ماجرای شیخ خزعلی

شیخ خزعلی خان متولد سال 1281 قمری، پسر شیخ جابر خان رئیس طایفه بنی کعب بود. شیخ خزعل از سال 1315 قمری حاکم خود مختار خرمشهر و جنوب خوزستان بود.(1) و پس از مدتی به حکومت اهواز نیز انتخاب شد. پدر
چهارشنبه، 1 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماجرای شیخ خزعلی
ماجرای شیخ خزعلی

نویسنده: محمدعلی بهمنی ق




 

شیخ خزعلی خان متولد سال 1281 قمری، پسر شیخ جابر خان رئیس طایفه بنی کعب بود. شیخ خزعل از سال 1315 قمری حاکم خود مختار خرمشهر و جنوب خوزستان بود.(1) و پس از مدتی به حکومت اهواز نیز انتخاب شد. پدر شیخ خزعل، در عصر پادشاهی ناصرالدین شاه سال ها حکمران محمره خرمشهر بود و همواره نسبت به دولت مرکزی ایران ابراز فرمانبرداری کرده و در واقع بحرانی همچون نبردهای نظامی و سیاسی ایران با عثمانی و انگلستان، دفاع از ایرانی بودن این سرزمین را به اثبات رسانده بود.(2) او در جریان تجاوز نظامی انگلستان به جنوب ایران در سال 1273 قمری، نقش مهمی در دفاع از مرزهای ایران ایفا کرده و همراه با طایفه بنی کعب از خاک میهنش پاسداری کرد. شیخ جابر خان در سال 1298 قمری پس از سی سال حکمرانی درگذشت. وی مورد اعتماد ویژه ناصرالدین شاه قرار داشت و از جانب وی به درجه سرتیپ اولی منصوب شده بود.(3) پس از مرگ شیخ جابرخان، فرزندش شیخ مزعل خان به حکومت خرمشهر منصوب شد. او نیز خدمتگزار با وفای دولت ایران و مطیع کامل دولت مرکزی بود. لرد کرزن درباره مناسبات دولت مرکزی با شیخ مزعل خان می گوید:« در حال حاضر روابط شیخ مزعل خان و دولت ایران به وجه بارزی عادی و قرین هم آهنگی است.»
طایفه بنی کعب نیز یک طایفه کاملاً ایرانی از عشایر عرب است که لرد کرزن در مورد هویت ایرانی طایفه بنی کعب نیز این واقعیت را تصریح کرده است.(4)
در سال 1315 قمری، شیخ خزعل، برادر مزعل، با توطئه ای وی را کشت و خود به جای او نشست. شیخ خزعل نیز کاملاً به دربار تهران ابراز اطاعت کرده و با دولت همکاری می کرد. اما در هنگام ایجاد اداره گمرکات در اهواز و خرمشهر شیخ خزعل نافرمانی کرد و مقاومت زیادی نشان داد. در این زمان دولت انگلیس نیز که با خزعل مناسبات دوستانه و نزدیکی برقرار کرده بود، به پشتیبانی خزعل برخاست. اما دولت ایران بر اراده خود در تشکیل گمرکات پافشاری داشت و تأکید می کرد، ایران کشوری مستقل است و خرمشهر در قلمرو ایران قرار دارد،(5) پس نظام گمرکی ایران باید در آنجا نیز ایجاد گردد. دولت ایران پشتیبانی انگلیس ها از خزعل را رد کرده و به آنها گوشزد می کرد، اراده شاه (مظفر الدین شاه) این است که به شرایط مزبور در خوزستان پایان دهد و اگر خزعل، حضور گمرکات ایران در خرمشهر را نپذیرد، دولت ایران وادار خواهد شد تا ناوچه توپداری به آن بندر گسیل دارد. دولت ایران در این زمان بر حاکمیت بی چون و چرا و به دور از قید و شرط خویش بر خرمشهر تأکید داشت و خزعل را در صورت هرگونه طغیان نسبت به این حاکمیت به برخورد نظامی تهدید می کرد. در سال 1320 قمری بنا به ابتکار میرزاعلی اصغر خان امین السلطان (اتابک اعظم)، که پیش تر سابقه برچیدن بساط تجزیه طلبان لنگه را داشت، شاهزاده سالار الدوله فرزند مظفرالدین شاه در صدد لشکرکشی به خوزستان برآمد. خبر لشکرکشی سالارالدوله، موجب نرمش خزعل شد و او دست از مقاومت در برابر ایجاد گمرکات دولتی برداشته و تسلیم دولت مرکزی گردید؛ اگر چه امتیازاتی نیز گرفت.(6)
شیخ خزعل سه ویژگی بارز داشت: پیوند هر چه بیشتر با انگلیس ها؛ افزایش قدرت و ثروت؛ و طفره از پرداخت مالیات به دولت مرکزی(7).بحران های جاری در ایران همچون انقلاب مشروطیت و آثار زیانبار جنگ اول جهانی مانع از پرداختن دولت مرکزی به امور شیخ خزعل گردید و وی نیز با توجه به خلأ پیش آمده به اهداف خود به راحتی دست یافت. با پایان جنگ اول جهانی و احساس ضرورت ایجاد دولت مرکزی قدرتمند در ایران، که مورد نظر همگی نخبگان سیاسی ایران از سید حسن مدرس تا تیمورتاش بود،(8) به طور طبیعی حکومت طغیان گر و نافرمان خزعل تهدید می شد. اما خزعل بدون توجه به این موضوع، صرفاً در اندیشه گریز از پرداخت مالیات بود.
در سال 1301 خورشیدی دولت مرکزی ایران در صدد برچیدن قدرت شیخ خزعل برآمد. خزعل تلاش کرد با متحد شدن با خان های بختیاری و جلب پشتیبانی انگلیس ها مانع از اقدامی علیه خود گردد. اجرای تصمیم دولت ایران در برچیدن قدرت شیخ خزعل تا تابستان و پاییز 1303 خورشیدی به تعویق افتاد. در تابستان 1303 رضاخان سردار سپه، که در آن هنگام با حمایت بی دریغ انگلیس به نخست وزیری نیز دست یافته و در حقیقت شخص اول ایران به شمار می رفت، برای تثبیت قدرت بر سخت گیری های خود علیه خزعل افزود. با توجه به وضعیت آن روز ایران، شیخ خزعل تلاش کرد در چارچوب حمایت از احمدشاه قاجار در برابر سردار سپه بایستد. خزعل در این مسیر، «کمیته قیام سعادت» را تشکیل داد و با برخی خان ها متحد شد و تلاش کرد پشتیبانی اقلیت مجلس به رهبری مدرس را کسب کند. اما در این هدف ناکام ماند(9) البته خزعل هدف از قیام خود علیه دولت مرکزی را نیل به خواسته های شخصی و قدرت طلبانه، اعلام نمی کرد؛ بلکه تأکید می کرد که هدفش از این خیزش، مبارزه با دیکتاتوری و اقدامات خلاف قانون رضاخان، بازگرداندن احمد شاه به کشور و پاسداری از تاج و تخت وی در راستای صیانت از نظام مشروطه ایران و قانون اساسی آن است. با تغییر سیاست انگلستان و حمایت مطلق آن دولت از رضاخان، خزعل در برابر رضاخان تنها ماند و رضاخان بدون جنگ توانست شورش شیخ خزعل را سرکوب نماید.(10)
خزعل که محاسباتش در مورد آمدن احمدشاه به خوزستان و حمایت انگلیس ها، آشکارا نادرست از آب درآمده بود، در شانزده آذر 1303 در بندر ناصری به حضور رضاخان رسیده و از او پوزش خواست. متعاقباً قشون دولتی در سرتاسر خوزستان و از جمله خرمشهر مستقر شد و در سی ام فروردین 1304 نیز شیخ خزعل بازداشت و به تهران اعزام شد(11) و بدین ترتیب حاکمیت دولت مرکزی بر جنوب خوزستان و منطقه محمره (خرمشهر) نیز به صورت مستقیم اعمال گردید.
در مورد شیخ خزعل و منازعه او با رضاخان سه دیدگاه عمده وجود دارد که به نظر، هر سه کاستی های عمده ای دارند. در ذیل به این سه دیدگاه و انتقادات وارد بر آنها اشاره شده و سرانجام دیدگاه چهارمی ارائه می گردد.
دیدگاه اول از طرف مخالفان رضاخان بیان می شود و نظرات حسین مکی در جلد سوم تاریخ بیست ساله ایران (انقراض قاجاریه و تشکیل سلسله پهلوی) به گونه جامعی از این دیدگاه نمایندگی می نماید. بر اساس این دیدگاه، رضاخان عامل و کارگزار انگلیس ها در ایران بوده و از جانب آنها مأموریت داشت حکومت متمرکزی در ایران ایجاد نماید. شیخ خزعل نیز در طرح انگلیس ها ضرورتاً مجری این طرح بود. در چارچوب این دیدگاه، شیخ خزعل در ماجرای «قیام سعادت» از انگلیس ها فریب خورد و «قیام سعادت» برای بدنام ساختن احمدشاه و اقلیت مجلس به عنوان طرفدار خزعل و خوش نام کردن رضاخان به عنوان منجی خوزستان و سرکوب کننده خزعل طراحی شده بود و از خزعل نیز در این راستا بهره برداری گردید.(12)
این دیدگاه متکی بر واقعیت هایی است همچون پیوندهای رضاخان با انگلیس ها، علاقه دولت انگلیس به تشکیل دولت مرکزی قدرتمند در ایران و بهره برداری رضاخان و طرفدارانش از حل بحران شیخ خزعل در راستای محبوب ساختن رضاخان و منفور کردن احمد شاه. اما بر اساس این واقعیت ها نمی توان جریان خزعل را از ابتدا جریانی ساختگی و سرکوب وی به وسیله رضاخان را تنها ناشی از ابتکار انگلیس ها دانست. بلکه اسناد، مغایر این ادعا را نشان می دهند. بر اساس انبوه اسناد وزارت خارجه انگلیس، حتی تا سال 1301 خورشیدی و پس از ظهور رضاخان، این اندیشه پیش از اثبات عملی توانایی رضاخان در تسلط کامل بر قدرت، در میان گروهی از سیاستمداران انگلیسی و در رأس آنها «لرد کرزن» تا مدتی از نفوذ روسیه شوروی نبوده و باید از افرادی همچون خزعل برای ایجاد یک دولت تحت الحمایه انگلیس در جنوب ایران بهره برد.(13) پشتیبانی همه جانبه انگلیس ها از خزعل همزمان با حمایت آنان از قدرت گرفتن رضاخان تا حدی بود که رضاخان در سال های 1301 و 1302 از رویارویی علنی با خزعل پرهیز داشت.(14) نامه محرمانه ای که رضاخان در دوم خرداد 1302 به امیرلشکر جنوب می نگارد، در برگیرنده این نکته است که وی تصور می کرده، اقداماتش در توسعه نفوذ دولت در مناطق جنوبی با واکنش انگلیس ها روبرو می گردد. اما رضاخان که برای دست یابی به قدرت مطلقه مصمم به توسعه اقتدار دولت در مناطق یاد شده بود، می خواست این امر بدون برانگیختن حساسیت انگلیس ها انجام بگیرد.بدیهی است، اگر وی در چارچوب یک برنامه از پیش تعیین شده عمل می کرد نیازی به اینگونه احتیاط ها نبود. در نامه رضاخان نکات جالبی به چشم می خورد که با اسناد وزارت خارجه انگلیس در مورد ضرورت کنترل نفوذ دولت ایران در مناطق جنوبی هماهنگی دارد. رضاخان در این نامه بر امیرلشکر جنوب می نویسد:
