سعدی شناسی در ژاپن

سعدی، همراه خیام و فردوسی، از نخستین بزرگان ادب پارسی است که ژاپنیان با نام و یادگار وی آشنا شدند و بخشی از آثار ماندنی او، بویژه گلستان و بوستان را به زبان خود درآوردند.
يکشنبه، 8 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سعدی شناسی در ژاپن
سعدی شناسی در ژاپن

مترجم: هاشم رجب زاده




 

سعدی، همراه خیام و فردوسی، از نخستین بزرگان ادب پارسی است که ژاپنیان با نام و یادگار وی آشنا شدند و بخشی از آثار ماندنی او، بویژه گلستان و بوستان را به زبان خود درآوردند.
یکی از قدیمی ترین اشاره ها به سعدی در نوشته های ژاپنیان را در سفرنامه یوشیدا ماساهاروُ(2)می یابیم. یوشیدا در دوره پادشاهی امپراتور میجی(3)، که بر نشستن او در سال 1867 سرآغاز عصر تجدد ژاپن شناخته شده است،‌ به عنوان نخستین فرستاده ژاپن در عصر جدید روانه دربار ناصرالدین شاه شد(سالهای 81-1880م/ 98-1297هـ). او در سفرنامه اش جز شرح دیده ها و دریافته ها خود اشاره هایی هم به تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران دارد، و از آن میان در مبحثی با سرفصل « زبان و ادب پارسی» نوشته است:« در روزگار قدیم و در دوره میانه، بسیاری نویسندگان و گویندگان نامور در ایران برآمده اند. از اینان،‌ سعدی بسیار پرآوازه است و ترجمه آثار او در اروپا خواستار و خواننده فراوان دارد.»(4)از آن پس، تقریباً در هر نوشته و سخنی درباره فرهنگ ایران و ادب پارسی در ژاپن نام سعدی و آثار او، بخصوص گلستانش، به میان آمده است.
در این بررسی کوتاه، ترجمه هایی که از آثار سعدی به ژاپنی شده است به ترتیب تاریخی آن مرور می شود. در فراهم آوردن این مطالب، خانم یوریکونی ئی یا نگارنده را یاری داده و سپاسگزار ساخته است.
1- آراکی شیگه روُ (5) شاید که نخستین ایران پژوه و ادب شناس ژاپنی است که به مطالعه انتقادی ادب فارسی پرداخت و کتابی در این زمینه انتشار داد.
آراکی پس از گذراندن دوره دانشگاه در ژاپن به امریکا رفت و شش سال در دانشگاه کلمبیا (6)شاگرد جکسون(7) ایرانشناس نامی بود. او پس از بازگشتش به ژاپن کتابی به نام پُروشیا بوُنگاکوشی کوء(8)(اندیشه تاریخ ادبی ایران) نوشت(9).
آراکی در سخن از شاعران پارسی گوی ایران، درباره سعدی نوشته است:« شعر و سخن مشرف الدین سعدی، شاعر ایرانی، دارای حکمت عملی و آموزنده است، اما تخیّل...چندان ندارد. سعدی با آنکه دوبار ازدواج کرد، زندگی مشترک سعادت آمیزی نداشت.
مرحوم گاموء رِی ایچی(10) ایرانشناس شیفته سعدی و مترجم معروف کتاب گلستان به ژاپنی، در مقدمه خود بر گلستان درباره کتاب آراکی نوشته است:« پروشیا بونگاکوشی کو‌ء‌ پنج فصل دارد، و از مبحث زبانهای ایرانی قدیم و میانه آغاز کرده است. فصلهای چهارم و پنجم این کتاب درباره فارسی دری است. به گمانم آراکی در زبانهای ایرانی قدیم و میانه تحقیق می کرد و آگاهی چندان از سعدی( و ‌آثار او، مانند گلستان) نداشت.»
کار آراکی را، که از نخستین تلاشها برای شناختن فرهنگ و ادب ایران و شناساندن آن به اهل معرفت ژاپن است، با همه سادگی و نارسائیش،‌ باید به رعایت فصل تقدم او ارج نهاد.
2- کاتوء چوءکا(11) ترجمه ای از گلستان سعدی ساخت که در همان سال 1922 با عنوان«بارا-ئن»(12) از سوی بنگاه انتشارات شین کوء- شا(13) منتشر شد.
کاتوء در مقدمه ای پرشور و احساس بر ترجمه خود از گلستان نوشته است:« گلستان یا باغ گل در جهان ما نمادی از حقیقت زندگی است؛ گلهای بسیار دارد، با خار سرزنش و هشدار. اما گلستان سعدی خار ندارد. سعدی در گلستان خود روح والا و جان صافی خویش را نشان داده است... با خواندن گلستان، ایران روزگاران گذشته در دلمان زنده می شود، و رایحه بهار ایران را به مشام جان می بوییم. پنداری که کلام سعدی ما را به گشت و گذار سمرقند و شیراز می برد. سعدی در گلستان باغبانی قانع و فروتن است که گلهای جان را پرورش می دهد. او با مناعت و درویشی، و نه از سر نام و جاه جویی، گلستان را به اهل دل ارمغان داشت. این اثر شهرتی عالمگیر یافت.
«شاعر قدیم ایران با شاعران امروزی تفاوت داشت. شاعر آن روزگار به یاد حق و برای خدا می سرود. سراینده امروزی در اندیشه سود خویش است... شاعران عارف آن روزگار، مانند جلال الدین(مولوی)، شعرهایی با روح و فکر بلند سروده اند که بیان عشق و شور و شیدایی و وصف زیبایی و گیرایی و لطف است. در این شعرها، ‌عاشق در پی رسیدن به معشوق و پیوستن و یکی شدن با اوست، که نمادی از وحدت عالم وجود است. جامی حکیم و ادیب ایرانی گفته است که زیبائیهای این جهان تجلی زیبایی و حقیقت ازلی است که در آئینه های بی شمار می تابد. هر انسان آئینه ای برای تجلی نور عشق در سینه دارد. عشق، از هرگونه که باشد، موهبتی خدایی است.»(14)
کاتوء از سعدی با عنوان «کاسه ی»(15)، یا حکیم، یاد کرده و افزوده است:« اندیشه سعدی همانند فلسفه کایبارائه کیکِن (16)است. این هر دو به لزوم و ارزش توازن و اعتدال و هماهنگی در این زندگی گذرا تأکید کرده اند. سعدی و کایبارا زندگی را با روح روشن و با طیب و طنز می دیدند.»(17)
برگردان کاتو از گلستان زبانی زیبا و شاعرانه دارد، تعبیرهای ادبی او در نگارش ژاپنی گلستان دلنشین و گیراست. اما ترجمه احوالی که او در دیباچه کتاب خود از سعدی به دست داده از اشتباه دور نمانده، چنانکه گفته است که سعدی گلستان را در حدود 60 سالگی نوشت یا که در چهل سالگی در بغداد فارسی آموخت.(18)استاد گاموء رِی ایچی ایران پژوه فقید ژاپنی، در کتابش به نام شاعران ایران(19) در تاریخچه ترجمه گلستان به ژاپنی نوشته است:« عنوان فرعی ترجمه گلستانِ کاتوءچوءکا «تألیف مقدس کهن فارسی، اثر حکیم ایرانی، سعدی »است. کاتو نوشته است که سعدی گلستان را وقتی ساخت که بیش از شصت سال داشت، و فارسی را در چهل سالگی در بغداد آموخت. این سخن درست نیست. گمان دارم که کاتو گلستان را از اصل فارسی آن ترجمه نکرده، و با احوال سعدی آشنا نبوده است، چرا که سعدی در شیراز زاده شد و ایرانی( و فارسی زبان)بود...»(ص 9).
کاتوء‌ چوءکا پس از ترجمه کردن گلستان به مدت یک سال در سرزمینهای اسلامی سفر کرد. او در همان سال 1922به مکه رفت و از بناهای بازمانده در قلمرو اسلام، و از آن میان آثار تاریخی در دمشق، هم دیدن کرد. در مقدمه اش بر ترجمه گلستان نوشته که این تجربه آشنائیش را با اسلام بیشتر کرد، و افزوده است:« گلستان را سالها پیشتر خوانده بودم، و آن را برای مسلمانان همچون کتاب مقدس یافتم. در سفرم به ممالک اسلامی و مکه آن را همراه بردم... در مکه با مردی عرب، احمد نام، که در دفتر روزنامه ای کار می کرد آشنا شدم. روزی از احمد پرسیدم که چه کتابی را بیشتر از همه می پسندد، و او گلستان را نشانم داد. سخت به شگفت آمدم. نمی دانم که او حالا کجاست و چه می کند، اما خیال می کنم که در هر جا که باشد همچنان دارد کتاب گلستان را می خواند... شگفتا که در مکه هم گلستان می خوانند، کتابی که روح و دل یگانه شرقی دارد.»
3- از توکوُزاوا ریوءتان(20) در سال 1943 کتابی در معرفی آثار بزرگ ادب پارسی انتشار یافت. نام کتاب او ایران مونوگاتاری(21)(داستانهایی از ایران) و ناشر آن مگورو- شوتِن(22) بود. این کتاب ترجمه برگزیده هایی از اشعار خیام و شعر صوفیانه، حافظ، مثنوی مولوی، و نیز بوستان( صفحه های 130 تا 136)، گلستان( صفحه های 137 تا 155) و سروده های نظامی و جامی است. توکوزاوا در برگ آغاز کتابش، ترجمه خود را به «همه آفریدگان» تقدیم کرده است.
توکوزاوا ریوءتان زبانشناس بود. او در دانشگاه کیوتو زبان آلمانی خواند و تحصیل خود را در دانشگاه استنفورد (23) امریکا دنبال گرفت و در ادینبورگ آلمان هم تحقیق کرد. او در معرفی سعدی و ‌آثار وی نوشته است:« ایرانیان کلام و بیان لطیف و زیبای سعدی و روح طبیعت گرای او را می پسندند، و شیوه سخن والایش را ارج می نهند. سعدی نکته هایش را با چاشنی ذوق و به ملایمت می گوید، و تعلیمش مایه اسلامی و نیز عرفانی دارد. او 14 بار به حج رفت، و در راه همه سفرهایش به مکه دوست تر داشت که از حکایت عشق بگوید تا از حدیث دین.(24)
توکوزاوا درباره اهمیت سعدی در ادب پارسی و برای ایرانیان نوشته است:«بی آشنایی با سعدی و آثار او، سخن گفتن از ادب پارسی بیهوده است. او را در ایران گوته ایران می شناسند... بوستان سعدی حکایات بسیار در بردارد. گلستان سعدی از بوستان او هم زیباتر است، و به شیرینی و جان بخشی شکرخند دختران.»(25)
ترجمه توکوزاوا از قطعه های بوستان و گلستان کاری پیشگام و ارزنده بود.
4- تاکاسه کوْواشی(26)(نام کوچک او چی یوشی(27)هم خوانده می شود) در سال 1948 ترجمه خود از گلستان را با عنوان«سعدی بارا-ئِن(28)(گلستان سعدی) انتشار داد(نشر نیشی موُرا- شوتن)(29). ترجمه او زبانی روان و ساده دارد، اما از اشتباه برکنار نمانده و از جای جای نوشته اش پیداست که آشنایی چندان با اصول عقاید اسلام نداشته است.
استاد فقید گاموء رِی ایچی درباره این ترجمه نوشته است که تا کاسه گلستان را از ترجمه فرانسه آن به نام Le Gardin des Roses به ژاپنی درآورد، نه از متن اصلی؛ حکایت سی و هفتم آن درباره شب کور از گلستان نیست و از بوستان است و حکایت چهل و دوم آن هم در گلستان دیده نمی شود.(30)
5- نام ساوائی زوء(31)در ژاپن یادآور گلستان و سعدی است. یکی از ترجمه های اصیل و معتبر گلستان را به ژاپنی این ایران پژوه و استاد فقید دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا آماده ساخت، که با همان نام« گلستان» در سال 1951 از سوی بنگاه انتشارات ایوانامی- شوتِن(32)منتشر شد.
گاموءرِی ایچی در شرح خود از تاریخچه ترجمه گلستان به ژاپنی (33) نوشته است که استاد ساوا گلستان را از روی متن فارسی چاپ بروخیم( تصحیح فروغی) ترجمه کرد. این نخستین ترجمه گلستان به ژاپنی از روی متن اصلی فارسی بود.
برگردان ژاپنی ساوا از گلستان زبانی زیبا و دلنشین دارد، و بخشهایی را هم به انتخاب آورده و کوتاه کرده است. در مقدمه کتاب او، در بیان انگیزه اش در ترجمه گلستان به ژاپنی می خوانیم:
«داستانی کهنه است. در سال 1922 که در شمال هند، در شهر لکهنو، بودم فارسی را پیش یک پیرمرد مسیحی هندی یاد گرفتم. برای آموختن فارسی، گلستان می خواندیم. یکی از شاگردان این حلقه درس که دختر هندویی مسلمان بود، این کتاب را از برداشت، و من به او بسی رشک می بردم.
« در سال 1928 فرصتی یافتم که به ایران بروم، و در آنجا دانستم که هر ایرانی در سخن عادی و روزانه اش شاهدی از گلستان می آورد. ایرانیها دوست می داشتند که گفته شان را با کلام سعدی یا شعر حافظ زینت بدهند. در تابستان سال 1937 دانشگاه تهران جشن هفتصدمین سال تألیف گلستان را برگزار کرد. سعدی در گلستان خود این معنی را پیشگویی کرده است:
گل همین پنج روز و شش باشد
و این گلستان همیشه خوش باشد
«این کتاب به بسیاری از زبانها و در بسیاری از کشورها ترجمه شده است.
«گلستان ما(دانشجویان بیگانه) را یاری داد که زبان فارسی و فرهنگ اسلامی و عقاید و ارزشها و اخلاقیات و قومیّت ایرانیان را بشناسیم و بفهمیم. تجربه ای در کار ترجمه کتاب نداشتم، اما با شور و شوق به ترجمه گلستان برآمدم. عبارات این کتاب بسیار زیبا و نغز و روان است و نمونه ای شایسته از شیوه سخن و بیان در زبان فارسی. گلستان بیانی موجز و دلنشین دارد. 70 درصد آن به نثر و 30 درصد به نظم است. این کتاب در واقع تعلیم نامه منش فردی و اخلاقیات اجتماعی است، و با همه کهنگی همیشه تازگی دارد؛ و به این مایه ماندگار و جاودانه شده است. سعدی دارای روح زیبایی شناس و مبانی والای اخلاقی است. اما برای ما ژاپنی ها ایران سرزمین دوردست است و گلستان روزگاری بسیار پیش نوشته شده، و ایرانیان خُلق و خو و طبع و آداب قومی بس متفاوتی( نسبت به ژاپنیان)دارند، و از این رو است که ما نمی توانیم پاره هایی از آن را بفهمیم یا بپذیریم. اما همین تفاوت و تباین موجب می شود که بیشتر به مطلب علاقه پیدا کنیم و به شوق بیاییم. در همان حال،‌ یکسانیها در شیوه بیان و اندیشه و احساس میان این دو قوم و دو فرهنگ مایه شادی و شگفتی مان می شود.
«گلستان چاپ بروخیم،‌ به تصحیح محمدعلی فروغی، اساس ترجمه ام به ژاپنی بوده است. ماه اوت سال 1951. ساوا».
6- گاموءرِی ایچی(34)ایران پژوه شیفته سعدی و استاد فقید دانشگاه مطالعات خارجی توکیو ترجمه خوب و ماندنی خود را از گلستان در سال 1953 آماده ساخت،‌ که با عنوان «بارا-ئِن»(35)(به معنی «گلستان»)در آن سال به وسیله همان دانشگاه منتشر شد. این کتاب هنوز معتبرترین و دقیق ترین ترجمه گلستان به ژاپنی شناخته می شود، و بارها از نو چاپ شده است.
استاد گاموء در بخش هند و پاکستانی دانشگاه مطالعات خارجی توکیو کرسی تدریس داشت و زبان اردو آموخته بود و می آموزاند، ‌اما در کار تحقیق خود در قلمرو ادب فارسی که شیفته و دلبسته آن بود،‌ قلم می زد. چندین تألیف دیگر درباره زبان و ادب پارسی، و از آن میان کتابی مختصر و سودمند در دستور زبان فارسی که چند سالی پس از مرگش(1978م)به همت تنی چند از شاگردان و همکارانش به چاپ رسید، از او به یادگار مانده است.
مرحوم گاموء نیز مانند استاد ساوا، در ترجمه گلستان متن اصلی فارسی را مأخذ داشت. در مقدمه اش بر ترجمه خود از گلستان نوشته است:« بوستان و گلستان پیام جهانی دارند و به همه زبانهای اروپایی ترجمه شده اند».
«در قلمرو زبان و ادب ایران، ‌و در هند، ‌بسیاری از شاعران در بزرگداشت و ستایش مادر سروده اند. اما شعر به یاد و شوق پدر، و در بیان سوز و احساس یتیم ماندن، اندک است( و سعدی از آن حکایت می کند). سعدی کودک بود که پدر حلقه ای زرّین بدو داد و لوح سیمین در کنارش نهاد، و او را به آموختن تشویق کرد. اما فریبکاری خرمایی به این کودک داد و حلقه زرین را در ربود(از باب نهم بوستان):
ز عهد پدر یاد دارم همی
که بارانِ‌ رحمت بر او هر دمی
که در خُردیم لوح و دفتر خرید
ز بهرم یکی خاتم زر خرید
به در کرد ناگه یکی مشتری
به خرمایی از دستم انگشتری
چو نشناسد انگشتری طفل خُرد
به شیرینی از وی توانند برد
تو هم قیمت عمر نشناختی
که در عیشِ‌ شیرین برانداختی
«داستانی دیگر از سعدی می آورم. وقتی او همراه پدر به جشنی( میان انبوه مردم) رفت، پدر سفارش کرد که کودک دامنش را رها نکند، مگر که میان جمعیت گم شود. اما فرزند این سفارش را از یاد برد و از پدر دور افتاد، و از ترس و بیچارگی به گریه درآمد. پدر از صدای گریه فرزند او را یافت و پس سرزنشش کرد(از باب نهم بوستان):
همی یاد دارم ز عهد صغر
که عیدی برون آمدم با پدر
به بازیچه مشغول مردم شدم
در آشوب خلق از پدر گم شدم
که ای شوخ چشم، آخرت چند بار
بگفتم که دستم ز دامن مدار
به تنها نداند شدن طفل خرد
که مشکل توان راهِ نادیده برد
تو هم طفل راهی به سعی، ‌ای فقیر
برو دامنِ‌ راه دانان بگیر
زبان ترجمه ژاپنی گاموء روان و زیباست و شاعرانه و با احساس، اما رنگی از سبک و سیاق کهنه دارد. شاید هم گیرایی آن تا اندازه ای برای همین است.
