بدگمانی، آفتِ دوستی

گلدانی را بردارید و در آن دانه ای بکارید؛ دیری نمی پاید که بذر رشد می کند و از دل خاک سر برمی آورد. اکنون روی گلدان سرپوش تیره ای بگذارید که مانع از رسیدن نور و هوا به بوته گل شود... چه اتفاقی می افتد؟ بوته گل پژمرده می شود
جمعه، 10 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بدگمانی، آفتِ دوستی
بدگمانی، آفتِ دوستی

نویسنده: سید هادی مدرسی
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر



 

گلدانی را بردارید و در آن دانه ای بکارید؛ دیری نمی پاید که بذر رشد می کند و از دل خاک سر برمی آورد. اکنون روی گلدان سرپوش تیره ای بگذارید که مانع از رسیدن نور و هوا به بوته گل شود... چه اتفاقی می افتد؟ بوته گل پژمرده می شود و از بین می رود. در صورتی که تنها کاری که سرپوش کرده تغییر جو حاکم بر بوته بوده است. زیرا اولاً از رسیدن نور به بوته گل که موجب تغذیه آن می شده جلوگیری کرده است. ثانیاً اکسیدکربنی که معمولاً از هوا گرفته است دیگر به آن نمی رسد و بدین ترتیب سرپوش فضای محیط بر گل را خراب کرده و به مرگ آن انجامیده است.
دوستی نیز چون بذر است که در فضایی خاص رشد می کند و تباه شدن این فضا به مرگ آن می انجامد.
فضای دوستی چیست و چه چیز آن را به تباهی می کشاند؟
جواب: اعتماد متقابل میان دوستان فضای طبیعی رشد و شکوفایی دوستی می باشد. و به محض آن که «بدگمانی» میان برادران راه یابد دوستی به دشمنی می گراید و رابطه میان دو دوست که منبع خوشبختی هر دو بوده، به تیرگی می انجامد و در نتیجه آرامش را از هر دو نفر می گیرد و چون درنده ای هر لحظه آنان را تعقیب می کند.
بدگمانی مانند بیماری سریعاً منتشر می شود. همان طور که برای رشد میکربها کافی است محیطی غیربهداشتی و ناسالم به وجود آید، برای اشاعه فساد و تفرقه و پراکندگی میان دوستان نیز کافی است بدگمانی و سوء ظن پدید آید.
اگر برای مدتی در یک محیط مبتلا به « بدگمانی» زندگی کنید جز تباهی و جدایی و جنگ اعصاب چیزی نخواهید دید.
اینجاست که وظیفه ما در جوامع ایمانی پرداختن دایمی به پاک کردن فضا و ضدعفونی کردن دوستیهاست از طریق خوش گمانی و اعتماد متقابل. ما موظفیم که جامعه را درست مانند بیمارستانها گندزدایی کنیم. پزشکان تنها به درمان جسم بیمار از طریق دارو نمی پردازند بلکه همچنین فضای بهداشتی مناسبی را برایش فراهم می آورند و او را از فضای آلوده به میکرب دور نگه می دارند.