نظر به اینکه امسال (1302 خورشیدی) برای تکمیل انتظامات و امنیت در سرتاسر مملکت تصمیم گرفته شده است کلیه نقاطی که تا به حال از تحت نفوذ حکومت مرکزی و قشون خارج بوده اند در حیطه و اقتدار دولت و سلطه قشون در آید و اجرای قسمت مهم این تصمیم به عهده لشکر جنوب وارد است که باید با تدابیر و سیاست عاقلانه شروع به تجهیز و اعزام قوا به نقاط لازمه از قبیل بلوچستان و بختیاری و سواحل خلیج فارس و غیره نموده و تمام آن حدود را کاملاً در تحت اطاعت و نفوذ قشون در آورد و چون در ضمن انجام این مأموریت به دلایل ذیل نواحی معادن نفت بیش از سایر جاها مورد توجه و اهمیت است لذا لزوماً گوشزد می کنم:
ماجرای شیخ خزعلی
اولیاء دولت انگلیس نظر به منافع عمده ای که در آن نواحی دارند به واسطه تحریکات داخلی حتی المقدور سعی و کوشش خواهند نمود این تصمیم و اقدامات قشون عقیم و بلانتیجه بماند، چنانچه حالیه نیز اظهار می کنند اگر از طرف قشون به نقاط مذکوره قوایی فرستاده شود ایلات و عشایر محلی در صدد مخالفت بر آمده و به وسیله اقدامات سوئی نسبت به لوله های نفت ممکن است اسباب خسارت کمپانی را فراهم آورند و به همین عذر و بهانه ها در مقابل اعتراضات دولت (ایران) تاکنون قشون خود را احضار ننموده و می گوید اگر دولت ایران قشونی به آن نواحی اعزام دارد ما نیز ناچار خواهیم بود برای حفظ و حراست معادن نفت از شرارت و مخالفت های ایلات و عشایر بر عده قوای خود بیفزاییم. بنا به نظریات فوق فرستادن قشون به این نقاط در درجه اول اهمیت می باشد و چون قوای لشکر جنوب برای انجام این مقصود مکفی نیست امر داده شد یک قسمت از لشکر مرکز به کمک قوای جنوب اعزام گردد ولی برای اینکه اجرای این تصمیم با مشکلاتی مواجه نشود لازم است تا رسیدن این عده به اصفهان شما به وصول این حکم با نهایت حزم و احتیاط به طوری که احدی از نقشه شما آگاه و مخبر نشود مخفیانه در تحت اوامر یکی از صاحب منصبان ارشد و مجرب و لایق خودتان شروع به تمرکز قوا در بهبهان نموده و تدریجاً پست های خودتان را در حدود نواحی معادن و محل هایی که لوله کشیده شده است مستقر دارید و قوایی که از مرکز می رسد در قمشه تمرکز داده و منتظر دستورات ثانوی باشید. وزیر جنگ و فرمانده کل قوا- رضا(15)
از سندی که متن آن بیان شد، سه نکته بارز به دست می آید:
1.دولت ایران و رضاخان قصد قطعی برای بسط نفوذ قدرت دولت مرکزی در سرتاسر کشور داشتند.
2.دولت انگلیس به علت تحریکات داخلی در آن مقطع نگران بسط قدرت دولت ایران در مناطق جنوبی بود و به ویژه باید این نگرانی را در پیوند با محدود ساختن قدرت شیخ خزعل تقلی کرد.
3.دولت ایران و شخص رضاخان نمی خواستند رویاروی ملاحظات و تدابیر انگلیس قرار گیرند و از این رو تلاش داشتند اقداماتشان در بسط نفوذ دولت مرکزی به تدریج و با جلب موافقت انگلیس صورت گیرد.
وضعیتی که بیان شد کم و بیش تا سال 1303 خورشیدی پابرجا بود. در این سال انگلیس ها ناگزیر به انتخاب میان ادامه پشتیبانی از خزعل و تلاش برای محدود سازی نفوذ دولت ایران در خوزستان و یا پذیرش اقتدار کامل دولت مرکزی ایران و حمایت از رضاخان و سیاست وی مبنی بر حذف خزعل بودند. موضع نهایی انگلیس این بود که به دولت ایران اطمینان داده شود:« در صورت توسل به اقدام نظامی برای مقابله با سرکشی های شیخ خزعل، تهران می تواند روی خودداری لندن از اعطای هرگونه کمک به خزعل حساب کند.»(16) بدین ترتیب انگلیس ها برای سرکوب خزعل به رضاخان چراغ سبز نشان دادند. اما این موضوع را نمی توان به معنای وجود برنامه انگلیسی برای حذف کامل خزعل دانست؛ بلکه اتفاقاً حتی تا زمان بازداشت خزعل نیز انگلیس ها از وی حمایت هایی به عمل می آوردند و تلاش می کردند ضمن جلب رضایت رضاخان، بقایای موقعیت خزعل را حفظ نمایند؛(17) اگر چه در این تلاش نیز چندان جدی نبودند و در مجموع خزعل برای آنها مهره سوخته ای به شمار می آمد. ناگفته نماند، حتی در چهارم آذر 1303 یعنی دوازده روز پیش از سقوط کامل خزعل گزینه پشتیبانی نظامی از خزعل هنوز در بعضی محافل انگلیسی ها مطرح بود (18) اما سرانجام این طرح کنار گذاشته شد.
