انحراف و فساد اخلاقی در کتب مقدس یهود

قباله که آن را منبع تصوف یهودی ها می دانند، به معنی آداب و رسوم است. این عبارت در سال های 200 قبل از میلاد مسیح به میان آورده شده و در سال های اواخر قرن ششم بعد از میلاد مسیح، در سطح وسیعی انتشار یافته است.
پنجشنبه، 2 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انحراف و فساد اخلاقی در کتب مقدس یهود
انحراف و فساد اخلاقی در کتب مقدس یهود






 
قباله
قباله که آن را منبع تصوف یهودی ها می دانند، به معنی آداب و رسوم است. این عبارت در سال های 200 قبل از میلاد مسیح به میان آورده شده و در سال های اواخر قرن ششم بعد از میلاد مسیح، در سطح وسیعی انتشار یافته است. قباله، متکی بر مفاهیم عهد عتیق، به بررسی عقاید یهود و اساس آنها می پردازد. در این کتاب چنین گفته شده است:
«خداوند با خطوط سیمای یهودیان، خود را بر روی زمین آشکار می سازد.»
«یهودی، جودا و جواها، همه از یک وجودند.» - (جودا بمعنی تفکّر یهودی است. جواها بمعنی خاخام های الهی شده است.)
«یهودی، خدای زنده ای است در کالبد انسان.»
«او (یهودی)اولوهیت جهان است.»
«سایر انسان ها به تمام معنی بی محتوی، و از نژاد پست هستند. آنها فقط برای خدمت به یهودیت زنده اند. آنها حیوانات کوچکی هستند.»
«کسانی که سخنان خاخام ها را حرمت ننهند و آنرا تحقیر کنند، مستحق مرگ اند.»
«دستورات خاخام ها را بایستی مافوق احکام پیامبران در نظر گرفت.»
«سخنان خاخام ها، سخنان خدای حق است.»
«حکمی که خاخام ها صادر نماید، برای خدا قانون محسوب می شود.»
«خاخام آبوهو می گوید: خاخام ها صاحب و اختیاردار حکمرانی خداوند در زمین هستند، خداوند مجبور به برآوردن و تدارک خواسته های آنان است.»
«ساحری بسیار خطرناک است. می تواند بر خدا سایه افکند. علیرغم آن، خاخام کانین از انجام آن ابا نکرد. این برای آن بود، که او از خدا برتر و بالاتر بود.»
در قسمت های فوق که به عنوان نمونه از تالمود و قباله گرفته شده است، تسلط گسترده ی خاخام ها بر روی جوامع یهودی نشان داده شده است. اقتداری که بزور و جبر، توسط خاخام ها بر بنی اسرائیل تحمیل گردیده، امروز هم کماکان در اجتماع یهودیان دیده می شود. انجام هر گونه اعمال دیوانه وار و انحرافی، با تعلیم و تربیت بسیار غلط و دور از اخلاق، مانند شکل حیوانی دادن به انسان های دیگر نژادها، آسان گردیده است.