مردم و بدگمانی

در ارتباط با حسن ظن یا سوء ظن، مردم معمولاً سه گروهند:
1- کسانی که کاملاً خوشبین هستند و به همه مردم اعتماد دارند. این عده وقتی با کسی دوستی می کنند، بدون توجه به این نکته که ممکن است فردا شرایط تغییر کند و محیط دوستی عوض شود، سفره دلشان را در برابر او می گشایند و هرچه در دل دارند بیرون می ریزند.
2- درست برعکس گروه اول، کسانی هستند که ابداً به هیچ کس اعتماد ندارند. به نظر این عده محال است که یک انسان درست و سالم در دنیا پیدا شود. در نظر این گروه مردم همه بد و غیرقابل اعتمادند. بقال متقلب است و عطار دروغگو و دانشمند فریبکار و قاضی رشوه خوار. به نظر این دسته در هیچ فردی کمترین صداقتی نهفته نیست. تو گویی این عده عینک سیاهی بر چشم زده اند که همه چیز را سیاه می بینند و به فرموده امام علی(ع) هر حقی را باطل می شمارند و هر راستی را کج.
3- گروهی هم بینابین هستند و در اعتماد به مردم حالتی متوازن دارند.
نه به دوستان اعتماد مطلق دارند و نه به آشنایان همیشه بدگمانند.
آدمی معمولاً در ‌آغاز برقرار کردن ارتباط با دیگران جزء‌ گروه اول قرار دارد. به همه مردم خوش گمان است و برای این حسن ظن خود حدّ‌ و مرزی قایل نیست لذا با صدماتی مواجه می شود که این اعتماد را متزلزل می کند. مثلاً راز خود را به عده ای می گوید و آنان رازش را فاش می کنند. همین امر موجب می شود که وی به این عده به چشم خائنانی بنگرد که نقاب دوستی بر چهره زده اند.
اینجاست که عینک خوشبینی را از چشم خود دور می کند و عینک سیاه به جای آن می گذارد. و این خود، خطاست. این فرد از همان آغاز که عینک خوشبینی بر چشم خود زده راه خطا پیموده است. زیرا با این کار سیاه را سفید و بد را خوب و کج را راست دیده و در زندگی بشر جز جنبه های خوب و زلال آن را ندیده است.
دومین خطای او در این است که همچون بار اول دچار افراط شده و همه چیز را سیاه و آمیخته به شر و بدی دیده است.
شیوه درست در ایجاد رابطه با مردم این است که به افراد اعتماد صد در صد نداشته باشیم بلکه با هرکس دوستی می کنیم حدود اعتماد و معیارهای دوستی را همیشه مدنظر داشته باشیم.
بدانیم که در میان مردم خوب و بد وجود دارد. توجه داشته باشیم کسی که امروز خوب است ممکن است فردا به انسانی بد و پلید تبدیل شود و برعکس. بدانیم که هیچ کس همیشه همان طور نخواهد ماند که به دنیا آمده است. حدیث شریف می فرماید:« دوستت را چنان دوست بدار که شاید روزی دشمن تو شود و با دشمنت چنان دشمنی ورز که ممکن است روزی دوست تو گردد»(1).
بنابراین، باید به دیگران اعتماد داشت اما لازم است این اعتماد حد و مرز داشته باشد. وگرنه چندی نخواهد گذشت که با واقعیت ناخوشایندی برخورد خواهیم کرد و در نتیجه به همه مردم کاملاً بدگمان خواهیم شد.
البته عده ای هم هستند که بدگمانند اما به سوء ظن خود ترتیب اثر نمی دهند. و این کار خوبی است. اگر یکی از دوستان خود را در مکانی نامناسب دیدید یا از او سخنی شنیدید که انتظارش را نداشتید حق دارید که به او بدگمان شوید اما براساس این گمان خود در برابر او موضعگیری نکنید بلکه این رفتار او را به خاطر بسپارید تا زمانی که گمانتان به یقین تبدیل شود. هشدار که بدگمانی به قطع رابطه میان شما و او نینجامد.
پیش از این گفتیم که انتخاب دوست باید براساس آگاهی و آزمایش صورت گیرد. بنابراین اگر اعتماد شما به دوستتان ناشی از آگاهی و آزمایش باشد، دیگر موردی ندارد که بدگمانی برخاسته از یک موضعگیری یا کلمه، سبب تزلزل این اعتماد شود.
اگر کاملاً فهمیده اید که دوست شما براستی یک دوست است و دوستی او با شما بر شالوده ای محکم استوار می باشد، پس به حرفهای مردم درباره او گوش ندهید و به بدگمانیهای نفس خویش اعتنایی نورزید. در عین حال همواره این رهنمود را به یاد داشته باشیم که:« به هیچ کس کاملاً اعتماد نکنیم»، زیرا اعتماد مطلق جز به خداوند و پیشوایان معصوم نشاید. در غیر این صورت به یأس و ناامیدی دچار خواهیم شد، چون که دوستان فرشته نیستند بلکه بشرند و تا بشرند خطا نیز می کنند.
آدمی نیمی از گل و لجن است و نیم دیگرش از روح خدا. میان لجن و دمش روح الهی نبردی همیشگی برپاست و در این میان آدمی گاه به لجن می گراید و گاه به روح خدا.