به طور کلی بر اساس اسناد می توان گفت، در ابتدا همدستی میان رضاخان و انگلیس برای حذف خزعل وجود نداشت ولی در نهایت از طرف انگلیس نسبت به سرکوب خزعل ابراز موافقت گردید.
دیدگاه دوم از طرف رضاخان و طرفداری وی مطرح شده است. بر این اساس شیخ خزعل با پشتیبانی انگلیسی ها علیه دولت مرکزی ایران شورش کرده و در این شورش از پشتیبانی احمدشاه و اقلیت مجلس به رهبری مدارس برخوردار بود؛ ولی رضاخان در برابر این شورش مقاومت کرده و با وجود مخالفت پی گیرانه انگلیسی ها و تهدیدهای آنها، به خوزستان لشکرکشی کرده و خزعل را شکست داده و خوزستان را نجات داده و مانع از تجزیه این بخش ثروتمند ایران شده است. این دیدگاه بر مدعیات نادرستی استوار است و برای بهره برداری تبلیغاتی و سیاسی ایجاد شده و سر به سر نادرست است.(19) شیخ خزعل قصد شورش علیه دولت مرکزی را نداشت؛ بلکه رویه سختگیرانه رضاخان و قصد خزعل به طفره رفتن از مالیات منجر به تشکیل گروه «قیام سعادت» گردید. هیچ گونه طرح انگلیسی برای شورش خزعل علیه رضاخان وجود نداشت؛ بلکه تمام تلاش انگلیس جلوگیری از جنگ بین رضاخان و خزعل بود.(20) احمدشاه و اقلیت مجلس هیچ گونه هماهنگی و پشتیبانی از خزعل به عمل نیاوردند؛ و صرفاً مدرس توصیه هایی به خزعل داشت که علیه تمامیت ارضی ایران خیانتی ننماید. انگلیسی ها نیز نه تنها مخالفت پی گیرانه ای علیه حضور قشون رضاخان در خوزستان نداشتند، بلکه به وی برای سرکوب خزعل چراغ سبز نشان دادند. نبرد نظامی نیز بین خزعل و رضاخان رخ نداد، بلکه پس از عدم پشتیبانی انگلیس از خزعل و عدم حمایت احمدشاه از وی، خود داوطلبانه تسلیم رضاخان گردید. برای همگی مواردی که بیان شد، اسناد محکمی وجود دارد. اما رضاخان و طرفدارانش که به فکر بهره برداری از ماجرای خزعل در راستای اهداف سیاسی شان بودند، به تبلیغات وسیعی مبادرت ورزیدند تا خود را منجی خوزستان و احمدشاه، و اقلیت مجلس را خائن جلوه بدهند. کتاب «سفرنامه خوزستان» به نگارش ادعایی خود رضاخان و البته به نوشته دبیراعظم بهرامی نمونه اصلی این تبلیغات است. در این کتاب چنین ادعا شده است:
فوراً افق سیاست خارجی رنگ های تیره تری به خود گرفته چیزی نگذشت که دیدم شاه ایران از یک طرف در پاریس و فراکسیون اقلیت پارلمانی از طرف دیگر در تهران و خزعل و والی پشت کوه و الوار لرستان و بعضی از خوانین بختیاری از طرف دیگر نقشه ای را به اسم کمیته «قیام سعادت» در خوزستان طرح کرده اند و مقصود آنها محاصره خوزستان از اطراف و بالاخره ممانعت ورود قوای نظامی از هر طرف به آن سامان است. اعضای کمیته مزبور که در رأس آنها شیخ خزعل واقع است قسم نامه ای تهیه و با مأمور مخصوص پیش شاه به پاریس فرستادند و او نیز بدون اینکه متفرس به دنبال اعمال آنها شود حکم انعقاد کمیته مزبور را تجویز کرد و همین قدر که این قیام را بر ضد من تشیخص داد از حفظ مقام حکمروایی خود در داخله مملکت صرفنظر نمود.(21)
این ادعاها یکسره تبلیغاتی و نادرست است. سیاست خارجی ای که رضاخان به آن اشاره می کند انگلیس است که از شورش علیه رضاخان حمایت نمی کرد. بلکه دیدگاه رسمی وزارت خارجه انگلیس و سفارت انگلیس در تهران که در گزارش سفارت انگلیس به وزارت خارجه این کشور در 25 شهریور 1303 بازتاب داشته، این بوده است که رضاخان فرمانروای مشروع ایران بوده و تنها کسی است که می تواند اقتدار و ثبات را در کشور برقرار کند و حتی بر فرض امکان پیروزی قاطع خزعل بر رضاخان، این امر مطلوب انگلیسی ها نبود.(22) بنابراین ادعای رضاخان و طرفدارانش در پشتیبانی انگلیس از شورش خزعل، قرین درستی نیست. در مورد پشتیبانی اقلیت مجلس به ریاست مدرس از خزعل نیز در نامه مدرس به خزعل نکاتی مشخص است که نشان می دهد، او از شورش خزعل برای تضعیف دولت مرکزی، پشتیبانی نکرده بلکه وی را به مقابله با رضاخان در راستای مشروطه خواهی دعوت کرده و او را از هرگونه اقدام ضد میهنی برحذر داشته است. مدرس در نامه به خزعل با شماتت گذشته زندگی وی، به او ابراز می دارد:
من دو سه مرتبه این موضوع را به شما نوشته ام که اهالی تهران عموماً به شما بد نظر هستند و سوابق شما در مملکت خوب نیست و همه مردم نسبت به شما حس تنفر و انزجار دارند علیهذا اگر خواسته باشید سابقه شما فراموش شود باید با کارهای خوب و عملیاتی که به درد مملکت و ملت بخورد گذشته های خود را جبران نمائید امروز هم همان موقع است که به معرض امتحان در آمده اید. یعنی وجوه ملت و مشروطه خواهان حقیقی از جنابعالی امتحان می کنند البته این امتحان اگر از آب درست بیرون آمد قهراً تخفیف سیئات اعمال است که ممکن است گذشته های شما را جبران نماید و الا با حرف نمی شود مردم را گول زد.(23)
مدرس پس از اینکه خبرگزاری رویتر گزارشی درباره احتمال مصالحه رضاخان با خزعل منتشر ساخت، بیمناک شد که مبادا این مصالحه منجر به تضعیف حاکمیت ایران در خوزستان شود و در جلسه سری مجلس سخنرانی کرد و به رضاخان در این باره هشدار داد.(24) درباره ادعای دیگر رضاخان در مورد پشتیبانی احمد شاه از شیخ خزعل نیز باید گفت، اگر احمد شاه از شورش خزعل حمایت کرده بود، سرتاسر عشایر عرب و لر، علیه رضاخان بپا می خاستند و فضای سیاسی تهران نیز بر ضد وی تغییر می کرد. طرفداران رضاخان نیز از این موضوع آگاه بودند و حتی سپهبد امیراحمدی (امیرلشکر غرب) که یکی از مهم ترین فرماندهان نظامی در عملیات بر ضد خزعل و کمیته قیام سعادت به شمار می رفت، در تلگرامی به رضاخان در بیست و ششم شهریور 1303 اهمیت پشتیبانی احتمالی احمد شاه از شیخ خزعل را یادآور شده و در این باره به او خاطر نشان می سازد:
فقط مسئله ای که تا اندازه ای جالب توجه است اظهارات آنها راجع به شخص شاه می باشد، به طوری که خاطر مبارک بندگان حضرت اشرف مستحضر است ایلات و عشایر لرستان هنوز برای این لغت اهمیتی قائل بوده و هرگاه سردار اقدس (خزعل) شروع به عملیات به این اسم نموده یا شاه را به خوزستان وارد نمایند کلیتاً لرستان به او پیوسته (می شود)...(25)
رضاخان از این تلگرام که عمق تهدید ناشی از همراهی احتمالی شاه با خزعل را نشان می داد، بیمناک شد و در شرایطی که پیش تر با تلگرام های گوناگون از امیران لشکر می خواست برای خلع احمدشاه اقدام نمایند، در این برهه با ارسال تلگرامی به امیران لشکر غرب و جنوب بر عدم مخالفت خود با شاه تأکید کرد. تلگرام زیر، که به تاریخ بیست و هشتم شهریور ماه 1303 و پس از تلگرام امیر احمدی به رضاخان است، حاکی از تلاش رضاخان برای جلوگیری از پیوستن احمدشاه به جریان خزعل و ممانعت از جذب ایلات به جریان یاد شده است:
لزوماً متذکر می شود که تبلیغات و اقداماتی که از طرف پاره ای اشخاص به اسم شاه می شود به هیچ وجه از ناحیه شاه ناشی نیست چه بین شاه و اینجانب مباینت و ضدیتی وجود ندارد. این نقشه ای است که به دست خارجی ها ریخته شده و باید نهایت مراقبت را به عمل آورد که زودتر مرتفع گردد. وزیر جنگ و فرمانده کل قوا- رضا (26)
نکته جالبی که در تلگرام بالا وجود دارد، این است که رضاخان تصریح می نماید، ماجرای خزعل از ناحیه شاه نیست؛ اما پس از پایان بحران، رضاخان در کتاب «سفرنامه خوزستان»همانگونه که پیش تر بیان شد، ادعا می کند شورش خزعل با موافقت و همراهی مؤثر و حتی به نوعی محوریت احمدشاه بوده است.
رضاخان تلاش کرد با رساندن پیام به احمد شاه از وی درخواست نماید از خزعل پشتیبانی نکند. متن تلگرام های رد و بدل شده میان رضاخان و مشاور الممالک انصاری، که در آن زمان نقش رابط بین احمد شاه و رضاخان را ایفا می کرد، نشان دهنده تلاش رضاخان برای منصرف کردن احمد شاه از پشیتبانی خزعل و جلب اطمینان احمدشاه است. پاسخ های احمد شاه نیز نشان از همراهی وی با رضاخان دارد و عدم دخالت او در شورش خزعل را مشخص می سازد. یکی از این تلگرام ها به تاریخ سیزدهم مهر 1303 است که متن آن در ذیل می آید:
جناب مستطاب اجل آقای مشاور الممالک
ماجرای شیخ خزعلی
رمز جنابعالی واصل و مورد امتنان گردید، اولاً جنابعالی می توانید از طرف اینجانب اطمینان کامل بدهید ثانیاً این نکته را متذکر شوید که هر پیش آمدی راجع به ایلات و عشایر رخ نماید به ضرر و خرابی مملکت و به خصوص شخص اعلیحضرت تمام شده و مورد استفاده کامل اجنبیان خواهد بود و شاید کلیه این دسایس و موانع از طرف کسانی اعمال می شود که ظاهراً خود را دوست و طرفدار اعلیحضرت قلمداد می نمایند. مخصوصاً تذکر می دهد که از طرف اینجانب به هیچ وجه مانعی نیست.
وزیر جنگ و فرمانده کل قوا- رضا (27)
متعاقب این تلگرام، در دهم آبان 1303، مشاور الممالک انصاری در تلگرامی به رضاخان، مراتب همراهی احمد شاه با رضاخان را به آگاهی وی می رساند. تاریخ این تلگرام مربوط به زمان اوج منازعه میان رضاخان و شیخ خزعل بوده و حمایت احمد شاه از رضاخان را نشان می دهد. در بخشی از این تلگرام بیان شده است:
اعلیحضرت کمال میل را دارند به ایران مراجعت فرمایند و صلاح مملکت را در این می دانند که با موافقت کامل با حضرت اشرف امور ممالکت اداره و توافق حاصل شود ولی می فرمایند آن مرتبه که به ایران مراجعت کردم فقط با همین قصد و نیت بود و با وجود کمال اهتمام که از طرف من به عمل می آمد متأسفانه همه روزه اسباب اختلال و اختلاف پیش می آمد. این مرتبه می خواهم یقین داشته باشم که پس از مراجعت بدون دغدغه خاطر بتوانم با موافقت شما مشغول خدمت به مملکت عزیزم بشوم یقین تصدیق می فرمایید صلاح وقت و مملکت این است که حضرت اشرف اعظم به وسایل لازمه ترتیب اطمینان خاطر اعلیحضرت را فراهم فرمائید.(28)
در دهه دوم آبانماه 1303 فضای سیاسی تهران به شدت بر ضد رضاخان تغییر کرده بود، ولی حمایت احمد شاه از وی و عدم همراهی شاه با خزعل، فرصت لازم را در اختیار او قرار داد تا وضعیت را به سود خود دگرگون سازد. از این رو تلگرام دهم آبان ماه مشاور الممالک برای رضاخان دلگرم کننده بود و وی در پاسخ به این تلگرام، تلاش کرد بیش از پیش احمد شاه را نسبت به خود مطمئن سازد. در این تلگرام تصریح شده بود:
نمی دانم چه قسم باید خاطر اعلیحضرت را مطمئن ساخت. توسط جنابعالی و سایرین اطمینانات لازمه داده شده ولی موجبات اقناع خاطر مبارکشان فراهم نشده است. البته وقایع گذشته بدیهی کرده است که اگر اینجانب خیالات سویی داشتم عملی گردیده و به واسطه اقتراحات جامعه، نهضت مزبور [منظور غائله جمهوری خواهی به رهبری خود رضاخان سردار سپه است] خاموش نمی شد بلکه فقط به احترام شخص اینجانب خاتمه حاصل کرد. در هر صورت مقتضی است از پیشگاه همایونی استفسار نمایند که نظریات مبارکشان چیست و چه قسم اطمینانی می خواهند.(29)
به هر روی رضاخان توانست با مهارت مانع از پیوستن احمد شاه به خزعل گردد. اما با وجود آگاهی از عدم حمایت احمد شاه از این جریان، بلافاصله پس از تسلیم خزعل شروع به تبلیغات علیه احمد شاه و اقلیت مجلس کرده و خود را به عنوان قهرمان مبارزه با اجانب و نجات دهنده خوزستان معرفی کرد؛ چیزی که واقعیت نداشت.
عباس اسکندری، مدیر روزنامه سیاست و نماینده دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، درباره عدم همراهی آزادیخواه و احمد شاه با شورش خزعل، تحلیلی دارد که با توجه به اسناد، درستی آن مشخص شده است. اسکندری در این باره می نویسد:
آزادیخواهان در ملحق نشدن به قیام خزعل پانزده سال تازیانه و مرگ را استقبال کردند ولی مختصر خدشه ای هم در خاطر آنها نگذشت که کاش با کمک فاسد دفع فسادی را کرده بودند. مسئولیت این امر زیاد بود و شاید به قیمت خوزستان تمام می شد و ملیون و شاه هر دو بر صلاح مملکت و به ضرر خود اقدام کردند.(30)
اما جدای از دو دیدگاهی که به تفصیل بیان شد، دیدگاه سومی نیز وجود دارد که از جانب «پان عرب ها » و طرفداران حزب بعث عراق و در دوره اخیر به وسیله صدامی ها مطرح شده است.
