میان چین و ایران در فاصله حدود 60 سال، ده بار سفیر مبادله شد. هم شهر سلوکیه (3) در شرق یونان قدیم و هم شهر تیسفون(4) در ایران آباد شده بود، و هر دو صد هزار خانه داشت و طلا و نقره در آنجا بسیار بود. نیز در این نوشته آمده که محصول ایران طلا، نقره، مرجان، کهربا، مروارید، ظروف شیشه ای و بلور، انواع فلزها، جیوه، بافته های گلدوزی شده، پارچه نخی، قالی، صندوق و رختدان و چیزهای گوناگون است. اینجا هوای گرم دارد، و مردم در خانه ها آب انبار دارند؛ زمین پر سنگ و ریگزار زیاد است، و از چاه با کندن قنات آب می گیرند و آبیاری می کنند. هم در این سرزمین روییدنیها و پرنده ها و جانداران از هرگونه فراوانند، و همیشه زیستگاه چارپایان چون اسب و خر و شتر بوده است؛ و از حیوانهای کمیاب، جز فیل و شیر،‌ پرنده ای مانند شترمرغ که تخم های درشتی می گذارد بسیار دارد. اثر یاد شده درباره این طرفه ها و شگفتی های ایران شرحی شوق آمیز داده است. نیز در این منبع چینی از بزرگان حکومتی ایران یاد آمده و نام آنها با آواخوانی خط چینی نوشته شده است. از رسم عجیب همسری میان برادر و خواهر هم، و آیین زرتشت و رسم بیرون گذاشتن جنازه مردگان( که خوراک پرندگان شود)، و کسانی که نعش مردگان را به «دخمه» حمل می کردند- که از طبقه خاصی بودند- گفته شده است.

دارؤما(5) ایرانی است

از آن پس، از میان دوره حکومت خاندان های شمالی و جنوبی چین( سده های پنجم و ششم) تا دوره سؤئی( خاندانی که در سالهای 590 تا 620 میلادی بر چین حکومت راند) روابط سیاسی ایران و چین با یکدیگر ادامه داشت و نام سفیرانی که آمد و شد کردند در مآخذ چینی و فارسی آمده است. دانشمندان می گویند که قوانین دوره تانگ (یا، تؤ)(620 تا 907 میلادی) چین از ایران و روم اثر پذیرفته است. مقررات و نظامات دوره حکومت نارا-هیان(6) در ژاپن به نوبه خود به الگوی قوانین چین دوره تانگ یا تؤ پرداخته شد، و از این رو تأثیر ایران ساسانی در فرهنگ قدیم ژاپن کم نیست.
بسیاری از راهبان که دین بودا را به چین آوردند، و این آیین از آنجا به ژاپن رسید، ایرانی بودند. قوم دای گه شی( که در منابع چینی از آن یاد شده است) همان ایرانیانند. در آسیای میانه، نوشته های قدیم بودایی به زبان تخارا که زبان قوم ایرانی است به دست آمده است. کاهنان چینی و از آن میان هؤگن سانزو و گن جؤ سانزوْ به سرزمین قوم دای گه شی( ایرانیان) رفتند. داروما، بانی فرقه و مکتب ذن بودایی، ایرانی و از مردم جنوب(غرب آسیا) بود.

