فتح گرجستان به دشت لشکر مغول

در سال 1236م.(34-633هـ)سپاه تِماچی از لشکر چَرماغون نوُیان(2) به فتح پادشاهی گرجستان آغاز کرد. اینان از اوُلوُس مألوُف خود در اَران به سوی شمال غرب پیشروی کردند. نخستین ویرانگری و غارت آنها در شهرها و نواحی
شنبه، 7 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فتح گرجستان به دشت لشکر مغول
فتح گرجستان به دشت لشکر مغول

نویسنده: سِی ایچی کیتاگاوا
ترجمه: کازوُهیکو سِه را
تحقیق و بازنوشته: هاشم رجب زاده


 

چکیده سخن

در سال 1236م.(34-633هـ)سپاه تِماچی از لشکر چَرماغون نوُیان(2) به فتح پادشاهی گرجستان آغاز کرد. اینان از اوُلوُس مألوُف خود در اَران به سوی شمال غرب پیشروی کردند. نخستین ویرانگری و غارت آنها در شهرها و نواحی کناره شاخه های غربیِ میانه رود کُر بود. در ناحیه قزاق که اکنون در جمهوری آذربایجان واقع است، سپاه مغول به سه شعبه شد و هر یک به راهی رفت. راهِ ‌شمالی به ایالات مرکزی و شرقی گرجستان می رسید. از راه جنوب به آنی و شهرهای دیگر رسیدند و آنجا را گشودند، و در مسیر سوم نواحی جنوبِ غرب گرجستان را درنوردیدند. بدینسان تقریباً همه ولایات پادشاهی گرجستان را گرفتند.
در حدود سال 1340م(38-637هـ)نواحی فتح شده گرجستان میان شش سردار گرجی که امیر تومان( به زبان گرجی("tmanis mtavan")خوانده شدند، پخش شد.
پس از برنشستن مونکگه قاآن، بخش های گشوده شده گرجستان زیر فرمان ارغوُن- آقا درآمد، و او در سال 1254(652هـ)جمعیت گرجستان را سرشماری و این سرزمین را به نُه«تومان»بخش کرد، بر این اساس که هر یک از این نواحی می توانست یک «توُمان»، یا ده هزار، سرباز بدهد. پس از این سرشماری بود که ارغوُن آقا نظام مالیاتی تازه ای برای گرجستان وضع کرد.

سخن آغاز

این نگارنده پیشتر رساله هایی ارائه نموده و حاصل بررسیهایی را درباره روابط امپراتوری مغولان در مغولستان و برنشاندگان آن، از آن میان ایلخانان در ایران و بخصوص حکومت گرجستان، فرانهاده؛ اما تاکنون مجال نیافته است که درباره فتح گرجستان و حکومت مغولان بر این سرزمین شرحی به دست دهد. در این مقاله به فتح گرجستان به دست تماچی از لشکر چوماغون نویان می پردازد.

1- تصرّف گرجستان

لشکرکشی مغولان، به سرداری باتوُ پسر جوُچی، به روسیه و شرق اروپا در سال 1236 آغاز شد. این لشکرکشی آنان که اهمیت گسترده دارد در پی تصمیمی که در قوریلتای( انجمن مشورتی شاهزادگان و بزرگان مغول) در سال گوسفند، 1235م(632هـ)گرفتند، اجرا شد؛ و مغولان نه فقط به روسیه و شرق اروپا که در سوی شرق آسیا و تا جنوب کشمیر و هند هم لشکر راندند(3). واحدی از لشکر چوماغون نوُیان در سال 1229 به نبرد جلال الدین خوارزمشاه فرستاده شده بود، و این لشکریان تا این تاریخ بیشتر در جزیره و عراق عرب و جبال مستقر بودند. در این سال چرماغون همزمان با لشکرکشی با تو روانه شمال شد و در گرجستان پیش رفت. پادشاهی گرجستان بر اثر سه نوبت تاخت و تاز سلطان جلال الدین خوارزمشاه از پا افتاده بود، پس با آنکه پیشرویهای مغولان را در سرزمینهای تابع خلیفه و ممالک پادشاهان سلسله ایوبی و سلجوقیان و دیگر جاها می دید، نتوانست تدبیری برای آماده سازی خود در برابر هجوم محتوم مغولان بکند.
در پاییز سال 1230م. که لشکر مغول به آذربایجان آمد، جلال الدین خوارزمشاه در موغان/ مغان در محل تلاقی دو رود ارس و کُر که به دریای خزر می ریخت قشلاق کرده بود.«ناگاه خبر دادند که لشکر مغول به سر او رسید. سلطان نیز متوجه بِشکین شد، و در سرایی که نزول کرد شبانه بالای آن فرود آمد. سلطان[ آن] حال را به فال نداشت، اما تجلّدی می نمود، و دیگر روز متوجه موغان شد؛ و بعد از پنج روز[ مُقام] لشکر مغول نزدیک رسید. سلطان بنه را بگذاشت و به کوهستان قَبان درآمد.
«مغولان چون بُنه گاه سلطان را خالی یافتند عنان باز تافتند؛ و سلطان زمستان شهور سنه ثمان و عشرین و ستمائه(=628هـ)در مقام اورمیه و اشنویه مقام کرد.»(از:جامع، پیشین، ص 654) مغولان نتوانستند به سلطان جلال الدین دست یابند، و به اردوگاه خود در اوجان برگشتند تا زمستان را آنجا بگذرانند.(4)
از سال 1231، و پس از آنکه جلال الدین خوارزمشاه در کردستان کشته شد، زمستان سال 1235، چرماغون زمستانها را در موغان که وقتی قشلاق گاه خوارزمشاه بود، می گذراند.