بر اساس این دیدگاه خرمشهر و اصولاً سرتاسر خوزستان یک خودمختاری عربی بوده و خزعل نیز برای حفظ این خودمختاری در برابر رضاخان دست به قیام زده و با سقوط خزعل در حقیقت جنبش خودمختاری طلبی عربی سرکوب شده است.(31) این دیدگاه نیز بر مبنای کاملاً نادرستی استوار شده است و با حقایق مسلم تاریخی ناسازگار است که در ذیل موارد نادرست بودن این ادعای تبلیغاتی بیان می گردد:
ماجرای شیخ خزعلی
1.در خرمشهر و نیز سرتاسر خوزستان، خودمختاری عربی وجود نداشت. میزان تبعیت شیوخ بنی کعب بسته به ضعف و قدرت دولت مرکزی در نوسان بود. چنانکه در عصر مظفرالدین شاه با اعمال فشار دولت مرکزی، موضوع ایجاد ادارات گمرکات ایران در خوزستان عملی شد.(32) و در مجموع در سرتاسر عصر قاجاریه مأموران سیاسی و اداری دولت در خوزستان استقرار داشتند(33)و خزعل نیز با آنها همکاری می کرد. ضمن اینکه قدرت محلی خزعل بر عربیت استوار نبود. او مناسبات دوستانه ای با بختیاری ها داشت و در عین حال بین عشایر عرب مخالفان زیادی نیز داشت.(34)
2.امیران کعب، همچون: شیخ جابر، شیخ مزعل و خود شیخ خزعل همواره ابراز ایران دوستی کرده و اصولاً عاملی برای گسترش فرهنگ ملی در میان عشایر عرب به شمار می رفتند.(35)خزعل کارکرد خود را دفاع از استقلال محلی در برابر دولت ایران نمی دانست بلکه مدعی بود عامل ایجاد آرامش در میان عشایر عرب و اجرای احکام دولت مرکزی ایران در میان آنان است.(36)
3.«قیام سعادت» هیچ انگیزه آشکار قومی و عربی نداشت. بنا به تصریح خزعل و طرفدارانش در نامه به مجلس شورای ملی و سفارت ترکیه در تهران و نیز بیانیه کمیته قیام سعادت، تلاش برای سعادت ایران و حفظ مشروطیت، انگیزه اعلام شده قیام سعادت بود. خود شخص خزعل در نامه به سفارت ترکیه دلیل قیامش را صرفاً:«حفظ استقلال مذهب مقدس اسلام و تأمین آزادی ملت و مملکت و استقرار قانون محترم اساسی و مشروطیت» می داند. در بیانیه کمیته «قیام سعادت» نیز انگیزه قیام، صیانت از نهال آزادی و مشروطیت» می داند. در بیانیه کمیته «قیام سعادت» نیز انگیزه قیام، صیانت از نهال آزادی و مشروطیت عنوان شده و بیانیه با عبارت های «زنده باد شاهنشاه» و «پاینده باد ایران» خاتمه می یابد.(37) البته نمی توان ادعاهای عنوان شده در نامه ها و بیانیه های خزعل را صحیح دانست؛ اما در مذاکرات خصوصی نیز آنچه خزعل درخواست می کرد، حفظ قدرت محلی اش بود و هیچ درخواست «قومی» نداشت. اصولاً خزعل در سرتاسر دوران حکمرانی اش هیچ خواسته قومی از دولت مرکزی نداشت. خواسته وی صرفاً طفره از پرداخت مالیات و رهایی از قید و بند و نظارت دولت مرکزی بود.(38) در این اهداف، خزعل با حکمرانان منطقه ای آن زمان ایران همچون خان های بختیاری و قشقایی و یا متنفذان محلی ای چون نایب حسین کاشی تفاوتی نداشت.
4.اگر خزعل نماد جنبش عربی بود، پس چرا بیشتر همکارانش در قیام سعادت، لر و بختیاری بودند و چرا در بحبوحه قیام خزعل، طایفه عرب «بنی طرف» علیه خزعل شورش می کند؟(39) خزعل هیچ نمایندگی از قومیت خاصی نداشت، دوستان و متحدان غیر عرب بسیاری داشت و دشمنان عرب او نیز فراوان بودند.
5.مدعای اصلی برای ماهیت عربی دادن به جنبش خزعل، مندرجات نشریات بین النهرین در مورد طغیان خزعل است. اما این نشریات می خواستند برای ادعا بر خاک ایران زمینه سازی نمایند. مندرجات این نشریات درست برخلاف تبلیغات خزعل و در راستای تبلیغات رضاخان برای خائن و تجزیه طلب قلمداد کردن خزعل بود. مستند قراردادن این نشریات(40) اعتباری ندارد.
با توجه به نقد دیدگاه های سه گانه که بیان شد، می توان به دیدگاه چهارمی دست یافت که جامع تر به نظر می رسد. بر این اساس در یک داوری کلی درباره ماجرای شیخ خزعل می توان گفت، وی یک قدرت محلی بود که می خواست با تعامل با دولت مرکزی اقتدار و حکومت خود را حفظ نماید و در این راستا به پشتیبانی دولت انگلیس نیز امیدوار بود. اما قدرت محلی خزعل برای دولت مرکزی خطرناک بود و می توانست زمینه توطئه علیه تمامیت ارضی ایران را فراهم آورد.
بنابراین دولت های ایران همواره در صدد کنترل و محدودسازی این قدرت محلی بودند و این موضوع اختصاصی نیز به رضاخان نداشت. پیش تر امین السلطان و قوام السلطنه نیز در این راه گام هایی مؤثر برداشته بودند.
در ابتدا برچیده شدن قدرت محلی خزعل مورد مخالفت انگلیس ها بود. اما دولت انگلیس سرانجام میان پشتیبانی از خزعل و ضرورت تن دادن به یک دولت مرکزی نیرومند و وابسته در ایران، دومی را انتخاب کرد و به حذف خزعل توسط رضاخان رضایت داد. خزعل که خود را بازنده می دید، تلاش کرد با جلب حمایت احمدشاه و مجلس، رضاخان را سرنگون سازد. اما با عدم پشتیبانی شاه و مجلس توفیقی نیافت و رضاخان نیز با متقاعد کردن انگلیس به حذف خزعل، به سهولت و بدون نبرد نظامی به قدرت خزعل پایان داد. سقوط خزعل بهانه ای به دست رضاخان داد تا به تبلیغات در مورد نقش خویش به عنوان ناجی خوزستان پرداخته و شاه و اقلیت مجلس و خزعل را به توطئه برای تجزیه خوزستان و ایجاد حکومت عربی در آن سامان متهم نماید. همین تبلیغات نادرست و غیر مسئولانه با فضای تبلیغاتی مطبوعات بین النهرین همراه شد و موجب گردید. برای سال ها پان عرب ها و سپس بعثی ها و طرفداران صدام، از ماجرای خزعل که یک منازعه صد در صد ایرانی و داخلی بود، افسانه جنبشی عربی و تجزیه طلبانه بسازند.

پی نوشت ها :

1-جرج پ. چرچیل، فرهنگ رجال قاجار، ترجمه غلامحسین میرزا صالح، تهران، زرین، 1369، ص 92
2-جعفری ولدانی، اصغر، بررسی تاریخ اختلافات مرزی ایران و عراق، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1376، صص 70 و 71
3-ویلیام تئودور وسترانک، حکومت شیخ خزعل بن جابر و سرکوب شیخ نشین خوزستان «بررسی عملکرد امپریالیسم بریتانیا در جنوب غربی ایران»، ترجمه صفاء الدین تبرائیان، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1386، ص 25.
4-جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامحسین وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1350، ج2،صص 397-399.
5-تئودور وسترانک، پیشین، ص 51.
6-همان، صص 64 و 70.
7-همان.
8-برای آگاهی از تمایل سیاستمداران ایرانی به ایجاد دولت مرکزی قدرتمند، برای نمونه می توان به نطق های نمایندگان مجلس چهارم همچون: سید حسن مدرس و تیمورتاش در هنگام دفاع از برنامه دولت قوام در مجلس اشاره کرد. برای نمونه نک: باقر عاقلی، میرزا احمد خان قوام السلطنه در دوران قاجاریه و پهلوی، تهران، جاویدان، 1376، صص 134-132 و 124- 130.
9-حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران «انقراض قاجاریه و تشکیل سلسله پهلوی» تهران، علمی 1325، ج3، ص294.
10-همان، صص 290 و 291.
11-تئودور وسترانک، پیشین، ص 385.
12-مکی، پیشین، صص 158- 153.
13-تئودوروسترانک، پیشین، ص 315.
14-همان، ص 297.
15-اسناد موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سال 1302،پ16، صص 6 و7.
16-تئودوروسترانک، پیشین، ص 356.
17-همان، ص 371.
18-همان، صص 371 و 376.
19-مکی، پیشین، ص 187.
20-تئودوروسترانک، پیشین، صص 374-372.
21-مکی، پیشین، ص 187.
22-تئودوروسترانک، پیشین، ص 344.
23-مکی، پیشین، ص 187.
24-در بیستم آبان ماه 1303 خبرگزاری رویتر خبری مبنی بر ایجاد سازش بین رضاخان و خزعل با میانجی گری انگلیسی ها را منتشر کرد. چون در صورت صحت، این نوع سازش با میانجی گری انگلیس ها می توانست بر ضد حاکمیت ملی ایران در خوزستان باشد، مجلس شورای ملی به این خبر واکنش نشان داد. سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه حاکم نظامی تهران در گزارشی به رضاخان درباره جلسه سری مجلس شورای ملی و واکنش مدرس به خبر رویتر می نویسد:« در مجلس جلسه خصوصی و سری تشکیل و مدرس شروع می نماید. به یک رشته نطق مفصل که تا درجه ای بر علیه بندگان حضرت اشرف بوده و تلگراف رویتر را هم مطرح می نماید و دخالت انگلیسی ها را در این امر بی مورد و در اطراف او مذاکرات می نماید.» در این باره نک: اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سال 1303، پ16،ص8.
25-همان، پ 1- 16،ص184.
26-همان، پ20، ص13.
27-همان،پ20،ص12.
28-همان.
29-همان.
30-مکی، پیشین، ص 296.
31-جعفری ولدانی، پیشین، صص 139-128.
32-تئودوروسترانک، پیشین، ص 64.
33-جعفری ولدانی، پیشین، صص 128-126.
34-حتی قبیله بنی کعب نیز ضدیت زیادی با خزعل داشت و در قبیله بنی کعب این اندیشه نیرومند بود که به حکومت خزعل که از تیره محیسن بود پایان داده شود، نک: تئودوروسترانک، پیشین، ص 253.
35-کرزن، پیشین، صص 400-398.
36-تئودوروسترانک، پیشین، صص 71-66.
37-مکی، پیشین، ص 178.
38-تئودوروسترانک، پیشین، صص 289 و 290.
39-همان، صص 263 و 366.
40-همان، ص 330.

منبع مقاله: نشریه مطالعات تاریخی، شماره 35..

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
حکمت | آخرین باری که اطعام دادی، کی بوده؟ / استاد حسینی قمی
music_note
حکمت | آخرین باری که اطعام دادی، کی بوده؟ / استاد حسینی قمی
شیوه ها و سیاست های تبلیغی حضرت زینب سلام الله علیها
شیوه ها و سیاست های تبلیغی حضرت زینب سلام الله علیها
استوری شهادت امام سجاد علیه السلام / نفس آخره یارب
play_arrow
استوری شهادت امام سجاد علیه السلام / نفس آخره یارب
محبت امام حسین(علیه السلام) منتی بزرگ است
محبت امام حسین(علیه السلام) منتی بزرگ است
حکمت | عوامل سلب آرامش در خانواده / استاد رفیعی
music_note
حکمت | عوامل سلب آرامش در خانواده / استاد رفیعی
سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا
سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا
مواجه با ظلم و ظالمان هدف امام حسین علیه السلام
مواجه با ظلم و ظالمان هدف امام حسین علیه السلام
حکمت | آخرین وصیت امام حسین (علیه‌السلام) / استاد حسینی قمی
music_note
حکمت | آخرین وصیت امام حسین (علیه‌السلام) / استاد حسینی قمی
حکمت | دلیل شهادت امام‌حسین؛ بغضاً لابیک / استاد علوی تهرانی
music_note
حکمت | دلیل شهادت امام‌حسین؛ بغضاً لابیک / استاد علوی تهرانی
حکمت | تاثیر لقمه‌ پاک و حلال / استاد عالی
music_note
حکمت | تاثیر لقمه‌ پاک و حلال / استاد عالی
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
شهرستان رامیان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
شهرستان رامیان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره روستای رادکان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای رادکان بدانید