زمینه سازی پیامبر اکرم برای عمل به احکام الهی

با توجه به روند تحقق احکام در حکومت اسلامی زمان پیامبر، در می یابیم که بیان بعضی از احکام الهی، با توجه به اقتضائات و شرایط اجتماعی آن زمان، در اوائل حکومت پیامبر (ص) مطرح نشد و به تأخیر افتاد. مانند حکم حجاب بانوان که پنج
چهارشنبه، 26 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمینه سازی پیامبر اکرم برای عمل به احکام الهی
زمینه سازی پیامبر اکرم برای عمل به احکام الهی






 
با توجه به روند تحقق احکام در حکومت اسلامی زمان پیامبر، در می یابیم که بیان بعضی از احکام الهی، با توجه به اقتضائات و شرایط اجتماعی آن زمان، در اوائل حکومت پیامبر (ص) مطرح نشد و به تأخیر افتاد. مانند حکم حجاب بانوان که پنج سال بعد از هجرت (یعنی 18 سال بعد از بعثت پیامبر) با نزول سوره نور و احزاب ابلاغ شد. این نکته بسیار قابل تأمل است و بیانگر اهمیت پایه ها و مقدماتی است که جامعه نیاز به تحققش دارد تا حکم حجاب را بپذیرد.
در شرایطی که مؤمنین و مسلمانان، ظرفیت عملی و اطلاعات دینی کافی را نداشتند، خداوند آیات احکام را نازل نمی کند تا اینکه افراد و جامعه به ظرفیت های لازم برای فهم حکم و عمل به آن دست پیدا کنند.

1- اقتضائات و مراحل تحقق دین از منظر آیات مکی و مدنی

1/1- ضرورت پذیرش مرحله بندی بودن اجرای احکام

نکته مهمی که در زمینه اجرای احکام قرآن باید مورد توجه قرار گیرد، «مرحله بندی تحقق دین» است.
مرحله اول در این زمینه، «اعتقادات، اخلاق و احکام انسانی» است که در قرآن کریم بیشترِ آیات مکی به این نکات اشاره دارد.
به طور مثال اگر به ده فرمانی که در سوره انعام فهرست شده است ( توحید، احسان به پدر و مادر، عدم قتل فرزند، عدم فحشاء، عدم آدمکشی، عدم ظلم به یتیم، وفای به عهد، عدم گرانفروشی، عدم قضاوت به ظلم (یا قضاوت به عدل)، حفظ وحدت ) توجه کنیم، می بینیم که این فرمانها همان ده فرمانی است که از اول خلقت مطرح بوده و مخصوص یک دین نیست بلکه جزء مشترکات کلیه ادیان الهی است.
تمام این موضوعات، شامل «احکام انسانی و مباحث عقلانی» است و «عقلِ بشر» آنها را می فهمد.
لذا اسلام در آغاز راه این مسائل را ترویج می کند و آنها را بستری برای احکامی که بیشتر آن «مباحث فوق عقلانی» است، قرار می دهد.

2/1- «مرحله بندی» نکته ی مهم آموزشی

این نکته، یک آموزش بسیار مهم برای ماست که اگر امروز هم بخواهیم دین خدا را مطرح کنیم، در درجه اول باید سراغ «مشترکات» و «مباحث عقلانی» برویم، همان نکاتی که پیامبر (ص) و قرآن در مراحل اولیه بعثت او در مکه مطرح فرمودند.
اگر ما در قدم اول سراغ مسائلی مانند حجاب و قصاص و احکام بانوان و... برویم، مخاطب ما که از اسلام شناختی ندارد، وحشت می کند. از آن طرف دشمن هم آنها را تحریک می کند و در نتیجه فرصت برای معرفی اسلام به صورت واقعی از دست می رود.
«مرحله بندی» یک نکته اصول و اساسی در تحقق دین است.
امام باقر (ع) هم با اشاره به فرمانهای اساسی ارائه شده در قرآن، می فرماید که این آیات وعده و وعید دارد اما احکام ندارد. (1)

3/1- ضرورت الگوپذیری از شیوه های حکومتی پیامبر (ص)

ما هم در جامعه خودمان باید این ترتب را در نظر بگیریم و براساس آن عمل کنیم؛
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (احزاب / 21)
«به حقیقت که برای شما در شخصیت رسول خدا الگوهای ارزشمند فراوانی موجود است.»
شیوه های حکومتی پیامبر، مشتمل بر عالیترین تدبیرها بود چرا که مستقیماً از طرف خداوند سبحان به ایشان نازل می شد پس وقتی پیامبر ترتب احکام را رعایت می کند، ما به طریق اولی باید رعایت کنیم.
اگر به نظر می رسد که در جامعه امروز ما، برخی افراد حکم حجاب را نمی فهمند یا نمی پذیرند و آنرا پس می زنند باید دلایل آنرا بررسی کنیم.
اگر پیامبر الگوی ماست - که هست - باید ترتیب و روش اجرائی پیامبر را بررسی کنیم، بیاموزیم و بکار بندیم.

1/3/1- پیامبر و ترتب در اجرای احکام

پیامبر فرهنگ «انفاق» را ترویج کرد، با «باندهای فحشاء» از همان ابتدای حکومت، به جد مبارزه کرد، جامعه را تحت «آموزش اخلاقی» قرار داد، «احکام مربوط به محرم و نامحرم» و «ارتباطات» را در خانه و کوچه و بازار بیان کرد، «بسیج ازدواج» به راه انداخت و پس از آن آیات غلاظ و شداد و برخورد با متخلفان را به مردم عرضه کرد.
یعنی اگر کسی بعد از آن همه آموزش و زمینه سازی و مساعدت، مرتکب فحشاء می شد، شلاق می خورد!
قرآن هم تأکید می کند که در این صورت، هیچگونه رحم و رأفتی در قبال متخلفان از خود نشان ندهید:
«وَ لاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ» (نور / 2)
«و نبایستی شما را نسبت به آن دو رأفتی در دین خدا فراگیرد.»
در صحنه مجازات متخلفان، باید مردم و مؤمنین جمع شوند و در اجرای مجازات هم جای هیچ رحمی نیست چرا که فرد مرتکب فحشاء هیچ بهانه ای نداشته است، بجز هوسبازی و کسی که با وجود شرایط رفع نیاز به خاطر هوسبازی مرتکب فحشاء شود مستحق مجازات است.

2/3/1- قرآن و دستور حجاب

قرآن کریم به همه زنهای مسلمان دستور حجاب می دهد:
«وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى‏ جُیُوبِهِنَّ» (نور / 31)
«و بایستی زنان بواسطه روسری هایشان بر سینه هایشان پوشش قرار دهند.»
یعنی سرپوش و روسری خود را بر روی گریبان و سینه خود بیندازند ولی برای زنهای متدینه و متشخصه دستور حجاب برتر و کامل می دهد:
«یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِالْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ» (احزاب / 59)
«ای پیامبر به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که از پوشش سراسری شان بر خود نزدیک کرده سیطره بخشند.»
«جلباب» لباسی است که نه تنها سر و سینه را می پوشاند بلکه انتهای آن از زانو هم پائین تر است به عبارت دیگر این آیه سند «چادر» است.
و کسانی که می خواهند حجاب کامل و برتر داشته باشند و رعایت «تدین» و «تشخص» را بنمایند، باید به این لباس درآیند:
«ذلِکَ أَدْنَى‏ أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ» (احزاب / 59)
«آن حکم نزدیک تر است به اینکه بانوان شناخته شوند پس مورد آزار و اذیت واقع نشوند.»
این حجاب بیانگر شخصیت آنهاست و دلیل اعتقاد و التزام آنها به حجاب و عفت است و از این رو کمتر مورد توجه و افکار سوء اراذل و اوباش قرار می گیرند.
خداوند سبحان می خواهد از طریق رعایت حجاب کامل توسط بانوان، حجت بر مردم تمام شود و بهانه ای برای چشم چرانی و هوسرانی باقی نماند لذا در ادامه می فرماید:
«لَئِن لَمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَهِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لاَ یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلاً»
«مَّلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً» (احزاب / 60 و 61)
«اگر منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری است و کسانی که در شهر ایجاد اضطراب و نگرانی می کنند، دست از مزاحمت برندارند، براستی شما را نسبت به آنان به حرکت درآورده سپس آنان با شما در شهر جز به مدت اندکی مجاورت نخواهند داشت در حالیکه محکوم به لعنت خدایند. اینان هرجا یافت شوند، دستگیر شوند و بطرز فجیعی کشته خواهند شد!»
این آیات دستور اکید برای برخورد بسیار شدید و سخت با کسانی است که مزاحم نوامیس مردم می شوند.

4/1- بستر سازی فرهنگی پیش نیاز اجرای احکام الهی

ما هم اگر مانند پیامبر (ص) عمل می کردیم، مسائل را درست تبیین می کردیم و راه را برای ازدواج جوانان هموار کرده بودیم، بهانه ای برای هوسبازان وجود نداشت و در آن صورت می شد با متخلفین به شدت برخورد کرد.
الآن در جامعه ما وضع برعکس است. برخی از فضاهای جامعه برای حضور زنان مشکل ساز است به نحوی که برخی از متدینین جرأت نمی کنند ناموس خود را از منزل خارج کنند و از طرفی آنقدر موانع سر راه جوانان و ازدواج آنان وجود دارد که نمی توان از آن چشم پوشی کرد.
بدین ترتیب برخورد شدید و کامل با متخلفان نیز قدری بازتاب منفی خواهد داشت.
در صورتی که اگر ترتب در اجرای احکام رعایت می شد و از ابتدا بستر فرهنگی کار را فراهم می کردیم و برای حل مشکلات جوانان و تسهیل ازدواج آنان بسیج می شدیم، امروز می توانستیم با متخلفین هوسباز به شدت برخورد کنیم و از هیاهو و شیطنت کسی هم نمی ترسیدیم:
«إِنْ تَصبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً» (آل عمران / 120)
«اگر صبر به خرج دهید و تقوا پیشه کنید توطئه آنان (اهل کتاب) هیچ ضرری به شما نخواهد داشت.»
وقتی جامعه نسبت به کارهای ما توجیه باشد و خصوصاً جوانان دلیل اقدامات تربیتی نظام را بدانند، مشکلات بسیار کمتر خواهد بود.

5/1- ضرورت توجه به جوانان

ما اگر خواهان پایگاه محکم برای اسلام هستیم، باید به جوانان توجه کنیم چرا که جوانان مرکز ثقل اسلام هستند:
«فَمَا آمَنَ لِمُوسَى‏ إِلَّا ذُرِّیَّهٌ مِن قَوْمِهِ عَلَى‏ خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ» (یونس / 83)
«پس به موسی ایمان نیاوردند مگر فرزندان و جوانانی از قومش در حالیکه بر خوفی از فرعون و صاحبان حشمت او بسر می بردند.»
حتی در زمان خوف و ترور فرعون، جوانها به حضرت موسی (ع) ایمان آوردند.
امروز هم بسیاری از کشورها خصوصاً کشورهای پیشرفته، دنبال نیروهای جوان هستند و ما با داشتن این همه جوان برنامه مناسبی برای ساماندهی آنها و فعالیتهای آنها نداریم و در این میان توجه به «ترتب و مرحله بندی در اجرای احکام اسلام» برای سامان دادن به امور جوانان بسیار مؤثر است چرا که مرحله بندی براساس اقتضائات است. یعنی در اجرای احکام الهی باید ببینیم که شرایط جامعه چه چیزی را اقتضا می کند.

6/1- ترویج ازدواج و آموزش معارف دینی دو راه مبارزه با فحشاء

در جامعه ای که فحشاء زیاد است (و حتی شغل رسمی است!) در صورتی که حکومت اسلامی برقرار شود، نمی توان همه را شلاق زد چرا که باید اول جلوی فحشاء را گرفت و این افراد را که واقعاً بیمارند، معالجه کرد و سپس به اجرای احکام پرداخت.
خداوند برای درمان بیماری زنان بدکاره به پیامبر (ص) می فرماید:
«فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ» (نساء / 15)
«پس آنان را در خانه ها به محکمی نگاه دارید.»
آنها را در خانه نگاه دارید نه زندان! یعنی محیط بازپروری او باید خانه باشد و طبعاً در خانه شوهر هم دارد.
از سوی دیگر «مجرد ماندن» در اسلام به شدت نکوهش و «ازدواج» بسیار تشویق و ترغیب شده است:
«مَنْ تَزَوَجَ فَقَدْ اَحْرَزَ نِصْفَ دِینِه»
«کسی که ازدواج کند، نصف دین خود را حفظ کرده است.»
لذا برای تحقق این امر، بودجه فرهنگی باید در دو بخش تخصیص یابد.
یک بخش در «ترویج و تسهیل ازدواج» و بخش دیگر در «آموزش معارف قرآن» که این دو مقوله ارتباط مستقیمی با هم دارند.

2- اقتضائات و ضرورت تدریج یا تأخیر در حکم

زمانی که پیامبر اسلام حکومت تشکیل دادند مردم گرفتار سیره جاهلی و اخلاق غلطی بودند. و از بیماریهای فکری و روحی مختلفی رنج می بردند. بعضی از این بیماریها در حدی بود که مردم آمادگی فعلی برای درمان و اصلاح داشتند. اما این اقتضائات تأثیری در زمان نزول احکام و در درمان دسته ای دیگر از بیماریها که بحالت اعتیاد عمومی بود و دامنگیر اکثریت جامعه بود و مشکلات جدی ایجاد کرده بود، نداشت همچون وجوب نماز و روزه و... و ظرفیت حداقلی هم وجود نداشت تا در صورت نزول حکم به آن عمل کند همچون معضل ربا، قمار و شرابخواری، فحشاء و غیره...، در حل این قسم بیماریها به دو صورت عمل شد:
1- تدریج در مرحله حکم و تحقق، بهمراه بستر سازی: در زمانی که موضوع قابلیت مرحله بندی شدن را دارا بود، همچون معضل ربا، قمار، شرابخواری و فحشاء و...
2- تأخیر در حکم و تحقق: در زمانیکه مرحله بندی موضوع معنا نداشت همچون حکم حجاب، طهارت اهل کتاب، ازدواج با اهل کتاب و...

1/2- حجاب و تأخیر در حکم

در زمانی که پیامبر حکومت خود را در مدینه تشکیل داد، اکثریت مردم هنوز تحت تأثیر فرهنگ جاهلیت بودند. به همین دلیل پیامبر خدا در صورت نزول برخی از احکام، با مشکلات جدیِ عملی مواجه می شد.
جامعه ای که عادت به بی حجابی داشت، در صورتی که به یکباره با حکم حجاب مواجه می شد، ظرفیت و توان فکری لازم را برای عمل به آن نداشت و به همین جهت لازم بود که قبل از نزول این حکم، زمینه های فکری، روانی افراد و همچنین بسترهای اجتماعی آن فراهم شود.
برخی از بسترها و زمینه های لازم قبل از نزول حکم حجاب عبارتند از:
1- تبیین و تقویت اعتقادات صحیح
2- اعمال سیاست اقتصادی مدبرانه برای رفع مشکل فقر، که «فقر» از عوامل تقویت کننده و بستر ساز فحشاء است.
3- ترویج فرهنگ رسیدگی به حال فقرا و محرومین
4- برخورد با باندهای فحشاء و منکرات
5- تبیین احکام روابط بین محرم و نا محرم
6- ترویج و تسهیل ازدواج

1/1/2- حکم حجاب

یکی از روزها، یک جوان انصاری در کوچه با کنیزی بی حجاب روبرو شده و محو جمال او می شود به نحوی که با میخ دیوار برخورد می کند و سر و صورتش مجروح می شود. به خدمت پیامبر می رود و جریان را بازگو می کند، و کسب تکلیف می کند. در پی آن، دستورالعملِ حجاب نازل می شود تا شرایطی فراهم شود که افراد به چنین خطاها و مشکلاتی دچار نشوند. (2)
یعنی خود جامعه و جوان متدین احساس می کند که بی حجابی، خطرساز است و به همین دلیل، تشنه حجاب می شود.
لذا وقتی آیه حجاب نازل شد، بانوان جامعه به سرعت محجبه شدند و مقنعه ها و جلباب ها (روسری چادر مانند) اندام آنها را پوشاند. همه آمادگی پیدا کردند که خانمها به روسری و لباسهای بلند پوشاننده بدن متلبس شوند.

2/1/2- قرآن نسخه ی عمل

آیات الهی که نازل می شود، برای عمل کردن است و باید پس از ابلاغ به سرعت و جدیت مورد توجه و عمل واقع شود و در غیر این صورت مورد استهزاء و اهانت واقع شده است. بنابراین آیات وقتی نازل می شوند که آمادگی برای عمل سریع و جدی به آنها وجود داشته باشد.
خود قرآن هم می فرماید:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» (اسراء / 82)
«و همواره از قرآن فرو می فرستیم آنچه را که یکپارچه درمان و بهبودی و رحمت برای مؤمنان است.»
هرچه از آیات الهی در قرآن نازل شده، مایه شفا و درمان درد است.
طبابت قرآن، طبابتی حکیمانه و حاذقانه است. مفاهیم قرآن براساس حکمت و طبابت الهی است و به جد کاربردی و کارگشاست.

2/2- طهارت اهل کتاب و تأخیر در حکم

در ابتدای حکومت پیامبر اسلام در مدینه، نصاری در قلت بودند اما یهودیان کثرت داشتند و در اطراف مدینه ساکن بودند و به عنوان همسایه مسلمین تلقی می شدند همسایگانی که خطرات فراوانی را برای نظام اسلامی ایجاد می کردند و لذا مراوده با آنان خطر نفوذ و صدمه به نظام، دین و جامعه را در پی داشت لذا از بیان طهارت اهل کتاب و امکان ازدواج با زنان مجرد و عفیف آنان پرهیز می کند! و مسأله را با تأکید بر نجاست روحی - اعتقادی آنان مسکوت می گذارد.
اما چون در این زمان (سال دهم هجرت) حکومت اسلامی با قوت و قدرت برپا بود و یهودیانِ توطئه گر دیگر به عنوان یک خطر جدی برای اسلام محسوب نمی شدند بلکه یا زیر سلطه و حاکمیت اسلام قرار گرفته بودند و یا قلع و قمع شده و یا به خروج از نظام وادار شده بودند، لذا در سوره مائده حکم طهارت آنها بیان شد و حتی ازدواج با زنان مجرد و عفیف آنها «بصورت موقت» (3) و نیز خوردن از غذاهای آنها منوط به اینکه ذبح شرعی شده باشد، مجاز اعلام شد.

1/2/2- امام خمینی و حکم به نجاست اهل کتاب

به نظر می رسد در دوران معاصر، وقتی امام خمینی حکم نجاست اهل کتاب را اعلام می کند با توجه به دیدگاه امام در ضرورت توجه به مسأله زمان و مکان در حکم موضوعات اجتماعی، این موضوع می تواند معنای سیاسی - اجتماعی داشته باشد که مبتنی بر نگرش عمیق امام از اوضاع مسلمین است چرا که در این دوره، اهل کتاب از لحاظ علمی و اقتصادی و... بر مسلمین مسلط هستند و چه بسا اگر حکم طهارت آنها مطرح شود، مسلمین و خصوصاً جوانان، به آنها نزدیک و حتی متمایل شوند و در معرض خطر بی دینی قرار گیرند.

2/2/2- میرزا شیرازی و حکم به تحریم تنباکو

حکمی مقطعی مانند حکم تحریم تنباکو که توسط میرزای شیرازی اعلام شد و بار اجتماعی و سیاسی داشت و عامل حفظ مسلمین در برابر اجانب شد. اینگونه احکام هوشیارانه با این هدف صادر می شود که مؤمنین، فریب ظاهر و شیطنت شیاطین را نخورند و در دام مکر و سلطه آنها گرفتار نشوند.

3/2/2- سلطه انگلیس بر عراق و حکم به طهارت اهل کتاب

در زمانی که انگلیسیها بر عراق مسلط بودند، یک نفر از علمای عراق نظر فقهی اش ناظر بر حکم طهارت اهل کتاب را اعلام نمود! نتیجه اجتماعی این حکم در بین مسلمانان آن بود که در بین عوام شایع شد که آن عالم از انگلیسی ها پول گرفته و این سخنان را بیان کرده است! اگرچه این شایعه شیطانی بود ولیکن ناشی از این بود که فتوای آن عالم، بدون توجه به اقتضائات زمان و جامعه شناسی صحیح صادر شده بود.

3/2- امر به معروف و نهی از منکر و تدریج در تحقق

1/3/2- نهاد حکومتی امر به معروف و نهی از منکر، پشتوانه حرکتهای مردمی

«وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى‏ وَ لاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ» (مائده / 2)
«بر نیکی و تقوا یکدیگر را یاری دهید و بر گناه و دشمنی یکدیگر را یاری ندهید.»
اگر در جامعه روحیه و انگیزه تعاون وجود داشته باشد، در آن جامعه می توان فریضه امر به معروف و نهی از منکر را مطرح و مردم را به اقامه آن دعوت کرد اما اگر روحیه تعاون وجود نداشته باشد، فردی که بخواهد براساس تکلیف و غیرت دینی خود در تحقق «معروف» بکوشد و در برابر «منکر» مقاومت کند، غریب و تنها می ماند و ممکن است مورد ضرب و شتم و خطر جانی و محرومیت معیشتی نیز قرار گیرد. (4)
اگر نظام اسلامی باشد و حکومت در دست افراد متدین و مؤمن و فقیه باشد، قطعاً حکومت باید مدافع و پشتیبان و بلکه متولی تشکیل نهادی خاصِ امر به معروف و نهی از منکر باشد. اتفاقاً در خصوص فرمان تشکیل چنین نهادی سندی قرآنی داریم:
«وَ لِتَکُن مِنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلى الْخَیْرِ و َیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران / 104)
«و بایستی از شما امتی تکوین یابد که (مردمرا) به خیر دعوت کند و به معروف امر نمایند و از منکر نهی نمایند و آنان همان رستگارانند.»
براساس این دستور قرآنی ما باید معیارهای ارزشی را تعیین و تبیین کنیم و با تشکیل گروه یا نهادی معین، مسئولیت انطباق فعالیتهای جاری با ارزشهای تعیین شده و نیز اقامه امر به معروف و نهی از منکر را به آن نهاد بسپاریم.
قطعاً تبیین ارزشها، کار روحانیون مجتهد، متولیان آموزش دینی و افراد عالِم به قرآن است. این افراد باید با توجه به مقتضای زمانی و ضرورتهای اجتماعی و سازمانی، فرهنگ اسلامی در حوزه عقائد، اخلاق و ضوابط رفتاری - فردی و اجتماعی را تعریف و تبیین کنند و مردم را نسبت به آنها توجیه کنند.
متأسفانه در عمل چنین اتفاقی نیفتاده است یعنی ما بدون توجه به این حکم قرآنی، امر به معروف و نهی از منکر را به جامعه به عنوان تکلیفی صرفاً فردی القاء می کنیم، حال آنکه تکلیف آحاد اجتماعی مدلول آیاتی دیگر از قرآن است نه مدلول آیه 104 سوره آل عمران:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (توبه / 71)
«مردان مؤمن و زنان مؤمن بعضی یار و یاور بعضی دیگرند که به معروف فرمان می دهند و از منکر نهی می نمایند.»
ترویج این تکالیف، بدون آنکه بستر حکومتی برای اجرای آن فراهم باشد، نتیجه اش وضعیت فعلی در جامعه ما است که برخی از جوانهای غیورِ بسیجی به دلیل عمل به این فریضه الهی، مورد هجوم قرار می گیرند و چاقو می خورند و سایرین هم که جرأت خطر پذیری ندارند و با حالت انفعال عقب نشینی می کنند!

2/3/2- جایگاه محوری امر به معروف و نهی از منکر در جامعه

امام باقر می فرماید:
«اِن الامرَ بالمعروف و النهی عَن المُنکَر فَریضهٌ تُقامُ بِهَا الفَرائِض» (وسائل الشیعه / ج 16 / ص / 199)
«براستی امر به معروف و نهی از منکر واجبی است که تمام واجبات بواسطه آن برپا می شود.»
امر به معروف و نهی از منکر یک واجبی است که واجبات دیگر بر آن استوار است. اگر این فریضه سست شود همه ارزشها سست خواهد شد.
یکی از قدمهای اساسی و اولیه این نهاد در اقامه امر به معروف و نهی از منکر، تبیین ارزشها و همچنین تبیین منکرات است. ممکن است برخی از افراد، ندانسته مرتکب بعضی کارها شوند بدون اینکه بدانند که آن کار خلاف شرع است. همین افراد اگر بفهمند و آگاه شوند که کارشان خلاف شرع است، ممکن است دست از عمل بردارند و دیگر نیازی به امر و نهی نباشد همچون عدم درک ضرورت حجاب برای بعضی از نواجوانان دختر که باید با تبیین تفاوت شخصیت زن و مرد، نسبت به حجاب توجیه شوند. پس ما اگر ارزشها و منکرات را بطور عام بیان کنیم، زمینه ترک منکر و عمل به معروف در بسیاری از موارد بصورت خود به خود فراهم خواهد شد.

3- امام علی (ع) و علم به اقتضائات زمان

یکی از شرایطی که فقیه برای فتوا باید احراز کند جامعه شناسی زمانش است که آیا اقتضائات اجازه می دهد ما حکم نهائی را همین ابتدا مطرح کنیم یا اینکه مفسده اش برای مسلمین بیشتر است.
در هیمن رابطه امام علی (ع) در نهج البلاغه در اواین خطبه خود پس از رسیدن به حکومت، نکاتی را متذکر می شود که خیلی از مردم در آن مقطع در نیافتند که امام از چه مطلب مهمی سخن می گوید و چقدر این سخن در اوضاع سیاسی - حکومتی مردم سرنوشت ساز است.
در این خطبه امام بر علم به زمان و آگاهی داشتن به واقعیت های اجتماعی و سیاسی جامعه و نیز عبرت گرفتن از حوادث تلخ عصر خود و تاریخ گذشته تأکید می کند و آن را عامل مصون ماندن مسلمانان از فریب خوردن و افتادن در دام مکر شیاطین می داند.
«ذِمتی بما اقولُ رهینه و انا به زعیم انَّ مَن صَرَحتَ لهُ العِبَر بین یَدَیه مِن المثلات و حَجَزَته التَقوی عَنِ تَقَحُّمِ الشُبهات» (نهج / خ 16 / دشتی)
«عهده ام در گرو مطلبی است که اعلام می کنم و من (با تمام شخصیتم و حیثیتم) آنرا ضمانت می کنم: براستی کسی که عبرت از حوادث تلخ روزگار برای او پیامهای روشن به ارمغان آورده است، این تقوای سیاسی - اجتماعی اش او را از فرو غلطیدن در ورطه شبهات اجتماعی مانع خواهد شد.»
امام علی با گفتن جمله اول این عبارت، تمام شخصیت خود را در گرو حقانیت، اهمیت و اصالت این مطلب قرار می دهد که عبرت گرفتن از حوادث روزگار، درسهای روشنی به انسان می دهد و زمینه ساز بروز یک تقوای نجات بخش در وجود افراد است.