تورات

پیدایش، باب 19 آیه 30 و 38:
«و لوط درآمده در کوه ساکن شد. دو دخترش با وی بودند، ترسیده با دخترانش به غار پناه بردند، دختر بزرگتر به کوچکتر گفت: پدرمان پیر شده، بر روی زمین هم مردی که با ما هم بستر شود وجود ندارد. بیا به پدرمان شراب بنوشانیم و با وی همبستر شویم، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم. آن شب به پدرشان شراب نوشانیدند. دختر بزرگ رفته با پدرش همبستر شد. و از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد. روز بعد دختر بزرگتر به دیگری چنین گفت: دیشب با پدرم همبستر شدم. بیا امشب هم به او شراب خورانیم و امشب هم، تو با وی همبستر شو، تا نسلی از پدر خود نگاهداریم. آنشب هم به پدرشان شراب خوراندند و دختر کوچک همخواب وی شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد. پس هر دو دختر لوط از پدر خود آبستن شدند.»
غزل غزل های سلیمان،باب 8 آیه 10، 8، 4
کاش تو بسان برادرم بودی که پستان های مادرم را می مکید. تا چون ترا بیرون می یافتم می بوسیدمت. و مرا رسوا نمی ساختند. تا شراب ممزوج و عصیر انار خود را به تو می نوشانیدم. من دیواری هستم و پستان هایم بسان برج هاست.
غزل غزل های سلیمان، باب 7 آیه 1، 9
ای دختر امیر، پای هایت در نعلین چه زیباست* حلقه های رانهایت چون گوهری خوشتراش است* ناف تو مانند کاسه ی مدوری است* که شراب ممزوج در آن کم نباشد* بَر تو، توده ی گندم است که سوسن ها آنرا در برگرفته باشد* دو پستانت، دو بچه ی توأم غزال است* گردن تو مثل برج عاج و چشمانت مثل برکه های حشیون نزد دروازه ی بیت ربیم* بیتی تو مثل برج لبنان است که به سوی دمشق مشرف است* سرت بر تو مثل کَرم و موی سرت مانند ارغوان است* و پادشاه در طره هایش اسیر است* ای محبوبه، چه بسیار زیبا و چه بسیار شیرین و خوشگواری* قدر رعنای تو بسان درخت خرما* و پستانهایت مثل خوشه انگور است* بوی نفس تو بسان بوی سیب و دهان تو مانند شراب مرغوب و به ملایمت فرو رود و لبهای خفتگان را متکلم سازد*

دوم سموئیل، باب 13 آیه 14 و 12:

« و بعد از این واقع است که آبشالوم بن داود، خواهری نیکو صورت داشت که نامش تامار بود. و آمنون پسر داود او را دوست می داشت. و آمنون چنان گرفتار شد که بیمار گشت زیرا او باکره بود و دشوار بود که با وی کاری کند. آمنون دوستی به نام یوناداب بن شمعی داشت، که پسر برادرداود بود. یوناداب مردی بسیار زیرک بود، به او گفت: ای پسر پادشاه چرا روزبه روز لاغرتر می شوی آمنون گفت: خواهر ناتنی ام، تامار خواهر برادرم آشالوم را دوست می دارم. یوناداب گفت: بر بستر خود بخواب و خود را مریض جلوه بده، و چون پدرت به عیادت آمد، بگو خواهش می کنم دستور دهید خواهرم تامار اینجا بیاید و به من خوراک بخوراند، جلوی چشمم غذا درست کند تا طرز تهیه غذا را ببینم و از دست او غذا بخورم.
و آمنون خوابیده، خود را مریض جلوه داد موقعی که شاه به دیدن او آمد، گفت: تمنّا اینکه خواهرم تامار بیاید و در مقابل چشمانم دو قرص نان تهیه کند تا از دست او غذا بخورم.
و داود به تامار پیغام فرستاد که به خانه ی آمنون برود و برای آمنون غذا تهیه نماید. آمنون خوابیده بود که تامار به خانه اش آمد. تامار آرد گرفته خمیر کرد. در مقابل چشمان آمنون نان پخت، تاوه ی نان را جلوی او خالی کرد ولی آمنون نخورد و گفته همه بیرون بروند، همه بیرون رفتند به تامار گفت نان ها را بیاور تا از دست تو غذا بخورم. تامار نان های پخته شده را به اطاق آمنون آورد و تا نزدیک شد، آمنون او را گرفت و به او گفت: بیا با من بخواب خواهرم، و او گفت: نه برادرم، چنین کار در اسرائیل کرده نشود. من با این خواری چه خواهم کرد. تو در اسرائیل مثل دیوانه ها خواهی شد. تمنّا اینکه به پادشاه بگوئی، او مرا از تو دریغ نخواهد داشت. لیکن او نخواست گوش به حرف وی دهد او را زمین انداخته و با او خوابید.»
تثنیه، باب 25 آیه 12 و 11:
« و اگر دو شخص منازعه نمایند و زن یکی پیش آید تا شوهر خود را از دست ضارب رها کند و دست خود را دراز کرده عورت او را بگیرد، پس دست او را قطع کن و چشم تو بر او ترحمّ نکند.»
هوشع، باب 4، آیه 14:
« و من دختران شما را در حینی که زنا می کنند، و عروس های شما در حینی که فاحشه گری می نمایند، سزا نخواهم داد.»
پیدایش، باب 29 آیه 31 و 16:
«لابان را دو دختر بود که نام بزرگتر لیه و نام کوچکتر راحیل بود. و یعقوب عاشق راحیل بود. و گفت برای دختر کوچکت راحیل هفت سال ترا خدمت می کنم. پس یعقوب برای رحیل هفت سال خدمت کرد. و یعقوب به لابان گفت زوجه ام را به من بسپار تا به وی درآیم. پس لابان هنگام شام دختر خود لیه را برداشته نزد وی آورد، و یعقوب به وی درآمد.
صبحگاهان دید که اینک لیه است، پس به لابان گفت: این چیست که با من کردی، لابان گفت در ولایت ما دختر کوچکتر را زودتر از دختر بزرگ تر شوهر نمی دهند. هفته ی این را تمام کن، راحیل را هم به تو می دهم، برای هفت سال دیگر که خدمتم بکنی.
پس یعقوب چنین کرد و هفته ی او را تمام کرد و لابان راحیل را هم بزنی بدو داد و به راحیل نیز درآمد».
غزل غزل های سلیمان، باب 4، آیه 5 و 14:
دو پستانت مثل دو بچّه توأم آهوست که در میان سنبل ها می چرند. ای محبوبه ی من تمامی تو زیباست. ای خواهر و عروس من، دلم را بیکی از چشمانت و با یکی از گردنبندهایت ربودی. ای خواهر و عروس من محبتهایت چه بسیار لذیذ است. محبتهایت از شراب چه نیکوتر است و بوی عطرهایت از جمیع عطرها. ای عروس من لبتهای تو عسل چکان است. خواهر و عروس من باغی بسته شده است. باغی با سنبل و زعفران و نی و دارچین، و انواع درختان کندر. با چشمه ها و برکه ی آب زنده و...
پیدایش، باب 37 آیه 13 و 19:
«به تامار خبرداده گفتند: اینک پدر شوهرت برای چیدن پشم گلّه خویش به تمنه آمد. پس تامار رخت بیوگی را بیرون کرده، برقعی به روی کشیده به دروازه بنشست. چون یهودا او را دید وی را فاحشه پنداشت. گفت بیا تا به تو درآیم. زیرا ندانست که عروس اوست.
گفت: مرا چه می دهی تا به من درآیی؟ گفت بزغاله ای از گله. گفت: آیا گرو می دهی تا بفرستی؟
گفت: چه گرو دهم؟ گفت مهر و زنّار و عصای خود را. پس به وی داد و بدو درآمد. و او از وی آبستن شد.»

تالمود کثوبوث

این تالمود تا صفحه ی 198 توسط دکتر ساموئل دیشز، و بعد از صفحه ی 198 توسط دکتر اسرائیل و اسلوتکی، نوشته شده است. در سال 1936 در لندن توسّط انتشارات سانگینو به چاپ رسیده است.
مستهجن ترین بخش های تالمود، تالمود کثوبوث است. مسائل راجع به روابط جنسی زنا و مثال ها و نمونه هایی در مورد فحشاء، در قالب جملات و کلمات پست، مطالب این تالمود را تشکیل داده است. در نسخ قدیمی موجود کثوبوث که به زبان عبرانی نوشته شده نیز مشابه مطالب فوق بسیار زیاد است. این آثار بسیار بدآموز و مستهجن توسط دکتر دیشز و دکتر اسلوتکی، از زبان عبری به انگلیسی ترجمه شده است. اکنون برای روشن شدن اذهان نمونه هایی از تالمود کثوبوث نقل می گردد.
تالمود کثوبوث باب 11 و 14:
«ارزش بکارت یک دختر یهودی دویست آغچه (نوعی سکّه ی قدیمی یهودی) است. این را می توان با چانه زدن، کم و زیاد کرد.»
«اگر کسی با بچه ای، با دختر بچه ای، یا با زنش از ناحیه دُبُر تماس حاصل نماید، اگر در اثر فریاد این بچه، یا دخترک، کسانی متوجه کار بشوند، به آن شخص توصیه می گردد که از انجام این عمل خودداری کند. ولی اگر زنش بود توصیه می شود که برای مدتی به این صورت حرکت ننماید.»
«روابط جنسی، کاملاً در تاریکی و شب هنگام، در داخل اطاق نیمه روشن باید انجام شود. باین علّت که، اگر این کار در محیط باز انجام شود، هر کس کار و زندگی خود را رها کرده، به این منظره تماشا خواهد کرد، بدتر از این، آنها در محیط کارشان سعی خواهند نمود از کسانی که همبستر می شوند، تقلید کنند. نان نانوا خواهد سوخت. انگور تاکستان ها توسط غیریهودی ها دزدیده خواهد شد، کاسه ی کاسه فروش افتاده خواهد شکست، چشم نگهبان شهر به طرف دیگری برگشته و شهر پر از دشمن خواهد شد. فایده ی دیگر برقراری تماس در تاریکی اینست که اگر با یک غیریهودی این عمل انجام می شود، بعدها غیریهودی نخواهد توانست کسی را به عنوان شاهد تجاوز نشان دهد، حتی خودش هم صورت شما را بدرستی نخواهد دید.»
«کسی که با عشق و علاقه و بخاطر تمتع جنسی، با خواهرش که اعتراض ننموده است، همبستر شود؛ مرتکب گناه نشده است. ولی اگر مواجه با شکایت همشیره اش گردد، عدم تکرار آن کار باید به وی ابلاغ شود.»
«کسیکه مادرش هنوز پیر نشده، در صورتی که پدرش مرده باشد و مادرش نخواهد با اجنبی ها همبستر شود، و بخواهد با پسرش بخوابد و پسر نیز به این کار رضا دهد اشکالی ندارد. تا زمانی که پسر بزرگ شده و بخواهد همسری انتخاب نماید، اگر مادرش بخواهد از این کار جلوگیری کند، پسر باید هم نیازهای جنسی زنش، و هم مادرش را تامین کند تا اینکه والده اش، مرد مناسبی بیابد.»

تالمود یباموث

محتویات این تالمود را، نمونه هائی درباره ی روابط جنسی، زنا و فحشا تشکیل می دهد.
از مناسبات و روابط جنسی زنان با همدیگر، یا با حیوانات، در این کتاب به تفصیل بحث شده است. در پایان نیز به این جملات برمی خوریم:
«یک بیوه ی یهودی، برای ارضای امیال جنسی خود، می تواند به هر طریقی متوسل شود. اگر زنی به عللی، با یک حیوان، روابط جنسی برقرار نماید، کار نامناسبی نکرده است. زنی که با ذوق و شوق، این کار را انجام می دهد و بعد به ازدواج فکر می کند، در آینده می تواند حتی از خاخام بزرگ دعوت به ازدواج شود. زن زیبایی که از گرمای زیاد نیمه عیان شده مشغول تمیز کردن باشد، چنانچه از پشت سر مورد حمله ی سگهای ده واقع شده و سگی به او تسلط پیدا کند، در آینده نزدیکی حتی می تواند با یک راهب ازدواج کند. موضوع فقط در مورد زنی که برای یک مشت پول و به منظور هیجان بخشیدن به مردم؛ با یک حیوان عمل جنسی انجام می دهد، فرق می کند.» (تالمود بیاموث از56 آ، تا 59 ب)
تا اینجا، بروشنی توضیحات و تعبیرات انحرافی و گمراه کننده و بدآموز تورات، قباله و تالمود را که اساس و پایه ی دین یهودی را تشکیل می دهند، ملاحظه کردیم.
منبع: مبانی فراماسونری ترجمه: جعفر سعیدی تألیف: گروه تحقیقات علمی ترکیه [یحیی هارون]؛ نوبت چاپ: چاپ ششم بهار 1391 شمارگان: 2000

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط