نویسنده: مولوی کاشانی
سپاس خداوندی را که بندگان خویش را به دعاو خواستن از خود فرمان داده چنانکه می فرماید: «ادعُونِی أَستَجِب لَکُم»؛ مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.(1) و سپس فرمانبرداری و معصیت کار را نسبت به رحمت خود به طمع انداخت آن جا که فرمود: «فَإنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَةَ الدَّآعِی إذا دَعَانی ...»؛ من نزدیکم و خواسته ی دعا کننده را آن گاه که مرا بخواند، پاسخ می دهم. (2) و درود و سلام بر محمد (ص) آقای پیامبران و بر آل و اصحاب برگزیده ی او.
از مسایلی که مورد انکار وهابیان قرار گرفته، جواز دعا همراه با بالا بردن دست هاست؛ خواه این دعا پس از نماز باشد، یا بعد از خوردن غذا و یا در مقابل قبرها؛ به صورت منفرد و یا جمعی و در کل هر کجا که هوای نفس و خیال آنان حکم کند (3) این چنین دعایی را بدون هیچ دلیلی و تنها به پیروی از گمان و خیال خود بدعت و حرام می دانند.
برای بررسی این بدعت و ناهماهنگی آن با احکام و روایات وارده باید فلسفه ی دعا و نحوه ی ادای آن، از دیدگاه قرآن و سیره و سنت مورد بررسی قرار گیرد.
برخی دیگر از عبادات اصولاً به هیچ وقتی اختصاص نداشته و در هر حال جایز است مانند دعا، ذکر و تسبیح و تهلیل حتی پیش از جماع و استنجا.
خداوند می فرماید: «الَّذینَ یَذکُرُونَ اللهَ قِیاماً و قعُوداً و عَلی جُنُوبِهِم...»؛ آنهایی که در حال قیام و نشستن و در حالی که به پهلو در بستر قرار گرفته اند ذکر خدا می کنند... (4) یعنی در همه حال به یاد خدایند.
و فرموده است: «ادعُوا رَبَّکُم تَضَرُّعاً و خُفیَةً...»؛ پروردگار خود را با حال تضرع و در پنها ن بخوانید.(5)
و نیز فرموده است: «قُل ما یَعبَأُ بِکُم رَبِّی لَولا دُعَاؤُکُم»؛ اگر دعا نکنید خداوند به شما اعتنایی نمی کند.(6)
و نیزفرموده است: «وَ قالَ رَبُّکُم ادعُونِی أستَجِب لَکُم...»؛ پررودگارتان فرمود بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.(7)
در این باره آیات زیادی نازل شده و کسی که دعا را باطل بداند قرآن را انکار کرده است و مرا به دعا در جمیع آیات و روایات مطلق است و مطلق هم بر اطلاق خود باقی است مگر آن که دلیلی آن را از اطلاقش خارج ساخته و مقید سازد و ما دلیلی در این خصوص جز آن چه وهابیان از روی هوای خود گفته اند نیافته ایم بنابراین انکار دعا در هر موقعیت و اوضاع و هر مکانی با وجود اطلاق روایات و آیات، سفاهت و بی خردی است.
دلیل روایی برای جواز دعا و هر حال و مکان و برای هر امری، حدیثی است که از انس وارد شده است: «قال رسول الله (ص) لیسئل احدکم ربّه حاجته کلّها حتّی یستلّ شسع نعله اذا انقطع»؛ هر یک از شما باید از خداوند حاجت های خود را طلب کند حتی اگر بند کفشش جداشد -باید- از او بخواهد تا آن را ترمیم کند.(8)
از مسایلی که مورد انکار وهابیان قرار گرفته، جواز دعا همراه با بالا بردن دست هاست؛ خواه این دعا پس از نماز باشد، یا بعد از خوردن غذا و یا در مقابل قبرها؛ به صورت منفرد و یا جمعی و در کل هر کجا که هوای نفس و خیال آنان حکم کند (3) این چنین دعایی را بدون هیچ دلیلی و تنها به پیروی از گمان و خیال خود بدعت و حرام می دانند.