امام علی(ع) می فرماید: « مردم یا برادر دینی تویند و یا در آفرینش مانند تو هستند که گرفتار لغزشها شده اند»(2).
خدای تبارک و تعالی نیز می فرماید:« ای اهل ایمان از بسیاری پندارها ( و ظن بد) در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی ظن و پندارها گناه است»(3).
اسلام ارتکاب بدی و گناه را سزاوار کیفر می داند اما صرف اندیشه در این باره کیفری ندارد مگر آنجا که به رابطه با مردم مربوط شود. در اینجاست که مجرد بدگمانی به آنان از نظر خداوند تبارک و تعالی گناه و مستحق کیفر به شمار می آید. چرا که بدگمانی به مردم گاه انسان را به ارتکاب عملی می کشاند که خشم خدا و پیامبرش را برمی انگیزد و کیفر الهی را در پی دارد.
وقتی اسلام از ما می خواهد که با مردم رابطه ایجاد کنیم انتظار ندارد که این روابط و دوستیها گذرا باشد. به همین دلیل است که بر حُسن انتخاب دوست و این که این انتخاب باید براساس دانش یا خرد یا فرزانگی یا بخشندگی یا فضایل اخلاقی او صورت گیرد تأکید بسیار می ورزد. درواقع روابط محدود به زمان یا مکان دوستی حقیقی به شمار نمی آیند.
اسلام خواهان آن است که این رابطه انسانی پاک و مقدس باقی بماند و به همین سبب اجازه نمی دهد که با بیان کلمه ای آن را مخدوش کنیم و یا به علت یک موضعگیری نادرست پیوند آن را از هم بگسلیم.
از همین جاست که قرآن کریم تأکید می کند که بدگمانی به از هم گسیختگی، شکست و نابودی می انجامد آنجا که می فرماید:« و بسیار گمان بد بردید و مردمی در خور قهر و هلاک بودید»(4).
یعنی زمانی که سوء ظن و بدگمانی در میان مردمی به وجود آمد بزودی شکست و فروپاشی دامنگیرشان خواهد شد.
بر این اساس است که اسلام دستور داده چنانچه از دوست ما عملی سرزد که به نظر ناشایست می آید آن را حمل به خوبی کنیم. در حدیث شریف می خوانیم:« کار برادر مؤمنت را بر هفتاد محمل حمل کن».
اسلام همچنین به ما فرمان داده است که سخن بدگویان و تبلیغات غرض ورزان و سمپاشیهای منافقان را در حق برادر مؤمن خویش باور نکنیم و در یک کلمه: به اسلحه ناتوانان که همه پیامبرن و مردان شایسته در معرض آن بوده اند یعنی سلاح بدگویی و تبلیغات اعتنایی نورزیم.
حدیث شریف می گوید:« کار برادرت را به بهترین وجه توجیه کن مگر آن که دلیلی قابل قبولی بیابی»(5). تا زمانی که رفتار او قابل توجیه و تفسیر است آن را به خوبی تفسیر کن مگر آن که چیزی ببینی که دیگر قابل توجیه نیست.
در حدیث دیگری آمده است:« اگر سخنی از برادرت سر زد که می توانی محمل خوبی بیابی به آن گمان بد مبر.» چنین رفتاری نیازمند آن است که در ارزیابی اعمال دوستان و برادران از موضع خوش گمانی و اعتماد متقابل برخورد کنیم نه از موضع بدگمانی و سوء‌ظن. اما اگر برای تفسیر مواضع و رفتارهای دوستان بدگمانی را معیار کلی قرار دهیم آنگاه هر کلمه ای را که از آنان بشنویم به بدی تفسیر خواهیم کرد و درنتیجه روابط ما با دیگران به از هم گسیختگی و فروپاشی خواهد انجامید.
ما از غیب خبر نداریم و به همین دلیل روا نیست که اعمال دیگران را به بدی تفسیر و توجیه کنیم. آورده اند که عده ای وارد روستایی شدند و مردی را دیدند که با کارد خون آلودی از خرابه ای خارج شد یکی از آنان به خرابه رفت و با جسد مردی کشته مواجه شد. لذا آن مرد کارد به دست را گرفتند و نزد امام علی(ع) بردند و شهادت دادند که وی قاتل است و جسد مقتول را آوردند. اما آن مرد اصرار ورزید که قاتل نیست. آنان گفتند: چگونه ادعای بی گناهی می کنی در حالی که ما خود تو را دیدیم که از خرابه بیرون آمدی و کارد خون آلود در دستت بود؟
اما آن مرد همچنان بر بی گناهی خود اصرار می ورزید. بالاخره پس از تحقیق معلوم شد که حق با اوست. او قصابی بوده است که در نزدیکی خرابه گوسفندی را ذبح کرده و پس از آن برای قضای حاجت به آن خرابه رفته است که اتفاقاً رفتن او به خرابه مصادف می شود با وجود جسد آن مقتول که توسط مردی دیگر به قتل رسیده و همین امر موجب برانگیختن شک و تردید آن عدّه شده است.
در این باره، یعنی سر زدن همزمان دو عمل از دو نفر، داستانهای فراوان دیگری نقل شده است.
آری، وقتی چنین است که در زندگی خود با حوادثی رو به رو می شویم و داوریهای نادرستی درباره آنها می کنیم و بعد معلوم می شود که هیچ رابطه ای میان آن رویدادها نبوده است جز همزمانی وقوع آنها، دیگر روا نیست که با شنیدن سخنی یا دیدن رفتاری از یک همکار یا دوست بدگمانی ما برانگیخته شود و آن را حمل بر بدی کنیم.
