درونمایه های مقاومت در شعر «جواد جمیل»

ادبیّات مقاومت از مهمترین سنگرهای فرهنگی ملّت های تحت سلطه است. ادبیّات مقاومت به ویژه شعر در عراق که واکنشی به حاکمیّت استبداد است، ارزش های ادبی، فکری و تجارب هنری ویژه ای را در آثار شاعران این کشور به
پنجشنبه، 26 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درونمایه های مقاومت در شعر «جواد جمیل»
درونمایه های مقاومت در شعر «جواد جمیل»

نویسندگان: دکتر کبری روشنفکر، سجّاد اسماعیلی، مرتضی زارع برمی




 

با تأکید بر دفتر شعری (اشیاء حذفتها الرقابه)

چکیده

ادبیّات مقاومت از مهمترین سنگرهای فرهنگی ملّت های تحت سلطه است. ادبیّات مقاومت به ویژه شعر در عراق که واکنشی به حاکمیّت استبداد است، ارزش های ادبی، فکری و تجارب هنری ویژه ای را در آثار شاعران این کشور به جای نهاده است که نه تنها در مجموعه شعر معاصر عربی قابل اعتنا و بررسی است، بلکه می تواند الگویی برای ادبیات متعهّد و مقاوم سایر ملل نیز باشد.
پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی درونمایه های مقاومت در دفتر شعری «اشیاء حذفتها الرقابه» از جواد جمیل، شاعر معاصر عراقی بپردازد و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشوده ادبیّات مقاومت عراق را بنمایاند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که حاکمیّت استبداد از جمله عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر جواد جمیل است. سرزمین، مردم، قیام علیه بیداد، انگیزه های شیعی مبارزه، ستایش آزادی خواهان و جان باختگان و امید به آینده ای روشن، از مهم ترین درونمایه های اشعار شاعر مورد نظر است.

واژگان کلیدی

ادبیّات مقاومت عراق، درونمایه های شعر مقاومت، جواد جمیل، اشیاء حذفتها الرقابه.

1- مقدّمه

هم زمان با پدیدار شدن نیروهای شر، سلطه گر و خودکامه، انحصاری شدن قدرت تصمیم گیری، حمله به ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده و تضعیف آن ها، تجاوز به مرزهای سرزمینی دیگران با هدف اسارت و غارت، واژه پایداری در ذهن و روح انسان حق طلب آزادی خواه شکل گرفت و میراث ادبی ملل هم از پایداری سرود و نوشت.
ادب مقاومت شاخه ای از ادب متعهّد و ملتزم است که محتوای آن در جهت منافع و خواسته های یک نظام حاکم مستبد نباشد و با زبانی صریح، بدون تأکید بر نوآوری در زمینه های تخیّل بیان شود. بر اساس این تعریف، ادب مقاومت باید هدفمند و تعلیمی باشد و برای رساندن پیام یا القاء موضوعی که مورد نظر شاعر است، نوشته شود و به مخاطبانش می آموزد چگونه در برابر نظام های سلطه گر و مستبد ایستادگی کنند. (بصیری، 1376: 20) بنابراین عنوان ادبیّات مقاومت معمولاً به آثاری اطلاق می شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی های فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی با پایگاه های قدرت، غصب قدرت، سرزمین و سرمایه های ملّی و فردی شکل می گیرد. با داشتن این احساس و هوشیاری عمیق که ادامه سلطه، نامعقول و تغییردادن آن ضروری است. ولی برای این که این شعر مؤثر واقع شود، بایستی تلاشی تغییر آفرین صورت پذیرد و لذا به یک نظریه انقلابی و دارای محتوای اجتماعی مسلّح گردد» (درویش، 1371: 271). جانمایه این آثار، ستیز با بیداد داخلی یا تجاوز خارجی در همه حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان های ضد آزادی است. (سنگری، 1377: 36)
خیزش مردمی علیه رژیم بعث در عراق، نمونه بارزی از پایداری انسان در برابر شرارت است. «عراق از پربارترین کشورهای عربی در تربیت مردان مبارز است و شاید تشیّع سرشار از روح انقلاب در این امر بی تأثیر نباشد زیرا علاوه بر این که بیشتر مردم آن شیعه اند، این کشور مرکز علمی تشیّع نیز بوده و هست؛ به همین خاطر مبارزان در آن بسیارند»(آباد، 1380: 64).
ادبیّات به ویژه شعر مقاومت در سرزمین عراق، آیینه تمام نمای جنایاتی است که حزب بعث بر مردم تحمیل کرد. شاعر مقاومت عراق، «جواد جمیل»، هم دوش با مردم و با آفرینش آثاری گران سنگ از جمله دفتر شعری «اشیاء حذفتها الرقابه» شعله قیام و ایستادگی در برابر خودکامگی های جریان حاکم را در قلب ملّت خود افروخت.

1-1-بیان مسئله پژوهش

قدرت یافتن حزب بعث، دوره ای سرنوشت ساز در تاریخ ملّت عراق است چرا که تمام ساختارهای زندگی و قوانین جامعه را تغییر داد و با حاکم کردن فضای استبدادی، ارزش های پذیرفته شده را به ضد ارزش تبدیل کرد. لذا طبقه روشنفکر جامعه از جمله شاعران، با آفرینش آثار اعتراض و انتقادی، ناخشنودی خود را نسبت به اوضاع حاکم اعلام کردند. جواد جمیل شاعر مقاومت عراق، هم سو با جریان آزادی خواه به سرایش اشعار مقاومت پرداخت.
پژوهش حاضر بر آن است تا وجوه بارز و متمایز شعر مقاومت عراق را با تکیه بر دفتر شعری «اشیاء حذفتها الرقابه» از «جواد جمیل» بررسی کند.

2-1-سؤال پژوهش

- عوامل ظهور وجوه مقاومت و درونمایه های اصلی مقاومت در شعر «جواد جمیل» چیست؟

3-1-مواد و روش پژوهش

داده های مورد استفاده پژوهش حاضر، دفتر شعری «اشیاء حذفتها الرقابه» از شاعر مقاومت عراق، «جواد جمیل»، است. روش خاص پژوهش تحلیلی-توصیفی است. که با تحلیل شواهد درون متنی و مراجعه به منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام می گیرد.