شرح گراکوُز

شرح گراکوز گنجاکشی چنین است:
(Khanlarjan,154;Melik-Ohanjanjan,234-5:Dulaurier,213;Sahakjan,170).
«آنان با لشکر انبوه و غنایم بسیار به جلگه ای پهناور رسیدند که دارای دره های فراوان است و آن را موغان می خوانند، و آب و درخت میوه و پرندگان از هرگونه بسیار داد. آنها در اینجا پراکنده شدند و خیمه زدند و قشلاق گاه ساختند، و زمستان را اینجا می گذراندند و در بهار به نواحی گوناگونی رو می آوردند و ویرانگری و غارت می کردند و باز به این قشلاق برمی گشتند.
«اَقوانیک(نامی که ارمنیان سرزمین آلبانی Albania را به آن می خوانند) در شمال رود ارس است، و جنوب آن P'aitakaran است. بدینسان، اینجا همان قشلاق جلال الدین، که در جنوب ارس جای داشت، نبود. نیز در نوشته های جغرافیایی ارمنستان، مغان('Mukhank)ناحیه ای است در سوی رودارس و جنوب شرقی جایی که از قرون وسطی و پس از آن قره باغ نامیده می شود. مسیری که از اردبیل در آذربایجان و با عبور از رود ارس به شمال کشیده می شود به موغان( به معنی تنگ و کوچک!) می رسد، و از شمال غرب که پیش برویم از شهرهای بیلقان، بَردع و گنجه می گذرد و به تفلیس پایتخت گرجستان می رسد.

لشکرکشی به گرجستان در تاریخ ارمنیان

سال آغاز تهاجم لشکر مغول به گرجستان در منابع تاریخی گرجی و تاریخنامه های فارسی و عربی نیست، اما در تاریخنامه های نگاشته ارمنیان یافته می شود. در تاریخنامه نوشته اسقف استپانس چنین می خوانیم(Galstjan,34):
«در سال 1236م/ 685چرمان(کذا)و چغتای به سرزمین ما تجاوز کردند، و آنی، کروس، لولی،‌ سوربو، و مالی را ویران کردند. آنان اباقا را از قلعه قاین آوردند.
«رویداد این سال در آخرین صفحه انجیل هربرت هم آمده، و گفته شده است:
«و در سال 685به تاریخ ارمنی خشم و قهر هول انگیز خداوند بر ما نازل خواهد شد.»(همانجا، ص 44)...
به نوشته گراکوز، لشکر مغول که از قرارگاه موغان روانه شد در امتداد کرانه راست رودِ کُر به سوی شمال غرب پیش رفت و پس از درنوردیدن چند ناحیه، ولایتی در جنوب گنجه را تصرف کرد. سپاهی از این لشکر هم به ناحیه ای که گرجیان آن را شمالی ترین جای ارمنستان می شناسند تاخت. نیز چغاتای، سردار مغول، قلعه ای را که پادشاه گرجستان در آن پناه گرفته بود محاصره و اتابک آواک را دستگیر کرد.
(Khanlarjan,155-158;Melik-Ohandzhanhan,238-244;Dulaurier,216-222;Sahakjan,172-175)
واحدهای دیگر لشکر مغول چند شهر دیگر این سرزمین را گشودند و ویران ساختند و مردم آن را قتل عام کردند. در تفلیس نیز حال چنین بود.
(Khanlarjan,163;Melik-Ohandzhanjan,254;Dulaurier,232-233;Sahakjan,183).

تاختن های مغولان

نخستین تهاجم مغولان به سرزمین بهرام گرجی(= وهرام گاگل) در کرانه راست رود کُر بود. اینجا در تقسیم جغرافیایی امروزین در محدوده آذربایجان به شمال ارمنستان است... لشکر مغول که قلمرو حکومت بهرام را گرفت، از اینجا می توانست در سوی شمال به گرجستان و پایتخت آن تفلیس، در غرب به جنوب غرب گرجستان و در سوی جنوب به مرکز ارمنستان بتازد... . لشکر چرماغون نویان شهرهای بسیار را گرفت و ویران کرد و چون مور و ملخ در ناحیه ای گسترده پراکنده شد، و حاکمان و رؤسای این شهرها به قلعه های محکم یا به جنگل های قفقاز پناه بردند... .
(Brosset,517;Kiknadze,71;Muradjan, 73)
نیز در تاریخنامه های ارمنی می خوانیم که مغولان همه نواحی گرجستان را گرفتند. اما جزئیات این فتح ها یاد نشده است، جز اینکه نوشته اند که ملکه گرجستان از تفلیس تبعید شد، و اینکه سپاه مهاجم به جنوب غرب گرجستان، در مغرب رود کُر، زیر فرماندهی چغاتای نویان بود.
(Brosset,517;Kiknadze,74;Muradjan, 76)
چون مردم ناحیه بالا رود کُر به ملکه رسودانی(ملکه گرجستان)یاری می رساندند، چغاتای نویان خشمگین شد و به آنجا تاخت، و چنین بود که همه لشکر مغول امتداد رود کُر را درنوردید و ولایات و شهرها را یکی از پی دیگری تصرف کرد. اما درباره گرجستان شرقی، شرح دقیقی در دست نداریم و در تاریخنامه های گرجی نیز چیزی نمی یابیم.
(Brosset,514-5;Kiknadz,71; Muradjan,73)
با پیشرفتن مغولان در گرجستان، مردم نواحی مختلف به قلعه ها و جنگل ها پناه بردند.

