![پادشاهان فوتبال پادشاهان فوتبال](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/0034535.jpg)
این باشگاه با نام باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۸۹۹ توسط عدهای سوئیسی، انگلیسی و اسپانیایی و به رهبری خوان گمپر تأسیس شد. بارسا به نوعی، نهادی برای ترویج فرهنگ کاتالان و کاتالانیسم است و از این رو عبارت «فراتر از یک باشگاه» (به کاتالانی: Més que un club) را به عنوان شعار خود انتخاب کردهاست. سرود رسمی باشگاه، اثر جوزپ ماریا اسپیناس است که El Cant del Barça نام دارد.
باشگاه فوتبال بارسلونا با ۲۱ عنوان قهرمانی در لالیگا، ۲۵ قهرمانی در کوپا دل ری، ۱۰ قهرمانی در سوپرجام اسپانیا و ۲ قهرمانی در کوپا دی لالیگا، بعد از رئال مادرید پرافتخارترین تیم اسپانیا است. بارسلونا تنها تیمی است که از سال ۱۹۵۵ تا ۲۰۱۱ در جام باشگاههای اروپا حاضر بودهاست. افتخارات بارسلونا در اروپا شامل ۴ قهرمانی در لیگ قهرمانان، ۴ قهرمانی در سوپرجام اروپا، ۴ قهرمانی در جام در جام اروپا و ۲ قهرمانی در جام لاتین میشود. در سال ۲۰۰۹، بارسلونا موفق شد اولین باشگاهی باشد که سهگانه لا لیگا، کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. همچنین تنها تیمیست که توانسته ششگانه جامها را فتح کند. بارسلونا را میتوان یکی از موفقترین تیمهای حاضر در اروپا دانست.[۸]
همانگونه که از شعار باشگاه «فراتر از یک باشگاه» بر میآید این باشگاه تنها به فوتبال محدود نبوده و برخلاف باشگاههای ورزشی شمال آمریکا به ورزشهای دیگر و حتی به ایفای نقشی فرهنگی نیز میپردازد.[۹] باشگاه فوتبال بارسلونا علاوه بر فوتبال شامل ۱۴ رشته ورزشی دیگر است که چهار رشته آن شامل بسکتبال، فوتسال، هندبال و اسکیت هاکی جزو تیمهای حرفهای به حساب میآیند.[۱] باشگاه فوتبال بارسلونا نقشی تاریخی به عنوان یک نماد ملی گرایی کاتالانها بازی کرده است. بهعنوان مثال در زمان دیکتاتورى فاشیستی ژنرال ریورا که به مقابله با ملی گرایی کاتالانها پرداخته بود، ممنوعیتی شش ماهه بر این باشگاه تحمیل شده و سپس عنوان باشگاه تغییر داده شد. علیرغم اینها باشگاه بارسلونا به عنوان نمادی از هویت منطقهای و مطالبه ارزشهای دموکراتیک کاتالانها درآمد. باشگاه٬ نام اولیهاش را تنها پس از مرگ فرانکو در سال ۱۹۷۵ بهدست آورد.[۹]
تاریخچه
نوشتار اصلی: تاریخچه باشگاه بارسلونا
تأسیس باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۲۲–۱۸۹۹)اعضای تیم در سال ۱۹۰۳
خوان گمپر
در ۲۲ اکتبر سال ۱۸۹۹ میلادی، هانس گمپر تمایل خود را به صورت آگهی در روزنامه لوس دپورتس برای تأسیس باشگاه فوتبال اعلام کرد. در ۲۹ نوامبر همان سال در جلسهٔ خیمناسیو سوله نتایج مثبتی حاصل شد و در نهایت یازده بازیکن شامل واتر وایلد، لوئیس دی اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو کونزله، اوته مه یر، انریک دوکال، پره کبوت، کارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ویلیام پارسونز جذب شدند و باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد.[۱۰] بارسلونا شروع موفقیت آمیزی در مسابقات ملی و منطقهای نظیر مسابقات فوتبال کاتالونیا و کوپا دل ری داشت. در ۱۹۰۲ میلادی باشگاه اولین جام خود، کوپا ماکایا را بالای سر برد و نیز در همان سال در فینال اولین دوره کوپا دل ری به مصاف بیزکایا رفت که ۱ – ۲ مغلوب شد.[۱۱] در ۱۹۰۸ میلادی، درحالی که باشگاه در شرایط مالی سختی قرار داشت و جز قهرمانی در مسابقات فوتبال کاتالونیا در ۱۹۰۵ میلادی تا آن زمان نتوانسته بود پیروزی دیگری به دست آورد، خوان گمپر به عنوان ریاست باشگاه برگزیده شد. گمپر در ۵ دوره متفاوت، در بین سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۵، ریاست باشگاه را بر عهده داشت، و مجموعاً حدود ۲۵ سال را در خدمت باشگاه گذراند. از مهمترین دستاوردهای وی میتوان کمک به بارسا برای به دست آوردن ورزشگاه اختصاصی را خاطر نشان کرد.[۱۲]در ۱۴ مارس ۱۹۰۹ میلادی، بارسلونا به ورزشگاه اینداستریا که بزرگتر بود و ۸٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت، نقل مکان کرد. از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ میلادی، بارسلونا در جام پیرنه شرکت کرد و به عنوان بهترین تیم لانگیدوک، میدی، ناحیه آکیتن، باسک و کاتالونیا انتخاب شد. در آن زمان شرکت کردن در این رقابتهای آزاد برای تیم بسیار مفید بود.[۱۳][۱۴] در همین دوره زبان رسمی باشگاه از کاستیلن به کاتالونیایی تغییر کرد و تیم بهتدریج به یکی از نمادهای مهم کاتالونیا تبدیل شد، تاجایی که برای بسیاری از طرفداران، حمایت از تیم بیشتر به واسطهٔ جایگاه اجتماعی آن و نه بازی خود تیم اهمیت داشت.[۱۵]
گمپر، جک گرینول را به عنوان اولین مربی تمام وقت بارسلونا انتخاب کرد.[۱۶] وی همچنین تلاشهایی برای افزایش تعداد اعضای باشگاه انجام داد، به طوری که در سال ۱۹۲۲ میلادی، تعداد اعضای باشگاه به بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر افزایش یافت. این افزایش اعضا به لحاظ مالی تیم را قادر به تهیه ورزشگاه جدید ساخت. در نهایت باشگاه به ورزشگاه لس کورتس که در همان سال افتتاح شده بود، نقل مکان کرد.[۱۷] ورزشگاه جدید ۲۲٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت که بعدها به ۶۰٬۰۰۰ نفر هم رسید.[۱۸] در دوران گمپر، تیم فوتبال بارسلونا موفق شد یازده بار مسابقات فوتبال کاتالونیا، شش بار کوپا دل ری و چهار بار کوپا دی پیرنه را فتح کرده و نخستین «عصر طلایی» خود را تجربه کند.[۱۱][۱۲]
ریورا٬ جمهوری خواهی و جنگ داخلی (۱۹۵۷–۱۹۲۳)
بمباران هوایی بارسلون در ۱۹۳۸در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۵، جمعیت حاضر در یکی از مسابقه در حرکتی خودجوش برای اعتراض به دیکتاتوری میگوئل پریمو ده ریورا سرود ملی را هو کردند که در پی آن حکومت در واکنش به این عمل ورزشگاه را شش ماه تعطیل کرد و گمپر نیز مجبور به کنارهگیری از ریاست باشگاه شد.[۱۹] همزمان با حرکت باشگاهها به سوی حرفهای شدن، مدیران بارسلونا نیز در ۱۹۲۶ اولین گام را در این مسیر نهادند.[۱۷] در ۱۹۲۸، بارسلونا پیروز جام اسپانیا شد، در مراسم اهدای جام ترانهٔ اودا اِ پلاکتو از رافائا آلبرتی یکی از اعضای اصلی گروه «نسل ۲۷» در وصف عملکرد قهرمانانه دروازهبان بارسا خوانده شد.[۲۰] در ۳۰ ژوئیه ۱۹۳۰، بنیان گذار باشگاه، خوان گمپر، بعد از دورهای افسردگی به واسطهٔ مشکلات شخصی و اقتصادی اقدام به خودکشی کرد.[۱۲]
اگرچه بارسلونا با بازیکن سرشناسی چون جوزپ اسکولا به کار خود ادامه میداد، باشگاه به دلیل کشمکشهای سیاسی که جامعه ورزشی را به کلی تحت شعاع قرار داده بود، وارد دورهای از افت شد.[۲۱] باوجود کسب قهرمانی در سالهای ۱۹۳۰، ۱۹۳۱، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸[۱۱] در مسابقات کاتالونیا، بارسلونا هیچ موفقیتی در سطح ملی (بجز عنوان بحث برانگیز ۱۹۳۷) به دست نیاورده بود. یک ماه پس از شروع جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۶، برخی از بازیکنان بارسلونا و اتلتیک بیلبائو داوطلب خدمت سربازی در جمع افرادی شدند که در مقابل شورشیان نظامی میجنگیدند.[۲۲] در ۶ اکتبر همین سال جوزپ سانیول، مدیر باشگاه و از اعضای حامی حزب سیاسی استقلال طلب، توسط سربازان فالانژ در نزدیکی گواداراما به قتل رسید.[۲۳] در تابستان ۱۹۳۷، تیم به اردوی مکزیک و ایالات متحده رفت. این اردو اگرچه به لحاظ مالی باشگاه را در امان نگه میداشت، اما نیمی از تیم به دنبال پناهندگی در کشورهای فرانسه و مکزیک بودند. در ۱۶ مارس ۱۹۳۸، بارسلونا مورد بمباران هوایی قرار گرفت که به کشته شدن ۳۰۰۰ تن انجامید و دفتر باشگاه نیز از این بمباران در امان نماند.[۲۴] کاتالونیا چند ماه بعد به تصرف در آمد. باشگاه به نماد نافرمانی کاتالانیسم تبدیل شد و در پیمحدودیتهای ایجاد شده اعضای آن به ۳٬۴۸۶ نفر کاهش یافت.[۲۵] پس از جنگ داخلی، پرچم کاتالونیا ممنوع اعلام شد و تیمها از استفاده از نامهای غیراسپانیایی نیز منبع شدند. این اقدام باشگاه را مجبور به تغییر نام به (به اسپانیایی: Club de Fútbol Barcelona) و حذف پرچم کاتالونیا از لباس تیم کرد.[۱۸]
در ۱۹۴۳، بارسلونا در نیمه نهایی مسابقات کوپا دل جنرالیسمه به مصاف رئال مادرید رفت. دیدار رفت دو تیم در لس کورتس با نتیجه ۳–۰ به نفع بارسلونا پایان یافت. پیش از بازی برگشت، اعضای تیم بارسلونا با رئیس امنیت دولت فرانسیسکو فرانکو دیدار داشتند و او به آنها یادآوری کرد که تنها به علت سخاوتمندی رژیم آنها امکان بازی کردن را دارند. در بازی برگشت رئال مادرید با نتیجه ۱۱–۱ بارسلونا را شکست داد.[۲۶] علیرغم فشارهای سیاسی آن زمان، بارسلونا در ده ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ توانست موفقیتهای قابل توجهی را کسب کند. بارسا با مربیگری جوزپ سامیتیر و بازیکنانی چون سزار، آنتونی رامالتس و خوان ولاسکو در سال ۱۹۲۹ توانست برای اولین بار قهرمان لا لیگا شود. این عنوان را توانست در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ نیز به دست آورد. همچنین در سال ۱۹۴۹ توانست برای اولین بار کوپا لاتین را فتح کند. در ژوئن ۱۹۵۰ باشگاه قرار دادی با لادیسلائو کوبالا بست، او یکی از افراد تاثیر گذار در بارسلونا بود.
در یکشنبه بارانی سال ۱۹۵۱، انبوهی از جمعیت پس از پیروزی ۲–۱ در برابر سانتاندر، ورزشگاه لس کورتس را بدون استفاده از تراموا ترک کردند که شگفتی مسئولین حکومتی را برانگیخت. در آن زمان در بارسلون کارکنان تراموا اعتصاب کرده بودند و این حمایت از جانب طرفداران بارسلون از حرکت آنان صورت گرفت. رویدادهایی از این قبیل چهرهای متفاوت از باشگاه یا تعلق آن به فراتر از کاتالونیا را نشان میداد.[۲۷] بسیاری در اسپانیا باشگاه را مدافع حقوق بشر و آزادی میدانستند.[۲۸]
بارسلونا توانست با مربیگری فردیناند دائوییک و بازی لادیسلائو کوبالا در سال ۱۹۵۲ پنج عنوان قهرمانی مختلف شامل لا لیگا، کوپا دل جنرالیسمه (یا همان کوپا دل ری)، کوپا لاتین و کوپا اوا دوارته و کوپا مارتینی روسی را بالای سر ببرد. همچنین در ۱۹۵۳ نیز توانست مجدداً لا لیگا و کوپا دل جنرالیسمه را فتح کند.[۱۸]
باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۷۸–۱۹۵۷)
تاریخچه
ورزشگاه باشگاه بارسلونا، نیوکمپ که با حمایتهای مالی هواداران در سال ۱۹۵۷ ساخته شد.
بارسلونا با مربیگری هلنیو هررا و لوییز سوارز جوان (بازیکن سال فوتبال اروپا در ۱۹۶۰) و دو بازیکن مجارستانی به توصیه کوبالا با نامهای ساندور کوچیس و زولتان زیبور توانست دو عنوان ملی دیگر در سال ۱۹۵۹ و لا لیگا و جام بین شهری را در ۱۹۶۰ کسب کند. در ۱۹۶۱ بارسلونا اولین باشگاهی بود که توانست رئال مادرید را در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا شکست دهد، اما در فینال با نتیجه ۳–۲ مغلوب بنفیکا شد.[۲۹][۳۰][۳۱]
کار ساخت ورزشگاه نیوکمپ در سال ۱۹۵۷ به پایان رسید و این بدین معنا بود که باشگاه مقداری پول برای خرید بازیکنان جدید داشت. دهه ۱۹۶۰ موفقیتهای کمتری برای باشگاه به همراه داشت و لا لیگا کاملاً در دست رئال مادرید بود.[۳۱] از جنبههای مثبت دهه شصت میتوان به ظهور بازیکنانی چون جوزپ فوسته و کارلس رکساچ و پیروزی باشگاه در کوپا دل جنرالیسمه در ۱۹۶۳ و جام بین شهری در ۱۹۶۶ اشاره کرد. همچنین بارسلونا توانست رئال مادرید را در فینال کوپا دل جنرالیسمه در ورزشگاه برنابئو در حالی که فرانکو بازی را تماشا میکرد، شکست دهد و بخشی از اقتدار سابق خود را به نمایش بگذارد. با پایان یافتن دوره دیکتاتوری فرانکو در ۱۹۷۴، نام باشگاه به نام اصلیش تغییر کرد، طراحی تاج آن به شکل اولیهاش برگردانده شد و دوباره حروف اصلیش را به دست آورد.[۳۲]
فصل ۱۹۷۳–۱۹۷۴ شاهد حضور یوهان کرایف بود که برای ثبت یک رکورد جهانی به مبلغ ۹۲۰ هزار پوند از آژاکس خریداری شد.[۳۳] یوهان کرایف در مصاحبهای با یکی از خبرگزاریهای اروپا گفت:«من بارسلونا را به رئال مادرید ترجیح دادم زیرا نمیتوانم برای تیمی بازی کنم که با فرانکو ارتباط دارد.» و این مصاحبه خیلی سریع او را به چهره محبوب هواداران بارسا تبدیل کرد و زمانی که وی نام فرزندش را یوردی، یک نام محلی کاتالانی گذاشت، بر میزان این محبوبیت افزوده شد.[۳۴] یوهان کرایف به همراه بازیکنان خوب دیگری چون خوان مانوئل آسنسی، کارلس رکساچ و هوگو سوتیل به باشگاه کمک کردند تا بتواند بعد از دهه ۱۹۶۰ با شکست ۵–۰ رئال مادرید در سال ۱۹۷۴ قهرمان لالیگا شود.[۳۵] یوهان کرایف در ۱۹۷۳ در اولین دوره حضورش در بارسا به عنوان بهترین بازیکن سال اروپا برای بار دوم انتخاب شد، او در سال ۱۹۷۱، زمانی که برای آژاکس بازی میکرد توانسته بود این عنوان برای اولین بار کسب کند، همچنین برای بار سوم در سال ۱۹۷۴ درحالی که همچنان برای بارسلونا بازی میکرد مجدداً این عنوان را تصاحب کرد.[۳۶]
نونیز و ثبات در مدیریت (۲۰۰۰–۱۹۷۸)
دیهگو مارادونا در حال بازی برای بارسلونادر سال ۱۹۷۸ جوزپ لوییس نونیز در انتخاباتی توسط اعضای باشگاه به عنوان مدیر جدید انتخاب شد. این تصمیم بسیار نزدیک و متصل به گذار اسپانیا در مسیر دموکراسی و پایان یافتن دیکتاتوری فرانکو در سال ۱۹۷۴ بود. هدف اصلی نونیز ارتقا دادن بارسا به سطح یک باشگاه جهانی از طریق ثبات بخشیدن به آن در زمین و خارج از آن بود. وی به توصیه کرایف، آکادمی جوانان بارسلونا، لا ماسیا را در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۹ تأسیس کرد.[۳۷] دوره ریاست او ۲۲ سال به طول انجامید و بر بارسلونا تاثیر بسازایی گذاشت. از زمان نونیز سیاستهای سختگیرانهای برای دستمزد و نظم و انضباط به جا ماندهاست.[۳۸][۳۹]
در ۱۶ مه ۱۹۷۹ بارسلونا با شکست ۴–۳ فورتونا دوسلدورف در مقابل بیش از ۳۰٬۰۰۰ طرفدار بارسلونایی که برای دیدن بازی به بازل سوئیس آمده بودند، توانست برای اولین بار جام در جام اروپا فتح کند. در ۱۹۸۲ مارادونا با قراردی به مبلغ ۵ میلیون پوند از بوکا جونیورز خریده شد و دهمین رکورد جهان از حیث مبلغ قرار داد رقم خورد.[۴۰] در پایان فصل ۱۹۸۳–۱۹۸۲ بارسلونا توانست با مربیگری منوتی، رئال مادرید را شکست دهد و قهرمان کوپا دل ری شود. حضور مارادونا در بارسا دیری نپایید و او بارسلونا را برای پیوستن به ناپولی ترک کرد. در آغاز فصل ۱۹۸۵–۱۹۸۴ تری وینابلز به عنوان مربی انتخاب شد و توانست لا لیگا را با هافبک برجستهٔ آلمانی، برند شوستر فتح کند. در فصل بعدی او تیم را به مرحله فینال جام باشگاههای اروپا برد که در ضربات پنالتی بارسا مغلوب استوا بخارست شد و عنوان نایب قهرمانی را کسب کرد.[۳۸]
پس از جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ باشگاه گری لینکر آقای گل آن رقابتها را از باشگاه اورتون خرید و با دروازهبان آندونی زوبیزارتا قرار دادی طولانی بست. اما تیم در حالی که شوستر در محرومیت به سر میبرد نتوانست موفقیتهای زیادی کسب کند. وینابلز در آغاز فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۷ از بارسا اخراج و لوییس آراگونز جانشین او شد. تمرد بازیکنان از نونیز در رویدادی که به هسپریا موتینی شهرت دارد در همین فصل رخ داد و این فصل با پیروزی ۱–۰ در مقابل رئال سوسیداد در فینال کوپا دل ری به پایان رسید.[۳۸]
یوهان کرایف برنده چهار عنوان قهرمانی لا لیگا با بارسلونا در سمت مربی
در سال ۱۹۸۸ کرایف به عنوان سرمربی به باشگاه بازگشت و به زبان سادهتر یک تیم رویایی جمع کرد. در حالی که باشگاه با ستارههای بینالمللی چون روماریو، رونالد کومان، میشل لادروپ و هریستو استویچکوف قرار داد داشت، او ترکیبی از بازیکنان اسپانیایی چون خوزه ماری باکرو، جوزپ گواردیولا و تکسیکی بگیریستین را به زمین میبرد.[۴۱] بارسا زیر نظر یوهان کرایف توانست چهار عنوان قهرمانی لالیگا را بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ پی در پی کسب کند. در رقابتهای اروپایی نیز با شکست سمپدوریا در فینال جام در جام اروپا ۱۹۸۹ و لیگ قهرمانان اروپا ۱۹۹۲ هر دو عنوان قهرمانی را به دست آورد. همچنین بارسا کوپا دل ری در سال ۱۹۹۰، سوپر جام اروپا در سال ۱۹۹۲ و سه سوپر جام اسپانیا را نیز ازآن خود کرد. یوهان کرایف با ۱۱ عنوان قهرمانی، موفقترین مربی باشگاه تا به امروز بوده و با ۸ سال مربیگری پی در پی بیشترین مدت باقیماندن در سمت مربیگری باشگاه را داراست.[۴۲] بخت یوهان کرایف در فینال دو فصل آخر مربیگریش برگشت و کسب نتایج ضعیف اسباب اخراج او توسط نونیز را فراهم کرد.[۳۸]
بابی رابسون جایگزین کرایف شد و تنها در فصل ۱۹۹۷–۱۹۹۶ در این سمت باقیماند. او رونالدو را از پیاسوی خرید و توانست سه جام کوپا دل ری، سوپر جام اسپانیا و جام در جام اروپا را برای باشگاه به ارمغان آورد. حضور رابسون تنها یک راه حل کوتاه مدت بود تا لوئیس فن خال بتواند به باشگاه بپیوندد.[۴۳] رونالدو نیز چون مارادونا برای مدت کوتاهی در باشگاه ماند و سپس به اینتر میلان پیوست. به هرشکل ستارگان تازهای چون لوییس فیگو، پاتریک کلایورت، لوییز انریکه و ریوالدو در باشگاه ظاهر شدند و بارسا هر دو جام کوپا دل ری و لا لیگا را در سال ۱۹۹۸ بالای سر برد. در ۱۹۹۹ ریوالدو به عنوان چهارمین بازیکن بارسلونا توانست عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال اروپا را کسب کند. علیرغم تمام این موفقیتها داخلی، عدم پیروزی بارسا در فینال لا لیگا ۲۰۰۰ که سبب قهرمانی رئال مادرید شد، استعفای نونیز و فن خال را در پی داشت.[۴۳]
رفتن نونیز و آمدن لاپورتا (۲۰۱۰–۲۰۰۰)
خوان لاپورتا در حال مصاحبه با خبرنگاران در سال ۲۰۰۹رفتن نونیز و فن خال از باشگاه قابل مقایسه با پیوستن لوییس فیگو به رئال مادرید نبود، فیگو نه تنها کاپیتان دوم تیم بلکه به عنوان قهرمانی قابل ستایش نزد هواداران بارسا شناخته میشد، تاجایی که بسیاری از کاتالونیاییها او را از خودشان میدانستند. هواداران بارسا که از تصمیم پیوستن فیگو به رقیب دیرینه خود بسیار ناراحت بودند، این ناراحتی را با استقبال خشمآلود خود از حضور فیگو در نیوکمپ نشان میدادند، حتی در اولین حضور او در نیوکمپ به سمتش یک کله خوک و شیشه پر ویسکی پرتاب کردند.[۴۴] در سال ۲۰۰۰ خوان گسپارت جایگزین نونیز شد و به مدت سه سال در این سمت باقیماند. در این مدت باشگاه شاهد رفتوآمد مربیان بود. در نهایت فن خال برای بار دوم به باشگاه بازگشت ولی از آنجایی که نتیجه مثبتی حاصل نشد، فن خال و گسپارت هر دو استعفا دادند.[۴۵]
پس از دوران ناموفق گسپارت، باشگاه با ترکیبی از مسئولین جوان به اوج بازگشت. خوان لاپورتا جایگزین گسپارت شد و فرانک ریکارد بازیکن سابق تیم ملی فوتبال هلند به عنوان مربی بارسا انتخاب شد. تاثیر بازیکنان بینالمللی و ترکیب آنها با بازیکنان اسپانیایی تیم را به سمت کسب موفقیت مجدد سوق داد. بارسا توانست در سال ۲۰۰۵–۲۰۰۴ لا لیگا و سوپر جام اسپانیا را فتح کند و قرار دادی با رونالدینیو، بازیکن سال فوتبال جهان ۲۰۰۶ ببندد.[۴۶]
در فصل ۲۰۰۶–۲۰۰۵ بارسا مجدداً قهرمان لا لیگا و سوپر جام اسپانیا شد. در فینال لیگ قهرمانان بارسلونا در مقابل آرسنال قرار گرفت، درحالی که آرسنال تا پیش از ۱۵ دقیقه پایان بازی با ۱۰ بازیکن پیروز میدان بود، بارسا توانست نتیجه بازی را ۲–۱ به نفع خود تغییر دهد و جام را بعد از ۱۴ سال بالای سر بگیرد.[۴۶] در همان سال بارسلونا در جام باشگاههای جهان نیز شرکت کرد و در فینال با گل دقیقه ۸۲ حریف برزیلی خود، مغلوب اینترناسیونال شد.[۴۷][۴۸] اگرچه بارسلونا فصل ۲۰۰۷–۲۰۰۶ را با قدرت شروع کرد، اما در پایان بدون کسب هیچ عنوانی فصل را به پایان رساند. بعدها اردوی پیش از فصل در ایالات متحده که منجر به مصدومیت ساموئل اتوئو و لیونل مسی شد، به عنوان دلیل عدم موفقیت باشگاه اعلام شد.[۴۹][۵۰]
در لالیگا که بارسا در بیشتر فصلها در جایگاه اول قرار داشت، در سال جدید بیثباتی باشگاه فرصتی برای پیشی گرفتن رئال مادرید و قهرمانی آنان شد. فصل ۲۰۰۸–۲۰۰۷ برخلاف سالهای گذشته موفقیتی برای باشگاه به همراه نداشت و در پی آن جوزپ گواردیولا مربی تیم دوم بارسلونا در پایان فصل جایگزین ریکارد شد.[۵۱]
بارسا در فینال کوپا دل ری ۲۰۰۹ با شکست ۴–۱ اتلتیک بیلبائو برای ۲۵امین بار قهرمان این رقابتها شد. سه روز پس از آن شکست رئال مادرید در رقابتهای لالیگا جام را برای بارسلونا در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ به ارمغان آورد. بارسا در حالی فصل را به پایان رساند که در ورزشگاه المپیک رم، منچستر یونایتد فاتح سال قبل جام باشگاهها را با نتیجه ۲–۰ شکست داد و سومین عنوان قهرمانی جام باشگاهها را فتح کرد. در نتیجه برای اولین بار در اسپانیا اولین سهگانه را به دست آورد.[۵۲][۵۳][۵۴] بارسا با شکست مجدد اتلتیک بیلبائو در فینال سوپر جام اسپانیا ۲۰۰۹ و پیروزی در مقابل شاختار دونتسک در فینال سوپر جام اروپا ۲۰۰۹ دو جام دیگر را نیز بالای سر برد.[۵۵] در دسامبر ۲۰۰۹، بارسا جام باشگاههای جهان ۲۰۰۹[۵۶] را نیز فتح کرد و اولین تیم تاریخ فوتبال شد که ششگانه جامها را توانست کسب کند.[۵۷] همچنین بارسلونا با فتح لالیگا با ۹۰ امتیاز و فتح سوپر جام برای ۹امین بار توانست دو رکورد تازه در فوتبال اسپانیا به ثبت برساند.[۵۸][۵۹]
رفتن لاپورتا و آمدن راسل ( تاکنون–۲۰۱۰)
بعد از کنارهگیری لاپورتا در ژوئن ۲۰۱۰، ساندرو راسل بعد از مدتی کوتاه به عنوان مدیر جدید باشگاه انتخاب شد. رأیگیری برای انتخاب مدیر جدید در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۱ برگزار شد و راسل توانست با کسب ۶۱.۳۵٪ (تعداد ۵۶٬۰۸۸ رأی) کل آرای مأخوذه به ریاست باشگاه برسد.[۶۰] او سپس توانست داوید ویا را با ۴۰ میلیون یورو از والنسیا[۶۱] و خاویر ماسکرانو را با ۱۹ میلیون یورو از لیورپول[۶۲] به همراه دو بازیکن دیگر در نوامبر ۲۰۱۰ بهخدمت بگیرد. بارسلونا توانست در اولین ال کلاسیکو در فصل ۲۰۱۰-۱۱، رئال مادرید را با حساب ۵-۰ شکست دهد و همچنین در آن فصل توانست برای سومین سال پیاپی با ۹۶ امتیاز فاتح لالیگا شود.[۶۳] در آوریل ۲۰۱۱ بارسلونا که به فینال کوپا دل ری راه یافتهبود دراین مرحله مقابل رئال مادرید قرار گرفت و بازی را با حساب ۱-۰ در مستایا واگذار کرد.[۶۴] در ماه مه نیز، بارسلونا در فینال لیگ قهرمانان اروپا با شکست دادن منچستر یونایتد با حساب ۳-۱ در ورزشگاه ومبلی لندن که از یک لحاظ تکرار فینال سال ۲۰۰۹ محسوب میشد، برای چهارمین بار قهرمان اروپا شد.[۶۵] اما در فصل ۱۲-۲۰۱۱ نتوانست آنچنان انتطارات را برآورده کند و پس از واگذار کردن لالیگا به رءال مادرید[۶۶] سپس در نیمه نهایی لیگ قهرمانان مغلوب تیم چلسی شد[۶۷]و از دور مسابقات کنار رفت. آنها در این فصل تنها کوپا دل ری را با پیروزی ۰-۳ مقابل تیم اتلتیک بیلباءو بدست آوردند[۶۸]هواداران باشگاه
طرفداران بارسا در نیوکمپنوشتار اصلی: هواداران باشگاه فوتبال بارسلونا
نام مستعار طرفداران بارسلونا کولز است. گفته میشود ۲۵٪ از جمعیت اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند و بعد از رئال مادرید که ۳۲٪ از اسپانیاییها هوادار آن هستند، بارسا در جایگاه دوم قرار میگیرد. جایگاه سوم نیز به تیم والنسیا با ۵٪ حامی تعلق دارد.[۶۹] در اروپا بارسا اولین تیم محبوب این قارهاست.[۷۰] تعداد اعضای باشگاه از فصل ۲۰۰۳–۰۴ از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر به ۱۷۰٬۰۰۰ نفر تا سپتامبر ۲۰۰۹ افزایش قابل توجهی داشتهاست.[۷۱]
علاوه بر عضویت، در ژوئن ۲۰۱۰، به طور رسمی ۱٬۳۳۵ نفر در نقاط مختلف جهان در انجمن هواداران بارسا ثبت نام کردهاند. انجمنهای هواداران وظیفه تبلیغ بارسلونا در محلهای مختلف را دارند و در مقابل در حین بازدید از بارسلونا خدمات مفیدی دریافت میکنند.[۷۲] همچنین بارسا هواداران بسیار برجستهای تاکنون داشته که در این میان میتوان به پاپ ژان پل دوم که عضو افتخاری باشگاه بود یا خوزه زاپاترو که نخست وزیر فعلی اسپانیا است اشاره کرد.[۷۳][۷۴]
ال کلاسیکو
نوشتار اصلی: ال کلاسیکورقابت شدید میان دو تیم قویتر در لیگهای ملی بسیار معمول است و این در مورد لا لیگا نیز صدق میکند، جایی که به بازی میان بارسلونا و رئال مادرید ال کلاسیکو (به اسپانیایی: El Clásico) میگویند. از ابتدا این دو تیم به عنوان نماینده دو منطقه و شهر رقیب، کاتالونیا و کاستیل شناخته میشوند. این رقابت بازتابی از تنشهای فرهنگی و سیاسی میان دو منطقهاست که از جنگ داخلی اسپانیا نشئت میگیرد.[۷۵]
در مدت دیکتاتوری پریمو ده ریورا و بخصوص فرانسیسکو فرانکو (۱۹۳۹-۱۹۷۵) تمامی فرهنگهای محلی مورد سرکوب قرار گرفتند و تمام زبانهای رایج در اسپانیا جز کاستیلایی ممنوع اعلام شدند.[۷۶][۷۷] مردم کاتالان به یک نماد برای ابراز آزادی خواهی نیاز داشتند و بارسا تبدیل به فراتر از یک باشگاه (به کاتالان: Més que un club) برای کاتالانها شد. به گفتهٔ مانوئل واسکس مونتالبان، پیوستن به بارسلونا بهترین راه برای کاتالانها بود تا هویت خود را نشان دهند، این راه نسبت به پیوستن به جنبشهای ضد فرانکو کم هزینهتر بود و امکان ابراز مخالفت را به آنها میداد.[۷۸]
از سوی دیگر رئال مادرید در بسیاری از موارد به عنوان تجسمی از تمرکز ظلم حاکمیت، رژیم فاشیستی و فراتر از آن بود. (سانتیاگو برنابئو که ورزشگاه رئال به نام اوست از افرادیست که علیه ملی گرایی فرانکو جنگید.)[۷۹][۸۰] به هر شکل در طول جنگ داخلی اسپانیا، اعضای هر دوتیم نظیر جوزپ سانیول و رافائل سانچز گوئرا متحمل آسیبهایی از سوی هواداران فرانکو شدند.
در دهه ۱۹۵۰، زمانی که بحث انتقال آلفردو دی استفانو مطرح شد، اختلاف دو باشگاه تشدید یافت. در نهایت او رئال مادرید را انتخاب کرد و در آن فصل باعث موفقیت آنها نیز شد.[۸۱] در دهه ۱۹۶۰ هر دو تیم در جام اروپا به مصاف با یکدیگر رفتند که رئال مادرید توسط بارسا حذف شد.[۸۲] همچنین در آخرین رویارویی دو تیم در سال ۲۰۰۲ که توسط رسانههای اسپانیا «رقابت قرن» نام گرفت، بیش از ۵۰۰ میلیون نفر شاهد دیدار دو تیم بودند.[۸۳]
نتیجه رقابتهای رسمی
پیروزیهای رئال مادرید |
87 |
پیروزیهای بارسلونا |
86 |
تساوی |
45 |
گلهای رئال مادرید |
363 |
گلهای بارسلونا |
352 |
مجموع رقابتها |
218 |
دربی بارسلونا
نوشتار اصلی: شهرآورد بارسلونارقیب منطقهای بارسا، اسپانیول است. برخلاف بارسا که هیئت مدیره اولیه آن از ملیتهای مختلف بودند. این تیم توسط علاقهمندان به فوتبال اسپانیا تأسیس شد و سپس از حمایت پادشاه برخوردار گشت. اسپانیول آشکارا به عنوان یک تیم ضد بارسلونایی تأسیس شد و آنها همواره بارسا را به عنوان یک تیم بیگانه میدیدند.[۸۴] از آنجایی که مردم کاتالونیا اسپانیول را به عنوان نمایندهای از مادرید میدیدند، رقابتها جدیتر شد.[۱۹] زمین اصلی باشگاه اسپانیول در منطقه اعیان نشین ساریا بود.[۸۵][۸۶]
اسپانیول به طور سنتی بخصوص در زمان حکومت فرانکو، به زعم اکثریت شهروندان بارسلونا به عنوان ترویج کننده مشروعیت حکومت شناخته میشد و این در تضاد کامل با روحیه انقلابی بارسلوناییها بود.[۸۷] در ۱۹۱۸ که بحث خودمختاری مطرح شده بود اسپانیول شروع به مخالفت با آن کرد.[۸۴] بعدها اسپانیول در کنار فاشیستها از گروههای حامی فالانژ که میخواستند به جنگ داخلی بپیوندند حمایت میکرد. باوجود این تفاوتهای فکری، دربی بهخاطر تفاوت اهداف هر دو باشگاه، بیشتر برای هواداران اسپانیول اهمیت داشته تا بارسلونا. در سالهای اخیر رقابت میان دو باشگاه کمتر رنگ و بوی سیاسی داشته و باشگاه اسپانیول نیز نام رسمی و سرود باشگاه را از اسپانیایی به کاتالان ترجمه کردهاست.[۸۴]
اگرچه در تاریخ لا لیگا بیشتر دربیها منطقهای هستند، این رقابت نامعمول نیز کاملاً با برتری بارسلونا همراه بودهاست. اسپانیول در تمام طول ۷۰ سال گذشته تنها سه بار بالاتر از بارسلونا قرار داشته و در مسابقات جام حذفی کاتالونیا تنها در سال ۱۹۵۷ موفق به پیروزی در برابر بارسا شدهاست. همچنین بهترین نتیجهای که اسپانیول تاکنون از شهرآورد بارسلونا به دست آورده ۶–۰ در سال ۱۹۵۱ بودهاست. اسپانیول در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ با کسب پیروزی ۲–۱ در مقابل بارسا تنها تیمی است که توانسته سه بار در یک فصل بارسلونا را در نیوکمپ شکست بدهد.[۸۸]
درآمد و دارایی
در ۲۰۱۰، مجله فوربز با اعلام ثروت باشگاه بارسلونا در حدود ۷۵۲ میلیون یورو، آنها را در جایگاه چهارم پس از منچستر یونایتد، رئال مادرید و آرسنال به عنوان ثروتمندترین باشگاه جهان قرار داد..[۸۹][۹۰] طبق گفته دلویت، بارسلونا با در آمد ۳۶۶ میلیون یورو در همین سال، جایگاه دوم را پس از رئال مادرید که ۴۰۱ میلیون یورو درآمد دارد به دست آوردهاست.[۹۱]حسابرسیهای دلویت در ژوئیه ۲۰۱۰ نشان میدهد بارسلونا ۴۴۲ میلیون یورو بدهی دارد. این رقم دقیقاً ۵۸ درصد از کل داراییها بارسلونا است که فوربز آن را اعلام کرده بود. مدیر جدید باشگاه این بدهیها را ناشی از مشکلات ساختاری دانستهاست.[۹۲] خبرها حکایت از آن دارد که در سال جاری بارسا مبلغ ۷۹ میلیون یوروی دیگر ضرر خواهد داشت، این درحالیست که بارسلونا یکی از مدافعان عنوان قهرمانی لالیگا است.[۹۳]
رکوردها
پائولینو آلکانترا
ژاوی در حاضر با مجموعاً ۵۵۵ بازی برای بارسلونا و ۳۶۹ بازی در لالیگا رکوردار همراهی باتیم است.[۹۴]
برترین گلزن بارسا تاکنون در تمام رقابتها حتی دوستانه، پائولینو آلکانترا با ۳۵۷ گل بودهاست.[۹۴] سزار رودریگز با ۱۹۵ گل زده در بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۵۵ بهترین گل زن بارسا در لا لیگا میباشد. اگرچه احتمال میرود لیونل مسی که تاکنون ۱۵۴ گل در لالیگا برای بارسا به ثمر رسانده این رکورد را بهزودی بشکند.[۹۵]
در ۲ فوریه ۲۰۰۹ بارسا به مجموع ۵۰۰۰ گل زده در لا لیگا رسید. گل ۵۰۰۰ام بارسا را مسی در بازی مقابل ریسینگ سانتاندر که بانتیجه ۲–۱ به نفع بارسلونا تمام شد، به ثمر رساند.[۹۶] در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ بارسا با شکست ۲–۱ استیودیانتس ششمین عنوان قهرمانی خود را در یک سال به دست آورد و تنها تیمیست که ششگانه جامها را در تاریخ فوتبال فتح کردهاست.[۹۷] همچنین بارسلونا با فتح ۲۵ کوپا دل ری و ۹ سوپرجام اسپانیا از این حیث نیز رکورد دار است.[۹۸][۹۹]
در ۳ مارس ۱۹۸۶ در بازی یک چهارم نهایی جام اروپا، بارسا به میزبانی یوونتوس رفت که در آن بازی ۱۲۰٬۰۰۰ نفر به تماشای بازی پرداختند و رکورد بیشترین حضور حامیان بارسا رقم خورد.[۱۰۰] با توجه به نوسازی ورزشگاه در ۱۹۹۰ و قانون منع امکان تماشای بازی به صورت ایستاده احتمالاً این رکورد هرگز نمیشکند، زیرا ظرفیت ورزشگاه ۹۹٬۳۵۴ نفر است.[۱۰۱][۱]
آرمها و لباسها
نخستین آرم باشگاه بارسلوناآرم اصلی باشگاه به شکل تاجی دربالای تصویر به یادگار تاج و تخت آراگون و خفاشی نماد شاه جیمز بود که به دو شاخه یکی از درخت برگ بو و دیگری نخل احاطه شدهاست.[۱۰۲] در سال ۱۹۱۰ بارسلونا بین اعضای خود یک مسابقه طراحی برای طراحی نماد باشگاه برگزار کرد که کارلس کومامالا از بازیکنان باشگاه برنده آن شد. پیشنهاد کومامالا با تغییراتی جزئی همچنان به عنوان نماد باشگاه باقیماندهاست. طرح اولیه شامل تاج و صلیب سنت جورج در قسمت بالا گوشهٔ چپ با پرچم کاتالان در کنار آن و رنگ تیم در پایین بود.[۱۰۳]
رنگهای آبی و قرمز در پیراهن برای اولین بار در دیدار مقابل هیسپانیا در سال ۱۹۰۰ استفاده شد.[۱۰۴] چندین نظریه در رابطه با طراحی لباس آبی و قرمز بارسلونا وجود دارد. پسر یکی از اولین مدیران باشگاه، آرتور ویتی مدعیست که ایده این طرح لباس به پدرش تعلق دارد و او لباس را بر اساس لباس تیم مدرسه بازرگانی تیلور پیشنهاد کردهاست. نظریه دیگر برطبق گفته تونی استالبر نویسندهاست که رنگها را متعلق به جمهوری اول ماکسیمیلیان روبسپیر میداند. گذشته از دو نظریه قبلی، رایجترین نظریه در کاتالونیا این است که خوان گمپر رنگ لباس بارسا را از تیم سابقش، بازل انتخاب کردهاست.[۱۰۵]
بارسلونا از زمان تأسیس هرگز تبلیغ هیچ شرکتی را بر روی پیراهن خود نداشتهاست. در ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ باشگاه خبر عقد قراردادی ۵ ساله را با یونیسف اعلام کرد، طبق این قرارداد لوگوی یونیسف در این مدت بر روی پیراهن تیم قرار میگرفت و هرسال مبلغ ۱٫۵ میلیون یورو کمک مالی از طرف بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا به یونیسف پرداخت میشد.[۱۰۶] بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۹۹۴ بر پایهٔ تصمیم رئیس کمیتهٔ سیاستگذاریهای اقتصادی باشگاه به عنوان نهادی برای جمع آوری کمک و جلب پشتیبانهای مالی برای سازمانهای غیر ورزشی راهاندازی شد.[۱۰۷] از سال ۲۰۰۴ شرکتها میتوانند با پرداخت ۴۰ الی ۶۰ هزار پوند در سال یکی از ۲۵ عضو افتخاری بنیاد شوند. همچنین جمع دیگری متشکل از ۴۸ عضو وجود دارد که سالانه ۱۴٬۰۰۰ پوند پرداخت میکنند. علاوه بر این عدهای دیگر از حامیان با پرداخت سالانه ۴٬۰۰۰ پوند وجود دارند. باید توجه داشت که مدرکی از دخالت جدی اعضای افتخاری در سیاستهای باشگاه در دست نیست، هرچند بر طبق گفته آنتونی کینگ «بعید است که اعضای افتخاری بنیاد در تصمیم گیریهای باشگاه دخالتی نداشته باشند.»[۱۰۸]
بارسلونا با عقد قراردادی به مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو با بنیاد قطر به مدت پنج سال بالاخره به عدم پذیرش اسپانسر لباس خود پایان داد. این قرارداد از فصل ۱۲-۲۰۱۱ آغاز میشود.[۱۰۹]
دوره |
طراح |
اسپانسر |
۱۹۸۲ – ۱۹۹۲ |
میبا |
بدون اسپانسر |
۱۹۹۲ – ۱۹۹۸ |
||
۱۹۹۸ – ۲۰۰۶ |
||
۲۰۰۶ – ۲۰۱۱ |
||
۲۰۱۱ – |
بنیاد قطر ، یونیسف |
ورزشگاه
نوشتارهای اصلی: ورزشگاه اینداستریا، ورزشگاه لس کورتس، و نیوکمپیکی از شعارهای بارسلوناهک شده بر روی جایگاه تماشاچیان، "Més que un club" که به معنی فراتر از یک باشگاه است.
اولین زمین بارسلونا، ورزشگاه اینداستریا با ظرفیت ۱۰٬۰۰۰ نفر بود. مسئولین باشگاه در آن زمان امکانات این ورزشگاه را برای یک باشگاه در حال رشد کافی نمیدانستند.[۱۱۰] در ۱۹۹۲ جمعیت هواداران به ۲۰٬۰۰۰ نفر رسید و با کمک مالی آنها، باشگاه توانست ورزشگاه بزرگتری به نام لس کورتس بسازد که ظرفیت اولیه آن ۲۰٬۰۰۰ نفر بود. بعد از جنگ داخلی اسپانیا، باشگاه شروع به جذب تماشاچی و اعضای بیشتر برای حضور در مسابقات کرد. افزوده شدن به تعداد طرفداران، اسباب گسترش ورزشگاه را فراهم کرد، گسترش ورزشگاه در چندین پروژه شامل: گسترش جایگاه تماشاچیان در ۱۹۴۴، گسترش بخش جنوبی ورزشگاه در ۱۹۴۶ و گسترش بخش شمالی در ۱۹۵۰ صورت گرفت، در نهایت ظرفیت ورزشگاه پس از پایان توسعه آن به ۶۰٬۰۰۰ نفر رسید.[۱۱۱]
پس از تکمیل ورزشگاه لس کورتس دیگر امکان گسترش دادن آن وجود نداشت. با کسب قهرمانی در سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ در مسابقات لالیگا و پیوستن کوبالا در ژوئن ۱۹۵۰ به بارسا، که بعدها مجموعاً ۱۹۶ گل در ۲۵۶ بازی به ثمر رساند، هواداران و تماشاچیان تیم بیشتر شدند.[۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳] از این رو باشگاه مجدداً برای تهیه یک ورزشگاه جدید دست به کار شد.[۱۱۱] در ۲۸ مارس ۱۹۵۴ ساخت ورزشگاه در مقابل ۶۰٬۰۰۰ هزار تن از طرفداران باشگاه آغاز شد. اولین سنگ ورزشگاه نیوکمپ زیر نظر فرماندار فلیپه آکدو کلوگنا و با دعای خیر اسقف اعظم بارسلونا گرگوریو مودریگو در جای خود قرار گرفت. در ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۷ پس از سه سال ساخت ورزشگاه به پایان رسید و ۲۸۸ میلیون پستا هزینه ساخت آن شد.[۱۱۱]
در سال ۱۹۸۰ جهت بازسازی ورزشگاه مطابق استانداردهای یوفا، باشگاه برای تأمین هزینههای بازسازی در قبال نوشتن نام هواداران برروی آجرهای مورد استفاده، هزینهای از آنها دریافت میکرد. این طرح مورد استقبال طرفداران و حتی مردم قرار گرفت اگرچه بعدها زمانیکه یکی از رسانههای مادرید گزارشی از آجری با نام هک شده سانتیاگو برنابئو یسته، یکی از مدیران با سابقه و حامیان فرانکو تهیه کرد، جنجال بسیاری ایجاد شد.[۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶] ظرفیت ورزشگاه در حال حاضر ۹۹.۳۵۴ نفر است که بزرگترین ورزشگاه اروپا نیز میباشد. [۱][۱۱۷] این ورزشگاه همچنین در بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۹۲، میزبان برخی از مسابقات نیز بودهاست.[۱۱۸]
ورزشگاه شامل بخشهای دیگری نیز هست:[۱۱۹]
•
o سیوتات اسپورتیوا خوان گمپر (زمین تمرین تیم فوتبال بارسلونا)
o لاماسیا (آکادمی جوانان باشگاه)
o مینی استادی (ورزشگاه خانگی تیم دوم)
o پالائو بلوگرانا (سالن اختصاصی باشگاه)
o پالائو بلوگرانا ۲ (سالن اختصاصی دوم باشگاه)
o پالائو دی گل (پیست یخ باشگاه)
تصویر ورزشگاه در ژانویه ۲۰۱۱
افتخارات
رقابتهای داخلی
تصویر شادی بازیکنان بارسلونا، پس از قهرمانی در لالیگا ۲۰۰۵–۲۰۰۴• لالیگا[۱۲۰]
o قهرمانی (۲۱): ۱۹۲۹–۱۹۲۸، ۱۹۴۵–۱۹۴۴، ۱۹۴۸–۱۹۴۷، ۱۹۴۹–۱۹۴۸، ۱۹۵۲–۱۹۵۱، ۱۹۵۳–۱۹۵۲، ۱۹۵۹–۱۹۵۸، ۱۹۶۰–۱۹۵۹، ۱۹۷۴–۱۹۷۳، ۱۹۸۵–۱۹۸۴، ۱۹۹۱–۱۹۹۰، ۱۹۹۲–۱۹۹۱، ۱۹۹۳–۱۹۹۲، ۱۹۹۴–۱۹۹۳، ۱۹۹۸–۱۹۹۷، ۱۹۹۹–۱۹۹۸، ۲۰۰۵–۲۰۰۴، ۲۰۰۶–۲۰۰۵، ۲۰۰۹–۲۰۰۸، ۲۰۱۰–۲۰۰۹، ۲۰۱۱–۲۰۱۰.o نایب قهرمانی (۲۳): ۱۹۳۰–۱۹۲۹، ۱۹۴۶–۱۹۴۵، ۱۹۵۴–۱۹۵۳، ۱۹۵۵–۱۹۵۴، ۱۹۵۶–۱۹۵۵، ۱۹۶۲–۱۹۶۱، ۱۹۶۴–۱۹۶۳، ۱۹۶۷–۱۹۶۶، ۱۹۶۸–۱۹۶۷، ۱۹۷۱–۱۹۷۰، ۱۹۷۳–۱۹۷۲، ۱۹۷۶–۱۹۷۵، ۱۹۷۷–۱۹۷۶، ۱۹۷۸–۱۹۷۷، ۱۹۸۲–۱۹۸۱، ۱۹۸۶–۱۹۸۵، ۱۹۸۷–۱۹۸۶، ۱۹۸۹–۱۹۸۸، ۱۹۹۷–۱۹۹۶، ۲۰۰۰–۱۹۹۹، ۲۰۰۴–۲۰۰۳، ۲۰۰۷–۲۰۰۶، ۲۰۱۲-۲۰۱۱
• کوپا دل ری[۱۲۱]
o قهرمانی (۲۶): ۱۹۱۰–۱۹۰۹، ۱۹۱۲–۱۹۱۱، ۱۹۱۳–۱۹۱۲، ۱۹۲۰–۱۹۱۹، ۱۹۲۲–۱۹۲۱، ۱۹۲۵–۱۹۲۴، ۱۹۲۶–۱۹۲۵، ۱۹۲۸–۱۹۲۷، ۱۹۴۲–۱۹۴۱، ۱۹۵۱–۱۹۵۰، ۱۹۵۲–۱۹۵۱، ۱۹۵۳–۱۹۵۲، ۱۹۵۷–۱۹۵۶، ۱۹۵۹–۱۹۵۸، ۱۹۶۳–۱۹۶۲، ۱۹۶۸–۱۹۶۷، ۱۹۷۱–۱۹۷۰، ۱۹۷۸–۱۹۷۷، ۱۹۸۱–۱۹۸۰، ۱۹۸۳–۱۹۸۲، ۱۹۸۸–۱۹۸۷، ۱۹۹۰–۱۹۸۹، ۱۹۹۷–۱۹۹۶، ۱۹۹۸–۱۹۹۷، ۲۰۰۹–۲۰۰۸، ۲۰۱۲-۲۰۱۱o نایب قهرمانی (۱۰): ۱۹۰۳-۱۹۰۲، ۱۹۱۹-۱۹۱۸، ۱۹۳۲-۱۹۳۱، ۱۹۳۶-۱۹۳۵، ۱۹۵۴-۱۹۵۳، ۱۹۷۴-۱۹۷۳، ۱۹۸۴-۱۹۸۳، ۱۹۸۶-۱۹۸۵، ۱۹۹۶-۱۹۹۵، ۲۰۱۱-۲۰۱۰.
