نویسنده: دکتر پوران (صدیقه) علیپور
چکیده
نشانه شناسی یک فرصت تحلیلی برای ورود به جهان متن است تا به واسطه دلالت های متنی آن، قدرت کشف و شناسایی مفاهیم موجود متنی ایجاد گردد. شعر دفاع مقدّس یکی از مقوله های ادبیات است که مفاهیم نهادینه شده ی دین مبین اسلام را به صورت هیپوگرام های فرهنگی و ادبی در خود نمود داده است که می توان به کمک نشانه شناسی، آنها را تأویل کرد. برای تأویل این مفاهیم ابتدا زمینه های نهادینگی آنها را در مبانی باورمند فرهنگ دینی کاوش کرد؛ سپس به کمک دانش هرمنوتیک به تأویل و تحلیل نهایی آنها پرداخت.این مقاله بنا دارد ضمن بررسی زمینه های نهادینگی فرهنگ شهادت در اندیشه های مذهبی، مضامین برجسته کارکردی آن را در شعر هشت سال دفاع مقدس واکاوی و استخراج نموده؛ سپس بر مبنای هیپوگرام فرهنگ شهادت، مفاهیم به دست آمده را معناشناسی نماید. لذا ابتدا، مضامین اعتقادی بنا به استنادات دینی موجود در فرهنگ اسلامی، مطرح و بعد از آن، این مضامین مطابق با نمونه هایی از هیپوگرام های مفهومی ادبی شده در برخی از اشعار هشت سال دفاع مقدّس، تحلیل می گردد.
واژگان کلیدی
نشانه شناسی، هیپوگرام، مفهوم، فرهنگ اسلامی، شهادت، شعر دفاع مقدس.مقدّمه
ادبیّات پایداری یکی از شاخه های مهم ادبیات التزام و تعهد است که به واسطه رویکرد اندیشه ای-اعتقادی اش، مفاهیم بزرگ باورمندی را در خود پرورانده است. شهید به عنوان برترین مجاهد و شهادت به عنوان عالی ترین مرحله جهاد، از عمده ترین ارزش های مفهومی در اسلام است؛ چنانکه خداوند در قرآن شریف فرموده است: ای کسانی که ایمان آورده اید با هر کدام از کافران که به شما نزدیک تر است به جهاد و کارزار پردازید و باید آنها در شما درشتی و قوت و پایداری حس کنند و بدانید که خداوند همواره یار و مددکار پرهیزکاران است (توبه: 123).حماسه در شعر دفاع مقدس آمیزه ای از شهادت، ایثار، مبارزه با ظلم و جلوه های نورانی و آرمان خواه انسانی است و کربلا تبلور تمام این جلوه هاست و شاعران از مضامین عاشورایی و ترکیبات عظیم آن استفاده می کنند تا شکوه حماسه رزمندگان اسلام را با شکوه حماسه آفرین شهیدان کربلا پیوند بزنند (قاسمی، 1381: ص 205)
بنابراین، مفهوم "شهادت" به دلیل ارزش والای الهی-انسانی اش به عنوان یک پدیده مفهومی مقدس در فرهنگ اسلامی نهادینه شده؛ از همین رو این مفهوم به عنوان یک هیپوگرام بر آثار ادبیات انقلاب و دفاع مقدس تأثیر بسیاری گذاشته است.
بحث تأویل متن بر اساس مفاهیم هیپوگرام شده، در نقد ادبی معاصر مورد توجّه واقع شده است؛ البته به دلیل توجه عمیق منتقدان ادبی به مفهوم بینامتنیت و تحلیل بینامتنی آثار ادبی، مفهوم هیپوگرام تقریباً به حاشیه رانده شده است؛ امّا با توجّه به فرهنگ جمعی باورمند و نهادینه شده ایرانی که با گستره وسیعی از مفاهیم در آثار ادبی تعبیه شده، یکی از وظایف نقد ادبی، کشف و تحلیل این فرهنگ همگانی دینی، از این زاویه ی دید است.
این مقاله بنا دارد تا رویکرد هیپوگرام را در مقوله فرهنگ دینی و مذهبی در شعر پایداری مورد تحلیل قرار دهد؛ لذا قبل از ورود به بحث اصلی، لازم است با چند اصطلاح مرتبط آشنا شویم:
= هیپوگرام (Hypogram)
هیپوگرام در لغت به معنی زیر نوشته هاست. متون اساساً معناهای خود را از طریق یک گفتمان جمعی دریافت می کنند و توسط فرد بیان می گردند. به همین دلیل نشانه های متنی دلالتگر در زیر متن ها و ارجاعات فرهنگی همگانی هستند. به این ارجاعات و زیرمتن ها که به صورت نهادینه در فرهنگ جمعی موجودند، اصطلاحاً هیپوگرام می گویند.این بحث توسط ریفاتر در حاشیه هرمنوتیک ساختارگرا مطرح شده است. بر اساس نظر ریفاتر آثار ادبی معنای خود را از طریق ساختارهای نشانه شناختی به دست می آورند. به گفته او، تأویل گر شعر را با اندوخته های دانش کسب شده از فرهنگ جمعی می خواند (ریفاتر، 1978: 19)؛ یعنی به واسطه پیش فهم های فرهنگی، دلالت های نشانه ای متنی را تأویل می کند؛ چنانکه کالر نیز معتقد است: هیپوگرام حاصل عملکرد نشانه شناختی ای هستند که در گفتمان فرهنگی یا گذشته موجود بوده اند (کالر، 1981: 83-82) و در لایه های متنی آثار ادبی گاهی به صورت یک نشانه فرهنگی و گاهی به صورت یک نشانه ادبی شده و کلیشه جای می گیرند. بحث این مقاله اختصاص به تحلیل هیپوگرام های فرهنگی دارد؛ اما در انتهای بحث اشاره ای به موارد ادبی شده موجود در شعر پایداری خواهد شد.
= هرمنوتیک (Hermeneutics)
هرمنوتیک از هرمینویین hermeneuein یونانی گرفته شده و به معنی تأویل کردن است. نظریه پردازان، معناهای متعددی را برای این واژه در نظر گرفته اند: 1) نظریه تفسیر کتاب مقدس 2) روش شناسی عام لغوی 3) علم هرگونه فهم زبانی 4) مبنای روش شناختی علوم انسانی 5) پدیدارشناسی وجود 6) نظام های تأویل برای رسیدن به مفاهیم متنی از قبیل اسطوره ها و نمادها. اصلی ترین وجه معنایی هرمنوتیک بیان کردن و اظهار نمودن است که در ادبیات مورد توجه واقع گردیده است.علم هرمنوتیک به منزله نظام تأویلی و بازیابی معنای متن، بیشترین کاربرد را در نقد ادبی به خود اختصاص داده است. پل ریکور در همین راستا علم هرمنوتیک را مبتنی بر تأویل متنی خاص یا مجموعه ای از نشانه هایی می داند که به منزله متن ملاحظه شوند (پالمر، 1374: 52)
= نشانه شناسی(semiotica)
نشانه شناسی، دانش نشانه ها و مطالعه ماهیت نشانه هایی است که ذهن برای درک دلالت های متنی به کار می گیرد. به اعتقاد سوسور نشانه شناسی در حکم دانشی عام، آن بخشی از روانشناسی اجتماعی را تشکیل می دهد که به مطالعه حیات نشانه در بطن حیات اجتماعی می پردازد. و در نوشته های ا.تارسکی tarski نیز نشانه شناسی، مطالعاتی معنی شناختی تلقی می گردد که با معنی سرو کار دارد. به این ترتیب معنی شناسی به مطالعه رابطه میان نشانه ها و مدلول های (ملموس یا انتزاعی) آنها می پردازد (بورشه و دیگران، 1386: 200). البته این نکته قابل توجه است که کشف درونمایه یا معانی یک اثر مستلزم ایجاد ارتباط بین اثر و جهان بیرون آن نیز هست.باختین «سخن ها» را همچون «منطق مکالمه»، گونه خاصّی از معناشناسی می داند (احمدی، 1380: ص 110). باختین معتقد است: «هر کلمه به سمت یک پاسخ، هدایت شده و نمی تواند از تأثیر مفید کلمه پاسخ بگریزد.» (کریستوا، 1980: ص 280) سؤال و پاسخی که از نشانه های موجود متنی نشأت می گیرد، می تواند فرصت تأویل متن را ایجاد کند. به اعتقاد چت من chatman، شناسایی نشانه های متنی، به فهم کدهای فرهنگی، فکرهای هنری و کدهای زندگی عادی و تطابق آنها با ادبیّات، بستگی دارد (چت من، 1978: 95)
بارت، متن را به عنوان یک حوزه روش شناسانه ای که در زبان جاری است، مطرح می کند (بارت، 1981: ص 39).
و برای تحلیل متن، رمزگان هایی را ارائه می کند که در تولید مفهوم مؤثرند. بارت می گوید: «هر رمزگان همچون شبکه ای از نیروهایی است که می توان بر متن اعمال کرد؛ یعنی آواهای بیرون از صحنه ای که در بستر مفاهیم از پیش نوشته گمنام مانده است. هم گرایی این آواها است که به صورت نوشته درمی آید؛ به صورت یک چارچوب متنی که در آن پنج رمزگان وجود پیدا می کند.» (بارت، 1974: ص 20) البته از نظر این مقاله تنها دو گونه از رمزگان های پنجگانه بارت، در بازتاب نشانه شناسانه هیپوگرام های فرهنگی و هیپوگرام های ادبی شده مفهوم "شهادت" که برگرفته از آواهای نهادینه شده در بستر فرهنگ اسلامی است، تأثیرگذار است:
الف) رمزگان ادبی literary: این رمزگان در کنار مفاهیم دارای ظرایف و پیچیدگی هایی است که هنوز به تدوین در نیامده اند و می توان آنها را به کمک دانش هرمنوتیک کشف و استخراج کرد (کالر، 1379: صص 117-119).
ب) رمزگان فرهنگی cultural: این رمزگان، به شکل صدای «اخلاقی» و جمعی، بی نام و مقتدر تجلّی می یابد که از جانب و درباره آنچه که به عنوان دانش «پذیرفته شده» یا خرد جمعی نامیده شده است، سخن می گوید. رمزگان فرهنگی، مجرای ارجاع متن است به بیرون؛ یعنی به دانش عمومی. رمزگان فرهنگی قلمرو و اسطوره شناسی و ایدئولوژی اجتماعی است... در هم بافته شدن این مرجع ها، حسّ واقعیت را در متن به وجود می آورد؛ زیرا خود این افکار، باورهای «طبیعی» و فرهنگی ای هستند که آنها را همگان، به طور طبیعی می دانند (سجودی، 1383: صص 135-132)؛ هرچند که درک معنای یک شعر به توانایی زبانی نیاز دارد؛ اما برای تفسیر جنبه های فرامتنی که خارج از قواعد ظاهری سخن موجودیّت دارند، باید از «توان ادبی» نیز برخوردار بود (سلدن، 1372: ص 239) تا به واسطه آن بتوان به نظام های نشانه ای شکل داد. البته تولید نشانه و تفسیر نشانه، ضرورت پدید آوردن یک نظام ارتباطی-شناختی را ایجاد می کند که بدون حضور وضعیّت اجتماعی، تجربه و اکتساب هرگز کارآمد نخواهد بود (پالمر، 1374: صص 199-162)
بنابراین اگر اعتقادات، آیین ها، آداب و رسوم و دیگر مفاهیم فرهنگی-اجتماعی نهادینه شده را همچون نشانه هایی در نظر بگیریم که به صورت شبکه ای از رمزگان ها در متن حضور یافته اند، این ضرورت احساس می گردد که به قول کالر، آنها را در حوزه دانش نشانه شناسی گرد آورده و به کمک قوانین این دانش تأویل نماییم (کالر، 1379: ص 106). البته گفتنی است که برخی از این پدیده ها، از شکل رمزگان های مفهومی خاص خارج شده و جنبه همگانی و فراگیر پیدا می کنند که در این صورت؛ همانطور که در بالا توضیح داده شد، به آنها هیپوگرام می گوییم.
= مفهوم (concepts)
در بعضی از آثار هنری، یک درونمایه محوری با مفهوم وجود دارد که مستقل است و سایر اجزاء، دور محور آن می چرخند. این درونمایه به شیوه های مختلف با سایر اجزای اثر هنری تفاوت دارد. این امر از موارد ویژه وحدت در کثرت است. اگر در یک اثر موسیقی یا ادبی، همه خطوط، کلاًّ تازه و با یکدیگر فرق داشته باشد، در این میان چندگانگی زیادی به وجود می آید؛ به گونه ای که در آن از پیوندهای متّصل کننده و وحدت بخش خبری نیست. حال آن که اگر درونمایه محوری یا اجزای کامل اثر هنری تکراری صورت بگیرد، وحدت، وجود می یابد؛ امّا کثرتی در آن دیده نمی شود. وحدت و کثرت اساساً در ضمن درونمایه های اصلی و محوری و همراه با سایر مواردی که در ارتباط با آنهاست و در عین حال با آنها دمساز نیست، حاصل می شود (هاسپرز و اسکراتین، 1379: صص 55-54). درک درونمایه های متنی، موجب می شود تا ما احساس زیبایی را تجربه کنیم. بنابراین احساس ما از زیبایی پیوسته بر طبق درک مفهوم اثر است؛ به نحوی که احساس ما از زیبایی پیکره انسانی بر پایه مفهومی از آن پیکره است (همان: صص 84-83)امروزه بسیاری از زبان شناسان، تمام یا بخشی از دیدگاه مفهومی معنی را پذیرفته اند و این امر ناشی از نظریّه جدید «ذهن گرایی» mentalism چامسکی و پیروانش است که اصرار دارند شمّ زبانی intuitation و درون نگری introspection، باید نقش مهمّی در مطالعه زبان داشته باشند. این مسأله منطبق است با دریافت معنی از طریق عناصر ذهنی ای که مفاهیم نامیده می شوند(پالمر، 1374: ص 57). شاید از همین جهت است که نیچه به وجود گریزناپذیر مفهوم در هنر اشاره می کند (احمدی، 1380: ص 92).
البتّه باید تصدیق کرد که معنای متن، در بنیانی اجتماعی شکل می گیرد؛ یعنی همان چیزی که هالیدی «نشانه شناسی اجتماعی» می نامد (فالر و دیگران، 1381: صص 27-19) و تنها با شناسایی چارچوب متن و راه یافتن به دلالت های نشانه شناسانه آن است که مفاهیم، با وجود قاعده گریزی» های ظاهری و گوناگون متنی، بر اساس یک ساختار نامتغیر که از نظر ریفاتر همان «الگو» است، فهم می شوند(آلن، 1380: صص 172-172).
در هر حال، مفهوم "شهادت" به عنوان یک آوای صد در صد جمعی از بیرون متن؛ یعنی از اجتماع باورمند دینی به درون متنی ادبی راه پیدا کرده است و گاه در سیطره زبان، به نشانه هایی تبدیل گشته که برای گذر از این نشانه ها و دریافت معنای آنها اجباراً به خوانش تأویلگرانه نیازمندیم؛ لذا برای تحلیل این مفهوم، لازم است که رویکرد مفهوم فرهنگ دینی با نشانه های هیپوگرام شده آن در شعر دفاع مقدس تطبیق داده شود.
اکنون با توجه به تحلیل و تشریح اصطلاحات و مبانی نظری مرتبط با آنها، ابتدا تحت پوشش پرسش هایی متناسب، به بررسی مفهوم ارزشمند "شهادت" در زمینه های نهادینگی آن در مبانی اسلامی پرداخته؛ سپس نشانه های هیپوگرام شده این مفهوم را ضمن ترسیم یک الگوی ساختاری، در شعر پایداری تأویل می نماییم.
الف) شهادت چیست؟
در فرهنگ الهی، مقام شهادت بالاترین مقام است. پیامبر(ص) می فرمایند:«فوقَ کلِّ ذی بِرٍّ برّ حتّی یُقَتلَ فی سبیل الله...» همانا فوق هر نیکی، نیکوتری است، جز مقام شهادت در راه خدا که از همه نیکی ها برتر است (مجلسی، 1372: ج74، ص 61). ای مفهوم در شعر زیر از کاکایی، به صورت مفهومی «بهترین دلیل»، ارزش معنایی پیدا کرده است:
چنین که ریزد قدح قدح می، از این رحیق آید آن زمانی
که جز شهادت برای رفتن، دلیل محکمتری نماند
چنین که در آیه های آتش، تلاوت خون ماست جاری
برای مرگ طلایه داران سزاست گر بستری نماند
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 89)
تاریخ زندگی اجتماعی بشر به خوبی گواهی می دهد که انسان از بدو خلقت تا به امروز به شیوه های متعدد تلاش داشته و دارد تا خود را ابدی کند و شاید سرّش آن باشد که خالق این موجود پررمز و راز، خود وجودی لایزال و ابدی دارد؛ اما خدای جاوید پاسخ به این میل باطنی را هدیه شهادت می داند و می فرماید:
راه ماندگاری، مرگ سرخ است. آن را برگزینید تا صفت «احیا» پیدا کنید:
«و لا تحسبَنَّ الذینَ قُتِلوا فی سبیل الله اموتاً بَل احیاءٌ عندَ رَبِّهم یُرزقون.»(آل عمران: 169)
ب) شهید کیست؟
مفهوم شهید در فرهنگ اسلام اهمیت ویژه ای دارد. بر اساس قرآن شریف، شهید کسی است که در راه خدا کشته می شود و کشته در راه خدا همواره زنده است: «وَ لا تَقُولوا لِمَن یُقتل فی سَبیل اللهَ امواتٌ بَل احیاءٌ....»(بقره: 154) فرهنگ شهادت در شعر دفاع مقدس؛ به دلیل عظمت شأن شهید، ابهام گونه نمود یافته است:خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
(قزوه، 1369: ص 50)
پیامبر اسلام(ص)، پیغمبر مجاهدان بود. امیرالمؤمنین(ع) رهبر مجاهدان و امام حسین(ع) و امام حسن(ع) پیشوای مجاهدان بوده و هستند و شهید، جهادگری است که از خود رها و در حق پیدا می شود؛ بنابراین، جهاد شناسا است و شهید مجاهدی است شناخته شده (صدر، 1385: 87)؛ ولی نمود نشانه ای آن در ادبیات رمز آلود است؛ چنانکه در شعر زیر مفهوم شهید در رمز «آب» تعبیه شده است تا بتواند برای گریز از ابهام، از طریق یک تشبیه معناشناسی شود:
شهیدان را به نوری ناب شوییم
درون چشمه مهتاب شوییم
شهیدان همچو آب چشمه پاکند
شگفتا، آب را با آب شوییم؟
(امین پور، 1389: 456)
ج) ایثارگری یعنی چه؟
یکی از عمده ترین مفاهیم فرهنگ دینی، ایثارگری است که در عرصه های مختلف زندگی شخصی و اجتماعی نمود دارد. شمیسا در همین زمینه گفته است: «نخستین کوشش های ذهنی بشر رویارویی با مسائلی چون مرگ و زندگی، عشق و نفرت و گذشت و فداکاری در حماسه مطرح می شود.»(شمیسا، 1376: ص 48). حضور ایثارگرانه رزمندگان در دفاع مقدس یکی از همین جنبه های اجتماعی است که به عنوان حماسه ای ماندگار، در تاریخ بشریت ثبت گردیده است.ایثار مفهومی است که به عنوان یک درس تا زمین از لوث وجود ظالمان پاک نشده است، ادامه دارد (مردانی، 1384: ص 161). در حماسه دفاع مقدس، فرهنگ ایثار در شهید شکل می گیرد؛ وقتی که ایثارگرانه خود را فدای جامعه و ناموس می کند؛ همان جامعه ای که خودش نیز در آن زندگی می کند. خواه کوچک باشد خواه بزرگ؛ خواه شهر باشد، خواه روستا و خواه کشور باشد، خواه اقلیم. این مفهوم در شعر دفاع مقدس، گاهی به صورت نشانه های مفهومی دیگری که خود نیاز به تأویل دارد، مطرح گردیده است؛ مثل: «آسمان دادن به خاک»
در محضر عشق امتحان می دادی
گویی که به خاک آسمان می دادی
ای شهره آسمان هفتم چه غریب!
آن شب به شلمچه جان می دادی
(جعفریان، 1378: ص 100)
گاهی با یک مفهوم قرآنی و دینی دیگری درآمیخته شده و صورت معنای تازه ای را از خود بروز می دهد؛ چنانکه در شعر زیر از قیصر امین پور با مفهوم «خودسوزی» برگرفته از الگوی دینی سوختن در آتش ابراهیم(ع) همراه شده و می کوشد تا فرهنگ ایثار در راه خدا را که لازمه شهادت است، از این طریق اشاعه نماید:
من از او بوی خودسوزی شنیدم
حدیث عشق آموزی شنیدم
ز آهنگ شکست استخوانش
صدای پای پیروزی شنیدم
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 233)
گاهی با مفاهیم ملموس تر ارائه می شوند؛ چنانکه در شعر بهبهانی آمده است:
بنویس: ایثار جان بود، غوغای پیر و جوان بود
فرزند و زن، خانمان بود، از بیش و کم، هرچه داری
بنویس از آنان که گفتند: یا مرگ یا سرفرازی
مردانه تا مرگ رفتند. بنویس! بنویس! آری...
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 47)
خون شهید نیز مفهوم ارزشمندی است. همانطور که صدر بیان داشته است: «خون شهید باید همیشه جوشش، فروزش و درخشندگی داشته باشد تا دل ها را روشن کند و گمراهان را راهنما باشد و شهادت محاکمه عدل و ظلم است که نیاز به گواه دارد تا جهانی گردد و جاویدان شود. گواه شهادت، اجتماع است نه فرد. دیدگان اجتماع باید شهادت را ببینند. گوش های اجتماع باید بانگ کاروان شهادت را بشنوند و جان اجتماع باید مفهوم شهادت را کاملاً لمس کند. تا بتوانند از نور شهادت استضائه نمایند.»(صدر، 1385: ص 107)؛ بنابراین همراه با تثبیت فرهنگ شهادت، خون شهید نیز ارزش فرهنگی پیدا می کند تا در تعابیر شاعرانه نمود یابد:
مبادا خویشتن را واگذاریم
امام خویش را تنها گذاریم
زخون هر شهیدی لاله ای رست
مبادا روی لاله پا گذاریم
(امین پور، 1389: ص 455)
د) الگوی شهید کیست؟
یکی از آثار ارزشمند فرهنگ عاشورا «الگوسازی» آن است. پیوند درونی و روحی رزمندگان با اباعبدالله و فرهنگ عاشورا، جان مایه جبهه ها، برانگیزاننده، حرکت بخش و عامل بسیاری از پیروزی های جبهه نشینان محسوب می شد... «جبهه با عاشورا نفس می کشید، می بالید و زندگی می کرد.»(سنگری، 1381: ص 160)مفهوم پیشوا و الگو در شعر دفاع مقدس با نشانه های مفهومی کربلا و حسین(ع) همراه است:
عالم همه حال کربلا بایدمان
پیوسته به لب خدا خدا بایدمان
تا پاک شود زمین ز ابنای یزید
همواره حسین مقتدا بایدمان
(حسینی، 1388: ص 111)
«فرهنگ پیشوا طلبی بر یکی از مقدّس ترین خواسته های فطری انسان که خداوند در نهاد همه انسان ها قرار داده و ما از آن به «حسن حق شناسی» تعبیر می کنیم، استوار است. از این روی، همه انسان ها بنابه سرشت خویش می خواهند در برابر کسانی که به آنان خدمت کرده اند، حق شناسی و شکرگزاری کنند. آنان را به خاطر داشته باشند و به ایشان احترام بگذارند. یاد خاطره آنها می تواند در سعادت جامعه تأثیر داشته باشد. از آنجا که واقعه عاشورا رویداد عظیمی در تاریخ اسلام بوده و نقش به سزایی در سعادت مسلمانان و روشن شدن راه هدایت آنان داشته است، این واقعه در نظر ما بسیار ارزشمند است.»(مصباح یزدی، 1386: ص 17)
بسیجیان سلحشور در طول سال های دفاع مقدس با الهام از حماسه عاشورا حماسه آفریدند. وصیت نامه های شهیدان دفاع مقدس با نام و یاد کربلا و عاشورا آذین بسته می شد. گردان ها و تیپ ها و لشکرها با نام های کربلا و عاشورا و اسامی شهیدان کربلا شهره بودند و بر روی پیشانی بندها، شعارهای الهام گرفته از آن حماسه خونین حسینی نقش بسته بود (بهشتی 1382: ص 180-179). انعکاس این فرهنگ در شعر دفاع مقدس، با مفهوم عام کربلا ارائه شده است:
امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود
فردا به شوق کربلا، این دشت غوغا می شود
(جلالی، 1384: ص 183)
ستاره آسمون از مو جدا شد
ستاره آسمون مرغ هوا شد
تموم نفش او خاکستری بود
که او هم رفت و خاک کربلا شد
(همان، ص 50)
یا به صورت یک مفهوم ابهامی در زمینه شعری تعبیه شده است؛ چنانکه مفهوم «غفلت کوفیان در کربلا» در شعر زیر از عبدالجبار کاکایی نهفته است:
نشستگان در زمانه درسی اگر نگیرند از شهیدان
برای برگشتن از تغافل، رسد که دیگر دری نماند
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 89)
گاهی یا مفهوم الگوهای شخصیتی ای؛ همچون علی اکبر(ع) و عی اصغر (ع) که در شعر زیر با مفهوم شخصیت بسیجی های کوچک سال نمایانده شده:
ابر تا بارانتان رانده است، ای بسیجی های کوچکسال
مرگ در آغازتان مانده است، ای بسیجی های کوچکسال
داغ مرگ گفتگوهاتان، ردّ پای آرزوهاتان
بر غرور آسمان مانده است، ای بسیجی های کوچکسال
(جعفریان، 1378: ص 90)
بزرگترین چهره پیشوا؛ یعنی امام حسین(ع) به انحاء گوناگونی در شعر دفاع مقدس تأثیرگذار بوده؛ چرا که اشاعه این فرهنگ، خواست ایشان بوده است؛ چنانکه در «واقعه کربلا حضرت امام حسین(ع) خطاب به سکینه(ع) چنین می فرماید:
شیعتی مَهما شربتُم عذب ماءٍ فاذکرونی
او سَمعتم بغریبٍ او شهیدٍ فاندبونی
ای پیروان من هرگاه تشنه شدید و خواستید که آب گوارایی بنوشید، بسی مرا یاد کنید و اگر به غریب و دردمند یا شهیدی برخورد کردید، باز هم مرا یاد کنید و بر مصیبت من گریه کنید.» (نوری، 1411: ج17، ص 26). بنابراین، همانطور که فرهنگ اقتداطلبی در خود دفاع مقدس نفوذ می یابد، در شعر دفاع مقدس نیز این مفهوم به صورت لبیک به پیشوا مطرح شده؛ چنانکه در شعر حسن حسینی آمده است:
دیروزت اگر رو به قتال آوردیم
در پاسخ تو زبان لال آوردیم
امروز به خیمه گاه آن دعوت ناب
صد علقمه لبیک زلال آوردیم
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 241)
در مواردی نیز به مفاهیم اعتقادی پیشوا روی آورده شده است. برای نمونه در فرهنگ امام حسین(ع)، مرگ در مقابل شهادت تحقیر می شود.
ایشان در شب عاشورا به یارانشان فرمودند: «صبراً بنی الکرام فما الموت الا قنطره.» ای بزرگ زادگان! زمانی صبر کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را به زندگی ابدی رهنمون سازد (مجلسی، 1403:ج6، ص 154)؛ مثل این شعر از سهرابی نژاد:
پیکار علیه ظالمان پیشه ماست
جان در ره دوست دادن، اندیشه ماست
هرگز ندهیم تن به ذلّت، هرگز
در خون زلال کربلا، ریشه ماست
(باقری و محمدی نیکو، 1372: ص 247)
الگوی شخصیتی دیگر ایثار؛ حضرت عبّاس (ع) است که در شعر زیر از علیرضا قزوه جلوه یافته است:
در کوله بار غربتم یک دل، از روزهای واپسین مانده است
عباس های تشنه لب رفتند، لب تشنه مشکی بر زمین مانده است
(قزوه، 1375: ص 9)
همان طور که مشهود است، شهادت به مفاهیم باورمند ریشه ای در فرهنگ اسلام مرتبط است و ادبیات پایداری در ایران، تحت تأثیر همین باورهای مذهبی و ایدئولوژیکی شکل گرفته است. نبرد بی امان انسان های الهی با اشکال گوناگون استبداد در طول تاریخ، شگفت آور و تکان دهنده است. از آدم تا موسی و از موسی تا ابراهیم و از ابراهیم تا محمد(ص) و از محمد(ص) تا امام دوازدهم و پس از آن، نبردی به وسعت تمامی هستی با استبداد و بهره کشی از ظلم و استعمار در جریان است (موسوی، 1360: ص 7) و همه اینها با انگیزه متعالی ایثار و مقاومت همراه است که برای ما ایرانیان بار معنایی ویژه ای دارد و ما معمولاً این مضامین را پدیده هایی با انگیزه های مذهبی می دانیم و به طور کلّی، باید گفت که ادبیات پایداری ایران ریشه در کربلا و عاشورا دارد و الهامی و وحی گونه است.
حال با توجّه به تحلیل زمینه های فرهنگ دینی و تطبیق آن با نشانه های مفهومی شعر دفاع مقدس که متکی بر الگوی شهادت؛ یعنی «امام حسین(ع)» و عاشورا است، متوجه می شویم که مفهوم فرهنگی "شهادت" در شعر دفاع مقدس برخاسته از یک پیش زمینه اعتقادی است که در پس یک گویش جمعی، به عنوان هیپوگرام نمود یافته و عناصر مفهومی متعددی را در قالب نشانه های شعری، از خود انتشار می دهد. همانطور که در نمودار پایانی آمده است، مهم ترین عنصر متنی و پس زمینه هیپوگرام های مفهوم شهادت، عاشقی است که بقیه موارد تحت سایه این مفهوم در شعر پایداری نقش گرفته اند.
منبع : دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنرکرمان-نشریه ادبیات پایداری-سال دوم شماره 3 و 4.