ویرانگری مغولان

مغولان از یک سو شهرهای بسیار را در ناحیه ای وسیع با بی رحمی تمام ویران کردند، چنانکه از مردم تهی شد.و(آنها که مانده بودند) به اسیری و بندگی رفتند.
(Brosset,517;Kiknadz,74;Muradjan,75)
منابع موجود فقط نام این شهرها را از شرق به غرب برشمرده اما تصریح نکرده که لشکر مغول از گرجستان شرقی به سوی تفلیس رفته است.
گراکوز هم درباره نواحی مرکزی ارمنستان نوشته است که چرماغون دسته ای از سپاهیان مغول را به آنی فرستاد، و اینجا که تسلیم شد شهر دیگر در غرب آن هم سر به فرمان آورد. استپانوس یادآور شده است که تسخیر ارمنستان به دست چرماغون و چغاتای انجام گرفت، و قرابهادر سردار آنان شهر دیگری را واقع در جنوب آنی تصرف کرد. این ابهام باقی است که لشکری که آنی و دو شهر دیگر نزدیک آن را گشود از بالا رود کرانه راستِ کُر به مرکز ارمنستان( ناحیه آرارات) پیشروی کرد، یا که از جنوب روانه شد... چنین گمان رفته است که مسیر اول اختیار شد. چون ملکه به غرب گرجستان گریخت، چرماغون شیوه جنگیِ سوزاندن شهرها را در پیش گرفت؛ اما پس از آنکه امیر لشکر گرجستان تسلیم شد( پاییزِ سال 1236)شهرها را می گشود و در هر یک شحنه ای(مغول) می گذاشت.(Brosset,516;Kiknadz,74;Muradjan,75)آنگاه برای گذراندن زمستان به قشلاق اران و موغان بازگشت، و تسخیر ناحیه باقی مانده را به سال بعد گذاشت.
برابر تاریخنامه های گرجی و ارمنی، گمان می رود که لشکر مغول در تاختن به گرجستان به پیکر واحد شهر به شهر را نگشود، بلکه به چند یکان تقسیم شد و هر یکان به شهری تاخت. گراکوُز گنجه کشّی هم در این باره شرحی آورده است.
پس از چند سال که مغولان گنجه را ویران ساختند و لشکر شیطانی و شرّ آنها هر شهر و آبادی و عمارت و قلعه ای را در ارمنستان و گرجستان و آلبانی در تصرف آورد و به ویرانی کشاند، چنانکه گویی سرداران لشکر میان خود پشک انداخته باشند، هریک با اهل و عیال و سپاه خود به ناحیه ای درخور پایه و مقامش رفت( و مکان گرفت)، و آنجا را عَلف چرِ استر و دام خود ساخت.
(Khanlarjan,154;Melik-Ohandzhanjan,235;Dulaurier,216;Sahakjan,216)
این لشکر پیش از روانه شدن هر بار هدف حمله را برای هر فوج و یکان معین می کرد، و هدف عمده برای سپاه ده هزاره یا «تومان» قرار داده می شد و آنگاه هدف تهاجم هزاره ها معین می شد. اما هنگامی که وضع تصرف شهرها و نواحی در نظر گرفته شود نمی توان گفت که لشکر چرماغون برابر دانش نوین سوق الجیشی گسیل و رهبری می شد... اینکه در شرح تسخیر آنی و دو ناحیه نزدیک آن از چغاتای نویان نام نیامده به این علت است که او از ارمنیه شمالی به جنوب غرب گرجستان پیش رفت، و دشوار می توان قرارگاه سپاهیان زیر فرمان چرماغون را، که گرجستان را گشود، دریافت... .

تقسیم متصرّفات

به نوشته تاریخ گریگور اَکنِروشی:(بنگرید به : Blake and Frye,302)«چرماغون انجمن شاهزادگان و بزرگان مغول را فراخواند(قوریلتای)، و (با تصویب آن) نواحی تصرّف شده را میان 113 امیر لشکر در سه منطقه شمال و جنوب و مرکز بخش کرد، و قرارگاههایی برای 13 سردار سپاه به منظور استقرار در میان این بخش ها معیّن ساخت. «آنها کوهها و دشتهای گرجستان و آلبانی( در ترجمه انگلیسی: ارمنیه و آلبانی) را میان خود قسمت کردند...»
فقط 13 نفر سردار یاد شده به موضوع این مقاله مربوط می شوند، که نامشان در زیر می آید:
اساتوُ، چَغتای(سانیتای)، چغاتای، باتوُ، اسر؟، قوتوُقتوُ، توُقتوُ، اوگاتای، قوجای، قورومشی، قونان، تنال؟، انقورلق(5)
Asat'u,Chaghat ai(Sanit'ai)Chagatai,Bachu,Asar,Khut't'u,Tut'u,Awgat'ai,Khojay,Khurhmmch'i,Khunan,Tenal,Angurag.
موضوع این است که این 13 سردار میان همه لشکر چرماغون چه جایی داشتند. یادآور می شود که لشکر زیر فرمان چرماغون بر رویهم یک تا دو تومان( ده- بیست هزار رزمنده)بود؛ و چون چرماغون واحدهایی از سپاهیان خود را برای حفظ نواحی تصرف شده گذاشت، نمی توانست همه سربازان خود را در لشکرکشی به گرجستان همراه ببرد. نیز، مغولان هنگام لشکر راندن به گرجستان نمی توانستند گسیل داشتن سپاه و کشورگیری در جاهای دیگر را متوقف کنند. از سال 632هـ(5~ 1234م)تا سال 634(7~ 1236م)مغولان نخست، در سال 632هـ، اصفهان در مرکز ایران را تصرف کردند، و در سال 633هـ به اربیل در شمال عراق لشکر فرستادند، و در سال 634هـ هم باز به اربیل تاختند. در تألیف این ابی الحدید مداینی(6) آمده است:
«تاتاران همانکه خاک ایران را تصرف کردند، در سال 634هـ(7~ 1336م)به اربیل رو ‌آوردند. آنها متوجه شهرهای گوناگون شدند، و به حومه اربیل رسیدند؛ اما نتوانستند به این شهر دست یابند. باتکین الروُمی (؟) بر این شهر حکومت داشت. چرماغون سه هزار رزمنده خود را به سرداری چغتای به گشودن این شهر مأمور ساخت.»(7)(Djebli,p.62).
نیز، در منابع فارسی و گرجی نام یساور نویان، که یقین است که امیرِ ده هزار یا تومان بوده است، میان سرداران لشکر که در این سال به گرجستان تاختند نیست. به این قراین می توان فکر کرد که همه لشکر چرماغون در فتح گرجستان در سال 1236م شرکت نکردند.

2- وضع لشکر(فرماندهی ده هزاره یا تومان)

تسلیم پادشاهی گرجستان در سال 1236م( با تبعید ملکه روسودانی)کامل نشد، و تصرف نهایی اینجا به بعد از جنگ سال 1234م کشید. در این مدت، گرجستان با نبودن قدرت مرکزی و نیز بر اثر تهاجم مغولان دستخوش آشوب و آشفتگی بود. این وضع خواست مغولان هم نبود، و ناآرامی در سرزمین تصرف شده را مطلوب نمی یافتند. در تاریخنامه گرجستان می خوانیم:(Brosset,529;Kiknadze,90;Muradjan, 88).
«گرجیان نه مایه تسکینی داشتند و نه پادشاهی. پادشاهزادگان نیز اینجا نبودند؛ یکی از آنها نزد غیاث الدین سلطان روم فرستاده شده و دیگری به قراقوروم روانه داشته شده بود. چون کسی از سرنوشت اینان خبر نداشت نایبان حکومت(موسوم به tawada)با دستورالعملی که از نویان یا امیر مغول می رسید ولایات را اداره می کردند. در واقع هم نویان و فرماندهان دیگر مغول تقسیم های تازه کردند و لشکر ده هزاره یا تومان را که tmnis mtawari می خواندند سازمان دادند. نخستین کسی که به امیری نهادند ایگ ارسلان باقرشهری(8) بود که مردی صاحب بلاغت و رزمنده ای دلیر شناخته می شد. مغولان سپاهیانی را که از سربازان محلی در نواحی اطراف تشکیل دادند نیز زیر فرمان او نهادند.

شرح مورّخان گرجی

ایوان جاکشویلی(؟)که مؤسس دانشگاه تفلیس و تاریخ شناس است نوشته است که سرزمین پادشاهی گرجستان به 8«تومان» تقسیم شد(9)...
نیز رِئون(لئون؟)بابایان محقق تاریخ قرون میانه ارمنستان گفته است که قلمرو پادشاهی گرجستان ولایت گرجی نام گرفت و به 5 تومان گرجی و 3 تومان ارمنی تقسیم شد... بابایان چنین نظر داده که ولایات گرجی شامل قراباغ بوده؛ و آنچه که محقق است در میان 3 ولایت ارمنی، ناحیه آنی به راستی «تومان» بوده است.
نیز راوز کیکوناجه(10)(؟) نخست نظریه جاکشویلی را در تقسیم گرجستان به 8 تومان پذیرفت؛ اما پس از چندی به ملاحظه اینکه در نامه دُدو گورگوُت(؟)از 9 تومان گرجی یاد شده، فکر کرد که این سرزمین به 9 تومان تقسیم شده بوده است. اما اگر گرجستان در سالهایی بعد هم دارای 9 تومان بوده باشد، منابع یاد شده برای دوره مورد بحث وجود 9 تومان را تأیید نمی کند...
سرزمین گرجستان در حکومت مغول میان 6 سردار، از آنمیان ایگ ارسلان، و هرام گوگل(بهرام گرجی)، گریگور، و گومارکری، تقسیم شد. آنها، جزو ایگ ارسلان، زمیندار بزرگ بودند که پیش از هجوم مغولان نیز بر نواحی حکومت داشتند... شمار سربازان سرزمین پادشاهی گرجستان در اوایل سده سیزده میلادی را بر روی هم 6 هزار نوشته اند. با انحطاط وضع گرجستان بر اثر تاخت و تاز مغولان و کاهشی که در جمعیت آن پیدا شد، در اینکه هریک از نواحی یاد شده می توانسته است نیروی ده هزار نفره ترتیب بدهد جای تردید است. اما گمان می رود که مغولان کار اداره این سرزمین را بر پایه نظام حکومتی خاص اینجا نهادند.

نظام سربازگیری«تومان»

