آرمانهای فمینیستی همچون اصرار بر برابری میان زن و مرد در همهی زمینهها، حضور گستردهی زنان در مشاغل تماموقت، تعارض تعهدات بیرون از خانواده با تعهدات درون خانواده و... همگی در تهیهی هیزم آتش برای سوزاندن بنیان خانواده تأثیرگذار بودهاند. معاهدات و قوانین بینالمللی نیز تحت تأثیر مبانی فکری فمینیستی در نبرد با خانواده نقش ایفا نمودهاند. به طور مثال، ویلیام گاردنر که از نویسندگان و متفکرین کانادایی است، در تشریح ابعاد بحران خانواده، به ویژه در آمریکا و کانادا، در کتاب خود تحت عنوان «جنگ علیه خانواده» مینویسد: معاهدات بینالمللی تصویبشده در مورد زنان اصرار بر این مسئله دارد که زنان جهان باید خانوادههای خود را ترک کنند و به طور تماموقت وارد نبرد کار شوند. این گونه معاهدات، مروج مهدکودکهای همگانی دولتی است و سقطجنین رایگان را حق افراد قلمداد میکند و نهایتاً نتیجهای جز تضعیف خانواده در پی ندارد. اینها از خانواده تنفر دارند.[2]
در ایران نیز خانواده از این آسیبها در امان نبوده است. تحولاتی همچون افزایش سن ازدواج، افزایش تمایل به زندگی به صورت مجرد، افزایش نزاعهای خانوادگی و طلاق، کم شدن روحیهی تفاهم و سازش میان زوجین و کاهش نقش و تأثیرگذاری خانواده بر فرزندان و... معضلاتی جدی برای خانواده به وجود آورده است. در صورت ادامهی چنین روندی، خانوادهی ایرانی در سالیان آتی کارآمدی خود را از دست میدهد و جامعه با مشکلاتی بسیار جدی مواجه خواهد شد.
با توجه به اهمیت و نقش خانواده و ضرورت حفظ و استحکام آن، این ادعایی گزاف نیست که مسیر جلوگیری از ادامهی آسیبهایی که خانواده را به صورت جدی تهدید میکند، از شناخت جایگاه و منزلت زن در خانواده و اهمیتبخشی به این جایگاه میگذرد.
بدین منظور، ابتدا به بررسی جایگاه و نقش زن در خانواده پرداخته و در پایان بر مهم انگاشتن نهاد خانواده و ضرورت اصالت دادن به آن تأکید میشود:
گام اول؛ نقش و جایگاه زن در خانواده و تربیت نسل ولایی
اگر ولایتمداری و محبت به ولی خدا را یکی از مهمترین ارزشهای یک فرد شیعه بدانیم که خانواده متولی انتقال آن است، در راستای همان رسالتی که در جهانی هستی، خالق انسانها برای آنان قرار داده است و معمار انقلاب، حضرت امام خمینی نیز به خوبی آن را چنین تبیین نمودند که همان طور که قرآن انسانساز است، زن نیز انسانساز است؛ زنان عهدهدار مسئولیتی خطیر هستند. اگر پایهی اصلی تربیت و رشد صحیح فرد برای اجتماع را در خانواده جستوجو کنیم، زن به عنوان مربی خانواده و عامل اصلی انتقال ارزشها، اصیلترین نقشها را بر عهده دارد و در اهمیت آن همین بس که بزرگ بانوی اسلام، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) میفرمایند: «آن گاه که زن در منزل به امور خانه و تربیت فرزند میپردازد به خدا نزدیکتر است.»رسالتهای اصلی زن منتظر
در طول تاریخ تشیع، یکی از نقشهای بیبدیل زنان، دفاع از ولایت و تلاش برای حفظ این ارزش الهی بوده است. بالاخص در عصر غیبت که نقش مردان برای دفاع از ولایت به جهت اختناق شدید، کمرنگ بوده است؛ زنان فعالانه برای حفظ فرهنگ مهدویت در جامعه نقشآفرینی نمودهاند و در بین تمامی نقشهای خود، در حفظ فرهنگ مهدویت و تربیت نسل ولایی و انتقال این ارزش به نسل آینده و حفظ اندیشهی مهدوی از طریق پویاسازی خانواده، نقشی بسیار مؤثر و انکارناپذیر داشتهاند.زنان شیعه با بهرهگیری از آموزههای دینی در طول تاریخ تشیع با پرداختن به اساسیترین نقش و کارکرد زنان، که همان مادری است، بلندترین گامها را برای حفظ ولایت برداشتهاند. آنان با نقشآفرینی خود ارزش ولایت و حب به ولی خدا را به فرزندان خود منتقل کردند و بالاخص در عصر غیبت، این مادران بودند که با فضاسازی مناسب در خانه و با پایبندی به امام زمان خود و با علاقهای که به ایشان نشان میدادند و رابطه قلبی و معرفتی که با حضرت داشتند، این علاقه و عاطفه را به فرزندان نیز منتقل کردند و از این طریق، در حفظ و احیای این مهم میکوشیدند.
و اما در عصر حاضر، تربیت انسان دیندار پویا، کارآمد و عاشق ولایت از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است؛ چرا که شاهد هجوم جریان شوم ناتوی فرهنگی هستیم که بنا دارد از نسل جوان ما یک نسل بیهویت و بیریشه بسازد. همان طور که مقام معظم رهبری مطرح فرمودند: باندهای بینالمللی زر و زور، که برای تسلط بر منافع ملتها، سازمانهای نظامی ناتو را تشکیل داده بودند، اکنون در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند و با استفاده از امکانات زنجیرهای متنوع و بسیار گستردهی رسانهای، در پی تخریب هویت ملی جوامع بشری هستند و بنا دارند که با استحالهی فرهنگی و انقطاع تاریخی بین گذشته و آینده، از جامعهی ما ملتی بیهویت بسازند.[3] اینجاست که نقش مادران در دفاع از هویت ملی و دینی و انتقال ارزشها بسیار پررنگ میشود؛ چرا که تمامی ارزشهای دینی، اخلاقی، ملی و... در درون خانواده است که شکل میگیرد، نهادینه میگردد و به جامعه منتقل میشود. بالاخص ارزشهای ولایتمداری که از جمله ارزشهایی است که دشمن نوک تیز پیکان حملهی خود را متوجه آن نموده است، از طریق خانواده، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
مادران منتظر باید بدانند یکی از مسئولیتهایی که از طرف شارع مقدس بر عهدهی آنان گذاشته شده، تلاش برای تربیت یک نسل ولایی است؛ چرا که در روایات متعدد آمده است که ولایت و مودت اهل بیت (علیهم السلام) از فرایض الهی است و ملاک قبول اعمال و عبادات به حساب میآید. در زیارت جامعهی کبیره میخوانیم:
بموالاتکم تقبل الطاعه المفترضه و لکم الموده الواجبه: به سبب ولایت شما طاعت واجب پذیرفته میشود و «موده واجبه» برای شماست.
همچنین پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) به سلمان فرمودند:
انالموده اهل بیتی مفروضه واجبه علی کل مؤمن و مؤمنه: مودت اهل بیت من بر هر مرد و زن باایمان فرض و واجب است.[4]
از این رو، عمدهترین نقشآفرینیهای زن منتظر، منتظرپروری است. امید است همان طور که زنان در طول تاریخ تشیع افتخارآفرینیهای زیادی در حفظ مکتب تشیع داشتهاند، در این عصر هم بتوانند با تربیت نسل مهدیباور، دین خود را به جامعهی دینی ادا نمایند.
اگر پایهی اصلی تربیت و رشد صحیح فرد برای اجتماع را در خانواده جستوجو کنیم، زن به عنوان مربی خانواده و عامل اصلی انتقال ارزشها، اصیلترین نقشها را بر عهده دارد و در اهمیت آن همین بس که بزرگ بانوی اسلام، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) میفرمایند:
«آن گاه که زن در منزل به امور خانه و تربیت فرزند میپردازد به خدا نزدیکتر است.»
گام دوم: ضرورت مهم انگاشتن نهاد خانواده و اصالت آن
با توجه به نقش زن در خانواده، یکی از رسالتهای مهم «زن منتظر» اهمیت به کانون خانواده و سعی در حفظ این نهاد است. بالاخص در عصر حاضر که مهاجمان فرهنگی جنگ علیه این نهاد تأثیرگذار را آغاز نمودهاند و بنا دارند که با تخریب کانون خانواده، به عنوان اصلیترین مرکز انتقال ارزشها، مانع انتقال ارزشهای دینی و ملی به نسل آینده گردند.زن منتظر بر این نکته تأکید میورزد که فعالیتهای اجتماعی زنان در صورتی ارزشمند است که آسیبی به رسالتهای اساسی و مهم آنان در قبال مسئلهی خانواده و تربیت نرساند.
بر اساس روایت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) که میفرمایند:
«کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیه والمراه راعیه علی بیت بعلها و ولده مسئوله عنهم»[5]
زن در خانهی همسرش دارای مسئولیت بوده و در قبال اعضای منزل مسئول است. زن مسلمان خود را مسئول میداند، چرا که پیامبر، زن را به طور خاص در مقابل حفظ نهاد خانواده مسئول نموده است. پس او سعی مینماید که منافع شخصی، رفاهطلبی، لذتخواهی و تنوعطلبی خود را تعدیل و کنترل نماید و آنها را در خدمت خانواده قرار دهد.
در منظر زن مسلمان خردمند، آگاه و مدبر، پرداختن به امور خانواده و تربیت فرزندان کلیدیترین و مؤثرترین نقش اجتماعی است. او گرچه در خانه است، اما خود را به عنوان یک عضو فعال و تأثیرگذار جامعه میپندارد و البته در مواقع ضروری و اقتضائات خاص، به شرط آسیب ندیدن خانواده، به برنامههای اجتماعی بیرون از خانواده نیز میپردازد. زن منتظر، زمانی خود را در صراط مستقیم و در مسیر عبودیت، احساس میکند که اصالت را به مادری و همسری دهد و در صورت تعارض و عدم امکان جمع بین آنها و مسائل دیگر، در انتخاب خود، گزینهی خانواده را برگزیند و از این انتخاب خود بسیار مسرور و خوشحال باشد. زمانی که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) در تقسیم کار میان اعضای خانوادهی حضرت علی(علیه السلام)، کار منزل را به زهرا و کار بیرون را به علی سپردند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) با خوشحالی تمام فرمودند:
«والله اعلم ما ادخلنی السرور» فقط خدا میداند که من از اینکه رسول خدا کار مردانه را از دوش من برداشتند چقدر خوشحالم.[6]
حضرت فاطمه (سلام الله علیه)، ضمن اصالتبخشی به نقش همسری و مادری و انجام کامل رسالت خود و فراهم نمودن زمینه و بستر مناسب برای رشد و تعالی همسر و فرزندان و اقناع میل عاطفی آنان و تبدیل خانه به کانونی مملو از عشق و محبت و عطوفت، در مواقع مقتضی نیز در فعالیتهای اجتماعی، حضور فعال و مؤثری داشته که تاریخ حکایتگر آن است. ولی او اصل را خانه و خانواده میدانست و همین اهتمام بود که موجب شد وقتی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) از امیرالمؤمنین (علیه السلام) سؤال کردند که علی جان، همسر خود فاطمه را چگونه یافتی؟ فرمودند:
«نعم العون علی طاعه الله» فاطمه بهترین یاور من در اطاعت الهی است.
یعنی فاطمه به عنوان یک همسر به گونهای ایفای نقش میکند که یاریکنندهی همسر خود، امیرالمؤمنین در اطاعت الهی میشود و این گونه مسیر اطاعت را برای شوهر هموار میسازد و خود نیز به واسطهی عمل به این رسالت، رستگار میگردد. آن حضرت توانست در خانهی محقر و کوچک خود، فرزندانی چون حسن، حسین، زینب و امکلثوم را تربیت نماید که هر کدام در عرصهی حیات، تاریخساز و تحولآفرین بودند. این بانوی نمونهی اسلام توانست فضایی شاد و باصفا را برای همسر خود فراهم نماید که حضرت علی در خصوص تأثیر این فضا میفرمودند: هر وقت به منزل میآمدم و چشمم به فاطمه میافتاد، غم عالم را فراموش میکردم.[7]
اقدام سوم: مهارتشناسی (سازوکارهای تربیت نسل منتظر)
تربیت نسل مهدوی از جمله دغدغههای والدین ولایتمدار، از جمله زن منتظر، به عنوان متولی اصلی تربیت است. در سدهی اخیر، کاهش کارآمدی خانواده و هجوم فرهنگ غربی، والدین را برای تربیت مهدوی با چالشهایی جدی مواجه نموده است. از سوی دیگر، پیچیدگی امر تربیت دینی در عصر حاضر، به جهت اقتضائات خاص زمانی، امر تربیت را به صعوبت خاصی دچار کرده است. همهی این عوامل ضرورت اجتنابناپذیر اهتمام همراه با بینش و بصیرت برای تقویت بنیانهای اعتقادی مهدیباوری و مهدییاوری را میطلبد.
ناگفته نماند که به رغم همهی این چالشها، پایگاه فطری تربیت ولایی و همچنین برخورداری از نظام تربیتی که از آبشخور مبانی غنی و نابی سرچشمه میگیرد، میتواند بهترین سرمایه برای متولیان امر تربیت دینی، بالاخص مادران باشد. مادران میبایست با بهکارگیری اصول و شیوههای صحیح تربیت ولایی و شکوفایی فطرت، درصدد تقویت عواطف و احساسات فرزندان خود نسبت به امام زمانشان باشند؛ چرا که آنها در درون خود از گرایش به سوی انسان کامل برخوردار هستند.
در این نوشتار سعی بر این است که به پارهای از سازوکارهای تربیت مهدوی در عصر حاضر اشاره گردد:
گام اول: انتخاب شایسته
قدم اول در ایجاد مجموعهای کارآمد و سالم، انتخاب افراد توانمند و شایسته است. در خانواده نیز که از لحاظ مدت دوام مجموعه و اهمیت آن، مجموعهای حساس محسوب میشود، انتخاب همسر شایسته اهمیت ویژهای دارد. به خاطر همین مسئله است که پیامبر اکرم میفرمایند: بهترین متاع دنیا همسر پارساست و در جای دیگر چنین میفرمایند: برای نطفههای خویش فردی مناسب اختیار کنید، به همشأن خود دختر دهید و از آنان دختر بگیرید.[8]با توجه به نقش پدر در تربیت فرزند، مادرانی که طالب تربیت یک نسل مهدوی هستند میبایست در هنگام انتخاب همسر، دقیقاً به این مسئولیت تربیتی توجه داشته باشند و هنگام همسرگزینی، فردی را برگزینند که ولایتمدار و از خانوادهای اصیل باشد و عشق و محبت به امام زمان در او نهادینه شده باشد، زیرا پدری که خود برخوردار از عشق و محبت نسبت به امام زمانش نباشد، نمیتواند در ایفای رسالت تربیت نسل مهدوی توفیقی داشته باشد و از سوی دیگر، تقید پدر در عمل به واجبات و به حلال و حرام الهی، بالاخص تقید او به آوردن لقمهی حلال بر سر سفرهی خانواده، در دیندار کردن فرزندان و تربیت نسل ولایی فوقالعاده مؤثر است.
بدین جهت، اولین گام برای تربیت نسل ولایی، انتخاب همسری ولایتمدار است که در آینده بتواند پدری موفق در تربیت نسل دوستدار ولایت باشد. حال آنکه متأسفانه غالباً در زمان انتخاب همسر، از آن غفلت میورزیم و بر اساس معیارهای خود عمل میکنیم و بعد هم انگشت حسرت به دهان میگیریم که چرا اینچنین شد.
گام دوم: توجه به آموزههای دینی هنگام انعقاد نطفه
بر اساس آموزههای دینی، یکی از مراحلی که در تکوین شخصیت دینی و ولایی فرزندان ما میتواند مؤثر باشد، مرحلهی انعقاد نطفه است. از این رو، دستورات زیادی از سوی شارع مقدس برای این مرحله صادر گردیده است که بیتردید توجه به این دستورات میتواند گامی مؤثر برای تربیت نسل ولایی باشد.گام سوم: رعایت الزامات دوران بارداری
یکی دیگر از مقاطع و مراحل تأثیرگذار در تربیت نسل مهدوی، دوران بارداری مادر است که در شکلگیری شاکلهی دینی فرزندان فوقالعاده مؤثر است. کلیهی حالات، سکنات، رفتارها و حتی خطورات فکری و ذهنی مادر در فرزند تأثیرگذار است. صرفاً مادری که خود علقهی عاطفی و فکری با مولای خود امام زمان داشته و این علقه نمود عملی در زندگی او دارد میتواند منتقلکنندهی آن به فرزند خود باشد.تجربه نشان میدهد خواندن دعاهایی که تقویتکنندهی ارتباط با ائمهی اطهار (علیهم السلام) است میتواند در تربیت نسل مهدوی مؤثر باشد. اگر در آموزههای دینی در دوران بارداری، سفارش به خواندن دعاهایی چون زیارت جامعهی کبیره، زیارت عاشورا، دعای عهد و دعای فرج گردیده است، بدین جهت است که ارتباط مستدام مادر با این مضامین دعایی، مستقیماً در جنین تأثیرگذار است و نسلی عاشق ولایت را میپروراند.
روانشناسان بر این باورند که حالات روانی و هیجانی یا حتی فعالیتهای جسمانی مادر در شخصیت کودک مؤثر است. تراوش هورمونهایی که در شرایط فشارهای هیجانی یا روانی صورت میگیرد تأثیر بر جنین میگذارد. ذکر و یاد حضرت مهدی و انجام وظایف مهدوی از سوی مادر میتواند در تربیت نسل منتظر مؤثر باشد. علاوه بر آنچه ذکر شد، ارتزاق مادر از لقمهی حلال در طول بارداری، از جمله مسائلی است که در تربیت نسل دیندار و ولایی نقش دارد.
گام چهارم: توجه به آموزههای کوچک، ولی مهم در بدو تولد
آنچه از مضامین روایی فهمیده میشود این است که برخی از مسائلی کوچک، اثرات بزرگی در سرنوشت و شاکلهی دینی انسان دارد. از جملهی آنها که در دین مورد تأکید قرار گرفته است مسئلهی تحنیک یا باز کردن کام نوزاد هنگام تولد است. اینکه با چه چیز کام نوزاد باز شود میتواند در علایق و گرایشهای او در بزرگی تأثیرگذار باشد.در روایات متعددی آدابی جهت باز کرد کام فرزند به ما رسیده است. به دلیل اهمیت مسئله، به برخی از آنها اشاره میشود:
«حنکوا اولادکم بماءالفرات»: کام نوزادان خود را با آب فرات بردارید.
همچنین امام صادق (علیه السلام) به سلیمان بنهارون بجلی فرمود:
«ما اظن احد یحنک بماءالفرات الا احبنا اهل بیت»: گمان نمیکنم کسی با آب فرات کام نوزاد را بردارد، مگر آنکه ما خاندان را دوست بدارد.
از دیگر دستورات دینی مربوط به دوران بدو تولد، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ نوزاد است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در همین زمینه میفرمایند:
هر کس صاحب فرزندی شد، در گوش راستش اذان بگوید و در گوش چپش اقامه بخواند، به درستی که این عمل باعث دوری شیطان خواهد شد. نامگذاری مناسب فرزند عقیقه، تغذیهی بچه با شیر مادر و... از دیگر آموزههای مربوط به این دوران است.
گام پنجم: دوران شیردهی
مادرانی که توفیق ارتزاق فرزند خود با شیری که محصول لقمهی حلال است را مییابند و همچنین مادری که با وضو به فرزند خود شیر میدهد و از ذکر و یاد خدا در هنگام شیردهی غافل نمیشود، قطعاً بیش از دیگران توفیق تربیت نسل مهدیباور و مهدییاور را خواهد داشت. تأثیر شیر مادر در پرورش شخصیت معنوی فرزندان امری مسلم و انکارناپذیر است.مادری که شیر او آمیخته با ذکر و یاد حضرت مهدی است و در طول شیردهی، خود ذکر و یاد امام را بر لب و قلب دارد، قطعاً این عشق و علاقه به فرزند او منتقل میشود؛ چرا که تحقیقات روانشناسی حاکی از این مسئله است که کلیهی عواطف، علاقهها و دلبستگیهای مادر، هنگام شیر دادن، به فرزند هم منتقل میگردد.
گام ششم: القای محبت به ولی خدا در دوران کودکی
گرچه در نظام تربیتی اسلام هر گونه آموزش رسمی و سختگیرانه در دوران کودکی مردود است و اصل بر آزاد و رها گذاردن کودک است، ولی این نکته مورد تأکید دین قرار گرفته است که دوران کودکی دوران شکلگیری شخصیت دینی، عاطفی، عقلی و... کودک است. روح احادیث در این زمینه دلالت دارند که در دوران کودکی (هفت سال اول) عنایت خاصی بر مؤانست کودک با مقولههای مذهبی و اخلاقی شود.نظر به محدودیت قدرت درک و فهم کودک از ارزشهای اخلاقی و به لحاظ رشدنایافتگی او از لحاظ اجتماعی، بیشترین تلاش مربیان در این مرحله باید متوقف بر ایجاد رغبت، علاقه و انس در کودک نسبت به ارزشها و مفاهیم اخلاقی، از جمله مسئلهی ارتباط با ولی خدا باشد. از این رو، کلیهی رفتار پدر و مادر، بالاخص مادر، نقش ویژهای در شکلگیری شخصیت کودک دارد. اهمیت نقش مادر از آن جهت است که در این دوره بیشترین ارتباط را با فرزند دارد و در شکلگیری شاکلهی شخصیتی فرزند مؤثر است و به تعبیر متخصصان تعلیموتربیت، کودک بسان یک دوربین فیلمبرداری بسیار دقیق، مشغول فیلمبرداری هوشمندانه از رفتار مادر است و مادر بدون اینکه درصدد آموزش مفاهیم به فرزند خود باشد، با رفتار و کردار خود در حال آموزش غیررسمی به فرزند خود است. کودک اکثر مهارتها و دانستنیها را در این دوران، بدون واسطه از خانوادهی خود دریافت میکند. اولین مطلبی که کودک فرامیگیرد تأثیر بسزایی دارد و به تعبیر امیرالمؤمنین: «العلم فیالصغر علیالحجر»: دانشی که در کودکی فراگرفته میشود، مانند نوشته بر سنگ است. لذا ماندگاری آموزههای خانواده مسئولیت سنگینی را برای مادر منتظر رقم میزند.
در نظام تربیتی اسلام، تأکید بر تلفیق جنبههای نظری (گفتاری) و عملی (کرداری) در عرصهی تربیت شده است. حتی وزن عمل، بیشتر از گفتار و سخن است. لذا تأکید بر وحدت قول و عمل در همین راستاست. اینکه پیامبر گرامی اسلام در بسیاری موارد ابتدا عمل میکرد و از مردم نیز قبل از درک معنی واقعی یک عمل، تقاضای انجام آن عمل را مینمود، دلیل پُراهمیت بودن عمل است.
از این روست که مادر منتظر باید فرصت طلایی شکلگیری شخصیت فرزند را غنیمت شمرد و پایهها و بنیانهای اعتقادی فرزندش را با ارائهی رفتارهای برگرفته از مبانی دینی و اخلاقی تقویت نماید.
زن منتظر اگر بنا دارد که فرزندی مهدیباور تربیت کند، باید بداند که هر چه محبت و دلباختگی و ارتباط قلبی او با حضرت بیشتر باشد و این علقه در رفتار وی (که فرزند شاهد آن است) نمود عینی داشته باشد، به همان میزان میتواند این محبت و دلباختگی و عشق را به فرزند خود، بدون آنکه نیاز به آموزش رسمی باشد، انتقاد دهد. وقتی فرزند عشق سرشار مادر به امام زمان را مشاهده میکند و وقتی مادر فضای خانه را معطر به عطر یاد و ذکر حضرت میکند، این فضای آکنده از عشق و محبت، در ساختن شخصیتی محب و عاشق نسبت به امام زمان مؤثر خواهد بود.
تأکید میگردد که دوران کودکی، دوران استفاده از ابزار استدلال و منطق نیست و آنچه در این دوران اثرگذار است جنبههای احساسی و عاطفی، آن هم به صورت عملی است.
باید برای موفقیت در امر تربیت ولایی، به این مهم توجه داشته باشیم که مادران، به عنوان اولین و مهمترین مربیان، باید واجد صفات و ویژگیهای فکری و رفتاری صحیح باشند؛ چرا که بخش عظیمی از تربیت ولایی به حوزههای رفتاری عینی و عملی مربوط میشود. باید برنامهی تربیتی مادر متوجه ویژگیها و رفتارهای عینی و عملی مشخص، مفروض و پذیرفتهشدهی عام باشد تا بتواند زمینههای لازم را در فرزندان خود جهت پذیرش و قبول آن صفات و ویژگیها فراهم نماید.
به بیان دیگر، مادر باید خود نسبت به اصول و مبانی تعلیموتربیت و پرورش یک نسل ولایی، علاوه بر شناخت، التزام داشته باشد. لذا مادر منتظر میبایست به اعتقادات خود ایمان بیاورد، زیرا ایمان تلفیقی از اعتقاد قلبی و التزام عملی است. اگر مادر منتظر از انجام رفتارهای مخالف با میل ولی خدا خودداری کرد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم نشان داد که به خاطر حضور و ناظر بودن حضرت مهدی از انجام این کار خودداری کرده است، باور به حضور واقعی ولی خدا در فرزند نیز به صورت جدی تقویت میشود.
مادر به عنوان مدیر داخلی خانواده میتواند فضای داخلی خانه را به گونهای مدیریت نماید که این فضا سرشار از یاد و محبت و عشق نسبت به امام زمان، از طریق ارائهی برنامههای عینی و عملی باشد. همچنین باید به این نکتهی مهم توجه کند که اگر خانواده رسالت خود را به درستی انجام ندهد، افراد و نهادهای دیگری هستند که ممکن است با آموزشهای ناروا، فرزند را به وادی دیگری بکشانند.
گام هفتم: تعمیق محبت به ولی خدا در دوران نوجوانی
دوران نوجوانی در نظام تربیتی اسلام دوران اطاعت است. در این دوره باید آموزههای دینی به صورت آمیزهای از احساس و عقل به بچهها ارائه گردد؛ زیرا در این دوره کودکان نه دارای احساس و عواطف محض هستند و نه برخوردار از قدرت عقلانی. از این رو، متولیان تربیت باید هنرمندانه با آمیختن عقل و احساس و گره زدن اندیشه و عاطفه و محبت، در پی عمقبخشی به محبت و عشق نوجوانان نسبت به امام زمانشان باشند. اگر پدران و مادران توفیق یابند که در این دوره عشق همراه با معرفت را در فرزندان خود ایجاد نمایند، تا حدود زیادی توانستهاند به رسالت خود در تربیت نسل ولایی عمل کنند.از جمله مهارتهای تربیتی تأثیرگذار در این دوران، تأکید به تقسیمبندی امور و رفتارها به خوب، خوبتر و خوبترین و همین طور بد، بدتر، بدترین است. اگر این تقسیمبندی در کودک نهادینه شود، در مرحلهی عمل و رفتار، محتاطتر خواهد بود و دست به انتخاب میزند. همچنین شناخت آثار مترتب بر رفتار عاقلانه و کاراییهای عقل و نیز نحوهی استفاده از آن، از جمله مهارتهایی است که مادر منتظر به فرزند خود میآموزد.
یکی از راهکارهای مؤثر برای ایجاد عشق و محبت نسبت به ولی خدا در نوجوانان، استفاده از صناعات ادبی چون مجاز، تشبیه، استعاره و آرایههای ادبی است؛ چرا که تأثیر کلام ادبی موزون و فصیح در نوجوان بسیار زیاد است. نوجوان در این دوره به کلام بلیغ و آراسته به زیورهای ادبی بسیار علاقهمند است. بالاخص عنصر خیالانگیزی ادبی در نوجوان تأثیر بسیار شگفت و مرموزی دارد. خیالانگیزی سبب تحریک عاطفه و احساس نوجوان است و موجب افزایش درجهی اثرپذیری در او میشود.
نکتهی قابل توجه این است که میبینیم آن گاه که مولای متقیان قصد دارند که فرزند خود، امام حسن مجتبی (علیه السلام) را که در سنین نوجوانی بودند مورد خطاب قرار دهند و آخرین وصایای خویش را به فرزندشان برسانند، چقدر زیبا در نامهی 31 نهجالبلاغه (که منشور تربیتی دین است) از صناعات و شیوههای ادبی، اعم از مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه استفاده میکنند تا با بهرهگیری از فصاحت و بلاغت، تأثیر حقایق بلند و حکمتهای ژرف و معارف ناب را در قالبهای بیانی خیالانگیز به فرزندشان القا نمایند.
نکتهای که در این دوره، متولیان تربیتی برای تربیت نسل منتظر میبایست متوجه آن باشند این است که در آموزههای دینی، ضمن اینکه حب اهل بیت را اساس دین و نظام دین دانستهاند، نویدهای زیادی نیز برای محبین اهل بیت دادهاند. نویدهایی چون:
«الا و من مات علی حب آل محمد مات شهیداً، الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفور له، الا و من مات علی حب آل محمد مات بشره ملک الموت بالجنه، الا و من مات علی حب آل محمد مات فتح له بابان الی الجنه، الا و من مات علی حب آل محمد مات جعل ا... فی قبره مزار ملائکه الرحمه»
یعنی هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید مرده است، آمرزیده میشود، با توبه میمیرد، با ایمان میمیرد، فرشتهی مرگ او را به بهشت مژده میدهد، در قبرش دو در به روی بهشت گشوده میشود، قبر او زیارتگاه فرشتگان رحمت الهی میشود و...
همچنین آثار زیادی برای حب اهل بیت (علیهم السلام) در روایات مطرح شده است، از جمله اینکه کمال دین است، نور در قیامت است، ایمنی در قیامت است، موجب ثبات در صراط است، انسان را بهشتی میسازد، موجب محشور شدن با اهل بیت است و نهایتاً موجب خیر دنیا و آخرت و نجات از عذاب قبر است.
بیان این آثار با بهرهگیری از فنون فصاحت و بلاغت و صناعات ادبی، برای تقویت گرایش به ولی زمان در نوجوانان بسیار تأثیرگذار است. امام صادق فرمودند: معرفت محبت میآورد و محبت از روی معرفت است که تبعیت و پیروی میآورد. لذا حب اهل بیت زمانی عمق پیدا میکند که همراه با معرفت باشد.
زمان ایجاد معرفت نسبت به اهل بیت دوران نوجوانی است که اولیای تربیتی، از جمله زن منتظر، باید مطابق با ادبیات نوجوانان و با توجه به سلایق آنها، دامنهی معرفت نسبت به ائمهی اطهار، بالاخص وجود مبارک امام زمان را گسترده نمایند تا حب بسیط و سادهی دوران کودکی، به وسیلهی معرفت عمق پیدا نماید و در این صورت است که تبعیت و همراهی با امام زمان را به دنبال خواهد داشت.
گام هشتم: ترویج محبت به ولی خدا در دوران جوانی
دورهی جوانی در نظام تربیتی اسلام دورهی وزارت و همراهی است. اگر پدر و مادر و متولیان تربیت توفیق یافته باشند تمامی گامهای مذکور را با موفقیت طی نمایند، جوان آنان در این دوره به بالاترین مرحلهی تکامل اخلاقی، که مرحلهی اخلاق مستقل و خودپیرو است میرسد که در آن، قوانین حاکم بر رفتار اخلاقی از درون فرد سرچشمه میگیرد. این در حالی است که در مراحل کودکی و نوجوانی، بیشتر متربی از بیرون دستور میگیرد. در مرحلهی اخلاق مستقل و خودپیرو، عامل جهتدهنده، وجدان و درون فرد است.جوانی که تحت تربیت اصول صحیح قرار گرفته است به مرحلهای میرسد که به صورت خودجوش و با الهام درونی، به دنبال ولی خدا حرکت میکند؛ زیرا وجود صفات پسندیده در حضرت جاذبه و کششی درونی به سوی انسان کامل در او ایجاد میکند. عقربهی وجود او به صورت خودجوش و درونی به سمت انسان کامل حرکت میکند و نه تنها خود جذب وجود امام زمان میگردد و تمام وجود او سرشار از عشق و محبت همراه با معرفت نسبت به امام عصر میگردد، بلکه میتواند ترویجدهندهی فرهنگ مهدویت در بین گروه سنی خود باشد.
امام صادق (علیه السلام) خطاب به همهی مسئولان و مربیان فرمودهاند:
«علیکم بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر؛ جوانان را دریابید که آنان به سوی هر خیری شتابانترند. »
این جمله از زمینههای مساعد دوران جوانی برای کاشتن بذر محبت به امام زمان خبر میدهد. اگر زیباییهای حکومت مهدوی ترسیم شود، هیچ چیزی به اندازهی وجود مبارک امام زمان و برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی برای جوان جاذبه ندارد؛ زیرا جوانان تحقق تمامی آرمانها و آرزوهای بلند خود را در پناه برپایی حکومت جهانی حضرت میبینند. از این رو، اگر صحیح تربیت شده باشند و سرمایههای آنها به خوبی هدایت شوند، به یک جریان قدرتمند برای زمینهسازی حکومت حضرت تبدیل میگردند.
با استفاده و بهرهگیری و جهتدهی مناسب سرمایههای ارزشمند جوانان، میتوان از آن در راستای حکومت جهانی حضرت مهدی و اشاعهی این فرهنگ به خوبی بهره جست. لازم به ذکر است که جهتدهی این سرمایهها و استفاده از این نیروی شگفت، کاری بسیار حساس و مشکل است. مربی باید با آگاهی، شناخت، ایمان، اعتقاد و با همفکری و همگامی با جوانان و با ادبیاتی جوانپسند و با حوصله و صبر وافر و نیز با حفظ جنبهی الگویی خود، به رسالت خطیر خویش عمل نماید. مربی در این مسیر میبایست به آموزههای دینی، از جمله این سخن گوهربار رسول خدا توجه کنیم که فرمودند: به همهی شما توصیه میکنم نسبت به جوانان با نیکی و نیکوکاری رفتار کنید و شخصیت آنان را محترم بدارید و آنان را چون وزیر و مشاوری برای خود برگزینید و در امور و حوادث، آنها را همراه خویش قرار دهید. این آموزهها را باید نصبالعین خود قرار دهیم و از جوانان مشاوره و یاری بگیریم. ضمناً متولیان تربیتی جوانان باید به این نکته توجه داشته باشند که کوچکترین اشتباه و بیتوجهی آنها میتواند سبب خارج شدن نوجوانان از مسیر امام زمان گردد.
در مجموع با توجه به مباحث مطرحشده، میتوان چنین نتیجه گرفت که پیچیدگی تربیت در عصر حاضر و همچنین تلاش بیوقفهی مهاجمان فرهنگی برای تخریب فرهنگ مهدوی و جلوگیری از اشاعهی این فرهنگ، اهتمام جدی مادران و آشنایی آنان با سازوکار تربیت نسل مهدوی را میطلبد. لذا بدون بهرهگیری از آداب و دستورات دین، نمیتوان در تربیت نسلی ولایی، که یکی از مهمترین رسالتهای یک مادر منتظر است، موفق بود.
پینوشتها:
[1]. میشل، آندره و دیگران، پیام یونسکو، ص 85.
[2]. گاردنر، ویلیام، جنگ علیه خانواده، ص 356
[3]. سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع اساتید و دانشجویان استان سمنان، 12 اردیبهشت 84.
[4]. هادی نجفی، موسوعه احادث اهل بیت، ج 1، ص 234.
[5]. جلالالدین سیوطی، جامعالصغیر، ص 95
[6]. بحارالانوار، ج 43، ص 81.
[7]. علیبن عیسی اربلی، کشفالغمه فی معرفهالائمه، ج 1، ص 363.
[8]. بحارالانوار، ج 100، ص 222، ح 37.
/ج