سلسله شکوهمند

دربار ساسانی پرشکوه ترین دستگاه پادشاهی در همه جهان است. پیشتر یاد شد که دربار ایران در نهاد دستگاه سلطنت و نقاشی بهشت در کلیسای رم اثر نهاد. بسیاری از آیین های درباری روم از رسم و راه پادشاهی ایران الگو گرفته بود. نقش برجسته چهره ها و پیکره ها، سلاح، و گلدوزی و بافته های آن روزگار در موزه های اروپا امروز چشم ها را به خود می گیرد.
در این پرده های نقاشی تخت و کرسی جواهر نشان در بالای اتاق نموده شده است. اشراف بآسانی نمی توانستند نزدیک تخت بروند، جز آنکه آنها را فرابخوانند. در کنار راست تخت جواهر نشان افراد خاندان پادشاهی به انتظار ایستاده اند، و پشت سر آنها والیان و امیران اطراف و نواحی. پسِ پشت آنها، نوازندگان و خوانندگان و رقاصان در سه ردیف جای دارند، و در کنار راست تخت مرصّع، جانداران و نگهبانان ایستاده اند. اگر ملازم و پرده دار به کسی اجازه باریابی نزد شاه می داد، او پارچه ای به روی دهان می بست تا مبادا پیشگاه پادشاه آلوده شود، و پشت پرده زانو می زد تا فراخوانده شود.
زنان در آن روزگار همچون امروز در حرمسرا سر نمی کردند و پایگاه والا داشتند. اما می گویند که پادشاهی با فرّ و فرزانه چونان خسرو پرویز 12000 زن زیبا در کاخش داشت، و با این همه به شیرین عشق می ورزید. اما از همان عصر هخامنشیان، همسر نخستین( و برتر) پادشاه همیشه یکی بود از اشراف زادگان و همسران دیگر مقامی پایین تر داشتند.
در دربار ساسانیان، بازدار پایگاهی بلند داشت. نیز در کتابی قدیم نوشته است که چوگان بازی در ایران پدید آمد. خسروپرویز پادشاه ساسانی این بازی را دوست داشت و همیشه با شیرین و زیبارویان دیگر به این بازی سرگرم بود. نظامی در شعر خود چوگان بازی شاه را چنین وصف کرده است: چون خسرو به میدان چوگان بازی رسید
زیبارویان شادمانه بر اسب نشستند
با آغاز بازی( و آمدن مهرویان به میدان)، ماه پدید آمد،
و آفتاب چهره نمود
یک بار ماه گوی می گرفت و دیگر بار خورشید(7).
آیین درباری دیگر این بود که در مدت شکار( جرگه)، موسیقی یکسره می نواخت. تا همین سالهای نزدیک به ما این رسم در پایتخت ایران بازمانده بود که برآمدن و فروشدن آفتاب با نواختن موسیقی نموده می شد.(8)

یادگار شاه خسرو

سنگ نقش طاق بستان

از شاه خسرو[پرویز] ویرانه ای که مشهورترین یادگار سلسله ساسانی است بازمانده است. هنوز هم در قصر شیرین، ‌نزدیک مرز عراق، ویرانه کاخ تابستانی آن روزگار و دیوار قلعه آن که بلندیش تقریباً شش و نیم متر است، بر جای است. در تاریخ آمده که اینجا بوستان و بیشه ای بسیار دلکش است، و حیوان ها و پرنده های کمیاب فراوان دارد.
نزدیک کرمانشاه، یادگار تاریخی طاق بستان است و من هم دوبار در راه بازگشتن از بغداد به دیدن آن رفتم. این اثر تاریخی چنین پدید آمده است: آب چشمه ای که از زیر کوه خاره برمی جوشد به سنگ و صخره خورده و آبگیری پدید آمده است، و بر پرتگاه بالای آن، بر خاره سنگی به بلندی نه متر و پهنای حدود شش متر، نقشی کنده شده که یادگار شاه خسرو است. این سنگ نمای قوسی دارد و بر دیواره طاق هم نقش الهه پیروزی سبک یونانی است که بال دارد، و هر دو جانب غار هم کنده کاری و آرایش شده است. این بنا از درون از بالا و پایین به دو طاق جدا شده، و طاق بالا شاه خسرو را نشان داده است. در این نقش خسرو که زره پوشیده، از دو ملازم حلقه زینتی ای شبیه تاجی را که به طلا و نقره و جواهر و گلها و مانند آن آراسته است می گیرد؛ و در پایین شاه خسرو نیزه بلندی در دست و سپری در دست دیگر دارد و بر اسب نشسته است(9). نقش ها همه بر روی خاره سنگ کنده شده است. بر دو دیوار این غار دو نقش برجسته است که یکی منظره شکار گوزن و دیگری صحنه شکار گراز را نشان می دهد. در نمای شکار گوزن می بینیم که فیل شکار را به میان حصار می راند. در این منظره نوازندگان هم( که در هر پرده هستند) همراهی دارند. در پرده شکار گراز، شاه به گرازی که فیل به شکارگاهی می راند تیر می اندازد، و نوازندگان هم با شاه بر ارابه نشسته اند. این حجاری بسیار اعجاب برانگیز است، و جز ارزش هنری آن می توان رسوم معمول در آن روزگار و چیزهای دیگر را از آن شناخت، زیرا که نقش و نگار زربفت ویژه ساسانی بر جامه شاه بسیار خوب حکاکی شده و نیز ریزه کاریهای دیگر در آن نموده شده است.