برای بررسی این بدعت و ناهماهنگی آن با احکام و روایات وارده باید فلسفه ی دعا و نحوه ی ادای آن، از دیدگاه قرآن و سیره و سنت مورد بررسی قرار گیرد.
دعا در همه ی احوال و برای هر کار
ما نخست به موضوع جواز دعا به طور عموم و مطلق می پردازیم و سپس به موارد خاص آن اشاره می کنیم وبه آنان می گویم ای پیروان محمد بن عبدالوهاب! عبادات دارای اقسامی است؛ برخی از آنها مربوط به اوقات خاصی است، مانند نماز واجب، روزه و حج واجب. این گونه عبادت ها در وقت خود ادا و در خارج آن قضایند و پیش از آن نه ادا و نه قضا می گردند. و برخی به اوقات خاصی تعلق ندارند، مانند نماز میت و نمازهای نافله- به جز نافله های روزانه و نماز شب- و روزه ی مستحبی که این نوع از عبادتها درهر زمان جایز و امکان پذیر است البته به جز موردی که حکم آن استثنا شده است مثل اوقاتی که در آن نماز مکروه است؛ مانند وقت طلوع و استوا و غروب آفتاب و نیز روزهای ایامی که در آن این عمل نهی شده است، مثل عید قربان و فطر و ایام تشریق - در حج- .برخی دیگر از عبادات اصولاً به هیچ وقتی اختصاص نداشته و در هر حال جایز است مانند دعا، ذکر و تسبیح و تهلیل حتی پیش از جماع و استنجا.
خداوند می فرماید: «الَّذینَ یَذکُرُونَ اللهَ قِیاماً و قعُوداً و عَلی جُنُوبِهِم...»؛ آنهایی که در حال قیام و نشستن و در حالی که به پهلو در بستر قرار گرفته اند ذکر خدا می کنند... (4) یعنی در همه حال به یاد خدایند.
و فرموده است: «ادعُوا رَبَّکُم تَضَرُّعاً و خُفیَةً...»؛ پروردگار خود را با حال تضرع و در پنها ن بخوانید.(5)
و نیز فرموده است: «قُل ما یَعبَأُ بِکُم رَبِّی لَولا دُعَاؤُکُم»؛ اگر دعا نکنید خداوند به شما اعتنایی نمی کند.(6)
و نیزفرموده است: «وَ قالَ رَبُّکُم ادعُونِی أستَجِب لَکُم...»؛ پررودگارتان فرمود بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.(7)
در این باره آیات زیادی نازل شده و کسی که دعا را باطل بداند قرآن را انکار کرده است و مرا به دعا در جمیع آیات و روایات مطلق است و مطلق هم بر اطلاق خود باقی است مگر آن که دلیلی آن را از اطلاقش خارج ساخته و مقید سازد و ما دلیلی در این خصوص جز آن چه وهابیان از روی هوای خود گفته اند نیافته ایم بنابراین انکار دعا در هر موقعیت و اوضاع و هر مکانی با وجود اطلاق روایات و آیات، سفاهت و بی خردی است.
دلیل روایی برای جواز دعا و هر حال و مکان و برای هر امری، حدیثی است که از انس وارد شده است: «قال رسول الله (ص) لیسئل احدکم ربّه حاجته کلّها حتّی یستلّ شسع نعله اذا انقطع»؛ هر یک از شما باید از خداوند حاجت های خود را طلب کند حتی اگر بند کفشش جداشد -باید- از او بخواهد تا آن را ترمیم کند.(8)
پی نوشت ها :
1- سوره ی غافر، آیه ی 60.
2- سوره ی بقره، آیه ی 185.
3- فتاوی اسلامیه، ص 291.
4- سوره ی آل عمران، آیه ی 191.
5- سوره ی اعراف، آیه ی 55.
6- سوره ی فرقان، آیه ی 78.
7- سوره ی غافر، آیه ی 60.
8- مشکاة المصابیح، ج2، ص696، ح2251؛ کنز العمال ج2، ص 65، ح 3139 و موارد الظمان، ص 596، ح 2402.