پژوهشگر: پیمان رهبری حق
همواره سلطه اقتصادی پیش زمینه سلطه سیاسی و در نهایت استعمار ملتها بوده است. نمونهای از این قاعده کلی را می توان در کشور هندوستان مشاهده کرد. کمپانی هند شرقی که نخست به منظور تجارت با هندوستان وارد این کشور شد، با به دست گرفتن شریانهای اقتصادی این کشور زمینه را برای سلطه اقتصادی و سپس سلطه سیاسی و در نهایت استعمار هندوستان فراهم نمود.
ایران در اواسط دوران قاجاریه از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی نداشت و این نابسامانی ایران را مستعد نفوذ اقتصادی بیگانگان مینمود.جرج کرزن سیاستمدار انگلیسی اقتصاد ایران را در آن برهه زمانی این گونه توصیف میکند: «گذشته از اشیاء تجملی غربی که طبقات بالا به آن معتاد شدهاند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگی از غرب وارد میشود . ابریشم، ساتن و ماهوت برای طبقات اعیان و قماش نخی و پنبهای برای همه طبقات. لباس یک روستائی ساده از منچستر یا مسکو میآید و نیلی را که همسر او بکار میبرد از بمبئی وارد میشود. در واقع از بالاترین تا پایینترین مراتب اجتماعی بطور قطع وابسته و متکی به کالاهای غربی شدهاند»
رابرت گرنت واتسن نیز درباره اقتصاد اصفهان مینویسد: «شهر نامی اصفهان دیگر آن پایتخت باشکوه دوره صفویه نیست. سیر انحطاطی آن از محوطههای بزرگ خالی که در دوران رونق خود سراسر کوچه و بازار و بنا بود اینک آشکار است. بخش عمده بازارها و محلات ویران و خالی از سکنه است و این میرساند که در روزگار پیشین چه شکوهی داشته است». اوژن فلاندن باستانشناس فرانسوی پس از بازدید از اصفهان در ۱۸۴۰ مینویسد: «از کارخانجات نساجی و اسلحهسازی و زربفت و مخمل ایران که روزگاری محصولات آن به تمام مشرق زمین صادر میشد، خبری نیست و همه نابود شدهاند. محصولات ایران از بین رفته و بویژه همجواری با انگلستان نتیجه شومی بخشیده است. زیرا مقدار زیادی محصول را به بهایی بسیار نازلتر از آنچه در خود ایران ساخته میشود در بازارهای ایران بفروش میرسانند.»
علماء و روحانیون با درک این مسئله و بصیرت تاریخی و با کمک، همکاری و همیاری توده مردم بارها مقابل سلطه اقتصادی بیگانگان ایستادهاند و قیام تحریم تنباکو و مخالفت با قرارداد رژی یکی از آنها بوده است. ناصرالدین شاه که در سفر به اروپا در سال 1890 این قرارداد 15 مادهای را با شرکت رژی منعقد کرد که مهمترین مفاد آن انحصار خرید و فروش تنباکو در ایران توسط شرکت رژی بود.
میرزای شیرازی در عراق با کمک شاگردان و علمای بزرگی همچون آیتالله شیخ فضلالله نوری و میرزای آشتیانی در تهران، آیتالله حاج شیخ محمدتقی نجفی (آقا نجفی اصفهانی) در اصفهان، میرزا جواد آقای مجتهد تبریزی در تبریز و مرحوم سید علیاکبر مجتهد فال اسیری در شیراز به مبارزه پرداختند و با صدور فتوای مشهور خود همکاری و عدم استعمال تنباکو توسط مردم، ناصرالدین شاه را مجبور به الغای این قرارداد نمود.
در حقیقت الغای این قرارداد ضربه سهمگینی بر پیکره استبداد داخلی و استعمار خارجی وارد کرد که حتی توانست تا حدودی سرخوردگی شکست ایران در دو دوره جنگهای ایران و روس را التیام بخشد و به گفته ادوارد براون در کتاب انقلاب ایران: «واقعه انحصار تنباکو را باید مبدأ تاریخ بیداری و آغاز دوره و مرحله نو ایران در حوادث اجتماعی دانست.»
اما آنچه که لازم است اشاره شود این نکته است که قیام تحریم تنباکو قیامی خلق الساعه و ناگهانی نبود و این قیام دارای پیش زمینه بوده است. آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری که از شاگردان میرزای شیرازی بود و پس از تحصیل در سامرا در تهران سکنی گزیده بود، در سال 1306 ه.ق. و تقریباً سه سال قبل از قیام تحریم تنباکو در نامهای از مرحوم میرزای شیرازی تکلیف مردم را در برابر نفوذ اقتصادی اجنبی استفتاء میکند و جواب استفتاء را در قالب رساله جوابیه با تاکید بر اینکه عبارات از خود میرزای شیرازی است انتشار میدهد.
«در جواب سوال از قند و غیره، آنچه نوشته بودید از ترتب مفاسد بر حمل اجناس از بلاد کفر به محروسه ایران ... ، صواب، و همیشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مایه خرابی دین و دنیای مسلمین است بودهام و از اقدام شما در تهیه دفع آنها که باید از محض غیرت دین و خیرخواهی مسلمین باشد، زیاده مسرور شدم. و البته به هر وسیلهای که ممکن باشد رفع این مفاسد باید بشود ... ولکن عجیب است از اقبال درخوردن مثل قند مجلوب از آن حدود، با شیوع این همه اخبار؛چنانچه اینجانب محض استماع، از این قذارات بالطبع متنفر و از خوردن آن مانبت میکنم انشاء الله تعالی. مورد مذکور، باب سیاسات و مصالح عالم است و تکلیف در این باب بر عهده ذوی الشوکة از مسلمین است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتیاج خلق باشد به مهیا کردن مایحتاج آنها. چه رجا ترک اموری که در ازمنه متطاوله عادت شده، از اهل این زمان نیست و منع فرمایند نفس خود و رعیت را از آن بلکه منع از ادخال در ملک خود نماید...."
لازم است درباره این فتوا چند نکته متذکر شود:
1. از عبارت " قند و غیره" فهمیده میشود که قند تنها یکی از موارد تحریم میباشد و این تحریم دامنه گستردهتری داشته است.
2. قند به خودی خود موضوعیت نداشته است بلکه میرزای شیرازی " قند مجلوب از آن حدود" (قندی که از مرزها وارد شود) را متنفر بوده و از خوردن آن اجتناب میکرده است و در ادامه اضافه مینماید: "تکلیف در این باب بر عهده ذوی الشوکه از مسلمین است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتیاج خلق باشد به مهیا کردن مایحتاج آنها "، و این عبارت به معنای خودکفایی اقتصادی و عدم وابستگی اقتصادی است.
3. عبارت "آنچه نوشته بودید از ترتب مفاسد بر حمل اناس از بلاد کفره به محروسه ایران، صواب، و همیشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مایه خرابی دین و دنیای مسلمین است" نشان میدهد هم آیتالله شیخ فضلالله نوری و هم میرزای شیرازی به اهمیت سلطه اقتصادی بیگانه پی برده بودند.
از دیگران شاگردان میرزای شیرازی که در راه تحریم کالاهای خارجی دست به مبارزه زد آیتالله محمدتقی نجفی اصفهانی مشهور به آقا نجفی اصفهانی است که سر درمندولف وزیرمختار انگلستان در نامهای به امینالسلطان راجع به وحشت تجار اروپایی از اقدامات آقانجفی مینویسد: «فدایت شوم از قراری که از اصفهان شنیدهام آقای نجفی در شرف مراجعت به آنجاست چون ورود مشارالیه در آن محل اسباب ظهور اغتشاش است سکنه اروپایی از این بابت خیلی واهمه نموده به دوستدار اصرار دارند که محترما خاطر منیر ملوکانه را از وجوب سد راه صدمه و اذیت مجدد به اصفهان را به واسطه فساد و فتنهانگیزی این شخص، مستحضر دارد چون تجارت خارجه اصفهان روبه ازدیاد است و چند تجارتخانه اروپایی در آن محل احداث شده است خیلی محل افسوس خواهد بود که حادثهای که اسباب واهمه سکنه اروپایی آنجا باشد حادث شود، در این صورت آنها طبعا از سفارتهای خودشان حمایت خواهند خواست. زیاده زحمتی ندارد». 14ذیقعده 1357، مطابق با جولای 1890 پشت کاغذ، مهر هنری دورمندولف.
این نامه دو سال قبل از قیام تنباکو نوشته شده است و نشان میدهد این اقدامات قبل از قیام تنباکو سابقه داشته است و توانسته بود منافع انگلستان را به خطر بیندازد.
قیام تحریم تنباکو که توسط میرزای شیرازی به ثمر رسید و پیش زمینه انقلاب مشروطه شد، شور اشتیاق بسیاری در میان مردم برای تاسیس کارخانه و تقویت تولید داخلی و خرید کالاهای داخلی و رفع وابستگی به بیگانگان را به وجود آورد.
اقدامات آقا نجفی اصفهانی پایان نپذیرفت و ایشان به همراه برادرشان حاج آقا نور الله نجفی و با کمک علماء و بازرگانان شهرهای اصفهان، کاشان و شیراز در دوران مشروطه به منظور تأمین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج، اقدام به تاسیس شرکت اسلامیه نمود. این شرکت سهامی با استقبال زایدالوصف مردم مواجه شد و سهام این شرکت و محصولات آن که عمدتا منسوجات بود، با حمایت سایر علماء مورد پذیرش مردم قرار گرفت. توسعه شرکت به گونهای بود که توانست شعباتی در لندن، کلکته، مسکو، باکو و... تاسیس نماید.
در اساسنامه شرکت آمده بود: «این شرکت به کلی از دادوستد متاع خارجه ممنوع است. فقط هم خود را صرف ترقی متاع داخله و آوردن چرخ اسباب و کارخانه مفیده خواهد نمود و حمل متاع داخله را به خارجه بر حسب اقتضاء و به موقع خود در کشیدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد کرد.» همچنین در ماده بیست و چهارم آمده است که: «تمام اجزاء از رییس و مرئوس و امنای شرکت حسبالشرط مجبورند لباس خود را از منسوجات و متاع داخله مصرف رسانند.»
آیتالله آقا نجفی اصفهانی
همچنین آیتالله آقا نجفی اصفهانی در اقدام دیگری به همراهی 13نفر از علمای طراز اول اصفهان تعهدنامه زیر را امضاء نمودند: «این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکنالملک، متعهد و ملتزم شرعی شدهایم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماییم، فعلا 5 فقره است:
اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند مهر ننموده و اعتراف نمینویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضا نمینماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانی و کسی را مانع نمیشویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر غیرایرانی باشد متعهد شدهایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگر برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثا: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت میشود لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیرایرانی را اما ماها ملتزم شدهایم حتیالمقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوختهایم ممنوع نیست استعمال آن.
رابعا: مهمانیها بعد ذلک ولو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یکپلو و یکچلو و خورش و یک افشره. اگر زائد بر این تکلیف، احدی ما را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی مینماییم هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
خامسا: وافوری اهل وافور را احترام نمیکنیم و به منزل او نمیرویم زیرا که آیات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ» «وَلَا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و سری است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، بهنظر توهین و خفت مینگریم.»
در قضیه مورگان شوستر که دولت روسیه طی یک اولتیماتوم 48 ساعته خواستار اخراج وی از ایران شده بود، نیز علمای استرآباد درباره مصارف کالا های خارجی بویژه روسی از علمای نجف استفتایی نمودند که ایشان با صدور فتوایی تحریم کالاهای خارجی را اعلام نمودند. آخوند خراسانی و آیتالله عبدالله مازندرانی در پاسخ استفتاء علمای استرآباد نوشتند: «هرچند به بعض ملاحظات و انتظار فراهمی تمام مقدمات، هنوز حکم به حرمت امتعه روسیه، به عموم مسلمین اعلان نشده، مترصد موقع هستیم، لیکن عموم غیرتمندان اسلام به رأیالعین میبینند که استعمال امتعه خارجه در بلاد اسلامیه تابهحال به چه درجه موجب تسلط کفار بر مسلمین داخله شده. حالا به ذهاب بیضه اسلام و زوال اسلامیت و استقلال مملکت هم العیاذبالله تعالی نوبت رسیده. بقای سالدات روس به بهانه حفظ تجارت روسیه در ایران، تدریجا به کنیسه شدن مساجد و تبدیل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامنالائمه(ع) خدای نخواسته مؤدی خواهد بود. انشاءالله تعالی عموم آقایان علما و امراء و تجار محترم و طبقات غیرتمند اسلام تمام این مفاسد را نصبالعین خود فرموده، به همان فطرت پاک ایمانی و به شرافت طبع اسلامپرستی از این امتعه خبیثه و فصول عیش که موجب ذهاب دین مبین و استیلای کفر بر ممالک اسلامیه است، بهکلی اغماض، در فوز به فیض این جهاد اقتصادی که به منزله جهد و شهادت در رکاب امام زمان ارواحنا فداه است، مسارعت و بر همدیگر مسابقت خواهند فرمود.»
در سیره عملی علمایی چون شهید آیتالله مدرس، آیتالله العظمی آخوند ملا حسینقلی همدانی، آیتالله العظمی مرعشی نجفی و... آمده است که ایشان هیچ گاه از منسوجات و لباسهای خارجی استفاده نکردند.
منابع تحقیق :
ابوطالبی، مهدی، حاج آقا نورالله اصفهانی و جهاد اقتصادی، ماهنامه پرسمان 104
رمضان نرگسی، رضا، نقش آقانجفی اصفهانی در حفظ فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، همشهری آنلاین 01/08/1390
رهدار، احمد، غربشناسى علماى شیعه، زمانه 45
سالک اکمل، تقی، حمایت از تولید ملی در سیره علما و مفاخر ایران بولتن نیوز
محققی، علی، نگاهی به فتوای تحریم کالاهای اجنبی در جریان اولتیماتوم روسیه به ایران (جهاد اقتصادی علیه استعمار)
نجفى، موسى، و فقیه حقانى، موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ـ تهران
ویکیپدیا، مدخل شرکت اسلامیه
منبع :ایرانیانhttp://www.iichs.org
ایران در اواسط دوران قاجاریه از نظر اقتصادی وضعیت مطلوبی نداشت و این نابسامانی ایران را مستعد نفوذ اقتصادی بیگانگان مینمود.جرج کرزن سیاستمدار انگلیسی اقتصاد ایران را در آن برهه زمانی این گونه توصیف میکند: «گذشته از اشیاء تجملی غربی که طبقات بالا به آن معتاد شدهاند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگی از غرب وارد میشود . ابریشم، ساتن و ماهوت برای طبقات اعیان و قماش نخی و پنبهای برای همه طبقات. لباس یک روستائی ساده از منچستر یا مسکو میآید و نیلی را که همسر او بکار میبرد از بمبئی وارد میشود. در واقع از بالاترین تا پایینترین مراتب اجتماعی بطور قطع وابسته و متکی به کالاهای غربی شدهاند»
رابرت گرنت واتسن نیز درباره اقتصاد اصفهان مینویسد: «شهر نامی اصفهان دیگر آن پایتخت باشکوه دوره صفویه نیست. سیر انحطاطی آن از محوطههای بزرگ خالی که در دوران رونق خود سراسر کوچه و بازار و بنا بود اینک آشکار است. بخش عمده بازارها و محلات ویران و خالی از سکنه است و این میرساند که در روزگار پیشین چه شکوهی داشته است». اوژن فلاندن باستانشناس فرانسوی پس از بازدید از اصفهان در ۱۸۴۰ مینویسد: «از کارخانجات نساجی و اسلحهسازی و زربفت و مخمل ایران که روزگاری محصولات آن به تمام مشرق زمین صادر میشد، خبری نیست و همه نابود شدهاند. محصولات ایران از بین رفته و بویژه همجواری با انگلستان نتیجه شومی بخشیده است. زیرا مقدار زیادی محصول را به بهایی بسیار نازلتر از آنچه در خود ایران ساخته میشود در بازارهای ایران بفروش میرسانند.»
علماء و روحانیون با درک این مسئله و بصیرت تاریخی و با کمک، همکاری و همیاری توده مردم بارها مقابل سلطه اقتصادی بیگانگان ایستادهاند و قیام تحریم تنباکو و مخالفت با قرارداد رژی یکی از آنها بوده است. ناصرالدین شاه که در سفر به اروپا در سال 1890 این قرارداد 15 مادهای را با شرکت رژی منعقد کرد که مهمترین مفاد آن انحصار خرید و فروش تنباکو در ایران توسط شرکت رژی بود.
میرزای شیرازی در عراق با کمک شاگردان و علمای بزرگی همچون آیتالله شیخ فضلالله نوری و میرزای آشتیانی در تهران، آیتالله حاج شیخ محمدتقی نجفی (آقا نجفی اصفهانی) در اصفهان، میرزا جواد آقای مجتهد تبریزی در تبریز و مرحوم سید علیاکبر مجتهد فال اسیری در شیراز به مبارزه پرداختند و با صدور فتوای مشهور خود همکاری و عدم استعمال تنباکو توسط مردم، ناصرالدین شاه را مجبور به الغای این قرارداد نمود.
در حقیقت الغای این قرارداد ضربه سهمگینی بر پیکره استبداد داخلی و استعمار خارجی وارد کرد که حتی توانست تا حدودی سرخوردگی شکست ایران در دو دوره جنگهای ایران و روس را التیام بخشد و به گفته ادوارد براون در کتاب انقلاب ایران: «واقعه انحصار تنباکو را باید مبدأ تاریخ بیداری و آغاز دوره و مرحله نو ایران در حوادث اجتماعی دانست.»
اما آنچه که لازم است اشاره شود این نکته است که قیام تحریم تنباکو قیامی خلق الساعه و ناگهانی نبود و این قیام دارای پیش زمینه بوده است. آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری که از شاگردان میرزای شیرازی بود و پس از تحصیل در سامرا در تهران سکنی گزیده بود، در سال 1306 ه.ق. و تقریباً سه سال قبل از قیام تحریم تنباکو در نامهای از مرحوم میرزای شیرازی تکلیف مردم را در برابر نفوذ اقتصادی اجنبی استفتاء میکند و جواب استفتاء را در قالب رساله جوابیه با تاکید بر اینکه عبارات از خود میرزای شیرازی است انتشار میدهد.
«در جواب سوال از قند و غیره، آنچه نوشته بودید از ترتب مفاسد بر حمل اجناس از بلاد کفر به محروسه ایران ... ، صواب، و همیشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مایه خرابی دین و دنیای مسلمین است بودهام و از اقدام شما در تهیه دفع آنها که باید از محض غیرت دین و خیرخواهی مسلمین باشد، زیاده مسرور شدم. و البته به هر وسیلهای که ممکن باشد رفع این مفاسد باید بشود ... ولکن عجیب است از اقبال درخوردن مثل قند مجلوب از آن حدود، با شیوع این همه اخبار؛چنانچه اینجانب محض استماع، از این قذارات بالطبع متنفر و از خوردن آن مانبت میکنم انشاء الله تعالی. مورد مذکور، باب سیاسات و مصالح عالم است و تکلیف در این باب بر عهده ذوی الشوکة از مسلمین است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتیاج خلق باشد به مهیا کردن مایحتاج آنها. چه رجا ترک اموری که در ازمنه متطاوله عادت شده، از اهل این زمان نیست و منع فرمایند نفس خود و رعیت را از آن بلکه منع از ادخال در ملک خود نماید...."
لازم است درباره این فتوا چند نکته متذکر شود:
1. از عبارت " قند و غیره" فهمیده میشود که قند تنها یکی از موارد تحریم میباشد و این تحریم دامنه گستردهتری داشته است.
2. قند به خودی خود موضوعیت نداشته است بلکه میرزای شیرازی " قند مجلوب از آن حدود" (قندی که از مرزها وارد شود) را متنفر بوده و از خوردن آن اجتناب میکرده است و در ادامه اضافه مینماید: "تکلیف در این باب بر عهده ذوی الشوکه از مسلمین است که با عزم محکم مبرم در صدد رفع احتیاج خلق باشد به مهیا کردن مایحتاج آنها "، و این عبارت به معنای خودکفایی اقتصادی و عدم وابستگی اقتصادی است.
3. عبارت "آنچه نوشته بودید از ترتب مفاسد بر حمل اناس از بلاد کفره به محروسه ایران، صواب، و همیشه ملتفت به آنها و اصناف آن، که مایه خرابی دین و دنیای مسلمین است" نشان میدهد هم آیتالله شیخ فضلالله نوری و هم میرزای شیرازی به اهمیت سلطه اقتصادی بیگانه پی برده بودند.
از دیگران شاگردان میرزای شیرازی که در راه تحریم کالاهای خارجی دست به مبارزه زد آیتالله محمدتقی نجفی اصفهانی مشهور به آقا نجفی اصفهانی است که سر درمندولف وزیرمختار انگلستان در نامهای به امینالسلطان راجع به وحشت تجار اروپایی از اقدامات آقانجفی مینویسد: «فدایت شوم از قراری که از اصفهان شنیدهام آقای نجفی در شرف مراجعت به آنجاست چون ورود مشارالیه در آن محل اسباب ظهور اغتشاش است سکنه اروپایی از این بابت خیلی واهمه نموده به دوستدار اصرار دارند که محترما خاطر منیر ملوکانه را از وجوب سد راه صدمه و اذیت مجدد به اصفهان را به واسطه فساد و فتنهانگیزی این شخص، مستحضر دارد چون تجارت خارجه اصفهان روبه ازدیاد است و چند تجارتخانه اروپایی در آن محل احداث شده است خیلی محل افسوس خواهد بود که حادثهای که اسباب واهمه سکنه اروپایی آنجا باشد حادث شود، در این صورت آنها طبعا از سفارتهای خودشان حمایت خواهند خواست. زیاده زحمتی ندارد». 14ذیقعده 1357، مطابق با جولای 1890 پشت کاغذ، مهر هنری دورمندولف.
این نامه دو سال قبل از قیام تنباکو نوشته شده است و نشان میدهد این اقدامات قبل از قیام تنباکو سابقه داشته است و توانسته بود منافع انگلستان را به خطر بیندازد.
قیام تحریم تنباکو که توسط میرزای شیرازی به ثمر رسید و پیش زمینه انقلاب مشروطه شد، شور اشتیاق بسیاری در میان مردم برای تاسیس کارخانه و تقویت تولید داخلی و خرید کالاهای داخلی و رفع وابستگی به بیگانگان را به وجود آورد.
اقدامات آقا نجفی اصفهانی پایان نپذیرفت و ایشان به همراه برادرشان حاج آقا نور الله نجفی و با کمک علماء و بازرگانان شهرهای اصفهان، کاشان و شیراز در دوران مشروطه به منظور تأمین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج، اقدام به تاسیس شرکت اسلامیه نمود. این شرکت سهامی با استقبال زایدالوصف مردم مواجه شد و سهام این شرکت و محصولات آن که عمدتا منسوجات بود، با حمایت سایر علماء مورد پذیرش مردم قرار گرفت. توسعه شرکت به گونهای بود که توانست شعباتی در لندن، کلکته، مسکو، باکو و... تاسیس نماید.
در اساسنامه شرکت آمده بود: «این شرکت به کلی از دادوستد متاع خارجه ممنوع است. فقط هم خود را صرف ترقی متاع داخله و آوردن چرخ اسباب و کارخانه مفیده خواهد نمود و حمل متاع داخله را به خارجه بر حسب اقتضاء و به موقع خود در کشیدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد کرد.» همچنین در ماده بیست و چهارم آمده است که: «تمام اجزاء از رییس و مرئوس و امنای شرکت حسبالشرط مجبورند لباس خود را از منسوجات و متاع داخله مصرف رسانند.»
آیتالله آقا نجفی اصفهانی
همچنین آیتالله آقا نجفی اصفهانی در اقدام دیگری به همراهی 13نفر از علمای طراز اول اصفهان تعهدنامه زیر را امضاء نمودند: «این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکنالملک، متعهد و ملتزم شرعی شدهایم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماییم، فعلا 5 فقره است:
اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند مهر ننموده و اعتراف نمینویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضا نمینماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانی و کسی را مانع نمیشویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر غیرایرانی باشد متعهد شدهایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگر برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثا: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت میشود لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیرایرانی را اما ماها ملتزم شدهایم حتیالمقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوختهایم ممنوع نیست استعمال آن.
رابعا: مهمانیها بعد ذلک ولو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یکپلو و یکچلو و خورش و یک افشره. اگر زائد بر این تکلیف، احدی ما را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی مینماییم هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
خامسا: وافوری اهل وافور را احترام نمیکنیم و به منزل او نمیرویم زیرا که آیات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیاطِینِ» «وَلَا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و سری است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، بهنظر توهین و خفت مینگریم.»
در قضیه مورگان شوستر که دولت روسیه طی یک اولتیماتوم 48 ساعته خواستار اخراج وی از ایران شده بود، نیز علمای استرآباد درباره مصارف کالا های خارجی بویژه روسی از علمای نجف استفتایی نمودند که ایشان با صدور فتوایی تحریم کالاهای خارجی را اعلام نمودند. آخوند خراسانی و آیتالله عبدالله مازندرانی در پاسخ استفتاء علمای استرآباد نوشتند: «هرچند به بعض ملاحظات و انتظار فراهمی تمام مقدمات، هنوز حکم به حرمت امتعه روسیه، به عموم مسلمین اعلان نشده، مترصد موقع هستیم، لیکن عموم غیرتمندان اسلام به رأیالعین میبینند که استعمال امتعه خارجه در بلاد اسلامیه تابهحال به چه درجه موجب تسلط کفار بر مسلمین داخله شده. حالا به ذهاب بیضه اسلام و زوال اسلامیت و استقلال مملکت هم العیاذبالله تعالی نوبت رسیده. بقای سالدات روس به بهانه حفظ تجارت روسیه در ایران، تدریجا به کنیسه شدن مساجد و تبدیل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامنالائمه(ع) خدای نخواسته مؤدی خواهد بود. انشاءالله تعالی عموم آقایان علما و امراء و تجار محترم و طبقات غیرتمند اسلام تمام این مفاسد را نصبالعین خود فرموده، به همان فطرت پاک ایمانی و به شرافت طبع اسلامپرستی از این امتعه خبیثه و فصول عیش که موجب ذهاب دین مبین و استیلای کفر بر ممالک اسلامیه است، بهکلی اغماض، در فوز به فیض این جهاد اقتصادی که به منزله جهد و شهادت در رکاب امام زمان ارواحنا فداه است، مسارعت و بر همدیگر مسابقت خواهند فرمود.»
در سیره عملی علمایی چون شهید آیتالله مدرس، آیتالله العظمی آخوند ملا حسینقلی همدانی، آیتالله العظمی مرعشی نجفی و... آمده است که ایشان هیچ گاه از منسوجات و لباسهای خارجی استفاده نکردند.
منابع تحقیق :
ابوطالبی، مهدی، حاج آقا نورالله اصفهانی و جهاد اقتصادی، ماهنامه پرسمان 104
رمضان نرگسی، رضا، نقش آقانجفی اصفهانی در حفظ فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، همشهری آنلاین 01/08/1390
رهدار، احمد، غربشناسى علماى شیعه، زمانه 45
سالک اکمل، تقی، حمایت از تولید ملی در سیره علما و مفاخر ایران بولتن نیوز
محققی، علی، نگاهی به فتوای تحریم کالاهای اجنبی در جریان اولتیماتوم روسیه به ایران (جهاد اقتصادی علیه استعمار)
نجفى، موسى، و فقیه حقانى، موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ـ تهران
ویکیپدیا، مدخل شرکت اسلامیه
منبع :ایرانیانhttp://www.iichs.org