7- کتاب تازه ای از گاموء رِی ایچی،‌استاد فقید دانشگاه مطالعات خارجی توکیو،‌ با عنوان ایران چوُءسی-نو- کیوءموء-مونوگاتاری(36)(ترجمه احوال مردان ادبِ‌ سده های میانه ایران) در مارس 1964 منتشر شد(37). این کتاب حکایتی است از احوال بزرگان ادب پارسی و آثار آنان، با نثری زیبا و روان و آسان فهم. در بخش نخست آن از سعدی و گلستان او سخن آمده و در فضیلت او نوشته شده است:
«ادبیات فارسی دری در سده دهم میلادی( چهارم هجری) در خراسان برآمد. سعدی شاعر بزرگ این قلمرو است. پدر او مسلمانی نیک بود و فرزند کوچک خود را قرآن آموخت. گویا سعدی حدود ده سال در بغداد ماند و دانش آموخت. در سال 1258م.(656هـ)مغولان به بغداد تاختند و خلیفه المستعصم کشته شد. سعدی از این واقعه متأثر شد و قصیده ای در مرگ او گفت. مغولان بسیاری از بزرگان و نیکمردان را کشتند، و این فتنه سعدی را تکان داد.
«سعدی سفرهای بسیار کرد، اما همچون دیگر جهانگردان مسلمان، و از آن میان ابن بطوطه و ابن حوقل، سفرنامه ننوشت، بلکه حاصل یافته ها و تجربه های خود را در دو کتاب گلستان و بوستان آورد. او طی بیست سال سفر در اقصای عالم،‌13 بار به حج رفت. وی به قناعت و درویشی می زیست و سفر می کرد. مردی ادیب و عربی دان، وارد به احکام شرع، دارای نبوغ شاعری و عارف پیشه بود. شاعر به دنیا آمده بود. زندگی این دنیا را خوار نمی داشت و ترک دنیا نگفت. در مدح و قدح کسان هم نسرود و از خدمت ولینعمتی به دستگاه ممدوحی دیگر نرفت. همه عمر با مردم و میان مردم گذراند و کوشید تا آنان را به راه راست رهنمون شود.»
8- در همان سال 1964 کتاب دیگری از استاد فقید گاموء رِی ایچی، منتشر شد، با عنوان پروُشیا-نو- شی جین(38) یا شاعران ایران(نشرِ کینوکوُنیا- شوتن)(39). در مقدمه ای که نویسنده بر این کتاب نوشته از ترجمه خود از گلستان در سال 1953 یاد آورده و افزوده است:« تحقیق در زبان و ادب پارسی دری در ژاپن هنوز در آغاز راه است.»
استاد گاموء در این کتاب در معرفی گلستان و بوستان سعدی چنین نگاشته است:
«... بوستان یک سالی پیش از گلستان تصنیف شد.
«بوستان یادداشتهایی از زندگی سعدی است، حاوی حکایات فراوان، و گنجینه ای از داستانها است. هر اثر این شاعر و نویسنده، هدف و غایتی دارد. او در پی بیان عقیده و اثبات نکته خویش است. سعدی در سفرهایش تجربه های گوناگون فراوان اندوخته بود. هنر او تعلیم اخلاق عملی است.
«بوستان، ‌بیان ساده مطالب و نکته های منظور است، و زبان آن نرم و نغز. شیوه کلام آن به دل می نشیند، اندیشه و محتوایی یکدست و کمتر اغراق آمیز، و ترکیبِ‌ سخنی ساده و طبیعی دارد.
«بوستان و گلستان» آثاری است که سعدی در پنجاه سالگی، در سن بارآمدگیش، آفرید. این هر دو سرشار از خردی والا و به سخنی نغز و هنرمندانه است، با بیانی نافذ و بینشی ثاقب. در این هر دو اثر، با آنکه سعدی پس از پنجاه سالگیش به قلم آورد، شور جوانی موج می زند.»(40)
9- پرفسور کوُرویاناگی تسوُنه ئو(41)، محقق آشنا به ادب پارسی و استاد پیشین دانشگاه مطالعات خارجی توکیو در کتاب پُروشیا بوُنگی شی چوء(42)(روح و جوهر ادب پارسی)، که در سال 1977 از سوی بنگاه انتشاراتِ کوندو شوُپانشا(43) منتشر شد.‌ در اینجا پس از تاریخچه ای درباره گلستان و ترجمه آن به ژاپنی، از زمانه پرآشوب سعدی و زندگی پرماجرای او یاد شده، و آمده است:
«سعدی شاعری است منادی اخلاق عملی. او در کودکی پدر را از دست داد. در جوانی به بغداد رفت و در نظامیّه درس خواند... به شهاب الدین سهروردی، عارف بزرگ، برخورد و در محضر او با تصوّف آشنا شد. کتاب بوستان را در سال 1257(655هـ)و گلستان را در حدود 1258(656هـ) به انجام رساند. تا این هنگام بیست سال در سفر گذرانده و در جامه درویشان به هند و آسیای میانه، عراق عرب و شام و عربستان و مصر و شمال افریقا و جاهای دیگر رفته بود. زیارت حج نیز گزارد. در این سیر آفاق و انفس، به مردم گوناگون برخورد... بوستان و گلستان سعدی بسیار پرآوازه شد و او را نامورترین شاعر سده سیزده(‌قرن هفتم هجری) ساخت. وی مانده عمر را در شیراز در آرامش گذراند.
«اروپاییان در سده هفده میلادی گلستان را شناختند، ‌و ترجمه هایی از آن به لاتینی و زبانهای دیگر اروپا شد. در ژاپن نیز استاد ساوائه ئی زوء و استاد گاموء رِی ایچی این کتاب را ترجمه کردند.
«چنانکه در کتاب شاعران ایران نوشته استاد گاموء آمده است،‌ سعدی انواع شعر (غزل و قصیده و...) سرود. حال و هوای غزلهای او با اشعار عرفانی رومی(مولوی)تفاوت دارد. سعدی در غزلهای خود عشق و احساس و انسان دوستی را بیان کرده.. و در ستایش ممدوحان به راه مبالغه نرفته است. گلستان در وصف بهشت(یا دنیای خیالی) نیست،‌ بلکه تصویر حال جامعه ایران و واقعیت زندگی ایرانیان است. گلستان از سده های میانه محبوب ترین کتاب برای ایرانیان بوده، و چنانکه یان ریپکا ایرانشناس اروپایی گفته است، ایرانیان می توانند سیما و منش راستین خود را در این کتاب ببینند.»
10- استاد گاموء رِی ایچی در سال 1978 درگذشت. در بزرگداشت یاد و نام او، در دهمین سالگرد مرگش دوستان و شاگردان پیشین وی یادنامه ای فراهم کردند با عنوان «گاموء ری ایچی سِنسی کینن رونشو»(44)(یادنامه استاد گاموء ری ایچی) که در سال 1987 به وسیله بخش هند و پاکستانی دانشگاه مطالعات خارجی توکیو منتشر شد. این یادنامه مجموعه ای است از نوشته های ماندنی استاد گاموء، و از آن میان مقاله هایی در حال و آثار «سعدی شیرازی»(که پیشتر در کتاب مردان ادب عرب و ادب پارسی تألیف مشترک استاد گاموء و استاد کورویاناگی آمده بود) و نیز یادداشتها و مقاله هایی، ‌بیشتر خاطره مانند، که دوستان و نزدیکانش به یاد او نوشته یا به وی اهداء کرده اند. از این میان نوشته زنده یاد استاد اونو موریو(45) ایران پژوه و محقق جامعه شناسی روستایی، که نگاهی تازه به گلستان دارد، خواندنی است. استاد اونو موریو(46)که داماد استاد فقید گاموء بود، در مقاله اهدایی خود نوشته است.
«من گاموء را «اوتو- سان»(پدر)خطاب نمی کردم، هرچند که او پدر همسرم بود. پیش او کمی حُجب حضور داشتم. گویا فارسی را نزد معلمی هندی درس گرفته بود. می دیدم که با چه دقتی متون فارسی را می خوانَد. اهل لفّاظی و عبارت پردازی هیچ نبود، ‌و مطلب را برای خوشایند خواننده رنگ و لعاب نمی داد. همّت خود را بر یاد دادن زبان شبه قاره و پژوهش در آثار سعدی نهاده بود.
«از گلستان پژوهی او خاطره ای دارم. در سال 1966 که در تهران بودم، گاموء که به مجلسی علمی در آنجا دعوت شده بود به ایران آمد. او را برای گردش به شیراز و در آنجا به آرامگاه سعدی بردم. او در سالهای پیش از جنگ هم سفری به ایران آمده، اما هنوز به شیراز نرفته بود، و شوق دیدن آنجا را داشت. خوشحال بود که این فرصت را یافته است. با هم که برابر سنگ مزار سعدی ایستادیم دیدم که سر پایین گرفته و چشمانش پر از اشک است.
«در سال 1978، پیش از انقلاب اسلامی، که در تهران بودم گلستان سعدی را پیش آشنایی ایرانی که طلبه علوم دینی بود می خواندم. ترجمه گاموء از گلستان را بارها خوانده ام،‌ و می دانم که او عمر خود را همه در کار تحقیق در آثار سعدی، و به طور کلی، ادب فارسی گذاشت، و می دیدم که با چه دشواریها و با سخت کوشی راه را دنبال می کرد.
«در آن سالها حال و احساسی تازه در دل یافتم و خود را به گاموء نزدیک تر دیدم. اکنون با مردمی از روستاهای ایران آشنا و دوست شده و چندی با آنها زندگی کرده بودم، و برایم پیدا می نمود که گلستان امروز هم در فکر و دل ایرانی زنده و تازه است.
«توضیح و تعبیر آن طلبه ایرانی از سخن گلستان برایم گیرایی داشت. می دیدم که درک و دریافت او از این اثر با آنچه که گاموء داشت تفاوت دارد. گاموء‌ مردی بود زاده دوره میجی( سالهای سلطنت امپراتور میجی، از 1867 تا 1912م) و بار آمده با آیین بودا و اندیشه کنفوسیوس، و با این زمینه فکری دل به سعدی بسته بود. گمان می کنم که اندیشه و سخن سعدی خوب می تواند با اقتضای زمانه سازگار شود.
«گاموء شیفته آثار سعدی بود؛ اما من چنین می دیدم که حکایات گلستان مردمی پایبند امیال و شهوت و ثروت را تصویر می کند؛ کسانی که سیاست بازی و سوداگری خوب می دانند. این دولتمردان و کاسبکاران در گلستان به سیمای مردانی میانسالند،‌ با چهره ای سرخ و سمین. می دانیم که سعدی ترکِ دنیا و امیال این جهانی نکرد، و از شور و هواهای نفسانی خود هم سخن گفته است.
«به گمانم گاموء به این عوالم بی اعتنا بود، و پول برایش چندان اهمیت نداشت.(در ایران) دیدم که گلستان را باید به راه تازه ای بفهمم،‌ متفاوت از شرح و تعبیری که گاموء به دست داده است. فکر کردم که باید ترجمه تازه ای از گلستان به ژاپنی بشود. این اندیشه و احساسم گونه ای ردّ و انکار است، همچون رفتار فرزندی نافرمان نسبت به پدر. اما (گاموء در گذشته و) دیگر کسی نمانده بود که بخواهم به معارضه با او برآیم.
«او اکنون گهگاه به خوابم می آید، اما هرگز پشت سر را نگاه نمی کند، و رو به سویم نمی گرداند. همچنان که آهسته گام برمی دارد، به دنبالش می روم.»(47).

منابع سعدی شناسی به ژاپنی(به ترتیب تاریخ انتشار)

1)Araki Shigeru,Perushiya Bunkakushiko,Iwonomi-shoten,Tokyo,1922.
2)Kato choka,Bara-en,Shinko-sha,Tokyo,1922.
3)Tokuzawa Ryotan,Iran Monogatari,Meguro-shoten,tokyo,1943.
4)Takase Kowashi(Chiyose),Sa di Bara-en,Nishimura-shoten,Tokyo,1948.
5)Sawa Eizo,Golestan,Iwanami-shoten,Tokyo,1951.
6)Gamo Rei-ichi,Bara-en,Tokyo Gai Dai,Tokyo,1953.
7)Gamo Rei-ichi,Iran Chuo Sei-no-Kyoyo Monogatari,Heibun-sha,Tokyo,1964.
8)Gamo Rei-ichi,Perushiya-no-Shijin,Kinokuniya-shoten,Tokyo,1964.
9)Kuroyanagi Tsuneo,Perushiya Bungei Shicho,Kondo-shuppansha,Tokyo,1977.
