مترجم: سید محمد جواد مهری
بررسی عصمت عایشه در منابع اهل سنت
خدای سبحان می فرماید: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (1) همانا خداوند می خواهد که هر گونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک و طاهر قرار دهد.اهل سنت می گویند که این آیه درباره بانوان پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است و استدلالشان به آیات ما قبل و ما بعد این آیه است. و طبق این ادعا، خداوند پلیدی را از بانوان پیامبر زدوده و آنان را پاک قرار داده است.
و برخی از آنها به بانوان پیامبر، علی و فاطمه و حسن و حسین را نیز اضافه می کنند، ولی حقیقت نقلی و عقلی، این تفسیر را پذیرا نیست زیرا اهل سنت در صحاح خود روایت می کنند که این آیه درباره پنج تن نازل شده و آنان عبارت اند از: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین.
و همانا رسول خدا آنان را و خودش را تنها مصادیق این آیه کریمه قرار داده و این در وقتی بوده است که علی و فاطمه و حسنین را با خود زیر عبای یمانی برد و فرمود:
خداوندا! اینان اهل بیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک و مطهر قرار ده.
و این را گروه زیادی از علمای اهل سنت نقل کرده اند از جمله:
1- مسلم در صحیحش - باب فضائل اهل بیت النبی - ج 2 - ص 368، ج 7 - ص 130
2- ترمذی در صحیحش - ج 5 - ص 351
3- مسند امام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 330
4- مستدرک حاکم - ج 3 - ص 133 و 147 و ج 2 - ص 416
5- خصائص امام نسّائی - ص 49
6- تلخیص ذهبی - ج 2 - ص 150
7- معجم طبرانی - ج 3 - ص 48 و ج 12 - ص 98
8- شواهد التنزیل، حاکم حسکانی - ج 2 - ص 11
9- بخاری در تاریخ الکبیر - ج 8 - ص 187
10- اصابه، ابن حجر عسقلانی - ج 2 - ص 509
11- تذکرة الخواص ابن الجوزی - ص 233
12- تفسیر فخر رازی - ج 2 - ص 700
13- ینابیع الموده قندوزی حنفی - ص 107
14- مناقب خوارزمی - ص 23
15- سیره حلبیه - ج 3 - ص 212
16- سیره دحلانیه - ج 3 - ص 329
17- اسد الغابه ابن اثیر - ج 2 - ص 12
18- تفسیر طبری - ج 22 - ص 6
19- تفسیر الدر المنثور سیوطی - ج 5 - ص 198
20- تاریخ ابن عساکر - ج 1 - ص 185
21- تفسیر کشاف زمخشری - ج 3 - ص 538
22- احکام القرآن ابن عربی - ج 3 - ص 1538
23- تفسیر قرطبی - ج 14 - ص 182
24- صواعق المحرقه ابن حجر - ص 143
25- استیعاب ابن عبد البر - ج 3 - ص 37
26- عقد الفرید ابن عبدربه - ج 4 - ص 311
27- منتخب کنز العمال - ج 5 - ص 96
28- مصابیح السنه بغوی - ج 4 - ص 183
29- اسباب النزول واحدی - ص 239
30- تفسیر ابن کثیر - ج3- ص 492
و غیر از اینان، علمای بی شمار دیگری از اهل سنت هستند که ما از ذکر نامشان صرف نظر کرده و به همین بسنده می کنیم.
و اگر همه اینان اقرار و اعتراف می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، مقصود از آیه را معرفی نموده است، پس دیگر چه ارزشی دارد اقوال دیگران، چه از صحابه باشند و چه از تابعین، یا مفسرینی که می خواهند معنائی غیر از آنچه خدا و رسولش تعیین کرده اند، تحمیل نمایند، فقط به خاطر معاویه و به طمع مال بی حسابش.