در غرب آسیا، چنانکه یاد شد،( در زیر حکومت مغولان) ترتیب کار ایجاد نیروی محلی این بود که فرد صاحب نفوذی از محل سپاه جداگانه ای تشکیل می داد و فرماندهی آن و حکومت این محل به او داده می شد.
در آذربایجان، در سال 1247م(645هـ)«چون رحلت و توجه امیر ارغون نزدیک آمد خبر رسید که منکقولاد که مغولی بود در عهد جورماغون(=چرماغون) بر سر مُحترفه تبریز باسم باسقاقی موسوم ایام فرصت به ذیل حمایت و عنایت قداق نوین(=نویان) که حل و عقدِ امور مملکت کیوک خان به دست او بود سبب انتساب منکقولاد به قبیله نایمان که قرابت او از آن لازم می شد توسل نمود و به واسطه آن به انتهاز فرصت به انهای مال او در حضرت کیوک خان توسل جست و بر تقریر قاعده باسقاقی و امارت به نام منکقولاد یرلیغی حاصل کرد؛ و اتابک نصره الدین را که پسر اتابک خاموش بود، و هم در آن مدت از روم بیرون آمده و بعد از اختفا روی نموده، به ضدّیت ملک صدرالدین به امیر تومانی تبریز و آذربایجان فرمانی به آلتمغا گرفت»(11).(جوینی، علاءالدین عطاملک؛ تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لِیدن، 1334هـ.ق/ 1916م، صص 2: 247و 248).
اما بر اثر رقابت های سیاسی، حکومت آذربایجان و اران به صدرالدین که به ارغون آقا نزدیک بود داده شد. به نوشته جوینی:« از ملوک، ناصرالدین علی ملک را که در حکم شریک امیر ارغون بود، در تمامت ممالک و بخصوصیت تومان نیشابور و طوس و تومانهای اصفهان و قم و کاشان بدو مفوّض کرد؛ و ملک صدرالدین را که تمامت ارّان و آذربیجان را مَلک بود، برقرار حاکمی و مَلکی مقرّر فرمود؛ و مَلکی هرات و سیستان و بلخ و تمامت آن طرف تا چندانک حدّ هندوستانست و در تحتِ تصرّف ایلی بود بر ملک شمس الدین محمد کرت ارزانی داشت، و امیر محمود را کرمان و سیقران؛ و این جماعت را پایزه سرِ شیر داد و دیگران را برحسب مقدار هریک پایزه زر و نقره دادند.»(11)(جوینی، همانجا، ص 2: 255).
تشکیل تومان در گرجستان چند سال پیشتر از ایجاد این ترتیب در آذربایجان بود. اما پیداست که وضع حکومت گرجستان زیر فرمان چرماغون نویان با اداره امور ایران در حکومت ارغون تفاوت داشت. جوینی در« ذکر وصول کرکوز به خراسان و احوال او» نوشته است:« در اواخر 1239م/ 637هـ.ق) چون کورکوز سیورغامیشی یافته و دست خصوم برتافته بازگشت... از راه شهرستان بیامد... بزرگان و صدور عراق برسیدند. پسر را متوجّه عراق و اران و آذربیجان کرد و کَتبه را... با او روان کرد؛ هر چند به اسم بسیار بودند، اما مدار کار بر نظام الدین شاه بود... ایشان چون بدان ممالک رسیدند با امرای جورماغون(= چرماغون) بسیار مخاصمت ها کردند تا وقتی که ولایات از دست ایشان مستخلص کردند و مالها قرار نهاد، چه هر ولایتی نوینی داشت و هر شهری را امیری [بود]، و به اندک چیزی حصّه دیوان قناعت کرده بودند، و باقی به جهت خویش تصرّف می نمودند.»(11)(جوینی، همانجا، صص 2: 237 و 238).
در تاریخنامه گرجستان هم آمده است که زمینداران پادشاهی گرجستان به فرمان کسی از نویانها در رأس «تومان»ها جای گرفتند، که با شرحی که یاد شد تطبیق می کند.

3- انتقال حکومت از لشکری به دیوانی(12)

سرشماری جمعیت که از مبانی «نظام تومان یا ده هزاره»در جای واحد یا حوزه مالیاتی بود، از سال 1253 آغاز شد. این سرشماری از آذربایجان شروع شد، پس از آنکه ارغون آقا امیر این ولایت از نزد مونگکه خان تازه مغول بازگشت. عطاملک جوینی چنین شرح می دهد:« امور آن ممالک برقرار بر امیر ارغون مقرّر شد، و ... نایمتای و ترمتای را به نوکاری او تعیین گردانید... و اریق بوقا را در مصاحبت ملک صدرالدین روان گردانید تا شماره و هزاره و وضع قوبجوُر به اتفاق خواجه مجدالدین تبریز ساخته کنند...»(جهانگشای، پیشین،‌ صص 2: 255 و 258).
صدرالدین «مَلک» ارّان و آذربایجان بود، و در جاهای دیگر صاحب این مقام «امیرتومان» خوانده می شد. خواجه مجدالدین( در تبریز) هم وضع خاص داشت. در بررسی دقیق، می بینیم که او از گماشتگان دستگاه باتو است، و به نام مجدالدین ابومظفر تبریزی دبیرِ برکه برادر کوچک باتو بود.(ابن الفوزی، قسم 1، ص 506)به نام ملک مسعود ابوالفتح بن ملک مسعود بن ملک جلال الدین مظفر خواجه مجدالدین محمد بن عبدالمجید هم برمی خوریم، که ... در سال 744هـ(44~ 1243م)درگذشت و«مَلک» تبریز بود. تصور می رود که این خاندان تبریزی نسل بعد نسل مقام مَلک تبریز را داشت.(13)
باری، امیر ارغون لازم دید که با مقامهای دربار باتو، جانشین اولوسِ جوچی، از نزدیک رایزنی کند، و نزد با تو رفت. به نوشته جوینی:« جهت مهمّات و مصالح متوجه حضرتِ باتو شد، و خواجه نجم الدین در مصاحبت او به اردوی باتو رفت؛ معروضات بر وفق فرمان منکو قاآن و اقتراح او ساخته شد، و از جانب دربند متوجه بلادِ گرجستان و آذربیجان شد.»(جهانگشا، ص 2: 258).
این که چه مشاوره ای در اردوی باتوُ شد، دانسته نیست... رشیدالدین در شرح احوال هولاگو و بیان وقایع سال 661هـ(63-1262م)از مجدالدین مَلِک تبریز یاد کرده است:«(چون هولاگو به مقابله لشکری که بِرکای برای جنگ با او فرستاده بود، رفت) آباقای نویان بر لشکر برکای زد و بسیاری از ایشان بکشت، و نوقای بگریخت. چون هولاگوخان از انهزام یاغی آگاه گشت... از حدود شماخی به عزم رزم برکای برنشست، و در آن مرحله جمعی ایقاقان قصد سیف الدین بیتکچی که وزیر خاص بود و خواجه عزیز از ولایتِ گرجستان و خواجه مجدالدین تبریز کردند. ایشان را گرفته به شابران آوردند، و بعد از یارغو هر سه را به پاسا رسانیدند... و ملِکُ صدرالدین تبریز و علی مَلک که حاکم عراق عجم و بعضی از خراسان بود، هر یک به چند چوب خلاص یافتند».(جامع التواریخ، ص 1046)(14).
پس، ارغون در گرجستان شروع به تحقیق[ در وضع تحصیل مال دیوانی]کرد. به نوشته جوینی:«امیر ارغون متوجه حضرت هولاگو شد که حدود ارّان بود. چون به خدمت رسید و احوال عرضه کرد، عازم گرجستان گشت و کارِ شماره و هزاره آغاز نهاد».(جهانگشا، همانجا، ص 2: 261).

