نویسنده: سید محمد مهدی زاده
نظریه های مارکسیستیِ ساختارگرا به پژوهش های تجربی ای منجر شد که مهمترین مورد آن، پژوهش های گروه رسانه ایِ گلاسکوی(1) انگلیس از اواسط 1970 تا اواسط 1990 میلادی است.
نخستین مطالعات گروه رسانه ای گلاسکو، بر روی گزارش های خبری تلویزیون متمرکز شد. تحلیل متون و تصاویر متعدد رسانه ای- با الهام از عقاید بارت درباره ی سطوح ضمنی و آشکار دلالت- نشان می دهد که اخبار یک محصول بی طرفانه نیست، بلکه تولید اجتماعیِ پیام هایی است که مفروضات فرهنگی مسلط جامعه را انتقال و اشاعه می دهد (لافی، 66:2007-65).
هدف گروه رسانه ای گلاسکو، رمزگشاییِ اخبار تلویزیون و نشان دادن ساختار و چارچوب فرهنگیِ مؤثر بر تولید اخبارِ به ظاهر بی طرف بود. این گروه در پژوهش های خود، تحلیل برنامه های خبری را با روش مشاهده ی مشارکتیِ رویه های موجود در اتاق خبر در دو ایستگاه پخش خبر در بریتانیا یعنی بی بی سی و آی تی ان (تلویزیون خبری مستقل) ترکیب کرد و کارکردهای ایدئولوژیکی اخبار تلویزیون، در گزارش های مربوط به اعتصاب های صنعتی اتحادیه های کارگری را مورد بررسی قرار داد. یافته های تحقیق نشان می دهد که گزارش های خبری در حالی که کارگرانِ اتحادیه های کارگری را به عنوان جمعی احساسی و هیجانی و پر سر و صدا بازنمایی می کردند، کارفرمایان را به عنوان افراد معقول و متمدن بازنمایی و آن ها را برای مصاحبه به استودیوی خبری دعوت می کردند.
بنابراین، تحلیل گزارش های خبری نشان دهنده ی سوگیریِ ایدئولوژیک شبکه های خبری در راستای علایق و منافع کارفرمایان و صاحبان سرمایه است و در این راستا:
1. پوشش خبری اعتصاب های کارگری به گونه ای بود که ماهیت و سطح این اعتصاب ها را تحریف می کرد.
2. سطح پوشش خبری تلویزیون پیرامون کل صنعت یا برخی منابع خاص، با میزان اعتصاب هایی که رخ می داد همخوانی نداشت.
3. ارزش خبری اعتصاب را اساساً بر مبنای دردسرهای محسوسی که احتمالاً برای مردم به بار می آمد، تعیین می کردند.
4. شیوه ی پوشش خبری و گزارش این وقایع متضمن حفظ منافع سرمایه داری و طبقات متوسط بود (ادگار و سج و یک، 105:1387).
بازنمایی رسانه ایِ جهت دار در حمایت از علایق و منافع ایدئولوژیکی مسلط، گناه تمام مشکلات اقتصادی و صنعتی جامعه را به گردن نیروی کار آن می اندازد. درحالی که در بازنمایی های خبری به ظاهر بی طرفانه، کارگران به طور مستقیم مورد استفاده قرار نمی گیرند، اما صحنه ی مشاجره و نزاع به گونه ای به تصویر کشیده می شود که کارگران احساساتی در کنار تصاویر منفیِ درگیریِ خشونت آمیز، در صف اعتصابیون قرار گرفته اند.
«یکی از جنبه های فعالیت رسانه ها به ویژه در کارکرد خبری، اتکا به ایده ی «اتفاق نظر» در جامعه است به این معنا که «اکثریت اعضای جامعه روی طیف گسترده ای از هنجارها، ارزش ها، عقاید و الگوهای معقول و قابل پذیرش رفتار، توافق دارند» (بیلینگتون، استرابریج، گرین سایدز و فیتز سیمونز؛ 259:1380).
پژوهش گروه رسانه ای گلاسکو، تأثیر ایده ی اتفاق نظر ملی در گزارش خبری تلویزیون انگلیس درباره اعتصاب های کارگری را به خوبی نشان می دهد که طی آن، اتحادیه های کارگری، کارگران و اعتصابیون به طرز نامطلوبی علت اصلی مشکلات ملیِ اقتصادی، و از نظر بازده صنعتی باعث دردسر و از هم گسیختگی صنعتی و صدمه به زندگی شهروندان دیگر به تصویر کشیده می شوند(همان:260). عقیده ی نهفته در این نظر این است که همه ی ما از جریان بی وقفه ی اقتصاد ملی به یک اندازه سود می بریم و زمانی که این جریان به واسطه ی اعتصاب، دچار از هم گسیختگی می شود، همه زیان می کنیم.
از نظر رسانه ها «اعتصاب ها»(2) حتماً «اختبار بد»(3) هستند، زیرا با چارچوب های «منافع ملی» سازگار نیستند و بالطبع اعمال و رفتار اتحادیه های کارگری نیز دارای اعتبار و توجیه اخلاقی و قانونی نیست. بنابراین، رسانه های خبری از این قدرت برخوردارند که به مردم یادآوری کنند، در چارچوب نظم موجود به رویدادها و موضوعات بیندیشند.
گروه رسانه ای گلاسکو در نخستین و پرنفوذترین اثر خود یعنی «اخبار بد»، نتیجه می گیرد که اخبار مربوط به روابط صنعتی نوعاً به شیوه ای گزینشی و یک جانبه ارائه می شد. اصطلاحاتی مثل «دردسر»، «تندرو» و «اعتصاب بی مورد» بیانگر دیدگاه های ضد اتحادیه ای بود. آثار و عواقب اعتصاب ها، که موجب آشفتگی و ناراحتی عمومی می شد، بیشتر گزارش می شد تا علل و عوامل آن ها. گزارش های تصویری غالباً فعالیت های اعتراض کنندگان را طوری نشان می دادند که غیرعقلانی و پرخاشگرانه جلوه کند(گیدنز، 662:1386).
جان الدریج(4) درباره ی امکان خوانش های جایگزین از متون و اخبار ایدئولوژیک رسانه ها توسط مخاطبان، می نویسد: «اگر چه تنوعاتی در خوانش مخاطبان از گزارش های رسانه ای وجود دارد، اما با این حال، مضامین مشترک گسترده ای نیز در معانی ای که به مخاطبان انتقال می یابد، دیده می شود. علی رغم مقاومت مردم در برابر پیام مسلط برنامه، هنوز هم رسانه ها برای انتقال واقعیت ها و تأثیرگذاری بر مفروضات و نگرش های مردم، واجد قدرت هستند» (الدریج، 1977 به نقل از لافی، 65:2007).
گروه رسانه ای گلاسکو به جای اتخاذ رویکرد «اثرات»- مرتبط با نظریه ی رفتارگرایی- قدرت رسانه ها را در ارائه و پیشبرد علایق و منافع ایدئولوژی های مسلط می بیند. به این معنی که، رسانه ها شیوه ای از دیدن و فهم جهان را عرضه می کنند که در خدمت بعضی منافع و علایق و ضرر منافع و علایق دیگر است. این گروه، ساز و کار ساختاریِ تولید اخبار را تعیین کننده ی شیوه ی ارائه ی گزارش های خبری می داند.
پژوهش های گروه رسانه ای گلاسکو علاوه بر مشاجرات صنعتی، به نحوه ی بازنماییِ رسانه ایِ بیماری ایدز، سوءاستفاده از کودکان و جنبش صلح زنان نیز پرداخته است. در هر یک از این موارد، گزارش های خبری رسانه ای به علت جهت گیری ایدئولوژیک شان در حمایت از پزشکان، پلیس و سیاستمداران، نقد و شالوده شکی شدند. اگرچه پژوهش های گروه رسانه ای گلاسکو، به ایجاد یک سنت پایدار در مطالعات رسانه ای تبدیل شد، اما به علت فقدان پژوهش بر روی مخاطبان برای آزمون این که آیا بازنمایی(5) ایدئولوژیک رسانه ها، بر افکار دریافت کنندگان خبر نیز تأثیر می گذارد، مورد انتقاد قرار گرفته است.
پی نوشت ها :
1. Glasgow media Group
2. Strikes
3. Badnews
4. J. Eldridge
5. Representation