از آن گذشته، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، بار دیگر نیز به آنان اشاره کرده و آنها را - بجز دیگران - اهل بیت خود، معرفی کرده است. هنگامی که این آیه نازل شد:
«...فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَائنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَائنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ» (2) - پس بگو بیائید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را حاضر کنیم، سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
حضرت رسول علی و فاطمه و حسن و حسین را دعوت کرد و فرمود: اینان فرزندان ما و خود ما و زنان ما هستند، پس شما هم خودتان را و فرزندانتان را و زنانتان را بیاورید. و در روایت مسلم، فرمود: خداوندا!! اینان اهل من هستند. (3)
تمام علمای اهل سنت و جماعت که قبلاً نامشان را بردم، همه اقرار دارند که این آیه درباره این پنج تن نازل شده است که درود خدا و سلامش بر آنان باد.
وانگهی همسران پیامبر - که خداوند از آنان راضی باشد - مقصود از این آیه کریمه را فهمیده بودند، لذا هیچ یک از آنان ادعا نکردند که جزء اهل بیت هستند و پیشاپیش آنان ام سلمه و عایشه قرار دارند که هر یک به نوبه خود روایت کرده اند که این آیه، ویژه رسول الله و علی و فاطمه و حسن و حسین است. واین اعتراف را هر یک از مسلم، ترمذی، حاکم، طبری، سیوطی، ذهبی، ابن اثیر و دیگران نیز کرده اند.
از آن گذشته، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خود این اشکال را رفع کرده است زیرا می دانسته که ممکن است مسلمانان قرآن را بخوانند و اهل بیت را بر طبق آیات ما قبل و ما بعد این آیه حمل کنند، همان آیاتی که پر است از هشدار به بانوان پیامبر و لذا برای آموزش مردم، تا شش ماه، پس از نزول آیه، همواره از در خانه علی و فاطمه و حسنین، رد می شد و پیش از اقامه نماز، خطاب به آنان می فرمود:
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیراً، قوموا الی الصلاه یرحمکم الله».
- همانا خدا می خواهد که رجس وپلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و طاهر قرار دهد، برخیزید به نماز، خدا شما را بیامرزد.
و این را بسیاری از علمای اهل سنت نقل کرده اند از جمله:
1- ترمذی در صحیحش - ج 5 - ص 352
2- حاکم در مستدرکش - ج 3 - ص 158
3- ذهبی در تلخیص مستدرک.
4- احمد بن حنبل در مسندش - ج 3 - ص 259
5- ابن اثیر در اسد الغابه اش - ج 5 - ص 521
6- حسکانی در شواهد التنزیلش - ج 2 - ص11
7- سیوطی در درّالمنثورش - ج5 - ص 199
8- طبری در تفسیرش - ج 22 - ص 6
9- بلاذری در انساب الاشرافش - ج 2 - ص 104
10- ابن کثیر در تفسیرش - ج 3- ص 492
11- هیثمی در مجمع الزوائدش - ج 9 - ص 168
و دیگران.
و اگر به اینها اضافه کنیم، ائمه اهل بیت و علمای شیعه که هیچ تردیدی ندارند در اختصاص آیه کریمه به محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، پس دیگر هیچ ارزشی نمی ماند برای مخالفینشان از اهل بیت و پیروان معاویه و بنی امیه که می خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند و خداوند مصمم است که نورش را تکمیل کند هرچند کافران را خوش نیاید.
و آنان که این آیه را به عکس تفسیر پیامبر، تفسیر به رأی می کنند ثابت کردند که از جیره خواران و مزدوران حکام اموی و عباسی - در گذشته - و از نواصب و دشمنان علی که به آن حضرت عداوت و کینه ای دیرینه دارند - هم اکنون - می باشند.
از همه اینها که بگذریم، عقل نیز حکم می کند که زدودن رجس و تطهیر نمودن، شامل حال همسران پیامبر نمی شود، بگذارید توضیح بیشتر بدهیم:
1- اگر به عنوان نمونه، عایشه را مورد بررسی قرار دهیم که ادعا می کند محبوبترین و مقربترین همسران پیامبر در پیشگاه آن حضرت است تا جائی که سایر همسران پیامبر بر او رشک برده و از پیامبر درخواست کردند که عدالت را در میان آنان و دختر ابوقحافه برقرار سازد - چنانکه قبلا گذشت - ایشان نیز جرأت نکرده و هیچ یک از یاران و دوستانش در گذشته و حال، جرأت نکرده اند که ادعا کنند، عایشه - در روز نزول آیه - زیر عبای یمانی بود. پس چه عظیم است محمد صلی الله علیه و آله و سلم در رفتار و گفتارش و چه والا و حکیم است که اهل بیت خود را منحصر کرد به آنان که همراهش در زیر کسای یمانی بودند، و حتی ام المؤمنین - ام سلمه - همسر پیامبر خواست با آنان در زیر کسا وارد شود و از همسرش رسول خدا خواست اجازه اش دهد ولی حضرت او را رد کرد و به او فرمود: (در جای خود باش) خدا تو را خیر دهد.
2- مفهوم کلی و جزئی آیه دلالت بر عصمت دارد. زیرا زدودن هرنوع رجس و پلیدی شامل تمام گناهان و معاصی خرد و کلانش می شود بویژه اگر تطهیر پروردگار عزوجل نیز به آن اضافه شود و اگر مسلمانان با آب و خاک، طهارت بدنی و ظاهری می گیرند، این طهارت از ظاهر بدن تجاوز نمی کند ولی خداوند اهل بیت را طهارتی روحی و روانی داده است و عقل و قلب و دلشان را پاک نموده است که هیچ جائی برای وسوسه های شیطانی و مکانی برای ارتکاب معاصی نباشد. و بدینسان قلوبشان را پاک و صاف و خالص و ناب نموده که در تمام حرکات و سکنات، فقط خدا را مد نظر داشته باشند و همه کردارها و رفتارها و گفتارهایشان خالصاً لوجه الله باشد.
3- و بدینسان این انسانهای پاک و والا نمونه و الگوئی در زهد و تقوا و پارسائی و اخلاص و دانش و بردباری و دلیری و مروت و پاکدامنی و دوری از دنیا و قرب به خدای متعال برای بشریت بوده اند و تاریخ حتی یک گناه کوچک از آنان در طول زندگیشان ثبت نکرده است.
حال که چنین است باز گردیم به اولین نمونه از زنان پیامبر یعنی عایشه که (در نظر اهل سنت) به مقامی بالا و ارجمند و شهرتی بی نظیر دست یافته که هیچ یک از بانوان پیامبر به آن درجه و مقام نرسیده است و حتی اگر همه فضائل آنها را همه یک جا جمع کنیم ده یک فضائل عایشه دختر ابوبکر نمی شود. این چیزی است که اهل سنت ادعا می کنند و معتقدند نصف دین را فقط از عایشه فرا گرفته اند.
و اگر در پی حقیقت بدون تعصب و بدون یک سونگری باشیم، آیا عقل حکم می کند که او از همه گناهان و معاصی مبرا است؟ یا اینکه خداوند پس از وفات شوهرش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، این مصونیت را از او برداشته است؟ پس بگذارید با هم حقیقت را دریابیم.
عایشه در زمان حیات پیامبر
اگر زندگی عایشه را در زمان حیات همسرش صلی الله علیه و آله و سلم مورد بررسی قرار دهیم، سؤالات زیادی به ذهن می رسد.او همراه با حفصه آنقدر علیه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، توطئه نمود که پیامبر را - طبق آنچه در بخاری و مسلم آمده - وادار به تحریم حلال الهی نمود، و علیه پیامبر نقشه ها می ریختند که در تمام صحاح و کتابهای تفسیر آمده است، و خداوند هر دو حادثه را در قرآن یادآور شده است.