4-1-پیشینه پژوهش

در حوزه شعر مقاومت عراق، پژوهش هایی همچون؛ «نگاهی به تاریخ سیاسی عراق از پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حزب بعث»(ع. لجمیلی، 1370)، «هشتاد روز مقاومت»(سعید تاجیک، 1373)، «الغربه فی الشعر العربی، الشاعر العراقی المهاجر نموذجاً»(سید عدنان اشکوری و دیگران، 1386) و «اشغال گری در شعر امروزین عراق»(علی نظری و دیگران، 1389) انجام شده است امّا پژوهشی که با تکیه بر آثار «جواد جمیل»، به مطالعه ادبیّات مقاومت عراق بپردازد، دیده نشد.

5-1-هدف پژوهش

- بررسی درونمایه های مقاومت در اشعار «جواد جمیل» و آشنایی با شرایط استبدادی عراق در دوران حاکمیّت حزب بعث.

2- چارچوب نظری پژوهش

1-2-درون مایه

درون مایه، در آثار ادبی معاصر، مترادف با «مسائل اصلی»(شفیعی کدکنی، 1380: 18) و «محتوا و مضمون» مصطلح شده است. (یاحقی، 1382: 18) و «در حقیقت، معیارهای اصلی حاکم بر شعر از لحاظ تفکّر، شناخت و ساختمان فنّی است.» (شفیعی کدکنی، 1380: 19) بنابر سنت معمول به معنای «مقصود»، «غرض»، «منظور»، «معنی»، «مدعا»، و رساتر از همه این معانی، «پیام» به کار گرفته می شود.(فرزاد، 1376: 25) که در برگیرنده حرف اصلی صاحب اثر، اندیشه مرکزی، جهان بینی و نگرش اوست.

2-2-ادبیّات مقاومت عراق

ادبیّات مقاومت عراق با توجه به مطالعات انجام گرفته به دو دوره: عثمانی (قرن 19) و حاکمیت حزب بعث (قرن 20) تقسیم می گردد.
بدون شک جنگ های دولت عثمانی، تأثیر زیادی در برانگیختن احساسات مردم و به ویژه شاعران آن دوره داشت. در این میان شاعرانی همچون جمیل صدقی الزهاوی و معروف الرصافی در اعتراض به سلطه عثمانی و مستعمرین فرانسوی و انگلیسی و ایتالیایی، اسلوب جدیدی از شعر را به نام شعر مقاومت پدید آوردند و اشعار و نوشته های خود را در حوزه ادبیّات مقاومت عرضه کردند. (خضر، 1968: 27-30) به عنوان مثال اگر دفتر شعری الرصافی را ورق بزنیم، در می یابیم که او سه قصیده را به تشویق مسلمانان به جنگ و دفاع از طرابلس اختصاص داده است (عزّ الدین، 1965: 44-94).
مفهوم این اشعار در دهه دوم از قرن نوزده، غالباً رنگ و بوی اعتراض و نگرانی داشته است؛ این مفاهیم را می توان در اشعار برخی از آن شاعران مثل الزهاوی دریافت:
و مضطربٌ یکشو الحریق کانّما
بأثواب ممّا یلی جلده جمرٌ
به گفته ناقدان، شایسته بود که شاعر در این بیت به جای کلمه «الحریق» از کلمه «الغرام» استفاده کند چرا که موضوع شعر غزل است. ولی شاعر به دلایلی که نگرانی او را برمی انگیخته است، شعر خود را به این شکل درآورده است (الزبیدی، 1999: 9)
در دوران حاکمیّت حزب بعث عراق، روند حرکتی و تکاملی ادبیّات مقاومت با محدودیّت بیشتری مواجه بود. مردم عراق، به ویژه شاعران، بین دو گزینه مردد بودند: تسلیم کامل در برابر استبداد و خفقان طبقه حاکم یا مهاجرت اجباری از سرزمین (اشکوری، 1386: 68).

3-2-جواد جمیل شاعر مقاومت عراق

جواد جمیل در سال (1945) میلادی در یکی از روستاهای جنوب عراق در ذی قار به دنیا آمد. درس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را با موفّقیت و برتری علمی به پایان برد. تحصیل را در رشته مهندسی عمران ادامه داد و از دانشگاه با موفقیّت فارغ التحصیل شد. در سال های (1974 و 1980)، به دلیل این که در اشعارش ندای حق، آزادی و عدالت سرداد، به زندان افتاد و شکنجه روحی و جسمی شد. پس از آن از انتشار شعرهایش در جراید و مطبوعات عراق، جلوگیری به عمل آمد. اولین شعر خود را در سیزده سالگی سروده است. اولین شعرهایش را در روزنامه های دیواری مدرسه منتشر می کرد. ادبیّات معاصر و کلاسیک عرب را خوب می داند، اشعاری را در مجله های علمی «المرفاء» و «الرابطه» که از بهترین مجلات ادبی عراق هستند، به چاپ رسانده است.
جمیل معتقد است: «شعر از لطیف ترین و عالی ترین حالات بیان است. باور دارم و به همین خاطر به شعر ملتزم و هدف دار، در همه سبک های کلاسیک و معاصرش معتقدم. در اعتقاد من، شعر باید قوی، محکم و زنده باشد، حال در هر شکلی که می خواهد باشد چرا که برای شاعر، شکل و بنای آن مهم نیست و من در شعرم به مسائل انسان ستمدیده و مستضعف می پردازم و توجّهی ندارم که این انسان کیست و از کجاست؟» (امامی، 1370: 11).
جمیل در حال حاضر، رئیس مؤسسه فرهنگی نوجوانان الهدی، سردبیر مجله کودکان الهدی، عضو انجمن ادبی عراق، اتحادیّه ادیبان عرب، انجمن ادبیات اسلامی و مشاور مجله «الفکر الجدید اللندنیه» است. از سال (1988) تاکنون او در کشورهای سوریه، عربستان، ایران، لبنان، و لندن در رفت و آمد است (جواد جمیل H:htm\bohos\jamili).

3- درونمایه های مقاومت در شعر جواد جمیل

نگارندگان پس از مطالعه دفتر شعری «أشیاء حذفتها الرقابه» درونمایه هایی با عناوین: سرزمین، قیام، افشای جنایت های نظام استبداد علیه مردم، انقلابیّون و جان باختگان راه آزادی و آرمان خواهی را طرح کرده اند. برای شرح هر یک از عناوین، مثال هایی از شعر شاعر ارائه شده است.
نمودار(1) درونمایه های مقاومت شعر «جواد جمیل» را ترسیم می کند. (زارع برمی، 1389: 55).
درونمایه های مقاومت در شعر «جواد جمیل»

سرزمین:

عشق به سرزمین و میهن پرستی از درونمایه های اصلی شعر مقاومت در کشورهای تحت سلطه است. جواد جمیل در فضایی نمادین از دلتنگی ها و علاقه اش به سرزمین مادری می سراید.

بیان جنایت ها و بیدادگری های نظام سلطه گر بر مردم:

نخستین قربانیان نظام های بیدادگر و استبدادطلب، مردم هستند. فقر، فساد، سرگردانی، مرگ و حتی جنایت، محصول استبداد است. در یک چنین نظام هایی، شکنجه، زندان، خفه کردن فریادها در گلو، تبعید و ترور، قانون است (سنگری، 1377: 40-39).

دعوت به مبارزه:

جمیل با وجود این که در راه مبارزه، فشارهای روحی و جسمی بسیاری را متحمّل می شود و امّا با تکیه بر احساسات قومی و دینی، مردم و شاعران عراق را به قیام و ایستادگی در برابر استبداد فرا می خواند.

توصیف و ستایش انقلابیّون و شهیدان:

مبارزان راه آزادی و مردمی که به دست دژخیمان نظام سلطه گر جان باختند، نماد عظمت و الگوی فداکاری در شعر مقاومت عراق هستند.

آرمان خواهی و رؤیای تحقّق آزادی:

آزادی، آرمان آزادی خواهان است. ستیز با زندان، بند و اختناق بر فضای شعر جواد جمیل سایه انداخته است.

ظهور منجی، نویدبخش آینده ای روشن:

جواد جمیل برای تقویت روحیّه انقلابیّون و تهییج مردم به ادامه مبارزه، مژده رسیدن لحظه پیروزی و آینده ای آرمانی را در پرتو ظهور منجی و امدادهای غیبی تبلیغ می کند (زارع برمی، 1389: 17-146).

1-3-سرزمین

سرزمین در ذهنیّت شاعران عراقی، به تدریج به یک مفهوم ریشه ای در ادب مقاومت تبدیل شده است و هویّت هنری شاعر مقاومت را تشکیل می دهد و مفهوم آن بسیار ژرف تر از تعریف های سیاسی معهود است. وابستگی و تعلّق انسان به مکان، در انسان حسّ وطن پرستی و عشق به سرزمین و زادگاه پدری و مادری و از سوی دیگر حقّ تابعیّت و شهروندی را فراهم می کند. انسان ها سعی می کنند، خودشان را از طریق یک احساس مکانی تعریف کنند و آن را منشأ هویّت خود بدانند (کرانگ، 1383: 144). مکان با زندگی، تاریخ، ارزش ها، احساسات، روابط اجتماعی و شیوه تولید مردم پیوند می خورد.(حافظ نیا، 1385: 157) از این نظر، مکان ها منبع مهمّ هویّت فردی و جمعی هستند و مرکزیّتی به وجود می آورند که در آن، پیوندهای عاطفی و روانی بین مردم برقرار می گردد(شکوئی، 1387: 276).
عشق به عراق و سرزمین مادری، یکی از ویژگی های بارز شعر مقاومت جمیل است. شاعر هنگامی که از وطن استبدادزده می سراید، بیانی نمادین و احساسی دارد. وی در شعر «اشیاءٌ عن بغداد»، شرایط زمامداری حزب بعث را با جریان حکومت مغول بر عراق، برابر می داند و میراث تاریخی را در خدمت افکار اعتراضی و انتقادی خود قرار می دهد و در عین حال، با بهره گیری از عناصر طبیعت، همچون شب زمستانی، ابر و جنگلی که برگهایش خزان گشته، حس غم و رنج دوران بیداد را در اشعارش می دمد. تنها امید شاعر برای عبور از شب بیداد و ستم و ادامه زندگی، بغداد است: «سمعتُ نشیدکِ الآتی/من المدنِ البعیده، من کهوفِ الصمتِ/مِن ذاتی/فیفرحٌ لیلی الشّاتی/بصوتٍ جاءَ من أعماق «بغداد» المغولیه/مِن الزّنزانه السوداء/من کتَلٍ مِن الاوجاعِ، منسیه/و أهرعُ، علَّنی ألقاک فی دَربی/تظلّک وجهَک السّحری/منّی غیمه الحُبّ/و أسمعُک التغربّ فی حِکایاتی/و أسمعُ دقه القلبِ/کأنغامٍ، تذوبُ، تذوبُ،/وسطَ حفیفِ غاباتِ،/ أذیبی لونَک الذَّهبی فی جَفنی/و خَلِّی الروح فی لحنی/و کونی الحارس الغافی،/علی بوّابه السّجنِ/لأهربَ من عَذاباتی،/إلی دنیا و أطیافٍ/و أضحکُ مثلَ طفلٍ/عابثٍ فی مهدِه الدّافی/و ابکِی دونَما حُزنٍ/سأهربُ منکِ،/لکن کیفَ أهربُ-یا تُرَی-مِنّی؟»(جمیل، 1988: 33-35).
ای بغداد، سرودت را از شهرهای دور، از غارهای سکوت و از درونم شنیدم و شب زمستانی ام با صدایی شاد می شد که از اعماق بغداد «مغول زده» می آمد. از سلول تاریک خود/و از درهای فراموش شده/فریاد سر می دهم که شاید ای بغداد تو را در راه خود بیابم/بر چهره جادویی تو ابرهای عشق سایه می افکند/و شگفتی های سخنانم را به گوش تو می رسانم/و صدای تپش قلب را می شنوم/همچون نغمه هایی که میان خش خش جنگل ها، ذوب می شود/رنگ طلایی ات را در پلک هایم ذوب کن/و روح را در سخنم رها کن/و همچون نگهبانی خواب آلود، بر دروازه های زندانش باش/تا بتوانم از عذاب ها و شکنجه هایم به سوی دنیای آرزوها، یعنی بغداد، بازگردم و بتوانم همچون نوزادی بازیگوش و آرامیده در گهواره، بخندم/و بدون هیچ اندوهی گریه کنم/از تو فرار خواهم کرد ولی از خودم چگونه فرار کنم؟
وی در شعر «مازالتُ أرفض»، پرنده سفید دریایی را خطاب قرار می دهد و با استفاده از عباراتی چون؛ (ضیّعت دربی، هائماً، الفتی الضایع و الیل) اوضاع استبدادی و خفقان آور عراق را به خواننده منتقل می کند: «لا تَقولی لی من أین؟/فقد ضیّعتُ دربی/هائماً جئتُک/غیرَ انّی، لم ازَل أحملُ فی کِفّی قَلبی/لم ازَل اذکُر فی تلکَ الحُقول الخضر بیتی/ایّها النورسُ،/عُد للقریهِ الخجلَی بصوتی/قل لها: إنّ الفَتی الضائعَ/فی اللیل سَیأتی.»(همان: 20) نگو که اهل کجایم/راهم را گم کرده ام/سرگردان به پیش تو آمده ام/قلبم را کف دستم حمل می کنم/همواره خانه ام را در آن دشت های سرسبز به یاد می آورم/ای نورس-پرنده دریایی-/با صدایم به روستای خجالت زده بازگرد/و بگو: آن جوان گم شده در شب خواهد آمد.

2-3-بیان جنایت ها و بیدادگری های نظام سلطه گر بر مردم

رژیم بعث عراق در دوران زمامداری خود با سرکوب مردم و قشر روشنفکر جامعه که خواهان تغییر نظام سیاسی بودند، جوّی از وحشت و خفقان بر عراق حاکم کرد. «سمیح القاسم» شاعر مقاومت فلسطین، فضای جوامع تحت سلطه را چنین توصیف می کند: «همه چیز ما جعلی است. خون ما، شناسنامه های ما، پدران و مادران ما جعلی هستند. پس بگذارید که گشتگان به خیابان بریزند و بگذارید حتی عشق و تمام رنگ ها و همه چیز به خیابان بریزد. بگذارید گوشت های ما به خیابان ها و میدان ها بریزد و هرچه می خواهد بشود و کشته روی کشته انباشته شود و همه کوه ها و خیابان ها پر از شهیدان شود.»(القاسم، 1370/02/24: ش 19326).
جمیل با ترسیم شرایط اسفبار زندانیان سیاسی و شاعران مقاومت، به انتقاد از اقدامات سرکوب گرایانه رژیم بعث پرداخته است و در عین حال، بیداری و احساس قیام را در مردم برمی انگیزد.

شکنجه و قتل زندانیان:

شاعر در شعر «اعتراف لم یسمعه احد»، از شکنجه های ددمنشانه نیروهای امنیتی پرده برمی دارد: «غداً ان مرّ تاریخُ العذابِ/و الفُ فصلِ فیه/بعضٌ فصوله السوداء/امواقٌ بلا عینین/افواهٌ بلا شفتین/اجسادٌ بلا کِفین/آلافٌ من الأشلاءِ/بعضُ فصوله زنزانهٌ محروقهُ الجدران/مذبوحٌ بها الإنسانُ.»(جمیل، 1388: 66).
فردا اگر تاریخ شکنجه ها بگذرد/و اگر آن تاریخ هزاران فصل داشته باشد/ و برخی از فصل های آن سیاه است/که در آن حدقه هایی بدون چشم هستند/و دهان هایی بدون لب/و جسدهایی بدون کفن/و هزاران جسد/ برخی از فصل هایش چون سلول هایی دیوارسوخته، سیاه و خفقان آور است/که انسان در آن سلول ها قربانی شده است.

ظلم و ستم به شاعران:

جمیل در شعر «اشیاءٌ عن الإنسان» از زندانی می سراید که خود گرفتار آن است. وی برای زندانیان از واژه «جسد» استفاده می کند که بیانگر شرایط غیرانسانی زندان های رژیم بعث است و از ملّتی می سراید که رنج های خود را با زبان خشم و کین فریاد می کند. شاعر با استفاده از کلماتی چون خنجر (خیانت)، زخم (رنج)، ظلمت (خفقان و استبداد)، لاشخورهای شبانه (مزدوران رژیم بعث)، به نیکی، فضای استبداد و بیداد حاکم بر عراق را برای خواننده مجسم می کند: «مِن ظلمهِ الزنزانهِ السُّوداء/مَن نتن الأشلاءِ/من ذکریاتٍ کُتبت علی جدار الموتِ/من شفهٍ ضاعَ علیها الصوتُ/من أهه مخنوقه، کسیره/من أمه مجهوله الأسماء/ضاعَت مع التاریخ،/و الفتوح و الاشیاء/من صرخهٍ تحکی فصول المحنه الکبیره/أکتبت للماضین و الآتین و الأحیاء/اکتبُ من زنزانتی القصیده الأخیره!/ما أقسی الخنجرُ فی ظهری!/والجرحُ الغائرُ حدِّ العَظم،/یصبُّ الظلمهَ فی فجری/و نسورُ اللَّیلِ، /تمدّ مخالبُها المعقوفهُ فی عُمری.»(همان، 129-130).
از تاریکی زندان سیاه/از میان جسدهای متعفّن/از خاطراتی که بر روی دیوار مرگ نقش بسته اند/ از لبی که صدا در آن گم شده/ از آهی که گرفته و شکسته/از کنیزکانی گمنام/ که با تاریخ و فتوحات گم شده اند/از فریادهایی که فصل رنج های بزرگ را به یاد می آورند/ به گذشتگان و آیندگان و زندگان می نویسم/قصیده آخرم را از زندانم می نویسم/چقدر خنجر بر پشتم دردآور است!/ و زخم هایی که تا استخوان فرورفته/تاریکی را در سپیده دم من می نهد/و لاشخورهای شبانه، چنگال های کج را در جانم فرو می برند.