شرح تاریخ گراکوز

درباره این سرشماری در فصل پنجاه و هفتم تاریخ نامه تألیف گراکوز گنجاکشی چنین می خوانیم:« در سال 703 به تقویم ارمنی، از سوی مونگکه خان و باتو امیر لشکر، امیر ولایت به نام ارغون( که به او در حکومت گیوک خان مقام بیتکچی داده شد، و خراج شاهان ممالک خراجگزار امپراتوری مغول را جمع می آورد) با کسانی دیگر مأمور شماره کردن جمعیت همه مردم تابع فاتحان شدند. اینان برای به انجام رساندن مأموریت خود تا ارمنستان، گرجستان، آلبانی و شهرهای پیرامون این نواحی هم رفتند. نام همه مردم بیش از ده ساله را، جز زنان، در دفترهای مالیات ثبت کردند، و مالیات بیش از قدرت پرداخت مؤدّیان از آنها می خواستند. آنان برای دریافت مال دیوانی آزار و شکنجه و ستم بی اندازه به مردم روا داشتند. مردمی را که ناتوان از پرداخت مال دیوانی گریخته بودند، می گرفتند و می کشتند؛ و اگر کسی مالیات خود را نداده بود بچه هایش را می گرفتند. بیتکچیان همراه عاملان مسلمان در شهرها می گشتند. حتی اعیان و بزرگان محل و حاکمان نواحی در پی سود خود در این ظلم و زیاده ستانی همدست شدند. مغولان به این اندازه هم بسنده نکردند؛ در شهرها و آبادیها بر پیشه ها مالیات بستند، و از ماهیگیران و آهنگران و رنگرزان و دیگر اصناف و صاحبان حرفه ها مطالبه مال دیوانی کردند. آنها از بازرگانان مال و ثروت فراوان از طلا و نقره و جواهر و دیگر چیزهای قیمتی جمع آوردند. هرچیز که توانستند از مردم گرفتند و شهرها را از ثروت تهی و مردم را دچار اندوه و تنگدستی کردند. در هر شهر باسقاق و حکمران نااهل گماشته شدند تا براساس دفاتر ثبت مالیاتی هر ساله مال و خراج جمع آوری کنند. چون او( بیتکچی گرجستان) مال و خراج بسیار برای ارغون و اطرافیانش می فرستاد، طرف توجه و رعایت اینان شد.
نیز گریگور اکنروشی نوشته است:(Grigor/Blake,324/5).
«پس از این همه رنج و آزاره، یک امیر تاتار به نام ارغون به فرمان مونگکه قاآن آمد، و برای وضع مالیات شروع به سرشماری جمعیت شهرهای شرقی کرد. از آن پس، مردم برابر شمار و اندازه وارد شده در این دفاتر ناگزیر به پرداخت مالیات بودند. در یک قریه کوچک که 30 تا 50 دِه نشین داشت، مردان 15 تا 60 ساله را شمار کردند، و بر هر یک از آنان 60 واحد مالیات بستند. اگر کسانی می گریختند یا پنهان می شدند، آنان را می گرفتند و دست و پایشان را می بستند و همه تنشان را به زخم چوب، سیاه و خونین می کردند. آنها با سنگدلی سگهای درنده را که برای این کار پرورش داده بودند به جان مردم می انداختند تا آنان را بدرند و بخورند، بسیاری از مسیحیان بی نوا طعمه این سگها شدند.»

سرشماری جمعیت گرجستان

هدف ارغون در ترتیب دفاتر ثبت مالیاتی این بود که، جدا از شماره کردن جمعیت، آن را به دستجات هزاره تقسیم کند. در تاریخنامه گرجستان درباره آمدن هولاگوخان به ایران و دیدار ارغون با او نوشته است:
(Brosset,551-2;Kiknadze,116;Muradjan,108)
«آنگاه ارغون نزد هولاگو رسید. هولاگو به اکرام او ضیافتی داد و وی را نزد ملکه داوید(چهارم یا پنجم) به گرجستان فرستاد. او چون به گرجستان رسید بسیاری از مردم این پادشاهی به رنج و بلا افتادند، زیرا که او از اراضی کشاورزی تا تاکستانها و از بوستانها تا باغهای درختان سایه افکن هرچه توانست زیر ثبت خود آورد، و از هر نُه یک نفر را که زمین و باغ خوب داشت به خدمت لشکری درآورد. با این کار، از قلمرو پادشاهی داوید نُه تومان رزمنده فراهم آمد. پیش از اینکه اینان با تاتاران به جنگ بروند نیز قرار شد که هر روستا یک بره و یک سکه طلا به فرمانده هزاره و دو گوسفند و یک سکه طلا به فرمانده لشکر بدهد، و نیز روزی سه سکه نقره برای کرایه اسب سپاه بپردازد. او با قراردادن این ترتیب و تحمیل، منطقه گسترده ای از یونان گرفته تا بغداد را درنوردید( چریک). روحانیان و اهل شریعت از این تحمل معاف بودند.»
با این سرشماری جمعیت در نظام تازه تومان که در گرجستان اجرا شد، هر سردار سپاه نه فقط به ده هزار مرد بسیج شده برای جنگ فرمان می داد، که تومان خود واحدی در نظام مالیاتی شد. در گرجستان نُه تومان ترتیب یافت، که نظام تازه مالیات بندی و نیز ترتیب قشون بود. درباره این مطلب، منابع تاریخی بیش از آن که یاد شد نمی گوید؛ اما تصور می رود که در گرجستان که اساس جامعه فئودالی را حفظ کرد آشفتگی چندان در نظام اجتماعی پیش نیامد.(15)
ذکر« نُه تومان گرجی»که کیکنادزه R.Kiknadze در یک مکتوب تاریخی یافته، مطابق همین نُه تومان است که با سرشماری جمعیت از سوی ارغون آقا اجرا شد.

حاصل کلام

در این مقاله به شرح روابط مغولستان و گرجستان از دهه سوم تا اوایل دهه ششم سده 13 میلادی برآمد. در سال 1236 لشکر چرماغون که از دشت موغان/ مُغان و ارّان روانه شد، از کرانه راست رودِ کُر به سوی شمال غرب پیش رفت، و در حدود شهر قازان در جمهوری آذربایجان کنونی به سه شاخه جدا شد. از آنها، یک دسته که به شمال رو آورد بخش های مرکزی و شرقی گرجستان را درنوردید، و یک دسته که رو به جنوب رفت ارمنیه( شمال شرقی ارمنستان)را، و دسته ای دیگر که به غرب روانه شد جنوب غربی گرجستان را تصرف کرد. در این سالها، از 1236 تا 1243 میلادی، بخش های شرقی و مرکزی و جنوب غربی سرزمین گرجستان که تسلیم لشکر مغول شده بود، زیر اداره 6 فرمانده تومان یا ده هزاره درآمد. پس از جلوس مونگکه قاآن، گرجستان از نظر وصول مال و خراج از سوی ارغون آقا که حکومت ایران به او سپرده شده بود اداره و در سال 1254م. سرشماری جمعیت در آن به اجرا درآمد. بر اثر این سرشماری، سرزمین پادشاهی گرجستان به نُه تومان تقسیم، و بر این اساس نیز نظام مالیاتی تازه ای نهاده شد.
List of abbreviations and selected bibliography
Allen;W.E.D.Allen,A History of Georgian People,London,1932.
Altunian;G.Altunian,Die Mongolen und ihre Eroberungen in Kaukasischen und Kleinasiatischen Lander,Berlin,1911.
Blake and Frye;R.P.Blake and R.N.Frye,eds.and transls.,"History of the Nation of the Archars by Grigor of Akanc",Harvard Journal of Asian Studies,vol.12,pp.269-443.
Brosset;M.F.Brosset,Historie de la Georgie,St.Petersbourg,1849-1851.
Djebeli,Moktar,Les invasions mongoles en Orient-Vecues par un savant medieval arabe IbnAbil-Hadid al-Madaini(1190-1258 J-C);Extrait du Sharh Nahj al-Balagha,Paris,1995.
Dulaurier,E.Dulaurier,"Les mongols d'apres les historiens armeniens",Journal Asiatique,Fev-Mars,Juin.1958;Oct.Nov.,1860.
Juvaini/Qazwini;Muhammad Qazwini(qoushesh),Tarikhi Jahangosha-i Juvaini,3 vols,Leiden and London,1912-1937.
Juvaini/Boyle;The History of the World Conqueror,2 vols,Manchester,1971.
Kiknadze;Kiknadze,R.Zhamtaghamtsereiri;Asts'lovani Mat'iane,Tbilisi,1987
Melik-Ohanjanjan;Kirokos Gandzakesti,Patmutyun Hajots,Yereva,1961.
Muradjan;Muradjan.P.,Vrats zhamanakagrut'yun(1207-1318),Yerevan,1971.
Rashid/Alizade,Rashid al-Din Jami al-Tavariki.111,bekoushesh A.Alizade,Baku,1957.
Sahakjan;Sahakjan,S.Kiralkos Gandzakets'i Patmutyun Hayots,Yerevan,1982.

پی نوشت ها :