و همچنین یک روز که پیامبر از خدیجه نام برد، به حضرت رو کرده، چنین گفت:
مرا به خدیجه چه کار؟! او پیرزنی فرتوت بود که خداوند برای تو زنی بهتر از او جایگزین نموده است. و پیامبر بقدری ناراحت و عصبانی شد که موهای سرش ایستاد. (4)
باری دیگر، همسران پیامبر ظرفی از غذا برای حضرت فرستادند (و آن حضرت درمنزل عایشه بود) که حضرت آن غذا را بسیار دوست می داشت، عایشه ظرف غذا را با غذا جلوی پیامبر شکست (و نگذاشت پیامبر از آن غذا بچشد). (5)
روزی به پیامبر گفت: تو کسی هستی که ادعا می کنی، پیامبر خدائی؟! (6)
یک بار در حضور پیامبر خشمگین شد و به حضرت گفت: عدالت کن! پدرش در آنجا حاضر بود، آنقدر او را زد که بدنش را به خون انداخت. (7)
غیرتش نسبت به دیگران بقدری زیاد بود که وقتی اسماء دختر نعمان به همسری حضرت درآمد به او دروغی عجیب گفت. به او گفت:
پیامبر از زنی خوشش می آید که هر وقت بر او وارد می شود، به پیامبر بگوید: به خدا پناه می برم از تو! و هدفش از این سخن، این بود که آن زن بیچاره بی گناه، طلاق داده شود و همینطور هم شد، پیامبر به خاطر آن سخن، طلاقش داد. (8)
و اسائه ادبش در حضور پیامبر به جائی رسید که پیامبر مشغول نماز خواندن بود و او روبرویش نشسته در جای سجود حضرت و پاهایش را گشوده بود که وقتی حضرت می خواست به سجده برود، به او اشاره می کرد، پاهایش را برمی داشت و تا پیامبر سر را بر می داشت به کار خود ادامه می داد و پاهایش را دراز می کرد. (9)
روزی او و حفصه علیه پیامبر نقشه کشیدند، و بدینسان حضرت یک ماه کامل از تمام بانوانش دوری جست، و خود روی بوریا می خوابید. (10)
و هنگامی که این آیه نازل شد:
«ترجی من تشاء منهن و تؤوی الیک من تشاء و من ابتغیت ممن عزلت فلا جناح علیک» هر یک از زنانت را اگر بخواهی نوبتش را مؤخر بداری و هر که را بخواهی بپذیری، و هم آنان را که از خود راندی، اگر بخواهی بازگردانی، بر تو هیچ باکی نیست؛ به پیامبر رو کرد چنین گفت:
پروردگارت را نمی بینم، جز اینکه هر چه بخواهی، فوراً طبق دلخواهت، به تو می دهد. (11)
و هرگاه عایشه خشمگین می شد (و چه بسیار خشمگین می شد) اسم پیامبر را بر زبان نمی آورد و اگر قسم می خورد می گفت: به خدای ابراهیم قسم. (12)
و همانا عایشه بسیار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را اذیت کرد و دل مبارکش را به درد آورد ولی پیامبر با آن اخلاق والا و صبر بسیار، تحمل می کرد و به او مهربانی می نمود و بسیار می گفت: «عایشه شیطانت بر تو مستولی شده است» و تأسف می خورد که خداوند او و حفصه دختر عمر را تهدید کرده است. و چه بسا آیات قرآنی که درباره او نازل شد، از جمله سخن خدای متعال است که به او و حفصه خطاب می کند:
«إِن تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما» (13) - اگر به سوی خدایتان بازگردید و توبه کنید (شاید خدا بپذیرد) چرا که قلوبتان سیاه شده و از حق منحرف گشته است. (14)
و فرمود:
«إِن تَظَاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ» (15) - اگر هر دو با هم علیه پیامبر توطئه کنید (اثری نخواهد داشت) چرا که خدا یار و نگهبان او است و همچنین جبرئیل و مؤمنین درستکار و فرشتگان پس از خداوند یاوران و مددکارانش هستند.
و این تهدیدی است آشکار برای او و حفصه که غالبا گوش به حرفش می داد و به فرمانش عمل می کرد.
و خداوند به این دو زن فرموده است:
«عَسى رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیْرًا مِّنکُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ...» (16) - امید هست که اگر پیامبر شما را طلاق داد، پروردگارش به جای شما، زنانی بهتر از شما به همسری او درآورد؛ زنانی مسلمان و مؤمن و ...
و این آیات به گواهی عمربن خطاب، درباره عایشه و حفصه نازل شده است، چنانکه در بخاری آمده. (17) و این آیه به تنهائی کافی است که دلالت کند بر اینکه در میان مسلمانان، زنانی مؤمنه بهتر از عایشه وجود دارند.
و یک بار رسول خدا او را فرستاد که «شراف» خواهر دحیه کلبی را برای حضرتش، خواستگاری کند و از او خواست که آن را ببینند و نتیجه اش را به حضرت اطلاع دهد. هنگامی که برگشت، غیرت زنانگی، وجودش را فرا گرفته بود، پیامبر از او پرسید: عایشه! چه دیدی! گفت: زنی بد ریخت و بد قیافه را دیدم! حضرت فرمود: بد قیافه بود؟! تو خالی را دیدی که بدنت را لرزاند. عایشه گفت: ای رسول خدا! نمی شود از تو چیزی پنهان کرد. (18)
معمولا عایشه در توطئه هایش، حفصه دختر عمو را با خود همراه می کرد، و عجیب است که بین این دو، انسجام و هماهنگی عجیبی می بینیم، چنانکه بین پدرانشان نیز چنین هماهنگی و وحدتی حکمفرما بود، با این تفاوت در میان این دو زن، عایشه همواره به خود جرأت می داد و توطئه ها را پی ریزی می کرد ولی پدرش ابوبکر در برابر عمر ناتوان بود و عمر خیلی جرأت داشت و همه برنامه ها را پی ریزی می نمود، تا جائی که حتّی در زمان حکومت ابوبکر، او حاکم واقعی بود، چنانچه قبلاً یادآور شدیم.
برخی تاریخنگاران نگاشته اند که:
وقتی عایشه می خواست برای پیکار با امام علی (جنگ جمل) به سوی بصره خارج شود در پی همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرستاد که او را همراهی کنند، ولی هیچکدام قبول نکردند جز حفصه دختر عمو که آماده خروج شد ولی برادرش عبدالله بن عمر او را منع کرد و بازگرداند. (19)
و لذا خدای سبحان عایشه و حفصه را با هم مورد تهدید قرار می داد، چنانکه در آیات چهارم و پنجم سوره تحریم گذشت. و در همین سوره، خداوند مثل خطرناکی برای آنها زده است که به آنها و دیگر مسلمانانی که معتقدند ام المؤمنین بدون حساب و کتاب به بهشت می رود، چون همسر پیامبر است بفهماند که تنهاهمسر پیامبر بودن، هیچ سود و زیانی برای انسان ندارد و تنها چیزی که برای انسان سودمند یا زیانبار است، اعمال خود انسان است.
خداوند می فرماید:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنا صَالِحَیْنِ فَخانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ * وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجّنی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ * وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِن رُّوحِنا وَصَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ» (20)
- خداوند برای کفار، زن نوح و زن لوط را مثال آورد که در خدمت دو بنده شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و آن دو (پیامبر) نتوانستند زنان خود را از قهر و غضب خدا رهائی بخشند و به آنان گفته شد که باید همراه با دیگر دوزخیان وارد دوزخ گردید.
و خداوند برای مؤمنان زن فرعون را مثال آورد که به خدای خود عرض کرد:
پروردگارا، برای من خانه ای نزد خودت در بهشت بساز و مرا از شر فرعون و اعمالش و قوم ستمگر نجات بخش. و همچنین مریم دختر عمران را به یاد آور که رحمش را پاکیزه داشتیم، سپس در آن از روح قدسی خود دمیدیم و همانا مریم کلمات و کتابهای پروردگارش را پذیرفت و از بندگان با اخلاص و مطیع خداوند بود.
و از این آیه، برای همه مردم معلوم می شود که همسری و رفاقت و همنشینی، هر چند دارای فضائل زیادی است، ولی از عذاب خدا نمی رهاند جز اینکه همراه با اعمال شایسته و نیک باشد وگرنه عذاب دو برابر خواهد بود، چرا که عدالت خدای سبحان چنین اقتضا می کند که آن آدمی را که از وحی بدور است عذاب نکند مانند کسی که نزدیک وحی است و قرآن در خانه اش نازل شده است و انسانی که حق را شناخت و با آن مخالفت ورزید بسیار بدتر است از جاهلی که حق را اصلاً نشناخته است.