1-2-2-اعتراض به سانسور حقایق

ملّت عراق گرفتار سانسور و سرکوب شدید از سوی رژیم بعث هستند و رسانه های دولتی نیز با فرافکنی و شانتاژ، از افشای جنایات حکومت جلوگیری می کنند. جمیل در قصیده «أشیاء لا تعرف المنع»، در فضایی شعار زده، احساسی و تهدیدآمیز نسبت به کتمان حقایق و سانسور اشعارش توسط رژیم، اعتراض می کند: «فالتغلقُوا کلَّ المطاراتِ الکبیره، و المداخلَ/وابنوا (جدارَ الصّینِ)/وابنَوا فوقَه (اسوارَ بابل!)/و لتمنعُوا حتّی الرسائل/ودعوا صحافَه حِقدکم،/و لترفعوا فی السُّوحِ/آلافِ المشانقِ و المقاصلِ/لکنَّکم سترونَ أشعاریِ/ تخبّاٌ فی السَّنابلِ/ ستَرونها تهتزُّ فوقَ الصَّخرِ.»(همان: 38-39).
تمام فرودگاه های شهر را ببندید/دیوارهایی همچون دیوار چین را از نو بسازید/ و بر بالای آن، دیوارهای بابل را بسازید،/نامه را قدغن، مطبوعات پر کینه تان را فراخوانید و در میدانهای شهر، هزاران چوبه دار و گیوتین برافرازید ولی شما شعرهای مرا خواهید دید که در سنبل ها مخفی می شوند/آن ها را بر روی صخره ها خواهید دید.
در پایان همین شعر، هشدار می دهد که اگر قلبش هدف تیرهای سلطه بیداد قرار گیرد، در سینه اش هزاران ترانه مبارز است لذا فریاد اعتراضش هرگز خاموش نخواهد گردید: «إن تطعنُوا قَلبی/فعندِی الفُ اغنیهٍ تقاتِلُ.»(همان: 40)

3-3-دعوت به قیام علیه نظام سلطه

در برابر اقدامات ضد انسانی و سرکوب گرایانه نظام حاکم بر عراق، جمیل، شور مبارزه و قیام برای اعاده حقوق مدنی را در مردم برمی انگیزد. وی در شعر «أشیاءٌ عن الإنسان»، با سؤال های پی در پی، مردم را برای خیزش علیه شرارت و زشتی تهییج می کند: «و أصیحُ تعالوا یا صَحبی/مَن یحدو قافلهَ الحبّ؟/ مَن یشعلُ مِن جُرحِ القلبِ،/شمعَ الأتین، و یذوی فی عتمّ الدَّربِ؟/مَن یطبقُ اجفانَ العینینِ عَلی الشوکِ؟/مَن یصبحُ متّکئاً،/ فوقَ الرُّمحِ المجنونِ، و لا یبکی؟/مَن ینفخُ أبواقَ الحربِ؟/لتقومَ الموءودهُ مِن أکفانِ التربِ؟/تبحثُ عن مِن وراء ها أمس، بلا ذنبٍ/ لتحدَّ السیفَ،/ و تنصبّ ألواحَ الصّلبِ.»(همان: 132-133).
فریاد می زنم ای دوستان من بیایید/جه کسی قافله عشق را به جلو می برد؟/و چه کسی از زخم قلبش آتش می افروزد/تا ظلمت را ذوب کند؟/چه کسی بر پلک هایش، خار می نهد؟/ چه کسی بر نیزه ها می خوابد و ناله نمی کند/چه کسی شیپورهای جنگ را می دمد/تا کشته های بی گناه از کفن های خود بیرون بیایند؟/ و دنبال گذشته بی گناه خود می گردند/تا شمشیر را تیز کند و مجسمه های محکم را بشکند.
جمیل در شعر «أشیاءٌ من الدّم»، آیندگان را به مبارزه فرا می خواند چرا که وی مبارزه را رمز عبور از سختی های موجود می داند. وی، ابر را نماد سرزندگی و مایه نشاط، مزرعه را نماد اهالی شهر، زمین را نماد وطن، نیشکر و حنظل را نماد خوشی و ناخوشی، آفتاب را نماد روشنایی و روشن ساختن درون مردم و گلوله را نماد شجاعت و مبارزه با جنایت پیشگان می داند: «سألتُکَ یا أخِی أن تعبرَ البلویَ/ و أن تکبر/و أن تخفِی مسیلَ الدَّمعِ و الشکوی/سألتُک ان تکونَ الغیمَ،/یسقَی الشوکَ و البیدَر/سألتُکَ ان تکونَ الارضَ/تحتضنُ إحتضارَ الحنظلِ المسکینِ و السّکرَّ/سالتک أن تکونَ الشمسَ/یغمر نورُها العُشاقَ، و القتله/سألتُک أن تکونَ رصاصهً بطله/و ان تکبَر/ و ان تکبَر.»(جمیل، 1988: 110-111).
ای برادر از تو می خواهم که سختی ها را در نوردی/بزرگ شوی/اشک های جاری و شکایت ها را پنهان کنی/از تو می خواهم، همچون ابری یاشی که خاره ها و خاشاک ها را سیراب می کند/از تو می خواهم همچون زمینی باشی که پروراننده نیشکر و حنظل است/از تو می خواهم که خورشیدی باشی که نورش عاشقان و قاتلان را در بر می گیرد/و از تو می خواهم که همچون گلوله قهرمانی باشی/و بزرگ شوی/ و بزرگ شوی.