حجّاری نقش رستم

نقش رستم از همه یادگاری هایی که هنر روزگار ساسانی را نشان می دهد مشهورتر است(10)، و آن بر بالای پرتگاهی نزدیک تخت جمشید است. دیرزمانی بر این باور بودند که این حکاکی از دوره پادشاهی پارتی ها است و جلالت رستم، پهلوان اساطیری ایران، را نشان می دهد. اما معلوم شد که این نظر اشتباه است و تازگیها آن را نمودار پیروزی نظامی ساسانی شناخته اند. آثار بازمانده در اینجا بر روی هم هفت حجاری است و چهارمین آن، صحنه ای یادگار پیروزی بر والرین، امپراتور روم که هفت سال در شوش اسیر جنگی و بازداشت بود، بزرگترین پیروزی لشکری دوره ساسانی را نشان می دهد. درازی این سنگ نقش حدود 10 متر و بلندی آن 4/80 متر است، و بر آن پیکره شاهپور اول ساسانی که با شکوه شاهانه بر اسب می نشیند و امپراتور تسلیم و اسیر شده روم در پای شاه زانو زده، و صحنه هایی مانند این، نموده شده است. حجاری دیگر منظره بر اسب نشستن و نیز به تخت بر شدن شاه اردشیر بنیادگزار سلسله ساسانی، و صحنه هایی از این گونه است.

پی نوشت ها :

1. شاهنشاهان ساسانی از سال 224 تا 652 میلادی در ایران سلطنت کردند، و کانون آنها ایالت فارس بود.
2. ارشک Arssak، سر سلسله و مؤسس خاندان اشکانی( 250 -248ق.م) است. اشکانیان قریب پانصد سال، از 250ق.م تا 226م. در ایران سلطنت داشته اند(معین، اعلام).
3. Seleucia: نام چند شهر باستانی، از قبیل سلوکیه دجله در نزدیکی بغداد. (صدری افشار، غلامحسین و دیگرن؛ فرهنگ مترجم، تهران، 1363).
4. Ctesiphon: پایتخت زمستانی اشکانیان و پایتخت ساسانیان، بر کنار رود دجله(همانجا).
5.داروما( در سانسکریت Bodhidharma) گفته اند که شاهزاده ای از باختر آسیا بود که در سده ششم میلادی راه و رسم بودایی گرفت و مکتب ذن یا عرفان بودایی را به چین آورد. درباره او داستانها و افسانه هایی بر زبانها است، و از آن میان این که سالها در کوهستانی دوردست بر تخته سنگی چهارزانو به تفکر و تربیت نفس نشست، و در نتیجه این ریاضت سخت پاهایش از کار افتاد. از این روست که پیکره هایی که از او می سازند وی را نِشَسته نشان می دهد، با خرقه ای که سر و شانه هایش را پوشانده و فقط چهره او پیداست. داستانی دیگر می گوید که داروما در هند سالهای بسیار را یکسره در ذکر و نیایش گذراند و چشم بر هم ننهاد؛ اما شبی پلکهای او سنگین شد و به هم آمد و بی اختیار در خوابی سنگین افتاد. در بامداد که بیدار شد، از تن آسایی خود و ناآرامی پلکها چنان به خشم آمد که پلک چشمانش را کند و به زمین انداخت. اما همان دم آن پلکها به بوته ای بدل شد که برگهای آن را، همان چای، چون دم کرد و نوشید، شب بیداریها را از آن پس تاب آورد.
6. اوایل سده هشتم تا میانه سده نهم، سالهای 710 تا 784 میلادی، دوره تاریخی نارا، و سالهای 794 تا 858 دوره هیان در تاریخ ژاپن شناخته می شود.
7. برگرفته از بهره زیر از سروده نظامی است:
چو شیر ماده آن هفتاد دختر
سوی شیرین شدند آشوب در سر
به چوگان خود چنان چالاک بودند
که گوی از خسرو گردون ربودند
خدنگ ترکش اندر سرو بستند
چو سروی بر خدنگ زین نشستند
همه برقع فرو هشتند بر ماه
روان گشتند سوی خدمت شاه
روان شد هر مهی چون آفتابی
پدید آمد ز هر کبکی عقابی
ز یک سو، ماه بود و اخترانش
ز دیگر سو، شه و فرمانبرانش
گهی خورشید بردی گوی و گه ماه
گهی شیرین گرو دادی و گه شاه
(خسرو و شیرین، میان بیت های 887 و 901).
8. باید اشاره به رسم «نوبت زدن بر در سرای پادشاه» باشد، که در روزگار قاجاریان، به نقاره زدن بر سر در ارک خلاصه شده بود.
9. در فرهنگ فارسی معین، بخش اعلام، شرح زیر را درباره طاق بستان می یابیم:« ... قدیم ترین حجاری تاجگذاری اردشیر دوم ساسانی را نشان می دهد که موبد موبدان( یا اهورامزدا) حلقه سلطنت را به او اهدا می کند. در کنار موبد موبدان میترا( مهر) ایستاده است( بعضی تصویر اخیر را از آن زرتشت دانسته اند). دو طاق(دو غار) در اینجا هست. طاق کوچک 12 پا عمق، 19 پا عرض و 17 پا ارتفاع دارد، و در آن نقش شاپور دوم و شاپور سوم( که در سمت راست پدر خود شاپور دوم ایستاده)دیده می شود. کتیبه های طرفین به زبان پهلوی است و شاهنشاه مذکور را معرفی می کند. طاق بزرگ 29 پا عمق و 24 پا عرض و 50 پا ارتفاع دارد. این طاق دارای سه دیوار است: 1- دیوار روبرو... در بالا تاجگذاری خسروپرویز را نشان می دهد. در سمت چپ شاهنشاه موبد موبدان( یا اهورامزدا) و در طرف راست آناهیتا یا ناهید- که سبویی در دست دارد-( و به قولی شیرین) قرار دارند، و آن دو تاجهایی به شاهنشاه اهدا می کنند. در پایین پیکر خسروپرویز را نشان می دهد در حالی که مسلح و سوار بر اسب خود- شبدیز- است 2- دیوار سمت چپ خسروپرویز را در حال شکار گراز و پس از پایان شکار نشان می دهد... 3- دیوار سمت راست، خسروپرویز را قبل از شکار گوزن، در حال شکار، و پس از پایان شکار نشان می دهد.»
شادروان مهرداد بهار نوشته است:« گمان نگارنده بر این است که بیستون کوه مقدسی است که با چشمه عظیم و باغ های بی کرانی که داشته است و هنوز هم سخت اعجاب انگیز و عظیم به نظر می آید، یکی از این بغستان ها یا باغ های مقدس یا بهشت زمینی بوده است که نام کوه مؤید نظر ما است. طاق بستان نیز محتملاً با این سنت باغ های مقدس باید مربوط بوده باشد، و واژه بستان آن هم محتملاً همان بغستان است و با واژه بستان مربوط نیست. اینجا هم کوهی، چشمه ای و باغستانی عظیم بوده است که هنوز هم برجستگی ناشی از دیوار فروریخته آن ظاهر است. بنا به تورات، سفر آفرینش، بر شرق دجله، باغ مقدس زمینی بوده است که آن را بهشت عدن می خوانند. از وجود درخت و جانور در آن باخبریم. حضرت آدم(ص) هم نخست در آنجا بود.
«بعدها با رشد یکتاپرستی، انسان با بهشت و وجود آن در آسمان آشنا شد. اغلب باغ های مقدس که خانه ایزدان به شمار می آمد، مفهوم مقدس خویش را از دست داد. در ایران این باغ ها به شکارگاه و محل تفریح شکار شاهان هخامنشی تا ساسانی درآمد. نقش برجسته خسروپرویز در طاق بستان نمونه ای از این تحول است...
« در این باره بحث بسیار می توان کرد که از حد یک یادداشت بیرون است- فقط می توان گفت که نقش بسیاری از قالی های ما، نقش و نمونه این باغ های مقدس، یا شکارگاه های سلطنتی بعدی است.»(مقاله تخت جمشید: باغی مقدس با درختان سنگی»، پانوشت 61، در: از اسطوره تا تاریخ، ص 194).
10. «نقش رستم: بزرگترین حجاری دوره ساسانیان در نزدیکی دارابگرد قرار دارد... شامل تصویر مجلس پیروزی شاپور اول بر والرین امپراتور روم شرقی است.»(معین، اعلام).

منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.