پایان بحث
آنچه در این بحث برای ما مهم است، هرچند غرضمان بر خلاصه گوئی است، این است که عایشه دختر ابوبکر، ام المؤمنین و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، جزء اهل بیتی که خداوند رجس و ناپاکی را از آنان دور کرده و پاک و مطهرشان قرار داده و از هر گناه دورشان نموده و معصومشان معرّفی کرده، نمی باشد.برای عایشه همین بس که آخرین روزهای زندگیش را با گریه و زاری و حسرت و پشیمانی گذراند و اعمال خود را که به یاد می آورد اشک از چشمانش سرازیر می شد و شاید خدای سبحان، گناهانش را بیامرزد؛ او خود آگاه بر اسرار بندگانش است و از قلوبشان و نیتهایشان، مطلع و خبردار است و از خیانت های دیدگان و رازهای نهان دلها، آگاه است. و بهر حال، هیچ چیز در آسمان و زمین بر خدا پوشیده نیست و نه ما و نه هیچ کس دیگر حق ندارد برای یکی از بندگان خدا، حکم به بهشت یا جهنم نماید که این تعیین حکم کردن برای خدا است و العیاذ بالله.
خداوند می فرماید: «لِّلَّهِ ما فِی السَّمواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (21) - آنچه در آسمان ها و زمین است، از آن خدا است و هر چه را در دل خود پنهان کنید و یا ظاهر نمائید، خداوند شما را حسابرسی می کند و هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عذاب می کند و خداوند بر همه چیز قادر و توانا است.
و بدینسان ما نه می توانیم او را ستایش کنیم و نه می توانیم لعنش نمائیم ولی بر ما است که از او پیروی نکنیم و اعمالش را مورد ستایش قرار ندهیم، و بدون هیچ رودربایستی، حقایق را برای مردم توضیح دهیم، شاید به سوی حق رهنمون شوند.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «فحش ندهید و لعن نکنید ولی افعال و کردار آنان را بازگو کنید و به مردم برسانید تا حجت کامل گردد».
پی نوشت ها :
1- سوره احزاب – آیه 33.
2- سوره آل عمران – آیه 61.
3- صحیح مسلم – ج 7 – ص 121 – باب فضائل علی بن ابی طالب، سنن ترمذی – ج 5 – ص 225.
4- صحیح بخاری – ج 4 – ص 231 – باب تزویج النبی (ص) خدیجه و صحیح مسلم – ج 7 – ص 134.
5- صحیح بخاری – ج 6 – ص 157 – باب الغیره.
6- احیاء علوم الدین غزالی – ج 2 – ص 43 – کتاب ادب النکاح.
7- کنز العمّال – ج 13 – ص 696، احیاء العلوم غزالی – ج 2 – ص 43.
8- طبقات الکبری ابن سعد – ج 8 – ص 145، الاصابه ابن حجر – ج 4 – ص 233، تاریخ یعقوبی – ج 2 – ص 85.
9- صحیح بخاری – ج 1 – ص 101 – باب الصلاة علی الفراش.
10- صحیح بخاری – ج 3 – ص 105 – کتاب المظالم – باب الغرفة المشرفة.
11- صحیح بخاری – ج 6 – ص 24 و ص 128 – باب هل للمرأة أن تهب نفسها لاحد، صحیح مسلم – باب جواز هبة المرأة نوبتها لضرّتها – ج 4 – ص 174.
12- صحیح بخاری – ج 6 – ص 158 – باب غیرة النساء و وجدهنّ.
13- سوره تحریم – آیه 4.
14- صحیح بخاری – ج 3 – ص 106 – باب الغرفة و العلیه من کتاب المظالم.
15- سوره تحریم – آیه 4.
16- سوره تحریم – آیه 5.
17- صحیح بخاری – ج 6 – ص 69 و ص 71 – باب و اذا اسرّ النبی الی بعض ازواجه.
18- طبقات ابن سعد – ج 8 – ص 160، کنز العمال – ج 12 – ص 418.
19- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید – ج 2 – ص 80.
20- سوره تحریم – آیات 10 الی 13.
21- سوره بقره – آیه 284.