10)Gamo Rei-ichi Sensei Kinen Ronshu,Tokyo Gai Dai,Tokyo,1987.

پی نوشت ها :

1. پژوهشهای ایران شناسی، جلد سیزدهم، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، تهران 1381.
2. در ذکر نامهای ژاپنی در این نوشته، به رعایت رسم معمول در ژاپن، نخست نام خانوادگی و سپس نام کوچک آورده شده است.
3. Meiji
4. یوشیدا ماساهارو، سفرنامه...، ترجمه و تحقیق هاشم رجب زاده، نشر آستان قدس، 1373، صص 12-211.
5.Araki shigeru
6.Columbia
7. A.V.Williams Jackson خاورشناس امریکایی، در گذشته 1938م، تحصیلات اولیه خود را در آلمان به پایان برد و در باب تاریخ و اصول دین زردشت و زبان اوستایی و فرهنگ ایران قدیم مهارت تام یافت و در دانشگاه کلمبیا(نیویورک) استاد زبانهای هندوایرانی و فرهنگ ایران بود و به ایران نیز سفر کرد. از آثار مهم او: زردشت، پیامبر قدیم ایران Zoroaster,the Prophet of Ancient Iran، و تتبعات زردشتی Zoroastrian Studies و ایران در گذشته و حالPersia,Past and Present است.(فرهنگ معین، اعلام).
8.Perushiya Bungkushiko
9.نشر ایوانامی- شوتن( Iwanami-shoten)، 1922م.
10.Gamo Rei-ichi
11.Kato-Choka
12.Bara-en
13.Shinko-sha
14.مقدمه کاتو، بر ترجمه او از گلستان،‌صص 7 تا 11.
15.Kasei.
16.Kaibara Ekiken (1714-1630). او در چیکوُزن Chikuzen(ایالت فوکوئوکا Fukuokaی کنونی) زاده شد. در سال 1657 به کیوتو رفت و در مجلس درس یاماساکی آنزای Yamasaki Ansai حاضر شد و نیز در درس کینوشیتا جوُنان Kinoshita Junan. پس از سه سال،‌خود شروع به درس دادن کرد و بیش از یکصد رساله در زمینه اخلاقیات کنفوسیوسی به شیوه ای ساده و روان نگاشت. نوشته های او رواج و زمینه قبول فراوان یافت. در رساله ای به نام تای گیروکوُ Taigiroku(تشکیک) که معروف ترین نوشته اوست مخالفتهایی را که علیه اصول کنفوسیوسی در ذهنش پیدا شده بود بیان کرده است(نقل از مأخذ زیر):
E.Papinot;Historical and Geographical Dictionary of Japan,Charles E.Tuttle,Tokyo,1972.
17. همانجا.
18.ص 6.
19. (شماره 8 در فهرست منابع، در پایان این مقاله).
20. Tokuza Ryotan
21.Iran Monogatari
22.Meguro-shoten
23.Stanford
24.ص 93.
25. ص 121.
26.Takase Kowashi
27.Chiyoshi
28.Sa'di Bara-en
29.Nishimura-shoten
30.رک: منابع این مقاله، ش 8، ص 7.
31.Sawa Eizo
32.Iwanami-shoten
33.در: پروشیا-نو- شی جین Perushiya-no-Shijin ص 9.
34.Gamo Rei-ichi
35.Bara-en
36.Iran Chuo Sei-no-Kyomo Monogatari
37.نشر هیبونشا Heibun-sha توکیو.
38.Perushiya no Shijin
39.Kinokuniya shoten
40. صص 50 تا 54.
41.Kuroyanagi Tsuneo
42.Perushiya Bungei Shicho
43.Kondo-syuppansha
44.Gamo Rei-ichi Sensei Kinen Ronshu
45.Ono Morio
46. برای شرح کوتاه احوال استاد اونو بنگرید به پیش سخن داستان« مهمانی خداحافظی»(ترجمه بخشی از کتاب وی)در: کلک، شماره 65(مرداد 1374)، صص 150 تا 152، و پیشگفتار کتاب خیرآبادنامه از هم او، ترجمه هاشم رجب زاده، نشر دانشگاه تهران، زمستان 1376.
47. برای بحث و سخنی درباره اندیشه سعدی و آثار آن بنگرید به مقاله انتقادی استاد مهدی محقق بر کتاب دشتی، قلمرو سعدی، در: مجله راهنمای کتاب،‌ شماره دوم سال سوم، از ص 222، و همان، در تألیف مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ج6، بخش اول، ‌تهران 1363، صص 113 تا 119.

منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (1386)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.