1. اصل ژاپنی این مقاله در مجله اوریِنتوْ، سالنامه انجمن خاورشناسی ژاپن، دوره چهلم(1997)، شماره 2، صص 69 تا 84 درج شده است.
2. در نوشتن نامهای مغولی و بسیاری جاها و کسان دیگر در ترجمه این مقاله از ضبط جامع التواریخ پیروی شد، و نیز پاره ای از مطالب که نقل از اثر رشیدالدین است از متن اصلی جامع التواریخ( ویراسته دکتر محمد روشن و مصطفی موسوی، نشر البرز، تهران: 1373) آورده شده است.
3. رشیدالدین نوشته است:«...رأی مبارک قاآن بر آن قرار گرفت که از شهزادگان باتوُ و گیوُک خان و مونگکه قاآن و قَدان با جمعی دیگر از شهزادگان و لشکری فراوان متوجه ولایات قِچاق و اوروس و پوُلَر و ماجار و با شغُرد و آس و سوُداق و آن حدود روند و تمامی آن را مستخلص گردانند؛ و ایشان به استعداد مشغول شدند. و هم در آن سال در صحرای سیچانک[اوکتای] قاآن[ کوُچوُ] پسر خویش را و شهزاده قوتوُقوُ را، پسر [جوچی قَسار] به جانب ماچین که آن را نَنگیاس می گویند نامزد فرمود.
« و ایشان برفتند و شهرهای سنگ یَمبو و کِریمبو را بگرفتند و بر گذرْ ولایت تبت را غارت کردند. و هم در آن سال هوُقوُتوُر را با لشکری به جانب کشمیر و هندوستان فرستادند؛ و ایشان نیز بعضی ولایات را بگرفتند و تاراج کردند»(جامع، پیشین، ص 664).
4. دُسّون نوشته که فتح گنجه به دست چرماغون نویان در سال 1235میلادی بوده است:
(C.M.d'Ohsson,Histoire des Mongols,4toms,1834-1845,la Haye et Amsterdam,3, 75). بنگرید به «امپراتوری مغول» تألیف دُسّون. ترجمه و تعلیق توروُ ساگوچی، نشر 1973، توکیو، فصل 4، ص 79.بارتولدو بویل(Barthold,W.and J.A.boyle,Gandja.Encyclopedia of Islam,New Edition,vol 2)نیز چنین نوشته اند. ابن الاثیر ذیل وقایع سال 628هـ(31~1230م)از تاخت و تاز لشکر مغول در آذربایجان یاد کرده، اما از وضع بلاد ارّان و شیروان سخنی نگفته است. اما گراکوز گنجاکشی نویسنده«تاریخنامه» و اهل گنجه در فصل 21 کتاب خود شرحی بلند از قتل عام در گنزک به دست لشکر مغول یاد کرده است. در«تاریخنامه گرجستان»(Brosset,511)نیز آمده است که لشکر چرماغون که از تبریز و اردبیل گذشت« از رود ارس عبور کرد و به گنزه که با حصار و با رویی سخت دفاع می شد رسید، و پس از نبردی سه روزه به آسانی مدافعان را از پا انداخت و قلعه را گشود و آن را ویران ساخت و دست به قتل عامی هول انگیز زد، زیرا که تاتاران شریعت و طریقت اسلام- دین مردم اینجا-را- خوش نداشتند». سَباستاس مورّخی گرجی در شرح همین رویداد در ذیل وقایع سال 678 به تقویم ارمنی( 1229م) در تاریخنامه خود نوشته است:« چرماغون در رأس لشکری انبوه از تاتاران به اینجا تاخت. آنها «شهستان گنزَک را غارت کردند، مردها را قتل عام و زنان و کودکان را اسیر کردند... او تاریخ فتح گنجه را ذکر نکرده ست. اما این شهر در بهار سال 1231 بر جلال الدین(خوارزمشاه) شورید؛ پس ویران شدن قلعه اینجا در تابستان این سال یا پس از آن باید بوده باشد.
5.شماری از این نامها در منابع فارسی، و از آن میان جامع التواریخ، یافته نمی شود، و فقط برابر آوانگاری لاتینی درج شده در متن مقاله که در زیر هم آمده است، به حروف فارسی نوشته شد.(هـ.ر)
6. ادیب و مورّخ و از رجال دولت بنی عباس بود(586 تا 655هـ)، مهمترین کتاب او شرح نهج البلاغه است، و از مولّفات دیگرش العبقری الحسان، الفلک الدائر، شرح محصّل و شرح یاقوت را باید نام برد.(معین، فرهنگ فارسی، بخش اعلام).
7.رشیدالدین در شرح محاصره اربیل نوشته است:
«لشکر مغول به فرمان بایجوُ نویان فوج فوج به حدود بغداد به تاختن می رفتند و اِربیل را محاصره کردند و به جنگ بستند. اهل شهر به قلعه تحصّن نمودند و جنگهای سخت می کردند...
«خلیفه(مستنصر)چون خبر یافت شمس الدین ارسلان تِیگین را با سه هزار سوار به مدد فرستاد. مغولان از وصول او آگاه شدند، ناگاه کوچ کردند و برفتند... و دیگر باره مغول به قصد اِربیل معاودت نمود. اهالی آنجا منزعج شده بودند. امیر ارسلان تیگین با لشکری مرتّب بیرون شهر بایستاد منتظر وصول ایشان. مغولان چون واقف شدند از آنجا برگشته به جانب دقوق و اعمال بغداد برفتند و قتل و غارت کردند و برده بردند.
«... ملوک و امرا برفتند و به دلی قوی جنگ کردند و مغولان از جبل حَمرین منهزم بازگشتند. اتراک و غلامان خلیفه بر پی ایشان برفتند و بسیاری از مغولان را بکشتند؛ و اسیران اِربیل و دَقوق را بازگرفتند».(جامع التواریخ، پیشین، صص 812 و 813).
8. این نام و شماری اسامی خاص دیگر که در متن ژاپنی مقاله با حروف« کاتاگانا»، ویژه آوانگاری نامهای بیگانه در ژاپنی، آمده است به علت نارسا بودن این حروف برای رساندن تلفظ درست نامها باید با احتیاط تلقی شود. نام ایک ارسلان باقرشهری را در منابع تاریخی دوره مغول( رشیدالدین، جوینی و...) که در دسترس است،‌ نیافتم.(هـ. ر).
9. باقر شهری به معنی اهل باقرشهر(؟)است. درباره اینجا بنگرید به منابع زیر:
Brosset,M-F.,Description Geographique de la Georgie par le Tsarevitch Wakhoucht,SPB,1842.
Metreveli,Shiana-klasobrivi brdzola p'eodalur sakartt 'velshi(XII saukme,Tbilisi,1973).
1.Javakhishivili,I,Sakartvoelos eris istoria,"Tkhzulebat' a", III,Tbilisi,1982,p.44
10.Sakartuelo Istoriis nartsvebi.t.11,Tbilisi,1979,p.554.
11.این بخش ها که در متن مقاله به نقل از ترجمه بویل Boyle آمده است، در ترجمه از اصل تاریخ جهانگشای تألیف جوینی نوشته شد.
12. برای بنیاد شدن حکومت مغولان بنگرید به منابع زیر:
-تألیف مینوبو هوندا؛ مونگول جیدای شی کِنکیوُ(مجموعه مقاله های مغول شناسی)، نشر دانشگاه توکیو، 1991.
-Jean Auban,Emirs mongols et visirs persans dans les remous de l'acculturation,Paris,1995.
13.چون در تبریز خاندان جوچی حقوق و منافع معتنابه داشت، هولاکو پس از برنشستن به ایلخانی مراغه را به پایتختی برگزید و در اینجا رصدخانه و معبد و بناهای دیگر ساخت. او این گونه حقوق و منافع را در شهرهای غربی ایران به خاندان جوچی واگذاشت.
14.این بخش که در اصل مقاله از جامع التواریخ مصحّح علی زاده( چاپ مسکو) ترجمه و نقل شده است، از چاپ تازه جامع ویراسته دکتر محمد روشن و مصطفی موسوی(تهران، 1373) آورده شد.(هـ.ر).
15. نمی توان به تحقیق گفت که ارزیابی و وصول مالیات در سال 1254 در همه نواحی پادشاهی گرجستان انجام گرفت یا نه. استپانس مورّخ ارمنی نوشته است(Galstjan,36): « در سال 1273 ارغون دیگر بار به گرجستان و ارمنستان رفت و جمعیت را از نو سرشماری کرد.»

منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط