پژوهشگر: طاهر سارلی
درمورد ترکمنهای قاری قالا در سفرنامة مکنزی چنین آمده است که: «عده ای گوگلان و یموت که سی سال پیش به خان کیوک (=خیوه) پناهنده شده بودند، بواسطه فشار ازبکها از آن منطقه کوچ کرده از ایلخان درخواست کردند که تحت حمایت شاه باشند و در عوض آن مالیات بپردازند. ایلخان اکثر نمایندگان آنها را شخصاً می شناخت و زمانی که پدرش نجفعلی خان حیات داشت در بجنورد آنان را دیده بود. با وساطت او به این افراد اجازه داده شد که در قره قلعه (=قاری قالا) مستقر شوند.
این قلعه در یک منزلی اتک واقع شده، ترکمانان در آن محل مشغول به زراعت شدند و قلعه ای بنا کردند. قبل از اینکه محصولشان آماده دور شد از تهران دستور به ایلخان رسید که آنها را جابجا نماید. این توطئه صدر اعظم قبلی بود تا ایلخان را گرفتار نماید ولی ایلخان سرکش، حق میرزا آقا خان را کف دستش گذاشت. او به ترکمانان دستور داد که قره قلعه را ترک کنند. آنها مهلت خواستند تا محصولشان را درو کنند. ایلخان ظاهراً بدستور دولت خود به آنها حمله کرد ولی طوری این کار را انجام داد که قوای شاه شکست خورد.
در حمله دوّم قلعه را خراب کرد ولی به ترکمانان آسیبی نرساند فقط یک پیرزن و شوهرش کشته شدند. سپس با ترکمانان از در صلح درآمد. این حقه بازی بعلت این بود که ایلخان مایل نبود از صدراعظم فرمانبرداری نماید و ضمناً نمی خواست که از فرمان وی علناً سرپیچی نماید» . اما نمی توان بر این نوشته های مکنزی اطمینان کرد. چرا که وی یک مأمور انگلیسی است که از صدر اعظم آقاخان نوری که طرفدار روسها بود بدگویی کرده سعی کرده شکست ایلخان را که هم پدرش و هم خودش با انگلیسها دوست بود توجیه نماید. بلکه واقعیت اینست که در این جنگ یموت و گوگلان و تکه متحد شدند و سرداران دلیری چون نوربردی خان، محمود ایشان در این جنگ ترکمنها را همراهی می کردند.
از طرف دیگر در مرو و آخال دولت ایران هر چه در توان داشت بکار برد تا ترکمنها را در هم بشکنند و سعی می کردند بین قبایل ترکمن دشمنی و اختلاف ایجاد نمایند اما غافل از اینکه هرگاه پای بیگانه به سرزمین ترکمنها برسد تمام طوایف کینه ها و دشمنی ها را موقتاً کنار می گذاشتند و بر علیه دشمن متحد می شدند. سارای در مورد حمله ایران به قاری قالا نوشته است: «وقتی جعفرقلی خان حاکم استراباد به قاری قالا حمله کرد، مدافعین (که گوگلانها بودند) برای کمک گرفتن به تکه ها و یموتها متوسل شدند، تکه ها بفرماندهی نوربردی خان، خان آخال و یموتها به فرماندهی رئیس شان محمد[ا]یشان، سپاه ایران را در نبرد مانچوق تپه، نزدیک قاری قالا تار و مار کردند و توپهای دشمن را به غنیمت گرفتند. جعفرقلی خان متواری شد و جان خود را نجات داد، اما بعد در استراباد به علت این شکست کوشید با زهر خودکشی کند» . بدین ترتیب حکام محلی دولت قاجار و حتی حکومت مرکزی بارها و بارها طعم تلخ شکست را از سوی ترکمنها چشیدند ولی این پایان کار نبود. زیرا دشمنی بین قزلباشهاو ترکمنها از زمان صفویان شروع شده بود و در دورة نادرشاه شدت گرفت و در دورة قاجار به اوج خود رسید و دیگر مهار نشدنی شده بود و این روند تا پایان دورة قاجار ادامه داشت و حکام ایرانی چندین باردیگر به تودة بی دست و پا و مظلوم ترکمن دست تعدی گشودند و ترکمنها برای انتقام گیری بسیاری از روستاها و شهرهای ایران را تار و مار کردند. بدین ترتیب بخاطر جاه طلبی های بی حد دولت قاجارا و دشمنی آنها با خان خیوه بسیاری از افراد مظلوم و بی گناه ایرانی و ترکمن ندانسته فدای کینه و کدورتهای قومی و مذهبی می گشتند.
مکنزی در مورد ماجرای جنگ بین ترکمنها و جعفرقلیخان و تعداد افراد قشون جعفرقلی خان و جریان این جنگ گزارش کوتاهی تهیه کرده است که آن را بیان می داریم. وی می نویسد: «در مارس ۱۸۵۹ با شروع حکومت خود در استرآباد جعفرقلی خان بطور غیر مترقبه به ترکمانان حمله کرد و عده زیادی را به اسارت گرفت که همگی را اکنون پس داده است. ]در این حمله[ ایلخان این افراد را همراه خود برد:
۱) نظام مرتب صارم الدوله، هنگ همدان ۱۲۰۰ نفر،
۲) صارم الدوله میرزاعلی نقی خان هنگ فندرسک ۷۳۰ نفر با تقریباً دو هزار و پنجاه نفر پیاده و سواره از استراباد.
بقیه قوا از این قرار بود:
رضا قلی خان افشار ۴۰۰ نفر
محمد قلی خان شاهسون ۲۰۰ نفر
چمخالچی (شمخالچی) فتح الله خان کرمانی ۲۰۰ نفر
سواره و پیاده از بجنورد ۱۰۰ نفر
قشون را در استراباد مجهز کردند و به سوی قره قلعه عازم شدند ولی در بین راه زیاد معطل شدند و سپس سه بار به ترکمانان حمله کردند. بار سوم ترکمانان یک توپ از حیدرقلی خان برادر ایلخان گرفتند.
ترکمانان تقریباً ۱۵۰۰۰ نفر سواره و پیاده بودند، افراد گوگلان، یموت و تکه این بار ]به رهبری نوربردی خان و محمود ایشان[ متحد شده بودند. رئیس قره قلعه با توپی که گرفته بود به ایرانیان جواب می داد و ۱۵ الی ۲۰ نفر از قوای دولتی کشته شد. سپس ایلخان به چند دلیل عقب نشینی کرد. خصوصاص نداشتن آذوقه باعث این عقب نشینی شد و دلیل اتمام آذوقه معطلی بیش از حد در طول راه بود. ایلخان برای ۴۰ روز آذوقه همراه داشت. ولی آنرا در ۱۲ روز اول که از استرآباد حرکت کردند تمام کردند. مدت سه روز که عقب نشینی می کرد، ترکمانان از عقب حمله می کردند و تقریباّ ۳۰۰ نفر را کشتند. بعضی در بین راه از سرما و برف به جا ماندند. او بالاخره در رجب ۱۲۷۴ قبل از عید نوروز به استراباد رسید.
بار دوّم از استراباد به محمود آباد و سپس از آنجا به آق قلعه یا قره قلعه رفت. این عملیات ۷۰ روز بطول انجامید ولی طول راه فقط سه فرسنگ بود. قوای منظم همراه وی از این قرار بود:
هنگ صارم الدوله ۱۲۰۰ تن
قوای منظم سمنان ۳۰۰ تن
قوای منظم دامغان ۸۰۰ تن
پاشاخان ۸۰۰ تن
قوای فندرسک ۷۱۳ تن
سواره و پیاده بجنورد تحت حکفرمائی محمد رحیم خان ۱۰۰۰ تن بودند.
قوای غیر منظم از استراباد از این قرار بود:
از ایلات ۳۰۰۰ تن
سوارة مازندران ۱۰۰۰ تن
تفنگچی از هزار جریب ۶۰۰ تن
۶ عدد توپ و ۳۰۰ رأس اسب و قاطر برای حمل وسایل جنگی همراه داشتند.
این قوا در طی ۱۵ منزل به قره قلعه رسید. در این مدت ترکمانان به تپه های اطراف پناهنده شده بودند. ایلخان قلعه را خراب کرد ۱۷ ریبع الثانی ۱۲۷۵ به استراباد مراجعت کرد. بعد از مراجعت وی ترکمانان به خانه های مخروبه خود برگشتند و از نو به کشت و کار مشغول شدند. آنها پنبه، جو، ارزن، گندم، برنج و خربزه می کارند.
در حملة اول ترکمانان از موقعیت استفاده کرده ۶۳ دهکده را آتش زده، غارت کردند و قبل از مراجعت ایلخان سیصد نفر اسیر کردند.
منبع:
بر گرفته از :پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ
http://www.aftabir.com آفتاب
این قلعه در یک منزلی اتک واقع شده، ترکمانان در آن محل مشغول به زراعت شدند و قلعه ای بنا کردند. قبل از اینکه محصولشان آماده دور شد از تهران دستور به ایلخان رسید که آنها را جابجا نماید. این توطئه صدر اعظم قبلی بود تا ایلخان را گرفتار نماید ولی ایلخان سرکش، حق میرزا آقا خان را کف دستش گذاشت. او به ترکمانان دستور داد که قره قلعه را ترک کنند. آنها مهلت خواستند تا محصولشان را درو کنند. ایلخان ظاهراً بدستور دولت خود به آنها حمله کرد ولی طوری این کار را انجام داد که قوای شاه شکست خورد.
در حمله دوّم قلعه را خراب کرد ولی به ترکمانان آسیبی نرساند فقط یک پیرزن و شوهرش کشته شدند. سپس با ترکمانان از در صلح درآمد. این حقه بازی بعلت این بود که ایلخان مایل نبود از صدراعظم فرمانبرداری نماید و ضمناً نمی خواست که از فرمان وی علناً سرپیچی نماید» . اما نمی توان بر این نوشته های مکنزی اطمینان کرد. چرا که وی یک مأمور انگلیسی است که از صدر اعظم آقاخان نوری که طرفدار روسها بود بدگویی کرده سعی کرده شکست ایلخان را که هم پدرش و هم خودش با انگلیسها دوست بود توجیه نماید. بلکه واقعیت اینست که در این جنگ یموت و گوگلان و تکه متحد شدند و سرداران دلیری چون نوربردی خان، محمود ایشان در این جنگ ترکمنها را همراهی می کردند.
از طرف دیگر در مرو و آخال دولت ایران هر چه در توان داشت بکار برد تا ترکمنها را در هم بشکنند و سعی می کردند بین قبایل ترکمن دشمنی و اختلاف ایجاد نمایند اما غافل از اینکه هرگاه پای بیگانه به سرزمین ترکمنها برسد تمام طوایف کینه ها و دشمنی ها را موقتاً کنار می گذاشتند و بر علیه دشمن متحد می شدند. سارای در مورد حمله ایران به قاری قالا نوشته است: «وقتی جعفرقلی خان حاکم استراباد به قاری قالا حمله کرد، مدافعین (که گوگلانها بودند) برای کمک گرفتن به تکه ها و یموتها متوسل شدند، تکه ها بفرماندهی نوربردی خان، خان آخال و یموتها به فرماندهی رئیس شان محمد[ا]یشان، سپاه ایران را در نبرد مانچوق تپه، نزدیک قاری قالا تار و مار کردند و توپهای دشمن را به غنیمت گرفتند. جعفرقلی خان متواری شد و جان خود را نجات داد، اما بعد در استراباد به علت این شکست کوشید با زهر خودکشی کند» . بدین ترتیب حکام محلی دولت قاجار و حتی حکومت مرکزی بارها و بارها طعم تلخ شکست را از سوی ترکمنها چشیدند ولی این پایان کار نبود. زیرا دشمنی بین قزلباشهاو ترکمنها از زمان صفویان شروع شده بود و در دورة نادرشاه شدت گرفت و در دورة قاجار به اوج خود رسید و دیگر مهار نشدنی شده بود و این روند تا پایان دورة قاجار ادامه داشت و حکام ایرانی چندین باردیگر به تودة بی دست و پا و مظلوم ترکمن دست تعدی گشودند و ترکمنها برای انتقام گیری بسیاری از روستاها و شهرهای ایران را تار و مار کردند. بدین ترتیب بخاطر جاه طلبی های بی حد دولت قاجارا و دشمنی آنها با خان خیوه بسیاری از افراد مظلوم و بی گناه ایرانی و ترکمن ندانسته فدای کینه و کدورتهای قومی و مذهبی می گشتند.
مکنزی در مورد ماجرای جنگ بین ترکمنها و جعفرقلیخان و تعداد افراد قشون جعفرقلی خان و جریان این جنگ گزارش کوتاهی تهیه کرده است که آن را بیان می داریم. وی می نویسد: «در مارس ۱۸۵۹ با شروع حکومت خود در استرآباد جعفرقلی خان بطور غیر مترقبه به ترکمانان حمله کرد و عده زیادی را به اسارت گرفت که همگی را اکنون پس داده است. ]در این حمله[ ایلخان این افراد را همراه خود برد:
۱) نظام مرتب صارم الدوله، هنگ همدان ۱۲۰۰ نفر،
۲) صارم الدوله میرزاعلی نقی خان هنگ فندرسک ۷۳۰ نفر با تقریباً دو هزار و پنجاه نفر پیاده و سواره از استراباد.
بقیه قوا از این قرار بود:
رضا قلی خان افشار ۴۰۰ نفر
محمد قلی خان شاهسون ۲۰۰ نفر
چمخالچی (شمخالچی) فتح الله خان کرمانی ۲۰۰ نفر
سواره و پیاده از بجنورد ۱۰۰ نفر
قشون را در استراباد مجهز کردند و به سوی قره قلعه عازم شدند ولی در بین راه زیاد معطل شدند و سپس سه بار به ترکمانان حمله کردند. بار سوم ترکمانان یک توپ از حیدرقلی خان برادر ایلخان گرفتند.
ترکمانان تقریباً ۱۵۰۰۰ نفر سواره و پیاده بودند، افراد گوگلان، یموت و تکه این بار ]به رهبری نوربردی خان و محمود ایشان[ متحد شده بودند. رئیس قره قلعه با توپی که گرفته بود به ایرانیان جواب می داد و ۱۵ الی ۲۰ نفر از قوای دولتی کشته شد. سپس ایلخان به چند دلیل عقب نشینی کرد. خصوصاص نداشتن آذوقه باعث این عقب نشینی شد و دلیل اتمام آذوقه معطلی بیش از حد در طول راه بود. ایلخان برای ۴۰ روز آذوقه همراه داشت. ولی آنرا در ۱۲ روز اول که از استرآباد حرکت کردند تمام کردند. مدت سه روز که عقب نشینی می کرد، ترکمانان از عقب حمله می کردند و تقریباّ ۳۰۰ نفر را کشتند. بعضی در بین راه از سرما و برف به جا ماندند. او بالاخره در رجب ۱۲۷۴ قبل از عید نوروز به استراباد رسید.
بار دوّم از استراباد به محمود آباد و سپس از آنجا به آق قلعه یا قره قلعه رفت. این عملیات ۷۰ روز بطول انجامید ولی طول راه فقط سه فرسنگ بود. قوای منظم همراه وی از این قرار بود:
قوای منظم سمنان ۳۰۰ تن
قوای منظم دامغان ۸۰۰ تن
پاشاخان ۸۰۰ تن
قوای فندرسک ۷۱۳ تن
سواره و پیاده بجنورد تحت حکفرمائی محمد رحیم خان ۱۰۰۰ تن بودند.
قوای غیر منظم از استراباد از این قرار بود:
از ایلات ۳۰۰۰ تن
سوارة مازندران ۱۰۰۰ تن
تفنگچی از هزار جریب ۶۰۰ تن
۶ عدد توپ و ۳۰۰ رأس اسب و قاطر برای حمل وسایل جنگی همراه داشتند.
این قوا در طی ۱۵ منزل به قره قلعه رسید. در این مدت ترکمانان به تپه های اطراف پناهنده شده بودند. ایلخان قلعه را خراب کرد ۱۷ ریبع الثانی ۱۲۷۵ به استراباد مراجعت کرد. بعد از مراجعت وی ترکمانان به خانه های مخروبه خود برگشتند و از نو به کشت و کار مشغول شدند. آنها پنبه، جو، ارزن، گندم، برنج و خربزه می کارند.
در حملة اول ترکمانان از موقعیت استفاده کرده ۶۳ دهکده را آتش زده، غارت کردند و قبل از مراجعت ایلخان سیصد نفر اسیر کردند.
منبع:
بر گرفته از :پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ
http://www.aftabir.com آفتاب
/ج