1/3- علم به جایگاه حق

این تعابیر را یک بار امام علی در آغاز خلافت خود بیان می کند و بار دیگر، در ارتباط با جنگ خوارج و خطاب به گروههای داخلی نادان و ساده لوح، همین معنا را با عبارت دیگر متذکر می شود:
«لا یَحمِلُ هَذا العَلَم اِلا اَهلُ البَصَر وَ الصَبر و العِلم بِمَواضِعِ الحَق» (نهج / خ 173)
«این پرچم را بر نمی دارد مگر اهل بصیرت به دین و صبر (در برابر مشکلات) و علم به جایگاه های حق»
یعنی افرادی قادرند که پرچم دفاع از ارزشهای انقلاب را بردارند که اهل بصیرت و جامع بینی باشند و همچنین تحمل و طاقت آن را داشته باشند تا صدمات حاصل از تحقق ارزشها را به جان بخرند.
«علم به دین و صبر و استقامت» کافی نیست. در این راه «علم به جایگاه حق» هم ضروری است.
هر حق دینی، یک جایگاه دارد و یکی از عواملی که جایگاه حق دینی را مشخص می کند، واقعیت اجتماعی است.
صرف حق بودن یک موضوع، مجوز بیان و اجرای آن در تمام زمانها و شرایط نیست، بلکه برای اجرای حق، باید ببینیم که در جامعه چه شرایطی حاکم است و آن شرایط اقتضا می کند که کدام حق دینی چگونه مطرح شود؟

2/3- علم به جایگاه سن حجاب در جامعه

همچنانکه گذشت که علم به موضع حق، در بسیاری از مسائل اجتماعی نمود و تجلی دارد.
به طور مثال مسأله بلوغ و حجاب دختران، در بین فقهای ما اقوالی دارد و سن بلوغ دختر را از 9 تا 14-13 سال گفته اند که مشهور 9 سال است. اگر ما این حکم را که سن بلوغ دختران 14 سال است، بدون توجه به اقتضائات جامعه مطرح کنیم، برخی از خانواده ها و افراد که تدینشان در مرز است و حداقل دیانت را دارند، از این معنا دچار مفسده می شوند.
اینچنین افراد کلاً عمل به ضوابط شرعی را قبل از بلوغ کم اهمیت تلقی می کنند و زمانی هم که سن تکلیف می رسد، با تسامح برخورد می کنند.
باید در هنگام صدور بیان حکم به مسائل اجتماعی توجه کنیم. وقتی ما می بینیم و می دانیم که بی حجابی، آثار سوء و آسیبهای اجتماعی دارد. باید برای بیان حکم بلوغ دختران، بین نماز و حجاب فرق قائل شویم و حکم به احتیاط دهیم بدین صورت که دختران، حجاب را از 9 سالگی ملتزم شوند و تلبس به نماز و روزه از 9 سالگی تا بلوغ با تشویق و تسامح توأم شود و بعد از آن تکالیف شرعی نماز و روزه و... را وجوبا از سن بلوغ شروع کنند. اینها نکاتی است که نشان می دهد احکام اسلام، حتی احکام فردی، چه آثار اجتماعی می تواند داشته باشد و چقدر این دو به هم مرتبط هستند.
توجه به «مواضع حق» و «تدریج در بیان و اجرای احکام الهی»، از جمله سیاستهای مهمی است که در صدر اسلام و توسط پیامبر به آن عمل می شده و صد در صد موفقیت آمیز بوده است.

پی نوشت ها :

1- اصول کافی.
2- نورالثقلین ذیل آیات سوره نور.
3- مشهور بین علمای شیعه صرفاً جواز ازدواج موقت با آنان است نه ازدواج دائم.
4- اینکه امیرالمؤمنین می فرماید «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لخلقان من خلق الله سبحانه و انهما لا یقربان من اجل و لا ینقصان من رزق» (نهج خ 156 و حکمت 374) نظر به حوزه فردی دارد که ایمان به آن در طاقت هر کسی نیست و افراد قلیلی را در برمی گیرد حال آنکه بحث فوق ناظر به جریان این واجب در میان عموم است که نیازمند حمایت مؤمنان و 1 حکومت دینی می باشد.

منبع: نقی پورفر، ولی الله، مجموعه مباحثی از مدیریت در اسلام، تهران: ماه، 1382، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.