• کوپا دی لالیگا[۱۲۲]
o قهرمانی (۲): ۱۹۸۳–۱۹۸۲، ۱۹۸۶–۱۹۸۵.• سوپر جام اسپانیا[۹۹]
o قهرمانی (۱۰): ۱۹۸۳، ۱۹۹۱، ۱۹۹۲، ۱۹۹۴، ۱۹۹۶، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۰۹، ٬۲۰۱۰ ۲۰۱۱o نایب قهرمانی (۸): ۱۹۸۵، ۱۹۸۸، ۱۹۹۰، ۱۹۹۳، ۱۹۹۷، ۱۹۹۸، ۱۹۹۹،۲۰۱۲
• کوپا اوا دیورته (سوپرجام اسپانیا جایگزین این رقابتها شد.)[۱۲۳]
o قهرمانی (۴): ۱۹۴۵، ۱۹۴۸، ۱۹۵۲، ۱۹۵۳o نایب قهرمانی (۲): ۱۹۴۹، ۱۹۵۱
رقابتهای اروپایی
• جام اروپا/لیگ قهرمانان اروپا[۱۲۴]
o قهرمانی (۴): ۱۹۹۲–۱۹۹۱، ۲۰۰۶–۲۰۰۵، ۲۰۰۹–۲۰۰۸، ۲۰۱۱–۲۰۱۰.o نایب قهرمانی (۳): ۱۹۶۱–۱۹۶۰، ۱۹۸۶–۱۹۸۵، ۱۹۹۴–۱۹۹۳.
• جام در جام اروپا[۱۲۵]
o قهرمانی (۴):۱۹۷۹–۱۹۷۸، ۱۹۸۲–۱۹۸۱، ۱۹۸۹–۱۹۸۸، ۱۹۹۷–۱۹۹۶o نایب قهرمانی (۳):۱۹۶۹–۱۹۶۸، ۱۹۹۱–۱۹۹۰
• جام بین شهری[۱۲۶]
o قهرمانی (۳): ۱۹۵۸–۱۹۵۵، ۱۹۶۰–۱۹۵۸، ۱۹۶۶–۱۹۶۵o نایب قهرمانی (۱): ۱۹۶۲–۱۹۶۱
• سوپرجام اروپا[۱۲۷]
o قهرمانی (۳): ۱۹۹۲، ۱۹۹۷، ۲۰۰۹o نایب قهرمانی (۴): ۱۹۷۹، ۱۹۸۲، ۱۹۸۹، ۲۰۰۶
• جام لاتین[۱۲۸]
o قهرمانی (۲): ۱۹۴۹، ۱۹۵۲رقابتهای جهانی
• جام بین قارهای[۱۲۹]
o نایب قهرمانی (۱): ۱۹۹۲• جام باشگاههای جهان[۱۳۰]
o قهرمانی (۲): ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱o نایب قهرمانی (۱): ۲۰۰۶
منابع و مآخذ
Arnaud, Pierre; Riordan, James (1998). Sport and international politics. Taylor & Francis. ISBN 978-0-419-21440-3.
• Ball, Phill (2003). Morbo: The Story of Spanish Football. WSC Books Limited. ISBN 0-9540134-6-8.
• Burns, Jimmy (2009). Barça: A People's Passion. Bloomsbury. ISBN 978-1-4088-0578-7.
• Desbordes, Michael (2007). Marketing and football: an international perspective. Butterworth-Heinemann. ISBN 0-7506-8204-3.
• Dobson, Stephen; Goddard, John A. (2001). The economics of football. Cambridge University Press. ISBN 0-521-66158-7.
• Eaude, Michael (2008). Catalonia: a cultural history. Oxford University Press. ISBN 0-19-532797-7.
• Ferrand, Alain; McCarthy, Scott (2008). Marketing the Sports Organisation: Building Networks and Relationships. Taylor & Francis. ISBN 0-415-45329-1.
• Fisk, Peter (2008). Business Genius: A More Inspired Approach to Business Growth. John Wiley and Sons. ISBN 1-84112-790-6.
• Ghemawat, Pankaj (2007). Redefining global strategy: crossing borders in a world where differences still matter. Harvard Business Press. p. 2. ISBN 1-59139-866-5.
• Farred, Grant (2008). Long distance love: a passion for football. Temple University Press. ISBN 1-59213-374-6.
• Ferrand, Alain; McCarthy, Scott (2008). Marketing the Sports Organisation: Building Networks and Relationships. Taylor & Francis. ISBN 0-415-45329-1.
• King, Anthony (2003). The European ritual: football in the new Europe. Ashgate Publishing, Ltd. ISBN 0-7546-3652-6.
• Kleiner-Liebau, Désirée (2009). Migration and the Construction of National Identity in Spain. 15. Iberoamericana Editorial. ISBN 84-8489-476-2.
• Murray, Bill; Murray, William J. (1998). The world's game: a history of soccer. University of Illinois Press. ISBN 0-252-06718-5.
• Peterson, Marc (2009). The Integrity of the Game and Shareholdings in European Football Clubs. GRIN Verlag. ISBN 3-640-43109-X.
• Raguer, Hilari (2007). The Catholic Church and the Spanish Civil War. 11. Routledge. ISBN 0-415-31889-0.
• Shubert, Adrian (1990). A social history of modern Spain. Routledge. ISBN 0-415-09083-0.
• Spaaij, Ramón (2006). Understanding football hooliganism: a comparison of six Western European football clubs. Amsterdam University Press. ISBN 90-5629-445-8.
• Bott, Steffen (2007) (in German). Internationalisierungsstrategien von nationalen Fußballligen- Auslandsvermarktung der Bundesligavereine und der DFL Deutsche Fußball Liga GmbH in Asien, insbesondere in der Republik Korea (südkorea). GRIN Verlag. ISBN 3638688925.
• Witzig, Richard (2006). The Global Art of Soccer. CusiBoy Publishing. ISBN 0-9776688-0-0.
/ج