1-3-3-عاشورا، الگوی مبارزه در شعر جواد جمیل

از بین شخصیّت های اسلامی، امام حسین(ع) نماد دفاع از تمامی ارزش های نابی است که در دوره حکومت بنی امیّه به شدّت در خطر اضمحلال قرار داشت. در پی قیام کربلا، حرکت های استقلال طلبانه و آزادی خواهانه بسیاری، به تبعیّت از امام شیعیان، علیه استبداد و حاکمیّت ظالمان صورت گرفت. «درست است که فاجعه کربلا، حادثه ای تاریخی است که در فلان روز و فلان محل رخ داده است ولی برداشتی که ما ایرانیان از آن داریم، نه تاریخی است و نه یادبود یک اتّفاق تاریخی. آنچه به فاجعه کربلا نیرو می دهد، بعد ازلی آن است. این اتفاق یک بار برای همیشه روی داده است. مراسم سوگواری برای این فاجعه ازلی، چنان حالی ایجاد می کند که فقط یک واقعه اساطیری می تواند القاء کند. بعد تراژیک این فاجعه در آن است که با احیای آن، سوگواران، لحظات اندوه را با تمام نیروی ازلی اش در دل شان زنده می کنند و از زمان این دنیا خارج می شوند و خود را در عرصه آن واقعه باز می یابند و دلشان مثل بیابان کربلا، سوزان می شود و لبشان، مانند ریگ بی سامان. این زمان بی شبهه زمان اساطیری است.»(شایگان، 1371: 204). «کربلا و اسوه های آن، الگوی مبارزه هستند و در سروده های شاعران پایداری، پاکبازی، ایمان، بصیرت، عشق بازی و همانند سازی قهرمانان عرصه مقاومت با قهرمانان کربلا، با تصویری بایسته و شایسته، ترسیم شده است به طوری که کمتر شاعری است که به این واقعه، توجّه نشان نداده باشد»(سنگری، 1380: 31-33).
اعتقادات مذهبی و انقلابی جواد جمیل در دفتر شعری «اشیاءٌ حذفتها الرقابه» رخ نموده است و در خدمت اهداف مبارزه قرار گرفته است. وی در شعر «أشیاء مثل الدّم»، پیوندی عمیق بین واقعه عاشورا و فضای استبدادی عراق در دوران حکومت بعثی ها برقرار می کند. فضای شعر به گونه ای است که گویی حوادث کربلا، امروزه در عراق قابل لمس است. وجه تفاهم بین شرایط کربلای دیروز و عراق امروز، همانا جاودانگی مبارزان آزادی خواه در ذهن تاریخ است: «سألتُ القلبَ ان یبدی الأسَی فی لحظه الذکری/أخبَرَنی بانَّ الطَّفَّ، مازالَت تَرِضُّ/عَلی ثَراه الأضلعُ الحمراءُ/وَ ما زالَت ملطّخهً هناکَ الاذرعُ البَترا/و ما زالَ الرَّضیعُ،/یَذوبُ مِن عطَشٍ/و ما زالَ الحدیدُ یئنُّ،/یثقلُ مشیهَ الاَسرَی/سمعتُک حینَ عاشُوراء عادَ/کنتَ تعذبُ الجِلادَ/فلا تغضِب/إذا ما جَال فی شریانِک العقربُ/و لا تغضب/ إذا ما صبَّ فوق جراحِک الأحقادُ/و لا تغضب/إذا ما زیفوا بغدادَ/ و صارت کالسبیّه/ و لا تعجَب إذا حَفروا المقابر/و أنّ حروفنا الحمراء/تَبقَی حینَ یمحَی کلُّ ما یُکتبُ/و یبقَی النخلُ، ینتظرُ السماءَ.»(جمیل، 1988: 97-98).
از قلب خواستم که ناامیدی را در خاطراتش، برایم آشکار کند/به من خبر داد ه در کربلا، پیکرهای خونین روی خاکش پایمال می شوند/دستان قطع شده خونین اند/طفل شیرخواره از تشنگی می سوزد/آهن فریاد می زند/و راه رفتن اسرا را سخت می کند/... صدایت را آن گاه که عاشورا بازگشت شنیدم/تو جلّادها را عذاب دادی/برافروخته نشدی/آن گاه که (زهر) عقرب در خون تو جاری گشت/برافروخته نشدی/آن گاه که کینه ها بر قلبت مسلّط گشت/برافروخته نشدی/آن گاه که بغداد را ویران کردند و همچون اسیری گشت/آن گاه که قبرها را کندند، تعجبّ نکردی/حرف های ما سرخ است/زمانی که نوشته ها محو شوند، حرف های ما می ماند/نخل (عراق) باقی می ماند و منتظر آسمان می شود.
و در شعر «اشیاء عن الإنسان»، صراحتاً اعلام می کند که «در قاموس پیروزی راه سومی نیست یا باید گلوی حسین(ع) بود یا شمشیر شمر!»:«لا ثالثَ فی لغهِ النَّصرِ/إمّا ان نصبَح نَحرِ (حسین)،/أو نَغدُوا (سیفَ الشّمرِ).»(همان: 133)

2-3-3-دلتنگی های شاعر در مسیر مبارزه

جمیل در ابتدای دفتر شعری «أشیاء حذفتها الرقابه»، با توجه به فشارهایی که از طرف حکومت بر وی وارد می شود، زبان به گله و شکایت باز می کند و خود را فردی غریب و تنها و معلّق به شهری می داند که در آن، برای ادیب بهایی نیست؛ به گونه ای که ارزش شاعری برابر با سگان و مگسان است: «قارئی/عُذراً اذا أیقظتُ یوماً فی محیّاک الکآبه/فَإنّا مِن بلدٍ/یزدادُ بالقربِ غرابَهً!/ و انا مِن بلدٍ یعتبرُ الشاعرُ کلباً، او ذبابهً!/یا صَدیقی أنا لا أکتبُ،/الّا عندَما تشربُ أعصابی عذابَک/و لذا لیسَ عَجیباً، ان تَری جُرحِیَ فی لیلِ الأسَی، یَطرِقُ بابَک.»(جمیل، 1988: 5-6).
خواننده اشعارم، پوزش می طلبم اگر روزی غم را در چهره ات بیدار کردم/از شهری هستم که هرچه به آن نزدیک تر می شوی، احساس غربتت تشدید می شود/شهری که در آن شاعر، همچون سگی یا مگسی است/دوست من، چیزی نمی نویسم مگر این که شکنجه تو را حس کنم/عجیب نیست که زخم های مرا ببینی هنگامی که در شب یأس، سراغ منزل تو را می گیرند.

4-3-توصیف و ستایش انقلابیّون و شهیدان

«در این دنیا، کسانی که برای شرافت خودشان و اهل ملّتشان، برای شرافت اسلام، اموری را انجام می دهند، کارهایی را انجام می دهند اگر در دنبالش استقامت داشته باشند، پابرجا باشند، آن ها را حوادث نلرزاند این ها به مقاصد می رسند و برای این که استقامت یک امر مهمّی و مشکلی است»(خمینی، 1361: 463).
از محورهای اساسی ادبیّات مقاومت عراق، پرداختن به مبارزان و شهیدان راه آزادی و منزلت آن ها، به عنوان یک رسالت عمومی در شعر و نثر است. جمیل، شهامت و از جان گذشتگی ها را می ستاید و فرا روی مخاطبان خویش قرار می دهد تا وام همگان و احساس خود را به این گوهرهای مقاومت و ایثار نشان دهد. وی در «اشیاءٌ عن الإنسان» از مبارزاتی می گوید که جان بر کف، علیه استبداد به پا خواسته اند و کشته شدن، پایانی بر زندگی ایشان نیست. وی معتقد است که شعله قیام علیه طاغوت از مساجد شروع می شود: «نحنُ لا نَصغی لما قد قِیل، فی المؤتمراتِ الدولیه!/انّما نصغِی اذا ما صرخ الرشاشُ/فی قبضهِ ثائرِ/و إذا ما هدرَت بالرفضِ، آلافُ الحناجر/و اذا ما ضمَّت الآفاقَ حمرهٌ/و إذا ما ارتسمَت،/ بین زوایا المسجد المهجور ثورهٌ/ و إذا ما حمل الإنسانُ/ فوق الکفّ عمره/ نحن نصغی للذی یدفنُ،/تحتَ القلبِ سرَّه/و الذی إن ماتَ،/لا یسکُن قبرَه!/والذی یحیی، و یقتاتُ علی الجرحِ،/ و یحیی الفَ مرهٍ.»(جمیل: 1988: 144-145).
ستمگران، آن چه که در کنفرانس های بین المللی گفته شده برای ما بی اهمیت است/و تنها زمانی که گلوله ها در اسلحه مبارز انقلابی، فریاد برآورند/و هزاران گلو، فریاد مخالفت سردادند/و آن گاه که افق ها سرخ گشتند/ از گوشه های مسجد دورافتاده، قیامی نشأت گرفت/و انسان عمرش را کف دستش حمل کرد/ما به کسی گوش می سپاریم که رازش درون قلبش پنهان می ماند/و اگر بمیرد در قبرش آرام نمی گیرد/کسی که با زخم ها زندگی می کند و غذا می خورد/و هزار بار زندگی می کند.

5-3- آرمان خواهی

«از نظر مکتب آرمان خواهی، انسان ظرفیّت تغییر، تحول و تأثیرپذیری از صفات پسندیده را داراست؛ تنها باید جایگاه بروز و تجلّی این صفات را فراهم آورد. انسان با گذشت زمان می آموزد، رشد می کند و خرد و اندیشه اش تکامل می یابد. تمدّن ها نیز محصول همین فراگرد هم زیستی در جوامع است که تحت یک نظم قانون مند شکل می گیرد.»(طلوعی، 1377: 146) رشد و شکوفایی هر جامعه ای، در سایه امنیّت و آسایش آن اجتماع فراهم می شود و این امر، جز با رعایت عدل و خودداری از ظلم بر مردم، تحقّق پیدا نخواهد کرد و هر که جز این توقّع داشته باشد، بیهوده است. برآورده شدن آرزوهای ما، دست کم در عالم رؤیا، پیشینه ای به اندازه تمام تاریخ بشر دارد.
تجلّی مفاهیم آرمانی برای مردم کشورهای تحت سلطه متجاوز، بیشتر شبیه یک آرزو است چرا که بروز و ظهور عدالت، آزادی و صلح، نیاز به بسترسازی مناسب دارد. در کشورهای استبدادی مثل عراق یا اشغال شده توسّط یک نیروی مهاجم خارجی مثل فلسطین، تحقّق صلح، عدالت، برابری و آزادی معنی ندارد.
دنیای اجتماعی انسان ها در اشعار جمیل، آمیخته به زشتی ها، ظلم ها و ستم ها است. آرمان خواهی جمیل، نه شعری سفارشی و ساختگی بلکه عمیق، قوی، منطبق با آرزوهای انسان خسته جهان فرامدرن، عاشقانه و از صمیم قلب پرسوز و گداز شاعر است. وی در شعر «أشیاء عن الإنسان»، با درک نابسامانی های جامعه، آینده ای روشن، پرامید و آزاد را به ملل تحت سطه استبداد و اشغال نوید می دهد. آینده ای که در آن، دیگر اثری از سرکوب، سانسور، وحشت، خفقان و شکنجه نیست: «سیعرفُ المستضعفونَ ساعهَ الخلاصِ/سیولدُ الانسانُ من فوههِ بندقیهٍ/سیولدُ الانسانُ فی الملاجیِء الخفیه/سیولدُ الانسانُ فی بغدادَ، فی بیروتَ، فی کابلَ، فی المقابرِ المنسیه/سیولدُ مثلمَا الطیورُ،/فی الغاباتِ و الودیانَ/وَ هَکذا، سیحملونَ وجهَنا المغمورَ بالدُّخانِ/و یحملونَ حزنَنا المدفونَ فی الشَّریانِ/و یکتبونَ جُرحَنا مَلحَمَهً أبیهَ/و یرفعون صُوتَنا،/فی صَخَبِ المجازرِ الوَحشیّهِ.»(جمیل، 1988: 141-142).
به زودی، مستضعفان ساعت رهایی را می شناسند/به زودی، انسانی از دهان تفنگ به دنیا می آید/به زودی، انسان در پناهگاه های مخفی، در بغداد، بیروت، کابل و در گورستان های فراموش شده، هم چون پرندگان در جنگل ها و دشت ها، به دنیا می آید/و چهره پوشیده در دود و غم مدفون در شریان ما را با خود حمل می کنند/و از زخم ما اسطوره های شکوه مند می نویسند و صدای ما را در قتلگاه های وحشی بلند می کنند.
جمیل در شعر «عن الوجه المزوّر» منتظر نیرویی از غیب است تا به یاری مردم عراق بیاید و ایشان را از اسارت برهاند: «مَن ذا یمدّ یداً/لجرحٍ غاصَ فیه ألفُ خنجرٍ/مَن یَحرقُ اللَّحظاتِ/فی زَمَنِ تحجّرِ؟/مَن یفتحُ البابَ المُسمّرِ؟» (همان: 13) چه کسی دستی دراز می کند؟/برای زخمی که هزار خنجر در آن فرو رفته/چه کسی لحظات (بیداد) را در زمان سختی به آتش می کشد؟/چه کسی در میخکوب شده را می گشاید؟

4- نتایج پژوهش

- شعر مقاومت جواد جمیل، زبان دردها و مظلومیّت های مردمی است که قربانی بیداد و استبداد حاکم بر عراق شده اند. محتوا و هدف شعر وی، در معنای عام آن، سرودن برای آینده ای آرمانی و نوید دادن پیروزی، دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر زشتی ها و پلیدی ها، اعتراض به سانسور حقایق، جان فشانی در راه سرزمین و احترام به شهیدان و جان باختگان راه آزادی است.
- شاعر عراقی در شعر مقاومت، به دنبال زبانی برای گفت و گو با همه مردم جهان است. مردمی که طعم تلخ استبداد و خفقان را چشیده اند؛ به بیان دیگر، ادبیات مقاومت، فرازمانی و فرامکانی است و هر انسانی در هر مکانی که باشد، می تواند در آینه آن آثار، خود را بیابد یا چهره سیاه زشت کاران و اندوه نشسته بر چهره دردمندان و شکوه ایستادن و ستیز با بیدادگری ها را در آن ها تماشا کند.
- جمیل با توجّه به حاکمیّت فضای اختناق، تهدید و ارعاب در عراق، از نمادها برای بیان افکارش استفاده می کند. از سوی دیگر، شاعر با نمادینه کردن درونمایه های مقاومت، آن ها را از خطر روزمره گی و ابتذال نجات داده و به این مفاهیم، خصلت فرازبانی و فرا ملیّتی بخشیده است.
- شاعر با برانگیختن احساسات وطن پرستانه و عشق به سرزمین مادری در مخاطبانش، انگیزه مبارزه با بیدادگران و جانفشانی در راه وطن را در مردم عراق تقویت می کند که در صورت بروز شرایط انقلاب، فرهنگ حماسی، شهادت طلبی، قهرمان پروری و قداست پنداری را در شهروندان شکل می دهد.
- اعتقاد و آرمان جواد جمیل، مبارزه تا پای جان برای رهایی از یوغ استبداد است. شاعر با الهام از حماسه کربلا و جانبازی امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا، مردم را به قیام و قربانی شدن در راه آزادی و رهایی از استبداد برمی انگیزد.
- شعر مقاومت از آن جا که با نظامی حاکم و رژیمی اشغالگر درگیر می شود، برای گوینده آن، به خصوص در جوامع فاقد آزادی بیان، می تواند خطرآفرین باشد و حتی به حبس و زندان و محرومیّت از حقوق فردی و اجتماعی منجر گردد. با تشدید فضای اختناق و وحشت در عراق و فشار روز افزون بر طبقه روشنفکر جامعه، ترس و دلتنگی بر زندگی شاعر سایه می اندازد امّا هرگز دست از اعتراض برنمی دارد.
- جواد جمیل در اشعارش، فرا رسیدن روزهای خوش را نوید می دهد و مردمش را از یأس برحذر می دارد. چرا که برای تحقق آرمان های مبارزه می بایست، توان گذر از روزهای سخت استبداد را داشت. شاعر در دیوانش از عدالت و صلح سخنی بر زبان نمی آورد. تنها به آزادی می اندیشد چرا که بدون آزادی، صلح و عدالت هرگز برقرار نمی شود.

5- پیشنهادها

- مطالعه ادبیات مقاومت عراق از خلال آثار شاعران این سرزمین، می تواند به روشن شدن زوایای ناشناخته سلطه حزب بعث بر این کشور، کمک شایانی کند.
- تحلیل آثار ادبی با ویژگی های پایداری، می تواند موجبات نزدیکی بیش از پیش جنبش های آزادی خواه در کشورهای تک حزبی را فراهم آورد.
- قیام امام حسین(ع)، می تواند به عنوان الگوی مبارزاتی برای ملل آزادی خواه و استبداد ستیز به صورت جدّی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد.
کتابنامه:
1- آباد، مرضیه، 1380، حبسیّه سرای در ادب عربی از آغاز تا عصر حاضر، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی، چاپ اول.
2- اشکوری، سیّد عدنان، 2008، الغربه فی الشعر العربی «الشاعر العراقی المهاجر نموذجاً»، مجله العلوم الانسانیه الدولیه للجمهوریه الاسلامیه الایرانیه؛ السنه 15، العدد 15.
3- امامی، صابر، 1370، سانسور شده ها، تهران: انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول.
4- بصیری، محمّدصادق، 1376، سیر تحلیلی شعر مقاومت در ادبیات فارسی از مشروطه تا 1320ه.ش، رساله دوره دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
5- جمیل، جواد، 1988، أشیاء حذفتها الرقابه، بیروت: دارالفرات، الطبعه الأولی.
6- حافظ نیا، محمّدرضا، 1385، اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد: انتشارات پاپلی.
7- خضر، عباس، 1968، أدب المقاومه، القاهره: دارالکاتب العربی.
8- خمینی، روح الله، 1361، صحیفه نور، ج13، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
9- درویش، محمود، 1971، شیء عن الوطن، بیروت، دارالعوده، الطبعه الأولی.
10- زارع برمی، مرتضی، 1389، «تحلیل عناصر مقاومت در اشعار سمیح القاسم، سیدحسن حسینی و قیصر امین پور» پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
11- الزبیدی، مرشد، 1999، اتجاهات نقد الشعر العربی فی العراق، من منشورات إتحاد الکتاب العرب.
12- سنگری، محمّدرضا، 1377، «ادبیّات پایداری (مقاومت)»، نامه پژوهش (ویژه دفاع مقدّس)، شماره 9، سال 3، تهران: مرکز پژوهش های بنیادی، چاپ اوّل.
13- ___، 1380، نقد و بررسی ادبیّات منظوم دفاع مقدّس، تحلیل سبک شناسانه، بررسی قالب ها و گزینش نمونه ها، ج2، تهران: پالیزان.
14- شایگان، داریوش، 1371، بت های ذهنی و خاطره ازلی، تهران: نشر امیرکبیر، چاپ دوم.
15- شفیعی کدکنی، محمّدرضا، 1380، ادوار شعر فارسی از مشروطیّت تا سقوط سلطنت، تهران: سخن، چاپ اول(ویرایش دوم).
16- شکوئی، حسین، 1387، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا، تهران: مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی.
17- طلوعی، محمود، 1377؛ فرهنگ جامع سیاسی، چاپ دوم، تهران: نشر علم.
18- عزالدین، یوسف، 1965، الشعر العراقی الحدیث و اثر التیارات السیاسیه و الاجتماعیه فیه، القاهره: الدار القومیه للطباعه و النشر.
19- فرزاد، عبدالحسین، 1376، درباره نقد ادبی، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
20- کرانگ، مایک، 1383، جغرافیای فرهنگی، ترجمه مهدی قرخلو، تهران: انتشارات سمت.
21- یاحقی، محمّدجعفر، 1382، جویبار لحظه ها، تهران: جامی، چاپ پنجم.
22- (H:\bohos\jamili\جواد جمیل\htm)
منبع : دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنرکرمان-نشریه ادبیات پایداری-سال دوم شماره 3 و 4.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.