اصولاً این شیطان است که بذر بدگمانی را در دل انسان می افشاند وگرنه ما غیب نمی دانیم و گمان بد بردن نیز عملی حرام است.
قرآن کریم ما را از عاقبت گوش دادن به سخنان بدکاران برحذر داشته است تا در دام سوء ظن که یکی از دامهای سردسته بدکاران« ابلیس» است، گرفتار نیاییم.
خداوند می فرماید:« ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر فاسقی برایتان خبر آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به مردمی آسیب برسانید، آنگاه از کاری که کرده اید پشیمان شوید»(6).
امام علی(ع) می فرماید:« گمان موجب آن نشود تا به دوستی که به خوبی او یقین داری بدبین شوی».
مادام که رابطه ما با دوستانمان براساس حُسن اعتماد و یقین سالم است نباید بگذاریم که گمان این رابطه را به تباهی کشاند.
امام زین العابدین(ع) می فرماید:« مؤمن برادر مؤمن است، او را دشنام نمی دهد، ناامیدش نمی کند و به وی گمان بد نمی برد». امام علی(ع) نیز می فرماید:« کسی که به استواری دین و درستی راه برادرش آگاه است نباید به سخنان دیگران گوش بسپارد. آگاه باشید که گاه تیرانداز تیری را رها می کند و تیر به خطا می رود»(7). و باز می فرماید:« آن که از بدگو پیروی کند دوست را از دست بدهد»(8).
بنابراین، ما باید روابط خود با دوستانمان را در فضای خوش گمانی و اعتماد متقابل گسترش دهیم و به بدگویی و بدگویان و سخنان بدکاران درباره آنان گوش نسپاریم.
اصل میان دوستان اعتماد است و مردم باید به یکدیگر اعتماد داشته باشند مگر آن که خلاف آن مشاهده شود. به عبارت دیگر باید میان مردم قاعده حسن ظن و اعتماد حکمفرما باشد و اگر کسی به دیگری گمان خوب برد باید گمانش را راست بشمارد.
حدیث شریف می فرماید:« اگر کسی به تو گمان خوب برد گمانش را تصدیق کن و حق برادرت را با تکیه بر آنچه میان شماست ضایع مکن، زیرا برادرت نیست آن که حقش را ضایع کنی»(9).
همه این رهنمودها به منظور آن است که میان مردم اعتماد رواج یابد و رشته های رابطه آنان با یکدیگر مستحکم شود تا در نتیجه به صورت جامعه ای همبسته و در برابر دشمنان شکست ناپذیر در آیند.
همان گونه که گمان بد بردن به مردم روا نیست، خویشتن را در معرض تهمت و بدگمانی قرار دادن نیز نارواست. پیامبرخدا(ص) می فرماید:« خدا رحمت کند کسی را که غیبت را از خود دور سازد».
آن که خود را در جایگاه تهمت بگذارد و سپس بگوید:« بگذار مردم از من غیبت کنند. غیبت آنها موجب می شود که به ثوابی بزرگ دست یابم» چنین فردی به ناحق بر خود ستم روا می دارد و با نصّ این حدیث به مخالفت برخاسته است که:« از جایگاه تهمت بپرهیزید». در حدیثی دیگر نیز آمده است:«آن که خود را در معرض تهمت قرار دهد بدگمان به خود را سرزنش نکند».(10)
هدف احادیث اسلامی از اجرای دستور فوق جلوگیری از رواج سوءظن میان مردم و فروپاشی جامعه اسلامی از درون است.
در یک کلمه، فضای مناسب در یک جامعه سالم عبارت است از حسن ظنّ پس، بر ماست که این فضا را گسترش دهیم و همواره این شعار را سر دهیم که:« نه بدگمانی مطلق، نه اعتماد صد در صد، بلکه خوش گمانی همیشگی».
امام صادق(ع) می فرماید:« به برادرت کاملاً اعتماد مکن، زیرا اگر زمین خوردی دیگر نمی توان آن را جبران کرد»(11).
و امام علی(ع) می فرماید:« هرچه محبت داری نثار برادرت کن اما همه اطمینانت را نه. تا می توانی او را یاری رسان اما همه اسرارت را در اختیار او نگذار. که اگر چنین کردی حق حکمت و وظیفه دوست بمیرد»(12).
حکمت در دوستی این است که به مردم اعتماد مطلق نکنیم اما آنان را کاملاً یاری رسانیم. در چنین صورتی به حکمت دوستی وفادار و با دوستان نیز صادق بوده ایم.

پی نوشت ها :

1-بحارالانوار/ج75/ص 37
2-نهج البلاغه/عهدنامه علی(ع) به مالک اشتر(نامه 53)
3-حجرات/12
4-فتح/12
5-بحارالانوار/ج75/ص 196
6-حجرات
7-بحارالانوار/ج70/ص 197
8-بحارالانوار/ج73/ص 160
9-بحارالانوار/ج74/ص 417
10-بحارالانوار/ج75/ص 90
11-تحف العقول/ص 263
12-غررالحکم

منبع: مدرسی، سید هادی؛ (1386)، دوستی و دوستان: مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم، ترجمه ی حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط